یک شب جمعه/شکایت از خود

 

 


The best emigration is keeping away from what God does not like.

اصول رقابت سالم در انتخابات

 

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/22315/jadval-reghabat.jpg

بسم الله الرحمن الرحيم

 اَللّـهُمَّ قَوِّني فيهِ عَلى اِقامَةِ اَمْرِكَ، وَاَذِقْني فيهِ حَلاوَةَ ذِكْرِكَ، وَاَوْزِعْني فيهِ لاَِداءِ شُكْرِكَ بِكَرَمِكَ، وَاحْفَظْني فيهِ بِحِفْظِكَ وَسَتْرِكَ، يا اَبْصَرَ النّاظِرينَ .

   主啊!求你在斋月里佑助我完成你的命令,求你赏赐我赞主的甘甜,求你佑助我随时感赞你的恩惠,你求遮蔽我的缺点和错误,明察的主啊!



بسم الله الرحمن الرحيم

اَللّـهُمَّ ارْزُقْني فيهِ الذِّهْنَ وَالتَّنْبيهَ، وَباعِدْني فيهِ مِنَ السَّفاهَةِ وَالَّتمْويهِ، وَاجْعَلْ لى نَصيباً مِنْ كُلِّ خَيْر تُنْزِلُ فيهِ، بِجُودِكَ يا اَجْوَدَ الاَْجْوَدينَ .

   主啊!求你在斋月里赐予我聪慧与警觉,求你使我远离愚昧与无知,求你把在斋月降赐的恩惠赏赐我一部分。施恩的主啊!

 

دکترین نظامی

 

 

دکترین نظامی چگونگی شرکت نیروهای نظامی در لشکرکشی‌ها، عملیات‌های عمده، نبردها و درگیری‌ها را به طور مختصر بیان می‌کند.

در واقع این دکترین راهنمای اعمال نظامی است و شامل قواعد سریع و تغییرناپذیر نمی‌شود. دکترین، یک چارچوب مرجع عمومی برای کل نیروی نظامی است که به استاندارد شدن عملیات‌ها و تسهیل آمادگی نیروها کمک می‌کند.

دکترین، تئوری، تاریخ، تجربه و تمرین را به هم پیوند می‌دهد. هدف آن گسترش ابتکار و تفکر خلاقانه است. دکترین برای نظام در حکم بدنه‌ای مقتدر از عباراتی است که روش هدایت نیروهای نظامی را مشخص می‌سازد و ادبیات خاصی برای طراحان و رهبران نظامی به دست می‌دهد.

تعریف دکترین

تعریفی که ناتو از اصطلاح دکترین ارائه می‌دهد و توسط چندین کشور عضو نیز اقتباس شده است این طور بیان می‌کند: «اصول اساسی که نیروهای نظامی با استفاده از آن‌ها اعمال خود را در جهت اهداف خود هدایت می‌کنند را دکترین نظامی گویند. این دکترین نافذ است اما در عمل نیاز به تفسیر دارد.»

ارتش کانادا دکترین را به این شکل تعریف می‌کند:

«دکترین نظامی اصطلاحی رسمی برای اشاره به مجموعه‌ای از نظرات و دانش نظامی است که ارتش در زمان مناسب آن را می‌پذیرد. در این دکترین ماهیت نبرد، شیوهٔ آماده‌سازی ارتش برای نبرد و شیوهٔ درگیری در نبرد به منظور دستیابی به پیروزی مشخص می‌شود. این دکترین بیش از آن که دستوری باشد، توصیفی است و در زمان اجرا نیاز به تفسیر دارد. دکترین نظامی نه مرام خاصی را بنا می‌نهد و نه چک‌لسیتی برای دستورالعمل‌های نظامی ارائه می‌دهد بلکه به جای آن می‌کوشد راهنمای نافذ و معتبری در مورد شیوهٔ تفکر ارتش دربارهٔ جنگ و نه در مورد شیوهٔ درگیری باشد. از این رو صاحب‌نظران می‌کوشند که دکترین نظامی را به منظور هدایت فعالیت‌های نظامی تا جای ممکن صریح و روشن طراحی کنند و در عین حال آن را فراگیر سازند تا در شرایط گوناگون پاسخگو باشد.»

در بررسی ستادی که در دانشگاه هوایی نیروی هوایی ایالات متحده در سال ۱۹۴۸ ۱۳۲۶) انجام شده، دکترین نظامی به این شکل تعریف گردیده است: «آن دسته از مفاهیم، اصول، سیاست‌ها، تاکتیک‌ها، تکنیک‌ها، تمرین‌ها و فرآیندهایی که لازمهٔ پیشرفت امور سازماندهی، تمرین، مجهزسازی و به‌کارگیری یگان‌های تاکتیکی و خدماتی است را دکترین نظامی گویند.»

گری شفیلد از دپارتمان مطالعات دفاعی کالج کینگ لندن و دانشکده فرماندهی و ستاد انگلستان تعریف جی اف سی فولر از دکترین نظامی را به عنوان «هدف اصلی یک ارتش» توصیف می‌کند.

در واژه‌نامه اصطلاحات سادهٔ نظامی حکومت شوروی، در برابر مدخل دکترین نظامی این تعریف آورده شده است: «سیستم نظریات علمی مورد قبول رسمی یک کشور در مورد ماهیت جنگ‌های مدرن و کاربرد نیروهای نظامی در آن‌ها... دکترین نظامی دو جنبه دارد: جنبه سیاسی-اجتماعی و جنبه فنی-نظامی.» جنبهٔ سیاسی-اجتماعی «شامل تمام پرسش‌هایی که در مورد روش‌شناسی، اقتصاد، پایه‌های اجتماعی و اهداف سیاسی جنگ مطرح می‌شوند» است و جنبهٔ فنی-نظامی باید با اهداف سیاسی سازگار باشد. این جنبه شامل «خلق ساختار نظامی، تجهیز فنی نیروهای مسلح، تمرین‌های آن‌ها و مشخصات شیوه‌ها و ابزارهای هدایت عملیات‌ها و جنگ به طور کلی» است.

رشد دکترین

بریتانیا

آیین‌نامه‌های خدمات رزمی در سال‌های ۱۹۰۹ ۱۹۱۷، ۱۹۲۳، ۱۹۳۰ و ۱۹۳۵ توسط وزارت جنگ چاپ شدند

امپراتوری آلمان و پروس

دکترین نظامی پروسی در ۱۷ ژوئن ۱۸۷۰ (۲۷ خرداد ۱۲۴۹) به عنوان دستورالعمل خدمات رزمی و تمرین یگان‌های بزرگتر منتشر شد. این دکترین در سال ۱۸۸۷ بازبینی و به‌روز شد و در سال ۱۸۹۳ به عنوان دستور خدمات رزمی ارتش آلمان توسط کارل کالتنبورن و استاچو به زبان انگلیسی چاپ شد. در سال ۱۹۰۸ نیز بار دیگر با عنوان آیین‌نامه‌های خدمات رزمی (Felddienst Ordnung) انتشار یافت.

ایالات متحده آمریکا

وزارت جنگ ایالات متحده در فاصلهٔ بین جنگ‌های ناپلئونی و جنگ جهانی اول، دکترین نظامی را تحت عنوان آیین‌نامه‌های خدمات رزمی تعریف می‌کرد. همچنین بسیاری از افسران کتاب‌های راهنمای نظامی می‌نوشتند که توسط ناشران خصوصی همچون هاردیز تاکتیکس چاپ می‌شدند و مورد استفاده نیروی دولتی و نیروهای جنوب قرار می‌گرفت. تیمسار جرج بی مک‌کِلِلان در سال ۱۸۶۲ (۱۲۴۰) یک کتابچهٔ راهنما، آیین‌نامه و دستورالعمل برای خدمات رزمی سواره‌نظام نوشت.

ستاد کل فرماندهی مسئول تنظیم آیین‌نامه‌های خدمات رزمی شد. این آیین‌نامه‌ها در سال ۱۹۰۸ چاپ شدند. سپس در سال ۱۹۱۳ و ۱۹۱۴ بنابر تجربیات قدرت‌های اروپایی در ماه‌های اولیهٔ جنگ مورد بازبینی قرار گرفتند.

دکترین نظامی ارتش آمریکا تا سال ۱۹۴۱ تحت عنوان آیین‌نامه‌ها - عملیات‌های خدمات رزمی چاپ می‌شد. سپس این عنوان جای خود را به دستورالعمل خدمات رزمی ۵-۱۰۰ ایالات متحده داد.

ارتباط بین دکترین و راهبرد

دکترین، راهبرد نیست. وزارت دفاع ایالات متحده آمریکا راهبرد را به طور رسمی به این شکل تعریف می‌کند: «راهبرد، نظریه یا مجموعه‌ای از نظریات سنجیده در مورد کاربرد ابزارهای قدرت ملی است که به شکلی هماهنگ و همگرا برای تحقق اهداف ملی و چندملیتی مورد استفاده قرار گیرند.»

راهبرد نظامی، منطقی بنیادی برای عملیات‌های نظامی ارائه می‌دهد. سپهبد ویسکونت آلنبروک فرمانده ستاد کل ارتش سلطنتی و رئیس کمیته مشترک ستاد ارتش انگلیسی-آمریکایی در بیشینهٔ زمان جنگ جهانی دوم، هنر راهبرد نظامی را به این شکل توصیف کرده است: «استنتاج رشته‌ای از اهداف نظامی از اهداف سیاسی؛ ارزیابی اهداف مذکور بنابر نیازهای نظامی که ایجاب می‌کنند و همچنین ارزیابی پیش‌شرط‌هایی که دستیابی به هر کدام از آن اهداف مسلتزم آن‌ها است؛ برآورد منابع بالقوه و بالفعل در مقابل نیازها؛ و در نهایت، طراحی الگوی منسجمی از اولویت‌ها و راهکارهای منطقی طبق این فرآیند.»

حال آن که دکترین می‌کوشد تا چارچوبی مفهومی برای یک نیروی نظامی ارائه دهد:

  • نیرو چگونه خود را تعریف می‌کند («ما که هستیم؟»)
  • مأموریت آن چیست. («ما چه کار می‌کنیم؟»)
  • مأموریت چگونه باید اجرا شود. («کارمان را چگونه انجام می‌دهیم؟»)
  • در طول تاریخ مأموریت چگونه اجرا شده است («قبلاً چگونه آن را انجام می‌دادیم؟»)
  • پرسش‌های دیگر

دکترین نیز به همین نحو نه جزو عملیات به شمار می‌رود و نه جزو تاکتیک است بلکه در واقع چارچوبی مفهومی است که تمام سه سطح جنگ (راهبرد، عملیات، تاکتیک) را هماهنگ می‌کند.

دکترین، آرا و نظرات افسران نظامی حرفه‌ای و تا حدی کمتر ولی با اهمیت زیاد نظرات رهبران غیرنظامی را منعکس می‌کند و مشخص می‌سازد که از نظر ایشان کدام اهداف را می‌توان و یا باید از طریق نظامی به دست آورد و کدام یک را از روش‌های غیرنظامی.

از جمله عواملی که باید مد نظر قرار داد عبارتند از:

  • فناوری نظامی
  • جغرافیای ملی
  • قابلیت‌های دشمنان
  • قابلیت‌های سازمان‌های خودی

راهبرد نظامی

 

 

راهبرد نظامی سیاستی است که سازمان‌های نظامی به منظور رسیدن به اهداف راهبردی مطلوب اتخاذ می‌کنند.

برابر انگلیسی واژهٔ راهبرد که در فارسی نیز کاربر زیادی دارد واژهٔ «استراتژی» است. این واژه از ریشهٔ یونانی استراتیگوس (strategos) گرفته شده  و نخستین بار در سدهٔ ۱۸ میلادی در معنای «هنر ژنرال»  و یا «هنر سازماندهی» یگان‌ها  مورد استفاده قرار گرفته است. راهبرد نظامی شامل طرح‌ریزی و هدایت لشکرکشی‌ها، تحرک و استقرار نیروها و فریب دشمن است.

کارل فون کلاسویتز که ملقب به پدر مطالعات راهبردی نوین است راهبرد نظامی را «به‌کارگیری نبردها در جهت کسب پیروزی نهایی در جنگ» تعریف می‌کند. تعریفی که لیدل هارت از راهبرد نظامی ارائه می‌دهد تأکید کمتری بر نبرد دارد: «راهبرد نظامی هنر توزیع و به‌کارگیری توانایی‌های نظامی به منظور برآوردن کامل اهداف راهبرد است.»

با این حال هر دو نفر، اهداف سیاسی را مقدم بر اهداف نظامی می‌دانند و به این شکل خواهان کنترل نظام به دست افراد غیرنظامی هستند.

مقدمات اصولی

راهبرد نظامی، طرح‌ریزی و اجرای رقابت بین گروه‌های مسلح بسیار بزرگ متخاصم است. در راهبرد نظامی دو طرف می‌کوشند تا با استفاده از منابع دیپلماتیک، اطلاعاتی، نظامی و اقتصادی در برابر منابع دشمن به سیادت نظامی برسند یا تمایل دشمن به جنگ را کاهش دهند.

راهبرد نظامی ابزار عمده‌ای است که می‌تواند منافع ملی را تأمین کند. راهبرد نظامی نوین توسط علوم نظامی گسترش یافت. این مقوله شاخه‌ای از جنگ و سیاست خارجی به شمار می‌آید.

در مقام مقایسه باید یادآور شد، راهبرد کلان راهبرد بزرگترین سازمان‌ها نظیر دولت ملت‌ها، کنفدراسیون‌ها یا ائتلاف‌های بین‌الملی است. همچنین راهبرد نظامی از لحاظ وسعت حوزهٔ نظری بزرگتر از تاکتیک نظامی است که هدفش استقرار و تحرک یگان‌ها در زمین یا دریا است.

سابقه

در سدهٔ ۱۹ میلادی راهبرد نظامی را همچنان به عنوان یکی از اجزای سه‌گانهٔ «هنرها» یا «علوم» که جنگ‌ها را هدایت می‌کردند می‌شناختند؛ دیگر اجزا شامل تاکتیک یا اجرای طرح‌ها و تحرکات نیروها در نبرد و لجستیک یا پشتیبانی از یک ارتش بود. این دیدگاه از دوران روم باستان تا آن زمان پا برجا مانده بود و مرز بین استراتژی و تاکتیک تا حدودی تاریک گشته و گهگاه دسته‌بندی یک تصمیم نظامی بر اساس نظرات افراد مختلف تفاوت می‌کرد. کارنوت در زمان جنگ‌های انقلابی فرانسه معتقد بود که راهبرد نظامی تنها شامل تمرکز یگان‌ها است.

راهبرد و تاکتیک از لحاظ معنای کاربردی ارتباط تنگاتنگی با هم دارند. هر دوی آن‌ها با مسافت، زمان و نیرو سر و کار دارند اما راهبرد، این مفاهیم را در حوزه‌ای گسترده‌تر بررسی کرده، می‌تواند تا چندین سال ادامه یابد و حالتی اجتماعی دارد ولی حوزهٔ تاکتیک، کوچکتر است و شامل تحرک عناصر کمتری در طول چند ساعت یا چند هفته می‌شود.

راهبرد در اصل به عنوان پیش‌درآمد یک نبرد تلقی می‌شد در حالی که تاکتیک را به عنوان مجری راهبرد می‌شناختند. به هر حال در جنگ‌های جهانی سده ۲۰ میلادی تمایز میان تحرک و نبرد، راهبرد و تاکتیک به کمک فن‌آوری و حمل و نقل روشن‌تر شد. تاکتیک که زمانی در حوزهٔ فعالیت یک گروهان سواره‌نظام تعریف می‌شد، در این سده برای یک ارتش زرهی به کار رفت.

غالباً این طور گفته می‌شود که اهدافی را که باید در یک لشکرکشی نظامی به دست آیند توسط راهبرد تعیین می‌شوند در حالی که شیوه‌های رسیدن به این اهداف توسط تاکتیک مشخص می‌شوند. اهداف راهبردی می‌توانند شامل تصمیماتی چون «ما می‌خواهیم ناحیهٔ الف را اشغال کنیم» یا «ما می‌خواهیم گسترش تجارت کشور ب را در زمینهٔ محصولات ج متوقف کنیم» باشند؛ اما تصمیمات تاکتیکی می‌توانند شامل جملات یک تیمسار همچون «ما می‌خواهیم این کار را با حمله‌ای دریایی به شمال کشور الف انجام دهیم»، «ما می‌خواهیم بنادر کشور ب را محاصره کنیم» تا جملات خاص‌تری نظیر «دستهٔ ج حمله می‌کند و دستهٔ د پوشش آتش ایجاد می‌کند» را شامل شوند.

راهبرد در ناب‌ترین شکل ممکن، تنها با مسائل نظامی سر و کار داشت. در جوامع پیشین، یک شاه یا رهبر سیاسی غالباً فرماندهٔ نظامی نیز به شمار می‌رفت. اگر این طور نمی‌بود فاصلهٔ بین فرماندهٔ نظامی و سیاسی کم می‌شد و فرمانده نظامی قدرت زیادی پیدا می‌کرد. اما در طول زمان که احساس نیاز به ارتش حرفه‌ای بیشتر شد، مرز بین سیاستمداران و نظامیان بیشتر شد. در بسیاری از مواقع لزوم جدایی بین این دو به طور صریح اعلام می‌شد.

ژرژ کلمنسو سیاستمدار فرانسوی گفته است: «جنگ مهم‌تر از آن است که به دست سربازان سپرده شود.» این عقیده موجب رشد راهبرد کلان شد که هدفش مدیریت منابع کل ملت به منظور هدایت جنگ بود.

در محیط راهبرد کلان، مسائل نظامی به راهبرد عملیاتی تنزل می‌یابند: طرح‌ریزی و کنترل یگان‌های نظامی بزرگ در حد سپاه و لشکر. هم‌زمان با افزایش تعداد نفرات ارتش‌ها و توسعهٔ فن‌آوری‌های ارتباطی و کنترلی، تفاوت بین «راهبرد نظامی» و «راهبرد کلان» روشنتر می‌شد.

دیپلماسی اصل مهم راهبرد کلان است که از طریق آن یک ملت می‌تواند با ملل دیگر ائتلاف ایجاد کند یا ملت دیگری را برای تسلیم شدن تحت فشار قرار دهد تا بدون توسل به جنگ به پیروزی برسد. یکی دیگر از اصول راهبرد کلان، مدیریت صلح پساجنگ است.

بنا بر گفتهٔ کلاسویتز، یک راهبرد نظامی موفق ممکن است راهی به سوی پایان باشد اما خودش به پایان نمی‌رسد. نمونه‌های زیادی در تاریخ وجود دارند که نشان می‌دهند پیروزی نظامی در میدان نبرد منتج به صلح طولانی‌مدت، امنیت یا آرامش نشده است.

اصول

در طول تاریخ بسیاری از راهبردارها (استراتژیست‌ها) کوشیده‌اند تا یک راهبرد موفق را در مجموعه‌ای از اصول جمع کنند. سون تزو ۱۳ اصل را در کتاب خود به نام هنر جنگ معرفی کرده در حالی که ناپلئون ۱۱۵ اصل را بیان نموده است.

یکی از تیمسارهای مشهور زمان جنگ داخلی آمریکا به نام ناتان بدفورد فارست تنها به یک اصل باور داشت: «اول رسیدن به هدف با بیشترین تعداد افراد» (رسیدن به هدف پیش از همه و بیش از همه)  مفاهیمی که در دستورالعمل نیروی زمینی ارتش ایالات متحده (شماره FM-3-0) به عنوان اصول عملیات‌های نظامی (بخش‌های ۳۲-۴ تا ۳۹-۴) آورده شده‌اند عبارتند از :

  1. هدف (تمام عملیات نظامی را به سوی یک هدف روشن، قاطع و نائل‌شدنی هدایت کنید.)
  2. آفند (هدف را تصرف کرده، نگاه دارید و از آن بهره‌برداری کنید.)
  3. تمرکز نیرو (نیروی جنگ را در زمان و مکان مناسب متمرکز کنید.)
  4. بهره‌وری نیرو (حداقل نیروی ممکن را برای مسائل ثانویه صرف کنید)
  5. تحرک (دشمن را با اجرای انعطاف‌پذیر نیروی جنگی در موقعیتی نامساعد قرار دهید.)
  6. وحدت فرماندهی (در مورد هر نوع هدفی از وحدت فعالیت‌ها تحت یک فرمانده مسئول اطمینان حاصل کنید.)
  7. امنیت (هرگز به دشمن اجازه ندهید که به یک برتری غیرمنتظره دست یابد.)
  8. غافلگیری (به دشمن در زمان و مکان یا حالتی که انتظارش را ندارد یورش ببرید.)
  9. سادگی (نقشه‌های روشن و ساده آماده کنید و دستورات واضح و مختصر بدهید تا همگان آن‌ها را بفهمند.)

برخی از راهبردارها بر این باورند که پایبندی به اصول اولیه ضامن پیروزی در جنگ خواهد بود اما برخی دیگر بر این باور هستند که جنگ غیرقابل پیش‌بینی است و فرمانده باید در تنظیم راهبرد انعطاف داشته باشد. سپهبد کنت هلموث فون مولتکه راهبرد را به صورت سامانه‌ای مبتنی بر «مصالح موردی» تعریف کرده است که طبق آن فرمانده باید تحت فشار دستورات مفید صادر کند. با وجود پیشرفت فناوری اصول اساسی راهبرد نظامی تا به حال تغییری نکرده است.

راهبرد (و تاکتیک) باید در پاسخ به پیشرفت‌های فناوری به طور مداوم متحول شوند. یک راهبرد موفق که در یک عصر خاص مورد توجه بسیار قرار داشته است، حتی در صورتی که پیشرفت‌های جدید در اسلحه‌سازی و تجهیزات باعث منسوخ شدن آن شده باشند، همچنان پرطرفدار باقی می‌ماند.

طرف‌های درگیر در جنگ جهانی اول و تا حد زیادی در جنگ داخلی آمریکا، تاکتیک‌های ناپلئونی «حمله به هر قیمت» را در مقابل نیروی دفاعی سنگرها، مسلسل‌ها و سیم‌های خاردار به کار گرفتند. فرانسه بنابر تجربه‌ای که از جنگ جهانی اول اندوخته بود تصمیم گرفت با دکترین نظامی کاملاً دفاعی وارد جنگ جهانی دوم شود. به همین دلیل نیز حصاری دفاعی به نام خط ماگینوت در طول مرز شرقی خود ایجاد کرد که به گمان دولتمردان این کشور «رسوخ‌ناپذیر» بود. اما این خط دفاعی، حریفِ حملهٔ رعدآسای آلمانی‌ها نشد.

پیشرفت

راهبردهای نظامی اولیه

اصول راهبرد نظامی را می‌توان در آثار سون تزو و چاناکیا در سال ۵۰۰ پیش از میلاد یافت. در لشکرکشی‌های سردارانی چون اسکندر مقدونی، چاندراگوپتا مائوریا، هانیبال، کین شی هوانگ، جولیوس سزار، ژوگه لیانگ، خالد ابن ولید و به ویژه کوروش کبیر می‌توان شاهد طرج‌ریزی و تحرک راهبردی بود.

ماهان در مقدمهٔ کتاب خود به نام تأثیر قدرت دریایی بر تاریخ نشان داده است که رومی‌ها چگونه از قدرت دریایی خود برای قطع خطوط ارتباط دریایی هانیبال با کارتاژ استفاده کردند و به این ترتیب توانستند با استفاده از راهبرد ناوگان‌های دریایی، هانیبال را از سرزمین ایتالیا بیرون کنند بدون این که توسط لژیون‌های خود، وی را شکست دهند.

راهبردهای اولیه عبارت بودند از نابودی، فرسایش، جنگ فرسایشی، زمین سوخته، محاصره، نبرد پارتیزانی، فریب و عملیات دروغین. قوه ابتکار و مهارت تنها به نیروی خیال، سازگاری و فناوری محدود بود. راهبردارها به طور مداوم از فناوری رو به پیشرفت بهره‌برداری می‌کردند.

نیکولو ماکیاولی در سال ۱۵۲۰ (۸۹۸) در کتاب خود به نام هنر جنگ به رابطهٔ بین مردم و مسائل نظامی و تشکیل راهبرد کلان می‌پردازد. گوستافوس آدولفوس سوئدی در کتاب جنگ سی ساله نشان داد که استفاده از راهبرد عملیاتی پیشرفته موجب کسب پیروزی‌های متعدد در ناحیهٔ امپراتوری روم مقدس شده است.

تنها پس از سده ۱۸ میلادی بود که راهبرد نظامی در اروپا به طور جدی مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت. فردریک کبیر در جنگ هفت ساله (۱۷۵۶-۱۷۶۳) (۱۱۳۴-۱۱۴۱) از راهبرد فرسایش (جنگ فرسایشی) برای مقابله با حریفان و محافظت از نیروهای پروسی خود سود برد.

فردریک که از تمام مرزهای خود مورد هجوم کشورهای فرانسه، اتریش، روسیه و سوئد قرار گرفته بود، از مرکزیت کشور خود استفاده کرد تا بتواند ارتش خود را در طول خطوط داخلی حرکت دهد و در هر زمان تنها بر یک کدام از این کشورها تمرکز کند. اگر هم نمی‌توانست به پیروزی دست یابد دست کم می‌توانست شکست را تا دستیابی به راه‌حل دیپلماتیک عقب بیندازد. «پیروزی» فردریک به این جهت اهمیت فوق‌العاده‌ای پیدا کرد که از «راهبرد هندسی» که بر خطوط مانور تأکید داشت سود می‌جست و همچنین بر آگاهی از عوارض زمین و تصرف نقاط قوت حیاتی مبتنی بود.

چنگیزخان و مغولان

چنگیزخان، امپراتور مغولان نمونهٔ خوبی در مقابل پیشرفت‌های اروپایی‌ها در هنر راهبرد نظامی است. موفقیت‌های چنگیزخان و جانشینانش مبتنی بر مانور و القای ترس بود. نکتهٔ کلیدی در راهبرد چنگیز عبارت بود از روانشناسی جمعیت مقابل. چنگیزخان و اخلاف او توانستند با اجرای دقیق و پی در پی این راهبرد، بخش اعظم اوراسیا را به زیر یوغ خود در آورند. ارتشِ موظف چنگیز بر کمانداران سواره قبایل، راهبرد زمین سوخته و همچنین گله‌های اسب فراوان مغولستان استوار بود. هر کماندار دست‌کم دارای یک اسب یدک بود؛ (به طور میانگین هر فرد دارای پنج اسب بود) به همین خاطر کل ارتش می‌توانست با سرعتی شگرف حرکت کند. همچنین از آن جا که شیر و خون اسب از اجزای اصلی غذای مغولان بودند، گله‌های اسب چنگیزخان نه تنها به عنوان ابزار حرکت بلکه به عنوان ذخیرهٔ لجستیکی وی نیز عمل می‌کردند. دیگر احتیاجات این ارتش با غارت و نابودی به دست می‌آمد. غارتگرانِ خان مغول به همراه خود چادر قابل حمل، همخوابه، قصاب و آشپز نیز می‌آوردند. ارتش‌های چین، ایران، اعراب و اروپای شرقی با مانور و حملات مکررِِ مغولان آن قدر تحت فشار قرار می‌گرفتند تا در هم می‌شکستند و سپس در تعقیب و گریز نابود می‌شدند.

ارتش‌های دیگر در مقایسه با ارتش چنگیز بسیار سنگین و بی‌تحرک به نظر می‌رسیدند. تا سده ۲۰ میلادی هیچ ارتشی نتوانست به سرعت استقرار ارتش چنگیز برسد. هنگامی که ارتش مغول با شهری مستحکم برخورد می‌کرد، اصول مانور و سرعت ایجاب می‌کرد که شهر به سرعت تسلیم شود. در این جا شهرت وحشتناک مغولان به یاریشان می‌آمد تا فضای شهر را مملو از رعب و وحشت ساخته و آن را رام سازند.

جنگ‌های بیولوژیک اولیه نیز به همین شیوه عمل می‌کردند. از منجنیق‌ها و دیگر سلاح‌های پرتابی برای پرتاب جسد حیوانات و انسان‌های مرده به درون شهر استفاده می‌شد تا از این طریق بیماری‌هایی نظیر طاعون سیاه باعث بیماری و مرگ مردم شود. اگر شهر یا شهرستانی خان مغول را ناراحت می‌کرد، تمام مردم شهر کشته می‌شدند تا عبرتی برای دیگر شهرها شود. این مورد از اولین نمونه‌های جنگ روانی به شمار می‌رود.

توجه داشته باشید که حتی با توجه به فهرست موجز اصطلاحات راهبردی بالا می‌توان به این موضوع پی برد که راهبرد مغولان طوری طراحی شده بود که به سمت یک هدف (روانشناسی جمعیت مقابل) رهنمون باشد . این هدف از طریق آفند امکان‌پذیر می‌شد. آفندی که بر پایهٔ تمرکز نیروها، مانور، غافلگیری و سادگی استوار بود.


برای آقا امام زمان(عج)

 

 

در این روزهای انتخاباتی نظرات خیلی مردم رو خوندم که

خاضعانه از آقای ... دعوت میکردند که برای کاندیداتوری ثبت نام کنه!

 دلم گرفت !

 نه بخاطر این که اقای .... کاندید بشه یا نشه

 بلکه دلم از مظلومیت آقا امام زمان(عج) گرفت

 که می فرمود اگه به اندازه تعداد انگشتان دست بخوان من ظهور کنم  خدا اجابت میکنه .

 ولی وقتی می بینم هیچ کس

 اینجوری که برای اقای ..... التماس میکنه به خود اقا التماس نمیکنه

به یاد همان حرف میافتم .

 اگه بگم نعوذا بالله امام زمان رو مردم بهش اعتقاد ندارند

پس سبب اینهمه مراسم نیمه شعبان و شور و شعف برای جشن نیمه شعبان برای چیه؟

 چرا برای گرفتن حاجاتشون مسجد سهله و جمکران میرند؟

 زبانی میگیم انشالله اقا ظهور میکنه مشکلات حل میشه

ولی ته قلبمون میگیم خدا کنه فلانی بیاد وضع مالی مون رو خوب کنه

و مشکلات رو حل کنه !!!!!! 

یابن الزهرا من شرمندم. تو را به جان مادرت بی بی فاطمه زهرا(س) در این وانفسا ظهور کن .

 

کودکان بیش فعال

 

اختلال‌ بیش‌ فعالی‌ كه‌ در اغلب‌ موارد با نقص‌ توجه‌ همراه‌ است، معمولاً در دوران‌ كودكی‌ بروز می‌ كند. تشخیص‌ این‌ اختلال‌ در سنین‌ زیر پنج‌ سال‌ قدری‌ مشكل‌ است زیرا امكان‌ دارد با رفتارهای‌ طبیعی‌ و شیطنت ‌آمیز كودكان‌ اشتباه‌ گرفته‌ شود. با این ‌حال، متخصصان‌ می‌ توانند این‌ اختلال‌ را تشخیص‌ دهند و پیش‌ بینی‌های‌ لازم‌ را به‌ عمل‌ آورند. این‌ اختلال‌ با فعالیت‌ بیش‌ از اندازه، خرابكاری‌ و آزار رساندن‌ همراه‌ است.

 

بیش ‌فعالی‌ كودكان‌

كودكان‌ بیش ‌فعال‌ - همانگونه‌ كه‌ از این‌ عنوان‌ برمی ‌آید- بسیار پرتحرك اند و نمی ‌توانند یک جا آرام‌ بنشینند. آنها اضافه‌ بر ناآرامی‌ بسیار زیاد، نوعی‌ اضطرار و اجبار برای‌ خرابكاری‌ نیز دارند. آنان‌ اشیا را می‌ شكنند یا پرتاب‌ می‌ كنند. همچنین‌ كنجكاوی‌ بسیار از خود نشان‌ می‌ دهند و نه‌ تنها اسباب‌ بازی‌هایشان‌ را خراب‌ می‌ كنند، بلكه‌ اشیاء و وسایل‌ منزل‌ را نیز دستكاری‌ و خراب‌ می‌ كنند. كارهای‌ خطرناك‌ را دوست‌ دارند و ابداً احساس‌ خطر نمی ‌كنند. بنابراین‌ رفتارهایی‌ بی ‌مهابا از آنها سرمی ‌زند. برخی‌ از بزرگسالان‌ آنها را افرادی‌ بی ‌باك‌ و شجاع‌ تصور می ‌كنند؛ در حالی‌ كه‌ این‌ رفتارهای‌ بی‌ مهابا نشانگر این‌ واقعیت‌ است‌ كه‌ احساس‌ خطر واقعی - كه‌ یك‌ احساس‌ طبیعی‌ است‌ و بایستی‌ در كودكان‌ وجود داشته‌ باشد - در این‌ بچه‌ ها وجود ندارد. بازی‌ های‌ خطرناك‌ - از جمله‌ بازی‌ با كبریت‌ - و علاقه‌ به‌ وسایلی‌ چون‌ كارد و چاقو نشانه‌ های‌ دیگری‌ از گرایش‌ها و رفتارهای‌ غیرطبیعی‌ این‌ بچه‌ هاست.

 

كودك‌ بیش ‌فعال‌ احساس‌ خطر نمی‌ كند

كودكان‌ بیش ‌فعال‌ در مورد كارها و اشیایی‌ كه‌ به‌ طور طبیعی‌ باید در برابر آنها احساس‌ خطر كنند، خطری‌ احساس‌ نمی‌كنند؛ و اختلالات‌ سلوك‌ در این‌ كودكان‌ بعضاً دیده‌ می‌ شود؛ مثلاً بعضی‌ از آنها رفتارهای‌ پرخاشگرانه‌ دارند یا برای‌ آسیب‌ رساندن‌ به‌ دیگران‌ آنان‌ را تهدید می‌ كنند. ممكن‌ است‌ به‌ حیوانات‌ نیز صدمه‌ بزنند. بعضی‌ دیگر در اعمالی‌ چون‌ سرقت‌ و تقلب‌ و به‌ طور كلی‌ كارهایی‌ كه‌ تخلف‌ از قوانین‌ و مقررات‌ محسوب‌ می‌ شود شركت‌ می‌ كنند.

 

تمایل‌ به‌ كارهای‌ خلاف‌ و خطرناك‌

این‌ كودكان‌ آچار پیچ‌ گوشتی‌ را داخل‌ پریز برق‌ می‌ كنند؛ اشیاء و وسایلی‌ را كه‌ متعلق‌ به‌ خودشان‌ نیست‌ برمی‌دارند؛ تمایل‌ بسیاری‌ به‌ كشیدن‌ سیگار دارند (ته ‌سیگارها را برمی ‌دارند و علاقه‌ به‌ كشیدن‌ آنها دارند) و همچنین‌ گرایش‌ به‌ دروغگویی‌ در آنها بسیار بالاست‌ و اغلب‌ دروغ‌ می ‌گویند. به‌علاوه آنان‌ تمایل‌ به‌ ارتباط‌ با كودكان‌ و نوجوانان‌ بزرگتر از خود دارند. اغلب‌ دوستانی‌ بزرگتر از خود انتخاب‌ می ‌كنند و از مصاحبت‌ با نوجوانان‌ لذت‌ می ‌برند. بسیار مایلند در صحبت‌ها و فعالیت‌های‌ آنان‌ شركت‌ كنند. همچنین‌ گرایش‌ به‌ كارهای‌ خلاف‌ از جمله‌ دزدی‌ در آنها بسیار زیاد است. به ‌نظر می‌ رسد این‌ كودكان‌ زودتر از حد معمول‌ چشم‌ و گوششان‌ باز می ‌شود و به‌ كنجكاوی‌های‌ بسیار زیاد دچار می‌ شوند.

از لحاظ‌ اجتماعی، كودكان‌ بیش ‌فعال‌ تأثیر مثبتی‌ بر دیگران‌ نمی ‌گذارند و مرتب‌ مورد انتقاد قرار می ‌گیرند. آنها به ‌دلیل‌ دقت‌ پایین، اغلب‌ دچار اشتباه‌ می ‌شوند و انتقاد دیگران‌ را نسبت‌ به‌ خود برمی‌انگیزانند. این‌ بچه‌ها به‌ جزئیات‌ مسائل‌ توجهی‌ ندارند. حتی‌ در بازی‌ها نیز با دشواری‌ رو به ‌رو می ‌شوند و در ارتباط‌ خود با بچه ‌های‌ دیگر مشكل‌ پیدا می ‌كنند. اغلب‌ از دستورالعمل‌ها پیروی‌ نمی‌ كنند و از عهده‌ تكالیف‌ مدرسه‌ و سایر كارها و وظایف‌ برنمی‌آیند.

 

عملكرد اجتماعی‌ و تحصیلی‌ كودك‌ كاهش‌ می ‌یابد

كودكان‌ بیش ‌فعالی‌ كه‌ دچار نقص‌ توجه‌ هستند، در تحصیل‌ با مشكل‌ مواجهند. دامنهِ توجه‌ در آنها بسیار محدود است‌ و به‌ همین‌ علت‌ نمی‌ توانند تمركز لازم‌ را حین‌ درس ‌خواندن‌ داشته‌ باشند. این‌ كودكان‌ به ‌سرعت‌ حواسشان‌ پرت‌ می ‌شود و به‌ كوچكترین‌ محرك‌ بیرونی‌ واكنش‌ نشان‌ می ‌دهند. در نتیجه‌ عملكرد تحصیلی‌ آنان‌ پایین‌ می‌ آید و در یادگیری‌ دچار مشكل‌ می ‌شوند.

از لحاظ‌ اجتماعی، كودكان‌ بیش ‌فعال‌ تأثیر مثبتی‌ بر دیگران‌ نمی ‌گذارند و مرتب‌ مورد انتقاد قرار می ‌گیرند. آنها به ‌دلیل‌ دقت‌ پایین، اغلب‌ دچار اشتباه‌ می ‌شوند و انتقاد دیگران‌ را نسبت‌ به‌ خود برمی‌انگیزانند. این‌ بچه‌ها به‌ جزئیات‌ مسائل‌ توجهی‌ ندارند. حتی‌ در بازی‌ها نیز با دشواری‌ رو به ‌رو می ‌شوند و در ارتباط‌ خود با بچه ‌های‌ دیگر مشكل‌ پیدا می ‌كنند. اغلب‌ از دستورالعمل‌ها پیروی‌ نمی‌ كنند و از عهده‌ تكالیف‌ مدرسه‌ و سایر كارها و وظایف‌ برنمی‌آیند.

آنان‌ از درگیر شدن‌ با تكالیفی‌ كه‌ مستلزم‌ تلاش‌ ذهنی‌ مداوم‌ است، می‌ پرهیزند. اغلب، وسایل‌ خود را گم‌ می‌ كنند و دچار فراموشكاری‌اند. به ‌طور افراطی‌ حرف‌ می ‌زنند و پیش‌ از تمام‌ شدن‌ پرسش‌ها، پاسخ‌ می‌ دهند. منتظر نوبت‌ ماندن‌ برایشان‌ دشوار است‌ و بسیاری‌ اوقات‌ مزاحم‌ كار دیگران‌ می ‌شوند.

 

والدین‌ چه‌ نقشی‌ در درمان‌ دارند

1. ابتدا باید مطمئن‌ باشیم‌ كه‌ فرزندمان‌ واقعاً نشانه ‌های‌ این‌ اختلال‌ را دارد؛ به‌ علاوه‌ تشخیص‌ نهایی‌ توسط‌ متخصص‌ انجام‌ می‌ پذیرد. گاهی‌ والدینی‌ كه‌ افرادی‌ بسیار مضطرب‌ و نگران‌ هستند، ممكن‌ است‌ جنب و جوش‌های‌ طبیعی‌ فرزند را دلیلی‌ بر بیش ‌فعالی‌ بدانند. بنابراین‌ در قدم‌ اول‌ بایستی‌ راجع‌ به‌ تشخیص‌ مطمئن‌ باشیم‌ و به فرزندمان برچسب‌های‌ نادرست‌ نزنیم.

2. انرژی‌ اضافه‌ این‌ كودكان‌ باید از طریق‌ فعالیت‌های‌ مثبت، از جمله‌ ورزش‌ كردن، مصرف‌ شود. بهتر است‌ آنها را برای‌ بازی‌ به‌ زمین‌های‌ بزرگ‌ برد و اجازه‌ داد كه‌ به‌ فعالیت‌های‌ لذتبخش‌ بپردازند. یا این‌ كه‌ روزانه‌ برای‌ پیاده‌ روی‌ آنها را از خانه‌ خارج‌ كرد. در منزل‌ نیز بایستی‌ مسئولیت‌هایی‌ كه‌ از لحاظ‌ جسمی‌ قدری‌ بچه‌ها را خسته‌ می‌ كند به‌ آنها بسپاریم‌ تا به‌ این‌ وسیله‌ انرژی‌ بیش‌ از حد آنان‌ گرفته‌ شود. البته‌ خوب‌ است‌ گاهی‌ برای‌ انجام‌ این‌ مسئولیت‌ها جوایزی‌ هم‌ در نظر بگیریم.

3. به‌ خاطر داشته‌ باشیم‌ این‌ كودكان‌ را به‌ هیچ‌ وجه‌ كتك‌ نزنیم؛ زیرا رفتارهای‌ انتقام ‌جویانه‌ از آنها سر خواهد زد. بهتر است‌ با آنان مؤدبانه‌ و با محبت‌ صحبت‌ كنیم. البته‌ در برخورد با سایر كودكان‌ نیز داشتن‌ رفتاری‌ مهرآمیز و عاری‌ از خشونت‌ لازم‌ است.

4. گروهی‌ از موادغذایی‌ - از جمله‌ كاكائو، شكلات، قهوه، نسكافه، نوشابه‌های‌ رنگی‌ و تنقلات - باعث‌ تحریك ‌پذیری‌ می‌شوند و لازم‌ است‌ تا حد امكان‌ از دادن‌ آنها به‌ بچه‌ ها خودداری‌ شود.

5. خواب‌ شبانگاهی‌ این‌ كودكان‌ موضوع‌ مهمی‌ است؛ آنها باید شب‌ها زودتر به‌ رختخواب‌ بروند. بهتر است‌ والدین‌ برنامه‌ خانواده‌ را به‌ گونه‌ ای‌ مناسب‌ تنظیم‌ كنند و به‌ هر طریق‌ ممكن‌ به‌ كودك‌ بفهمانند این‌ یكی‌ از قوانین‌ خانواده‌ اوست‌ كه‌ شب‌ها تا دیروقت‌ بیدار نماند. در همین‌ زمینه‌ توصیه‌ می‌ شود كودك‌ از وسایلی‌ چون‌ كامپیوتر و تلویزیون‌ به‌ صورت‌ افراطی‌ استفاده‌ نكند .

6. چنانچه‌ كودك‌ بیش ‌فعال‌ از لحاظ‌ توجه‌ و تمركز بسیار مشكل‌ داشته‌ باشد و رفتارهای‌ او موجب‌ اذیت‌ و آزار فراوان‌ شود، بهتر است‌ با روان پزشك‌ كودك‌ و نوجوان‌ مشورت‌ شود تا به‌ صلاحدید او كودك‌ مقداری‌ داروی‌ اختصاصی‌ این‌ اختلال‌ را مصرف‌ كند.

 

نتیجه ‌گیری‌

اختلال‌ بیش‌ فعالی‌ كه‌ در اغلب‌ موارد با نقص‌ توجه‌ همراه‌ است، معمولاً در دوران‌ كودكی‌ بروز می‌ كند. تشخیص‌ این‌ اختلال‌ در سنین‌ زیر پنج‌ سال‌ قدری‌ مشكل‌ است زیرا امكان‌ دارد با رفتارهای‌ طبیعی‌ و شیطنت ‌آمیز كودكان‌ اشتباه‌ گرفته‌ شود. با این ‌حال، متخصصان‌ می‌ توانند این‌ اختلال‌ را تشخیص‌ دهند و پیش‌ بینی‌های‌ لازم‌ را به‌ عمل‌ آورند. این‌ اختلال‌ با فعالیت‌ بیش‌ از اندازه، خرابكاری‌ و آزار رساندن‌ همراه‌ است.

چنانچه‌ این‌ بچه‌ها در سنین‌ كودكی‌ معالجه‌ نشوند، در دوره‌ نوجوانی‌ احتمال‌ این ‌كه‌ رفتارهای‌ ضداجتماعی‌ داشته‌ باشند و نیز حالات‌ افسردگی‌  در آنها به‌ وجود آید، بسیار است. بنابراین‌ به‌ والدین‌ توصیه‌ می ‌شود كه‌ حتماً در دوران‌ كودكی‌ برای‌ معالجه‌ این‌ كودكان‌ اقدام‌ كنند.

 

ازمونی برای شناسایی کودکان بیش فعال


 

خیلی از پدر و مادرها فکر می‌کنند اگر فرزندشان جنب و جوش زیادی داشته و بازیگوش باشد، حتمابیش‌فعال است...

 

اختلال کم‌توجهی و بیش‌فعالی، مشکل بسیاری از کودکان و البته نگرانی بسیاری از والدین است.

 

بعضی از والدین برعکس، حتی شیطنت و خرابکاری مفرط کودکشان را جدی نمی‌گیرند و آن را به حساب تیزهوشی و کنجکاو بودن او می‌گذارند.

 

این آزمون به شما کمک می‌کند دریابید فرزندتان به مشکل بیش‌فعالی و کم‌توجهی دچار است یا نه.

 

هنگام جواب دادن به سوال‌های زیر، این نکته‌ها را در نظر داشته باشید:

 

• سن فرزندتان را در نظر بگیرید.

 

• رفتار فرزندتان را در 6 ماه گذشته ملاک پاسخ دادن قرار دهید.

 

• توجه کنید که این آزمون به تنهایی نباید ملاک تشخیص یا درمان یک کودک باشد.

 

گزاره‌های زیر را بخوانید و برای هریک، یکی از گزینه‌های روبه‌رو را انتخاب کنید (امتیاز هریک از گزینه‌ها در مقابل آنها نوشته شده) و در نهایت، مجموع امتیازهایتان را حساب کنید و تفسیر آزمون را بخوانید.

 

قسمت اول:

 

1) فرزندتان به جزییات توجه نمی‌کند یا در انجام تکالیف مدرسه‌اش اشتباه‌های ناشی از بی‌دقتی دارد؟

 

2) به سختی می‌تواند توجهش را حین انجام یک کار و تا پایان آن حفظ کند؟

 

3) وقتی مستقیما با او صحبت می‌کنید، به نظر می‌رسد گوش نمی‌دهد؟

 

4) باوجود داشتن میل باطنی به انجام کارها و فهمیدن دستوراتی که به او داده می‌شود، به دستورات درست عمل نمی‌كند و نمی‌تواند کاری را به پایان برساند؟

 

5) به دشواری می‌تواند به وظایف و فعالیت‌هایش نظم دهد؟

 

6) کارهایی که به تلاش مداوم ذهنی نیاز دارند، دوست ندارد و از انجام آنها طفره می‌رود؟

 

7) وسایل لازم برای انجام کارها یا تکالیفش را گم می‌کند؟ (مداد، کتاب، اسباب بازی و ...)

 

8) صداها یا محرک‌های دیگر به آسانی حواسش را پرت می‌کنند؟

 

9) در فعالیت‌های روزانه‌اش فراموشکار است؟

 

10) با دست‌هایش ور می‌رود یا پاهایش را تکان می‌دهد و وقتی نشسته، سر جایش وول می‌خورد و می‌لولد؟

 

11) مواقعی که لازم است سر جایش بنشیند، صندلی را ترک می‌کند؟

 

12) مواقعی که لازم است سر جایش بنشیند، بیش از حد به دور و اطراف می‌دود و از صندلی‌ها بالا می‌رود؟

 

13) انجام بازی‌های بی‌سر و صدا برایش دشوار است؟

 

14) تمام روز در حال حرکت است، انگار در بدنش موتور کار گذاشته‌اند؟

 

15) بیش از حد حرف می‌زند؟

 

16) وقتی از او سوال می‌پرسید، قبل از اینکه سوال تمام شود، با عجله جواب می‌دهد؟

 

17) رعایت نوبت برایش دشوار است؟

 

18) وسط حرف دیگران یا کار آنها می‌پرد؟

 

19) با بزرگسالان بحث می‌کند؟

 

20) از کوره در می‌رود؟

 

21) آگاهانه از خواسته‌ها و قوانین بزرگسالان سرپیچی می‌کند؟

 

22) عمدا دیگران را اذیت می‌کند؟

 

23) دیگران را مسوول خطاها یا بدرفتاری‌های خود می‌داند؟

 

24) حساس است و به سادگی از دیگران می‌رنجد؟

 

25) عصبانی یا بی‌میل است؟

 

26) كینه‌توز است و دوست دارد تلافی کند؟

 

27) قلدری می‌کند، دیگران را تهدید می‌کند یا می‌ترساند؟

 

28) کتک‌کاری به راه می‌اندازد؟

 

29) برای فرار از کارهایی که باید انجام دهد، یا خلاص شدن از دردسر، دروغ می‌گوید و دیگران را گول می‌زند؟

 

30) از مدرسه فرار می‌کند؟

 

31) دیگران را آزار فیزیکی می‌دهد؟

 

32) اشیا ارزشمند دزدیده است؟

 

33) عمدا وسایل دیگران را خراب می‌کند؟

 

34) اشیایی را به کار برده که می‌توانند صدمه جدی ایجاد کنند. (چاقو، چوب، آجر، اسلحه)

 

35) حیوانات را آزار می‌دهد؟

 

36) عمدا آتش روشن می‌كند که خرابی به بار بیاورد؟

 

37) بی‌اجازه وارد خانه یا محل کار یا ماشین کسی می‌شود؟

 

38) شب بدون اجازه از منزل بیرون می‌ماند؟

 

39) شبانه از منزل فرار کرده است؟

 

40) کسی را مورد سوءاستفاده جنسی قرار داده است؟

 

41) مضطرب، هراسان یا نگران است؟

 

42) به خاطر احتمال خطا، از امتحان چیزهای جدید می‌ترسد؟

 

43) احساس بی‌ارزشی یا حقارت می‌کند؟

 

44) به دلیل بروز مشکلات، خودش را سرزنش و احساس تقصیر می‌كند؟

 

45) احساس تنهایی می‌کند و حس می‌کند کسی او را نمی‌خواهد و دوست ندارد. می‌گوید: «کسی من را دوست ندارد.»

 

46) ناراحت، غصه‌دار یا افسرده است؟

 

47) نگران رفتار و ظاهر خود است و همیشه خجالت می‌کشد؟

 

تفسیر آزمون

 

اگر شما هم فکر می‌کنید فرزندتان بیش‌فعال است، این آزمون به شما کمک می‌کند تا این حدستان را ارزیابی کنید، اما دقت داشته باشید که این آزمون به تنهایی نمی‌تواند و نباید ملاک تشخیص قرار گیرد. همچنین پاسخ مثبت به یک یا چند سوال نشانه وجود مشکل نیست. برای تفسیر نمره‌های آزمون به نکته‌های زیر توجه کنید:

 

• الف) اگر بین سوال‌های 1 تا 9 حداقل به 6 سوال پاسخ «اغلب» یا «تقریبا همیشه» داده‌اید و در بین سوال‌های 48 تا 55 حداقل یك پاسخ «مشکل اندکی دارد» یا «مشکل جدی دارد» دارید، احتمالا كودكتان با اختلال کم‌توجهی روبروست.

 

• ب) اگر در بین سوال‌های 10 تا 18 حداقل به 6 سوال پاسخ «اغلب» یا «تقریبا همیشه» داده‌اید و در بین سوال‌های 48 تا 55 حداقل یک پاسخ « مشکل اندکی دارد» یا «مشکل جدی دارد» داشته‌اید، احتمالا فرزندتان با اختلال بیش‌فعالی روبرواست.

 

• ج) اگر هر دو نتیجه «الف» و «ب» را از آزمون گرفته‌اید، احتمالا كودكتان با اختلال بیش‌فعالی و کم‌توجهی (ADHD) روبراست.

 

قسمت دوم:

 

عملکرد کودک

 

48) عملکرد کلی فرزندتان در مدرسه چگونه است؟

 

49) خواندن فرزندتان چگونه است؟

 

50) نوشتن فرزندتان چگونه است؟

 

51) ریاضی فرزندتان چگونه است؟

 

52) ارتباط او با والدینش چطور است؟

 

53) ارتباط او با خواهر و برادرش چطور است؟

 

54) ارتباط او با همسالانش چطور است؟

 

55) مشارکت او در فعالیت‌های جمعی (مانند بازی‌های تیمی) چگونه است؟

 

چه می‌توان کرد؟

 

اگر نتایج الف، ب، یا ج گرفته‌اید، حتما فرزندتان را نزد یک روان‌پزشک یا روان‌شناس ببرید. تشخیص اختلال کم‌توجهی و بیش‌فعالی (ADHD) به این سادگی‌ها نیست. حتی بعد از انجام این آزمون نیز نمی‌توان به تشخیص قطعی رسید، بنابراین بهتر است قبل از اینکه هرگونه برچسبی به فرزندتان بزنید، برای ملاقات با یک روان‌پزشک یا روان‌شناس برنامه‌ریزی کنید. بدون مشورت با روان‌پزشک در مورد وضعیت فرزندتان تصمیم نگیرید و به خصوص در حضور کودک در مورد بیش‌فعالی حرفی نزنید.


رب پنَهت بک من هواه

 

مَن کرّد للنفس پیرویاً

فلیقعدن فی الدوزخ جثیا

مَن افکنَد بدستِها زمامَه

فماله الخوشی و السلامه


لانها لَحَیّة لدغاء

اِن بگزد فعمرک فناء

ان جاوزت عن حدها بموئی

فانها امارة بالسوء

شبّهها بالاستر الچموش

من کان ذا درایة و هوش

فالقرب منها لگدٌ و گازٌ

و الحرف فی رکوبها دراز

رب پنَهت بک من هواه

بدبخت من لا یترس ‍ عقباها




مادر

 

مادر دو بخش دارد:

ما و در

ما هرچه میکشیم از بخش دوم است

و او هرچه میکشد از بخش اول است..

 


Untiy brings about blessing, but disunity causes chastisement.

بسم الله الرحمن الرحيم

 اَللّـهُمَّ اجْعَلْني فيهِ مِنْ الْمُسْتَغْفِرينَ، وَاجْعَلْني فيهِ مِنْ عِبادِكَ الصّالِحينَ اْلقانِتينَ، وَاجْعَلني فيهِ مِنْ اَوْلِيائِكَ الْمُقَرَّبينَ، بِرَأْفَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ .

   主啊!求你在斋月里佑助我加入祈求者的行列,求你佑助我加入你的虔诚的、坚信的仆人的行列,求你佑助我加入接近你的贤者们的行列,至慈的主啊!


ابعاد امنیتی ترور شهید صیاد شیرازی

 

همزمان با ايام دهمين سالگرد شهادت امير سرافراز ارتش جمهوري اسلامي ايران، سپهبد بسيجي علي صياد شيرازي كه به‌دست منافقين كوردل صورت گرفت محقق عراقي با افشاي نكات تازه‌اي از كينه و دشمني رژيم بعث و منافقين از اين فرمانده دلير، از لابه‌لاي اسناد رژيم ساقط ‌شده صدام به تشريح ابعاد اين ترور پرداخت.

 دكتر الجنابي گفت: نام صياد شيرازي براي اولين‌بار توسط عوامل مزدور بعثي كه در كردستان ايران مشغول آشوب و بلوا بودند به ضداطلاعات و استخبارات ارتش عراق وارد شد و همان زمان بود كه با دستور تصفيه اين افسر جوان و انقلابي ايران، رژيم عراق به كشتن او دستور داد. اين دستور توسط نماينده بعثي‌ها در تشكيلات ضدانقلابي كومله به همراه اسامي 27 پاسدار، ارتشي و حزب‌اللهي ايران دراستان كردستان صادر شد.

اين محقق عراقي مي‌افزايد: نام صياد شيرازي بيش از هر افسر ارتش ايران در سرويس‌هاي امنيتي و جاسوسي رژيم صدام ديده مي‌شد كه اطلاعات آن عمدتا از سوي منافقين و مزدوران صدام در كردستان ايران تهيه و تنظيم شده بود.

به گفته الجنابي، فرماندهي صياد شيرازي در نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران بار ديگر نام و شخصيت اين افسر را بر روي ميز سرويس‌هاي استخباراتي ارتش صدام آورد. در ابتدا آنها نسبت به عملكرد وي و ارتقا به سطح فرماندهي‌اش ابراز ترديد مي‌كردند اما تشكيل قرارگاه‌هاي مشترك سپاه و ارتش ايران براي باز پس‌گيري اراضي اشغال شده كه شوك آن با شكست محاصره آبادان به رژيم بعث وارد شد آنها را وادار به كنكاش بيشتر در عملكرد اين فرمانده ايراني كرد.

الجنابي گفت: برابر سندي كه زمان آن به نبرد‌هاي سنگين چزابه برمي‌گردد، از صياد شيرازي به‌ عنوان احيا‌گر ماشين جنگي ارتش جمهوري اسلامي ايران نام برده شده است. سرويس‌هاي امنيتي عراق در خصوص اين فرمانده ايراني از چند تن از اسيران ايراني بازجويي مي‌كنند و بالاخره در گزارش روزانه خود به ستاد عالي ارتش صدام كه ديكتاتور عراق آن را مطالعه مي‌كرد در خصوص شهيد صياد شيرازي مي‌نويسند: اين فرمانده ايراني وحدت عملياتي بين نيروهاي سپاه و ارتش را به ‌شدت پشتيباني مي‌كند و از افسران مورد اعتماد رهبري ايران است. وي با انتقال تجربيات و آموزش نظامي به پاسداران و بسيجيان موافقت نموده و جاده صاف‌كن بن‌بست‌هايي شده است كه در زمان بني‌صدر رييس‌جمهوري مغرول شده ايران بين ارتش و سپاه به‌وجود آمده بود.

عمليات فتح‌المبين خشم ارتش بعثي عراق را از صياد دوچندان كرد و قابليت‌هاي او در كنار ساير فرماندهان سپاه و ارتش در عمليات آزاد‌سازي خرمشهر منجر به آن شد پرونده عملكرد صياد شيرازي در استخبارات عراق قطورتر شود تا اين‌كه با تماس‌هاي عميق‌تر منافقين با رژيم صدام در سال 1363 فهرستي از اسامي فرماندهان و مسوولين جنگ در ايران توسط رژيم صدام به منافقين داده شد كه از آنهاخواسته شده بود به ترور و كشتن اين افراد اقدام كنند كه نام صياد شيرازي نيز در بين اين فهرست ديده مي‌شود.

منافقين نيز كه از عملكرد صياد شيرازي به‌شدت به خشم آمده بودند مسير اين ترور را در پرونده مخوف و تروريستي خويش باز گذاشتند.

در سال 1366 در جلسه‌اي كه در منطقه الرشيد بغداد و در يك مجموعه تفريحي برپا شد مسوولين امنيتي عراق به‌خاطر عدم توفيق منافقين در ترور صياد شيرازي از تروريست‌هاي منافق انتقاد كردند. حضور صياد شيرازي در سركوب منافقين در عمليات مرصاد نيز بار ديگر ضربه‌اي كاري از سوي اين افسر انقلابي ارتش ايران بر پيكر رژيم بعث و منافقين وارد كرد. سران منافقين با اين خشم سال‌ها انتظار كشيدند تا از اين مرد جنگي ايران انتقام بگيرند.

ده‌سال پيش و در حالي‌كه شمارش معكوس سقوط رژيم صدام آغاز شده بود منافقين بالاخره به وعده‌اي كه به صدام جنايتكار داده بودند اقدام كردند و اين افسر شجاع را به شهادت رساندند. خون اين افسر مسلمان ارتش جمهوري اسلامي ايران خيلي زود دامن صدام و منافقين را گرفت و آنان را به زباله‌دان تاريخ فرستاد.

اين محقق عراقي مي‌گويد: دو روز پس از شهادت شهيد صياد شيرازي، در حالي‌كه صدام تبازگي از تكريت و كاخ پيچ در پيچش بازگشته بود از «حمود» منشي خود خواست مراتب تشكرش را از منافقين به ليل ترور اين افسر ايراني به آنها ابلاغ و به قصي پسر جنايتكار و فاسدش نيز دستور داد به سران منافقين پاداش دهد. صدام به حمود گفته بود كاش اين ترور در سال‌هاي اول جنگ رخ مي‌داد.

دكتر الجنابي در ادامه اضافه مي‌كند: ترور صياد شيرازي توسط كساني صورت گرفت كه امروز مورد حمايت كامل اروپاي متمدن هستند و پرونده‌اي قطور از جنايت عليه ملت‌هاي ايران و عراق دارند. تصوير صياد شيرازي كه بر روي زمين نشسته و نقشه عمليات را در جمع پاسداران و ارتشيان بازگو مي‌كند در پرونده قطور او در استخبارات ارتش عراق هنوز ديده مي‌شود.

عدنان خير‌الله دست راست صدام و پسردايي و برادرزن ديكتاتور عراق كه وزارت دفاع و بخش مهمي از فرماندهي ارتش عراق را در دست داشت در يكي از جلسه‌هاي ستاد ارتش عراق در خصوص صياد شيرازي گفته بود «بايد از فرماندهان جوان و جسور مانند او در هر جنگي ترسيد».

در اين اسناد همچنين نقش محوري شهيد صياد شيرازي در شكست‌هاي رژيم عراق در عمليات‌هاي طريق‌القدس، فتح‌المبين و بيت‌المقدس نيز به وضوح ديده مي‌شود

عبدالکریم سروش،بسط تجریه نبوی

 


سلام
توی یک وبلاگی دیدم جملاتی از دکتر عبدالکریم سروش به شرح ذیل آورده :

 
دولت ها می توانند مردم را مجبور به پرداخت ماليات کنند اما هرگز نخواهند توانست ايمان به خدا و پيامبر را در قلب ها بدمند. ايمان از جنس عشق است و عشق را به زور نمی توان ايجاد کرد.

 

 


مشابهت عشق و ایمان هم به دلیل انفعالی بودنشان نیست. بلکه به لحاظ پی آمدهای ایمان است که پی آمدهای عاشقی یکسانند.انکار نمیکنم که در مواردی ایمان به نحو اعطایی حاصل می شود. چنین موهبتی اگر دست دهد فوق العاده عالیست. اما در خور همه کس نیست و مختص نوادر است.بیشتر مردم باید "ایمان بیاورند" و این یعنی توکل کردن بر معشوق و دل بستن به او و علی الخصوص دوست داشتن او،شایسته ی دوستی و عاشقی شمردن او و خیر و زیبایی دیدن در او و آماده فداکاری بودن برای او،این پی آمدهاست که ایمان و عاشقی را به هم نزدیک و از یک جنس میکند.عاشق هر لحظه که روی معشوق می بیند عید اوست. چرا که هر بار معشوق برای او جلوه ی دیگری دارد و به او حیات تازه ای می دهد.برای شخص مومن هر روز که با معبود خود تجدید عهد می کند ایمان تازه و لذا عید تازه ای از ر...اه فرا میرسد. چنان عید خجسته ای را برای همگان آرزو دارم

والسلام.
.....
منابع:
سخنرانی حکومت اسلامی مطلوب.لندن
عبدالکریم سروش،بسط تجریه نبوی،ص ۱۵۵
روشنفکری دینی

واما نظر بنده ی حقیر در مورد این سخنان :

1 - فرمودید : دولت ها می توانند مردم را مجبور به پرداخت ماليات کنند اما هرگز نخواهند توانست ايمان به خدا و پيامبر را در قلب ها بدمند.

سوال این است که پس فلسفه ی وجود و بعثت پیامبران چیست ؟ پس برای چی مبعوث شدند؟ اگر قرار باشد که حکوت نتواند ایمان به خدا را در دل مردم ایجاد نماید پس چرا پیامبر اکرم (ص) حکومت تشکیل داد؟ پس شما چرا به غدیر اعتقاد دارید؟
 اتفاقا برعکس این گفته درسته . یکی از دلایل ایجاد حکوت اسلامی اینه که بتوان کم کم ایمان به خدا را در قلب مردم ایجاد کرده و پرورش داد . وگرنه لازم نیست اعتقاد داشته باشیم که حکومت حق علی ( ع ) و اولاد طاهرین ایشان است . در این صورت دیگه فرقی نمی کنه که چه کسی حکومت کنه .
به نظر من این حرف کسانی هست که دارند سعی می کنند با دهانشان ( کنایه از علم ) نور خدا رو خاموش کنند . ولی بدانند که نمی توانند.
این حرف کسانی هست که موافق نظریه جدایی دین از سیاست هستند منتها در لوای بحث علمی.
این حرف کسانی هست که مخالف نظریه  ولی فقیه هستند.

۲ - فرمودید : ايمان از جنس عشق است و عشق را به زور نمی توان ايجاد کرد.
سوال این است که پس عشق و ایمان ایجاد شدنی است ولی به زور نمی توان آن را ایجاد کرد ؟ خوب این حرفتان که جمله اولتان را نقض می کند! اگر عشق و ایمان را بتوان ایجاد کرد پس به صورت علمی و تئوری همه  می توانند آنرا ایجاد کند منتها راه و روش داردو راه و روش آن را قران برای ما تعیین کرده . آن جا که می فرماید : محمد رسول الله اسوه حسنه. و خود این اسوه حسنه فرمودند من مبعوث شدم تا مکارم اخلاق را کامل کنم .و خود این اسوه حسنه برای این امر حکومت اسلامی تشکیل داد .

 در ثانی : مگر قراره که عشق و ایمان توسط حکومت به زور ایجاد بشه ؟ مگر قرار بوده که امیر المومنین علی (ع) پس از غدیر به زور عشق را در مردم ایجاد کنه ؟ مگر قراره که جمهوری اسلامی ایران عشق و ایمان به خدا را به زور در مردم ایجاد کنه ؟ نه ! اگر این طور بود پس چرا خداوند متعال در قران فرمود : لا اکراه فی الدین . شما می توانی هر دینی را داشته باشی و نگرش ظاهری ادیان به دین مراتب مختلف داره . همین الان آیا نگرش ظاهری فعلی دین یهود به عشق و ایمان عین نگرش دین مسیحیت است ؟ نگرش ظاهری دین مسیحیت با نگرش ظاهری اسلام برابر است ؟ نه این گونه نیست. یکی در مقابل ظلم می ایسته و دیگری در ظاهر میگه اگر به گوش راست تو سیلی زدند طرف دیگر صورت خودت رابیاور تا آن طرف را هم سیلی بزنند ولی عملا به غارت و چپاول ملت ها می پردازند. این که طرف دیگر را هم پیش بیاور تا سیلی بزنند و یا این که به چپاول ملت ها می پردازند مگر چیزی غیر از ایمان است؟ آن ها دارند بر اساس اعتقاد و ایمانشان این کار ها را می کنند دیگر !اگر به آن اعتقاد نداشته باشند که این فعل را انجام نمی دهند !

 

 

دعای مولا

 

       سر عاشق شدنم لطف طبیبانه توست       ورنه عشق تو کجا، این دل بیمار کجا


       کاش در نافله ات نام مرا هم ببری           که دعای تو کجا، عبد گنه کار کجا

وادی عشق

 

شهرنشینان هفت شهر عشق در قهقهه مستانه شان آموختند: 

وادی عشق، بسی دور و دراز است ولی طی شود جاده صد ساله به آهی، گاهی

 

مراتب عرفان

 

حافظ:


اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما

                                                   به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

سعدی:


اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را

                                                   به خال هندویش بخشم سر و دست و تن و پا را

کسی کو چیز می بخشد، ز ملک خویش می بخشد

                                                   نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را


عنصری:


اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را

                                                  به خال هندویش بخشم تمام عضو و اعضاء را

کسی کو چیز می بخشد، بدو تکمیل می بخشد

                                                  نه چون سعدی که می بخشد سر و دست و تن و پا را


امام خمینی:


اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را

                                                  به خال هندویش بخشم همه روح و همه جان را

سر و دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند

                                                  نه بهر ترک شیرازی که شور افکند دل ها را

چه دعایی کنمت

 

چه دعایی کنمت بهتر از این،


      که کنار پسر فاطمه هنگام اذان،


            سحر جمعه ای از سال جدید،


                 پشت دیوار بقیع،


                       قامتت قد بکشد در دو رکعت،


                             به نمازی که نثار حرم و گنبد بر پا شده حضرت زهرا بکنی...؟!!


تصرف قوه خیال

 

بسم الله الرحمن الرحیم

به نظر شما ما برای چه مراقبه انجام می دهیم؟

ما مراقبه انجام می دهیم که افکار و اعمال خدا پسندانه داشته  و رفتاری شیطانی و شیطان پسند نداشته باشیم.

اعمال انسان نتیجه ی افکار اوست و انسان معمولا آن کاری را انجام می دهد که در خیال اوست .

یعنی آن کاری را انجام می دهد که در قوه خیال خود آن را تصور کرده و پرورش داده و اراده ی انجام آن را نموده است. لذا باید در مراقبه ی خود ، کنترل قوه خیال خود را به دست بگیریم.

یک عملی که از یک نفر سر می زند معمولا فرایندی شامل چهار مرحله را طی می کند :

 1 – تصور.

 2 – تصدیق.

 3 – شوق.

 4 - اراده بر انجام کار.

انسان در قوه خیال خود ابتدا یک عملی را - اعم از خیر یا شر - تصور می کند ف و سپس آن را در خیال خود پردازش کرده ، و تصدیق می کند ، و قلبش بر انجام آن راضی می شود ، سپس شوق بر انجام آن کاردر او بوجود می آید ، و در آخرین مرحله ، اراده بر انجام آن  می نمایدو آن کار را انجام می دهد؛ حالا این عمل چه گناه باشد وچه ثواب.

وجود آدمی دائم در حال مبارزه و صحنه ی کار زار جنود رحمانی و شیطانی می باشد و 75 لشگر عقل و 75 لشگر جهل در آن بصورت دائم در حال مبارزه هستند و هر کدام که غالب شوند ، قوه ی خیال انسان را در تصرف خود می گیرند؛ و با طی کردن آن چهار مرحله ، انسان را وادار به انجام اعمال خیر یا شر می کنند .

اگر قوه خیال توسط جنود رحمانی تصرف شود اقدام به کار های خوب و خیر نموده و اگر توسط قوای شیطانی تصرف شود اقدام به اعمال و رفتار شیطانی می نماید.

لذا انسان  باید تلاش کند که قوه خیالش به تصرف قوای شیطانی در نیاید و دائما تحت کنترل جنود رحمانی باشد.

برای این منظور مهم ترین وسیله ای که کمک کار انسان می باشد ؛ ذکر است.

ذکر باعث تسلط قوای رحمانی در قوه خیال ( و کلا وجود انسانی ) ؛ و باعث شکست جنود شیطانی می گردد.

وقتی که شما مشغول ذکر می شوید ، در حقیقت دارید یاد خدا را قوه خیال خود متصور می شوید ، و با ادامه ی آن ؛  ذکر و تاثیرات آن در وجود شما ریشه دوانیده و به مرحله تصدیق خواهد رسید. پس از آن رغبتی در وجود شما ایجاد شده و به انجام اعمال خدا پسندانه می پردازید .

استقامت در ذکر و ذکر دائمی ،  باعث غلبه ی دائمی قوای رحمانی بر جنود شیطانی در قوه خیال شما شده  ، و در نتیجه ،  دائم اعمال خیر از شما سر می زند و جزو محسنین می شوید .

مراقبه بر ذکر، باعث تسلط قوای رحمانی بر جنود شیطانی و در نتیجه ؛ انجام اعمال حسنه از انسان است .

 

 

آخرین مد لباس برای آنانی که دنبال مد هستند

 

 

 

 

چون زهره رخشان بمیرم

 

دلم خواهد که با ایمان بمیرم

به زیر سایه قرآن بمیرم

ولای مرتضی در سینه همره

ولی چون زهره رخشان بمیرم

دلم خواهد که پیش حجت حق

سرافراز وخوش وخندان بمیرم

دلم خواهد که در پایان عمرم

غریق رحمت یزدان بمیرم

دلم خواهد که بی جرم ومعاصی

به سان اختر تابان بمیرم

دلم خواهد که همچون شمع رخشان

فروزان چهره نور افشان بمیرم

دلم خواهد به راه دین اسلام

چون شهیدان گمنام بمیرم

دلم خواهد دلم خواهد خدایا

شهیدی شاهدی عریان بمیرم

دلم خواهد به مرگ سرخ گلگون

چو جانبازان خوزستان بمیرم

دلم خواهد به سان باهنرها

ویا چون مصطفی چمران بمیرم

دلم خواهد بجنگم در ره دین

رجایی گونه در میدان بمیرم

دلم خواهد که در خط خمینی

بهشتی گونه وانسان بمیرم

به حق خاتم ادیان محمد

مسلمان وبه خون غلطان بمیرم

 

از تلویزیون تا وزارتخانه

  

چهره هایشان را بارها در تلویزیون دیده ایم و نام هایشان برایمان آشناست. اما آن ها غیر از اجرای تلویزیون کسب و کار دیگری هم دارند. کسب و کاری که البته شاید چهره بودن، یکی از مهم ترین ویژگی های آن باشد. شاید هم دغدغه حضور بیشتر مدیران در رسانه ها باشد که مجریان تلویزیونی را به اتاق های مدیرکلی روابط عمومی در سازمان ها و وزارت خانه های مختلف می کشاند. مروری بر نسبت حضور مجریان معروف  و نهاد ها و وزارتخانه های مختلف خالی از لطف نیست.

 

محمد اصغری- روابط عمومی آقای خوش آب و هوا

شاید اگر از شما بپرسند خلاقانه ترین و بامزه ترین گزارش های هواشناسی را از زبان کدام کارشناس شنیده اید، به یک نام مشترک برسید:«محمد اصغری». کارشناس خوش ذوق هواشناسی که برای اولین بار توانست کلیشه های رایج و خسته کننده گزارش های هواشنای در کشور را بشکند، حالا چند روزی هست که یک عنوان دیگر هم دارد:« مدیر کل روابط عمومی سازمان هواشناسی کشور>>

اصغری حدود 18 سال است که در سازمان هواشناسی کشور مشغول فعالیت است.

 

قاسم بی نیاز – به وزارتخانه برمی گردیم

 

مجری برنامه خانوادگی «به خانه برمی گردیم» در شبکه تهران، حالا چندسالی می شود که برصندلی مدیرکلی روابط عمومی وزارت راه  تکیه زده است. «سید قاسم بی نیاز» که کارشناس ارشد روابط بین الملل هم هست، از مهرماه سال 1388 که با حکم «حمید بهبهانی»  وزیر وقت وزارت راه و ترابری، به این وزارت خانه آمد تا به حال به عنوان مدیرکل روابط عمومی در وزارت وزارت راه و شهرسازی مشغول به کار است.

 

بهروز تشکر – طهران، تهران

 

خبرنگاری که از سال 73 به صداویمای جمهوری اسلامی ایران وارد شده، حالا علاوه بر سردبیری و اجرای برنامه تلویزیونی «تهران20» در شبکه تهران، همین چند روز پیش حکم مشاورت مدیر شبکه در امورمناسبتی و مدیرکلی روابط عمومی شبکه تهران را هم دریافت کرد. بهروز تشکر کارشناسی ارشد روزنامه نگاری دارد و تا به حال مدیریت روابط عمومی سازمان اتش نشانی و خدمات ایمنی و همچنین مدیریت روابط عمومی معاونت فنی و عمرانی شهرداری تهران را هم در کارنامه خود دارد.

مهدی آقا بیگی- از شهرداری تا قاف

 

 

مجری سالهای نه چندان دور پخش شبکه اول سیما هم از جمله مجریان معروفی است که سابقه حضور در روابط عمومی های مختلف را دارد.«مهدی آقا بیگی» مجری 39 ساله رادیو و تلویزیون که  لیسانس علوم دینی دارد برنامه «قاف تا قبله» شبکه یک را هم اجرا می کند، پیش از این ها مدیر ارتباط با رسانه های شهرداری تهران بود. روابط عمومی وزارت اموزش و پرورش و روابط عمومی سازمان بهزیستی نیز از جمله نهادها و سازمان هایی بود که آقا بیگی در آن به فعالیت می پرداخت. او الان مدیر روابط عمومی شهرداری منطقه 3 تهران است.

 

هادی زنوزی - شبکه خبر با چاشنی پتروشیمی

 

 

 

مجری سابق شبکه خبر و البته بازمانده اولین گروه از مجریان این شبکه، حالا حدود دو سالی می شود که از این شبکه تلویزیونی استعفا داده. «هادی زنوزی اصل» که 13 سال پیش با تاسیس شبکه خبر به این شبکه آمد و از جمله مجریان خوشنام و خوش صدای خبر در این شبکه بود، حدود 5 سال با عنوان مدیرکل روابط عمومی در شرکت ملی صنایع پتروشیمی مشغول به کار بود و 3 دوره به عنوان رئیس نمایشگاه ایران پلاست هم فعالیت کرد. هرچند استعفا یا به روایتی دیگر برکناری، سرانجام این فعالیت بود و همکاری او با پتروشیمی در مردادماه سال 89 هم تمام شد. زنوزی که کارشناسی شیمی کاربردی و کارشناسی ارشد روابط بین الملل دارد جایی در وبلاگ شخصی اش گفته که عطای کار روابط عمومی را برای همیشه به لقایش بخشید.

 

محمد حسین رنجبران – از دیروز وزارت خانه تا فردای شبکه قرآن

 

مجری34 ساله برنامه «دیروز، امروز، فردا» که روزگاری خبرنگار واحد مرکزی خبر نیز بود، از جمله مجریان و چهره های رسانه ای است که سابقه مدیرکلی در دولت نهم دارد. «محمدحسین رنجبران» که سال 89 با حکم صادق محصولی(وزیر وقت وزارت رفاه) روی صندلی مدیرکل روابط عمومی نشست، تنها 7 ماه در این سمت ماندگار شد و با  شروع اجرا در برنامه «دیروز، امروز، فردا» از وزارت رفاه استعفا داد و رفت. رنجبران الان مدیر گروه اجتماعی و مستندشبکه قرآن سیما است.

فرزاد جمشیدی – همه شایعه های مجری معروف

 

شاید پرخبرترین و شایعه خور ترین مجری برای تصدی سمت های مدیریتی، او باشد. سمت هایی که البته فقط در حد شایعه باقی می مانند.«فرزاد جمشیدی» که دکترای علوم قرآنی دارد، البته یک سابقه 3 ماهه در روابط عمومی وزارت بازرگانی دارد. او که شهریور ماه سال 86 به عنوان مدیرکل روابط عمومی وزارت بازرگانی منصوب شد، تنها 3 ماه پس از انتصاب، استعفا کرد و کلید اتاق مدیرکلی روابط عمومی را به وزیر پس داد. جمشیدی البته در این سالها همچنان در صدر شایعات انتصابی بوده که مهم ترین این شایعه ها، ریاست سازمان ملی جوانان بود.

علی درستکار- این روزها در اتاق بازرگانی

 

این روزها، چهره آشنای مجری برنامه «این شب ها» را می شود در اتاق مدیریت روابط عمومی اتاق بازرگانی تهران دید.«علی درستکار» از آذرماه سال 88  این سمت را عهده دار شده است. درستکار که تحصیلات دانشگاهی اش را در رشته های الهیات و ارتباطات در دانشگاه امام صادق (ع) به پایان رسانده است، از سال 1374 نیز فعالیت خود را در تلویزیون شروع کرد و با اجرای برنامه هایی همچون صبح بخیر ایران و پرتو ، به عوان یکی از مجریان معروف شناخته شد.

 

شاهین آرپناهی- از گلبرگ تا رایتل

 

 

این روزها که بازار واکنش ها به امکان مکالمه تصویری توسط یکی از اپراتورهای تلفن همراه داغ است، نام یک نفر بیشتر از همیشه شنیده می شود: «مجری برنامه گلبرگ».

«شاهین آرپناهی» که برنامه گلبرگ با اجرای او و کارشناسی «حجت الاسلام دهنوی» به یکی از پرطرفدارترین برنامه های صداوسیما تبدیل شده است و محور اصلی برنامه اش هم روابط دختران و پسران برمبنای آموزه های اسلامی است، حالا این روزها مهم ترین کارش پاسخ به منتقدان امکان مکالمه تصویری سیمکارت های رایتل است. امکانی که مخالفانش می گویند حریم روابط محرم و نامحرم را خواهد شکست. آرپناهی الان «مدیر کل برند و ارتباطات » رایتل است.

 

تنهابه تو پناه می برم

 

 

پروردگارا!از شر زمزمه های شیاطین انسانی به تو پناه می برم .

که گوشت انسان زنده را می خورند و آبرویش را می نوشند

 

تجهیزات دید در شب AN / PVS7A

AN / PVS7A يك سيستم كامل ديد در شب است كه روي سر ، بسته شده يا در دست گرفته مي شود . اين دستگاه قابليتهاي ديد در شب بهتري را با استفاده از نور موجود در آسمان شب فراهم ميكند و اين امكان را به استفاده كننده مي دهد تا كارهاي عادي مثل خواندن ، راه رفتن ، رانندگي در خارج از جاده ، يا ديده باني در هنگام تاريكي شب را انجام دهد . عينك ممكن است هم با كلاه و هم بدون آن به كار رود و قابليتهايي را براي همه موريتهاي پياده نظام فراهم مي كند . بند كلاهخود قابليت چفت شدن و شل شدن را براي عينك يك چشمي كه بند را در جايش قرار مي دهد ايجاد مي كند . در هنگام تاريكي فوق العاده مثلاً در يك منطقه پوشيده و بسته عينك يك منور مادون قرمز دارد كه امكان ديد تا دو متر را مي دهد . يك شاخص داخلي اجازه مي دهد تا استفاده كننده ، زمان بكارگيري مادون قرمز را متوجه شود .

ويژگي ها :

وزن : 5 / 1 پوند

نيروي باتري : BA-5567 يا AA

برد : نور ستاره 75 متر ، نور ماه 100 متر

بزرگنمايي : 1X

FOV  : 40 درجه

محدوديت ها :

پروژكتور مادون قرمز ايجاد نور ، تنها براي يك فاصله ي كوتاه كار مي كند و دستگاه براي اين كه مفيد و مؤثر واقع شود نياز به مقدار بيشر نور دارد . بند سر آن ضعيف است و نياز به لايه محافظ دارد . موقع پريدن ، حتي در حالت نرم و ملايم ، تنظيم بند سر ، بايد در بازرسي هاي قبل از نبرد انجام گيرد .

ملاحظات

اين عينك تا نور ماه روشن است مؤثر است . آن را مي توان به سرعت با قطع خودكار از ماسك صورت جدا كرد و مي توان آن را از ماسك صورت كاملاً جدا كرد و بصورت دوربين دستي بكار برد . وقتي مانور مادون قرمز در حال كار كردن است با ابزارهاي ديگر ديد در شب قابل تشخيص است . 

سمت ديار شهدا

 

معرفی اجمالی مراحل هفت گانه سلوک

 

 


بسم الله الرحمن الرحیم

غلام همت آنم که زیر چرخ کبود                     ز هرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

هان ای دل غافل !از خواب برخیز و مهیای سفر آخرت شو : [فقد نودی فیکم بالرحیل]3 صدای رحیل و بانگ کوچ بلنداست . عمال حضرت عزرائیل در کارند و تو را در ه رکن به سوی عالم آخرت سوق می دهند و باز غافل و نادانی(امام خمینی)

دوستان عزیزم برای رسیدن به حد نهایی انسانیت و لقای خداوند سبحان همه ی ما باید هفت مرحله رو یکی پس از دیگری پشت سر بزاریم این هفت مرحله رو به صورت فشرده اینجا ذکر میکنم و یه توضیح مختصر در مورد هر کدوم هم مینویسم تا بدونیم اصلا مسیری که تو آینده باید طی کنیم چی هست و به کجا میرسه

اين هفت منزل عبارتند از:

منزل اول : يقظه (بيداري)

منزل اولی که ما باید طی کنیم بیداریه یعنی اینکه از خواب غفلت بیدار بشیم متوجه بشیم که هدف ما از خلقت این چیزی نیست که الان بهش مشغولیم تو این مرحله باید بفهمیم که عالم علاوه بر ظاهر یه باطنی هم داره حالا تو پست های بعد میگم که چیکار کنیم این حالت تو ما به وجود بیاد و همیشه همراه ما باشه ( رفقا توجه کنید که این حالت تو تمام 7 مرحله باید برای سالک وجود داشته باشه)

منزل دوم : توبه

منزل دوم توبه است که بايد انسان يک حالت پشيماني در مقابل خداوند پيدا کند و بفهمد که نياز به يک شستشوي باطني دارد .

انشا الله روش ایجاد این حالت و چگونگی توبه و فهمیدن اینکه توبه ما قبول شده یا نه رو بعد از توضیح مرحله یقظه مینویسم فعلا عجله نکنید.

منزل سوم : تقوي

منزل سوم تقوي است يعني بعد از انجام توبه و پاک شدن انسان از گناه ، روح خشيت از خدا در عمق وجودش ایجاد بشه که فعلا این وقت گزار تا وقت دگر.

منزل چهارم : تخليه

منزل چهارم تخليه است يعني انسان درخت رذالت را از دل بکند و ريشه کن کند و رذايلي مانند حسادت ، خود خواهي ، دنيا طلبي ، رياست طلبي ، هوا پرستي و... را از وجود خود پاک نمايد.آدم باید یک یک رذیله های بد اخلاقی و از خودش دور کنه روشش هم به زودی توضیح داده میشه انشا الله که مرد عمل باشیم.

منزل پنجم : تحليه

منزل پنجم تحليه است يعني انسان بعد از ريشه کن کردن رذيلت ها مملکت دل را به زيور شجره طيبه فضيلت ها بيارايد. وقتی آدم مملکت وجودشون از سرباز های شیطان پاک کرد لشگر خدا باید جایگزین بشه .

منزل ششم : تجليه 

منزل ششم منزل تجليه مي باشد در اين مرحله است که نور خدا در وجود اين انسان جلوه گر مي شود.قرآن کريم در این باره می فرماید:«يوم تري المومنين و المومنات يسعي نورهم بين ايديهم و بايمانهم » 

«يوم يقول المنافقون و المنافقات للذين امنوا انظرونا نقتبس من نورکم قيل ارجعوا ورائکم فالتمسوا نوراً » حديد / 12و13مومن در روز قيامت که خورشيد و ماه و ستارگان همه خاموشند با اين نور که در دنيا براي خود فراهم کرده راه را مي پيمايد و آن کساني که نور ندارند مي گو يند اجازه دهيد ما از نور شما استفاده کنيم و مومنين جواب مي دهند ما اجازه اين کار را نداريم اين نور بايد در دنيا تهيه شود.

 

منزل هفتم : منزل لقاء

منزل هفتم ، منزل لقا و يا فنا است . خداوند در حديث قدسي مي فرمايد : «لم يسعني سمائي ولا ارضي ولکن يسعني قلب عبدي المومن» بحارالانوار/جلد55/3 من در جهان نمي گنجم اين جهان مخلوق من است ،اما اگر مي خواهي جايي براي من پيدا کني آنجا دل مومن است اين دل مومن است که هيچ چيز و هيچ کس در آن غير از خدا وجود ندارد . انسان در اين مقام به جايي مي رسد که در مي يابد که عالم محضر خداست و در مي يابد که وقتي به نماز مي ايستد در حال صحبت کردن با خداوند است  و اين صحبت کردن براي اين انسان تبديل به يک معاشقه مي شود

انساني که اين منزل را بپيمايد، مصداق وليّ خداست که ديگر ترس و غم در او راه ندارد و سراسر وجودش سرور و شادي است. « الا ان اولياء الله لا خوف عليهم و لا هم يحزنون » يونس /62

از نظر عرفا و اهل دل اين منزل ، منزل آخر است اما به قول حضرت امام خميني (قدس سره ) همه اين منازل در حقيقت مقدمه اي بوده و تازه انسان به ابتداي کار رسيده است.انشا الله خداوند توفیق بده ما هم به این درجات برسیم .

سفرنامه سالكان

 

سفرنامه سالكان


شاهدان سالك كوى، وسالكان شاهد غيب وشهود، مراحل سفر را به چهار

مرحله تقسيم كرده اند كه در تمام مراحل آن «حق » حضور دارد.

اول: سفر از خلق به حق واز كثرت به وحدت.

دوم: سير از حق به حق وسفر در درياى وحدت وشهود اسماء واوصافِ همان

 واحد يگانه ويكتا.

سوم: سفر از حقّ به خلق واز وحدت به كثرت آثار وافعال.

وچهارم: سير از خلق به خلق با صحابت حقّ وسفر از كثير به كثير در

صحبت واحد يگانه.

مراحل ياد شده عهده دار ترسيم خطوط كلى ولايت وآثار ولايى آن مى باشد

 وهمسفران اين سفر اعم از زن ومردند. در اين وَفْد به سوى حقّ هيچ فرقى

بين مذكر ومؤنث نيست، وآنچه در سفر سوم وچهارم مطرح است همانا

درجات گوناگون ولايت است كه هرگز بين زن ومرد در آن تفاوتى راه نداشته،

 چه اين كه لازمه وصول به اين درجات يا ملزوم آن، نبوت ورسالت تشريعى

 نيست. يعنى سفر سوم وچهارم بدون نبوت ورسالت هم تامين مى شود، چون

رجوع از حق به خلق وبرگشت از وحدت به كثرت، گرچه نبوت اِنبائى و

تعريفى را به همراه دارد ولى مستلزم نبوّت ورسالت تشريعى نمى باشد.

 بنابراين آنچه زن از آن محروم است يعنى نبوت ورسالت تشريعى، لازمه

برگشت از حقّ به سوى خلق نيست وآنچه لازمه اين برگشت است، يعنى نبوّت

 اِنبائى وتعريفى بين زن ومرد فرقى نيست. وهمين عدم تمييز بين اين دو مطلب

 عميق مايه داورى محروميت زن از سفر سوم وچهارم شده است. غرض آن

كه پشتوانه نبوت ورسالت همانا ولايت است ودر ولايت هيچ امتيازى بين زن

 ومرد نيست گرچه در برخى از آثار اجرايى آن كه همان نبوّت ورسالت تشريعى

 است بين اين دو صنف فرق است.

منازل سیر و سلوک

در كتب عرفانى درباره اين منازل و مقامات به تفصيل بحث شده است ابن سینا

در اشارات می گویداول درجات حركات العارفين ما يسمونه هم الارادة و

هو مايعترى المستبصر باليقين البرهانى اوالساكن النفس الى العقد الايمانى

من الرغبة فى اعتلاق العروة الوثقى فيتحرك سره الى القدس لينال من روح

الاتصال.

اولين منزل سير و سلوك عارفان آن چيزى است كه آنان را «اراده » مى نامند

 و آن عبارت است از نوعى شوق و رغبت كه در اثر برهان يا تعبد و ايمان در

 انسان براى چنگ زدن به دستگيره با استحكام حقيقت پديد مى آيد، آنگاه روح

و ضمير به جنبش مى آيد تا به اتصال به حقيقت دست يابد. عرفا اولا به اصلى

 معتقدند كه با اين جمله بيان مى كنند: «النهايات هى الرجوع الى البدايات».

 پايانها بازگشت به آغازها است

عرفا به طور کلی به چهار سير معتقدند: سير من الخلق الى الحق، سير بالحق

 فى الحق، سير من الحق الى الخلق بالحق، سير فى الخلق بالحق.

 سير اول از مخلوق است به خالق. سير دوم در خود خالق است، يعنى در اين

 مرحله با صفات و اسماء الهى آشنا مى شود و بدانها متصف مى گردد. در

سفر سوم بار ديگر به سوى خلق باز مى گردد بدون آنكه از حق جدا شود،

 يعنى در حالى كه با خدا است به سوى خلق براى ارشاد و دستگيرى و هدايت

 باز مى گردد. سير چهارم سفر در ميان خلق است با حق. در اين سير عارف

 با مردم و در ميان مردم است و به تمشيت امور آنها مى پردازد براى آنكه آنها

 را به سوى حق سوق دهد. خواجه نصير الدين طوسى در شرح اشارات گفته

 است بوعلى سفر اول عرفانى را در نه مرحله بيان كرده است. سه مرحله

مربوط است به مبدا سفر، و سه مرحله مربوط است به عبور از مبدا به منتهى،

 و سه مرحله ديگر مربوط است به مرحله وصول به مقصد. با تامل در كلام

شيخ اين نكته روشن مى شود.

اختلاف در عدد و ترتيب منازل سلوك


بر اصحاب ذوق و معرفت روشن است كه عرفا در عدد و ترتيب منازل سلوك

 متفق القول نيستند : برخى يك، برخى دو، بعضى سه، برخى ديگر هفت، بعضى

 هفتاد و كسانى يكصد منزل بر شمرده اند و بعضى تا هزار و حتى هفتاد هزار

 نيز ادعا كرده اند.


اين راه را نهايت صورت كجا توان بست
                                                كز صد هزار منزل بيش است در بدايت

البته غالبا اين راه را از يقظه آغاز و به وحدت منتهى دانسته اند و بى گمان

 بسيارى از نظرات باهم قابل جمع هستند هر چند راههاى سلوك و وصال به

 شماره آفريدگان است، الطرق الى الله بعدد انفاس الخلائق (منسوب به پيامبر

(ص)، علم اليقين، ج 1، ص 14) خواجه نصير الدين طوسى در اوصاف

الاشراف منازل را از ايمان آغاز و با توحيد به پايان برده است ، اما خواجه

عبد الله انصارى در منازل السائرين يكصد منزل را مطرح نموده كه عبارتند:


1ـ يقظه. 2ـ توبه. 3ـ محاسبه. 4ـ انابه. 5ـ تفكر. 6ـ تذكر. 7ـ اعتصام. 8ـ فرار.

9ـ رياضت . 10ـ سماع. 11ـ حزن. 12ـ خوف. 13ـ اشفاق. 14ـ خشوع.

 15ـ اخبات. 16ـ زهد. 17ـ ورع. 18ـ تبتل. 19ـ رجاء. 20ـ رغبت.

 21ـ رعايت. 22 مراقبت. 23ـ حرمت. 24ـ اخلاص. 25ـ تهذيب. 26ـ استقامت.

27ـ توكل. 28ـ تفويض. 29ـ ثقه. 30ـ تسليم. 31ـ صبر. 32ـ رضا. 33ـ شكر.

34ـ حياء. 35ـ صدق. 36ـ ايثار. 37ـ خلق. 38ـ تواضع. 39ـ فتوت.

40ـ انبساط. 41ـ قصد. 42ـ عزم. 43ـ اراده. 44ـ ادب. 45ـ يقين. 46ـ انس.

 47ـ ذكر. 48ـ فقر. 49 غنا. 50ـ مقام مراد . 51ـ احسان. 52ـ علم. 53ـ حكمت.

 54ـ بصيرت. 55ـ فراست. 56ـ تعظيم. 57ـ الهام. 58ـ سكينه . 59ـ طمأنينه.

 60ـ همت. 61ـ محبت. 62ـ غيرت. 63ـ شوق. 64ـ قلق. 65ـ عطش. 66ـ وجد.

 67ـ دهشت. 68ـ هيمان. 69ـ برق. 70ـ ذوق. 71ـ لحظ. 72ـ وقت. 73ـ صفا.

 74ـ سرور. 75ـ سر. 76ـ نفس. 77ـ غربت. 78ـ غرق. 79ـ غيبت. 80ـ تمكن.

 81ـ مكاشفه. 82ـ مشاهده. 83ـ معاينه. 84ـ حيات. 85ـ قبض. 86ـ بسط.

 87ـ سكر. 88ـ صحو. 89ـ اتصال. 90ـ انفصال. 91ـ معرفت. 92ـ فنا .

93ـ بقا. 94ـ تحقيق. 95ـ تلبيس. 96ـ وجود. 97ـ تجريد. 98ـ تفريد. 99ـ جمع.

.100توحيد .محقق طوسى در باب اول كتاب، به ترتيب درباره ايمان، ثبات،

نيت، صدق، انابه، و اخلاق بحث مى كند و اين امور شش گانه را از مقدمات

و مبادى سير و سلوك مى داند نه خود آن.

 


The dearest deed on the earth with Allah is invocation,

 and the best worship is chastity.

مشهورترین تناقضات عقائد وهمی وهابیت...

تناقض اوّل: آنها بوسیدن ضریح و مرقد پیامبر(ص) و ائمه دیگر شیعیان را شرک تلقّی می کنند و می گویند: هذا حدیدٌ... (این فقط آهن است...) ولی همه آنها با حرص و وَلع زیادی حجرالأسود سنگ بهشتی خانه کعبه را می بوسند و احترام می کنند آیا طبق گمان آنها نباید گفت: هذا حِجرٌ... (این فقط سنگ است...)؟! اگر این جمله را به وهابیون بگویید جواب می دهند: چون پیغمبراکرم(ص) بوسیدند(بخاری ج2 ص159) ما هم پیروی کرده و می بوسیم. می گوییم: یعنی پیغمبر(ص) به شما اجازه شرک داده؟؟؟ همه آنها جلد قرآن کریم را می بوسند می گویند: صحابه رسول خدا(ص) می بوسیدند(دائرة المعارف کویتی ماده تقبّل) می گوییم: آیا آنها مشرک بودند؟؟؟ پس باید قبول کنید که ما با بوسیدن ضریح بزرگانمان آهن و فلز را نمی بوسیم بلکه در حقیقت چون این ضریح منتسب به بزرگانمان است و متبرّک بر قبر آنهاست می بوسیم و گرنه چرا ما آهن ستون خانه خودمان را نمی بوسیم؟....

ادامه نوشته

آرزویم به دادم برس

 

هنگامی که ترنم باران دنیا را از مقابل چشمانت برمیدارد

و دست خداوند را می بینی که بر سر بنده ی عاصی اش کشیده می شود

و تو دوست داری در این لحظه برگردی به سوی خدا

 و سیر بنگری آرامش دهنده ات را،

 اما چشمت و حتی قلب تو ظرفیت دیدار رویش را ندارد.

پس دستش را برسرخویش حس میکنی

و به بوی طریقش دل خوش میکنی

 

مهاجر

 


"در فقه می‌گوییم هر وقت دیوارهای شهر از دید تو پنهان شد،

باید نماز را شکسته بخوانی؛

 حالا شدی مسافر.

 یا می‌گوییم آنگاه که دیگر صدای اذان را نشنیدی،

 آن وقت مسافری.

حالا ما می‌گوییم آنگاه که آوا و آهنگهای هواهای نفسانی

به گوش دلت نرسید،

 آن موقع تو مهاجری!

آنگاه که دیواره‌های شهر مادیت از دیدت پنهان شد،


آن موقع تو مسافری!

تا دیواره‌های تعیّنات را می‌بینی،

تا در بیت مُظلم نفس هستی،

 تا اذان کَثَرات به گوش دلت می‌رسد،

 هجرت نکرده‌ای

و مسافر نیستی!

 دین، هجرت است

و معنای دینداری هم عدم تعلق به امور مادی و دنیایی است

دخترمومنه

 

باز هم با من مدارا کن ...

 

 
باز هم سلام ...

نیمه شب هست و الان بیاد پیرمردی افتادم که دیروز دیدمش و بهانه ای شد تا کمی با تو حرف بزنم .

نمی دونم شاید خودت بهانه  ای جور کردی تا سراغت در این نیمه شب باهات حرف بزنم .

دیروز  پیر مردی ازم تقاضای کمک مالی کرد  .

دیدم همه از دور بر پیر مرد فراری هستند و پیف پیف می کنند . متوجه شدم به بوی غیر قابل تحمل لباس و پیراهن پیر مرد دلیل این کارشون هست با وجود بوی بدش ،  ردش نکردم و باهاش صحبت کردم .

پیر مرد می گفت کارت شناساییش به من می ده در ازاش چند تومان پول بهش بدم تا ....

قبول کردم و پولی که می خواست بهش دادم و رفت ...

با خودم گفتم ممکنه دیگه بر نگرده و به قول معروف زیاد بهش پول دادم و لازم نبود اینقدر بهش بدم .

اما معبود من ، الان به این فکر می کنم که حکایت اون پیر مرد در مقابل من ، مثل داستان من هست در پیشکاه و آستان اسمانی ات ....

یک بنده رو سیاه و گناهکار که بوی تعفن گناه و غفلت از وجودش زبانه می کشه و اگر اطرافیانش متوجه این الودگیش بشن ، همگی ازش فرار خواهند کرد و تحملش نمی کنند ...

اما تو ای سلطان و پروردگار من ....

تنها تویی که توی این سالها من تحمل کردی و همیشه بی حساب به من لطف داشتی و من تنها نذاشتی و همیشه همراهم بودی ...

با وجود این همه عصیان ، غفلت و گناه بازهم به من این فرصت می دی که ازت گدایی کنم و تو هم مثل یک پادشاه سخاوتمند و مهربان پذیرای خواسته هام بودی ....

عزیر من ، مونس و خدای مهربان و خطاپوش من ....

شیرینی  گدایی و این لحظه ها رو از من نگیر و باز هم با من مدارا کن و ....

آیین بهائیت چیست؟

 


 

 آیین بهائیت چیست؟


آیین بهائیت چیست؟ چگونه شکل گرفت و عقائد آنها چگونه است؟

بهائى‏گرى فرقه‏اى منشعب از بابى‏گرى است. بنیانگذار آن میرزا حسینعلى نورى

معروف به بهاءاللَّه است. او در سال ۱۲۳۳ در تهران به دنیا آمد و در شمار نخستین

گروندگان باب و مبلّغان او قرار گرفت. پس از اعدام باب میرزا یحیى (معروف به

صبح ازل) ادعاى جانشینى باب را کرد و چون در آن زمان بیش از نوزده سال نداشت

برادرش میرزا حسینعلى (بهاءاللَّه) زمام کارها را در دست گرفت. در سال ۱۲۶۸ بابیان

به ناصرالدین شاه تیراندازى کردند و چون شواهدى بر نقش حسینعلى در این کار

وجود داشت، در پى دستگیرى و اعدام او برآمدند. او به سفارت روس پناه برد، سفیر

و دولت روس از او حمایت کردند و به این وسیله از مرگ نجات یافت. او سپس به بغداد

رفت و در نامه‏اى به سفیر روس از وى و دولت روس قدردانى کرد. در بغداد کنسول

دولت انگلیس و نماینده دولت فرانسه با او ملاقات کرد و حمایت دولت‏هاى خود را به او

ابلاغ کرده و تابعیت انگلستان و فرانسه را به او پیشنهاد نمودند. میرزا یحیى (صبح ازل)

نیز مخفیانه به بغداد رفت. در این هنگام بغداد، کربلا و نجف مرکز اصلى فعالیت بابیان

شد و در پى اختلاف بر سر ادعاى «موعود بیان» یا «من یُظهِرُهُ اللَّه» آدمکشیهاى

شدیدى بین بابیان رواج یافت. نزاع بین حسینعلى و میرزایحیى بر سر این ادعا موجب

افتراق بابیان به دو فرقه بهائیه (پیروان حسینعلى) و ازلیه (پیروان میرزایحیى) شد.

گفته شده است که در پى این منازعات میرزایحیى برادرش بهاءاللَّه را مسموم کرد و

بر اثر آن بهاءاللَّه تا پایان عمر به رعشه دست مبتلا بود.

میرزاحسینعلى پس از اعلام «من یُظهِرُهُ اللهى» خویش ادعاى الوهیت و ربوبیت نمود.

او خود را «خداى خدایان، آفریدگار جهان، خداى تنهاى زندانى، معبود حقیقى»،

«رب مایُرى‏ و مالا یُرى» نامید. پیروانش نیز پس از مرگ وى قبر او را قبله خویش گرفتند.

او افزون بر ادعاى ربوبیت، شریعت جدید آورد و کتاب «اقدس» را نگاشت. بهائیان آن را «ناسخ جمیع صحائف» مى‏دانند. او کتاب‏هاى دیگرى نیز نوشته است که پر از اغلاط املایى

و انشائى است. مهمترین کتاب او «ایقان» است که به خاطر وجود اغلاط بسیار در زمان

حیاتش مورد تصحیح و تجدید نظر قرار گرفت.

فرقه ‏هاى بابى و بهائى :


بعد از اعدام سید على محمد، بابیت به سه فرقه تقسیم شد و بعد از مرگ بهاءاللَّه

نزاعى بین دو برادر (عباس افندى و محمد على) به وجود آمد و به تبع آن دو فرقه دیگر

افزوده شد، در نتیجه مجموعاً پنج فرقه شدند :


۱. ازلیه (به رهبرى میرزا یحیى نورى، صبح ازل )،

۲ . بهائیه (به رهبرى میرزا حسین على، بهاءاللَّه )،

۳. بابیه خالص (فقط رهبرى سید على محمد باب را قبول دارند )،

۴ . بابیه بهائیه عباسیه (قبول رهبرى عبدالبهاء عباس افندى )

۵ . ناقضون (اتباع میرزا محمد على، برادر عبدالبهاء )(۱) .


عقاید بهاییت :

چندى از عقاید و احکام بهائیت عبارت است از:


۱. با ظهور سید على محمد باب اسلام پایان گرفته و اینک دین جدید ظهور کرده و

مردم باید همگى بهایى شوند(۲) .

۲ . پنهان کردن دین (تقیه) ضرورى است.

۳. روزه نوزده روز است، قبل از عید شروع و به عید نوروز ختم مى‏شود .

۴ . نماز جماعت باطل است مگر در نماز میت .

۵. قبله مرقد بهاءاللَّه در شهر عکا است .

۶ . حج براى مردان واجب است و بر زنان واجب نیست. «حج» در خانه‏اى که بهاء در

آن اقامت داشته، یا در خانه‏اى که سیدعلى محمد باب در شیراز در آن سکنى داشته

است به جا آورده مى‏شود .

۷ . اعیاد عبارت است از :

- عید ولادت باب، اول محرم .

- عید ولایت بهاء، دوم محرم .

- عید اعلان دعوت باب، پنجم جمادى .

- عید نوروز(۳)،

۸. نماز پنج تکبیر دارد و در دو وقت خوانده مى‏شود: یکى هنگام تولد و دیگرى

هنگام مرگ .

عبادتگاه‏ها طبق وصیت بهاء باید از نه مناره و یک گنبد تشکیل بشود. این عبادتگاه‏ها

در فرانکفورتِ آلمان، سیدنى در استرالیا، کامپالا در اوگاندا، لیمیت در شیکاگو،

پاناماسیتى در پاناما و دهلى‏نو در هندوستان است(۴) .

همچنین در فروع تعالیم بهائیت به احکامى برمى‏خوریم که بعضى از آنها عبارت

است از :

- ازدواج با محارم غیر از زن پدر، حلال مى‏باشد . (یعنى با حکم بر حرمت ازدواج با

زن پدر، ازدواج با خواهر و دختر و عمه و خاله و دیگران حلال مى‏گردد! )

- معاملات ربوى آزاد و حلال است .

- تمام اشیاء حتى خون، سگ، خوک، بول و… پاک است .

- حجاب زنان ملغى مى‏باشد .

- دخالت در سیاست ممنوع مى‏باشد .

در بررسى عقاید، احکام و تاریخ بهائیت به روشنى معلوم مى‏گردد که استعمار بر

اساس برنامه و طرح از پیش تعیین شده‏اى، به مرور و در مراحل مختلف، به

منسوخ اعلام نمودن دین اسلام و نفى و انکار نبوت، امامت، معاد و تعالیم و قوانین

و احکام مقدس و نورانى قرآن پرداخته است. آنان ابتدا ادعاى نیابت خاص حضرت

حجت(عج )، پس از آن ادعاى مهدویت، سپس ادعاى نبوت و در آخر ادعاى الوهیت

و نسخ اسلام مى‏نمایند! در پى آن به هدم و نابودى آثار اسلام فرمان مى‏دهند و به

ساختن کعبه جدید! در شیراز اهتمام مى‏ورزند و با آداب و ادعیه و ذکر و زیارتنامه‏ هاى

استعمار ساخته به طواف بر گرد آن مى‏پردازند! و مطابق با خواست و اهداف استعمار،

به رفع حجاب و پوشش زنان فرمان مى‏دهند و چون همواره از تعالیم و آموزه‏هاى

سیاسى اسلام و تشیع رنج برده‏اند، از اصل ورود و دخالت در سیاست را ممنوع اعلام

مى‏نمایند!

بدین ترتیب همه زمینه‏ها آماده و مهیا مى‏شود تا مبانى و ارکان اعتقادى و ارزش‏هاى

اخلاقى و پایبندى‏هاى معنوى متزلزل شوند و وحدت و یکپارچگى مسلمانان به تفرقه

و تشتت تبدیل گردد و از قدرت بى‏نظیر مذهب تشیع و مراکز علم و فقاهت و مراجع

و فقها و علماى بیدار و آگاه که مدافعان راستین اسلام و سنگرهاى مستحکم دفاع

از هویت دینى و استقلال و شرف و اعتلا و اقتدار مسلمانان مى‏باشند، کاسته شود و

راه‏هاى تاخت و تاز و سلطه استعمار خارجى صاف و همواره گردد .

کتاب‏هاى بهائى‏ها عبارتند : ۱ . الاتقان ؛ ۲ . اشراقات والبشارات والطرزات ؛

۳ . مجموعه الواح مبارکه، که وصایاى بهاء به پسران خود مى‏باشد ؛ ۴ . کتاب شیخ ؛

۵ . الدرر البهیة ؛ ۶ . الحجج البهیة ؛ ۷ . الفرائد ؛ ۸ . فصل الخطاب ۹ . اقدس .


من دارم مي روم که تو چادرت را در نياوری

خانم موسوی یکی از پرستاران دوران دفاع مقدس، از میان همه ی تصویر های آن روزها یکی را که از همه ی آن ها در ذهنش پر رنگ تر است، اینچنین روایت می کند:


يادم مي آيد يک روز که در بيمارستان بوديم، حمله شديدی صورت گرفته بود. به طوري که از بيمارستان هاي صحرايي هم مجروحين زيادي را به بيمارستان ما منتقل مي کردند. اوضاع مجروحين به شدت وخيم بود. در بين همه آنها، وضع يکيشان خيلي بدتر از بقيه بود. رگ هايش پاره پاره شده بود و با اين که سعي کرده بودند زخم هايش را ببندند، ولي خونريزي شديدي داشت. مجروحين را يکي يکي به اتاق عمل مي برديم و منتظر مي مانديم تا عمل تمام شود و بعدي را داخل ببريم.


وقتي که دکتر اتاق عمل اين مجروح را ديد، به من گفت که بياورمش داخل اتاق عمل و براي جراحي آماده اش کنم. من آن زمان چادر به سر داشتم. دکتر اشاره کرد که چادرم را در بياورم تا راحت تر بتوانم مجروح را جابه جا کنم.


همان موقع که داشتم از کنار او رد مي شدم تا بروم توي اتاق و چادرم را دربياورم، مجروح که چند دقيقه ای بود به هوش آمده بود به سختي گوشه چادرم را گرفت و بريده بريده و سخت گفت: "من دارم مي روم که تو چادرت را در نياوری. ما براي اين چادر داريم مي رويم..." چادرم در مشتش بود که شهيد شد.


از آن به بعد در بدترين و سخت ترين شرايط هم چادرم را کنار نگذاشتم.

USE vs. LOVE

 

While a man was polishing his new car, his 4 yr old son picked up a stone and scratched lines on the side of the car.

In anger, the man took the child’s hand and hit it many times not realizing he was using a wrench.

When the child saw his father with painful eyes he asked, ‘Dad when will my fingers grow back?’

The man was so hurt and speechless; he went back to his car and kicked it a lot of times.

Devastated by his own actions, sitting in front of that car he looked at the scratches; the child had written ‘LOVE YOU DAD

تربیت کودک

 
جان دیوئی که شهرت جهانیش مدیون آموزش وپرورش است می گویددوره آموزش وپرورش به منزله مقدمه زندگانی فردنیست،بلکه عین زندگانی است،معلم حق نداردکه دردوره آموزش کودک اوراازمقتضیات سنی خودمحروم سازدواورابه کسب اموروادارکردکه ازحوصله واحتیاجات موجوداوبیرون است،نبایدزندگی امروزاورافدای فرداکنیم ونقدرابه نسیه بفروشیم،اوبایدمطابق تمایلات بچه گانه خودرفتارکندوگرفتارمحدودیت های طاقت فرسانباشدودرضمن عمل های کودکانه،راه ورسم بزرگتران راآموخته واستعدادهای درونی خودراتاسرحدامکان توسعه داده وآشکارسازدمعلم بایداحساس مسئولیت کندوبداندکه سرنوشت یک مشت افرادی که بزودی واردجامعه خواهدشدبدست اوسپرده شده است وبایدتاآنجاکه ممکن است،آنهارابرای این زندگانی آماده کندوبکوشدتابرای جامعه انسان واقعی بسازدنه گرگان ودرنده خویان آدم نمایی که به هیچ عنوان نشودآنهارانسان نامیدودرحالی که ظاهری آراسته وقابل توجه دارندباطنی مخوف ووحشتناک داشته،منافق وریاکار،مردم فریب ونیرنگ باز،دروغگوودزدباشندمعلم بایدمانندیک سربازفداکاردرراه خدمت به انسانها-انسانهایی به کمک تربیت،به اوج ترقی وتعالی میرسندوبراثرغفلت وبی توجهی،درحضیض پستی ونابخردی سقوط میکنند،معلم بایدبکوشدوباازخودگذشتگی ازاین رهگذرطرفی ببندد،معلم بایدمانندیک پزشک نبض یکایک نوآموزان رادردست داشته باشدودرراه ریشه کن ساختن صفات زشت که ازهربیماری خطرناکترووحشتناکتراست ازجان ودل آنهامحافظت کندمعلم زمام دارمستبدوخودسرکلاس نیست،تانوآموزان کورکورانه ازاوپیروی کنند،بلکه پدری مهربان ودلسوزوپیشوایی روحانی وعالی قدراست که حس احترام نوآموزان رابه خودجلب نموده وبااحترام متقابل راهنمایی های عاقلانه وعالمانه آنهارابه شاهراه سعادت رسانیده وازپرتگاه سقوط وانحراف حفظ میکند.معلم بایدسمبل فضیلت باشدوشاگردان به حدکافی به اواطمینان داشته ومعتقدباشندکه اومظهرصفات پسندیده وعالی انسانی است وازهرگونه بی نظمی وعیب اخلاقی منزه است وهرپندواندرزی که به آنهامیدهددردرجه اول خودش به آنهاعمل میکندواعظ وعالم بیعمل نیست معلم اگرحائزچنین شرایطی باشدشاگردان به اوتأسی جسته وسعی میکنندازکارهای نیک واخلاق پسندیده اوپیروی کرده ونسخه وجودی خودرابرابراصل وجوداوگردانند

تنبیه کودک  آزادیاممنوع؟

 
ازیک طرف عذرمتصدیان آموزش وپرورش این است که بدون توسل به تنبیه،کنترل افرادممکن نیست،ونتیجه ترک تنبیه پیدایش هرج ومرج درزندگی کودکان است،روی همین اصل می بینیم حتی)جان لاک(هم اعمال نفوذرادرتربیت،روامی شماردبعضی ازدانشمندان ماهم تنبیه وخشونت را روامیشمارندچنانکه غزالی معتقدبودکه معلم بایددرحدامکان باترساندن طفل اوراادب کندوچنانچه مؤثرنشداورابزندفردی که تحت تربیت است اگرکارزشتی رامرتکب شدیاازروی عمدوعلم مرتکب شد،یاازروی جهل وخطادرصورت مورددوم یک معلم لایق بایک تذکردوستانه ویادآوری مضرات خطاکاری ونافرمانی اوراآگاه میکندوپیش ازآنکه اشتباه اوبه صورت عادت درآیدازآن جلوگیری میکندولی اگربرخشونت متوسل شودنتیجه ای جزدرهم کوبیدن شخصیت اونداشته وهیچگونه اثرتربیتی نخواهدداشت درصورت اول معلم وظیفه اش این است اول بدون اینکه اورامعرفی کندومخاطب سازدراجع به مضرات آن کارزشت یانافرمانی باافرادکلاس وغیره صحبت کندوبه طورغیرمستقیم اسباب تنبیه اورامهیاسازدیااینکه درمحیط صمیمیت وصفااوراراهنمایی وتنبه سازدبه این ترتیب درمحیطی دموکراسی به شخص مجال تفکروتنبیه داده شودونیازی به اعمال نفوذ وایجادمحیط استبدادی ودیکتاتوری وحشت پیدانشود***تشویق وپاداش کودک*** برای تربیت کودک مربی ازدوصلاح مؤثرمیتوان استفاده کندیکی تنبیه ودیگری تشویق وپاداش است،همه کس درانتظارتأییددیگران هستنددرحقیقت همه افرادازخودودیگران انتظاردارندکه براعمالشان صحه بگذارندمیل به تشویق وپاداش به قول روانشناسان ازهمین منشأروانی سرچشمه میگیردوبرسطح پهناورشخصیت انسان جریان پیدامیکندولی بازهم نوع تشویق وپاداش درتربیت کودک فرق میکندشمااگربرای اینکه کودکانتان رابه کاری واداریدباتشویق وپاداش پولی اورابه کارموردنظرتان بگماریدطفل راممکن است به حقه بازی وپشت هم اندازی بکشانیددرحالی که اگرازراه های دیگری اوراموردتشویق قراردهیدو))پاداش محبت وسرور((به اوبدهیدچنین خطری اوراتهدیدنمیکندآری اگرنوازش وسرپرستی گلهای باغچه رابه کودک واگذارکنیدودربرابراین کاربه جای تشویق وپاداش پولی ،ازطراوت ومنظره دل انگیزوزیبای گلهاسخن به میان آوریدوبااین کارشایسته اوراموردستایش قراردهید،یقینا اثرتربیتی بیشتری داردتاتشویق وپاداش پولی.رعایت اعتدال مهمترین وظیفه مربی است دردرجه اول بایدطفل راطوری به بارآوردکه خودش دارای شخصیتی کامل باشدبه طوری که بتواندازتأییدوتأمین درونی برخوردارباشدونیازی به تأییدوتوجه دیگران نداشته باشد،پس در درجه دوم وظیفه مربی به طورکلی وظیفه همه افراداجتماع است که از راه تشویق وپاداش،انرژی فوق العاده ای به کودکان وجوانان وخلاصه همه خدمتگذاران اجتماع بدهند،تاآنهابانشاط وپایداری به کارخودادامه دهندوهمچنین نسبت به آنهایی که کجروی وخیانت میکنند،بااظهارتنفروهرگونه صلاحی که مؤثروبجاوعاقلانه،تشخیص داده شود،به مبارزه پردازند

محبت درتربیت کودک

 


 
ازنظرروانشناسی کودکانی که همواره ازپرتوی محبت خانواده برخورداراند،سالمتروباهوشترازکودکان پرورشگاهی وکودکستانی هستندیکی ازعوامل مهم عقب افتادگی کودکان دوری ازمحیط خانواده است زیراثابت شده است که محیط خانواده دررشت عقل وعواطف کودکان تأثیرداردناراحتی عصبی درمیان کودکانی که درمحیط های شبانه روزی بسرمیبرندبیشترشایع است ازاین روپرورشگاهای مترقی حتی کودکان یتیم رازیاددورازخانواده نگه نمیدارندبرای اطفالی که پدرومادرخودراازدست داده اندتدبیردیگری بکاربرده اندیعنی سعی میکنندکه افرادخیرخواه آنهارابه فرزندی بپذیرند آیین مقدس اسلام پدران ومادران راموظف میسازدکه نسبت به اطفال خوددرکمال مهرومحبت رفتارکنندپیامبرعالی قدراسلام فرمودکودکان رادوست بداریدوبه آنهارحم کنیدوهرگاه به آنهاوعده دادیدبه وعده خودوفاکنیدزیراآنهاشماراروزی رسان خودمیدانندازطرف دیگرافراط وزیاده روی درمحبت نیزسبب میشودکه کودکان فاقداراده واعتمادبنفس بارآیندوهمواره طفیلی وانگل دیگران باشندآنهاقوه ابتکارندارندودربرابرمشکلات وحوادث و فراز و نشیب های زندگی شکست میخورندواز پای درمی آیندازاینروامام باقر-علیه السلام-می فرمایدبدترین پدران کسانی هستندکه درمحبت ونیکی،نسبت به فرزندان زیادروی نمایند.

شرح بعضی ابیات مثنوی هجرت نامه  (2)

 ۱ - هم پیمان شدن مشرکان مکه بر قتل پیامبر اکرم ص و نقشه ابوجهل بر حمله شبانه به خانه آن حضرت

 ۲ - مشرکان مکه در مکانی بنام دارالندوه گرد هم جمع شدند تا نقشه ای برای از بین بردن ایشان و خاتمه دادن به غائله ی اسلام بکشند.

 ۳ - یکی از صفات نفس اماره و شیطان زیبا جلوه دادن کارهای ناپسند در نزد انسان و توجیه نمودن کارهای اوست

 ۴ - ابوجهل امید داشت که به ریاست طایفه ی بنی هاشم برسد و اقبال عمومی مردم به پیامبر و دعوی ایشان را سد راه خود در تحقق این آرمان پوشالی خود می‌دید. و گمان می‌کرد که هدف حضرت محمد ص از دعوی نبوت جلب توجه مردم زمانه بسوی خودش و ریاست بر عرب است.

 ۵ - در اینکه از علامات صدق دعوی محبت، تمنای موت و رهایی از این تن خاکی است

 ۶ - و....

ادامه نوشته

شبهای غریب ایام فاطمیه

 

 

فانوس روشن کن....آهسته قدم بردار...

اشک هایت بی اختیار بریزند....اما ناله هایت بی صدا باشد.

خاموش باش .....که اینجا شهر غریبان است.

دل پر درد به مدینه خوش امدی...

نکند در این تاریکی و سکوت راه خود را گم کنی....

 با اشک هایت گلدسته ای برای حریم گمشده اش بساز و آنوقت رها شو در این همه تنهایی و

های های با دلت به سوگ بنشین ...غم بار تر از هر شب ببار...

پی نوشت:اگر که خشک شود اشک چشم من چه کنم؟

 

چادر مشکی من یادگار مادرم زهراست

 


من شکایت دارم...


از آن ها که نمی فهمند چادر مشکی من یادگار مادرم زهراست

از آن ها که به سخره می گیرند قـداسـتِ حجابِ مادرم را ؛

چـــــرا نمی فهمی؟

این تکه پارچه ی مشکی، از هر جنسی که باشد

حـــُرمــت دارد !

زیارت عاشورا

 

 
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبدِ الله اَلسَّلامُ عَلَيكَ يَابْنَ رَسُوْلِ الله اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ اَميِر المُؤمِنِيَن وَ ابْنَ سَيِدِ الوَصيّيَن اَلسَّلامُ عَلَيكَ يَا بْنَ فاطِمَةَ سَيِدَةِ نِساءِ العْالَمِينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا ثَارَ الله وَ اَبنِ ثَارِهَ وَالوِتْرَ الْمَوْتُورِ اَلسَّلامُ عَلَيكَ وَ عَلي الَأرواحِ الَّتِي حَلَتْ بِفِنآئِكَ عَلَيكُمْ مِنْي جَمِيعاً سَلامُ اللهِ اَبداً ما بَقَيتُ وَ بَقِيَ الَّليلِ وَ النَّهارُ يا اَبا عَبدِ اللِه لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِيَّةُ وَ جَلَتْ وَ عَظُمَتِ الُمصيبَةُ بِكَ عَلَينْا وَ عَلي جَميِع اَهْلِ الِأسْلِام وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ اَلمُصيبَتكَ في السَّمواتِ عَلي جَميع اَهْلِ السَّمواتِ فَلَعِنَ اللهُ اُمَّةً اَسَسَتْ اَساسَ الظُّلمِ وَ الجُورِ عَلَيكُمْ اَهْلِ البَيتِ وَلَعَنْ اللهُ اُمَّةً دَفَعَتْكُمْ عَنْ مَراتِبِكُمُ الَّتي رَتَبِكُمُ اللهُ فيها وَ لَعَنَ اللهُ اُمةً قَتَلَتكُمْ وَ لَعَنَ اللهُ المُمهِدِينَ لَهُمْ بِا لتَمكيِن مِنْ قِتالِكُمْ بَرِئتُ اِلَي اللهِ وَ اِلَيكُمْ مِنهُمْ وَ اَشياعِهِمْ وَ اَتْباعِهِمْ وَ اَوْليائهِمْ يا اَبا عَبدِ الله اِني سِلْمٌ ِلِمَنْ سالَمَكُمْ وَ حَربٌ لِمَنْ حارَبَكُم اِلي يُومِ القِيمةِ وَ لَعَنَ اللهُ الُ زِيادٍ وَ ال مَروانَ وَلَعَنَ اللهُ بَنِي اُمَيةَ قاطِبَةً وَ لَعَنَ اللهُ بْنَ مَرجانَةً وَ لَعَنَ اللهُ عُمَرِبْنِ سَعْد وَ لَعَنَ اللهُ شِمراً وَلَعَنَ اللهُ اُمةً اَسْرَجَتْ وَالجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتالِكَ بِاَبي اَنتَ وَ اُمّي لَقَدْ عَظُمَ مُصابي بِكَ فَاَسئلُ اللهَ الَّذي اَكرَمَ مَقامَكَ وَ اَكْرَمَني اَنْ يَرزُقَني طَلَبَ ثارِكَ مَعَ اِمامٍ مَنصُورٍ مِنْ اَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ صَلي اللهُ عَلَيهِ وَ الِه اَللّهُمَّ اَجْعَلني عِندكَ وَجيهًا با الحُسَينِ عَليهِ السَّلامُ فيِ الدُنيا وَ الأخِرَةِ يا اَبا عَبْدِ اللهِ اِني اَتَقرَّبُ اِليَ اللهِ وَ اِلَي رَسُولِهِ وَ اِلَي اَمير الُمؤمِنينَ وَ اِلي فاطِمَةً وَ ِالي الْحَسَنْ وَ اِلَيكَ ِبمُوالاتِكَ وَ بالَبرائةِ ِممنِ اَسَّسَ ذلِكَ وَ بَني عَليهِ بُنيانَهُ وَ جَري في ظُلمِه وَجَوْرِه عَلَيْكُمْ وَ عَلي اَشياعِكُمَ بَرِئتُ اِليَ اللهِ وَ اِليكُمْ مِنْهُمْ وَ اَتَقَربُ اِلَي اللِه ثمَّ اِلَيكُمْ بِموالاتِكُمْ وَ مُوالاةِ وَلِيكُمْ وَ بِالبَرائةِ مِنْ اَعدائِكُمْ وَ النّاصِبينَ لَكُمُ الْحَرْبَ وَبالبرآئةِ مِنْ اَشياعِهمْ وَ اَتباعِهمْ اِنيّ سِلمٌ لِمَنْ سالَمَكُمْ وَ حَربٌ لِمَنْ حارَبَكُمْ وولٌّي لِمَن والاكُمْ وَ عَدُ وٌّ لِمَنْ عاداكٌمْ فَاسُئلُ الله اَلذي اَكرَمَني بِمَعرفَتِكُمْ وَ مَعرفَةِ اَوليائِكُمْ وَرَزَقنِي اَلبرائَةَ مِن اَعدائِكُمْ اَنْ يَجعَلنِي مَعَكُمْ في الدُّنيا وَ الاخرةِ وَ اَن يُثَبِتَ لي عِنْدَكُمْ قَدَمَ صِدْقٍ في الدُّنيا وَالأخرةِ وَ اَسَئلهُ اَن يُبَلغَنيَ المَقامَ الَمحمودَ لَكُمُ عِنْدَ اللهِ وَ اَنْ يَرزُقَني طَلَبَ ثاري مَعَ اِمامٍ هُدي ظاهِرٍ ناطِقٍ بالحَقِ مِنْكُمْ وَ اَسئلُ اللهَ بِحَقِكُمْ وَ بِالشَانِ اَلذيِ لَكُمْ عِندهُ اَنْ يَعطنِي بِمصابي بِكُمْ اَفْضَلَ ما يُعطي مُصاباً بِمُصيبةً ما اَعْظَمَها وَ اَعظمَ رَزَيِتها ِفي اِلاسلامِ وَ في جَميعَ السَّمواتِ وَ الارضِ اَللهُمَّ اجْعَلني في مَقامي هذا ِممَنْ تَنالُهُ مِنكَ صلَواتٌ وَ رحمةٌ وَ مَغفِرةٌ اَللهُمَّ اَجْعَلْ مَحيايَ مَحيا محمدٍ و ال مُحمد وَ مَماتي مَماتَ مُحمدٍ وَ ال مُحمدٍ اَللهمَّ اِنَّ هذا يَوْمٌ تَبركَتْ به بنوامَيَةَ وَ ابْنُ اكِلةَ الأَكبادِ الَّلعينُ ابنُ اللعينِ عَلي لِسانِك وَ لِسانِ نَبِيكَ صليَّ الله عليهِ و اله في كُلِ مَوْطِن وَ مَوقِفٍ وَقَفٍ فيهِ نَبيكَ صلي الله عليهِ و اللهمَّ الَعن اَبا سُفيانَ وَ معاويةَ وَ يزيدَ بْنَ مُعاويةَ عَليهِمْ مِنكَ الَّلعنةُ اَبَدَ الابِدينَ وَ هَذا يَوْمٌ فَرِحَتْ به ال زِيادٍ وَ الُ مَروانَ بِقَتلِكُمْ اَلحسُيَن صَلواتُ اللهِ عَليهِ اَللهُمَّ فَضاعَفْ عَليهمُ اللعنَ منكَ وَالعذابِ الأَليمَ اللهمَّ اني اتقربُ اليكَ في هذا اليومِ وَفي مَوقفي هذا وَ اَيام حَيوتي بِالبرآئةِ مِنهم وَاللعنةِ عَليهَمّْ السلامُ پس مي گويي صَد مرتبه اللهمَّ العن اولَ ظالم ظلمَ حقَّ محمد و ال محمد و اخِرَ تابِع له علي


 

سلام برفاطمه

 

زیباترین ،

دل نشین ترین ،

 با مسمی ترین ،

جذاب ترین و

 قشنگ ترین

سین هفت سین زندگیم :

 سلام برفاطمه

 

به راه بياييم تا ...

  از راه بيايد‏


اللهم عجل لوليک الفرج‏

دعای عشق

 

خدا خالق عشقه / محمد گل عشقه / علی مظهر عشقه /

 زهرا وجودعشقه

حسن نماد عشقه / حسین سالار عشقه / عباس ساقی عشقه

زینب شاهدعشقه / سجاد راوی عشقه / باقر کلام عشقه

صادق احیای عشقه / کاظم صابرعشقه / رضا ضامن عشقه

تقی جمال عشقه / نقی پاکی عشقه / حسن بقای عشقه

 

مهدی قیام عشقه

اینم دعای عشقه: اللهم عجل لولیک الفرج

 

راضی ام به رضای خدا....

 

عارفی را گفتند: دنیا را چگونه می بینی

گفت: آنچنان که بدون رضایت من برگی از درخت نمی افتد!!

گفتند : مگر خدایی تو

گفت : نه ، راضی ام به رضای خدا....


ای کاش

 

 

ای کاش که همنشین گلها باشیم , از نسل بزرگ موج و دریا باشیم ,

 ای کاش که در رکاب آقا یک تن , ازسیصد و سیزده نفر ما باشیم.

التماس دعا


پیامبـــر (ص)فرمـــودند :محبت مــن و اهــل بیت

 

پیامبـــر (ص)فرمـــودند :محبت مــن و اهــل بیتــم در

 هفــت جـــــا که هراس انگیـــز است به فریادتـــان

 می رســـد:

 

1-هنگام مرگ

2-در قبــــر

3-هنگام بر انگیخته شدن

4-هنگام دریافت نامه اعمال

5-هنگــــام حسابـــــرسی

6-هنگام سنجش اعمال

7-هنگام عبور از صراط

 

این محبت گوارایتان باد.

 

درگیرعشق

 

مرا با عشق خود درگیر کردی

 

                  به پایم با غمت زنجیر کردی

 

بدان دنیای بی تو هیچ باشد

 

                   دلم را از زمانه سیر کردی

 

تو با رفتن به پشت ابر ایام

 

                 غروب جمعه را درگیر کردی

 

یا مهدی  ادرکنی (عج) ...

حسینی شدن  

 

    زینب جان  ....

 

شرمنده ایم که بهای حسینی شدن  ما بی حسین

 

شدن تو بود و شرمنده تر آنکه تو بی حسین شدی

 

                     و ما حسینی نشدیم ...

 

 

هر کس به سوی قبله‌ی خود رو به نماز است

 


 

هر کس به تمنای کسی غرق نياز است

هر کس به سوی قبله‌ی خود رو به نماز است

هر کس به ...زبان دل خود زمزمه ساز است
با عشق درآميخته، در راز و نياز است

به سمت او "قدمي بردار" ،

 

آتشي نمى سوزاند "ابراهيم" را ،

و دريايى غرق نمي کند "موسى" را ؛

کودکي، مادرش او را به دست موجهاى "نيل" مي سپارد ،

تا برسد به خانه ي فرعونِ تشنه به خونَش ؛

ديگري را برادرانش به چاه مى اندازند ،

سر از خانه ي عزيز مصر درمي آورد !

مکر زليخا زندانيش مي کند ،

اما عاقبت بر تخت ملک مي نشيند...

از اين "قِصَص" قرآنى هنوز هم نياموختي؟!

که اگر همه ي عالم قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند ،

و خدا نخواهد ؛

نمي توانند ...

او که يگانه تکيه گاه من و توست !

پس ؛

به "تدبيرش" اعتماد کن ،


به "حکمتش" دل بسپار ،

به او "توکل" کن ؛

و به سمت او "قدمي بردار" ،

هر چه زیباست مرا یاد تو می اندازد

 

هر چه زیباست مرا یاد تو می اندازد

آن که بیناست مرا یاد تو می اندازد

تو که نزدیک تر از من به منی می دانی

دل که شیداست مرا یاد تو می اندازد

هر زمان نغمه ی عشقی است که من می شنوم


از تو گویاست ، مرا یاد تو می اندازد


دیگران هر چه بخواهند بگویند که عشق

بی کم و کاست مرا یاد تو می اندازد


ساعتی نیست فراموش کنم یاد تو را

غم که با ماست مرا یاد تو می اندازد

 

من با حیایم

 

خدایا چون تو می پسندی من با حیایم

خدایاهمه جوان ها رو به خصوص تمام دخترهای

با حیای مسلمان رو عاقبت به خیر بفرما ...

انشاالله


سرمایه خنده ما ، گریه دیگران نباشد

 

یادمان باشد

 

که بخندیم همچنانکه نفس میکشیم ،

امّا ....

سرمایه خنده ما ، گریه دیگران نباشد


 

همین که خدا هست، کافیست.

 

 

خودی که به درد خدا نخورد، بی‌خود است.

خدا را در شکستن اراده ها دیدم.

خود را خط می زنم، تا هر چه هست خدا باشد.

«و من یتوکل علی الله، فهُوَ حسبُه».

همین که خدا هست، کافیست.


لهی العفو

 

گفتم که به پیری رسم و توبه کنم

اینقدر جوان مرد و یکی پیر نشد....

اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن

 

بسم الله الرحمن الرحیم  

        

 

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن

خدایا، ولىّ‏ ات حضرت حجّة بن الحسن

صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی

كه درودهاى تو بر او و بر پدرانش باد

هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی كُلِّ سَاعَةٍ

در این لحظه و در تمام لحظات

وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ

سرپرست و نگاهدار و راهبر و یارى گر

دَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ

و راهنما و دیدبان باش، تا او را به صورتى

طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"

كه خوشایند اوست ساكن زمین گردانیده،

و مدّت زمان طولانى در آن بهره‏مند سازى


 

ابرجاسوسان

شين‌بت در آغاز دهة 1960 چند مورد موفقيت در كارنامة خود ثبت كرد كه مهم‌ترين آنها دستگيري دكتر كورت‌سيتا عامل سرويس اطلاعات خارجي چكسلواكي (موسوم به «اس بعلاوة بي») بود. دكتر سيتا را كه از خانواده‌اي معتبر در سوداتن‌لند متولد شده بود صرفا به اين علت كه همسرش يهودي است به اردوگاه بوخن‌والد كه معروفيت بسيار بدي دارد فرستاده بودند. سرويس اطلاعاتي چكسلواكي او را به خاطر ذهن‌تيزي كه در زمينة رياضيات و فيزيك داشت استخدام كرده بود. سيتا ابتدا در لندن و سپس در دانشگاه سيراكوز نيويورك به تحصيل پرداخت و به مقام استادي رسيد. اف. بي. آي وي را به اتهام اينكه جاسوس كمونيست‌هاست اخراج كرد و وي به برزيل پناهنده شد.

از قضاي روزگار، آخرالامر اسرائيل از وي دعوت كرد به عنوان استاد در انستيتو تكنيون واقع در نزديكي حيفا تدريس كند، وي در اين مؤسسه در تماس دائم با بهترين مغزهاي تحقيقاتي اسرائيل و از جمله آن دسته از محققان بلندپايه‌اي بود كه در صنايع نظامي مشغول بوده و آمارهاي حساسي را در اختيار داشتند. دستگيري وي در شانزدهم ژوئن 1960، دو روز قبل از آنكه راكتور هسته‌اي تجربي اسرائيل در نهال سورك آغاز به كار كند انجام شد......

ادامه نوشته

هفت سین شهدا


 

سربندهایمان را می بندیم

از سیم خاردار نفس،با سلاح ایمان گذر می کنیم

با استشمام از عطر سبزه های روینده در کنار سنگرها خاکیمان

بر روی سجاده ی عشق،به قامت بی سر شهیدان اقتدا می کنیم

این است هفت سین عاشقان شهادت...



 

       Click here to enlarge

یاد شهدا به خیر! یاد خاکریز و سنگرای شهدا به خیر! یاد سفره

هفت سین شهدا به خیر..!

       
Click here to enlarge




 

Click here to enlarge



یه شب تا صبح تو ایوون طلا

یه شب تا خود صبح با امام رضا

من و مشهد و غریب الغربا

ای خدا...

از دست این فردا ...

خدایا...

بعد از آن همه صفا

بعد آن ...

هشت کبوتر...

هشت لاله پر پر...

هشت پیکر بی سر

زیر بارون

زیر بارون آسمون

زیر بارون دلامون

ای خدا...

از دست این فردا

 

 

پ ی نوشت:

آقا دلتنگم برایتان

د ل ت ن گ

ه م ی ن


غم نوشت:

 

شب گذشته من و او چه خواب خوبی بود

در آن سیاهی شب آفتاب خوبی بود

همیشه موقع دیدار او دلم می ریخت

اگر چه ترس نبود اضطراب خوبی بود


 

خداي مهربون و صبورم....

يك سال ديگه رو برام رقم زدي...هر چه بود گذشت...

خداي خوبم...
بخاطر تمام لحظه هايي كه منتظرم بوديو نيومدم ، منو ببخش...
بخاطر تمام لحظه هايي كه منو ديديو من نديدمت ، منو ببخش...
بخاطر تمام لحظه هايي كه برام خوب خواستيو من بد كردم ، منو ببخش...
بخاطر تمام لحظه هايي كه اميدتو نا اميد كردم ، منو ببخش...
بخاطر تمام لحظه هايي كه برام وقت گذاشتي و من وقت نداشتم ، منو ببخش...
بخاطر تمام لحظه هايي كه تنهام نگذاشتي و من خودمو تنها ديدم ......

بخاطر تمام لحظه هايي كه به مهربون بودنت ، بخشنده بودنت ، آمرزنده بودنت ، بزرگ بودنت و بودنت ...شك كردم ؛ منو ببخش..

بخاطر تمام لحظه هايي كه اشكهام براي كسي جز تو بود....
بخاطر تمام لحظه هايي كه خواهش ها و التماسام براي كسي جز تو بود...
بخاطر تمام لحظه هايي كه لذتها و شادي هام براي كسي جز تو بود...
منو ببخش..

يكسال ديگه هم گذشت و من باز به اين رسيدم كه...
خيلي ها به دعوت دل ساده ي من ،
اومدند ؛
نشستند ؛
خنديدند ؛
اما خيلي زود ...
شكستند و گسستند و رفتند....

تنها تو بودي كه ؛
بريدمو نبريدي...
شكستمو نشكستي...
گسستمو نگسستي...

خدايا...
دلم خيلي هواتو كرده...
امسال هم در دلم بنشين و آنچه را كه شايسته خدايي توست ،
براي من و عزیزانم بنويس .

خدایا خیلی دوستت دارم...

استتار انفرادی

 

 

استتار انفرادي به اعمالي گفته مي‌شود كه هر رزمنده براي استتار خود در مقابل ديد دشمن در محيط جغرافيايي نزديك مي‌بايست انجام دهد.
انتخاب استتار توسط رزمنده و به كارگيري آن يك دفاع آگاهانه بوده و رزمنده با اتخاذ استتار مناسب مي‌تواند خود را از ديد دشمن محفوظ و در امان نگه دارد و همچنين هنگام تهاجم و ضربه زدن به نيروهاي دشمن به راحتي به او نزديك شود.

 

يكي از روش‌هايي كه امروزه در دفاع از نفرات، جنگ‌افزارها و تجهيزات كاربرد عمده‌اي پيدا كرده است، استتار انفرادي مي‌باشد.


استتار انفرادي موارد زير را شامل مي‌شود:


1- استتار بدن
2- استتار لباس
3- استتار پوتين
4- استتار سلاح انفرادي
5- استتار تجهيزات انفرادي
6- استتار كلاه فولادي
7- استتار كوله پشتي

1) استتار بدن
به لحاظ آنكه رنگ پوست دست و صورت روشن بوده و باعث جلب توجه مي‌گردد، لذا با توجه به شرايط طبيعي (جنگل، كوهستان، بيابان، ساحل و ...) رزمنده بايد با امكانات طبيعي و مصنوعي موجود، قسمت‌هايي از بدن را كه نمايان مي‌باشد، هم‌رنگ محيط اطراف نمايد.
در ماموريت‌هاي رزمي آرايش دست و صورت و هم‌رنگ شدن با محيط اگر اصلي‌ترين فعاليت نباشد حداقل از مهم‌ترين كارهاست.
استتار مناسب و صحيح باعث مي‌شود كه حتي در صورت ديده شدن توسط دشمن هدف گرفتن رزمنده مشكل‌تر شود.
پوست بدن به راحتي نور را منعكس مي‌كند كه دليل اصلي آن وجود چربي روي پوست مي‌باشد. البته پوست‌هاي خيلي تيره (سياه) هم انعكاس نور دارند كه بايد آن‌ها هم استتار شوند.
قسمت‌هايي از صورت كه به طور طبيعي سايه دارند مانند: دور چشم، زير دماغ و زير چانه، بايد به دقت استتار شوند.

اين روش استتار نبايستي به طور كامل انجام گيرد، بلكه به طور نامنظم و نامشخص توسط فرد يا همرزمان انجام گيرد. به شيوه‌اي كه برجستگي گونه‌ها، نوك بيني، پيشاني، چانه، پشت گوش‌ها، قسمت‌هايي از گردن و آن قسمت از دست كه از لباس بيرون است، كاملاً استتار شود.
پوست صورت، گردن و دست‌ها را بايد با رنگ يكنواخت تيره نمود. براي بهم زدن رنگ طبيعي صورت بايد اطراف خطوط بيني و چانه، استخوانهاي گونه و اطراف چشم‌ها را رنگ نمود. براي اين كار مي‌توان از چوب سوخته، رنگ‌ها و كرم‌هاي مخصوص استفاده كرد. تورهاي مشبك هم اگر رنگ آن‌ها مناسب باشد براي استتار صورت مناسب هستند.
هدف رزمنده از استتار اين نيست كه خود را نقاشي كند. بلكه هدف فقط كم كردن انعكاس نور است و استتار زياد خودش موجب كشف محل رزمنده مي‌شود.
براي مناطقي كه درختچه، بوته، و يا برآمدگي‌ها از قامت رزمنده كوتاهتر هستند مانند مناطق كويري يا مناطق كوهستاني، استتار صورت بايد افقي و با رنگ‌هاي سبز، قهوه‌اي و سياه روي صورت از راست به چپ يا بالعكس كشيده شود.
در مناطق ذوالعارضه با عوارض زياد و بلند آرايش به صورت خطوط عمودي بهتر است. يعني از بالاي پيشاني تا زيرگردن خط‌كشي مي‌شود.

 

2) استتار لباس
از مهم‌ترين اصول استتار فردي كه داراي اهميت زيادي در نبردهاي نزديك دارد، استتار لباس است كه لازم است براساس نوع محيط عملياتي، لباسي كه همگون با محيط اطراف باشد، مورد استفاده قرار گيرد.

1- 2- استفاده از لباس‌هاي دورو
اين نوع لباس‌ها دورو بوده و هر طرف آن نقش استتاري با شرايط محيطي را داراست و براي دو محيط رزمي نزديك قابل استفاده خواهد بود. اين نوع لباس براي اجراي ماموريت‌هايي كه در دو محيط جغرافيايي صورت مي‌گيرد مناسب است. به عنوان نمونه دو محيط بياباني و جنگلي.
لازم به ذكر است كه تجهيزات و تسليحات همراه رزمنده مي‌بايست با لباسش هم‌خواني داشته باشد. در غير اين صورت با امكانات طبيعي و مصنوعي در دسترس، بايد آن‌ها را با لباس استتار همگون كرد، تا هرگونه جلب توجه دشمن را برطرف نمايد. 
 

2- 2- استفاده از لباس‌هاي چندطيفي
استفاده از لباس استتار چندطيفي (مدرن) يكي از بهترين روش‌هاي ممكن براي محافظت در مقابل آشكارسازهاي چند منظوره (مرئي، اپتيكي، مادون قرمز نزديك، حرارتي و راداري) مي‌باشد، با استفاده از اين پوشش‌ها نيروهاي نظامي از فاصله 300 متري در مقابل رديابهاي مدرن دشمن غيرقابل رديابي خواهند بود. اين پوش‌ها راحت و سبك وزن بوده و به لحاظ داشتن شكل برگ برگي داراي قابليت تهويه هوا نيز مي‌باشند.


3- 2 استفاده از لباس‌هاي موجود
اگر لباس استتار شده استاندارد در اختيار رزمنده نباشد، لباس بايد استتار گردد و رزمنده بايد لباس خود را با رنگ، گل و هر چه كه در دسترس دارد با زمين هم رنگ سازد.
مساله مهم در استتار لباس اين است كه بايد كاري كرد تا شكل لباس بهم خورده و به رنگ زمين درآيد.
در شرايطي كه دسترسي جهت استتار لباس، امكان‌پذير نباشد، حداكثر سعي شود از وسايل طبيعي موجود در اطراف خود استفاده لازم به عمل آيد. زيرا در بعضي از مناطق رنگ محيط به گونه‌هاي مختلف است كه اين حركت مي‌تواند در استتار نفر در محيط استقراري آن كمك نمايد. مانند: خارج شدن از يك منطقه داراي پوشش گياهي كه لازم است از پوشش گياهي موجود نفرات تا حدي كه افراط نگردد، اقدام به استتار خود نمايند.
در مناطق برفي، بايد از لباس‌هاي سفيد با خال‌هاي سياه و يا كشيدن پارچه سفيد بر روي لباس، براي استتار رزمنده استفاده كرد.


3) استتار پوتين
پوتين از مهم‌ترين وسايل است كه به حركت رزمنده به سمت جلو كمك مي‌كند و در سرعت عمل او بسيار تاثيرگذار است. اما رنگ پوتين به لحاظ مشكي بودن، يكي از عوامل كشف رزمنده مي‌باشد. پوتين را مي‌توان با شيوه‌هاي مختلف استتار نمود.
در مناطق دشت و خاكي مي‌توان با ماليدن گل بر روي پوتين، استتار لازم را قبل از وارد شدن به اين منطقه رزمي به مرحله اجرا، گذاشت.
در مناطق برفي مي‌توان از تكه‌پارچه‌هاي سفيد و بستن بر روي پوتين استتار لازم را به عمل آورد.
در مناطق جنگلي با بستن برگ و شاخه‌هاي كوچك با استفاده از بندهاي خود پوتين، مي‌توان آن را استتار نمود.
در صورتيكه به جاي پوتين از كتاني يا كفش ديگري استفاده مي‌شود، لازم است قبل از حركت به سمت ماموريت، استتار لازم به عمل آيد.


بهتر است از پوتين‌هايي استفاده شود كه به صورت استاندارد از استتار لازم برخوردار است

4) استتار سلاح انفرادي
از جمله موارد مهمي كه رزمنده بايد به آن توجه ويژه‌اي داشته باشد، استتار اسلحه انفرادي است، خصوصاً زماني كه اسلحه مدتي كار كرده و بدنه آن براق شده باشد، نياز بيشتري به استتار خواهد داشت.

قسمت‌هاي شاخص و براق اسلحه را مي‌توان با رنگ، گل يا دوده و يا با پيچيدن پارچه‌هايي كه با محيط منطقه رزم سازگاري داشته باشد و يا گوني استتار كرد.
از وسايل مصنوعي ديگر كه مي‌توان در استتار سلاح به كار برد، چسباندن نوار چسب به قسمت‌هاي مختلف سلاح است. از اين چسب‌ها در رنگ‌هاي مختلف مي‌توان در اختيار داشت و در زمان‌هاي ضروري براي استتار مورد بهره‌برداري قرار داد.
نيروهايي كه ماموريتشان نزديك شدن به دشمن مي‌باشد، بايستي در اين خصوص توجه بيشتري به عمل آورده و قبل از اجراي ماموريت سلاح را از لحاظ استتار كنترل نمايند.


5) استتار تجهيزات انفرادي
تجهيزات انفرادي به لحاظ برجستگي‌هايي كه بر روي بدن ايجاد مي‌كند خود مي‌تواند از عوامل كشف رزمنده گردد.

اين تجهيزات (قمقمه، سرنيزه، كوله پشتي، پتو، جاي نارنجك، جاي خشاب، يقلوي، ماسك شيميايي، برانكارد، جعبه‌هاي فشنگ تيربار و ...) را مي‌توان قبل از حركت براساس نوع محيط منطقه عملياتي و لباس رزمنده، استتار نمود. و براي اين كار مي‌توان از وسايل طبيعي و مصنوعي موجود، استفاده لازم را به عمل آورد


6) استتار كلاه فولادي
همواره كلاه فولادي به عنوان يكي از مهم‌‌ترين عوامل حفاظت از حساس‌ترين قسمت بدن در برابر آسيب تركش و گلوله‌هاي دشمن عمل مي‌نمايد. از سوي ديگر سر نفرات، اولين و مهم‌ترين نقاط هدف در ديد دشمن به حساب مي‌آيد.
بنابراين استتار كلاه فولادي به عنوان يكي از موارد ضروري و لازم‌الاجراء است كه هر نيرو موظف به رعايت اصولي آن مي‌باشد. كلاه‌ها معمولاً از دو نوع جنس فلزي و فايبر گلاس تهيه شده و غالباً بر روي آنان تورهايي وجود دارد كه براساس شرايط محيطي، مي‌توان آن را استتار و با طبيعت همگون ساخت.

از تكه‌هاي گوناگون پارچه مدور به قطر تقريبي 50 سانتي‌متر مي‌توان روكش‌هاي فوري و ابتكاري درست كرد. يا مي‌توان دور كلاه را يك حاشيه پارچه به عرض چند سانتي‌متر دوخت و به كمك آن رشته‌هايي را روي كلاه كشيده و محكم نمود.
از گوني هم به خاطر مناسب بودن اندازه‌هاي آن‌ها براي روكش كردن كلاه مي‌توان استفاده كرد. به اين ترتيب كه كيسه را روي كلاه و داخل آن كشيده و پس و پيش مي‌كنند تا جا بيفتد. روكش‌ها هر نوع كه باشند بايد با توجه به محيط اطراف غالبا رنگ‌آميزي شوند و بهتر است كه اين روكش‌ها رادر چند نقطه چاك‌هاي 10 سانتي‌متري داد تا بتوان شاخ و برگ درختان را در آن فرو برد. براي برهم زدن سايه كلاه بهتر است تكه‌هايي از پارچه يا برگ درختان را در اطراف آن به طور نامرتب آويزان كرد.
در مناطق برفي مي‌توان با كشيدن تكه‌اي پارچه سفيد روي كلاه فولادي آن را استتار نمود.


7)استتار كوله پشتي
در برخي مواقع كوله پشتي قسمت ديگري از تجهيزات هر نفر را تشكيل مي‌دهدكه بايد به نحوي استتار گردد، كوله‌ها انواع و اقسام مختلف دارند. مانند: كوله پشتي انفرادي، كوله خمپاره، كوله موشك، كوله بيسيم، كوله امداد و .... كه‌بايستي استتار لازم براساس شرايط محيطي اعمال شود تا باعث تشخيص رزمنده توسط دشمن نگردد.
براي استتار كوله پشتي در مناطق دشت و كوهستان مي‌توان از وسايل طبيعي مانند: بوته و گل و از وسايل مصنوعي، مانند: گوني، رنگ، ذغال، دوده، كارتن، تور استتار و ... استفاده نمود و در مناطق برفي كه روي سطح زمين از برف پوشيده شده براي استتار كوله مي‌توان از رنگ يا ملحفه سفيد از قبل تهيه شده، استتار لازم را به عمل آورد.

 


بسم الله الرحمن الرحيم 

اَللّـهُمَّ اَعِنّي فِيهِ عَلى صِيامِهِ وَقِيامِهِ، وَجَنِّبْني فيهِ مِنْ هَفَواتِهِ وَآثامِهِ، وَارْزُقْني فيهِ ذِكْرَكَ بِدَوامِهِ، بِتَوْفيقِكَ يا هادِيَ الْمُضِلّينَ . 

   主啊!求你在斋月里佑助我完成斋戒和拜功,求你佑助我远避一切诱惑和罪恶,求你佑助我常常赞念你。惟你引导所有迷误者。