سلام
توی یک وبلاگی دیدم جملاتی از دکتر عبدالکریم سروش به شرح ذیل آورده :

 
دولت ها می توانند مردم را مجبور به پرداخت ماليات کنند اما هرگز نخواهند توانست ايمان به خدا و پيامبر را در قلب ها بدمند. ايمان از جنس عشق است و عشق را به زور نمی توان ايجاد کرد.

 

 


مشابهت عشق و ایمان هم به دلیل انفعالی بودنشان نیست. بلکه به لحاظ پی آمدهای ایمان است که پی آمدهای عاشقی یکسانند.انکار نمیکنم که در مواردی ایمان به نحو اعطایی حاصل می شود. چنین موهبتی اگر دست دهد فوق العاده عالیست. اما در خور همه کس نیست و مختص نوادر است.بیشتر مردم باید "ایمان بیاورند" و این یعنی توکل کردن بر معشوق و دل بستن به او و علی الخصوص دوست داشتن او،شایسته ی دوستی و عاشقی شمردن او و خیر و زیبایی دیدن در او و آماده فداکاری بودن برای او،این پی آمدهاست که ایمان و عاشقی را به هم نزدیک و از یک جنس میکند.عاشق هر لحظه که روی معشوق می بیند عید اوست. چرا که هر بار معشوق برای او جلوه ی دیگری دارد و به او حیات تازه ای می دهد.برای شخص مومن هر روز که با معبود خود تجدید عهد می کند ایمان تازه و لذا عید تازه ای از ر...اه فرا میرسد. چنان عید خجسته ای را برای همگان آرزو دارم

والسلام.
.....
منابع:
سخنرانی حکومت اسلامی مطلوب.لندن
عبدالکریم سروش،بسط تجریه نبوی،ص ۱۵۵
روشنفکری دینی

واما نظر بنده ی حقیر در مورد این سخنان :

1 - فرمودید : دولت ها می توانند مردم را مجبور به پرداخت ماليات کنند اما هرگز نخواهند توانست ايمان به خدا و پيامبر را در قلب ها بدمند.

سوال این است که پس فلسفه ی وجود و بعثت پیامبران چیست ؟ پس برای چی مبعوث شدند؟ اگر قرار باشد که حکوت نتواند ایمان به خدا را در دل مردم ایجاد نماید پس چرا پیامبر اکرم (ص) حکومت تشکیل داد؟ پس شما چرا به غدیر اعتقاد دارید؟
 اتفاقا برعکس این گفته درسته . یکی از دلایل ایجاد حکوت اسلامی اینه که بتوان کم کم ایمان به خدا را در قلب مردم ایجاد کرده و پرورش داد . وگرنه لازم نیست اعتقاد داشته باشیم که حکومت حق علی ( ع ) و اولاد طاهرین ایشان است . در این صورت دیگه فرقی نمی کنه که چه کسی حکومت کنه .
به نظر من این حرف کسانی هست که دارند سعی می کنند با دهانشان ( کنایه از علم ) نور خدا رو خاموش کنند . ولی بدانند که نمی توانند.
این حرف کسانی هست که موافق نظریه جدایی دین از سیاست هستند منتها در لوای بحث علمی.
این حرف کسانی هست که مخالف نظریه  ولی فقیه هستند.

۲ - فرمودید : ايمان از جنس عشق است و عشق را به زور نمی توان ايجاد کرد.
سوال این است که پس عشق و ایمان ایجاد شدنی است ولی به زور نمی توان آن را ایجاد کرد ؟ خوب این حرفتان که جمله اولتان را نقض می کند! اگر عشق و ایمان را بتوان ایجاد کرد پس به صورت علمی و تئوری همه  می توانند آنرا ایجاد کند منتها راه و روش داردو راه و روش آن را قران برای ما تعیین کرده . آن جا که می فرماید : محمد رسول الله اسوه حسنه. و خود این اسوه حسنه فرمودند من مبعوث شدم تا مکارم اخلاق را کامل کنم .و خود این اسوه حسنه برای این امر حکومت اسلامی تشکیل داد .

 در ثانی : مگر قراره که عشق و ایمان توسط حکومت به زور ایجاد بشه ؟ مگر قرار بوده که امیر المومنین علی (ع) پس از غدیر به زور عشق را در مردم ایجاد کنه ؟ مگر قراره که جمهوری اسلامی ایران عشق و ایمان به خدا را به زور در مردم ایجاد کنه ؟ نه ! اگر این طور بود پس چرا خداوند متعال در قران فرمود : لا اکراه فی الدین . شما می توانی هر دینی را داشته باشی و نگرش ظاهری ادیان به دین مراتب مختلف داره . همین الان آیا نگرش ظاهری فعلی دین یهود به عشق و ایمان عین نگرش دین مسیحیت است ؟ نگرش ظاهری دین مسیحیت با نگرش ظاهری اسلام برابر است ؟ نه این گونه نیست. یکی در مقابل ظلم می ایسته و دیگری در ظاهر میگه اگر به گوش راست تو سیلی زدند طرف دیگر صورت خودت رابیاور تا آن طرف را هم سیلی بزنند ولی عملا به غارت و چپاول ملت ها می پردازند. این که طرف دیگر را هم پیش بیاور تا سیلی بزنند و یا این که به چپاول ملت ها می پردازند مگر چیزی غیر از ایمان است؟ آن ها دارند بر اساس اعتقاد و ایمانشان این کار ها را می کنند دیگر !اگر به آن اعتقاد نداشته باشند که این فعل را انجام نمی دهند !