شمه ای از حیات و ممات اولیاءالله
مرحوم ایت الله سید علی حائرى -مفسرعـالـم بزرگوار سید على بن حسین بن یونس لاریجانى حائرى یكى از اعلام بزرگوار فقهى و تفسیرى در قرن چهاردهم هجرى مى باشد.او در سـال 1270 در كربلا متولد و مدتى در حوزه كربلا از علماى بزرگوار آن حوزه تلمذ نمودند سـپـس به سامرا رفته و از محضر مجدد شیرازى برخوردار شده است. سپس با دستور ایشان كمى پـیـش از رحلت به سال 1312 به تهران تشریف فرما شدند او ازشدت تقوى , به امور زعامت تصدى ننمودند با آنكه اهل و شایسته ى آن بود، او فرد عابدو زاهد و صالحى بود از مردم بریده و معاشرت را كـنار گذاشت او لحظه اى وقت وفرصت را ضایع نمى نمود و به تالیف تفسیر بزرگ مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر حائرىكفایت نمود كه اخیرا در 12مجلد از سال 1377 تا 1381 به چاپ رسیده است .مرحوم حاج آقا بزرگ در نقبا البشر ذكر خیرى از او دارند و دوران مصاحبت اورا یادآور شده است و مـى نـویـسـد: ((منزل جد او سید یونس در كربلا كنار طاق نقیب معروف بود كه فرزندش سید مهدى شمس الفقها مى نشست ))((448)). او از مـحضر بزرگان عصر خصوصا حضرت آیة اللّه العظمى حاج سید ابوالقاسم خویى خوشه چینى كرد و به مرتبه ى اجتهاد نایل آمد و نجف را براى اقامت برگزید ازمشهور شدن و در معرض فتوى قـرار دادن خـویش اجتناب ورزیده و در انزوا مشغول تحقیق و تدریس , تفسیر وى به زبان عربى و در 12 جلد
مى باشد و به سبك ادبى و تحلیل و تربیت تنظیم شده است و به طور فشرده مباحث را مـطـرح مى كند و مباحث فلسفى ونظرى را بسیار ساده مطرح مى كند بیشتر به اخبار با دیدگاه نـقـادانه نظر دارد و بیشتر روش مجمع البیان را گزیده است و در بحث هاى اخلاق روش خواجه نصیرالدین طوسى راتعقیب كرده است ایـن تـفسیر در تهران توسط داراكتب الاسلامیه از سال 1337ش تا 1342ش به قطع وزیرى در 12 جلد به چاپ رسیده است .بـنـا بـه اظـهـار آقاى شهیدى صالحى مؤلف محترم داراى تفسیر دیگرى به فارسى است كه براى شاگردان خود در تهران بیان نموده و اكنون مخطوط مى باشد.جلد ششم از کتاب گنجینه دانشمندان از قول مرحوم آقا سیدکریم پینه دوز نقل می کنند: «در یکی از شبهای جمعه در صحن حرم حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام به خدمت حضرت ولی عصر، حجه ابن الحسن العسکری علیه السلام مشرف شدم. در آن تشرف حضرت بقیة الله الاعظم علیه السلام قریب به این مضمون به آقا سید کریم پینه دوز می فرمایند«سیدکریم! بیا به زیارت جدم حضرت رضا علیه السلام برویم».
ایشان در آن شب فقط بعد از چند قدمی، خودش را با امام زمانش در صحن مقدس حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام می بیند.آقا سیدکریم همراه با حضرت، به حرم حضرت امام الرضا علیه السلام مشرف می شود و بعد از زیارت، با همان کیفیت به تهران بازگردانده می شود. در این هنگام باز حضرت بقیة الله الاعظم امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به آقا سیدکریم پینه دوز قریب به این مضمون می فرمایند: «آقا سیدکریم! بیا به سر قبر حاج سید علی آقا مفسر برویم».ایشان نیز به دنبال حضرت حجت علیه السلام به سوی قبر مرحوم آقا سید علی مفسر در شهرری، واقع در امام زاده عبدالله به راه می افتد.آقا سیدکریم در نزدیکیهای قبر مشاهده می کند روح مرحوم آقا سیدعلی مفسر از قبر و از جایگاهش بیرون آمد و با عجله و شتاب و با اظهار خلوص و ادب و ارادت به ساحت مقدس آخرین امام و خلیفه الهی، به استقبال آن حضرت آمد ...در آخر این ملاقات، مرحوم آیت الله حاج سیدعلی آقا مفسر، رو به آقا سیدکریم پینه دوز می کند و به او می گوید: «آقا سیدکریم!به آقا شیخ مرتضی زاهد سلام مرا برسان و به او بگو چرا حق رفاقت و دوستی را فراموش کرده ای و به سر قبر من و به دیدن من نمی آیی؟»
در این هنگام، امام زمان علیه السلام جمله بسیار عجیب و پرمحبتی را بر زبان می آورند. حضرت بقیه الله امام زمان علیه السلام به مرحوم حاج سیدعلی آقای مفسر قریب به این مضامین می فرمایند:«آقا سیدعلی! آقا شیخ مرتضی گرفتار و از آمدن معذور است؛ من به جای او به دیدنت خواهم آمد! »ایت الله سید علی مفسر و مرحوم ایت الله حق شناس رضوان الله علیهما ایت اله حق شناس میفرمود:شب قبل از اینکه ما به محضر ایشان برسیم، در عالم رویا سیّد بزرگواری را که بر منبری نشسته بود به من نشان دادند، و او بایستی سمت تربیت مرا بعهده بگیرد. فردا وقتی به محضر آیت الله حائری رسیدیم ، همان بود که دیشب دیده بودم، و ایشان تا پایان عمر خویش( 1313 ش) سمت تربیت حاج آقای حق شناس را بعهده داشته اند . می گفتند: گاه مسائلی پیش می آمد که از هیبت استاد نمی توانستم به نزدیک رفته و از او سوال کنم؛ امّا خود ایشان، بدون اینکه من چیزی پرسیده باشم ،درضمن صحبت، جواب سوال مرا می فرمود، و مرا از حیرت بیرون می آورد.مزار این ولی خدا در امامزاده عبدالله(ع) در شهر ری می باشد. برای زیارت مشرف شوید انشاءاللهوَالسَّلَامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدتُّ وَیَوْمَ أَمُوتُ وَیَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا