بسم الله الرحمن الرحیم
ماه مبارک رمضان ماه خودسازی و تزکیه ی نفس است ؛ و امیدوارم که خدای متعال عیدی ما را از این ماه ، رهایی از نفس و رهایی از حبّ دنیا و حبّ ماسوی الله قرار دهد.
اگرروزه تشریع نمی شد شاید کمتر کسی توفیق روزه گرفتن را پیدا می کرد.
وجوب روزه یکی از نعمت های بزرگ الهی است تا بتوانیم به وسیله ی آن خدا را عبادت کرده و از خود آزاد شویم .
عبادت ها گاهی اوقات نگاه به رفیق دارد و گاهی اوقات نگاه به طریق وراه دارد.
مثلا در نماز توجه شما به خداوند و رفیق بیشتر است ؛ ولی در روزه به طریق بیشتر توجه می شود و انسان به خود سازی توجه می کند و خود را از ناپاکی ها و آلودگی ها پیراسته می کند ؛ لذا این عبادت ها خیلی کاربردی و راهبردی هستند .
وبه همین جهت باعث شده که روزه را اشرف اعمال بدانند ؛ زیرا نگاه به مسیر و طریق و خودسازی دارد . و مسیر ، مسیر از بین بردن خودیت ها و از بین بردن هواهای نفسانی است ؛ مخصوصا اگر روزه به ابعاد داخلی ما تعمیم پیدا کند .
ظاهر روزه در ابعاد جسمانی ماست ، ولی وقتی که آن را تعمیم می دهیم به جنبه های داخلی خود، و حقیقت آن از اعضاء و جوارح ما عبور می کند ، به جایی می رسد که دیگر روزه ی ما یک روزه ی عقلانی می شود و در بستر عقل روزه گرفته می شود.
حضرت رسول اکرم – صلی الله علیه و آله و سلم – می فرمایند: همه با بدن هایشان خدا را عبادت می کنند ولی تو با کُنه عقلت خدا را عبادت کن . روزه ی عقلانی گرفتن خیلی سخت تراست تا این که فقط از خوردن و آشامیدن امساک کنی.
فلسفه ی روزه این است که پرهیز کنیم از خواهش های نفسانی . این خواهش ها از دو مجرای قوه ی غضبیه و قو ه ی شهویه ساطع می شود ؛ و برای از بین بردن این خواهش ها ، قوه ی عاقله ی ما باید وارد عمل شود و وقتی که قوه ی عقلانی سعی می کند این خواهش های نفسانی را از بین ببرد ، این می شود روزه ی عقلانی .
مثلا در حالت عادی و در روزه ی جسمانی , حبّ به مال مطرح نیست و حبّ به مال مبطل روزه نمی باشد ولی در روزه ی عقلانی مطرح است . حبّ به مال جنبه ی جسمی ندارد ولی جنبه ی عقلی و ذهنی دارد .و مسائلی نظیر حبّ به قدرت ، حبّ به شهرت ، حبّ به جاه و مقام ، حبّ به زن و فرزند و غیره .
همان طوری که اگر در روزه ظاهری و جسمانی اگر آب بخوری روزه ات باطل می شود و از آن امساک می کنی ، باید جلوی این حبّ ها و خواهش های نفسانی را در ذهن و عقل خودت بگیری و بگویی به ذهن من وارد نشو که اگر در ذهنم وارد شوی و من به تو دل بدهم و بال و پر بدهم روزه ام باطل می شود، همان طوری که آب بخورم.
اگر این حالت را پس از ماه مبارک رمضان هم داشته باشی و ادامه دهی ، ماه مبارک رمضان برای تو ماه رحمت می شود ، این ماه رحمتی که از آن یاد می شود ماه رحیمیت خداست که انسان ها را رشد می دهد.اگر ما از این ماه برای رشد و تعالی خود بهره گرفته باشیم برای ما ، ماه رحمت رحیمیه می شود و در غیر این صورت ماه رحمت رحیمیه نمی باشد.
اولیاء و صلحاء از این ماه بهره ی عقلی می برند و بهره ی آن ها احساسی نیست ، مثلا گریه ای کرده باشند، قرآ نی خوانده باشند و صرفا حال خوشی داشته باشند. بلکه عقل آنها ماه رمضان را درک می کند و عقل آن ها روزه می گیرد و عقل آنها ماه رمضان را تمدید کرده و بعد از ماه رمضان هم روزه عقلانی دارند و تا آخر عمر این روزه را ادامه می دهند و این تصور را دارند که ماه مبارک رمضان و روزه داری عقلی هیچ وقت تمام نمی شود .
اگر این گونه باشید ،هر لحظه ای که روزه عقلانی داشته باشید همان لحظه و لحظات بعدش عید فطر شماست .درروزه ی جسمانی در عید فطربه شما اجازه داده می شود که بخورید و بیاشامید ، در روزه ی عقلانی شما می گوئید من نباید این حبّ به دنیا و مافیها را داشته باشم و وقتی که حبّ به دنیا را دروجود خودت ریشه کن کردی آن وقت آن چه را که به آن حبّ داشتی برای توحلال می شود . حبّ به ریاست فرضا در تو از بین می رود، آن وقت لایق ریاست می شوی و برای خدا ریاست می کنی و این ریاست بر تو حلا ل است در غیر این صورت بر تو حلال نیست و باید از آن امساک کنی.
فرض کنید در روزه ی جسمانی و ظاهری ساعت 8 اذان مغرب و عشاء است ، در این صورت خوردن و اشامیدن در ساعت 0755 دقیقه بر شما حرام است ( البته در شرایط عادی منظور است ) و وقتی که شما در روزه ی باطنی و عقلانی به یک چیزی میل و حبّ دارید که آنرا استفاده کنید ، اگر استفاده کنید ، این حرام خواری عقلی است و در صورتی بر شما حلال است که نسبت به آن حبّ نداشته باشید و بلکه میل خدایی داشته باشید.
در حج اگر طواف نساء انجام ندهید همسر شما بر شما حرام است ، معمولا کسی به این امر توجه نمی کند که چرا باید این طواف را انجام داد و فلسفه ی انجام آن را نمی داند ، زن یکی ازبزرگترین امیال و حبّ انسان است بسوی دنیا ؛ و تقریبا ابعاد فکری بسیارزیادی از ذهن یک مرد را اشغال می کند ، در حج زمانی این زن به شما حلال می شود که شما دور کعبه بچرخی و طواف کنی و رو به قبله و خدا نماز بخونی ، نه این که دور زنت بگردی .
به معنای عقلی و عرفانی ( و نه فقهی ) این نماز در حج به ما یاد می دهد که خیلی چیزها بر ما حرام است .
پس وقتی که میل و خواهش و حبّ شما نسبت به چیزی در شما از بین رفت همان لحظه عید فطربرای شما فرا می رسد ، و خدا عیدی می دهد آن چیزهایی را که نسبت به آن منع شده بودی که از آن بهره بگیری ؛ و عید فطر به اعتباری مساوی است با پروانه ی بهره برداری ، یعنی دیگر اجازه داری بهره برداری کنی ، تا به حال اجازه نداشته ای بهره برداری کنی ، زیرا اصول بهره برداری را رعایت نمی کردی و تحت قوه ی عاقله کاری نمی کردی و تحت سیطره ی قوه ی غضبیه و شهویه کار می کردی .
حالا اگر آن را رعایت کنی ، می شود اهدناالصراط المستقیم .
اگر چنین شد ، صراط الذین انعمت علیهم ؛ یعنی کسانی را که به آن ها اجازه ی بهره برداری از نعمت ها یت را دادی ، و غیر المغضوب علیهم یعنی ، غیر از کسانی که بر آن ها غضب کردی ( قوه ی غضبیه ) .والضالین هم یعنی ونه کسانی را که گمراه شده اند ( قوه ی شهویه ) وراه را گم کرده اند .
پس عید فطر مجوز و پروانه ی بهره برداری می باشد و اگر روزه ی عقلانی گرفته شود پروانه ی بهره برداری صادر می شود.
برای هرموضوع بهره برداری ، نیاز به روزه عقلانی هست . می خواهی غذا بخوری باید حبّ به آن را از خود پاک کنی ، با کسی دوستی می کنی باید حبّ دنیا را از خود دور کنی ، اگر ریاست می کنی باید حبّ ریاست را از خود دور کنی وقس علی هذا .
از این دیدگاه ، اگر چنین نکنی این بهره برداری حرامی است که شکم خود را از آن پر کرده ای و اگر چنین شد عذاب های عقلی به تو می رسد .
قرآن می فرماید : این ها کسانی هستند که روز قیامت از خدای خود محجوب هستند ؛ حضرت علی – علیه السلام – می فرمایند : الهی قلبی محجوب . و حجاب از نظر عقلی بزرگترین عذاب است .
بنابر این اگر می خواهیم عید فطر ما ساری و جاری شود باید با عقلمان روزه بگیریم و اسم این روزه ی عقلی در دین ما تقوا نام دارد ؛ پس روزه ی عقلی مساوی است با تقوا ، یعنی خود نگهداری ، یعنی میل خودت را نسبت به تمام حبّ های دنیایی نگه داری ، بخاطر همین می فرماید بهتری لباس تقوا هست .
فرض بگیرید در یک مجلسی چشم شما به نامحرم هم نخورد ولی در دلتان میل جنسی شدیدی را نسبت به او دارید ، این تقوا نیست و روزه ی عقلی نیست .
یا این که نسبت به برادرت یا همکارت یک بدی را انجام نمی دهی ولی نسبت به او حسادت داری،یا این که فرضا به این نوع غذا در سفره شاید نگاه هم نکنی ولی میل شدیدی داری که آن را بخوری ؛ باید این میل های درونی را از بین برد .
حضرت امام خمینی ( روحی له الفداه ) یک مرتبه به هندوانه نمک زد و خورد ، بخاطر این بود که میل شدیدی نسبت به آن پیدا کرده بود و از شیرینی و خوش مزگی آن خوشش آمده بود .
حضرت علی – علیه السلام – از روی سینه ی عمر بن عبدود بلند شد ؛ چون دید بعد از آن توهین دارد میل شخصی برای کشتن او پیدا می کند ؛ بلند شد و چرخی زد و روزه عقلانی اش را گرفت و دوباره آمد و او را برای خدا کشت .
نعمت هایی که در اطراف ما هست ؛ الان اجازه بهره برداری اش را نداریم ، چون نسبت به آن حبّ داریم و اگر آن ها را بهره برداری کنیم برایمان حرام عقلی است و اگر استفاده کنیم مال غصبی است و ما داریم آن را غصب می کینم و تا درک نکنیم که مال ما نیست و اجازه اش را نگیریم برایمان حرام عقلی است و به محض این که درک عقلی کردیم و متوجه شدیم که مال ما نیست و حبّ آن را از دل گرفتیم برایمان حلال می شود .
و بخاطر همین خداوند می فرماید: مالک یوم الدین . جزایی که می خواهد بدهد بر اساس مالکیت است . یعنی می گوید با مال من که امانت به تو دادم چه کردی ؟
و در قران می فرماید: و ارضنا الامانه . همه چیزهایی را که خداوند به ما می دهد امانت است و سوال می کند که باامانت من چه کردی ؟
فرض کن تو صبح تا شب رفته ای و کار کرده ای و فرضا دو کیلو پرتقال خریده ای و به خانه آورده ای ، و باید بدانی که واقعا این میوه ها مال تو نیست و امانت است در دست تو و برای خوردن آن ها باید اجازه بگیری . اجازه ی ظاهری آن این است که بسم الله الرحمن الرحیم بگویی ، و اجازه ی باطنی یا عقلانی آن این است که حبّ آن را از دلت ببری.
برای هر چیزی باید این گونه باشیم ، و اگر چنین شدیم احساس مالکیت در ما از بین می رود و مثل امام سجاد می شویم که فرزند امام سجاد – علیه السلام – از دنیا رفت و فوت کرد، امام فرمودند که امانت خدا بود و آن را پس گرفت .
انشاءالله خدا ما را به جایی برساند که عید فطر امسال را درک می کنند و عید فطر دارند و انشاءالله به ما نعمت عقل عنایت کند و توفیق دهد که با عقل خود روزه بگیریم .