دين عبارت است از جعل و تنظيم اسرار تكوينى و طببيعى مسير تكامل انسانى كه بر طبق ناموس آفرينش و متن حقيقت و واقعيت خارج بلسان سفراى الهى كه اهل طهارت و عصمت و امام قافله انسانيت اند بيان شده است و همان صراط مستقيم و صراط الى الله و صراط الله است إِنَّ رَبِّي عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ‏ (هود آيه 57) كه چون صراط مستقيم بازگو شود بصورت دين‏ در مى آيد و چون دين‏ را در خارج پيدا كنيم متن صراط مستقيم و مسير الى الله و صراط الله است و قرآن صورت كتبيه انسان كامل است و صراط مستقيم يك راه و يك حقيقت بيش نيست كه كوتاه ترين خط و اصل بين دو نقطه است پس دين‏ يكى بيش نخواهد بود ان الدين عندالله الاسلام و دين‏ و ديندار كه راه و راه پيما است هر دو يك حقيقتند كه دين‏ دار خود متن صراط تكامل انسانى است و انسان كامل كه واسطه فيض الهى و امام قافله انسانى است متن همين دين‏ و صراط است.

چون دين متن صراط مستقيم است كه مسير تكامل انسانى و عين صراط الله و صراط الى الله است هر كه از آن تجاوز كرده است بر خويشتن ستم كرد و از سير تكاملى انسانى و حركت استكمالى الى الله باز ماند و من يتعد حدود الله فقد ظلم نفسه (طلاق آيه دوم) وَ مَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ‏ (بقره 229) و امام بفتواى عقل كسى است كه در متن صراط مستقيم باشد بلكه وجود امام كه انسان كامل است كه خود صراط مستقيم است و عين دين است و خود صراط الله و عاء حقائق قرآن است و اگر كسى در هر برهه اى از زمان خارج از متن اين صراط باشد از مسير دين بدر بود و آنكه بدر بود متعدى از حدود الله بود و متعدى ظالم است.

نصوص الحكم بر فصوص الحكم ص 449،448