فیلسوفان معاصر در روحانیت شیعه (4): علامه طباطبائی-ره
فیلسوفان معاصر در روحانیت شیعه (4): علامه طباطبائی-ره
سیدمحمدحسین طباطبایی در سال 1281 شمسی (29 ذیالحجه سال 1321 هجری قمری) در تبریز دیده به جهان گشود. در کودکی والدینش را از دست داد. در نُه سالگی به مکتب رفت. در مدت هشت سال، ادبیات عرب، کلام، فقه و اصول را در زادگاه خود خواند. پس از آن راهی نجف اشرف شد و دورههای عالی علوم مختلف اسلامی را از برجستهترین اساتید آن عصر فراگرفت. فقه و اصول را تا اجتهاد نزد آیت الله نائینی، آیت الله سیدابوالحسن اصفهانی و آیت الله محمدحسین اصفهانی آموخت. ریاضیات را از سیدابوالقاسم خوانساری فراگرفت. در فلسفه از فیلسوف عصر خود سیدحسین بادکوبهای (1293 ـ 1358) که از شاگردان میرزاهاشم اشکوری، ابوالحسن جلوه و ملاعلی مدرس زنوزنی بود، بهره برد. در عرفان و سلوک معنوی، از نعمت استادی چون میرزاعلی قاضی برخوردار گردید. طباطبایی در سال 1314 شمسی با گنجینهای از دانش و خرد به زادگاهش بازگشت و حدود ده سال در آن دیار اقامت گزید و ضمن کار کشاورزی برای تأمین معاش، به تأمل و مراقبه و تألیف آثاری چند پرداخت. در 1325 در پی ناآرامیها و ناامنیهایی که بر اثر جنگ جهانی دوم در آذربایجان رخ داده بود، رهسپار حوزه علمیه قم شد و مرحلهای نو و پربرکت، هرچند دشوار، از زندگی را با تدریس و تحقیق و تألیف آغاز کرد و تا پایان عمرش ادامه یافت. علامه طباطبایی در هیجدهم محرم سال 1402 قمری برابر با 24 آبان 1360 شمسی در قم چشم از جهان خاکی فرو بست، در حالی که میراثی گرانقدر از خود بر جای گذاشت. اهمّ این میراث، عبارت است از: تألیفات، خدمات و اصلاحات، اندیشهها و شاگردان. آثار قلمی علامه متعدد و متنوع است و حوزههای مختلف علوم و معارف اسلامی، همچون فلسفه و کلام و تفسیر و عرفان و فقه و حدیث را دربر میگیرد؛ اما مهمترین و تاثیرگذارترین آثار او در باب تفسیر قرآن و فلسفه اسلامی است. بیشک مهمترین اثر علامه طباطبایی و به اعتقاد برخی مهمترین اثر شیعی در قرن چهارده هجری قمری، کتاب بیست جلدی المیزان فی تفسیر القرآن است که گنجینهای از علوم و معارف مختلف عقلی، نقلی و معنوی است. بسیاری از اندیشههای فلسفی و الهیاتی علامه را باید در همین کتاب جستوجو کرد. المیزان هم در روش تفسیر بدیع است و هم در محتوا و آرای تفسیری نوآوریهای بسیاری دارد. مهمترین آثار فلسفی علامه عبارتاند از: حواشی بر اسفار ملاصدرا، اصول فلسفه و روش رئالیسم، بدایـة الحکمه و نهایـة الحمکه. علاوه بر این، وی رسائل بسیاری در زمینههای مسائل مختلف فلسفی، منطقی، عرفانی و کلامی دارد که شماری از آنها فارسی و برخی نیز عربی میباشند. ورود علامه طباطبایی را به حوزه علمیه قم، میتوان نقطه عطفی در این حوزه شیعی محسوب کرد. با مساعی علامه طباطبایی، حوزه علمیه قم، حیات و نشاط جدیدی یافت. او با تربیت شاگردانی برجسته و تألیف آثاری بدیع، رویکردی جدید را در حوزه بنیان نهاد که رفتهرفته دامنه تأثیرش فراگیر گردید. علامه طباطبایی به جهت برخورداری از ویژگیهای برجسته علمی و عملی از شخصیتهای بسیار تأثیرگذاری است که دامنه تأثیرش فراتر از زمان و مکانی است که در آن میزیست. برخی از تأثیرات او ماندگار و عام است که محدود به شاگردان خاص او نیست؛ بلکه کموبیش نهادینه شده و به سنتی قوی تبدیل گردیده است. در این باره یکی از شاگردان علامه مینویسد: «سالها بلکه قرنها میبایست بگذرد تا به طور کامل ابعاد وجودی او شناخته شود و تأثیرات عظیمی که در جامعه ما به جای گذاشته، مورد تحقیق و بررسی قرار گیرد.» (یادنامه علامه طباطبایی، ص 189) در زمان ورود علامه طباطبایی به قم، فلسفه از موقعیت مطلوب و مناسبی برخوردار نبود. نگاه حاکم در حوزه، نظر مثبتی نسبت به فلسفه نداشت و جز در حلقههای محدود و منزوی، فلسفه مجال عرض اندام نمییافت. علامه به رغم مخالفتها و مزاحمتهای بسیار، کوشید فلسفه را احیا و فضلای حوزه را با فلسفه آشنا کند. او طی چند دهه فعالیت خستگیناپذیر موفق شد جمعی قابل توجه از فیلسوفان متفکر را بپرورد و توجه نسل جدید حوزه را به فلسفه جلب کند. قبل از ورود علامه به قم، امام خمینی از معدود مدرسان برجسته فلسفه و عرفان در قم بودند و بسیاری از شاگردانی که در دروس علامه شرکت میکردند، از شاگردان امام محسوب میشدند. علامه طباطبایی از پیشگامان فلسفه تطبیقی است. او از نخستین فیلسوفان اسلامی است که با برخی فلسفههای جدید غرب مقابله علمی کرده و به نقد و بررسی آنها پرداخته است. در نیمه نخست قرن 14 شمسی، به ویژه حدود دهه سی، فلسفه مارکسیسم در ایران به ویژه از طریق حزب توده منتشر میگردید و توجه بسیاری از روشنفکران را به خود جلب کرده بود. انتشارات حزب توده و به ویژه آثار تقی ارانی در این زمینه قابل ذکر است. اندیشههای فیلسوفان کلاسیک غرب، همچون دکارت و کانت نیز اندک اندک در محافل دانشگاهی و در میان تحصیلکردگان غربی مطرح بود. علامه طباطبایی که با این اندیشهها از طریق آثار و ترجمههای فارسی و عربی آشنا بود، نخستین واکنش را با تشکیل جلسات درسی که حاصل آن تألیف کتاب اصول فلسفه بود، نشان داد. وی در این کتاب، ضمن نقد فلسفه مارکسیسم، تقریری نو از فلسفه اسلامی ارائه داد. این اثر هم از جهت اشتمال بر آرای نو، هم از حیث روش طرح بحث و تبویب مباحث فلسفی و هم از نظر ادبیات فلسفی، بدیع و بیسابقه بود. این نخستین بار بود که یک فیلسوف اسلامی از نظریه معرفت به صورتی جدید و ابتکاری سخن میگوید و مباحث مابعد الطبیعی در باب هستی، حرکت، زمان و الهیات فلسفی را نیز در قالبی نو و ناظر به پرسشهای فلسفی معاصر طرح میکند. اکثر فلاسفه معاصر ایران از شاگردان علامه طباطبائی هستند.

سیدمحمدحسین طباطبایی در سال 1281 شمسی (29 ذیالحجه سال 1321 هجری قمری) در تبریز دیده به جهان گشود. در کودکی والدینش را از دست داد. در نُه سالگی به مکتب رفت. در مدت هشت سال، ادبیات عرب، کلام، فقه و اصول را در زادگاه خود خواند. پس از آن راهی نجف اشرف شد و دورههای عالی علوم مختلف اسلامی را از برجستهترین اساتید آن عصر فراگرفت. فقه و اصول را تا اجتهاد نزد آیت الله نائینی، آیت الله سیدابوالحسن اصفهانی و آیت الله محمدحسین اصفهانی آموخت. ریاضیات را از سیدابوالقاسم خوانساری فراگرفت. در فلسفه از فیلسوف عصر خود سیدحسین بادکوبهای (1293 ـ 1358) که از شاگردان میرزاهاشم اشکوری، ابوالحسن جلوه و ملاعلی مدرس زنوزنی بود، بهره برد. در عرفان و سلوک معنوی، از نعمت استادی چون میرزاعلی قاضی برخوردار گردید. طباطبایی در سال 1314 شمسی با گنجینهای از دانش و خرد به زادگاهش بازگشت و حدود ده سال در آن دیار اقامت گزید و ضمن کار کشاورزی برای تأمین معاش، به تأمل و مراقبه و تألیف آثاری چند پرداخت. در 1325 در پی ناآرامیها و ناامنیهایی که بر اثر جنگ جهانی دوم در آذربایجان رخ داده بود، رهسپار حوزه علمیه قم شد و مرحلهای نو و پربرکت، هرچند دشوار، از زندگی را با تدریس و تحقیق و تألیف آغاز کرد و تا پایان عمرش ادامه یافت. علامه طباطبایی در هیجدهم محرم سال 1402 قمری برابر با 24 آبان 1360 شمسی در قم چشم از جهان خاکی فرو بست، در حالی که میراثی گرانقدر از خود بر جای گذاشت. اهمّ این میراث، عبارت است از: تألیفات، خدمات و اصلاحات، اندیشهها و شاگردان. آثار قلمی علامه متعدد و متنوع است و حوزههای مختلف علوم و معارف اسلامی، همچون فلسفه و کلام و تفسیر و عرفان و فقه و حدیث را دربر میگیرد؛ اما مهمترین و تاثیرگذارترین آثار او در باب تفسیر قرآن و فلسفه اسلامی است. بیشک مهمترین اثر علامه طباطبایی و به اعتقاد برخی مهمترین اثر شیعی در قرن چهارده هجری قمری، کتاب بیست جلدی المیزان فی تفسیر القرآن است که گنجینهای از علوم و معارف مختلف عقلی، نقلی و معنوی است. بسیاری از اندیشههای فلسفی و الهیاتی علامه را باید در همین کتاب جستوجو کرد. المیزان هم در روش تفسیر بدیع است و هم در محتوا و آرای تفسیری نوآوریهای بسیاری دارد. مهمترین آثار فلسفی علامه عبارتاند از: حواشی بر اسفار ملاصدرا، اصول فلسفه و روش رئالیسم، بدایـة الحکمه و نهایـة الحمکه. علاوه بر این، وی رسائل بسیاری در زمینههای مسائل مختلف فلسفی، منطقی، عرفانی و کلامی دارد که شماری از آنها فارسی و برخی نیز عربی میباشند. ورود علامه طباطبایی را به حوزه علمیه قم، میتوان نقطه عطفی در این حوزه شیعی محسوب کرد. با مساعی علامه طباطبایی، حوزه علمیه قم، حیات و نشاط جدیدی یافت. او با تربیت شاگردانی برجسته و تألیف آثاری بدیع، رویکردی جدید را در حوزه بنیان نهاد که رفتهرفته دامنه تأثیرش فراگیر گردید. علامه طباطبایی به جهت برخورداری از ویژگیهای برجسته علمی و عملی از شخصیتهای بسیار تأثیرگذاری است که دامنه تأثیرش فراتر از زمان و مکانی است که در آن میزیست. برخی از تأثیرات او ماندگار و عام است که محدود به شاگردان خاص او نیست؛ بلکه کموبیش نهادینه شده و به سنتی قوی تبدیل گردیده است. در این باره یکی از شاگردان علامه مینویسد: «سالها بلکه قرنها میبایست بگذرد تا به طور کامل ابعاد وجودی او شناخته شود و تأثیرات عظیمی که در جامعه ما به جای گذاشته، مورد تحقیق و بررسی قرار گیرد.» (یادنامه علامه طباطبایی، ص 189) در زمان ورود علامه طباطبایی به قم، فلسفه از موقعیت مطلوب و مناسبی برخوردار نبود. نگاه حاکم در حوزه، نظر مثبتی نسبت به فلسفه نداشت و جز در حلقههای محدود و منزوی، فلسفه مجال عرض اندام نمییافت. علامه به رغم مخالفتها و مزاحمتهای بسیار، کوشید فلسفه را احیا و فضلای حوزه را با فلسفه آشنا کند. او طی چند دهه فعالیت خستگیناپذیر موفق شد جمعی قابل توجه از فیلسوفان متفکر را بپرورد و توجه نسل جدید حوزه را به فلسفه جلب کند. قبل از ورود علامه به قم، امام خمینی از معدود مدرسان برجسته فلسفه و عرفان در قم بودند و بسیاری از شاگردانی که در دروس علامه شرکت میکردند، از شاگردان امام محسوب میشدند. علامه طباطبایی از پیشگامان فلسفه تطبیقی است. او از نخستین فیلسوفان اسلامی است که با برخی فلسفههای جدید غرب مقابله علمی کرده و به نقد و بررسی آنها پرداخته است. در نیمه نخست قرن 14 شمسی، به ویژه حدود دهه سی، فلسفه مارکسیسم در ایران به ویژه از طریق حزب توده منتشر میگردید و توجه بسیاری از روشنفکران را به خود جلب کرده بود. انتشارات حزب توده و به ویژه آثار تقی ارانی در این زمینه قابل ذکر است. اندیشههای فیلسوفان کلاسیک غرب، همچون دکارت و کانت نیز اندک اندک در محافل دانشگاهی و در میان تحصیلکردگان غربی مطرح بود. علامه طباطبایی که با این اندیشهها از طریق آثار و ترجمههای فارسی و عربی آشنا بود، نخستین واکنش را با تشکیل جلسات درسی که حاصل آن تألیف کتاب اصول فلسفه بود، نشان داد. وی در این کتاب، ضمن نقد فلسفه مارکسیسم، تقریری نو از فلسفه اسلامی ارائه داد. این اثر هم از جهت اشتمال بر آرای نو، هم از حیث روش طرح بحث و تبویب مباحث فلسفی و هم از نظر ادبیات فلسفی، بدیع و بیسابقه بود. این نخستین بار بود که یک فیلسوف اسلامی از نظریه معرفت به صورتی جدید و ابتکاری سخن میگوید و مباحث مابعد الطبیعی در باب هستی، حرکت، زمان و الهیات فلسفی را نیز در قالبی نو و ناظر به پرسشهای فلسفی معاصر طرح میکند. اکثر فلاسفه معاصر ایران از شاگردان علامه طباطبائی هستند.
+ نوشته شده در سه شنبه سوم دی ۱۳۹۲ ساعت 21:17 توسط ثنا
|