I am the murdered of tears

, so whenever a believer mentions me, he sheds tears.

جانوران نظامی

 

 

 موجوداتی هستند که در جنگاوری و میدان جنگ برای انسان خدمت می‌کنند. آن‌ها برای برای انجام خدمتی ویژه از گروه جانوران خدمتگذار هستند. بیش‌تر این حیوانات، موجودات اهلی و رام‌شده هستند مانند سک یا اسب؛ بهره از حیوانات عجیبی چون فیل و خوک نیز برای جنگاوری مشاهده شده‌است.

برای ترابری و بارکشی

اسب حیوانی بوده‌است که بیش از همه در تاریخ نگاشته شدهٔ جنگاوری به کار رفته‌است. سواری‌ها(مرکوبات) در گذشته برای کشیدن ارابه یا حمل جنگجویان سبک‌زره بوده‌است. با ظهور سواری‌های سنگین و اختراع رکاب، سواره‌نظام و اسب‌سواری به باحیثیت‌ترین رستهٔ نظامی در اروپا برای چندین سده تبدیل شد. اسب جنگی یک شوالیه به گونه‌ای تربیت می‌شد تا بتواند گاز بگیرد و لگد بزند. ترکیب رزمجویان سواره‌نظام با یک کمان ارتش مغول را به نیرومندترین نیروی نظامی در تاریخ آسیا تبدیل کرد.

با ظهور سلاح‌های نوین و وسایل‌نقلیهٔ موتوردار، استفاده از اسب برای اهداف نظامی به شدت کاهش یافت. اگرچه اسب هنوز هم به طور گسترده توسط ارتش آلمان در طول جنگ جهانی دوم برای ترابری تدارکات و تجهیزات شامل توپخانه به‌کار گرفته‌شد. ارتش آمریکا نیز از اسب‌های باربر در طول جنگ استفاده کرد و قاطرهای باربر را در جنگ کره به‌کار برد.

با توجه به اینکه فیل‌ها می‌توانند رام شوند، می‌توان آن‌ها را برای سوار شدن و یا حرکت دادن بارهای سنگین آموزش داد. سرودهای سانسکریت بهره از آن‌ها را برای اهداف نظامی در ۱۱۰۰ سال پیش از میلاد نگاشته‌است. گروهی از فیل‌ها به‌طور برجسته بدست «هانیبال» در طول جنگهای سه‌گانه رم با کارتاژی‌ها، به کار گرفته شدند. اخیراً نیز از آن‌ها در جنگ جهانی دوم توسط هر دوی ژاپنی‌ها و همپیمانان(متفقین) استفاده شد. فیل‌ها می‌توانستند کار ماشین‌ها و دستگاه‌ها را در مناطقی که برای وسایل‌نقلیه امکان نفوذ و رخنه وجود نداشت انجام دهند.

  • شترها بیش‌تر به عنوان باربر در مناطق خشک دیده شده‌اند. آن‌ها بهتر از اسب‌ها می‌توانند بیابان‌های شنی را بپیمایند و کمتر به آب نیاز دارند. شترها در هر دو جنگ جهانی به‌کار برده‌شدند. شترها توسط ارتش هند و برای امنیت مرزها در منطقهٔ بیابانی راجستان (هند) به کار گرفته می‌شوند.
  • قاطرها توسط ارتش آمریکا در طول جنگ جهانی دوم برای حمل تدارکات و تحهیزات در سرزمین‌های سخت‌گذر به کار گرفته شدند. حیوانات باربر که ذاتاً بردبار، هوشیار و پرطاقت هستند، می‌توانند از مسیرهای سخت‌گذر بگذرند. قاطرها در شمال آفریقا، بورما، فیلیپین و در ایتالیا به کار گرفته شدند. آن‌ها همچنین برای ترابری تدارکات به جاهای کوهستانی به‌کار می‌روند.
  • گاونر در جنگ به طور گسترده به عنوان یک چهارپا برای بارکردن سنگین به‌کار گرفته شده است، به‌ویژه برای ترابری توپ‌های سنگین از زمین‌های بسیار ناهموار.


 

ماموریت ابلیس

 

از مأموریت که برگشت، خوشحال بود.

 پرسید: «راستی فرمانده! گمراه کردن اینها چه فایده  ای دارد؟»

 

ابلیس جواب داد:

«امام اینها که بیاید، روزگار ما سیاه خواهد شد؛

 اینها که گناه میکنند، امامشان دیرتر می آید...»

توحش اخلاقی در غرب

 

ازادی  و آزادی بیان غربیها یعنی :

از هر کسی و هر چیزی و هر شخصیتی خواستند حرف بزنند

 و فیلم وکاریکاتورش رو بسازند

 وبکشند

به هر کشوری خواستند لشکر کشی کنند

 ومردم هر کشوری راخواستند بکشند

 ودر هر کشوری خواستند زندان وپایگاه نظامی بسازند 

مسلمان کشی و نسل کشی کنند

 به تمامی اعتقادات یک کشور یا دنیای اسلام تعرض کنند

فیلم بسازند کاریکاتور بکشند وکسی حق نداشته باشه با انها حرفی بزنه 

به پیامبران الهی توهین کنند

قران بسوزانند

سگ اون ها در کشورهای دیگه دارای مصونیت باشه

حالا این طرف قضیه:

هیچ کشوری حق ندارد در مورد هولوکاست که اصلا معلوم نیست وجود داشته باشه حرف بزنه

کسی حق تعرض یا نگاه چپ به سفارتخانه های انها را نداشته باشد

دنیا حجاب نداشته باشه و با حجاب در کشورشان برخورد کنند

بمب اتم بسازند و در ونیا از اون استفاده کنند ولی کسی انرژی صلح امیز هسته ای نداشته باشه.

مغزها به کشور اونها فرار کنند و کسی جلوی اون ها رو نگیره

هم جنس بازی در دنیا باشه

واقعا غرب در چه توحش اخلاقی شدیدی قرار داره !!!!

 


 

ظهور امام زمان

 

 

اگر ما هم اندازه این بچه منتظر بودیم  ظهور به سرانجام می رسید

تکلیف ولایت مداری هست

 

امروزه هر چه در بین کاندیداهای ریاست جمهوری تفحص می کنی

می بینی

 خیلی هاشان از سر تکلیف

واحساسی که به تکلیف ختم می شود امدند

 تا سر وسامانی به وضعیت فعلی کشور بدهند

 

ولی بدونید که تکلیف همه ما را سید الشهدا معلوم کرده است

 وولایت فقیه چشمه جوشان عشقی است که

 همگی ما از ان سیراب می شویم 

 وهیچگاه تنهایش نمی گذاریم

اگر می توانید با ولایت باشید که بیایید

 وگرنه راهی اشتباه را پیش گرفته اید

 انهایی که  با ولایت زاویه گرفتند را مردم دیگر نمی خواهند

 وشماهایی که امده اید بدانید

 یک راه  برایتان هست

 انهم ولایتمداری است.



شخصیت شناسی دست دادن!

 

اگر می‌خواهید بدانید فرد مقابل‌تان چطور آدمی است اما فرصت زیادی برای شناخت او ندارید، بهتر است از دست‌هایش کمک بگیرید. دست‌ها می‌توانند بگویند او تا چه اندازه صبور و منطقی و چقدر عجول و خشن است پس این چند ثانیه فرصت را از دست ندهید.


 

مراقب اولین برخورد باشید، چراکه نه‌تنها لباس و نگاه و حرکات چهره افراد، بلکه نحوه دست دادنشان هم می‌تواند شخصیت آنها را آشکار کند. اگر می‌خواهید بدانید فرد مقابل‌تان چطور آدمی است اما فرصت زیادی برای شناخت او ندارید، بهتر است از دست‌هایش کمک بگیرید. دست‌ها می‌توانند بگویند او تا چه اندازه صبور و منطقی و چقدر عجول و خشن است پس این چند ثانیه فرصت را از دست ندهید و دست دادن او را مثل یک روانشناس تحلیل کنید.

 

 

 

می‌خواهد در لاک خودش باشد

فردي كه تنها انگشتان دستش را دراز مي‌كند يا دست‌هايش هنگام تماس با دست شما شل است، به شما مي‌گويد: «مايل نيستم به من دست بزنيد، من صميميت را دوست ندارم». از طرف دیگر، آدم‌هایی که به این شکل دست می‌دهند احتمالا آدم‌های ضعیف، مطيع و تسليمی هستند. اما اگر مردی به این شکل با شما دست می‌دهد، احتمالا آدم مرموزی است که قصد دارد به شکل مخفيانه اعمال نفوذ کند.

 

مایل نیستم به من دست بزنید، من صمیمیت را دوست ندارم

 

 

 

می‌خواهد شما را کنترل کند

آدم‌های کنترل‌گر از همان لحظه اول شخصیت خود را نشان می‌دهند. اگر کسی هنگام دست دادن كف دستش را روی دست شما گذاشت، باید بدانید فرد با اعتمادبه نفسی است که می‌خواهد بر همه چیز تسلط داشته ‌باشد و رابطه را کنترل کند. اما اگر كف دست او زیر دست شما قرار بگیرد، یعنی می‌خواهد همه تصمیم‌گیری‌ها را به شما واگذار کند.

 

او می‌خواهد نقل مجالس باشد و به همین دلیل با میل و رغبت رهبری جمع رابر عهده می‌گیرد

 

شما را آزار نمی‌دهد

فردی که هنگام دست دادن به دست‌ها نگاه می‌کند، می‌خواهد تنها باشد و از شلوغی خوشش نمی‌آید. او دوست ندارد به کسی نزدیک شود و معمولا احساسات خود را پنهان می‌کند. چنین شخصی همیشه از اینکه دیگران را برنجاند نگران است و خیلی زود دچار عذاب وجدان می‌شود.

 

مهمانی با او خوش می‌گذرد

فردی که هنگام دست دادن چند بار دست شما را بالا وپایین می‌برد، می‌تواند به سرعت با دیگران رابطه دوستانه برقرار کند. او می‌خواهد نقل مجالس باشد و به همین دلیل با میل و رغبت رهبری جمع را بر عهده می‌گیرد. او از خود انتظار زیادی دارد و برای داشتن یک زندگی خوب و مرفه تلاش می‌کند.

 

 

 

با شما صمیمی شده

اگر فردی با هر دو دست با شما دست می‌دهد، احتمالا آنقدر شیفته‌تان شده است که دوست دارد شما را در آغوش بکشد. استفاده از دست چپ براي گرفتن و پوشاندن دست‌ها، دست دادن دستكش‌وار ناميده می‌شود و نشان‌دهنده صداقت و صميميت زياد است.

 

اگر هنگام دست دادن خیلی نزدیک می‌ایستد و دست می‌دهد، می‌خواهد با شما یک دوستی پایدار همراه با وابستگی ایجاد کند. چنین فردی به روابط شخصی و احساسی با دیگران اهمیت زیادی می‌دهد و اگر به او فرصت دهید، خیلی خوب می‌تواند خودش را در دلتان جا کند.

 

 

 

رئیس بازی می‌کند

اگر با فردی روبه‌رو شده‌اید که هنگام دست دادن، دست خود را بالاتر از حد معمولی(كمر) می‌آورد، در مقابلش کمی محتاط‌تر باشید. احتمالا او فرد متكبر و رئیس مآبی است که از موضع بالا به شما نگاه می‌کند.

 

در حالی که فردی که هنگام دست دادن کمتر از حد معمول، دست شما را می‌فشارد، معمولا احساسات خود را پنهان می‌کند و دوست دارد تنها باشد. چنین فردی عصبانیت خود را پنهان می‌کند و قدرت نشان دادن نارضایتی خود را ندارد.این شیوه دست دادن به شما می‌گوید او احتیاج به محبت کسی ندارد اما اگر کسی از او یاری بطلبد با کمال میل به او کمک می‌کند.

 

از وابستگی می‌ترسد

اگر با فردی روبه‌رو شده‌اید که هنگام دست دادن به اطراف نگاه می‌کند، بدانید که دلش نمی‌خواهد خودش را به کسی تحمیل کند یا به کسی وابسته شود. او تنهایی را ترجیح می دهد و از آنجا که در زندگی‌اش احساس کمبود می‌کند، زیاد با آدم‌های دیگر صمیمی نمی‌شود. در حالی که کسی که هنگام دست دادن به چشم‌های شما نگاه می‌کند، دوست دارد به شما نزدیک شود اما نمی‌خواهد که این صمیمیت به وابستگی منجر شود. او می‌تواند یک مدیر موفق باشد و زندگی خوبی را برای همسرش بسازد اما گاهی ترسش از وابستگی به خراب شدن روابطش منجر می‌شود.

 

 

 

می‌خواهد کمک کند

اگر شخصی هنگام دست دادن شما را به طرف خود می‌کشد، احتمالا دوست دارد به همه کمک کند. چنین فردی دوستان زیادی در اطراف خود دارد و خیلی زود باب دوستی ر ا با دیگران باز می‌کند. او در میان جمع همیشه مورد توجه است و به شما می‌گوید به کمک دیگران هم احتیاج دارد. در حالی که فردی که هنگام دست دادن شما را به عقب هل می دهد، دوست دارد کسی با او کاری نداشته باشد. چنین شخصی گرچه به راحتی می‌تواند مدیریت گروهی را بر عهده بگیرد اما از آنجا که زیاد اهل مشورت و همکاری با دیگران نیست، تمام کارها را به شیوه مورد علاقه خود انجام می‌دهد. اما اگر هنگام دست دادن خیلی نزدیک می‌ایستد و دست می‌دهد، می‌خواهد با شما یک دوستی پایدار همراه با وابستگی ایجاد کند. چنین فردی به روابط شخصی و احساسی با دیگران اهمیت زیادی می‌دهد و اگر به او فرصت دهید، خیلی خوب می‌تواند خودش را در دلتان جا کند.

 

دلش می‌لرزد

آدم‌هایی که كف دستشان عرق كرده وخیس است، نوعی دلهره و نوعی هیجان غیرعادی در خود دارند. شاید فردی که به این شکل دست می‌دهد، از ملاقات با شما هیجان‌زده شده است و شاید هم در تمام زندگی‌اش، فردی مضطرب و نگران است. باید چنین فردی را بیشتر بشناسید، چراکه ممکن است این اضطراب در همه جنبه‌های زندگی با او همراه باشد.

 

می‌خواهد فرار کند

با کسی روبه‌رو شده‌اید که با حركت انگشتانش ضربه آهسته و مضراب‌گونه‌ای به انگشتان شما می‌زند و گرچه بدنش بی‌حرکت است اما انگشتانش روی دستان شما، عمل راه رفتن را انجام می‌دهد؟ چنین فردی شخصیتی بي‌تاب و ناشكيبا دارد و دلش می‌خواهد خیلی زود از آن موقعیت بیرون بیاید. شاید شما نتوانسته‌اید او را جذب کنید و شاید هم در آن لحظه در موقعیتی قرار دارید که این فرد از بودن در آن لذت نمی‌برد.

 

نمی‌تواند دلتان را بشکند

اگر کسی دست خود را خوب و کامل در دست شما قرار داد، باید بدانید که او خیلی مهربان، دلجو و یاری‌کننده است و دوست دارد دیگران هم با او همین‌طور رفتار کنند. این فرد دوست ندارد به کسی محتاج باشد و از خود انتظارات زیادی دارد.

 

می‌خواهد فرمانده باشد

دست دادن بسيار محكم فقط خاص ورزشکار‌ها نیست. افرادی که به این شکل دست می‌دهند،‌ 2 خصوصیت ویژه دارند؛ آنها آدم‌هایی پرشور و اشتياقي هستند اما از سوی دیگر به دنبال سلطه‌گري و اثبات فرمانده بودنشان هم هستند؛ پس در مقابل آنها بیشتر مراقب استقلال و عقـایدتان باشید، چراکه می‌تواننـد آنها را از شما بگیرند.

شخصیت شناسی از روی امضا

 

حتی اگر هم خودش بخواهد، نمی‌تواند آنچه درونش است را پنهان کند. کافی است کمی با فوت‌و‌فن‌های شخصیت‌شناسی آشنا باشید و نتیجه چند تحقیق را به دقت خوانده باشید، تا دست هر کسی برایتان رو شود. اگر می‌خواهید بدانید بغل دستی‌تان، واقعا کیست و چه ویژگی‌هایی دارد، بهتر است یک قلم و کاغذ جلویش بگذارید و بخواهید برای یادگاری هم که شده به شما امضا بدهد. متخصصان نشانه‌شناس و گروهی از روانشناسان، معتقدند شیوه امضا کردن آدم‌ها می‌تواند برخی از خصوصیات‌شان را آشکار کند و به ما بگوید که در مقابل‌شان باید چه رفتاری را در پیش بگیریم.

 

امضای منطقی‌ها

اگر در زمان امضا کردن، خودکار را به طرف عقربه‌های ساعت حرکت می‌دهد، فردی منطقی است. اما اگر برعکس این حرکت را انجام می‌دهد، احتمالا با فردی روبه‌رو هستید که به آسانی دلایل شما را نمی‌پذیرد و قانع نمی‌شود، چراکه افرادی که برخلاف عقربه‌های ساعت امضا می‌کنند، معمولا آدم‌هایی غیرمنطقی هستند. پس بهتر است زمانی که فرد مقابل‌تان امضا می‌کند، در کنارش حضور داشته باشید تا علاوه بر شکل امضا، بتوانید جهت حرکت خودکار روی کاغذ را هم ببینید.

 

امضای بی‌خیال‌ها

کسانی که امضایشان، گنگ و خط‌خطی است و با عجله و بدون درنگ امضا می‌کنند، زندگی را آسان می‌گیرندو به خاطر موانع‌‌ای که برسر راه‌شان است، زندگی را به کام خود تلخ نمی‌کنند. اگر شما هم آدم آسان گیری باشد،‌در کنار آنها خوش‌خواهید گذراند؛ اما اگر سخت گیر و عصبی باشید بودن با آنها برای‌تان سخت‌ترین کار خواهد بود.

 

امضای جدی‌ها

آدم‌هایی که هنگام امضا کردن، خودکار را روی کاغذ فشار می‌دهند، اغلب افراد جدی و منظمی هستند. اگر کاری را به آنها سپرده‌اید، نیازی نیست که نگران انجام شدنش باشید، چون نظم آنها نگرانی شما را برطرف می‌کند اما باید بدانید که این افراد استرس زیادی دارند و احتمال دارد از ضربه‌ای یا سختی‌ای که در کودکی خورده‌اند، آسیب دیده باشند.

 

امضای مرموز‌ها

اگر هنگام امضا کردن، خودکار را آرام حرکت می‌دهد و مراقب است که به بهترین شکل امضا کند، احتمالا شخصیتش با آنچه بروز می‌دهد متفاوت است و می‌خواهد در مقابل شما، خود را بهتر از آنچه که هست جلوه دهد. در مقابل چنین فردی کمی محتاط باشید و زمان بیشتری را صرف شناختن خود واقعی‌اش درنظر بگيريد، چراکه به احتمال زیاد، او چیزهای زیادی را برای پنهان کردن از شما دارد.

 

امضای آدم‌های مغرور

آدم‌هایی که به‌جای امضا کردن، نام خود را می‌نویسند، خود را فردی باارزش می‌دانند و به توانایی‌هایشان ایمان دارند. آنها دوست دارند نامشان را در همه جا مطرح کنند و آنقدر خود را مطرح و توانمند می‌دانند که ممکن است گاهی مغرور و خودخواه جلوه کنند. این افراد تمام تلاش‌شان را می‌کنند تا در موقعیت‌های شایسته‌ای قرار بگیرند و از این راه احساس غرور‌شان را ارضا کنند.

 

امضای برونگراها

اگر با فردی روبه‌رو هستید که بزرگ و با حروف درشت امضا می‌کند، احتمالا با یک برونگرا در ارتباط هستید. بررسی‌ها می‌گوید آنها افراد با اعتماد به نفسی هستند که گاهی خودشان را بیش از حد باور دارند اما به‌دليل اراده قوی‌شان می‌توانید روی آنها حساب کنید. از طرف دیگر، کسانی که در سمت راست یک متن امضا می‌کنند، آدم‌هایی برونگرا و اجتماعی هستند که خیلی راحت با غریبه‌ها صمیمی می‌شوند و اگر با چنین فردی به مهمانی دعوت شوید، حتما به شما خوش می‌گذرد.

 

امضای صادق‌ها

برای آنکه بدانید با فردی صادق روبه‌رو هستید یا نه، می‌توانید از او بخواهید یک فرم را هم امضا کند. بررسی‌ها مaی‌گوید اگر او بالای فرم را امضا کرد، احتمالا آدم راستگویی نیست، اما اگر پایین فرم را امضا کرد، بیشتر می‌توانید به گفته‌هایش اعتماد کنید. از نظر آنها کسانی که بالای فرم را امضا می‌کنند، کمتر به تعهدات‌شان پایبند می‌مانند؛ پس بهتر است قبل از اعتماد کردن بهانه‌ای برای گرفتن امضایش پیدا کنید.

 

امضای لجباز‌ها

اما اگر طرف مقابل‌تان در امضایش از خطوط عمودی استفاده می‌کند، باید بدانید با فردی لجباز روبه‌رو هستید که معمولا هر کاری که بخواهد، انجام می‌دهد، چراکه این افراد، معمولا روی تصمیم‌ها و کارهایی که می‌خواهند انجام دهند، پافشاری می‌کنند. البته این خصلت آنها همیشه هم بد نیست، چون برای رسیدن به چیزی که می‌خواهند تلاش و پافشاری می‌کنند، اگر شما هم آدم لجبازی هستید، ‌احتمالا آسان با چنین فردی کنار نمی‌آیید.

 

امضای عصبی‌ها

اگر با فردی روبه‌رو هستید که امضایش شلوغ ‌است، بدانید که شخصیتی مضطرب و ناآرام دارد به ویژه اگر این شخص، امضایی با شکل‌های در هم و آشفته را انتخاب کرده ‌است، می‌توانید آسان‌تر احتمال مضطرب بودنش را مطرح کنید. چنین فردی آسان از کوره در می‌رود، پس در مقابل او کمی محتاط‌تر رفتار کنید. بعید نیست که این افراد آدم‌های شکاکی باشند و بخواهد از همه رفتارهای شما سر در بیاورند.

 

امضای درونگراها

افرادی که سمت چپ صفحه را برای امضا کردن انتخاب می‌کنند، آدم‌های خجالتی و درونگرایی هستند که راحت با هرکسی کنار نمی‌آیند. این افراد از اینکه به جمعی وارد شوند که کسی را در آن نمی‌شناسند عذاب می‌کشند و دوست ندارند کسی سر از کار‌شان در بیاورد. آنها سرشان به کار خودشان گرم است و قرار گرفتن در موقعیت‌های ناگهانی، می‌تواند آنها را به شدت مضطرب و حتی ناامید کند.

 

امضای مهربان‌ها

آدم‌های مهربان و بخشنده، هنگام امضا کردن، قلم را بسیار آرام روی کاغذ حرکت می‌دهند. سادگی امضای آنها، از قلب ساده‌شان خبر می‌دهد. آنها یا شخصیتی ساده دارند یا سواد بالایی ندارند. این افراد به راحتی حرف دیگران را باور می‌کنند و خودشان هم برای بزرگ‌تر جلوه دادن شخصیت‌شان به دروغ و فریب رو نمی‌آورند.

امضای سختکوش‌ها

کسانی که در امضایشان از خطوط منحنی و بدون زاویه استفاده می‌کنند، آدم‌های سختکوشی هستند که با هوش و پشتکار فراوانشان به هر چه بخواهند می‌رسند. این افراد برای رسیدن به اهداف خود بسیار مصمم و پر تلاش هستند و تا رسیدن به هدفشان، صبور و بردبارند.آنها حتی با وجود مشکلات هم، هرگز از تصمیم‌شان منصرف نمی‌شوند.

 

امضای‌خجالتی‌ها

کسانی که کوتاه و کوچک امضا می‌کنند، افرادی خجالتی هستند که اعتماد به نفس پایینی دارد. آنها از توانایی‌های خودشان a و معمولا خود را در حاشیه قرار می‌دهند وa در مهمانی‌ها به راحتی با غریبه‌ها صمیمی نمی‌شوند. آنها آنقدر به خودشان بی‌اعتماد هستند که حتی نمی‌خواهند در صفحه کاغذ جای زیادی را اشغال کنند و سعی می‌کنند امضایی کوچک داشته باشند.

روانشناسی نقاشی کودک - دنیای پر رمز و راز نقاشی کودکان

 



مفاهيم نمادها و رنگها در نقاشي كودكان :
چشم، چشم، دو ابرو / نقاشي و شخصيت كودكان:




روانشناسان به طرق مختلف درباره کودکان تحقيق کرده اند که يکي از مهمترين آنها تجزيه و تحليل نقاشي هاي کودکان است. نقاشي، کودک را در مراحلي که حواث اطراف خود را دسته بندي و عرضه مي کند و روند تکامل يافته اي را از زمان خط خطي کردن ساده تا زماني که خطوط معني دار و مبتني بر قوانين پرسپکتيو و شالوده منطقي را رسم مي کند مي توان چيزي شبيه خواب و رويا معني کرد. نقاشي مانند خواب و رويا به کودک فرصت مي دهد اطلاعات و اعمالي را که از دنياي بيرون کسب مي کند از هم جدا و سپس آنها را دوباره تنظيم کند.

 

در نقاشي همانند خواب و رويا کودک خود را از ممنوعيت ها رها کرده در حالي ناخدا آگاهانه درباره مسائل، کشفيات و مشکلات و دلهوره هايش صحبت مي کند. به همين دليل اگر آموزش نقاشي را بر پايه تصحيح نقاشي قرار دهيم در آن به کودکان از سنين پايين کمترين کپي و تقليد کردن از مدل را بياموزيم مرتکب اشتباه شده ايم. در نقاشي کودک خطي که بر تصوير صورت برادر کشيده است يا حذف شدن، به کارگيري رنگ خاص، از ميان بردن يا بيش از حد بزرگ جلوه دادن بعضي حوادث، همگي حکايت از نشانه ها و علائمي مي کند که داراي معاني روشن هستند و بزرگسالان با کمي شناخت و دقت قادر به مشاهده و تعبير آن مي شود.


کودک يک ساله مداد را در دست مي گيرد ولي به سهولت نمي تواند روي کاغذ خط بکشد.مداد را روي کاغذ مي کوبد و سرانجام کاغذ را پاره مي کند). کراني و مارتين مي گويند: « توانايي ترسيم خطهاي افقي قبل از خطهاي عمودي ظاهر مي شود (

-کودک 18 تا 20 ماهه موفق به کشيدن خط مي شود.
- در 2 سالگي خطهاي دايره اي يا زاويه دار ظاهر مي شود.
- در 2 سال و نيمي به علت افزايش قدرت عضلات، وقتي خطي را رسم مي کند با چشم مراقب است که خط از محدوده تعيين شده خارج نشود.
- در 3 سالگي فقط لذت بردن از حرکت يا فشار مداد روي کاغذ نيست، بلکه مايل است احساسات دروني خود را که در ارتباط با تجربه هاي زندگي کوتاه است را بيان کند. در 3 سالگي خطهاي عمودي را بيشتر از افقي رسم مي کند. خط عمودي بيانگر اظهار وجود کودک است و توسعه آن نشان مي دهد کودک از وجودش آگاه است. در اواخر 3 سالگي شروع به کشيدن اشکالي شبيه خانه يا خورشيد مي کند.
- در 4 سالگي خط نگاري هاي او جمع مي شود و حتي براي بزرگسالان نيز معنا پيدا مي کند.
- در 5 تا 6 سالگي امکان دستيابي کودک به درک حروف الفبا يا نوشتن که بيشتر از رسم و نقاشي جنبه آموزشي دارد، فراهم مي شود.
رنگها:
بين نقش رنگ و زندگي عاطفي کودک با در نظر گرفتن دوران تکاملي او يک حالت متوازي است.
- 3 تا 6 سالگي کودک بيشتر تحت تأثير فشارهاي دروني است، بنابراين علاقه وافري به استفاده از رنگ دارد و آن را مقدم بر شکل ظاهري مي داند ولي به تدريج که سن او بالا مي رود از وابستگي اش به رنگ کم مي شود و علاقه او به تقدم شکل بر رنگ فزوني مي يابد.
- هر قدر کودک کوچکتر باشد رنگ هاي زنده تر را به کار مي برد. در کودکستان کودکان ترجيح مي دهند رنگ هاي گرم و تند استفاده کنند و فقط کودکاني که در خانه تحت نظارت شديد هستند رنگ هاي سرد را انتخاب مي کنند که علت اصلي به مشکلات عاطفي و رواني مربوط مي شود.
- فقدان رنگ در تمام يا قسمتي از نقاشي نشانگر خلاء عاطفي و گاهي دليل بر گرايش هاي ضد اجتماعي است.
- کودکان سازگار در نقاشي هايشان به طور متوسط از 5 رنگ مختلف استفاده مي کنند.
- کودکان گوشه گير يا آنها که ارتباط با دنياي خارج را دوست ندارن از يک يا دو رنگ بيشتر استفاده نمي کنند.
- علاقه واقعي کودک به رنگ زماني شروع مي شود که او سعي در کشيدن شکلهايي مي کند. اين مرحله تا 7 يا 8 سالگي به درازا مي کشد. کودک براي استاده از رنگ ها فقط تحت تأثير احساسات خود قرار دارد. مثلا ممکن است چمن را بنفش بکشد چون هم مي خواهد چمن را نشان دهد و هم از رنگ بنفش خوشش مي آيد.کودک در حين بزرگ شدن به تدريج ارتبازط ميان اشيا و رنگ حقيقي آنها را درک مي کند، ولي بدو امر اين موضوع فقط در مورد چيزهايي است که برايش ارزش عاطفي دارند؛ مثلا اگر مادرش موهاي بور داشته باشد هر زني را که مي کشد موهايش را بور مي کند زيرا اين رنگ برايش انباشته از نيروي عاطفي است.
نماد رنگها:
رنگ ها تحت تأثير عوامل جسمي و رواني و در فرهنگ هاي مختلف داراي معاني خاصي است. در قبايل موزامبيک رنگ سياه رنگ خوشي و شادي و قرمز تقريباً در همه جا معناي قدرت را القا مي کند, زيرا با خون که به معناي زندگي است هم رنگ است.
در مذهب اهالي تبت و مردم مسيحي نماد عفت و پاکي زنانه، رنگ آبي است که نشانه صلح نيز هست. در کابوکي ژاپن رنگ قرمز نشانگر شيطان و ابليس، رنگ سفيد و طلايي مخصوص رهبانيت الهي است. رنگ زرد نشان دهنده شادماني است، رنگ آبي نشانگر ترس و غم و رنگ سبز نشانگر بوالهوسي است.
از نظر رواني 2 گروه رنگ هاي گرم ( قرمز، زرد و نارنجي ) و رنگ هاي سرد ( سبز، آبي و بنفش ) با هم تفاوت عميق دارند. رنگ هاي گرم تحريک کننده، سبب فعاليت و جنب و جوش، الهام دهنده روشني و شادي زندگي و مولد حرکت هستند. در حالي که رنگ هاي سرد حالت هاي انفعالي، سکون، بي حرکتي و تلقين کننده غم و اندوه هستند. رنگ هاي خنثي ( خاکستري ) مبين درونگري، استدلال، خودمختاري و حمله وري و تمايل به آغشته سازي است.
رنگهاي سرخ در ابتدا مورد توجه کودکان خردسال است. بعد ها مبين فعاليت هاي غير دوستانه و پرخاشخويي مي شود.
آنها که قواعد و قوانين را به درستي قبول ندارند ولي مي کوشند تا خود را با آن منطبق کنند و ديگر آنها که از نظر رشد و تکامل به مرحله درک قوانين و قواعد اجتماعي رسيده اند و مي کوشند در عمل آنها را به کار برند, از آبي استفاده مي کنند.
رنگ سياه منع، ترس، تشويق، وسواس و اضطراب است. رنگ نارنجي آرامش و خوشي را به ياد مي آورد.
رنگ سبز گوياي عکس العمل عليه نظام هاي خشک و طاقت فرساست. رنگ بنفش تمايلات درهم و برهم و نامتجانس را نشان مي دهد.


موضوع نقاشي و شخصيت کودک:
کودک با تمام وجود و شخصيت ذهني و عاطفي خود نقاشي مي کند. موضوعاتي که در نقاشي کودکان ديده مي شود آدم، خانه، درخت، خورشيد، ماه، حيوانات و خانواده است.


شکل آدم:
هنگامي که کودک شکل آدمي را مي کشد پيش از هر چيز شکل خود يا درکي که از بدن و تمايلات دارد را بيان مي کند. اگر آدمک در مجموع هماهنگ باشد، احتمال بسياري وجود دارد که کودک کاملا سازگار باشد. اگر اگر آدمک مثلا در اندازه اي خيلي کوچک يا در گوشه اي از کاغذ کشيده شده باشد به معناي آن است که کودک خود را کم ارزش و از ديگران پايين تر مي داند. اگر اين کم بها دادن به خود در چند نقاشي کودک ادامه پيدا کرده باشد نشانگر خجالتي بودن اوست که ممکن است تا حد تمايل به ناپديد شدن نيز پيش برود. در نقاشي فقدان دست و بازو نيز علامت کم بها دادن به خود و عدم امنيت است.
کودکاني که خود را بالاتر از بقيه مي دانند آدمک هايي با اندازه بزرگ رسم مي کنند. اين نوع نقاشي مخصوص کودکاني است که اختلال عاطفي دارند يا به طور معمول کودکاني هستند زودرنج و حساس که هميشه فکر مي کنند مورد ظلم و ستم قرار گرفته اند.


خانه:
خانه نماد پناهگاه و هسته اصلي و گرمي خانواده است که ممکن است مورد علاقه يا تنفر کودک باشد.
- زندگي سعادتمند در خانه باغچه، گل، درهاي بزرگ، پنجره و دودکش بخاري را مي کشد، خانه خانه با حالت دلباز عرضه مي شود.
- خانه بدون در ورودي در 5 تا 8 سالگي نشانه خجالتي بودن کودک و وابستگي شديد به مادر، بعد از 8 سالگي نشانگر احساس خود کوچک بيني و تنهايي کودک در نوجواني نشانگر شرم و حياي زياده از حد و داشتن احساسات رقيق است. هنگامي که پدر و مادر جدا شده باشند خانه به دو قسمت تقسيم مي شود و اغلب داراي دو در ورودي است که يک قسمت از خانه نماد زندگي خانوادگي واقعي و در ديگر نشانه زندگي تحميل شده به کودک است.
- خانه به صورت قصر به منزله پناهگاهي مطلوب است.
- خانه به صورت زندان نشانگر فشارهاي خانوادگي و ناسازگار و از هم پاشيده است.
- کوچه امکان خارج شدن از خانه و محيط محدود خانواده و بالاخره از خود بيرون آمدن است.
- جاده به صورت پيچ وخم مبين مشکلات در برقراري ارتباط با ديگران است. خيابان هاي باز و عريض شادي و صداقت را نشان مي دهد.
- کوچه تنگ و بسته کمبودهاي عاطفي را القا مي کند.
- افراد پويا و خيالپرور بيشتر به ترسيم امواج دريا يا پرندگان مي پردازد.
درخت:
براي تحليل نقاشي درخت بايد 3 قسمت آن مشخص شود: ريشه، تنه و شاخه ها و برگ ها.
ريشه درخت در زمين فرو رفته و درخت را تغذيه مي کند نماد نا خداگاه نشانه هاي دروني است.
تنه بيانگر مشخصات دائمي و عميق پايدار شخصيت است. شاخه ها و برگ ها بيانگر طريق ارتباطي کودک با دنياي خارج است.
بچه ها در سنين پيش دبستاني تنه درخت را بلند ترسيم مي کنند ولي پس از اين سن بلند بودن درخت نشانگر عقب افتادگي فکري يا بيماري عصبي يا آرزوي بازگشت به دنياي دوران کودکي پيش از مدرسه است.
تنه درخت اگر کوتاه کشيده شود نشانگر جاه طلبي و بلند پروازي کودک است. تنه درخت اگر کج کشيده شود نشانگر عدم ثبات کودک است و تنه صاف نشانگر ثبات فکري کودک است . برگهاي زياد و درهم بيانگر شخصيت در خود فرو رفته کودکي است که آمادگي تغيير و تحول ندارد.
درختي که شاخه هاي آن به هر سويي کشيده شده اند ( درختي که شاخه هاي فراوان دارد ) نمايانگر حساسيت شديد کودکي است که مسائل را به سادگي مي فهمد و قادر به ارتباط با ديگران است و در عين حال به راحتي مي تواند خود را با محيط سازگار کند.


خورشيد و ماه:
تصوير خورشيد بيانگر امنيت، خوشحالي، گرما، قدرت و به نظر برخي نماد پدر مطلوب است.
خورشيد به طور کامل در حال درخشيدن نشانگر رابطه خوب پدر و کودک است.
خورشيد پشت کوه نشانگر ارتباط نا مطلوب پدر با کودک است.
خورشيد به رنگ قرمز تند يا سياه نشانگر ترس کودک از پدر است که مضطرب کننده است.
طرز کشيدن به حال و حوصله لحظه اي کودک نيز بستگي دارد. بايد پي در پي در نقاشي هايش باشد تا بتوانيم درباره او قضاوت کنيم.
ماه بيشتر نشانگر نيستي است زيرا او زماني که خورشيد يعني نماد زندگي ناپديد مي شود ظهور مي کند. بسياري از کودکان ماه را در نقاشي هايي که از قبر و قبرستان مي کنند به کار مي گيرند.


مراحل تكاملي چهره نگاري:
در ابتدا اشيا از نظر كودكف فقط خانه و آدمك است. در 3 تا 4 سالگي كودك سعي مي كندتصوير شخص يا اشخاص را بكشد.اين تصاوير شامل يك دايره بجاي سر،و در اطراف آن چند خط به عنوان بازوها و پاها است. علت ساده بودن نقاشي در اين سنين ناشي از عدم شناخت تكنيك نقاشي نيست، بلكه اين درست همان تصويري است كه كودك از بدن در ذهن دارد.كودك در سالهاي اول زندگيش هنگام كشيدن آدمك بدن را فراموش مي‌كند، زيرا به نظر او وظيفه و عمل بدن مهم نيست.بعد از اين مرحله كم كم در داخل دايره، دو چشم بزرگ نمايان مي شود. مرحله بعدي گوشهاست كه خيلي بزرگ هستند.
در 6 سالگي تصوير كودك از بدن خود در مغزش كاملتر است و داراي 2 دست و گردن است كه در انتهاي بازو قرار گرفته اند. بلندي آدمك معمولاً 4 برابر پهناي آن رسم مي شود. 10 سال طول مي‌كشد تا كودك بتواند تصوير كاملي با تمام اعضا و حركات بدن رسم كند. به گفته گودينف، اصولاً نقاشي آدمك نشانگر پختگي فكري كودكان است.


مراقب سلامت خوراک فکرمون هم باشیم

 

 

 
       

 


راه شناخت حق

 

مـردى به نام مجاشع حضور رسول خدا(صلی الله علیه و آله) رسید و عرض کرد: اى رسول خدا! راه شناخت حق چـیـسـت؟

حـضرت فرمود: شناخت نفس.

عرض کرد: اى رسول خدا! راه سازگارى با حق چگونه اسـت؟

فـرمـود: نـاسـازگـارى بـا نفس.

عرض کرد: اى رسول خدا! راه رسیدن به خشنودى حق چـیـست؟

فرمود: ناخشنودى نفس.

عرض کرد: اى رسول خدا! راه رسیدن به حق چیست؟

فرمود: رهـا کـردن نـفس.

عرض کرد: اى رسول خدا! راه دست یافتن به طاعت خدا چگونه است؟

فرمود: نافرمانى از نفس.

عرض کرد: اى رسول خدا! راه رسیدن به یاد حق چیست؟

فرمود: از یاد بردن نفس.

عـرض کرد: اى رسول خدا! راه نزدیک شدن به حق چیست؟

فرمود: دور شدن از نفس.

عرض کرد: اى رسـول خدا! راه انس گرفتن با حق چگونه است؟

فرمود: رمیدن از نفس.

عرض کرد: اى رسول خدا! راه رمیدن از نفس چیست؟

فرمود: کمک جستن از حق، در برابر نفس.

میزان الحکمه جلد 8

*صفات عباد الرحمن در قرآن

 

 

بندگان خاص خدا چنین کسانی هستند:

1ـ با تواضع در زمین حرکت می‌کنند.

2 ـ آن گاه که جاهلان اینان را به عتاب خطاب کنند، با سلامت نفس و زبان خوش جواب می‌دهند.

3 ـ شب‌ها را به عشق خدا و برای رضایت او به سجده و قیام سپری می‌کنند.

4 ـ دائم با دعا و تضرع می‌گویند: پروردگارا! عذاب جهنم را از ما دور کن که بد عذابی است و جهنم بد منزل و بد سرانجامی است.

5 ـ در انفاق کردن اسراف نمی‌کنند و میانه روی را پیشه خود می‌سازند.

6 ـ برای خدا شریک قایل نمی‌شوند و فقط خدای را می‌خوانند.

7 ـ از قتل و جنایت که خدا آن را حرام کرده است، پرهیز کنند.

8 ـ هرگز گرد عمل زشت زنا نمی‌گردند که هر کس مرتکب این عمل زشت شود کیفر جاودانه‌اش را خواهد دید و در قیامت عذابش دو چندان خواهد شد، مگر کسانی که توبه کنند و اعمال نیک انجام دهند که در این صورت، خداوند گناهان آنان را به ثواب مبدل خواهد کرد و هر کس توبه کند البته خداوند توبه‌اش را می‌پذیرد.

9 ـ به ناحق شهادت نمی‌دهند.

10 ـ هرگاه به کار بیهوده و زشتی از مردم هرزه بگذرند، بزرگوارانه از آن در گذرند.

11 ـ هرگاه متذکر آیات الهی شوند همچون کوران و کران و از کنار آن نمی‌گذرند، بلکه با دلی آگاه و چشمی بینا آن را مشاهده کرده و در آن تأمل می‌کنند تا به مقام معرفت و ایمان‌شان افزوده شود.

12 ـ به هنگام دعا با خدای خود می‌گویند: پروردگارا، از همسران و فرزندان ما کسانی را قرار ده که مایه روشنی چشم ما شوند و ما را سر خیل پاکان جهان و پیشوای پرهیزکاران قرار بده، پاداش صبر چنین بندگانی قصرهای بهشتی خواهد بود که در آنجا با سلام و درود و شادمانی با یکدیگر ملاقات می کنند و در بهشت زیبا برای ابدیت و همیشه (جاودان) خواهند بود.

ای پیامبر به امت بگو: «اگر دعا و ناله و زاریتان نبود، خدا به شما هیچ توجه و اعتنایی نداشت، زیرا شما در گذشته آیات خدا و پیامبران الهی را تکذیب کرده‌اید و این تکذیب، دامان شما را خواهد گرفت و از شما جدا نخواهد شد (پس با دعا آن را جدا کنید)».

 

ای غایت آرزوی من...

 

 
خودمو جمع جور میکنم که یه آرزوی خوب خوب خوب بکنم.

چی بخوام ؟

چه کسی؟

چه موقعیتی؟

...

که میخواهی بزرگ بخوای که در خانه ی کریم رفتی، کسی که کم نمیگذاره ...

و نمی خوای بشنوی :

گر گدا کاهل بود تقصیر صاحبخانه چیست.

سبک سنگین که میکنی میخوای بزرگترین چیزی که میشناسی رو بخوای،چیزی که اشباعت کنه.

و در نهایت 

خودم از او "خودش"را می خواهم.

گویند تمنایی از دوست بکن سعدی                   جز دوست تمنایی از دوست نخواهم کرد

و ولی را که چه ذوقی داشته اند آنان که فهمیدند که مهدی (عج)از نفس کشیدن لازم تر است.

که بیاید و برساند همه را به رشد ،و به او...

يا مولاي و يا مُؤَمَّلي وَ يا مُنْتَهي سُؤلي ...
اي مولاي من ! اي تمام آرزويم ! و اي منتهاي خواستنم ...

رژیمی برای کاهش وزن گناهان

 

خیلی از ما هنگامی که حس می کنیم کمی چاق شده ایم و اضافه وزن داریم سریعا به فکر چاره می افتیم تا وزن خود را کاهش دهیم . اما شاید هرگز فکر نکنیم که گناهان ما چقدر وزن دارد؟ تا چه وزنی نرمال است؟ و چه وزنی از آن ها ما را در بحران قرار خواهد داد؟
ما باید کمی به فکر این گناهان چاق شده مان باشیم اگر کمی بنشینیم و حساب کتاب کنیم تا حدودی می توانیم وزنشان را تخمین بزنیم ، نباید بگذاریم اینقدر رشد کند و چاق شود که نتوانیم تحملش کنیم و کمر انسانیتمان را بشکند .
خوب هم می دانیم که دیر یا زود باید برداریمش بر کولمان بگذاریم و راهی سفری پر خوف و خطر شویم ، حالا چطور ممکن است بتوانیم با این غول بی شاخ و دم که سوارمان شده از پلی که به اندازه مو باریک است و به اندازه شمشیر برنده گذشت؟ این امکان ندارد با هیچ محاسبه ریاضی هم جور در نمی آید این سقوط حتمی است. پس هر چه سریعتر باید یا خود ، درمانی برایش پیدا کنیم یا به یک متخصص مراجعه کرده و بخواهیم کمکمان کند .
اما چیزی که حتما باید در دست داشته باشیم ترازوئیست که عملکردمان را با آن ارزیابی کنیم ببینیم در یک زمان مشخص مثلا چقدر کاهش وزن گناه داشته ایم که آن هم مشخص است کتاب خدا و سیره اولیای دینش بهترین سنجش و میزان است.
و یک نکته ای که در این موازین به آن اشاره شده . بسیار هم مورد تأکید است روزه است که در کم کردن قامت نتراشیده گناهان حکم چاقویی تیز را دارد که سریعا آن ها را کنده و جدا می کند .
فایده ی روزه، تقواست و آن خود سودی است که عاید خود شما می شود و فایده ی داشتن تقوا مطلبی است که احدی در آن شک ندارد چون هر انسانی به فطرت خود این معنا را درک می کند که اگر بخواهد به عالم طهارت و رفعت متصل شود و به مقام بلند کمال و روحانیت ارتقاء یابد. اولین چیزی که لازم است بدان ملتزم شود این است که از افسار گسیختگی خود جلوگیری کند و بدون هیچ قید و شرطی سرگرم لذتهای جسمی و شهوات بدنی نباشد و خود را بزرگتر از آن بداند که زندگی مادی را هدف بپندارد.
سخن کوتاه آنکه از هر چیزی که او را از پروردگار تبارک و تعالی مشغول سازد بپرهیزد و این تقوا تنها از راه روزه و خودداری از شهوات به دست می آید و نزدیکترین راه و مؤثرترین رژیم معنوی و عمومی ترین آن بطوری که همه ی مردم و همه ی اعصار بتوانند از آن بهره مند شوند و نیز هم اهل آخرت از آن رژیم سود ببرد و هم شکم بارگان اهل دنیا عبارت است از خود داری از شهوتی که همه ی مردم در همه ی اعصار متبلوی بدانند و آن عبارت است از شهوت شکم از خوردن و آشامیدن و شهوت جنسی که اگر مدتی از این سه چیز پرهیز کنند و این ورزش را تمرین نمایند به تدریج نیروی خویشتن داری از گناهان در آنان قوت می گیرد و نیز به تدریج بر اراده ی خود مسلط می شوند آنوقت در برابر هر گناهی عنان اختیار از کف نمی دهند و نیز در تقرب به خدای سبحان دچار سستی نمی گردند . چون پر واضح است کسی که خدا را در دعوتش به اجتناب از خوردن و نوشیدن و عمل جنسی که امری مباح است اجابت می کند قهرا ً در اجابت دعوت به اجتناب از گناهان و نا فرمانیها شنواتر و مطیع تر خواهد بود ] (1)

 وقتی انسان یک ماه کارهای مباح را به فرمان حق تعالی به راحتی ترک می کند پس این قدرت را دارد که حرام را کنار بگذارد؛ هر چه اجتناب از معاصی بیشتر شود و اغیار از خانه ی دل بیرون روند صاحب اصلی که همان پروردگار باشد در آن مسکن می گزیند . القلب حرم الله فلا تسکن فی حرم الله الا الله وقتی دل جایگاه رب شد آنگاه تنها در راستای رضای خالقش گام بر می دارد و این اطاعت محض او را به لقاء الله خواهد رساند .

 در حدیث معراج است که خداوند فرمود : یا احمد (صلی الله علیه و آله و سلم ) آیا می دانی که میراث روزه چیست ؟ عرض کرد : نه . فرمود : میراث روزه کم خوراکی و کم گویی است سپس فرمود : سکوت مورث حکمت می شود و حکمت مورث معرفت و معرفت مورث یقین است و چون به مرتبه ی یقین برسد باکی ندارد که چگونه بر او می گذرد ! به سختی یا به آسانی . برای او متفاوت نیست و این مقام صاحبان رضاست . (2)

مؤمن برای بهره برداری از ماه مبارک رمضان در دو ماه رجب و شعبان روح خود را جلا داده و آماده ی ایستادن برسکوی پرش ( ماه مبارک رمضان ) می شود . از یک طرفی عبادات متنوعی که در ماه مبارک رمضان وارد شده و از طرف دیگر پرهیز از خور و خواب و شهوت ( حتی حلال ) اثر وضعی بسیار مطلوبی بر روح مؤمن می گذارد که مهمترین آن اجتناب از گناه است

 در حدیث قدسی در مورد مقام کسانی که به رضای الهی رسیده اند آمده است : هر کس بر وفق رضای من عمل کند مداومت و ملازمت بر سه چیز را به او بدهم اول آنکه با شکری آشنایش می کنم که دیگر مانند شکر دیگران آمیخته با جهل نباشد و قلبش را آنچنان از یاد خودم پر کنم که دیگر جایی برای نسیان در آن نباشد و آنچنان از محبت خودم پر کنم که دیگر جایی برای محبت مخلوقها در آن نماند آنوقت است که وقتی به من محبت می ورزد به او محبت می ورزم و چشم دلش را به سوی جلالم باز می کنم و دیگر هیچ سری از اسرار خلقتم را از او مخفی نمی دارم و در تاریکیهای شب و روز با او راز می گویم آنچنان که دیگر مجالی برای سخن گفتن با مخلوقین و نشست و برخاست با آنان برایش نماند سخن خود و ملائکه ام را به گوشش می شنوانم و با آن اسرار که از خلق خود پوشانده ام آشنایش سازم (3)

 نکته ی مهم دیگری که باید به آن توجه کرد تقویت اراده در ماه مبارک رمضان است . اکثر ما بدلیل ضعف در عزم و اراده به معصیت گرفتار شده و به همین جهت از حضرت حق دور می شویم . مؤمن در ماه مبارک رمضان در می یابد و می چشد که نه تنها می تواند از حرام اجتناب کند بلکه حتی اراده ی او چنان قوی می شود که از برخی حلالها نیز چشم پوشی می کند

 مؤمن برای بهره برداری از ماه مبارک رمضان در دو ماه رجب و شعبان روح خود را جلا داده و آماده ی ایستادن برسکوی پرش ( ماه مبارک رمضان ) می شود . از یک طرفی عبادات متنوعی که در ماه مبارک رمضان وارد شده و از طرف دیگر پرهیز از خور و خواب و شهوت (حتی حلال) اثر وضعی بسیار مطلوبی بر روح مؤمن می گذارد که مهمترین آن اجتناب از گناه است؛ لذا وقتی ظرف دل مؤمن از نجاست گناه پاک شود و بر این امر استقامت کند کم کم محبت خداوند در چنین دلی جای خواهد گرفت .

 نکته ی مهم دیگری که باید به آن توجه کرد تقویت اراده در ماه مبارک رمضان است . اکثر ما بدلیل ضعف در عزم و اراده به معصیت گرفتار شده و به همین جهت از حضرت حق دور می شویم . مؤمن در ماه مبارک رمضان در می یابد و می چشد که نه تنها می تواند از حرام اجتناب کند بلکه حتی اراده ی او چنان قوی می شود که از برخی حلالها نیز چشم پوشی می کند . لذا اگر به حرکت در این مسیر ادامه دهد و بر قوت اراده ی خویش بیافزاید می تواند به بهترین مدارج معنوی و مراتب عالیه ی سلوک رسیده و به قرب حق نائل آید .

 الهی توفیق عبودیت و بندگی خویش را که کلید رستگاری است نصیب همه ی ما بفرما .

 پی نوشت ها :

(1) تفسیر المیزان / ج 2 / ص 9

(2) المراقبات / ص 202

(3) تفسیر المیزان / ج 1 / ص 464

پروانه

 

دیشب مرا با پروانه  دلسوخته و عاشق  دلباخته، سخنانی به میان رفت. در من آتشی افروخت که هنوزم می سوزم. گاهی بر می خواست و به گرد خورشید رخسار محبوبش می گشت و گاهی از خود بی خود می شد و به زمین می افتاد. نظرش جز به روی معشوقش نبود و هر طرف او را می افکندم، باز به جانب  محبوبش نظر داشت.مدتی در زیر چراغ، بیهوش می افتاد. چون به هوش می آمد، باز برمی خواست  و به دور محبوبش پر و بال می زد.

از او پرسیدم که: ای عاشق دلباخته جگرسوخته! چرا از دیروز که به پیش ما آمده ای تا  به حال به کناری خزیده بودی و حال، چنینی؟

گفت: جلوه معشوق ما را بر این داشت.

 پرسیدم : غرضت از این گردش به دور معشوقت چیست؟

گفت: دوست فنای ما می خواهد.

 پرسیدم: چرا یکباره خود را به آتش نمی افکنی؟

گفت: چه کنم؟ من او را برای خود می خواهم، نه خود را برای او!

گفتم: این نه رسم عاشقی ست.

گفت: چه کنم؟ پای بند زیبایی خودم و معشوق مرا به خود راه نداد.

 پرسیدم: چرا به زمین می افتی؟

 گفت: ما را تاب دیدار او نیست. هر چند به دور وجودش می گردم و التماس می کنم، مرا از خود دور می کند  و دستی به سینه ام می زند که برو! تو نامحرم این بزمی، خود خواهان را در این بزم راه نباشد.

عشق از اول سرکش و خونی بود               پا گریزد هر که بیرونی بود

پرسیدم: چه می شود که مدتی به زمین می افتی و حرکت نمی کنی؟

گفت: اگر چه من نامحرم هستم. لیک لن ترانیش هم به من لذت می بخشد، که مدتی از خود بی خود می شود.

پرسیدم: چرا با این که تو را می راند دست از دامنش نمی کشی؟

گفت : آه! آه! که این نه رسم عاشقی ست

پرسیدم: چرا سخن نمی گویی، همیشه روز ها مهر سکوت به دهان زده به گوشه ای خزیده ای؟

گفت : آرزوی وصال یار ما را چنین و چنان کرد. گله از دوست       بسی بی شرمی ست.  دوست هجران ما خواهد.

گفتم: درس عشقی به من بده.

گفت: برو! از من چه می خواهی؟ این سخن با شمع گو که از سرشب تا به صبح به پای می ایستد و می سوزد و می گرید تا نابود گردد.

عاشق سوخته دل تا به بیابان فنا نرود در حرم دل نشود خاص الخاص

آن که جان داد به شمشیر تو جانانه شود

آنکه مست تو شود ساقی پیمانه شود

آنکه از عشق تو دیوانه نشد عاقل نیست

عاقل آن است که از عشق تو دیوانه شود

پاسی از شب نرفته بود که او را به کناری نهادم. باز برگشت و دیده به محبوبش دوخت.

پرسیدم : این چه حالت است؟

گفت: ما را انتظار دیدار دوست به این حال وا داشت.

چون خورشید طالع گشت. او را به کناری یافتم باز هم به همان حالت؛ آرام و خاموش، به انتظار محبوب.

یکی از دوستان به پیش من آمد. به او قصه شب گذشته را گفتم و او را به پیشش آوردم. پس از مدتی نظر کردم دیدم او را پامالش کرده اند. پر و بالش شکسته و بر بستر بیماریش افکندند.

از پروانه پرسیدم: این چه حالت است که در تو می بینم؟

با صدای ضعیف گفت: ما را از در خود راندند و لگد قهر بر سرما زدند که برو! هر کس را بدین درگاه راه نباشد.

مرا به حال او رأفت افتاد. عصر آن روز او را به کناری یافتم  در حالی که بال و پری در او نمانده بود. چون دست به او زدم تنها خاکستری به دستم باقی ماند.

عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است

دادن سر نه عجب داشتن سر عجب است.

 

طغیان

 

اگر عمرم جاودانه بود

معلوم نبود چه طغیانی در برابر پروردگارم می کردم !!!

اینار دلش گفت و او نوشت

 

ما خون دلها خورده ایم ، قرارمان برای نسل نوجوان و جوان این نبود!

من آنروز یک عشق داشتم ؛ پیروزی یا شهادت ، بعضی ها امروز هر ساعت ، عاشق و معشوق آدم های غریبه می شوند و به سادگی دل می دهند و دل ربایی می کنند!

من آنروز از گل و لای و خاک سنگرها بر لباسهای ساده ام لذت می بردم و بعضی ها امروز از شلوارهای لی خاک نما و پاره پوره خارجی !

من آنروز در جبهه زیر آفتاب داغ ، چفیه بر سر می انداختم تا نسوزم ، بعضی ها امروز رو سری از سر انداخته اند که موی سر به نامحرم نشان داده و بسوزند ودیگران راهم بسوزانند !

من آنروز در خط مقدم برادران غریبه زیادی را می دیدم و به همه می گفتم : خدا قوت، نه خسته برادر! ، بعضی ها امروز برای طرح دوستی ، فقط با عجله از همه می پرسند : ASL?

من در شب قبل از عملیات بر دستانم حنا می زدم تا در جشن پیروزی یا شهادت شرکت کنم ، بعضی ها امروز بر چهره شان هفت قلم مواد آرایشی خارجی می زنند تا به نامحرم بگویند : من های کلاسم ، نگاهم کنید !

من آنروز در وصیت نامه ام می نوشتم : خواهرم حجاب تو بر علیه دشمن از خون من موثر تر است ، بعضی ها امروز حتی در پروفایل شان می نویسند : همیشه به روز هستم ، دوره و زمانه عوض شده و عشق من مد گرایی و تقلید از غربی هاست .


 

من آنروز در بیسیم از بچه های پشتیبان می خواستم از طرفم برای دشمن نخود و آجر و سنگ ( آتش) بفرستند ، بعضی ها امروز به هر ناشناسی می گویند : برایم شارژ بفرست !

من آنروز مشامم از بوی دود و باروت پر بود و برای رسیدن به هدفم ، از آن لذت می بردم ، بعضی ها امروز از بوی الکل در انواع ادکلن های خارجی !

من آنروز خشاب و اسلحه ام را برای نابودی دشمن در بغل گرفته بودم و بعضی ها امروز سگ های نجس تزئینی گران قیمت را !

من آنروز در جبهه ، اوقات فراغتم را در چاله هایی قبر مانند ، قرآن می خواندم و اسغفار می کردم و لذت می بردم ، بعضی ها امروز در چت رو م ها به دنبال عشق ناشناس و گمشده ساعتها به بطالت ، پرسه می زنند و روم عوض می کنند !

من آنروز در هنگام عملیات ، در گوشی بیسیم ، یا زهرا(س) و یا حسین(ع) می گفتم و بعضی ها امروز در گوشی خود ،از نفس ، عشق ، ناز و فدایت شوم به نامحرم و ناشناس!

من آنروز یک دست لباس خاکی داشتم وبا آن احساس غرور ، زیبایی و عزت و شکر خدا می کردم ، بعضی ها امروز لباس های رنگارنگ خارجی و صورتی تزئین شده اما خود انگاره ای زشت که هیچگاه با تغییر مد ،از خودشان راضی نمی شوند !

من آنروز با بند انگشتانم ، با ذکر استغفرالله وقت می گذراندم و بعضی ها امروز با دگمه های بیجان موبایل برای اس ام اس های عاشقانه جدید و یا کلیدهای کیبورد برای ارسال پیام های عمومی دعوت به دوستی در روم ها !

من آنروز باد گیرم را تا روی دست و پا می کشیدم تا شیمیایی نشوم ، بعضی ها امروز شلوار و مانتوی کوتاه را انتخاب کرده اند که فضا را هم آلوده کنند !

من آنروز در خط مقدم حتی مراقب عطسه هایم بودم که حضور گروهانم را به دشمن راپرت ندهم ، بعضی ها امروز بی واهمه در خیابان قه قه می زنند و با بزک وآرایش و البسه رنگارنگ ، جلب تو جه نامحرم کرده و می گویند : مرا نیز به حساب آورید ، آدمم !

من آنروز قبل از عملیات از حلالیت خواهی از همرزمانم و بعد از عملیات ، از شکر خدا و یاد دوستان شهیدم صحبت می کردم و بعضی ها امروز از پایان سریال های عاشقانه فارسی وان و من و تو و مارک نوشیدنی های سر میز آنها !

من آنروز بعد از عملیات از بلندگوهای گوشه و کنار خط ، بهر نبردی بی امان ... را می شنیدم ، و بعضی ها امروز با سیستم گوش خراش ماشین بابا ، آهنگ های رپ با الفاظ رکیک به محارم !

من آنروز از اطلاعات شخصی خود و دسته و گروهانم مراقبت می کردم تا دشمن از آن سوء استفاده نکند ، بعضی ها امروز حتی مشخصات و عکس های شخصی و خانوادگی شان را بی پروا در فیس بوک و توئیتر منتشر کرده تا نامحرمان و بیگانگان هم آن را ببینند !

من آنروز در خط مقدم ساعت ها بیدار می ماندم تا دشمن غافلگیرمان نکند بعضی ها امروز ساعتها برای ملاء عام و مد نمایی ، خود را تزئین می کنند تا نا محرمان را غافلگیر کنند!

من آنروز به شوق شرکت در عملیات یا به یاد همسنگران شهیدم اشک می ریختم و قصد انتقام از دشمن را داشتم ، بعضی ها امروز برای شکستهای عشقی شان افسرده اند و قصد انتقام از تمام آدمها و زمین و زمان را دارند !

من آنروز سرنگ ضد شیمیایی بر بدن خود شلیک می کردم ، بعضی ها امروز ، گونه بر رخ خود تزریق میکنند تا به چشم بیایند !

من آنروز خواب را بر چشمانم حرام می کردم تا ذلیل حمله غافلگیرانه دشمن نشوم ، بعضی ها امروز خواب را با نگاه به مانیتور کوچک موبایل برای اعلام تعهد به نامحرم ، بر خود حرام کرده اند!

نه ! این قرارمان نبود ! ما رفتیم تا شما نیز راهمان را ادامه دهید ، رفتیم تا امنیت امروز را به ارمغان بیاوریم و تو بتوانی عفت و حجاب فاطمی را بر گزینی ! رفتیم تا دشمن ، نتواند حیای شما را به بی حیایی تبدیل کند ،رفتیم تا اطاعت کنیم از قرآن و رسول و اولی الا مر ، تو هم مراعات کن ! بر گرد و اندکی بیاندیش ؛ ... ما خون دلها خورده ایم !

تکامل

 

 

ما بذر هستيم اما اگر بذر بميريم ناكام خواهيم مرد.

 بايد تبديل به گل شويم و رايحه دلنوازمان را بپراكنيم.

 فقط در اينصورت كامروا مي شويم.

 يك درخت آنگاه به كامروايي مي رسد كه شكوفا شود.

 آنگاه كه بهار از راه مي رسد و درخت،

 وجود خود را به رنگهاي زيبا،

بوهاي دلنواز، نشاط و طراوت مي شكوفاند.

 آنگاه كه درخت در باد و خورشيد به رقص در آيد

به كامروايي مي رسد.

 فراز تو بلند تر از هيماليا

و ژرفاي تو ژرف تر از اقيانوس آرام است.

و آنگاه كه از فراز و ژرفاي خود آگاه شوي،

زندگي ات سراسر شكرگزاري مي شود.

 هستي چيزهاي زيادي به  تو بخشيده است.

 هستي تمام آفرينشهاي خود را در وجود تو نهاده

 و تو را بسيار ثروتمند ساخته است-

ثروتي بي پايان...

و ما همچنان بسان گدايان زندگي مي كنيم.

راه رهروي به تو نشان مي دهد كه تو نه يك گدا،

 بلكه يك پادشاهي.

 

مقام دوستى

 

 

گرگ خون آشام را در گله مهمانى مبر،.

تا نگردد بره ات قربان نام دوستى.

مار سرماخورده را در آستينت جا مده،.

آن ستم گستر كجا داند مقام دوستى

Google = Go + ogle = برو چشم چرانی کن

 

 

افسران - Google = Go + ogle = برو چشم چرانی کن


Google = Go + ogle

ogle = چشم چرانی کردن. نگاه هیز داشتن

--------------------------------------------------------------

Google = Go + ogle :  برو چشم چرانی کن


ماه مبار رجب بر همه سالکین الی الله مبارک باد

 

راستش من به ماه رجب به عنوان يكي از مراتب سير و سلوك نگاه مي كنم، در ماه رجب اگر دقت كنيم، مي بينيم ادعيه حول محور گناه و بخشايش گناه مي چرخه ،روايات هم اكثرا اين طوريه.

مثلا مي گه اگر اين كار رو كنيد ، يا اين دعا رو بخونيد، اين مقدار گناه شما ، مثلا 50 سال بخشيده مي شه.پس به نظر من ماه بخشايش گناه هست.

در عرفان مرتبه اي هست به نام تخليه يا تخلي ؛ ماه رجب فرصت بسيار مناسبي هست براي تخليه ؛ براي اين كه انسان قلب خودش رو از محبت گناه خالي كنه ، و در ماه شعبان فرصت بسيار مناسبي هست براي اراسته شدن به زيور خوبي ها ، لذا مي بينيم ادعيه موجود نيز اين امر رو ثابت مي كنه ؛ مثلا مناجات شعبانيه ، كه انسان رو تشويق مي كنه به انقطاع الي الله ؛ و كمال انقطاع الي الله ؛ كه همه اش در دايره ي خوبي ها مي گنجه ، كه به اين حالت ميگن تحلي ؛ يعني اراسته كردن قلب به خوبي ها.

خب ديو گناه و دنيا و شدت تعلقات به دنيا در ماه رجب رفته ، و اراسته شدن وجود به نيكي ها در ماه شعبان رخ داه ، ديو رفته فرشته قطعا خواهد امد .وقتي تخليه و تحليه به خوبي صورت بگيره ،اون وقت زمينه مهيا مي شه براي تجليه؛ كه ماه خداست،و خدا بر اريكه سلطنت وجود ادمي مي نشينه و حكومت قلبش رو به عهده مي گيره ،و وقت ، وقت و زمان تجلي خدا در وجود انسان هست.در مجموع بنده به ماه رجب به عنوان وقت و زمان تخليه تمام رذائل  اخلاقي نگاه مي كنم ،و در اين ماه سعي مي كنم مرتبه ي توبه رو خوب انجام بدم .به ماه شعبان به عنوان وقت و زماني براي اراسته شدن به همه ي خوبي ها نگاه مي كنم، و به ماه مبارك رمضان به عنوان وقت و زماني كه ديگه خدا بايد در اعمال رفتار تفكرات ما تجلي پيدا كنه نگاه مي كنم؛ و وقتي هست كه فارغ از خود شده ام و خدا ولایت خودش رو در زمین وجود من به امانت به من واگذار کرده.

 

انتخابات

 

 

در انتخابات شرکت میکنم تا چشم دشمنان اسلام وانقلاب از حدقه در بیاد.

 

«مرگ بر دشمنان انقلاب واسلام ناب محمدی»

 

....مناسبت‌های آیه‌ها

 

 

1. هنگامي كه خبر در گذشت كسي را مي‌شنويم، مي‌گوئيم: « إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ » (بقره / 156) همانا ما از آن خدائيم و به سوي او باز مي‌گرديم.

2. هنگامي كه خطرهاي ناگوار و بدعتهايي در دين پديد آيد، مي‌گوئيم: « رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ » (ال عمران / 8) پروردگارا دلهايمان را، بعد از آنكه ما را هدايت كردي، (از راه حق)منحرف مگردان و از سوي خود، رحمتي بر ما ببخش ، زيرا تو بخشنده‌اي .

3. آنگاه كه انسان مورد تهمت قرار مي‌گيرد، مي‌گوئيم: « رَبَّنا إِنَّكَ تَعْلَمُ ما نُخْفِي وَ ما نُعْلِنُ وَ ما يَخْفي عَلَي اللَّهِ مِنْ شَيْ‏ءٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي السَّماءِ » (ابراهيم / 38) پروردگارا! تو مي‌داني آنچه را ما پنهان و يا آشكار مي‌كنيم، و چيزي در زمين و آسمان بر خدا پنهان نيست.

4. هنگام روشن كردن آتش و يا داخل شدن به حمام، مي‌گوئيم: « رَبَّنا إِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَ ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصارٍ » (آل عمران / 192) پروردگارا! هر كه را تو(به خاطر اعمالش)به آتش افكندي، او را خوار و رسوا ساخته‌اي و براي افراد ستمگر، هيچ ياوري نيست.

« رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذابَها كانَ غَراماً » (فرقان / 65) پروردگارا! عذاب جهنم را از ما برطرف گردان كه عذابش سخت و پر دوام است.

5. به هنگام رعد وبرق، مي‌گوئيم: «هُوَ الَّذِي يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ يُنْشِئُ السَّحابَ الثِّقالَ وَ يُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَ الْمَلائِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ وَ يُرْسِلُ الصَّواعِقَ فَيُصِيبُ بِها مَنْ يَشاءُ» (رعد / 12و13) او كسي است كه برق را به شما نشان مي‌دهد، كه هم مايه ترس است و هم مايه اميد، و ابرهاي سنگين بار ايجاد مي‌كند- و رعد، تسبيح و حمد او مي‌گويد، و (نيز) فرشتگان از ترس او و صاعقه‌ها را مي‌فرستد، و هر كس را بخواهد، گرفتار آن مي‌سازد.

6. هنگام ديدن پدر و مادر، مي‌خوانيم: « رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ لِوالِدَيَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ » (نوح / 28» پروردگارا! مرا، و پدر مادرم و تمام كساني را كه با ايمان وارد خانه من شدند، و جميع مردان و زنان باايمان را بيامرز.

7. هنگام نظر در آينه، مي‌خوانيم: « فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ » (مؤمنون / 14)پس بزرگ است خداي كه بهترين آفرينندگان است.

8. به هنگام ديدن شخص مريض، مي‌گوئيم: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنا عَلي كَثِيرٍ مِنْ عِبادِهِ الْمُؤْمِنِينَ » (نمل / 15) ستايش از آن خداوندي است كه ما را به بسياري از بندگان مؤمنش برتري بخشيد.

9. آيه‌اي كه به هنگام بر طرف شدن بلا و غم و اندوه خوانده مي‌شود: « الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَكُورٌ » (فاطر / 34) حمد(و ستايش)براي خداوندي است كه اندوه را از ما برطرف ساخت، پروردگار ما آمرزنده و سپاسگزار است.

9. آنگاه كه انسان فرزندش را مي‌بيند، مي‌گويد: « الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَي الْكِبَرِ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ الدُّعاءِ » (ابراهيم / 39) حمد خداي را كه در پيري، اسماعيل و اسحاق را به من بخشيد، مسلماً پروردگار من، شنونده (و اجابت كننده) دعاست.

10. به هنگام وسوسه و يا دچار وسواس شدن، مي‌خوانيم: « رَبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّياطِينِ وَ أَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَنْ يَحْضُرُونِ » (مؤمنون / 97و98) پروردگارا! از وسوسه‌هاي شياطين به تو پناه مي‌برم- و از اينكه آنان نزد من حاضر شوند(نيز)اي پروردگار من، به تو پناه مي‌برم.

11. به هنگام سختي و رنج، مي‌خوانيم : « رَبَّنَا اكْشِفْ عَنَّا الْعَذابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ » (دخان / 12) پرورگارا! عذاب را از ما برطرف كن كه ايمان آوريم.

12. به هنگام شادي و پوشيدن لباس نو ، مي‌خوانيم: « رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلي والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ » (نمل / 19) پرودگارا! شكر نعمتهايي را كه بر من و پدر و مادرم ارزاني داشته‌اي به من الهام كن، و توفيق ده تا عمل صالحي كه موجب رضاي توست انجام دهم.

13. به هنگام داخل شدن به خانه و يا شهري، مي‌گوئيم: « رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَ اجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطاناً نَصِيراً » (اسراء / 80) پرودگارا! مرا(در هر كار)با صداقت وارد كن، و با صداقت خارج ساز و از سوي خود، حجتي ياري كننده برايم قرار ده.

14. هنگامي كه از گذشتگان ياد مي‌كنيم، مي‌گوئيم: « رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونا بِالْإِيمانِ وَ لا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذِينَ آمَنُوا » (حشر / 10) پروردگارا! ما و برادرانمان را كه در ايمان بر ما پيشي گرفتند بيامرز و در دلهايمان حسد و كينه‌اي نسبت به مؤمنان قرار مده.

15. آنگاه كه انسان دچار سهو و فراموشي مي‌گردد، مي‌خواند: « رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسِينا أَوْ أَخْطَأْنا رَبَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَيْنا إِصْراً كَما حَمَلْتَهُ عَلَي الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنا » (بقره / 286) پروردگارا! اگر ما فراموش يا خطا كرديم، ما را مؤاخذه مكن، پروردگارا! تكليف بر ما قرار مده، آن چنان كه(به خاطر گناه و طغيان)بر كساني كه پيش از ما بودند، قرار دادي.

16. آنگاه كه انسان، مرتكب گناهي مي‌شود، مي‌خواند: « رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ » (اعراف / 23) پروردگارا! ما به خويشتن ستم كرديم و اگر ما را نبخشي و بر ما رحم نكني از زيانكاران خواهيم بود.

17. هنگام صدقه دادن، مي‌خوانيم: « رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ » (بقره / 127)

پروردگارا! از ما بپذير كه تو شنوا و دانايي.

18. هنگام مواجهه بادشمن، سفارش شده است كه بخوانيم: « وَ جَعَلْنا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْناهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِرُونَ » (يس / 9) ودر پيش روي آنان سدي قرار داديم، ودر پشت سرشان سدي، وچشمانشان را پوشانده‌ايم، لذا نمي‌بينند.

«رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَيْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَي الْقَوْمِ الْكافِرِينَ » (بقره / 250) پروردگارا! پيمانه شكيبايي و استقامت را بر ما بريز و قدمهاي ما را در راه خود ثابت بدار و ما را بر جمعيت كافران ، پيروز بگردان.

19. به هنگام وارد شدن به هر منزلي، مي خوانيم: « رَبِّ أَنْزِلْنِي مُنْزَلاً مُبارَكاً وَ أَنْتَ خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ » (مؤمنون / 29) پروردگارا:ما رادر منزلگاهي پر بركت فرود آر، وتو بهترين فرود آوردگاني.

20. هنگام شروع قرائت قران، مي‌‌خوانيم: « رَبَّنا آمَنَّا بِما أَنْزَلْتَ وَ اتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِينَ »(ال‌عمران / 59) پروردگار! به آنچه نازل كرده‌اي، ايمان آورديم، و از فرستاده (تو) پيروي نموديم، ما را در زمره گواهان بنويس.

21. هنگام سوار شدن بر كشتي، مي‌خوانيم: « وَ قالَ ارْكَبُوا فِيها بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَحِيمٌ » (هود / 41) و او گفت:به نام خدا بر آن سوار شويد و هنگام حركت و توقف كشتي، ياد او كنيد. كه پروردگارم آمرزنده و مهربان است.

22. هنگام سوار شدن بر مركب(ماشين)مي‌خوانيم: « سُبْحانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ» (زخرف / 13) پاك و منزه است كسي كه اين را مسخّر ما ساخت. و گرنه ما توانايي تسخير آن را نداشتيم.

23. ذكر يونسيه در عرفان عارفان: « وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنادي فِي الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ » (انبياء87) و ذالنون (يونس) را (به ياد آور) در آن هنگام كه خشمگين (از ميان قوم خود) رفت، و چنين مي‌پنداشت كه ما بر تو تنگ نخواهيم گرفت، (اما موقعي كه در كام نهنگ فرو رفت) در ان ظلمتها (ي متراكم) صدا زد: (خداوندا) جز تو معبودي نيست منزهي تو، من از ستمكاران بودم.

عارف بالله، مرحوم ميرزا جواد ملكي تبريزي مي‌فرمايد:

در ايام تحصيل، در نجف اشرف شيخ و استادي داشتم (مراد ملا حسينقلي همداني است) كه براي طلاب با تقوا، مرجع بود.از او سئوال كردم چه عملي را شما تجربه كرده‌ايد كه مي‌تواند در حال سالك مؤثر باشد؟فرمود:در هر شبانه روز يك سجده طولاني بجاي آور و در حال سجده بگويد: « لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ » در حال ذكر اين چنين توجه كند كه پروردگار منزه از اين است كه بر من ظلمي روا داشته باشد، بلكه خود من هستم كه بر نفسم ستم كردم و او را در اين مهالك قرار دادم.استاد من علاقمندانش را به اين سجده سفارش مي‌كرد و هر كس كه انجام مي‌داد تأثيرش را مشاهده مي‌كرد، مخصوصاٌ كسانيكه سجده را بيشتر طول مي‌دادند.

بعضي آنها هزار مرتبه ذكر مذكور را در سجده تكرار مي‌كردندو بعضي كمتر و بعضي بيشتر، و شنيدم كه بعضي از آنها اين ذكر را سه هزار مرتبه در سجده تكرار مي‌كردند.سفارشهاي عرفاي بزرگ آيه‌الله اميني، شيخ محمد حسين غروي اصفهاني ، آخوند ملا حسينقلي همداني ، حكيم محمد بيدآبادي و ديگر عارفان‌بالله در كتابهاي عرفاني به مداومت بر ذكر يونسيه بوده است.

در نماز غفيله بعد از حمد در ركعت اول بجاي سوره آيه زير را مي‌خوانيم: «وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنادي فِي الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ » (انبياء87) و پنداشت كه ما هرگز بر او قدرتي نداريم، تا در(دل)تاريكيها ندا در داد كه معبودي جز تو نيست، منزهي تو، راستي كه من از ستمكاران بودم.

در نماز غفيله بعد از حمد در ركعت دوم، بجاي سوره، آيه زير را مي‌خوانيم: « وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلاَّ هُوَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ فِي ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ » (انعام / 59) كليدهاي غيب، تنها نزد اوست، و جز او، كسي آنها را نمي‌داند.

او آنچه را در خشكي و درياست مي‌داند، هيچ برگي (از درختي) نمي‌افتد، مگر اينكه از آن آگاه است، و نه هيچ دانه‌اي در تاريكيهاي زمين، و نه هيچ تر و خشكي وجود دارد، جز اينكه در كتابي آشكار (در كتاب علم خدا) ثبت است.

به هنگام قرباني كردن گوسفند، مي‌خوانيم: « إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِيفاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ» (انعام / 79) من روي خود را به سوي كسي كردم كه آسمانها و زمين را آفريده، من در ايمان خود خالصم، و از مشركان نيستم.

قبل از دعا از درگاه الهي، مي‌خوانيم: « أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ » (نمل / 62) اي كسي كه دعاي مضطر را اجابت مي‌كند و گرفتاري را برطرف مي‌سازد.

بعد از نمازهاي واجب ، مي‌خوانيم: « إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَي النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً » (احزاب / 56) خدا و فرشتگان بر پيامبر درود مي فرستند، اي كساني كه ايمان آورده‌ايد، بر او درود فرستيد و سلام گوييد و كاملاٌ تسليم (فرمان او) باشيد.

....نام‌ها و صفات پیامبر اسلام(ص) در قرآن

 

 

نام‌ها و صفات پیامبر اسلام(ص) در قرآن پیامبر اسلام(ص) در نزد خداوند دارای مقامی با عظمت است و بر

دیگر پیامبران الهی برتری دارد.

اسم مبارك پیامبر ـ صلی الله علیه و اله و سلّم ـ در قرآن پنج بار آمده است كه یك بار با نام احمد ـ صلی الله

لیه و اله و سلّم ـ و چهار بار با نام محمد ـ صلی الله علیه و اله و سلّم ـ آمده است كه در آیات زیر می‌باشند.

1. «وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ»[1] «و بشارت دهند به رسولی كه بعد از من می‌آید و نام او

محمد است.

2. «وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرسل»[2] «محمد فقط فرستاده خداست و پیش از او فرستادگان

دیگری نیز بودند.

3. «ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَ لكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیِّینَ »[3] «محمد پدر هیچ یك از مردان شما

نیست ولی رسول خدا و ختم كننده و آخرین پیامبران است.»

4. « وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ آمَنُوا بِما نُزِّلَ عَلی مُحَمَّدٍ»؛[4] و كساین كه ایمان آوردند و كارهای

شایسته انجام دادند و به آنچه بر محمد نازل شده ایمان آوردند.

5. «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ»[5]محمد فرستاده خداست.

اما صفات پیامبر در قرآن:
1. اول المسلمین: سوره انعام، آیه 163.
2. اول المؤمنین: سوره شعراء، آیه 51.
3. اول العابدین: سوره زخرف، آیه 81.
4. برهان: سوره نساء، آیه 174.
5. بشیر: سوره سباء، آیه 28.
6. خاتم النبین: سوره احزاب، ‌آیه 40.
7. داعیاً الی الله: سوره‌احزاب، آیه 46.
8. رحمه للعالمین: سوره‌انبیاء، آیه 107.
9. رحیم: سوره توبه، ‌آیه 128.
10. رسول: سوره آل عمران، آیه 144.
11. رسول الله: سوره فتح،‌ آیه فتح.
12. رسول مبین: سوره زخرف،‌ آیه 29.
13. رسول كریم: سوره حاقه، آیه 40.
14. رئوف: سوره‌ توبه، آیه 128.
15. سراج منیر: سوره احزاب، 46.
16. شاهد: سوره احزاب، آیه 45.
17. شهید: سوره بقره، آیه 143.
18. صاحب: سوره‌ نجم، آیه 2.
19. طه: سوره طه، آیه 20.
20. عبدالله:‌ سوره اسراء، آیه 1.
21. مبشر: سوره اسراء، آیه 105.
22. مدثر: سوره مدثر، آیه 1.
23. مذّكر: سوره غاشیه، آیه 21.
24. مزمل: سوره مزمل، آیه 1.
25. منذر: سوره رعد،‌آیه 7.
26. ناصح امین:‌ سوره‌ اعراف، آیه ‌68.
27. النبی: ‌سوره‌ انفال،‌ آیه 43.
28. النبی الامی: سوره اعراف، آیه 158.
29. نذیر: سوره هود، آیه‌ 12.
30. نذیر مبین: سوره عنكبوت،‌ آیه 50.
31. ولی: سوره مائده، آیه 55.
32. یس (یاسین): سوره یس، آیه‌1.
[1] . سوره صف، آیه 6.
[2] . سوره آل عمران، آیه 144.
[3] . سوره احزاب، آیه 40.
[4] . سوره محمد، آیه 2.
[5] . سوره فتح، آیه 29.

....دوبیتی های قرآنی

 

 

"مفاتیح الجنان"، "قرآن" بیارند

به چشمانت مگر ایمان بیارند

نگاهت سوره ی "والشمس" عشق است

بگو "تفسیر المیزان" بیارند

 

مرامت عشق، لبخندت صمیمی

قدم هایت "صراط المستقیمی"

بگویم "یا علی" آغـاز هر کار

که "بسم الله الرحمن الرحیمی"

 

تا عشق شبی سر بزنگاه آمد

یک عمر دلم با غم خود راه آمد

سجّاده که انداخت نگاهش در اشک

عاشق شد و "قُربةَ اِلیَ الله" آمد

 

با "حیُّ عَلَی الصَلواه" نرگس شد مست

از راه رسید تاک تسبیح به دست

سجاده ی سبزه پهن شد روی زمین

جنگل به نماز بار دیگر صف بست

 

با عشق دمی که روبرو گشت دلم

ایمان آورد و زیر و رو گشت دلم

با حسّ نماز تا به دریایت زد

ماهی شد و دائم الوضو گشت دلم

درد دلی با خدا

 

 

شرمم از آن است که نامت را بر زبان جاری کنم ...

و یا آنکه با همان قلم ، "ن والقلم ما یسطرون" که بر آن سوگند یاد کرده ای،  بخواهم بر مصحف ، زیبایی تمام یعنی اسمت را رقم بزنم

چون به خاطر ازدیاد رذایل و ناپاکی های دهان وباطنم ، شرم از اوردن نامت دارم

 تو را هم به دیگر نام صدا می زنم ...... ای فریاد رس ........

من در تمام برهه زندگی ام در کشاکش همه سختی ها و طی همه لطف ها و مرحمت هایت شاید سر بلند بوده ام .

 ولی امروز ...

 با تمام تفاسیر و وجوه معنی " کلانعام بلهم ازل " را به تصویر کشیدم

...یا اله العاصین...

من در جهل و قباهت رفتارم معترفم و دعایم "اللهم اهدنا صراط المستقیم "است

راستی هنوز نویدت را در گوش دارم ، با تمام ناشنوایی گفته هایت

"السابقون السابقون اولئک المقربون"

من می خواهم در بازگشت دوباره به سویت از دیگر مذنبین و نادمین سبقت بگیرم

 چون چند صباحی دیگر "انا لله و انا علیه الراجعون " ...

می دانم که ای دوست نه گفتن برای تو نیست

 چون تو را همیشه با "بسم الله الرحمن الرحیم " می شناسم

بزرگوار کلام من حرف سر به صخره خوردگان است ...

"از آن روزی که ما را آفریدی      به غیر معصیت چیزی ندیدی

خداوندا به حق هشت و چارت    گذز از ما گنه دیدی ندیدی "

خدایا ما را کربلایی کن ...

 

I recommend you to invocation, because you can not

get nigh to Allah by any means like it.

غزال

 

 


بَقيَةَ الله خَيرُ لَكُم إِن كُنتُم مُومِنين...


بي استخاره............در يك غزال عاشقي بااستعاره 

ميگويم از تو..........ميگويم از چشمان شهلايت دوباره

ليلاتريني...............مجنون راهت ميشود ماه و ستاره

زنداني هستم..........مابين مژگان سياهت ماهپاره

فكر گريزم............."لايمكن..." ميخوانم و كو راه چاره

حلقه به گوشم........درپيش تو اين گوش واين هم گوشواره 

دلداه ام من............همراه من بودي شما از گاهواره

ميميرم آخر............چشم انتظارم كي مي آيي اي سواره

ادركني آقا.............من ماندم و هرشب بساط اشكواره

دلخون ترينم...........با كربلا و روضه هاي شيرخواره

برگرد آقا ..............اي منتقم اصلي حلقوم پاره 

 

با النگوی دختران عجم ایوان طلا درست کنند

 

كاش ميشد بنا درست كنند


گنبدي با صفا درست كنند


همه ي بقيع را نَه ، نَه


لااقل پنج تا درست كنند


با النگوي دختران عجم


چند ايوانْ طلا درست كنند

 

الدخیل یا الله

 

حسی در دلم موج می‌زند که تنها با نام شما آرام می‌گیرد

نمیدانم چگونه باید قلم بچرخانم به نام پاکتان

منی که سرشار از حس تهی با شما بودنم..............

کودکانمان رابه تاراج نبرند

 

 
 

منجی موعود دراعتقاد ادیان مختلف٬بایک ضدمنجی خواهد جنگید و اورا شکست خواهدداد.غرب خودرا ناجی وحاکم صالح ومدینه فاضله می داند واسلام رادشمن این هدف٬وبرای القای این نظرتلاش فراوان می کند.به عنوان مثال ایجادپایگاه های تبلیغی مسیحیت٬کمپ مسیح ٬روزنامه ها و..

همچنین محصولات فرهنگی خودرا واردبازار مسلمانان نموده تا آنان را ازهویت خود دلزده کند.مانند کالاهای جذاب ٬فیلم و...ازجمله دربازی های کامپیوتری ناخودآگاه کودکان را مورد آماج قرارمی دهد.که علاوه برحمله به مقدسات واعتقادات اسلامی ٬بر احساسات ورفتارهای اجتماعی نیزاثرات مخرب دارد.خراب کردن مسجدتوسط پرندگان خشمگین,استفاده اهانت آمیزازدر کعبه,مسجدالنبی,نام واحادیث ائمه اطهار و..رامی توان نام برد.

واینکه تحریم همه راه نیست.آگاه سازی وجایگزین کردن بازیهای وطنی با کیفیت بالا و..

 امام علی عليه ‏السلام :«إنّما قَلبُ الحَدَثِ كالأرضِ الخاليَةِ ، ما اُلقِيَ فيها مِن شَيءٍ قَبلَتهُ .»همانا قلب نوجوان همچون زمينى باير است كه هرچه در آن افكنده شود می ‏پذيرد .(تحف العقول  )

کلیک کنید

 

نظر کاندیداها در مورد مذاکره با امریکا

 

 

مقام معظم رهبري نيز بارها مساله عدم مذاكره با آمريكا و خائنانه بودن طرح آن را مطرح نمودند .

ايشان در سخناني فرمودند :  امام بالاتر از مذاكره را گفتند ، فرمودند: اگر آمريكا آدم بشود ، ما با او رابطه هم برقرار مي كنيم ، يعني اگر از خوي استكباري دست بردارد ، مانند يك طرف برابر ونخواهد اهداف خودش را در داخل ايران تعقيب بكند در آن صورت او هم مثل بقيه دولت ها خواهد بود اما واقعيت اين نيست ؛ واقعيت غير از اين است آنها هنوز خواب دوران سلطه پهلوي را مي بيند به فكر بازگشتن همان دوره و سلطه هستند . آنها با يك نظامي كه مستقل است و مي خواهد سياست خودش را داشته باشد ، حرف خودش را بزند ، از دين خودش ، از عقايد خودش ، از فرهنگ خودش الهام بگيرد ، با همه وجود مخالفند ، گر چه امروز به صراحت اين را نمي گويند ، اما در گوشه و كنار حرف هاشان هست ... مساله آمريكا اين است كه هويت اسلامي و ملي ما را قبول ندارد ، دارد اين را به زبان مي اورد ، چرا عده اي از مدعيان سياست و فهم نمي فهمند؟ واقعا جاي تاسف است حكومتي كه اين طور صريحا مي گويد مي خواهم عليه نظام اسلامي و خواست ملت ايران عمل كنم و براي براندازي اين نظام بودجه مي گذارد ، ارتباط و مذاكره با آن ، هم خيانت است و هم حماقت است . » (منشور دولت اسلامي ، بازخواني مواضع و انتظارات مقام معظم رهبري از قوه مجريه ، دفتر جريان شناسي تاريخ معاصر ، 1384، ، ص 212و 213) ايشان همچنين در سخنان ديگري مي فرمايند : « در هيچ يك از مسائل مورد اختلاف ايران و آمريكا، با آمريكاييها مذاكره نخواهيم كرد چرا كه در منطق آنها مذاكره معنا و مفهوم حقيقي ندارد و فقط ابزاري براي تحميل خواسته هاي خود بر طرف مقابل به شمار ميآيد. 1/1/85»

 


برخی از اظهارنظراهای کاندیداهای احتمالی ریاست جمهوری درباره موضوعات فوق می‌آید. هر چند به نظر می رسد برخی از کاندیداها بصورت ناخواسته به تکمیل پازل سازش طلبان داخلی کمک کرده اند:

 

 اکبر هاشمی رفسنجانی  رابطه با اسرائیل  ما با اسرائیل سر جنگ نداریم. حالا اگر عرب‌ها جنگ کردند ما کمک می‌کنیم  نشست با جمعی از اصلاح‌طلبان

محمد باقر قالیباف

حل موضوع هسته ای و مشکلات اقتصادی در گرو مذاکره با آمریکا

حل مشکلات اقتصادی امروز از طریق اتخاذ مجموعه ای سیاست های عقلانی و هوشمندانه اقتصادی ممکن است که در این زنجیره سیاست خارجی و موضوع هسته ای یکی از حلقه ها، البته یک حلقه بسیار مهم، است. من عرض کردم مذاکره نه تابو است و نه راه حل همه مشکلات. مذاکره یک ابزار برای تحقق اهداف است و موفقیت آن منوط به موقعیت طرفین است.اگر ما از موضع قوی وارد مذاکره نشویم آن وقت به رقیب برای تحقق اهدافش کمک کرده ایم.

گفتگو با خبرگزاری تسنیم (3 اردیبهشت)

محمدباقر قالیباف

انتقاد از طرح هلوکاست

قضیه هولوکاست ما را به کجا رساند؟ ما هیچ گاه با یهود مخالف نبودیم، یک دین است؛ آنجایی که ما مخالفت کردیم باصهیونیست ها بوده است.ما 30 سال حامی اصلی آرمان فلسطین بوده ایم ولی به واسطه هوشمندی امام و رهبری کسی نتوانست ما را متهم به ضد یهود بودنبکند.ولی یکباره بدون توجه به نتایج و پیامدها بحث هولوکاست مطرح میشود.این چه نفعی برای انقلاب و فلسطینی ها داشت …

گفتگو با خبرگزاری تسنیم (3 اردیبهشت)

محمدباقر قالیباف

مذاکره با آمریکا؛ ابزاری برای تحقق آرمان‌ها

مذاکره نه تابوست و نه راه حل همه مشکلات.مذاکره یک ابزار است.ما با آمریکا جایی که لازم باشد حتما مذاکره می کنیم.مذاکره با آمریکا هیچ گاه برای ما خط قرمز نبوده است. سال 86 در مرکز مطالعات خاورمیانه این نکته را مطرح کردم که به جای تعریف رابطه مان با آمریکا در قالب تقابل صرف یا تعامل صرف باید به سوی رقابت با این کشور برای تامین منافعمان حرکت کنیم. تفاوت رویکرد رقابتی با رویکرد تقابل گرایی و ائتلاف گرایی در این است که نه مذاکره به خودی خود بد و نه به خودی خود خوب و مطلوب است.مذاکره با هر کشوری(از جمله آمریکا) تنها ابزاری برای تامین منافع و تحقق آرمانها است، مذاکره اگر در قالبی متوازن و برابر صورت گیرد تامین کننده منافع وآرمانهای ماست؛ در غیر این صورت ارزشی ندارد.

گفتگو با خبرگزاری تسنیم (3 اردیبهشت)

حجت الاسلام ابوترابی فرد

انتقاد از طرح موضوع هولوکاست

طرح مباحث و مفاهیم این‌چنینی (هلوکاست) سودی برای بدنه انقلاب ندارد و کاری نسنجیده به نظر می‌رسد.

دانشگاه علم و صنعت (8 اردیبهشت)

محمدحسن ابوترابی

مذاکره با آمریکا

در ارتباط با مذاکره با آمریکا، رهبر معظم انقلاب با رعایت خطوط قرمز تعریف شده. موضع نظام را به صورت شفاف تبیین کردند اما معتقد هستم که تلاش ملت و مسئولین میتواند مسیر اقتدار و عزت ایران را  برای ارتقای جایگاه نظام جمهوری اسلامی و امت اسلامی و تقویت جبهه اسلامی رویارویی با زیادهخواهی نظام سلطه خلق کند.

 

غلامعلی حداد عادل

انتقاد از طرح موضوع هولوکاست

موافق طرح این موضوع (هلوکاست) به گونه‌ای که آقای احمدی‌نژاد مطرح کرد، نبودم، موافق این نبودم که آقای احمدی‌نژاد اصل هولوکاست را انکار کند چون ما از انکار هولوکاست سودی نبردیم.

دانشگاه علم و صنعت (8 اردیبهشت)

حسن روحانی

تغییر در روند مقاومت هسته‌ای

اگر روزی این مسئولیت (ریاست جمهوری) را بر عهده بگیرم حتما این روند (هسته ای) را تغییر می دهم یعنی می‌توانیم استراتژی و شیوه بهتری را انتخاب کنیم که حقوق مسلم ما حفظ شود و در عین حال بتوانیم مشکلاتمان را با دنیا حل کنیم. درست است که فناوری هسته ای حق مسلم ماست، اما بسیاری از موضوعات دیگر هم حق مسلم ماست. از جمله اینکه تحریم نباشیم، هم حق مسلم ماست، اینکه فشاری بر ملت ایران نباشد هم حق مسلم ماست. زندگی توام با آرامش و رفاه هم حق مسلم ملت ماست. ما می خواهیم به همه این حق ها برسیم و نه فقط یک حق مسلم.

گفتگو با روزنامه آرمان روابط عمومی ( 22 فروردین )

حسن روحانی

تغییر در مسیر مقاومت درباره آمریکا و سیاسیت تنش زدایی در رابطه با این کشور

ایران قرار نیست تا روز قیامت با آمریکا قهر باشد و رابطه قطع بماند. بلکه در شرایط مناسبی و با حفظ منافع ملی این نوع رابطه باید تغییر کند. در حال حاضر، رابطه ایران و آمریکا خصمانه است. آمریکا به هر بهانه‌ای به ایران فشار می‌آورد و در این رابطه کشورهای دیگر را هم تشویق می‌کند. ادامه این روند برای ایران، آمریکا و منطقه مسیر درستی نیست. ما باید این تخاصم را به تدریج مهار کنیم و آن را به رابطه تنش آمیز کاهش دهیم و بعد به سوی کاهش تنش حرکت کنیم.

خبرآنلاین

(11 اردیبهشت)

علیرضا زاکانی

انتقاد از طرح موضوع هولوکاست

اینکه (هلوکاست) اتفاق افتاد یا نیفتاده ما باور داریم که این اتفاق نیافتاده است یا به قدری نبوده که اینگونه مدتهای مدیدی است که اسرائیل از آن بهره برداری می‌کند اما اینکه ما بیاییم و مسئله ای که باورعمومی برای غربی‌ها است در بوق و کرنا کنیم و مقابل آن بایستیم، اگر حرف خوبی بود از ابتدا امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری عنوان می‌کردند در حالی که یکبار چنین کلماتی را نگفتند. ما این تاریخ سازی را قبول نداریم اما اینکه این تاریخ سازی که صورت نگرفته را در مجامع عمومی اعلام کنیم خوب نیست ما باید اعلام می‌کردیم که خواستار تحقیق هستیم. بنده معتقدماینگونه ورود به مسئله هولوکاست و این جنس ورود فایده‌اش اندک و هزینه اش بالا است

دانشگاه شاهد (11 اردیبهشت)

محمد شریعتمداری

انتقاد از طرح موضوع هولوکاست

 

احمدی نژاد خودش هم از طرح آن اظهارات درباره هولوکاست پشیمان است و در اظهارات بعدی خود نیز دیگر اشاره ای به اظهارات اولیه نکرد به نظر من این دعوای بین فاشیست ها بود و طرح آن در آن زمان نفعی برای ایران نداشت.

 

 

گفتگو با خبرگزاری مهر (9 اردیبهشت)

علی اکبر ولایتی

تغییر در مسیر مقاومت و تاکید بر بازگشت به سیاست خارجه دوران سازندگی

 

با مدیریت درست می‌توان روابط خارجی را حل کرد، دلیلی ندارد با همه دنیا بد باشیم؛ در زمان جنگ بسیاری از کشورها از صدام حمایت می‌کردند اما وزرای خارجه کشورها در سازمان ملل برای دیدار با ما صف می کشیدند و در واقع ما در سازمان ملل پیروز شدیم و رئیس سازمان ملل گفت صدام متجاوز است و 15 عضو شورای امنیت نیز این مسئله را تأیید کردند. اصلاح روابط خارجی از موضع عزت در چارچوب اصول و حفظ ارزش‌های انقلاب و رهنمودهای رهبری باید صورت گیرد و ما این مسئله را برمبنای 16 سال فعالیت خود مطرح می‌کنیم.

دیدار با نخبگان خوزستان (28 فروردین)

علی اکبر ولایتی

تغییر رویه در مساله مقاومت هسته‌ای

وی با انتقاد از دو جریانی که در خصوص انرژی هسته ای دچار افراط و تفریط هستند گفت: یک دسته از این افراد معتقدند که انرژی هسته ای را بدست نیاوریم تا قطعنامه شورای امنیت را نگیریم عده ای هم می گویند قطعنامه کاغذ پاره ای بیش نیست اما به اعتقاد بنده اگر هسته ای باشیم و قطعنامه نگیریم هنر است

 

مصطفی پورمحمدی

مذاکره با آمریکا

در فضای دیپلماسی اصل بر تامین منافع و مصالح ملت است. درست است که دشمن اصلی آمریکاست ولی اگر آمریکا فریب ندهد و مذاکرات ظاهری نباشد قدرت ما را درک کند کمک به براندازان را قطع کند و به مخالفان و تروریست ها کمک نکند ما می توانیم از آنها امتیاز بگیریم. پس یعنی خط قرمز به آن معنا نداریم. هر چند که برخی می گویند اگر با آمریکا مذاکره کنیم همه مشکلات حل می شود. در حالیکه اینطور نیست اگر آمریکا عرضه داشت یونان، ایتالیا، اسپانیا و قبرس را از بحران مالی نجات می داد

دانشگاه امام صادق(ع)

منوچهر متکی

مذاکره با آمریکا

معتقد نیستم تا ابد با آمریکا رابطه نداشته باشیم، مبنای ما مخالف مذاکره با آمریکا نیست.مذاکره شرایط خودش را دارد، باید طرفین آماده مذاکره باشند، یعنی رفتارها مشی مذاکره‌ای داشته باشد.

 

جلسه پرسش و پاسخ با مردم شهرستان نیشابور

مصطفی کواکبیان

مذاکرات هسته‌ای

به نظر من کل مذاکرات هسته‌ای بی‌فایده است و نتیجه‌ای ندارد زیرا تا زمانی که مذاکرات به‌صورت باخت ـ باخت است، دو طرف به هیچ نتیجه‌ای نمی‌رسند.

میز انتخاباتی انجمن اسلامی مستقل دانشگاه مازندران

محسن رضایی

مذاکره با آمریکا

ایران باید با استفاده از سیستم مذاکره‌ای از تحریم‌ها خارج شود و آماده مذاکره با آمریکا و اروپا هستیم.

 

 

در جمع دانشجویان دانشگاه اصفهان

 منبه رجانیوز:

مواظب باش

 

 








انسان در مسیر انجام كارهای مشروع ( مستحب یا واجب ) در ارتباط با نامحرم نباید از حد مجاز شرعی تجاوز كند كه یكی از مصادیق آن شوخی بانامحرم است .


░ ابوبصیر كه از یاران و شاگردان برجسته‌ی امام صادق و امام باقر علیهما السلام بوده و احادیث بسیار از قول او نقل شده می گوید :

« به زنی یاد می‌دادم ، پس ] در حین درس [ با او یك شوخی كردم ، وقتی خدمت امام باقر علیه السلام رسیدم بدون مقدمه به من فرمودند : به آن زن چه گفتی ؟ ابوبصیر می‌گوید : صورتم را ] از خجالت [ پوشاندم حضرت فرمودند : دیگرپیش آن زن برنگرد .» (6)

ابوبصیر شخصیتی مورد توجه و علاقه‌ی امام بوده است ، ولی به هر حال معصوم نبوده و در یك لحظه ، در ضمن تعلیم قرآن - كه یك امر كاملاً دینی و مورد رضای خداست -از حد مجاز شرع در ارتباط با نامحرم تجاوز می‌كند همین امر باعث می شود كه امام زمانش از او آزرده شوند و به او دستور دهند كه دیگر با آن زن نامحرم رفت و آمد نكند و از خیر تعلیم قرآن به او بگذرد .


ندای یاری طلبی فرزند حسین علیه السلام در دهلیزهای عصر پیچیده است و اگر من و تو هم شمشیر بر زین بگذاریم و راه پس را پیش گیریم دیگر چه كسی برای او باقی می‌ماند . 


بیا تا لااقل غصه‌اش را بخوریم و در آسیای این غصه برای او خرد شویم ! بیا نگذاریم بیش از این عزیز فاطمه سر بر دیوارهای بی‌كسی بگذارد و غربت زده اشك بریزد ، بیا .....

Mother I�m lost without you

In the name of God

 

Blessed is your face

Blessed is your name

My beloved

Blessed is your smile

Which makes my soul want to fly

My beloved

All the nights

And all the times

That you cared for me

But I never realised it

And now it�s too late

Forgive me

Now I�m alone filled with so much shame

For all the years I caused you pain

If only I could sleep in your arms again

Mother I�m lost without you

 

You were the sun that brightened my day

Now who�s going to wipe my tears away

If only I knew what I know today

Mother I�m lost without you

 

پیش نگاه شما ، مادر خورشید سوخت . . .

 

آب!  بسوزد دلت

 

خاک!  شود خاک عزا بر سرت

 

باد!  پریشان شوی

 

چشم!  الهی که بباری فقط

 

پیش نگاه شما ، مادر خورشید سوخت . . .

 

ملاقات جوان تورنتویی با امام رضا(ع)

 

امام رضا

در یک شب سرد زمستانی سال 1372 وارد صحن انقلاب شدم، سرما تا عمق استخوان‌های انسان نفوذ می‌کرد و کمتر کسی در آن شرایط از خانه خود می‌زد بیرون، صحن هم به طرز کم سابقه‌ای خلوت بود، به دالانی که بین صحن انقلاب و صحن مسجد گوهرشاد وجود دارد وارد شدم، متوجه جوانی با حدود 35 سال سن شدم که چمدان مسافرتی نسبتا بزرگی در دست داشت و از یکی ـ دو نفر چیزی پرسید، ولی انگار آن‌ها نتوانستند جوابش را بدهند. به سوی من آمد و گفت: شب‌ بخیر آقا!

به زبان انگلیسی حرف می‌زد، آنهم با لهجه‌ آمریکایی رایج در کشور کانادا، وقتی به همان زبان و با خوشرویی جوابش را دادم، نفس راحتی کشید و گل از گلش شکفت. ادامه داد:

ـ ببخشید! آقای علی ‌بن موسی‌الرضا، کجا هستند؟ می‌خواهم ایشان را ببینم.

 

راستش را بخواهید حسابی جا خوردم. پرسیدم:

ـ معذرت می‌خواهم، ممکن است خودتان را معرفی کنید؟

ـ من دانشجوی رشته‌ حقوق در دانشگاه تورنتوی کانادا هستم، اصالتاً لبنانی‌ام، ولی در کانادا متولد شده‌ام و دینم «مسیحیت» است.

ـ یعنی شما یک «مسیحی» هستید؟

ـ بله، یک مسیحی کاتولیک.

با تعجب پرسیدم:

ـ پس اینجا چه کار می‌کنید؟!

ـ دعوت شده‌ام که آقای علی‌بن موسی‌الرضا(ع) را ملاقات کنم.

 

ـ چه کسی شما را دعوت کرده است؟

ـ خود ایشان.

  امام رضا

دیگر حسابی گیج شده بودم، با وجود آن همه سابقه‌ تبلیغ دینی در داخل و خارج کشور، تا کنون نشنیده بودم که حضرت علی‌بن موسی‌الرضا(ع) شخصاً از کسی دعوت کرده باشد که به دیدارش بیاید، آن هم از یک جوان مسیحی کانادایی! ادامه دادم:

ـ شما ایشان را دیده‌اید؟

ـ بله سه یا چهار بار.

این دیگر برایم باور کردنی نبود، از این رو پرسیدم:

ـ یعنی شما با چشمان خودتان علی‌بن موسی‌الرضا(ع) را دیده‌اید؟!

ـ بله دیده‌ام، البته در عالم رویا.

ـ یعنی اگر الان او را ببینید می‌شناسید؟

ـ بله، البته.

 

موضوع دیگر خیلی جالب شده بود، از او خواهش کردم چند دقیقه‌ای وقتش را به من بدهد و با هم در کناری بنشینیم و صحبت کنیم، او هم قبول کرد، کم کم داشت هیجان بر من غلبه می‌کرد، ضربان قلم تند‌تر شده بود، پرسیدم:

 

ـ ممکن است نحوه‌ آشنا شدنتان با آقای علی‌بن موسی الرضا(ع) را از اول و به طور کامل برای من بیان کنید؟

 

ـ بله، البته. یک شب داشتم در یکی از خیابان‌های شهر تورنتو قدم می‌زدم که دیدم جمعیت زیادی در جایی تجمع کرده‌اند و رفت و آمد زیادی در آنجا صورت می‌گیرد، آن ساختمانی را هم که مردم به آنجا رفت و آمد می‌کردند، چراغانی کرده و حسابی آذین بسته بودند. رفتم جلو و سؤالاتی کردم. معلوم شد آنجا مسجد مسلمانان ایرانی است و در آن یک جشن مذهبی برپا است.

 

وارد شدم ببینم چه خبر است، چند نفر از آن‌ها به احترام من از جایشان بلند شدند و پس از خوشامد‌گویی مرا در کنار خود نشاندند و بلافاصله با شربت و شیرینی و بستنی و شکلات از من پذیرایی کردند، مرشد آن‌ها داشت به زبان انگلیسی سخنرانی می‌کرد و همه با دقت به سخنانش گوش فرا می‌دادند، من هم محو گفته‌هایش شدم و برای اولین بار، به طور مستقیم و از زبان یک مرشد مسلمان با اسلام آشنا شدم.

هنگام خروج از مسجد، به هر کس یک کتاب هدیه می‌کردند، یکی هم به من دادند، من هم خیلی خوشحال شدم و تشکر کردم، وقتی قدم زنان در پیاده‌رو خیابان به سوی خانه‌ام حرکت می‌کردم، همه هوش و حواسم به حرف‌هایی بود که از آن مرشد مسلمان شنیده بودم، به طوری که متوجه اطرافم نبودم و اصلاً نفهمیدم کی به منزلم رسیدم.

وقتی لباس راحتی پوشیدم و به رختخواب رفتم، آن کتاب را هم برداشتم تا یک نگاهی به آن بیندازم چون فردایش فرصت این کار را نمی‌یافتم.

 

هر ورقی از آن کتاب را که می‌خواندم وسوسه می‌شدم ورق بعدی را هم بخوانم! نشان به این نشان که تا وقتی کتاب را تمام نکردم نتوانستم آن را زمین بگذارم!   آن کتاب درباره قدیس مسلمانی به نام «علی‌بن موسی‌الرضا» بود، شخصیت و سخنان زیبا و روحانی آن قدیس آسمانی مرا مجذوب خود کرده و تمامی قلمرو اندیشه‌ام را تسخیر کرده بود، لحظه‌ای نمی‌توانستم از فکر آن قدیس خارج شوم، در رختخواب خودم دراز کشیده بودم و با آنکه تا صبح چیزی نمانده بود نمی‌توانستم بخوابم، بالاخره متوجه نشدم که کی خوابم برد زیرا با خواب هم وارد سرزمینی شدم که در آن کتاب ترسیم شده بود، سرزمینی روحانی، معنوی و آسمانی! سرزمینی که هرگز همانند آن را حتی در فیلم‌های تخیلی هم ندیده بودم و همه کاره‌ آن سرزمین، مردی نورانی و آسمانی بود که هرگز از تماشایش سیر نمی‌شدی، از او خواهش کردم که چند لحظه‌ای با من بنشیند، او هم قبول کرد وقتی نشست با خوشرویی پرسید:

 

ـ با من کاری دارید؟

من هم با دستپاچگی و من و من کنان جواب دادم:

ـ ب ... ب.. بله! متأسفانه من شما را نشناختم!

ـ مرا نشناختی؟! من «علی بن موسی‌الرضا» هستم.

ـ علی‌بن موسی‌الرضا؟! این اسم را شنیده‌ام اما به خاطر نمی‌آورم...

 

ـ من همان کسانی هستم که شما تا پایان شب کتاب مرا مطالعه کردید و در پایان، توی دلتان گفتید؛ «خدایا اگر چنین قدیسی وجود دارد دوست دارم او را ببینم».

 

 

این را که شنیدم، گل از گلم شکفت و پرسیدم:

ـ در حال حاضر، پیش تو و میهمان توام.

ـ دوست دارم بتوانم بیایم پیش شما.

ـ خب می‌توانی میهمان من باشی.

ـ میهمان شما؟ اینکه عالی است. ولی جای شما کجا است؟

ـ ایران.

 

ـ کجای ایران؟

ـ شهری به نام مشهد.

چند لحظه رفتم توی فکر؛ من ایران را می‌شناختم، اما هرگز اسم مشهد را نشنیده بودم!

رفتن به چنین شهری برای من چندان آسان نبود، هم از نظر اقتصادی، هم از نظر ناآشنایی به منطقه و هم از جهات دیگر، این بود که پرسیدم:

ـ آخر من چه طور می‌توانم به دیدار شما بیایم؟!

ـ من امکانات رفت و برگشت شما را فراهم می‌کنم.

بعدش هم آدرس و شماره تلفن یکی از نمایندگی‌های فروش بلیت هواپیما را به من دادند به همراه یک نشانی و علامت و گفتند:

ـ به آنجا که رفتی، می‌روی سراغ شخصی که پشت میز شماره‌ چهار است، نشانی را می‌دهی، بلیت را می‌گیری و به ملاقات من می‌آیی.

وقتی که از خواب بیدار شدم آن را جدی نگرفتم، ولی چند شب پیاپی دیگر هم ایشان را در خواب دیدم، آخرین شب به من گفت:

ـ چرا نرفتی بلیتت را بگیری؟

 

تا این جمله را گفت از خواب پریدم، خیس عرق بودم و قلبم به شدت می‌زد، دیگر خوابم نبرد و برای شروع ساعت اداری لحظه شماری می‌کردم.

اول وقت به راه افتادم، همه نشانی‌ها درست بود، وقتی نام و نشانی خود را به کارمندی که پشت میز شماره‌ چهار نشسته بود گفتم، اظهار داشت:

ـ چند روز است که بلیت شما صادر شده است، چرا نیامده‌اید آن را دریافت کنید؟! تا زمان پرواز فرصت زیادی ندارید!

خواستم از مبلغ هزینه‌ بلیت بپرسم که کارمند هواپیمایی گفت:

ـ تمام هزینه‌ بلیت شما قبلا پرداخت شده است.

امام رضا

بعد هم بلیت را دستم داد، بلیتی که به نام من صادر شده بود با این مسیرها:

«تورنتو، لندن، تهران، مشهد، تهران، لندن، تورنتو».

پس از شنیدن این حرف‌ها از یک جوان مسیحی کانادایی، دیگر بیش از حد هیجان زده شده بودم، رنگ چهره‌ام کاملاً عوض شد و ضربان قلبم شدید‌تر گردید و تنم شروع کرد به لرزیدن گفتم.

 

ـ همین الان از راه رسیده‌ام و به تاکسی فرودگاه گفتم که مرا ببرد به منزل آقای علی‌بن موسی‌الرضا، او هم مرا آورد اینجا و پیاده کرد. حالا نمی‌دانم که چه طور می‌شود ایشان را ملاقات کرد؟

 

 

دیگر چنان هیجان زده شده بودم که جوان کانادایی هم متوجه لرزش تن و تغییر رنگ چهره‌ام شد و پرسید:

ـ آیا طوری شده است؟! چرا این جوری شده‌اید؟! نکند حالتان خوب نیست؟!...

 

ـ نه، نه، حال من کاملاً خوب است، فقط از اینکه که می‌بینم شما مورد توجه آقا علی‌ بن موسی‌ الرضا(ع) واقع شده‌اید خوشحال و خرسندم و کمی دچار هیجان گشته‌ام.

ـ آخر برای چه؟

ـ برای اینکه این شخص از بزرگ‌ترین قدیسان آسمانی است که خدا او را در بین ما زمینیان قرار داده و هر کسی که او را می‌شناسد آرزو می‌کند بتواند مورد توجه او قرار گیرد، حتی برای لحظه‌ای کوتاه !...

 

جوان کانادایی، انگار که دیگر تاب تحمل شلاق انتظار را نداشته باشد، ملتمسانه به من گفت:

- ممکن است که از شما خواهش کنم هر چه زودتر مرا پیش این آقا ببرید؟

چمدان و کفش‌ها را به کفشداری مسجد گوهرشاد سپردیم و وارد شدیم.

 

هنوز از پله‌های تالار مقابل ضریح پایین نیامده بودیم که ازدحام جمعیت را دید:

- این جمعیت انبوه، در این وقت شب این جا چه کار می‌کنند؟!

- این‌ها هم مثل من و شما برای ملاقات علی بن موسی الرضا(ع) به این جا آمده‌اند.

 

امام رضا

- اما من فکر می‌کردم ایشان تنها از من دعوت کرده‌اند که به دیدارشان بیایم، آن هم یک دیدار خصوصی! حالا... حالا توی این شلوغی، چه طور می‌توانیم از ایشان وقت ملاقات بگیریم؟ من دوست دارم ایشان را به تنهایی ملاقات کنم.

- مگر ایشان شما را دعوت نکرده؟

- چرا.

- پس خودشان هم با تو ملاقات خواهند کرد.

- حالا ما چه طور خودمان را به ایشان معرفی کنیم؟

- او نیازی به معرفی ندارد، همان‌طور که قبلاً به دیدار تو آمده، خود او همین جا صدایت خواهد کرد.

 

به خوبی می‌شد برق شگفتی و تعجب را در چشمان او دید، اما دیگر چیزی نپرسید و با هم از پله‌ها پایین رفتیم و به سمت ضریح حرکت کردیم، او نمی‌دانست که ضریح چیست! گفت:

 

- حتما ایشان در جای بلندی نشسته‌اند و مردم هم اطراف او را گرفته و با او ملاقات و گفتگو می‌کنند.

- نه!

 

- نکند این شخص، یک موجود خیالی است و وجود خارجی ندارد؟

- نه! کاملاً واقعی است. یک موجود خیالی نمی‌تواند از تو دعوت کند که از آن طرف دنیا به دیدارش بیایی، آدرس این جا را هم به تو بدهد و بلیت رفت و برگشت تو را نیز برایت تأمین کند و ...

 

کم کم دیگر به ضریح نزدیک شده بودیم.

پرسید:

- چرا این مردم به این صندوق چسبیده‌اند؟!

- آخر، آقا علی بن موسی‌الرضا(ع) داخل آن هست.

- آیا می‌شود او را دید؟

- بله.

- چطور؟

- همان گونه که خدا را در دل می‌بینی.

- بله، درست است.

- آیا تا به حال حضرت عیسی(ع) را دیده‌ای؟

- بله، بارها، اما در خواب.

 

- آقای علی بن موسی الرضا هم همان طور برایت مجسم خواهد شد، زیرا او در بیش از هزار سال قبل به دست دشمنانش شهید شده است.

- حالا ایشان چه گونه با ما ارتباط برقرار می‌کند؟

- مگر تو نحوه‌ ارتباط خدا با بشر را نمی‌دانی؟ اصلاً تو چطور با حضرت مریم(س) و حضرت عیسی(ع) ارتباط برقرار می‌کنی؟

 

- خب ما یک چیزی در جهان غرب داریم که دانشمندان و روانکاوان درباره‌ آن صحبت می‌کنند...

- بله، ارتباطی به نام «تله پاتی»، یعنی ارتباط روحی بین دو انسان، از راه دور، درست است؟

- بله، همین طور است.

 

پس از رد و بدل شدن این حرف‌ها، برای اینکه در میان ازدحام جمعیت، اذیت نشود، او را از سمت بالا سر حضرت به نزدیک ضریح هدایت کردم و گفتم:

 

- تو در همین جا بایست تا خود آقا به دیدارت بیاید.

 

بعد هم کتاب دعایی را باز کردم و در کنار وی مشغول خواندن زیارت‌نامه شدم، اما راستش را بخواهید تمام هوش و حواسم متوجه جوان کانادایی بود و از خواندن زیارت‌نامه چیزی نفهمیدم.

 

او هم به ضریح زل زده بود و انگار که رفته باشد توی یک عالم دیگر ناگهان به زبان آمد و گفت:

- آقای علی بن موسی الرضا ...

و بی آنکه سلامی بکند ادامه داد:

- شما مرا دعوت کردید، من هم آمدم و ...

 

حدود یک ساعت و نیم با امام رضا(ع) حرف زد و اشک ریخت، اشکی به پهنای تمام صورتش! من بعضی از حرف‌هایش را می‌فهمیدم و بعضی را نه، وقتی ملاقاتش به پایان رسید به او گفتم:

- گمان نمی‌کردم شما این همه راه را برای دیدن کسی آمده باشی و آن وقت با دیدنش این چنین گریه کنی!

- بله، خودم هم گمان نمی‌کردم، اما جذابیت فوق‌العاده‌ای این قدیس آسمانی، بی‌اختیار مرا به گریه وا می‌داشت، به خصوص لحظه‌ پایانی دیدار که به من گفت:

«شما دیگر خسته شده‌اید، بروید و استراحت کنید، فردا منتظر شما هستم».

 

این جدایی و انفصال برایم خیلی سخت بود و اشک مرا بیشتر درآورد!...

بی ‌آنکه جوان کانادایی نمازی بخواند یا دعایی بکند، از حرم خارج شدیم.

 

در هتل تهران یک اتاق دو نفره برایش گرفتم تا بتوانم خودم هم در کنارش باشم و ماجرا را پی بگیرم. پس از صرف شام، پرسیدم:

- با آقای علی بن موسی‌الرضا (ع) چه صحبت‌هایی کردی؟

- از ایشان سؤال‌هایی کردم و ایشان هم جوابم را داد، سؤال‌هایی درباره دنیا، آخرت، انسانیت، عاقبت انسان و آینده‌ بشریت. بعد هم به من سفارش کردند که «اگر می‌خواهی درهای روشن زندگی و بهشت دنیا و آخرت را ببینی حتماً به قرآن سری بزن»

 

گفتم: اسم قرآن را شنیده‌ام، ولی تا به حال به آن سر نزده‌ام.

آقا هم مدتی برای من قرآن خواند، آن هم با لحنی جذاب و ملکوتی! چنان جذب آوای ملکوتی قرآنش شده بودم که یکسره و بی‌اختیار، اشک می‌ریختم! از همان جا حسابی شیفته‌ قرآن شدم و اظهار داشتم:

- امیدوارم من هم بتوانم قرآن بخوانم و از آن لذت برده و استفاده کنم.

- گفت: به شرطی می‌توانی از این کتاب بهره‌‌ کامل ببری که اصل و ریشه‌ آن را بپذیری.

 

گفتم: اصل و ریشه‌ این کتاب چیست؟

آن وقت برایم سلسله‌‌ پیامبران الهی را توضیح داد که از حضرت آدم(ع) آغاز شده و با حضرت محمد(ص) پایان می‌پذیرد، حضرت محمد(ص) هم جانشینانی دارد که آقای علی بن موسی الرضا، هشتمین جانشین ایشان است و من باید همان‌گونه که حضرت عیسی(ع) را پذیرفتم، سایر پیامبران و جانشینان آخرین پیامبر را نیز بپذیرم، در این صورت است که ایمانم کامل شده و می‌توانم از قرآن، بیشترین بهره را ببرم...

 

من که با حرص و ولع به سخنان جوان کانادایی گوش می‌دادم با کنجکاوی فراوان پرسیدم:

- خب، آقا چیز دیگری هم برای تو فرمودند؟

- بله، ایشان پنج اصل اعتقادی را به من فهماندند.

- خب، آن پنج اصل چه بودند؟

کاغذی را که پس از مکاشفه بر روی آن چیزهایی را یادداشت کرده بود، از جیبش درآورد و از روی آن خواند:

«توحید، نبوت، عدل، امامت و معاد»

بعد هم اعتقاد به قیامت را شرح داد و گفت:

- من تاکنون این پنج اصل را در هیچ سبک و روش دینی نشنیده بودم!

 

- درباره‌ اسم دین برای شما توضیحی نداد؟

- اتفاقاً چرا! زیرا من پرسیدم؛ «دین شما چه دینی است؟» و ایشان پاسخ داد:

«دین اسلام، و تا کسی مسلمان نباشد در دنیا و آخرت، خوشبخت نخواهد شد.»

- خب تو چه کردی؟

- من هم به دست ایشان مسلمان شدم.

با هیجان و شگفتی و با حالت ذوق زدگی سؤال بعدیم را مطرح کردم:

- چه گونه مسلمان شدی و چه کلماتی را بیان کردی؟

- من برای اولین بار این کلمات را یاد گرفتم و با بیان آن‌ها مسلمان شدم...

و آن‌گاه به زبان عربی شکسته گفت:

«اشهد ان لا اله الا الله، واشهد ان محمداً رسول الله، واشهد ان علیاً ولی الله»

من هم خیلی خسته‌اش نکردم و گذاشتم در حال خودش باشد. آن شب را آرام گرفتیم و استراحت کردیم، وقتی من طبق عادت، پیش از اذان صبح از خواب بیدار شدم تا به حرم امام رضا (ع) مشرف شوم، او هم بیدار شد و پرسید:

- کجا می‌روی؟

- می‌روم به دیدار علی بن موسی الرضا(ع)‌

- صبر کن! من هم با تو می‌آیم.

- تو که همین چند ساعت قبل با او صحبت کردی آن هم به مدت یک ساعت و نیم...

- ولی من خیلی حرف‌های دیگر هم دارم که باید با او بزنم. حرف‌های من به این زودی‌ها تمام نمی‌شود.

 

امام رضا

وقتی دوباره در قسمت بالا سر حضرت(ع) ایستاد و به ضریح زل زد، دوباره ارتباطش با امام رضا(ع) برقرار شد و شروع کرد به صحبت کردن. حرف‌هایش که تمام شد، وضو گرفت و به نماز ایستاد و بی‌ آنکه کسی قبلاً به او حمد و سوره و سایر کلمات عربی نماز را یاد داده باشد، با زبان عربی لهجه‌‌دار و شکسته بسته نماز خواند! بعد هم گفت:

در پایان دیدارم با آقای علی بن موسی الرضا، گفتم:

- دلم می‌‌خواهد باز هم به دیدار شما بیایم.

 


 

این کرامت  از کتاب «کرامات امام رضا از زبان بزرگان» به نقل از حجت‌الاسلام والمسلمین مهدی انصاری نقل شده است.

منبع: فارس

ویرانی دروازه شرقی 10

 

 

صدام قصد دارد عرض اندام کند، ولی ....

صدام قصد داشت با انجام عملیات « الخفجی» دست به یک عرض اندام بزند و طرح های طرف مقابل را با مشکل مواجه سازد و به نیروهایمان  نیز روحیه ببخشد. او از آن جهت این منطقه را برای اجرای عملیات برگزید که شهر « الخفجی» نزدیک تر از دیگر شهرها بود. علاوه بر آن، این منطقه ساحلی، به دلیل باز شدن به سمت منابع نفتی، از اهمیت بالایی برخوردار بود. لشکر 5 مکانیزه در این عملیات متحمل ضربه سنگینی شد و به دنبال آن 80 دستگاه  تانک و زره پوش منهدم گردید و حدود 600 نفر کشته یا زخمی یا مفقودالاثر -  که باید در زمره اسیران تلقی شوند – شدند.

اگر صدام یک فرمانده نظامی و یا سیاسی موفقی بود، نبرد الخفجی را به عنوان  نشانه ای استراتژیک، دال بر عدم موازنه بین نیروها تلقی می کرد. یگان هایی از  نیروهای عربستان سعودی و قطر، در برابر یکی از زبده ترین و با تجربه ترین لشکرهای ارتش عراق، که شامل تیپ های پیاده مکانیزه 15 و 20 و تیپ زرهی 260 بود، وارد نبرد شدند و با وجود اینکه نیروهای احتیاط و عقبه نیروهای عراقی متحمل ضربات هوایی سهمگین شدند، ولی ... 

ادامه نوشته

ویرانی دروازه شرقی 9

 

 

شناسایی طرح­ های عملیاتی

سه ماه پیش از آغاز عملیات آزادسازی کویت  یک درجه دار امریکایی به یکی از سفارتخانه­های ما در اروپا مرجعه نمود و ادّعا کرد که پیک است و بنا به دلایل انسانی خود را ملزم می­داند تا به ما مراجعه کرده و اسناد مدارک مفصلی راجع به جزئیات طرح حمله­ی متحدین در اختیار ما بگذارد. پرونده­ای که به همراه داشت ، شامل بر صدها برگ راجع به تحلیل منطقه­ی عملیاتی و محورهای پیش­بینی شده­ی حمله بود. چنین به نظر می­رسید که می­توان به این اسناد اعتماد کرد. من صفحه به صحفه­ی آن را مطالعه کردم و ملاحظه کردم که اطلاعات دقیق و دیدگاه­های منطقی در آن است. به این نتیجه رسیدم که حمله­ی به کویت مستقیماً از طریق مناطق «ساحل»، «الوفره»، «السالحی» صورت خواهد گرفت. همچنین یک حمله از زاویه­ی منتهی الیه جنوبی عراق صورت خواهد گرفت. تحلیل من نسبت به منطقه­ی عملیاتی آن بود که نیروهای متّحدین دست به مانورهای گسترده­ای به منظور منزوی کردن و به محاصره کشاندن یگان­های گارد ریاست جمهوری در جنوب غرب فرات خواهند زد. آنها از دو لشکر هوابرد 82 و 101 استفاده خواهند کرد

ادامه نوشته

ویرانی دروازه شرقی8

 

 

کتاب سوم

اشغال کویت و جنگ عراق و متحدین

نوبت کویت

صدام در شرایطی جنگ با ایران را پایان داد که بدهی­های سنگینی بر عراق تحمیل شده بود. طرح­های توسعه­ی اقتصادی به صورت دردناکی متوقف و یا فلج گردید. او نتوانست به هیچ یک از اهداف اولیه­ی جنگ جامه­ی عمل بپوشاند. یه جای ایستادگی در برابر بادهای جدیدی که از ایران می­وزید، آتش فرقه­گرایی را برافروخت و سبب شد تا به جای متزلزل شدن رژیم ایران، ایرانی­ها گرداگرد روحانیون متّحد شوند. صدام با عملیات «انفال» و تمام خشونت­ها و مصیبت­ها و استبدادی که به همراه داشت و با به کارگیری گستره­ی سلاح­های شیمیایی، احساسات کردها را جریحه­دار نمود که هیچ کس غیر از تسلیم­ شدگان نمی­تواند­ آن را فراموش کند.


ادامه نوشته

ویرانی دروازه شرقی 7

 

 

سرویس های ویژه

هنگامی که حرکت کودتای 17 ژوئیه 1968 عملی گردید، عراق فقط دارای دو سرویس امنیتی بود. یکی اداره­ی کل امنیّت که به مسائل امنیتی عمومی (یا امنیّت غیرنظامی) می­پرداخت و دیگری اداره­ی اطلاعات نظامی. مدیر این اداره سرهنگ ستاد شفیق الدراجی و معاونش سرهنگ دوم ستاد عبدالرزاق النایف بود. (عبدالرزاق در کودتا شرکت کرده بود و فقط برای 13 روز در مقام نخست وزیری قرار داشت.) این اداره از ساختار و امکاناتی محدود برخوردار بود و فقط به امور نظامی می­پرداخت. گاهی اوقات نیز به امور عمومی غیرنظامی رسیدگی می­کرد. پس از کودتا اولین کمیسیون بازجویی ایجاد شد که تحت نظر صدام فعالیت می­کرد و تدریجاً به عنوان هسته­ی اولیه­ی تأسیس دفتر روابط عمومی ایفای نقش می­نمود. دفتر روابط عمومی، یک سرویس اطلاعاتی کوچک و مخفی مخابراتی بود.

در سال 1971 بر قدرت اداره­ی کل امنیّت ، تحت فرماندهی ناظم کزار – یکی از بی­رحم ­ترین عناصر حزب – افزوده شد و سلطه­ی ادارات وابسته به اداره­ی کل امنیّت در کلیه­ی استان­های عراق گسترش پیدا کرد. این ادارات نفوذ خود را در شعبه­ها و شاخه­های حزب بعث به گونه­ای گسترش دادند که موجبات تزلزل قدرت صدام فراهم گردید و این در حالی بود که ناظم کزارنفرت خود را از صدام ، با دقّت فراوان پوشیده نگه می­داشت.

در سال 1972 دفتر روابط عمومی گسترش پیدا کرد و به سطح اداره کل اطلاعات رسید. سعدون شاکر الغراوی یکی از دوستان صدام و از اعضای فرماندهی کشوری حزب، به عنوان مدیرکل آن منصوب گردید. بعدها برزان و سبعاوی دو برادر صدام ،  تحت نظر غراوی آموزش دیدند و مأموریت هماهنگی با جبهه­ی خلق آزادی ­بخش اهواز، از اداره­ی امنیّت به سازمان اطلاعات (مخابرات) واگذار گردید. جبهه­ی مذکور دست به عملیات خرابکاری و انفجارهایی در مناطق عرب ­نشین ایران و عمدتاً استان خوزستان می­زد


ادامه نوشته

ویرانی دروازه شرقی6

 

 

کتاب دوم  

بعد از جنگ با ایران

رابطه با مصر

بعد از انقلاب 22 ژوئیه 1952، گروه افسران آزاد به رهبری رئیس جمهور فقید مصرجمال عبدالناصر سیاست خود را براسا خط ناسیونالیستی بنا نهادند. انها توانستند با توسل به این راه و روش، نقش اول را در رهبری ملت های عربی که چشم به افق های جدید دوخته بودند و در اندیشه تحقق یک میهن واحد و امت واحد به سر می بردند ، به مصر واگذار کنند.    

ادامه نوشته

ویرانی دروازه شرقی5

 

مبادله اسرا

عراق و ایران بر مبنای قطعنامه 589، کار مبادله اسرا را آغاز کردند. از انجایی که ایران حدود 70 هزار اسیر عراقی در اختیار داشت و ما فقط حدود 40 هزار اسیر ایرانی در اختیار داشتیم، بهتر آن بود که هر 1000 ایرانی در برابر 1700 اسیر عراقی مبادله شوند. اما هر دو طرف به توافق رسیدند که به تعداد مساوی اقدام به مبادله اسرا نمایند و بدیهی است که این تصمیم با موافقت و تأیید صدام و رهبران عالی رتبه ایران به مورد اجرا گذاشته شد. این کار از طرف  ما یکی اشتباه آشکار و غیر قابل قبول بود.

وضعیت به همین ترتیب برای چند روزی ادامه پیدا کرد تا اینکه یک بار 800 اسیر ایرانی برای تحویل اعزام شدند؛ 200 اسیر کمتر از تعداد توافق شده اعزام شده بودند. علت آن بود که اسرای یک اردوگاه به پایان رسیده  بودند. در نتیجه ایرانی ها 200 اسیر عراقی را به عقب بازگرداندند و از  تحویل انها خودداری نمودند. بهتر بود که از این رویداد به عنوان یک زنگ خطر بزرگ درس گرفته می شد و پیش از انکه این روند ادامه می دادیم ،  نسبت به ان بازنگری می کردیم و (صدام) دچار این توهم نمی شد که ایران در جنگ کویت از او پشتیبانی خواهد کرد. زیرا این رفتار نشانه آشکاری  بود بر اینکه ، ایرانی ها به محض تحویل گرفتن 40 هزار اسیر خود از تحویل  بقیه اسرای ما خودداری خواهند نمود و حدود 30 هزار یا حداقل 20 هزار اسیر را در نزد خود نگه خواهند داشت. این رویه به انها امکان خواهد داد که افسران مهم و عناصر مفید را در نطد خود نگه دارند و عناصر کم اهمیت تر را به عراق بفرستند. البته همه آنها فرزندان و برادران ما هستند و از نظر انسانی فرقی بین آنها وجود ندارد.

ایرانی ها به محض تحویل گرفتن اسرایشان، از تحویل دادن اسرای ما ، که هنوز در اردوگاه های اسارت ایران، از 8 تا 16 سال گذشته تا کنون به سر می برند، خودداری نمودند. این وضعیت بیانگر بی توجهی و لاابالی گری صدام نسبت به سرنوشت افراد ملتی است که خود را قربانی کشور نمودند. نشانه بی توجهی صدام به خویشاوندان و فرزندان اسرا و تمام مشکلات پیچیده ای است که در بعد اجتماعی دارند. صدام تا به این لحظه هیچ اقدامی برای  آزادسازی بقیه اسرا به عمل نیاورده است، زیرا اصلاً توجهی به آنها و سرنوشتشان ندارد.


ادامه نوشته

ویرانی دروازه شرقی 4

 

 

عملیات مرصاد

به محض پايان يافتن جنگ ،‌ سرلشكر «فاضل البراك تكريتي» مدير سرويس هاي اطلاعااتي و سپهبد ستاد «صابر الدوري» «مسعود رجوي» رئيس سازمان گروهك مخالف ايراني منافقین به منظور بحث  و بررسي پيرامون چگونگي پيشروي سريع و عميق نيروهاي اين سازمان از خانقين به سمت تهران، براي در دست گرفتن قدرت در كشور با پشتيباني محدود نيروهاي مسلح عراقي، در كاخ رياست جمهوري تشكيل جلسه دادند. در حضور شخص صدام، ابعاد اين عمليات پیامدهاي احتمالي آن مورد بحث و تبادل نظر طولاني قرار گرفت. سرلشكر دكتر «فاضل البراك» بنا به دلايل مختلف، چندان تمايلي به انجام اين عمليات نداشت. زيرا نسبت به تحقق نتايج قطعي اطمينان نداشت. وي مايل بود از هرگونه عملي كه به احتمال هر چند ضعيف موجب تحريك طرف مقابل و از سر گرفته شدن آتش جنگ عراق و ايران (كه فقط يك هفته از پايان آن مي گذشت) مي شود، خودداري گردد. ولي واقعيت ديگري نيز وجود داشت و تا هنگام اعدام شدنش در سال 1993 نيز در پرده اي از ابهام باقي ماند.

حقيقت آن است كه براك مايل نبود يك جنگ ديگر به دست صدام رقم زده شود. «مسعود رجوي» به صدام گفت: «مطمئن باشيد كه  همدان، در دويست و پنجاه كيلومتري مرز خواهد شد.» سپهبد «صابر الدوري» گزافه گويي هايش را از حد گذراند و گفت «سرور من ،‌ از ديروز تا به حال تصوير ورود اين سازمان به ايران و به دست گرفتن قدرت در آنجا از برابر چشمان من دور نمي شود» صدام فريفته اين كلام گرديد و موافقت خود را با اجراي اين عمليات كه نام عمليات «راصد» شناخته شد اعلام داشت. صابر فراموش كرده بود كه تاريخ رحم نمي كند و سرنوشت عراق، بازي كودكانه اي در خرابه هاي ده يا روستاي «الدور» نيست.

انديشه عمليات  

شايد علت شكل گرفتن انديشه عمليات در ذهن سازمان ‌ ناشي از اين احساس بود كه با پايان يافتن جنگ عراق و ايران فرصتها و محدوده پشتيباني صدام ازاين سازمان كاهش پيدا خواهد كرد. زيرا حكومت ايران از شرايط مناسبتري براي بدست گرفتن زمام امور در داخل برخوردار خواهد شد. صدام كه تظاهر به مشورت با ديگران پيش از اعلام تصميم گيري هايش مي كرد،‌با بيان جمله زير از انگيزه هاي تحريك آميز خود براي اجراي اين عمليات پرده برداشت، او گفت: «شايد اين فرصت طلايي براي نابودسازي رژيم فعلي ايران باشد»

انديشه كلي عمليات راصد با آماده سازي و بسيج كليه نيروهاي منافق در خارج از كشور و نيروهاي مخفي سازمان در داخل، به منظور پيشروي سريع از جاده «خانقين، منذريه» در داخل عراق و قصر شيرين، اسلام آباد، كرمانشاه ،‌همدان و تهران در داخل ايران و به دست گرفتن زمام امور در اين كشور صورت پذيرفت


ادامه نوشته

ویرانی دروازه شرقی 3

 

عبور از اروند رود و سقوط فاو

دوره مرخصي خود را در مزرعه خصوصي ام در حوالي شهر سامراء گذرانده‌ام، يك هفته مرخصي در ازاي سه هفته كار، دقيقاٌ در شامگاه نهم، دهم فوريه 1986 در قطاري كه به طرف بصره مي رفت، در خواب عميقي به سر مي بردم. پيش از خواب به هيچ وجه به مسائل كاري، جنگ و يا خدمت فكر نمي كردم. همچنان به پاپوشي كه برخي سرويس هاي رژيم به خاطر رابطه بدي كه با آنها داشتم عليه من دوخته بودند نيز فكر نمي كردم و قصد داشتم بعد از مرخصي، خود را به واحدم معرفي نمايم. خيلي خسته بودم، زيرا صبح آن روز در مزرعه كار كرده بودم. آنچه كه تصورش را نمي كردم روي داد. ناگهان از خواب بيدار شدم و به ساعتم نگاه كردم، ساعت ده و دوازده دقيقه شب بود. اين جمله را بر زبان آوردم: «چرا ايرانيها تا اين لحظه حمله خود را شروع نكرده اند» بار ديگر خوابيدم.

صبح روز بعد هنگامي كه به ایستگاه راه آهن بصره رسيديم، مرحوم سرتيپ عبدالزهره فرمانده مهندسي نظامي سپاه هفتم، در كوپه مرا به صدا درآورد. او به دنبال من آمده بود تا با هم خارج شويم. راننده سرتيپ نزد ما آمد. گروهبان «عبدالحسين» بود، از او پرسيدم: «به نظر مي رسد كه هوا باراني است » وي جواب داد: «هم باران داريم و هم گلوله باران توپ و موشك!» به او گفتم: «چه اتفاقي افتاده؟» گفت : «ايران به منطقه اروندرود حمله كرده است و جنگ در فاو و جزيره ام‌الرصاص ادامه دارد.» معلوم شد كه حمله در ساعت ده و پانزده دقيقه آغاز شده است.

ما به سرعت خود به طرف سپاه هفتم افزوديم. در آن جا معلوم شد كه ايراني ها جزيره مهم ام‌الرصاص، محور شمالي منطقه سپاه هفتم و شهر «فاو» را به تصرف خود درآورده اند. اين اتفاق به خاطر كمبود نيروهاي ما و ضعف ديواره دفاعي آنها به وجود آمد.


ادامه نوشته

ویرانی دروازه شرقی 2

 

 

درس هایی از نبرد (دزفول – شوش) :

پیش ازآنکه به یک نبرد پیچیده دیگر بپردازیم ،لازم می دانم چند درسی راکه از نبرد دزفول- شوش به دست آوردم، برشماریم:

1.در مرحله دفاع باید از زمین مناسب استفاده شود وقتی زمینی که قصد دفاع از آن راداریم ، یک خودی مهم نباشد عوامل نظامی برعوامل سیاسی ارجحیت دارد، مگرآنکه انگیزه های سیاسی تا آن درجه مهم وحساس باشند که بر عوامل نظامی برتری داده شوند. صدام در این مرحله از  جنگ باید برخورد ملایمی را با اعضای فرماندهی کل نیرو های مسلح در پیش می گرفت و به آنها اختیار می داد، منطقه ای را که مایلند نبرد رادر آنجا اداره نمایند،خود انتخاب کنند.

2.اطلاعات در جنگ و درعملیات مختلف واز جمله اطلاعات مربوط به موظع گیری ها وتحرکات وانگیزه های سیاسی، جزو مهم ترین عناصر در گیری قلمداد می شود.ولی داشتن اطلاعات  به تنهایی ، برای اداره کردن موفقیت آمیز جنگ کافی نیست بلکه باید از آنها به صورت دقیق و درستی بهره برداری کرد.

3.شایسته است عملیات سرکوب نیروهای طرف مقابل، به صورت عمقی و موثر  برروند اوضاع  صورت گیرد و لازم نیست که چنین عملیاتی حتی در منطقه ای که مورد تهدید قرار گرفته صورت پذیرد. در سال1988 نیرو های ما موفق شدند حمله ی نیرو های ایران در شرق سلیمانیه  را از طریق انجام یک عملیات غافلگیرانه در منطقه «فاو»  وباز پس گیری برق آسای این شهر سرکوب کنند وبزرگترین موفقیت ها را به دست آوررند. در بحث مرحله ی پایانی جنگ با ایران به آن خواهیم پرداخت.

4.چنانچه از نیروی هوایی  برای مقابله با یک وضعیت فوق العاده  آن هم به صورت صحیح استفاده به عمل آید می تواند یک عنصر تعیین کننده در جنگ باشد.پشتیبانی فشرده و نزدیک نیروی هوایی توانست نقش اساسی  در متوقف نمودن پیشروی نیرو های ایرانی از منطقه ی رقابیه  به طرف چنانه ایفا نماید.

5.برخورد اطلاعاتی سریع نظامی و کارآمد ازجمله مهم ترین عناصر  موفقیت در جنگ است ابتکار عمل افسران اطلاعات  نظامی در ابلاغ  به موقع ، به جای توصیه های عملیاتی می تواند اثر کارآمدی  برجای گزارد. همین مسیله در جریان پیشنهاد اجرای پشتیبانی هوایی نزدیک ، به منظور بستن دهانه ی رقابیه و همچنین در پیش بینی احتمالات مختلف روند در گیری ونامناسب بودن  زمین برای دفاع تحقق  پیدا کرد.

 

ادامه نوشته

ویرانی دروازه شرقی1

 

 

برکناری نمایشی احمد حسن البکر

احمد حسن البکر تمایلی به ماجراجویی و جنگ نداشت و در برابر این نظریه ایستادگی نمود. صدام تصمیم گرفت با اجرای نمایش انتقال قدرت، کناره گیری حسن البکر را قطعی کند. سپس حدود چهل نفر از رهبران عالی رتبۀ حزب بعث را به اتهام توطئه و هماهنگی با سوریه اعدام نمود. این اتهام، اتهام واردی نبود، زیرا تعدادی از آنها مخالف استعفای حسن البکر و روی کارآمدن صدام حسین بودند و تعدادی دیگر به دلایل شخصی و عدم پذیرش رهبری صدام در لیست اعدامی ها قرار گرفته بودند. صدام حسین به محض اینکه پست ریاست جمهوری را به صورت رسمی در اختیار گرفت، درجه ی ارتشبدی و مدرک افسری ستاد را به خود اعطا نمود و برنامه گسترش توانمندی رزمی کشور را زیر نظر مستقیم خود گرفت.

ادامه نوشته

اطلاعات و امنيت در وصيت‌نامه سياسي الهي رهبر كبير انقلاب اسلامي حضرت امام خميني‌(ره)

 

 
اطلاعات و امنيت در وصيت‌نامه سياسي الهي رهبر كبير انقلاب اسلامي حضرت امام خميني‌(ره)

1.       آيا مي‌دانيد؟ حضرت امام در اين وصيت نامه در باره مراقبت و هشياري فرموده‌اند:
«بايد با هوشياري مراقب باشيد و با احساس اولين قدم نفوذي به مقابله برخيزيد و به آنان مهلت ندهيد، خدايتان يار و نگهدار باشد.

2.       آيا مي‌دانيد؟ بنيان‌‌گذار فقيد جمهوري اسلامي ايران در باره چگونگي مأيوس نمودن كفار و منافقان فرمودند:
«توصيه اينجانب به مسلمين و خصوص ايرانيان به ويژه در عصر حاضر آن است كه در مقابل اين توطئه‌ها عكس‌العمل نشان داده و انسجام و وحدت خود به هر راه ممكن افزايش دهند و كفار و منافقان را مأيوس نمايند».

3.       آيا مي‌دانيد؟ حضرت امام خميني رضوان‌الله تعالي عليه، به تمام ملت عزيز ايران در وصيت‌نامه خود توصيه به حفاظت و پاسداري از نظام مقدس جمهوري اسلامي فرموده‌اند:
«اما به ملت عزيز ايران توصيه مي‌كنم كه نعمتي كه با جهاد عظيم خودتان و خون جوانان برومندتان به دست آورديد همچون عزيزترين امور، قدرش را بدانيد و از آن حفاظت و پاسداري نماييد».

4.       آيا مي‌دانيد؟ نقش پاسداران امنيت و آرامش امت شريف ايران در بيان امام چنين است؟
«همين جوانان فداكار عزيزند كه شب‌ها بيدارند تا خانواده‌ها با آرامش استراحت كنند. خدايشان يارد و مددكار باد.

5.       آيا مي‌دانيد؟ حضرت امام خميني‌ در وصيت‌نامه سياسي و الهي خود سران و اعضاي گروهك‌ها چنين نصيحت كرده است؟
نصيحت و وصيت من به گروهها و گروهك‌ها و اشخاصي كه در ضديت با ملت و جمهوري اسلامي و اسلام فعاليت مي‌كنند، اول به سران آنان در خارج و داخل، آن است كه تجربه طولاني به هر كه اقدامي كرديد و به هر توطئه‌اي كه دست زديد و به هر كشور و مقامي كه توسل پيدا كرديد، به شماها كه خود را عالم و عاقل مي‌دانيد بايد آموخته باشند كه مسير يك ملت فداكار را نمي‌شود با دست زدن به ترور و انفجار و بمب و دروغ‌پردازي‌هاي بي‌سر و پا و غير حساب شده منحرف كرد و هرگز هيچ حكومت و دولتي را نمي‌توان با اين شيوه‌هاي غير انساني و غير منطقي ساقط نمود.

6.       آيا مي‌دانيد؟ بنيانگذار فقيد جمهوري اسلامي ايران در رابطه با افراد مخالف جمهوري اسلامي ايران فرمودند؟ «دست از اين كارهاي بي‌فايده و غير عاقلانه برداريد و گول جهانخواران را نخوريد و در هر جا هستيد اگر به جنايتي دست نزديد، به ميهن خود و دامن اسلام برگرديد و توبه كنيد كه خداوند ارحم‌الراحمين است و جمهوري اسلامي و ملت از شما ان‌شاءالله مي‌گذرند و اگر دست به جنايتي زديد كه حكم خداوند تكليف شما را معين كرده، باز از نيمه راه برگشته و توبه كنيد و اگر شهامت داريد تن به مجازات داده و با اين عمل خود را از عذاب اليم خداوند نجات دهيد و الا در هر جا هستيد عمر خود را بيش از اين هدر ندهيد و به كار ديگر مشغول شويد كه صلاح در آن است».

7.       آيا مي‌دانيد؟ حضرت امام خميني همواره فريب‌خوردگان گروهك‌هاي مزدور را به توبه و بازگشت و جبران مافات دعوت مي‌فرمودند و در وصيت‌نامه سياسي الهي با صحبت پدرانه و عاشقانه چنين فرمودند: «تا چه وقت و براي چه گوش به فرمان اشخاصي هستيد كه جز نفع شخصي خود فكر نمي‌كنند و در آغوش و پناه ابرقدرتها باملت خود در ستيز هستند و شما را فداي مقاصد شوم و قدرت طلبي خويش مي‌نمايند؟ شما در اين سالهاي پيروزي انقلاب ديديد كه ادعاي آنان با رفتار و عملشان مخالف است و ادعاها فقط براي فريب جوانان صاف‌دل است و مي‌دانيد كه شما قدرتي در مقابل سيل خروشان ملت ندارد و كارهايتان جز به ضرر خودتان و تباهي عمرتان نتيجه‌اي ندارد. من تكليف خود را كه هدايت است ادا كردم و اميد است به اين نصيحت كه پس از مرگ من به شما مي‌رسد و شائبه قدرت طلبي در آن نيست، گوش فرا دهيد و خود را از عذاب اليم الهي نجات دهيد. خداوند منان شما را هدايت فرمايد و صراط مستقيم را به شما بنمايد.

8.       آيا مي‌دانيد؟ بنيان‌گذار فقيد جمهوري اسلامي ايران، بيداري اسلامي را سال‌ها پيش‌بيني نموده بودند؟ «اكنون ملت‌هاي محروم جهان بيدار شده‌‌اند و طولي نخواهد كشيد كه اين بيداري‌ها به قيام و نهضت و انقلاب انجاميده و خود را از تحت سلطه ستمگران مستكبر نجات خواهند داد و شما مسلمانان پاي‌بند به ارزش‌هاي اسلامي مي‌بينيد كه جدايي و انقطاع از شرق و غرب بركات خود را دارد و نشان مي‌دهد و مغزهاي متفكر بومي به كار افتاده به سوي خودكفايي پيشروي مي‌كند و آنچه كارشناسان خائن غربي و شرقي براي ملت ما محال جلوه مي‌دادند، امروز به طور چشمگيري با دست و فكر ملت انجام گرفته و ان‌شاءاله تعالي در دراز مدت انجام خواهد گرفت و صد افسوس كه اين انقلاب دير تحقق پيدا كرد و لا اقل در اول سلطنت جابرانه كثيف محمدرضا تحقق نيافت و اگر شده بود ايران غارت زده غير از اين ايران بود.

9.       آيا مي‌دانيد؟ حضرت امام در رابطه با نقش آمريكا با  آيا نمي‌دانيد؟ چنين فرمودند: «آيا نمي‌دانيد كه كشور اسلامي در آن زمان (پهلوي) يك پايگاه نظامي براي آمريكا بود و با آن، عمل يك مستعمره مي‌كردند. از مجلس تا دولت و قواي نظامي در قبضه آنان بود و مستشاران و صنعتگران متخصصان آنان با اين ملت و ذخائر آن چه مي‌كردند؟

10.    آيا مي‌دانيد؟ حضرت روح‌الله خميني خطاب به تمام مستضعفان جهان و كشورهاي اسلامي چنين فرماني داده‌اند؟
«و شما اي مستضعفان جهان و اي كشورهاي اسلامي و مسلمانان جهان بپا  خيزيد و حق را با چنگ و دندان بگيريد و از هياهوي تبليغاتي ابرقدرت‌ها و عمال سر سپرده آنان نترسيد و حكام جنايتكار كه دسترنج شما را به دشمنان شما و اسلام عزيز تسليم مي‌كنند از كشور خود برانيد و خود و طبقات خدمتگزار متعهد زمام امور را به دست بگيريد و همه در زير پرچم اسلام مجتمع و با دشمنان اسلام و محرومان جهان به دفاع برخيزيد و به سوي يك دولت اسلامي با جمهوري‌هاي آزاد و مستقل به پيش رويد كه با تحقق آن همه مستكبران جهان را به جاي خود خواهيد نشاند و همه مستضعفان را به امامت و وراثت ارض خواهيد رساند. به اميد آن روز كه خداوند تعالي وعده فرموده است.

11.   آيا مي‌دانيد؟ قائد اعظم حضرت امام خميني‌ در مورد بيداري و هشياري و خنثي كردن توطئه‌ها چنين فرمودند: «بايد ملت بيدار وهشيار ايران با ديد اسلامي اين توطئه‌ها را خنثي نمايند و گويندگان و نويسندگان متعهد به كمك ملت برخيزند و دست شياطين توطئه‌گر را قطع نمايند.

12.   آيا مي‌دانيد ؟ حضرت امام خميني از خدمات سربازان گمنام وزارت اطلاعات در تاريخ 14/4/1366 چنين تجليل فرمودند:
«با تشكر از زحمات اعضاي محترم وزارت اطلاعات، اين سربازان گمنام امام زمان  كه در جنگ با ايادي استكبار در داخل كشور صدمات بسيار ديده‌اند و از طعن و لعن ضد انقلاب و اغفال شده‌ها نرنجيده و وظيفه اسلامي ميهني خود رانجام مي‌دهند.

13.   آيا مي‌دانيد؟ بنيان‌گذار فقيد جمهوري اسلامي ايران سربازان گمنام وزارت اطلاعات را در تاريخ 19/11/1363 چنين دعا فرمودند:
«بارالها! اين عزيزان مجاهد في سبيل‌الله را براي ملت ما حفظ فرما و به شهداي آنان رحمت به بستگان آنان خصوصاً مادران و پدران و همسران آنان صبر و خير و بركت عنايت فرما و از خداوند متعال توفيق سعادت و سلامت شما را خواستارم. اميدوارم حضرت ولي‌عصر پشتيبان شماباشد».

سرویس اطلاعات خارجی روسیه (SVR)

 
 

سرویس اطلاعات خارجی روسیه (SVR) بر خلاف سازمان جاسوسی روسیه (FSB) که در داخل مرز های روسیه فعال است و مسائل امنیتی داخلی را تحت کنترل دارد، کاملاً در بیرون از مرز های این کشور فعالیت می کند. در واقع وظیفه رسمی سرویس اطلاعات خارجی روسیه مبارزه با تروریسم و محافظت از منافع اقتصادی روسیه در جهان است. وظیفه غیررسمی این سازمان نیز تحکیم قدرت سیاسی در داخل روسیه است.

سرویس اطلاعات خارجی روسیه (SVR) بر خلاف سازمان جاسوسی روسیه (FSB) که در داخل مرز های روسیه فعال است و مسائل امنیتی داخلی را تحت کنترل دارد، کاملاً در بیرون از مرز های این کشور فعالیت می کند. در واقع وظیفه رسمی سرویس اطلاعات خارجی روسیه مبارزه با تروریسم و محافظت از منافع اقتصادی روسیه در جهان است. وظیفه غیررسمی این سازمان نیز تحکیم قدرت سیاسی در داخل روسیه است.

 البته روسیه سابقه بسیار قدرتمندی در جاسوسی دارد و تاریخ جاسوسی در این کشور به دوران حکومت تزارها بر این سرزمین بازمی گردد. با این حال بعد از سقوط اتحاد جماهیر شوروی KGB که یک سازمان جاسوسی قدرتمند با اختیارات نامحدود بود به سازمان های کوچک تری با اختیارات بسیار محدود تقسیم شد. اما این محدودیت ها مدت زیادی به طول نینجامید و از زمانی که ولادیمیر پوتین (یکی از اعضای سابق KGB) سکان قدرت را در روسیه به دست گرفت، سرویس اطلاعات جاسوسی خارجی (SVR) توانست بسیاری از اختیارات و اقتدار سابق سازمان های جاسوسی را به دست آورد.

 در حال حاضر مقامات امریکایی بر این باورند که میزان جاسوسی این سازمان در امریکا به میزان فعالیت های جاسوسی آن در دوران جنگ سرد بازگشته است. «پیتر ارنست» مدیر اجرایی موزه بین المللی جاسوسی در واشنگتن که به عنوان مامور CIA بیش از سه دهه در رقابت های سازمانش با KGB حضور داشته این باور را تایید می کند. ارنست در این خصوص می گوید: سازمان های جاسوسی روسیه امروز اگر مهم تر از گذشته نباشند کمتر از آن نیز نیستند و همانند گذشته از اهمیت برخوردارند. وی در ادامه اظهارات خود با اشاره به اینکه روسیه اصلاً میزان فعالیت های جاسوسی اش را کاهش نداده، می گوید: SVR به شدت مظنون است که نقش اصلی را در ترور «الکساندر لیتویننکو» جاسوس سابق KGB بازی کرده باشد.

بعد از امریکا انگلیس دومین کشوری است که به شدت نگران میزان فعالیت های جاسوسان روسی در این کشور است. مقامات امنیتی انگلیس بر این باورند که میزان فعالیت های جاسوسی روسیه علیه انگلیس همچنان در سطح دوران جنگ سرد قرار دارد. در همین خصوص «جاناتان اوانس» مدیر سازمان ضدجاسوسی انگلیس با اشاره به صرف هزینه های کلان و نیرو های فراوان برای مقابله با جاسوس های روسی تاکید کرده که هزینه های صرف شده در این زمینه به همان اندازه یی است که برای مقابله با القاعده به کار گرفته می شود.

به گفته وی حداقل دو هزار فرد مرتبط با تروریسم و تهدیدکننده امنیت ملی در خاک انگلیس وجود دارد و این در حالی است که سازمان MI5 دیگر توان کافی برای تعقیب آنها را ندارد. اوانس با اشاره به اینکه برخی کشورها همچون گذشته به فعالیت مخفی به منظور کسب اطلاعات در خصوص فناوری های نظامی در انگلیس و جاسوسی اقتصادی و سیاسی از جمله حمله الکترونیکی به رایانه ها ادامه می دهند، می افزاید: با وجود پایان جنگ سرد سازمان MI5 کماکان باید با فعالیت های جاسوسی روسیه، چین و چند کشور دیگر مقابله کند. وی در عین حال نگرانی از هدر دادن پول و نیرو توسط سازمان و بی ثمر بودن مبارزه با جاسوسان را بجا دانست.

البته پوتین چنین اتهام هایی را علیه سرویس اطلاعات خارجی تکذیب کرده و این سازمان را یکی از حرفه یی ترین و کارآمدترین نهاد های امنیتی توصیف کرده است. در واقع باید گفت که طی سالیان اخیر سازمان های جاسوسی روسیه به یکی از قدرتمندترین گروه های سیاسی در این کشور تبدیل شده اند. این در حالی است که بسیاری از ماموران سابق KGB نیز بسیاری از پست های کلیدی کرملین را در اختیار خود گرفته اند. یک ضرب المثل قدیمی در روسیه می گوید: «هیچ چیزی مثل جاسوسی نیست.»

 

سازمان امنیت داخلی رژیم صهیونیستی (شاباک)

 
 

این سازمان مسئول جمع آوری اطلاعات درباره سازمانهای اطلاعاتی خارجی مربوط به دول دوست و دشمن و فعالیتهای آنها و تأمین امنیت مقامات و تأسیسات اسراییلی، تحقیق درباره خرابکاری علیه دشمنان داخلی و خارجی، از جمله خرابکاری و تروریسم در اسراییل و خارج است.

 


شاباک یا به صورت مخفف شین بت یا شین بث، سرویس ضد اطلاعات و امنیت داخلی اسراییل است. شین بت خلاصه کلمه ‹‹خدمت به امنیت›› است. ایسر هرئیل از زمان شکل‌گیری این سازمان تا سال 1952م. رئیس آن بود. نامبرده بعدها به ریاست موساد هم رسید.  این سازمان مسئول جمع آوری اطلاعات درباره سازمانهای اطلاعاتی خارجی مربوط به دول دوست و دشمن و فعالیتهای آنها و تأمین امنیت مقامات و تأسیسات اسراییلی، تحقیق درباره خرابکاری علیه دشمنان داخلی و خارجی، از جمله خرابکاری و تروریسم در اسراییل و خارج است.

 

 شین بت همه اطلاعات واصله را ارزیابی نموده و آنها را با اطلاعات آشکار مطابقت می دهد و گزارشات اطلاعات پخته را به سازمانهای مناسب دولتی ارائه می دهد. دو هدف اصلی فعالیت این سازمان، سرویسهای امنیتی و اطلاعاتی شوروی (در سابق و قبل از فروپاشی) و دول عربی بود.  فعالیت‌های شین‌بت کاملا سری بود و حتی مردم اسم رئیس آن را هم نمی‌دانستند و سال‌ها تحت نظارت و مسؤولیت دفتر نخست‌وزیر فعالیت می‌کرد. اهداف شین بت در داخل اسراییل را می توان به چهار طبقه تقسیم کرد: اسراییلی، عربی، کمونیستی و خارجی است. افزون بر هدف عربی، به برنامه های خرابکاری گروههای چپ نیز توجه دارد.

شین بث زمانى در عملیات مثبت اطلاعاتى و امور مهاجرت در کشورهاى بالکان بخصوص رومانى، بلغارستان، یوگسلاوى، و لهستان به نحو موفقیت آمیزى دخالت داشته است، ولى دیگر بدان ادامه نمى دهد . شین بت مقام مسئول در مسائل امنیت فیزیکى و امنیت کارکنان مى باشد در ضمن مسئول حفاظت و امنیت شخصى رئیس جمهور، نخست وزیر و وزیر دفاع است. شین بت قدرت دستگیرى کسى را ندارد و تنها در عهده بخش "وظایف ویژه" اداره بازرسى پلیس اسرائیل است که یک نیروى ملى است و اداره مرکزى آن در اورشلیم واقع شده است. زمانى که دستگیرى فردى لازم است شین بث گزارش مفصلى را درباره آن فرد به علاوه درخواست حکم جلب را به وزارت دادگسترى تسلیم مى کند اداره حقوقى درخواست را به بخش "وظائف ویژه" مى فرستد که حکم جلب را صادر و فرد خاطى را دستگیر مى کند. زمانى که که اقدام فورى لازمه و ضرورى است شین بث مستقیما بخش "وظائف ویژه" را باخبر مى کند، این بخش قدرت دستگیرى مظنون و زندانى نمودن موقت او را داشته و مى تواند صدور قبض ضمانت را به تعویق اندازد گاهى افسر شین بث به عنوان مشاور مخصوص در دادگاه کنار اعضای دادستانى حضور مى یابد.

سازماندهى:

شین بث، هشت " 8 " اداره براى انجام وظائف و عملیات خود را تشکیل داده است :

1- اداره امور اعراب

2- اداره امور غیرغرب

3- اداره امنیت حفاظتى

4- اداره پشتبانى عملیاتى

5- اداره تکنولوژى

6- ادره مشاورت حقوقى و بازپرسى

7- اداره هماهنگى و طرح ریزى

8- و امور ادارى.

ادارى منطقه اى صحرائى شین بث از مناطق "غزه سینا" با اداره مرکزیش در اشگلون منطقه شمالى که اداره مرکزیش در حیفا است و منطقه کرانه غربى با اداره مرکزى خود در اورشلیم واقع شده است یک واحد در داخل اداره مرکزى ملى شین بث در تل آویو مى باشد که به عنوان چهارمین اداره منطقه اى انجام وظیفه مى نماید این دوایر منطقه هاى خود نیز به بخشهاى متساوى دیگرى تقسیم شده اند ولى از تشکیلات اصلى مادر کوچکتر  مى باشند .

"امور اعراب" مسئول نظارت بر فعالیتهاى اعراب در زمینه هاى ضد جاسوسى عملیات ضد تروریستى کنترل براندازیهاى سیاسى تحقیقات حفظ نگهدارى اندکس " لیست اسامى و موضوعات " ضد اطلاعاتى درباره اعراب است واحد و اجزاى که اینگونه فعالیتها را به عهده دارند از قسمتهاى تدافعى و تهاجمى تشکیل شده اند این اداره از طریق دفاتر صحرائى که توسط افسران منطقه اى کنترل مى شود عمل مى نماید اینگونه افسران منطقه اى مى دهند ولى اتکا آنها در بر دایره "امور اعراب" براى راهنمائى و پشتیبانى است که شامل کمک در مسائل ضد جاسوسى و ضد خرابکارى و تامین مراقبتهاى مخفى و پشتبانى ضبط و بایگانى است وظائف نهائى اداره مرکزى " مقر فرماندهى کل " تعین دکترین، و نظارت و سیستماتیک نمودن فعالیتها مى باشد.

 دایره "امور غیرعرب" نفوذ به داخل احزاب سیاسى افراطى نظیر حزب کمونیست اسرائیل کمونیستها جدید چپ گرا که گروه عظیمى از منشعبین بوده و حامى اعراب مى باشند چپ جدید اسرائیل ضد صهیونیستها و سازمانهاى راست افراطى را به عهده دارد. این اداره همچنین تقلبات بازار سیاه قاچاق پول و اجناس به داخل و خارج از کشور و نقض قوانین کنترل اقتصادى را تحقیق و تعقیب و رسیدگى مى کند.

شین بث قوانین کنترل اقتصادى را تحقیق یا ضبط صحبتهاى دیپلماتیک تلفنى، و تلفنهاى داخل کشور مى باشد.

دایره امور غرب، مسئول روابط وابسته با بیگانگان و انجام همه تماسهاى مکاتباتى شین بث با دیگر سرویسهاى اطلاعاتى و امنیتى بیگانه مى باشد. بازپرسى از مهاجران یهودى که از شروى و کشورهاى اروپاى شرقى آمده اند، نیز توسط این دایره تقبل شده است.

اداره امنیت حفاظتى مسئول حفاظت از ساختمانهاى دولتى و سفارتخانه هاى اسرائیل، تاسیسات ال آل وزیم و کشتیهاى تجارى، تاسیسات علمى و صنایع نظامى، و حفاظت از رهبران کشور مى باشد در ضمن این اداره از همه مجتمع هاى صنعتى مهم و حیاتى مخصوصا صنایع که داراى ارزش عینى و یا بالقوه حفاظت مى کند.

در جلوگیرى از درز و افشای اسرار صنعتى نظیر اختراعات مراحل عمل آمار و غیره دخالت دارد همچنین روابط و تماس وابسته با کلیه افسران امنیتى که در داخل دولت اسرائیل فعالیت مى کنند نیز دارد اگر چه افراد گارد و افسران امنیتى حقوق خود را از موسساتى که در آن فعالیت دارند دریافت  مى کنند ولى استخدام آموزش و کنترل آنان در مسئولیت شین بث است اداره امنیت حفاظتى کنترل امنیت ارتباطات داخلى سرى را نیز در اختیار دارد.

براى مثال یک واحد کوچک در داخل این اداره تمامى مسائلى که در رابطه با جاسوسى است با دفتر سانسور نامه و تلگراف رتق و فتق مى کند.

اداره "امنیت حفاظتى" فعالیتهاى امنیتى شین بث را در خارج از کشور نظیر حفاظت از پرسنل دفاتر حمل و نقل، بخشهاى دیپلماتى تجهیزات و وسائل را اداره مى کند اگر چه موساد مسئول عملیات یک جانبه و مسائل "روابط وابسته" اطلاعاتى است و سرویس اطلاعات نظامى کنترل سیستم اتاشه نظامى و "روابط وابسته" نظامى را در اختیار دارد شین بث نیز امنیت حفاظتى و "روابط وابسته" با سرویسهاى امنیتى محلى کشورهاى بیگانه را مثال یک دفتر منطقه اى "امنیت حفاظتى" در پاریس وجود دارد که وظیفه و توجه عمده آن به امنیت از ال آل وزیم  معطوف مى باشد.

اداره "پشتبانى عملیاتى" مسئول پشتبانى و یارى ادارات عملیاتى با تامین مراقبت مخفى مشاهدات امنیت فرودگاه ها سانسور تجهیزات استراق سمع وظایف ویژه و پشتبانى در خنثى سازى امواج صوتى و ایجاد پارازیت مى باشد این اداره داراى واحدهاى تاکتیکى است که عملیات ضد اطلاعاتى حفاظت مقامات عالیرتبه کشورى و ضبط تلفنى رایایى مى رساند این اداره با به کارگیرى یک دستگاه گیرنده فوق العاده پیشرفته که بوسیله یک دستگاه کنترل با صفحات کلیدى که در دفاتر شین بث را از ضبط تلفنى از طریق جعبه هاى محلى انشعاب تلفنى و حتى از طریق مرکز تلفن که تحت نظارت وزارت خدمات مخابراتى و تلفنى مى باشد بى نیاز مى کند و نیز از امکان بهره بردارى سوع کارمندان چپ گراى "خدمات تلفنى" بدین نحو جلوگیرى مى کند.

اداره تکنولوژى پشتبانى خود را در اختیار ادارات عملیاتى در زمینه هاى زیر قرار مى دهد: الکترونیک مکانیک و شیمیائى این اداره پشتبانى تکنیکى خود را در حوزه هاى عملیاتى نظیر تامین مراقبتهاى مخفى صوتى و تصویرى ارتباطاتى، عکسبردارى، دخول سرى، ضبط تلفنى، سانسور نامه ها و وسایل امنیتى و غیره در اختیارات ادارات عملیاتى مى گذراند.

اداره "مشاورت حقوقى و بازرسى" مسئولیت همه پرسى هاى ضد اطلاعاتى و امنیتى که به بخش "وظائف ویژه" پلیس واگذار نمى شود را براى ادارات عملیاتى شین بث انجام مى دهد این اداره بهره بردارى ویژه اى از دستگاههاى ویژه اى از دستگاه دروغ سنج مى نماید همچنین بر موثق بودن منابع رسیدگى نموده و جعل کنندگان و یا عمال دوجانبه مظنون را مورد نظارت و رسیدگى خود قرار مى دهد پرسنل بخشهاى این اداره به مناطق مختلف کشور سفر کرده و آزمایش دروغ سنجى و بازپرسى را انجام مى دهد در ضمن در تهیه پرونده هاى محاکمه افراد و دیگر مسائل حقوقى مورد نیاز ادارات عملیاتى شین بث را یارى مى کند.

اداره "هماهنگى و طرح ریزى" مسئول هماهنگى متدولوژى ضد اطلاعاتى و امنیتى کارآموزى و ارزیابى و تقویت امنیتى و بایگانى و ثبت مرکزى است این اداره پرونده هاى "کارت و مشخصات" افرد غیرعرب را نگهدارى مى کند علاوه بر مراحل عادى صدور کارت مشخصات بایگانى و ثبتى نیز درباره تمام افرادى که در پلیس کشور پرونده دارند مى باشند بدین طریق همه دفاتر دولتى به سرعت مى توانند از طریق شین بث پرونده پلیس کارمندان کنونى یا آینده را رسیدگى و مشاهده کنند. همه گونه نتایج حاصل از مراحل ردیابى از قبیل رسیدگى به صحت اسامى تا تحقیق و بازجویى از همسایگان به این اداره کاتالیزه شده است. این بایگانى از یک کامپیوتر نظامى استفاده مى کند.

بایگانى اسامى و مشخصات اعراب هنوز به سبب مشکلاتى که در اسامى عربى وجود دارد به کامپیوتر مجهز نشده است.

امور ادارى، مسائل و وظائف عادى نظیر اداره پرسنلى مالى تدارکات و حمل و نقل ارتباطات و امنیت را به عهده دارد.

تشکیلات تعیین خط مشى در داخل شین بث "مدیریت سرویس" نامیده مى شود. این مجتمع یک بار در ماه تشکیل مى شود و اعضاء آن مشتمل از مدیران ادارت " از جمله مدیران منطقه اى " است که از یک رتبه و درجه مساوى برخوردار مى باشند.

عملیات اداری

رئیس شین بث توسط نخست وزیر انتخاب مى شود نخست وزیر ممکن است براى انتخاب کسانى مشورت و یا درخواست توصیه نماید ولى به تصویب مسئول کنست و کابینه نیازى ندارد. شین بث مسئول حفاظت از همه پرسنل اطلاعاتى غیرنظامى و پرسنل امنیتى است علاوه بر این شین بث پرسنل را بر اساس خصوصیات مشخصى که بر اصل وفادارى به کشور تحصیلات قابلیت و استعداد و توانائى استوار است انتخاب مى کند و در معرض پذیرش و تصویب سرویسهاى غیرنظامى کشور قرار مى دهد تا نهایتا به استخدام آنان درآید ارتش در قبال مراحل امنیتى که مرتبط به پرسنل نظامى است نسبتا خودمختار است زیرا که واحدهاى امنیت نظامى اکثر این مقدمات را شخصا به عهده دارد به هر صورت، شین بث، معیارها رویه ها و سیاستها، را براى کنترل امنیتى ارتش وضع و تنظیم مى کند.

از میان 500 شین بث حدود 100 نفر ابتدا انتخاب سپس غربال شده و نهایتا به عنوان افسر امنیتى تعلیم و آموزش داده شده اند تا در تمام تشکیلات دولتى به فعالیت بپردازند اینگونه افسران در دفتر نخست وزیر سرویسهاى اطلاعاتى و امنیتى از جمله موساد انیستیتوهاى علمى تاسیسات ال آل و مقرهاى خدمات خارجى مستقر شده اند.

اکثر کارمندان کادر که تعدادى از آنان نیز زنان اسرائیلى مى باشند از سوابق تحصیلى عالى، و تجارب گسترده برخوردارند. حدود 1/3 افسران        شین بث، در ابتدا شروع کار خود، به عنوان افسران امنیتى در خارج از کشور عهده دار وظایفى گردیده، و تحت کنترل ادارى و عملیاتى موساد قرار مى گیرند پس از اتمام تکالیف خارجى و بازگشت به کشور افسران شین بث به سرویس امنیتى داخلى بازگردانده مى شوند از آنجا که افسران عالیرتبه موساد و شین بث تحت کارآموزى و آموزش مشابه اى در مدرسه "عملیات عالى مشترک" قرار گرفته اند متد عمل و سبک کار مشابهى دارند.

تبادل پرسنل به مقدار زیادى در بین سرویسها معمول است شین بث ممکن است یک سرگرد ارتش را براى وظائف موقتى بپذیرد یا آنکه یک افسر بازنشسته را بر اساس کار دائمى به استخدام خود درآورد.

تمام کسانى که به استخدام شین بث درمى آیند در معرض تحقیقات کامل "سوابق امنیتى" قرار گرفته و حداکثر آزمایشات جسمى امتحان دروغ سنجى و آزمایشات دقیق روانکاوى را باید با موفقیت بگذرانند. رسیدگى امنیتى از متولدین اسرائیل نسبتا آسان است زیرا که اسرائیلى هاى جوان زندگى کاملا تدوین شده اى دارند و به سختى از راحت طلبى هاى زندگى خصوصى برخوردار شده اند پرونده هاى پلیس کارنامه مدرسه اى معلمین و پروفسرهاى دانشگاهى کارنامه نظامى جنبشهاى جوانان گرایشات سیاسى کارنامه راى آنان تاریخچه خانوادگى تمایلات سیاسى و دوستان آنان با دقت از نزدیک مورد بررسى و آزمایش قرار خواهد گرفت اگر متقاضى متولد خارج از اسرائیل است کارنامه مفصل مهاجرت او ممکن است اطلاعات مناسبى را آشکار کند که با "بازپرسى روبه رو" مى توان آن را دوباره بازرسى و چک نمود وفادارى به اسرائیل ملاک اساسى مى باشد.

 اگر متقاضى از جوانى یک صهونیست بوده باشد او به "طبقه بندى ویژه" تعلق دارد اگر او هرگز به احزاب چپ نظى یا به حزب دست راستى "هروت وابسته نبوده باشد امکان استخدام او نسبتا بهبود مى یابد اینکه یک یهودى گذشته اش ناشناس باشد نسبتا غیرممکن است زیرا که او زمانى در اختیار مسئولین کشور بوده است در ضمن چون در اسرائیل افراد کاملا مطمئن که داراى مجالس و محافل یهودى بوده و یا مى باشند از هر کشور بیگانه اى بسیار زیاد است آنها مى توانند مورد مشورت اطلاعاتى درباره متقاضیان قرار گیرند.

رئیس شین بث یک افسر رتبه اول از یک سرویس غیرنظامى مى باشد و داراى حقوق و مزایاى پذیرائى است تفاوت نسبتا ناچیزى بین رتبه وجود دارد که بواسط مزایاى نسبتا خوبى نظیر منازل مسکونى وسایل حمل و نقل و مسافرت مخصوصا در رتبه هاى بلندپایه جبران شده است.

روشهاى عملیاتی

عملیات شین بث در داخل اسرائیل مى تواند به 3 دسته ذیل تقسیم شود.

1- عملیات بر علیه بیگانگان به طور عموم

2- بر علیه اعراب

3- بر علیه اسرائیلها

به نظر مى رسد که در عملیاتها تفاوت ناچیزى در به کارگیرى تکنیکها وجود داشته باشد ولى داراى تفاوت بیشترى در شدت و دامنه آن مى باشد زیرا که اکثر آن بر علیه اعراب جهت داده شده است.

فعالیتها و عقاید دیپلماتها چه در داخل و یا خارج از تاسیسات دیپلماتیک موجود در اسرائیل از مهمترین مسائل مورد توجه شین بث مى باشد دولت اسرائیل ترجیح مى دهد که حضور دیپلماتها را به عنوان جستجو کنجکاوى و جمع آورى اطلاعات تلقى کرده تا آنکه براى ارتقا روابط صمیمى به اسرائیل آمده باشند.

درجه و ظن و شدت عملیات بر علیه دیپلماتها توسط روابط غالب بین کشورها و اهداف بلندمدت دیپماتیک آنها تعیین مى شود عملیات شین بث با پلیس و اطلاعات نظامى بسیار خوب و تنظیم و هماهنگ شده است پلیس اسرائیل بسیار نزدیک با شین بث در حفاظت از تاسیسات خارجى نظیر سفارتخانه ها و کنسولگریها فعالیت مى کند و در تامین مراقبتهاى مخفى دیپلماتها روزنامه نگاران و خبرنگاران خارجى و توریستهاى مورد توجه شین بث با آن همکارى مى کند افسران پلیس مراقبت 24 ساعته در مقابل همه سفارتخانه ها کنسولگریها نمایندگى ها و مکانهاى هیئتهاى مسکونى و محلهاى مسکونى سفرا و مقامات دیپلماتیک را حفظ مى کند آنها ورود و خروج پرسنل خارجى بخصوص افسران دیپلماتیک را که بعد از ساعات عادى ادارى یا در تعطیلات در محل کار خود حضور مى یابند را ضبط مى کند در ضمن آنها شماره نمره اتومبیلى که افسران با آن حضور یافته و یا خارج مى شوند را یادداشت مى کنند نمره هاى دیپلماتیک در رنگ با اتومبیلهاى خصوصى تفاوت دارد و داراى اعداد پیشوندى است که کشورها بخصوصى را نشان مى دهد.

امنیت مناطق مرزى و سرزمینهاى اشغالى اساسا در مسئولیت سرویس اطلاعات نظامى گارد مرزى و شین بث است با استفاده از خبردهندگان که احتمالا از اعراب محلى یا یهودیان فلسطینى است و بسیار شبیه اعراب مى باشند شین بث توانسته است در عناصر مخرب عرب از جمله هسته هاى کمونیستى و گروهاى ناسیونالیست عرب نفوذ کند این خبردهندگان حین بازگشت به کشورهاى مجاور عوامل جاسوس محلى عرب را نیاز با خود همراه کرده و با هماهنگى با اطلاعات نظامى آنها را به عمال دوجانبه تبدیل مى کند.

غیر از اعراب شین بث نظر خود را اساسا به عناصر مخرب چپ معطوف ساخته است احزاب چپ که وفادارى خود را به شوروى اعلام نموده و آن را جز وظایف خود مى دانند از احزاب قانونى شناخته شده اند و در مجلس کنست نمایندگانى دارند شین بث به نحو کاملى در هسته هاى تشکیلاتى کمونیستها نفوذ کرده و از طریق خبر دهندگانشان فعالیتهاى آنان را دنبال مى کند و عملیات تکنیکى و تامین مراقبت مخفى را بر علیه آنان اجرا        مى نماید عمال شین بث در بسیارى از جلسات "جبهه بین المللى کمونیست" شرکت کرده اند.

از آنجا که همه خارجیان بدون توجه به ملیت یا مذهب که شامل یهویان نیز مى شود به عنوان خطرات بالقوه براى کشور اسرائیل به حساب آورده مى شوند سبب آن شده است که شین بث تعداد زیادى از خبردهندگان خود را از میان مردم محلى اسرائیل که به جهت کار و یا فعالیت در تماس با خارجیان مى باشند استخدام مى کند براى مثال کارمندان مشروب فروشى، منشى هاى هتل، تلفنچى، سکرتر، رانندگان تاکسى، مستخدمین، فروشندگان، خوروبار فروشى و شیرینى جات فاحشه ها، شوفرها و گارسونها در یک طبقه بندى ویژه اینگونه کارها مى باشند همچنین در این طبقه بندى اعضا اتحادیه هاى تجارى دانشمندان و کسانى که در زمینه هاى علمى مى باشند نیز قرار دارند.

در اسرائیل قانونى وجود دارد که به پلیس و سرویسهاى امنیتى اختیار مى دهد که هر تبعه اسرائیلى را در تماس با خارجیان است دستگیر و بدون اجازه رسمى یا بدون اجازه اسمى یا بدون دلیل موجه و آشکارى نظیر "استخدام" و یا "انجام معاملات" براى بازجوئى حبس نماید.

چون همه دیپلماتها در معرض تامین مراقبتهاى مخفى مى باشند شین بث به راحتى از تماس آنها با اتباع اسرائیلها آگاه مى شود زمانى که طرح و نقشه اى وجود داشته است و شین بث تحریک و ظنین شود براى افزایش و کسب اطلاعات بیشتر از وسائلى براى ضبط تلفن و تلگراف و استفاده از دیگر روشهاى تکنیکى مى کوشد احضار اتباع اسرائیل و تلاش در جلب همکاریهاى آنان توسط اعضا شین بث امرى غیرعادى نمى باشد در صورتى که فرد مزبور از این کار خوددارى کند متمم قانون جنائى " امنیت کشور " براى تذکر داده مى شود و نتایج شوم آن را به او اخطار مى کنند این امر معمولا شخص را وادار به قبول مى نماید مقامات امنیتى اسرائیل به دنبال آثار و علائمى از روابط نامشروع افراد مى باشند تا بتوانند آن را به عنوان مستمسکى براى جلب و پذیرش همکارى آنان به کار برند براى مثال شین بث تلاش کرد که توسط یک کارمند دفترى که روابط با یک دختر اهل اورشلیم داشت به دفتر سرکنسول ایالات متحده در اورشلیم نفوذ کند آنها کوشیدند که با صحنه سازى و حیله سقط جنین دروغین این کارمند را در یک تلاش ناموفق به استخدام خود درآورند آنها قبل از تلاش به اخاذى و تهدید او کوشیدند تا توسط این دختر اسرائیلى اطلاعاتى را بیرون کشند.

دو هدف بسیار مهم دیگر براى شین بث در اسرائیل سفارت آمریکا در تل آویو و تشکیلات نظارت بر آتش بس سازمان ملل متحد " پاسداران صلح " که داراى یک اداره مرکزى در اسرائیل است مى باشند دو یا سه کوشش ناتمام و عقیم در استخدام کادرهاى دریائى بوسیله پاداشهاى پولى انجام پذیرفته است عملیات شین بث در استخدام پرسنل روشهاى تهدید ترس و اخاذى مى باشد.

در سال 1945 یک میکروفن مخفى که توسط اسرائیلى ها در دفتر سفیر آمریکا در تل آویو کار گذارده شده بود کشف شد در 1956 یک ضبط تلفنى که متصل به دو تلفن محل مسکونى هیئت نظامى آمریکا بود پیدا شد در متصل 1960 یک میکروفن در پشت گچ دیوار دفترى که اتاق افسران عملیاتى کمیسیون مشترک آتش بس اسرائیل و اردن بود کشف شد.

رئیس شین بث اخیرا در شهادت در مقابل کمیته قضائى مجلس کنست اظهار کرد که شین بث مکررا دست به دخول غیرقانونى و ضبط تلفنى در اسرائیل زده است برطبق گزارشات آنچه مورد توجه اعضا کمیته بوده است مسئله تهیه اطلاعاتى است که مرتبط به "امنیت ملى" نمى باشند اینگونه تذکر داده شده است که اینگونه فعالیتها بر اساس هیچ قانونى نمى باشد و تنها با اجازه و اختیار رئیس شین بث بدان عمل شده است.

اسرائیلى ها خود را در اجرا ماهرانه تامین مراقبتهاى مخفى و دخول سرى بسیار خوب نشان داده اند زنان و مردان اغلب با هم در تیم هاى تامین مراقبت و تعقیب مخفى به منظور تخفیف شک و ظن قرار داده شده اند اگر شخص مورد تعقیب براى استفاده از تلفن در کنار کیوسکى توقف کند بلافاصله تیم تامین مراقبت شرایط را به مرکز کنترل اطلاع داده که آنها تیم "ضبط تلفنى" را باخبر کرده و تلاش به ضبط آن نمایند گفتار و یا اطلاعات مربوطه بلافاصله به تیم تامین مراقبت در خیابان منتقل مى شود پرسنل شین بث در دخول به منازل خصوصى مهارت داشته و در آنجا با مهارت به بازرسى اسباب و نامه هاى افراد مى پردازند. تجهیزات عکسبردارى قابل حمل مخصوصى براى اینگونه مقاصد به کار رفته و ظهور آن در لابراتوار شین بث به دست مى آید.

تکنسین هاى شین بث فرستنده هاى رادیوئى را در کیفهاى فونوگراف " دستگاه ضبط صدا " در کفه قلابى زیرین قوطى هاى قهوه کار مى گذارند همچنین در انتهاى اجاقهاى خوراک پزى دستى که مى تواى بدون درآوردن وسائل ارتباطاتى " گیرنده فرستنده " از آن به عنوان اجاق استفاده نمود نصب مى کنند.

(سازمان اطلاعات نظامی رژیم صهیونیستی(امان

 

 سران رژیم صهیونیستی در کنار موساد ، یک واحد اطلاعات نظامی تأسیس کردند که به طور کامل ، زیر نظر ارتش اسرائیل فعالیت می کرد. این واحد سری کمتر نزد مردم عادی شناخته شده است ؛ اما دقیق ترین ، منضبط ترین و مرگبارترین واحد اطلاعاتی جهان است. اسرائیلی ها نیز تمایلی به شناساندن این واحد ندارند و حتی بسیاری از فعالیت های این واحد سری را به نام موساد منتشر می کنند.


پایان جنگ جهانی دوم ، ده ها هزار جاسوس و سرجاسوس و نظامیان اطلاعاتی را به خانه های خود بازگرداند. بخش بزرگی از این جاسوسان ، یهودی بودند که به دلیل انگیزه های نژادی علیه دولت آلمان نازی و ایتالیا فعالیت می کردند. آنها به کشورهای مطبوع خود بازنگشتند. بلکه به سراغ سرزمین موعودشان (اسرائیل) رفتند و کار تشکیل چند مجموعه بزرگ اطلاعاتی را پی گرفتند.

موساد معروف ترین سازمان اطلاعاتی آنها بود. آنها در کنار موساد ، یک واحد اطلاعات نظامی تأسیس کردند که به طور کامل ، زیر نظر ارتش اسرائیل فعالیت می کرد. این واحد سری کمتر نزد مردم عادی شناخته شده است ؛ اما دقیق ترین ، منضبط ترین و مرگبارترین واحد اطلاعاتی جهان است. اسرائیلی ها نیز تمایلی به شناساندن این واحد ندارند و حتی بسیاری از فعالیت های این واحد سری را به نام موساد منتشر می کنند.

سازمان امان در سال 1953 به وجود آمد و در آن زمان به سازمان اطلاعات "ممان" معروف بود و زیر نظر بخش عملیات نظامی ارتش اسراییل فعالیت می کرد. کلمه امان مشتق از عبارت عبری ‹‹اغاف مودیعین›› و معنی آن دفتر اطلاعات و امنیت است و مخصوص امنیت نیروهای مسلح و جمع‌آوری اطلاعات مهم نظامی و تاکتیکی و عملیاتی درباره نیروهای مسلح عربی و توان سیاسی و اقتصادی ـ که شاید بتوان بری کمک به نیروهای نظامی و پیشبرد اهداف در عملیات‌ها از آن استفاده کرد ـ‌ است.

سرجاسوس معروف اسرائیلی - الی کاهن - در دهه 1960 در سوریه ، یکی از جاسوسان سازمان اطلاعات نظامی بود که تا سطح کاندیداتوری وزارت دفاع سوریه پیش رفت و اگر تنها یک اتفاق ساده موجب دستگیری و اعدام وی نمی شد ، اسرائیل بدون شلیک حتی یک گلوله ، ارتش سوریه را در اختیار می گرفت. اطلاعاتی که الی کاهن طی چند سال به اسرائیل مخابره کرد ، سبب شد تا ارتش اسرائیل در نبرد شش روزه با ارتش سوریه ، همواره با اطلاعات کافی و سنجیده وارد عمل شود.

سازمان اطلاعات نظامی ارتش اشغالگران جزئی از مجموعه تشکیلات اطلاعاتی رژیم صهیونیستی و مسئول جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات است و با سایر سازمان های اطلاعاتی اسراییل در جهت تعیین اهداف، هماهنگی و همکاری دارد. این سازمان مسئول اعلام هشدار جنگ و یا اقدامات نظامی علیه یهودیان است و ارزشیابی اطلاعات ملی در زمینه های نظامی و سیاسی برای امنیت میدان های نبرد و حفاظت اطلاعات ارتش بر عهده سازمان اطلاعاتی به نام "امان" است که سایر سازمان های اطلاعاتی این رژیم را جهت دهی  می کند ؛ این سازمان ها عبارتند از :

1ـ شعبه های اطلاعات نیروهای مختلف ارتش مانند سازمان های اطلاعاتی ـ عملیاتی نیروی زمینی و مجموعه اطلاعاتی معروف به " لمدان " وابسته به نیروی هوایی و سازمان اطلاعات نیروی دریایی " مدان ".   

2ـ شعبه های اطلاعات فرماندهی مانند فرماندهی شمال و فرماندهی مرکزی و فرماندهی جنوب و جبهه مرکزی.

3ـ شعبه های اطلاعاتی که با سرویس های امنیتی موساد و شاباک و سرویس های وابسته به پلیس همکاری می کنند.

واحدهای سازمان اطلاعات امان

  • واحدهای دایره  بخش اطلاعات : نیروهای اطلاعاتی و بخش جمع آوری اطلاعات
  • واحدهای جمع آوری اطلاعات : گردان های اطلاعات کد  و رمز 8200  و واحد حتصاب ، مجموعه واحد های پیش بینی اطلاعات، مجموعه جذب و هدایت نیروهای انسانی
  • واحد تجسس : گردان تجسس
  • امنیت اطلاعات : بخش امنیت اطلاعات ، کنترل و سانسور نظامی
  • واحد های فرعی : واحد نقشه برداری ، بخش کنترل ، بخش روابط خارجی ، واحدهای ویژه معروف به "سییرت مثکال"
  • واحد حتصاب : این واحد وابسته به سازمان اطلاعات ارتش است و وظیفه اصلی آن جمع آوری اطلاعات از رسانه های عمومی و سرویس های غیر سری مانند برنامه های تلویزیون و رادیو و روزنامه ها و انترنت و برگردان قسمت های مهم و اصلی و گوناگون اطلاعات از زبان های مختلف می باشد و این واحد تامین کننده بیش از نصف اطلاعات مجموعه اطلاعات این رژیم نیز می باشد .

مجموعه اطلاعاتی جذب و بکارگیری نیروی انسانی " واحد 504"

این واحد ، واحد نسبتا کوچکی در ارتش اسراییل است و مسئول به کار گیری و هدایت مزدوران خارج از فلسطین اشغالی را به عهده دارد و با سرویس امنیت داخلی شاباک همکاری دارد و مانند واحدهای انسانی سرویس های موساد و شاباک عمل می کند و افسری با درجه سرتیپی، فرماندهی این واحد را بر عهده دارد و افسران شاغل در این واحد به "کتمیم" یعنی افسران ویژه معروف هستند و این افسران دو وظیفه به عهده دارند : عده ای وظیفه هدایت و به کارگیری مزدوران را به عهده دارند و عده ای نیز مسئول بازجویی از اسرا و زندانیان هستند.

گوشه ای از تاریخچه واحد 504

این واحد در سال 1949 به فرماندهی "دیوید کارون " تشکیل شد و در آن زمان "اطلاعات 10" نام داشت . کارون مهم ترین وظایف این واحد را این گونه بر می شمرد : جمع آوری اطلاعات از ارتش های کشورهای عرب همسایه  در مورد تمرینات نظامی ، سازماندهی ادوات نظامی ، سطح پیشرفت و اطلاعات میدانی و زیر ساختی آنان .  در آن زمان کارون پیشنهاد کرد که پنج پایگاه برای این واحد در سرتاسر اسراییل ایجاد و برای به کاری گیری و هدایت شبکه مزدوران سه شعبه راه اندازی شود. وی خواستار به عهده گرفتن فرماندهی تمامی این مقرها و پایگاه های این واحد شد و از مسئولان خواست به مزدوران و افسران اطلاعاتی سایر واحدهای ارتش اجازه ندهند؛ داخل این پایگاه شوند و دولت آن زمان نیزاین طرح را تصویب کرد.

گردان اطلاعات کد و رمز " 8200"

این گردان  مسئول جمع آوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل و رمزگشایی است و بخشی از مسئولیت های اطلاعاتی را در سازمان اطلاعات ارتش اسراییل بر عهده دارد و به نام "واحد اصلی جمع آوری اطلاعات درسازمان اطلاعات " معروف است . در گذشته به این واحد، "واحد 515 " می گفتند و سپس به "واحد 848" معروف شد و بعد از "جنگ غفران" اسمش تغییر کرد و "واحد 8200 " نامیده شد و این واحد بزرگترین واحد اطلاعاتی ارتش اسراییل است و تامین کننده اطلاعات سایر واحد ها به شمار می رود و باید فرمانده این واحد دارای درجه سرتیپی باشد و باید شخصیتش ناشناس و سری باقی بماند.

این واحد چندین مرکز استراق سمع دارد که معروف ترین آن ها در جبل الشیخ در شمال فلسطین واقع است و طبق اطلاعات منابع رسمی، مرکز فرماندهی این واحد در منطقه مرکزی قرار دارد . این واحد مانند سرویس های اطلاعاتی "ان اس آ" در آمریکاست به این تفاوت که این واحد در اسراییل وابسته به اطلاعات نظامی است ولی نظیر آمریکایی آن غیر نظامی و مستقل است .

در مارس 2004 پس از جنگ عراق کمیته تحقیق سرویس های امنیتی گزارشی را منتشر کرد که در آن توصیه شده بود که این واحد از چارچوب سازمان اطلاعات نظامی خارج شود و به واحد اطلاعات ملی کد و رمز تغییر پیدا کند و به صورت غیرنظامی آن گونه که در آمریکا و دیگر کشورها رایج است؛ درآید . با این حال این توصیه بعدها عملی نشد . لازم به یاد آوری است که این واحد از ابزار تکنولوژی بسیار پیشرفته ای استفاده می کند .

تاسیس واحد 504

در دوران قیمومیت انگلیس واحد امنیتی در چارچوب سرویس اطلاعات "شای" به فعالیت پرداخت و وظیفه استراق سمع و تجزیه وتحلیل کدها و رمزگشایی را برعهده داشت که در این زمان مسئولیت این واحد به مردخای الموج سپرده شده بود و در آغاز جنگ سال 1948 دستور العمل رسمی از طرف دولت آن زمان مبنی بر انحلال این واحد صادر شد ولی اعضای این واحد بدون حمایت مالی دولت اسراییل به کار خود ادامه دادند . هنگامی که "ایسار باری" رییس سازمان امان از وضعیت این واحد باخبر شد؛ این واحد را با اسم " ش. م . 2" در کارهای نظامی به کار گرفت . از موفقیت های چشمگیر این واحد رمزگشایی کد و مکالمات رمزی ارتش مصر در جنگ 1948 و شنود گفت و گوهای آنان در مشاجرات و بحث های توافق بر سر آتش بس در پایان این جنگ بود.

جنگ شش روزه 1967

در روز ششم ژوئن سال 1867 یعنی در روز دوم جنگ اعراب و اسراییل این واحد توانست گفت و گوهای میان جمال عبدالناصر و ملک حسین را شنود کند . در این گفت و گو جمال عبدالناصر سعی می کرد؛ پادشاه اردن را اغوا کند و گول بزند . وی ادعا می کرد که نیروی هوایی مصر از آغاز صبح تا کنون در حال بمباران فرودگاه های اسراییل است در حالی که او می دانست نیروی هوایی کشورش روز قبل در عملیات "موکید" کاملا نابود شده بود و همین حمله در واقع شروع درگیری مصر و اسراییل بود . عبدالناصر به این دلیل به ملک حسین دروغ گفت تا او را نیز کاملا وارد درگیری کند و از فشار حملات اسراییلی ها به مصر نیز کاسته شود . در این هنگام کسی از حجم کلی پیروزی های ارتش اسراییل در خشکی و هوا به سبب سانسور اخبار میدان نبرد بنا به دستور "موشه دایان"، وزیر جنگ آن زمان اسراییل اطلاع دقیقی نداشت.

در این مکالمه عبدالناصر به ملک حسین پیشنهاد کرد که آنان صبح روز بعد اعلام کنند و بگویند که حملات علیه فرودگاه های مصر و اردن با مشارکت هواپیماهای آمریکایی و انگلیسی صورت گرفته است و این هواپیماها از ناوهای هواپیما بر مستقر در شرق دریای مدیترانه به پرواز درآمده اند . عبدالناصر عبارت عربی خاصی را که به معنای " بشتاب تا آنان را گول بزنیم " به طور صریح به کار برد . از وی شنیده شد که می گفت بسیار عالی است؛ ملک حسین در این مورد بیانیه صادر خواهد کرد و ما نیز بیانیه صادر می کنیم  و با سوریه ای ها نیز صحبت می کنیم تا آنان هم بیانیه صادر کنند.

بنا به دستور موشه دایان متن این مکالمه در رادیو " ارتش اسراییل " پخش شد . سر تیپ "آهارون یریف" رییس سازمان اطلاعات امان در آن زمان به شدت با این اقدام مخالفت می کرد و متعقد بود این گونه اقدامات منابع و شیوه های کاری اطلاعات اسراییل را افشا خواهد کرد . این اولین باری بود که سازمان اطلاعات این رژیم مکالمه ای را که خود آن را ضبط کرده بود؛ پخش می کرد زیرا از این موضوع می ترسید و دریافته بود که مصر با پخش این دروغ ها می خواهد؛ پای شوروی سابق را به این جنگ بکشاند . زیرا شوروی در آن زمان پیمانی را با کشورهای هم پیمان عرب خود امضا کرده بود که بر اساس این پیمان اگر آمریکا در جنگی علیه کشورهای عرب به نفع اسراییل مداخله می کرد؛ شوروی نیز به حمایت از کشورهای هم پیمان می پرداخت و هم چنین به این دلیل این مکالمه در رادیو اسراییل پخش گردید تا در میان عبدالناصر و ملک حسین شکاف ایجاد کند زیرا این مکالمه نشان می داد که چگونه یکی از آن ها دیگری را فریب می دهد.

رؤسا و فرماندهان امان

1ـ ایسار باری (1949ـ 1948) وی به خاطر صدور دستور قتل یکی از مزدوران عرب محکوم و سپس مجبور به استعفا شد.

2ـ سرتیپ حییم هرزوگ (1950ـ 1949) وی بعدا رییس رژیم اسراییل شد و بلافاصله بعد از وی سرتیپ بنیامین الجبلی از سال 1950 تا 1955 مسئولیت امان را بر عهده گرفت و به دنبال دست داشتن وی در رسوایی شبکه مزدوران مصری از کار برکنار شد.

3ـ سرلشکر یهوشفاط هرکبی (1959ـ 1955) وی به خاطر دست داشتن در قضیه " لیلة البط" ( این عبارت اسم رمز مناوری بود که نیروهای ذخیره را در سال 1959 به خدمت در ارتش از طریق رادیو با 9 کلمه فرا می خواند. در حین این اعلامیه به این نکته که این اقدام صرفا یک مناور است؛ هیچگونه اشاره نشده بود؛ به همین دلیل در میان صهیونیست ها رعب و وحشت زیادی را ایجاد کرد.)

4ـ سرلشکر حییم هرزوگ برای بار دوم فرماندهی این سازمان را از سال 1959 تا 1962 به عهده گرفت.

5ـ سرلشکر مئیر عمیت ( 1962ـ 1963) بعدا به سمت وزیر انتخاب شد .

6ـ سرلشکر اهارون یریف ( 1972ـ 1964) بعدا به سمت وزیر انتخاب شد.

7ـ سرلشکر ایلی زعیرا ( 1974ـ 1972) وی به  دستور کمیته "اگرنات" از مقامش برکنار شد .

8ـ سرلشکر شلومو گازیت ( 1974ـ 1987)

9ـ سرلشکر یهشوع ساگی ( 1979ـ 1983) بعد از کشتار صبرا و شتیلا مجبور به استعفا شد و سپس از طریق عضویت در حزب لیکود وارد کنست شد.

10ـ سرلشکر ایهود باراک ( 1985ـ 1983) وی بعدا رییس ستاد مشترک شد و سپس به عنوان نخست وزیر اسراییل انتخاب شد.

11ـ سرلشکر امنون لیبکن شاحک ( 1991ـ 1986) وی سپس رییس ستاد مشترک و بعدا وزیر این رژیم شد.

12ـ سرلشکر اوری ساگی ( 1995ـ 1991)

13ـ سرلشکر موشه یعلون 1998ـ 1995) وی بعدا رییس ستاد مشترک شد.

14ـ سرلشکر عاموس ملکا ( 2001ـ 1998)

15ـ سرلشکر آهارون زئیفی فرکش ( 2006ـ 2001)

16ـ سرلشکر عاموس یدلین

 

سازمان اطلاعات و امنیت آلمان - بی ان دی

 
 

سازمان اطلاعاتی آلمان که با نام Bundes nachrichten dienst یا Federal Intelligence Service، شهرت دارد در اول آوریل ۱۹۵۶ تشکیل شده است که از دو بخش نظامی و غیر نظامی تشکیل یافته است. مقر اصلی آن درپولاخ نزدیک مونیخ و برلین واقع است که قرار است از سال ۲۰۱۱ همه دفاتر آن در برلین متمرکز شود. این سازمان اکنون ۳۰۰ دفتر در آلمان وکشورهای خارجی دارد. 


 

 

سازمان اطلاعاتی آلمان که با نام Bundes nachrichten dienst یا Federal Intelligence Service، شهرت دارد در اول آوریل ۱۹۵۶ تشکیل شده است که از دو بخش نظامی و غیر نظامی تشکیل یافته است. مقر اصلی آن درپولاخ نزدیک مونیخ و برلین واقع است که قرار است از سال ۲۰۱۱ همه دفاتر آن در برلین متمرکز شود. این سازمان اکنون ۳۰۰ دفتر در آلمان وکشورهای خارجی دارد. این سازمان سال ۲۰۰۵ حدود ۶۰۵۰ نفر استخدام کرد؛ این نیروها اغلب توسط آکادمی علوم نظامی استخدام می شوند. این سازمان به عنوان یک سیستم مدافع امنیت و منافع آلمان در خارج از مرزها عمل می کند و از ابزارهای مدرن و فناوری بالابرای ایفای وظایف خود بهره می گیرد. بودجه سالانه سازمان اطلاعات آلمان ۴۳۰میلیون دلار است.


از وظایف و کارکردهای این سازمان در سال های اخیر می توان به مقابله با تروریسم بین الملل، اشاعه سلاح های کشتار جمعی و نقل وانتقال تکنولوژی های دوگانه، جرایم سازمان یافته، قاچاق سلاح و مواد مخدر، پول های کثیف، مهاجرت غیر قانونی و جنگ اطلاعاتی اشاره کرد.

براساس قوانین جمهوری فدرال آلمان، یک کمیسیون، متشکل از نمایندگان مجلس این کشور، موسوم به هیات نظارتی مجلس (PKG)، بر فعالیت نهادهای امنیتی آلمان، نظارت می کند. البته هر ایالتی دارای سرویس سری خاص است چنان که ۱۶ ایالت فدرال دارای چنین تشکیلاتی است که وظیفه حراست از قانون اساسی را برعهده دارند.

ساختار سازمان اطلاعاتی امروز آلمان برگرفته از الگوهای سازمان های غربی است در واقع این نهاد تشکیلات اطلاعاتی آلمان غربی دیروز را به ارث برده است. تا پیش از وحدت دو آلمان، دو کشور آلمان شرقی و غربی هر کدام دارای سازمان جداگانه ای بودند و حتی از این نظر رقابتی گسترده میان آنها جریان داشت. سازمان اطلاعات آن روز آلمان شرقی زیر نظر وزارت کشور یا استاسی عمل می کرد که در ۸ فوریه سال ۱۹۵۰ با الگو برداری از وزارت امنیت کشور در اتحاد شوروی ام گ ب (وزارتخانه ای که در ۱۹۵۴ به کمیته امنیت کشور یا ک گ ب تبدیل شد) تاسیس شده بود ودر پی وحدت دو آلمان در ۱۹۸۷منحل شد. در آلمان شرقی این اعتقاد قویاً وجود داشت که این وزارتخانه از هر ۷ شهروند آلمان شرقی یک نفر را به عنوان همکار غیررسمی به خبرچینی از زندگی سایرین وادار نموده است. نام استاسی برای مردم آلمان مترادف با مداخله های پلیسی فراتر از قانون در حریم خصوصی زندگی افراد تلقی می شود.

 

ساختار سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی سوریه

 
 

سوریه دارای چهار سرویس اطلاعاتی عمده می باشد که بطور مستقیم و تحت نظارت رئیس جمهور این کشور فعالیت می کنند . فعالیت این سازمانها کاملا مستقل از یکدیگر و محرمانه می باشد به نحوی که هیچ یک از این چهار سرویس اطلاعاتی اجازه دسترسی به اطلاعات و هویت افراد سرویس های دیگر را ندارند . 

 


سوریه دارای چهار سرویس اطلاعاتی عمده می باشد که بطور مستقیم و تحت نظارت رئیس جمهور این کشور فعالیت می کنند . فعالیت این سازمانها کاملا مستقل از یکدیگر و محرمانه می باشد به نحوی که هیچ یک از این چهار سرویس اطلاعاتی اجازه دسترسی به اطلاعات و هویت افراد سرویس های دیگر را ندارند . روسای سرویسهای چهارگانه مستقیما به شخص رئیس جمهور (بشار اسد) گزارش می دهند و وفاداری و پایبندی بی چون و چرا و یکسانی نسبت به اسد دارند .

این سازمانهای چهارگانه عبارتند از :

  1. سازمان امنیت سیاسی
  2. سازمانهای امنیت عمومی
  3. اداره اطلاعات نظامی
  4. سازمان اطلاعات نیروی هوایی

الف- سازمان امنیت سیاسی

این سازمان مسئول شناسایی و پیگیری نشانه هایی از فعالیت سیاسی سازمان یافته ای است که علیه منافع رژیم فعالیت می کنند و شامل نظارت و کنترل بر مخالفان سیاسی مظنون همینطور فعالیتهای خارجیانی است که در این کشور سکونت دارند و با افراد محلی  در تعامل هستند . فرمانده این سازمان بر عهده سر لشکر ‌«عدنان بدر حسن»adnan badr hasan (یک شیعه علوی از حمص homs ) است و از سال 1978 عهده دار این پست گردیده است .

ب- سازمانهای امنیت عمومی

سازمانهای امنیت عمومی ، سرویس اطلاعاتی غیر نظامی عمده در این کشور است که به سه شعبه تقسیم می شود:

1- دایره امنیت داخلی که مسئول نظارت داخلی بر مردم است (مسئولیتی که دقیقا مکمل مسئولیت سازمان اطلاعات و امنیت سیاسی است .) رئیس کنونی اداره ملی «بهجت سلیمان » می باشد که قبل بر این از مشاوران سیاسی بشار اسد بود و سال گذشته به این سمت گمارده شد.

2- دایره امنیت خارجی که فعالیتش معادل کار سازمان سیا است . در حال حاضر بدرستی روشن نیست که چه کسی ریاست دایره امنیت خارجی را بر عهده دارد ولی بنا به اطلاعات منتشر شده در بولتن اطلاعاتی خاورمیانه ، ژنرال قاضی (غازی) کنعان ، رئیس سابق اطلاعات نظامی سوریه در لبنان ، این پست را اشغال کرده است .

3- بخش فلسطینی که بر فعالیتهای گروههای فلسطینی در سوریه و لبنان نظارت می کند . رئیس این بخش طبق آخرین گزارش «هشام بختیار» بود. اما این اطلاعات مربوط به دو سال گذشته است . تعیین کردن قطعی کسانی که این پست ها را بدست آورده اند مشکل است چرا که این تقسیم بندیها بندرت در مطبوعات سوریه به چاپ می رسد .رئیس سازمان امنیت عمومی ،سرلشکر «علی حوری» عضو فرقه اسماعلیه است.

نکته قابل توجه اینکه تا انتصاب حوری در سال گذشته ، همیشه این سمت از آن یکی از اعضای جامعه مسلمانان سنی بود . رئیس پیشین  سازمان امنیت عمومی ، سرتیپ «بشیر النجار» از مسلمانان سنی بود که به اتهام رشوه خواری و فساد اداری از کار بر کنار و زندانی گردید. جانشین رئیس سازمان امنیت عمومی «محمد ناصف» افسر نظامی بازنشسته و رئیس فرقه «علوی خیر بک » می باشد . وی در ارتباط با ایران و مبارزان شیعی لبنان در جنوب این کشور ، شخصیت میانه روی داشت و در گذشته رئیس دایره امنیتی سازمان  امنیت عمومی بود.

ج- اداره اطلاعات نظامی

اداره اطلاعات نظامی سوریه که (دفتر مرکزی آن در مجموعه وزارت دفاع در دمشق است )رسما مسئولیت حوزه عملیات نظارت و کنترل نظامی ، برنامه ریزی و ...را دارد .بطور کلی کار پشتیبانی لجستیکی و نظامی گروههای تندرو ترکیه ، فلسطین و لبنان و عملیات نظارت بر و (اغلب حذف) ناراضیان و مخالفان سیاسی در خارج از کشور را بر عهده دارد. رئیس کنونی سرویس اطلاعات نظامی ، ژنرال «حسن خلیل » (شصت و سه ساله) است که پنج ماه پیش به منظور جایگزینی «علی دوباء خلیل» (یک شیعه علوی از لاذقیه)منصوب شد. وی از سال 1993 بعنوان معاون «دوبا» انجام وظیفه می کرد.

 با این حال ، بولتن اطلاعاتی خاورمیانه از منابع آگاه پی برده است که سیاستمدار و تصمیم گیرنده اصلی این پست «حسن خلیل » نیست، بلکه ژنرال «آصف شوکت» جانشین رئیس سرویس اطلاعات نظامی است که به تازگی به این سمت گمارده شده است . شوکت یک شیعه علوی و همسر «بشری» خواهر بزرگتر بشار اسد است.

د- سازمان اطلاعات نیروی هوایی

به رغم نام این سازمان ، وظیفه اصلی آن گردآوری اطلاعات برای نیروی هوایی نیست ، بلکه باید این سازمان را یکی از محرمانه ترین و مخوف ترین سرویسهای اطلاعاتی سوریه دانست . سابقه این سازمان به دهه 70 باز می گردد، یعنی پس از آنکه حافظ اسد رئیس جمهور فقید سوریه در سال 1970 قدرت را به دست گرفت .وی به این سرویس اطلاعاتی با هدف انجام عملیاتهای حساس داخلی و بین المللی روی آورد . حدود سی سال فرماندهی این سرویس را سرلشکر «محمد الخولی»بر عهده داشت ، مشاور امین و قابل اعتمادی که دفترش در مجاورت دفتر اسد در کاخ ریاست جمهوری بود . بطور کلی فعالیتهای سازمان اطلاعات نیروی هوایی در دو سطح خلاصه می شود:

1-سطح داخلی : در این سطح اطلاعات نیروی هوایی سوریه اغلب عملیاتهای بر ضد عناصر اپوزیسیون اسلام گرا در این کشور را به پیش برده است و نقش مهمی در سرکوب قیام اخوان المسلمین در دهه 1970 و اوایل دهه 1980 بازی کرد . به تازگی عوامل اطلاعاتی نیروی هوایی جستجویی گسترده از اعضای حزب آزادیبخش اسلامی (حزب التحریر )در دسامبر 1999 بعمل آوردند .

  2- سطح خارجی : در سطح خارجی عوامل این سازمان بیشتر در خارج و در سفارتخانه های سوریه و دفاتر شرکتهای هواپیمایی ملی سوریه مستقر هستند و کانون پشتیبانی اطلاعاتی و مالی گروه های سیاسی همسو با خود در کشورهای خارجی محسوب می شوند . عملیات بمب گذاری نافرجام در یک هواپیمای مسافربری اسرائیلی در فرودگاه Heathrow لندن در آوریل 1986 به این سازمان نسبت داده شد و متعاقب آن حکم دادگاه بین المللی بر علیه « هیثم سعید » جانشین رئیس اطلاعات نیروی هوایی صادر شد و بریتانیا روابط دیپلماتیک خود را با سوریه قطع کرد. البته چهار سال بعد ، زمانی که سوریه به ائتلاف متحد علیه عراق پیوسته بود ، این روابط برقرار گردید.

ژنرال «ابراهیم هوئیجی» رئیس سازمان اطلاعات نیروی هوایی ، یک شیعه علوی از قبیله «حدادین» بود که بعدها به عضویت کمیته مرکزی حزب بعث نیز برگزیده شد.رویکرد چند ماهه اخیر بشار اسد در خصوص انجام برخی اصلاحات سیاسی و اقتصادی در کشور ، مقاومت برخی از مقامات نظامی و امنیتی سوریه را بر انگیخته است از همین رو شاهد برخی تغییر و تحولات در سطوح عالی و امنیتی و نظامی هستیم . تحلیل گران مسائل نظامی و امنیتی سوریه معتقدند که تزریق خون ساده به دستگاه امنیتی سوریه به نحوی شگفت انگیز ، افق ها و آرزوهای دستیابی به آزادیهای سیاسی و اقتصادی در دراز مدت را افزایش داده است . هواداران اسد می گویند ، بشار اسد آرام آرام در صدد کاستن قدرت دستگاههای امنیتی و سپردن آنان به غیر نظامیان است . امری که بخش قابل توجه آن متاثر از تنش های خاورمیانه و فشارهای بین المللی بر سوریه     می باشد .

ژنرال حکمت شهابی و علی اصلان از روسای پی در پی بسیار پر سابقه ستاد ارتش سوریه ، مصطفی تلاس وزیر دفاع ، سر لشکر حسن خلیل ، رئیس سازمان اطلاعات نظامی ، ژنرال ابراهیم هوئیجی ، رئیس سازمان اطلاعات نیروی هوایی وژنرال علی حمود ، رئیس سازمان اطلاعات عمومی ، نمونه هایی از چندین شخصیت نظامی و امنیتی سطح بالای سوریه هستند که در ماههای اخیر از مناصب خود بر کنار و یا جا به جا گردیده اند .

 

ارتباط ارتش با سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی سوریه

همانطور که در بخش های قبلی گذشت پس از سال 1970 و به قدرت رسیدن حافظ اسد به عنوان رئیس جمهور و رئیس حزب بعث ، این حزب همواره حزب حاکم ، بلا معارض و تصمیم گیرنده اطلاعات سیاسی ، اقتصادی ،نظامی و امنیتی بوده است . بر اساس قانون اساسی سوریه مسئولیت و فرماندهی سرویسهای اطلاعاتی و ارتش به عهده رئیس جمهور که رهبری حزب بعث سوسیالیست عربی را نیز به عهده دارد، می باشد. از همین رو همواره مسئولین امنیتی و اطلاعاتی سوریه عمدتاً نظامیان طراز اول و معتمد رئیس حزب بعث (رئیس جمهور ) بوده اند. به عبارتی می توان گفت که تشکیلات نظامی و امنیتی بالاترین مقامات و مسئولین سوری را در بر می گیرد و حلقه های حلزونی خاص آن تا سطوح پائین و در همه جا دیده می شود.

حافظ اسد رئیس جمهور فقید سوریه ، به منظور تحکیم موقعیت شخصی خویش ، نظامیانی را که حامی وی بوده و واجد خصوصیات وفاداری و اطاعت محض بوده اند در راس مشاغل مهم اطلاعاتی ، امنیتی و نظامی منصوب کرده است. بدین ترتیب مقامات علیرتبه نظامی و امنیتی سوریه متعلق به اعضای گروه افسران طرفدار اسد می باشد و این روند پس از فوت وی کماکان با یکسری تغییرات صوری ادامه یافته است.

مراکز متعدد اطلاعاتی و امنیتی سوریه در آن حد که مطبوعات عربی و بولتن اطلاعاتی خاورمیانه به آنها پرداخته اند نشان می دهد که نمی توان سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی سوریه را مجزای از ارتش و حزب بعث مورد مطالعه قرار داد.

تعداد این دستگاهها به حدی است که گاه و بی گاه رقابت میان آنها را سبب می شود. به این معنی که روسای این دستگاهها برای کسب محبوبیت بیشتر نزد فرمانده کل خود و یا بدست آوردن قدرت بیشتر ممکن است دست به عملیاتهایی بزنند که خارج از حوزه وظایف آنها و یا افراط در انجام وظیفه محسوب می شود.

 

نظام اطلاعاتی و امنیتی در ایران باستان

 

 

با تشکیل امپراتوری هخامنشی، که صاحب‌نظران آن را پایه‌گذار نظام امپراتوری انسجام یافته و متشکل در جهان می‌دانند، ارتباطات سیاسی ـ اجتماعی و اداری بخش‌های مختلف گسترش قابل اعتنایی یافت و با تقسیم‌بندی جدید جغرافیایی ـ سیاسی امپراتوری به ساتراپ‌های متعدد، موجب شد شاهان هخامنشی درصدد بهره‌گیری از شیوه‌های کارآمدتر نظام اطلاعاتی ـ امنیتی و خبررسانی برآیند تا میان مرکز امپراتوری با ساتراپ‌نشینهای متعدد ارتباط لازم برقرار شود.

 در همین راستا بود که، هم‌زمان با پدید آمدن نخستین دستگاههای اداری ـ دیوانی انسجام یافته، اهمیت قابل توجهی به نظام‌های اطلاعاتی ـ امنیتی و خبررسانی داده شد تا «کار حفظ عدالت و امنیت را تسهیل کند.» بدین ترتیب بود که، حداقل از دوران سلطنت داریوش اول هخامنشی، دستگاه اطلاع‌رسانی و جاسوسی، تحت عنوان «چشم و گوش شاه» پا به عرصه وجود نهاد و با گماشتن مأمورانی در اقصی نقاط امپراتوری، کار نظارت بر امور مختلف کشور را به گونه‌ای نامحسوس، ولی تقریباً کارآمد، برعهده گرفت.

 


شاید بسیاری از افراد نظام‌های اطلاعاتی ایران را منحصر به تاریخ معاصر بدانند اما نظام‌های اطلاعاتی در ایران دارای تاریخ دور و درازی هستند. تاریخی که ریشه در سلسله‌های باستانی دارد.

 در نوشته‌ها و آثار مورخان و پژوهشگران، اخبار قابل اعتنا و متقنی درباره دستگاه‌ها و مراجع اطلاعاتی و امنیتی ایران قدیم و عهد باستان دیده نمی‌شود؛ و اساساً محققان در این زمینه به ندرت به اطلاعاتی دست یافته‌اند.

 آنچه امروزه تحت عنوان دستگاه‌ها و مراجع اطلاعاتی و امنیتی از آن یاد می‌شود در نظام سیاسی ـ اجتماعی عهد باستان محلی از اعراب نداشته و اصولاً ارتباطات اجتماعی ـ سیاسی مردمان آن روزگاران هنوز ابتدایی بود. با تمام این احوال، می‌توان استنباط کرد که در جای جای همین ارتباطات و نظام اجتماعی ـ سیاسی ابتدایی هم جنبه‌هایی از فعالیت‌های اطلاعاتی و امنیتی وجود داشته است. با آغاز سلسله هخامنشی در ایران ـ قرن ششم قبل از میلاد ـ به تدریج رگه‌های روشن‌تری از تشکیلات و فعالیتهای اطلاعاتی امنیتی را می‌توان ردیابی کرد.

 با تشکیل امپراتوری هخامنشی، که صاحب‌نظران آن را پایه‌گذار نظام امپراتوری انسجام یافته و متشکل در جهان می‌دانند، ارتباطات سیاسی ـ اجتماعی و اداری بخش‌های مختلف گسترش قابل اعتنایی یافت و با تقسیم‌بندی جدید جغرافیایی ـ سیاسی امپراتوری به ساتراپ‌های متعدد، موجب شد شاهان هخامنشی درصدد بهره‌گیری از شیوه‌های کارآمدتر نظام اطلاعاتی ـ امنیتی و خبررسانی برآیند تا میان مرکز امپراتوری با ساتراپ‌نشینهای متعدد ارتباط لازم برقرار شود.

 در همین راستا بود که، هم‌زمان با پدید آمدن نخستین دستگاههای اداری ـ دیوانی انسجام یافته، اهمیت قابل توجهی به نظام‌های اطلاعاتی ـ امنیتی و خبررسانی داده شد تا «کار حفظ عدالت و امنیت را تسهیل کند.» بدین ترتیب بود که، حداقل از دوران سلطنت داریوش اول هخامنشی، دستگاه اطلاع‌رسانی و جاسوسی، تحت عنوان «چشم و گوش شاه» پا به عرصه وجود نهاد و با گماشتن مأمورانی در اقصی نقاط امپراتوری، کار نظارت بر امور مختلف کشور را به گونه‌ای نامحسوس، ولی تقریباً کارآمد، برعهده گرفت.

 همگام با تضعیف و سپس فروپاشی امپراتوری هخامنشی، دستگاه اطلاعاتی ـ امنیتی آنان نیز راه زوال پیمود و از میان رفت و با تشکیل سلسله سلوکی (میراث خواران اسکندر) نظمی‌ نوین در عرصه سیاسی ـ اجتماعی و اداری کشور پدیدار شد و با ورود عناصر یونانی به عرصه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ایران، در نظامهای امنیتی ـ اطلاعاتی امپراتوری هم تغییراتی داده شد.

 ساتراپ‌نشینهای پیشین به تدریج برچیده شدند و به جای آنها واحدهای سیاسی ـ اداری کمتر متشکل، تحت عناوین پلیس در سراسر امپراتوری بنیاد نهاده شد که ارتباطات سیاسی ـ اداری و اطلاعاتی هماهنگ‌تری با پادشاه سلوکی داشتند. در این میان، نیروهای نظامی ‌نقش بسیار مهمی‌در انجام وظایف اطلاعاتی ـ امنیتی برعهده داشتند. منابع موجود، نظام اطلاعاتی ـ امنیتی مستقل دیگری، به جز این نیروها، برای سلسله سلوکیان و میراث‌خواران اسکندر در ایران ثبت نکرده‌اند.

 در دوره اشکانیان، نظام اطلاعاتی ـ امنیتی منسجم و قابل توجهی تشکیل نشد و نظام اداری ـ سیاسی آن از نظمی‌استوار برخوردار نبود. به علت عدم تمرکز سیاسی و پراکندگی روابط میان شاه اشکانی با ایالات و بخشهای مختلف و شکل‌گیری نوعی نظام ملوک‌الطوایفی، که رگه‌هایی از فرهنگ و تمدن یونانی را هم در خود نهفته داشت، امکان تأسیس دستگاهی که بتواند به گونه‌ای منظم و کارآمد روابط اطلاعاتی ـ امنیتی مرکز را با ولایات آسان گرداند میسر نشد.

 در آثار و منابع قابل دسترس، اشاره‌ای صریح و آشکار به وجود دستگاه اطلاعاتی ـ امنیتی سلسله اشکانیان نشده است. بنابراین، نظامی ‌که از اوایل تأسیس سلسلة هخامنشی برای انجام وظیفه یک نظام اطلاعاتی ـ امنیتی تقریباً متمرکز و کارآمد شکل گرفته بود، مدتها پس از سقوط آن سلسله به دست فراموشی سپرده شد.

 با تشکیل امپراتوری ساسانی، نظام اداری ـ سیاسی کشور از انسجام و یکپارچگی قابل توجهی برخوردار شد. تقسیمات اداری ـ سیاسی و نیز سازمان دیوانی گسترده‌‌ای در امپراتوری شکل گرفت و دستگاه اطلاعاتی ـ امنیتی تقریباً نیرومندی ایالات و بخشهای مختلف کشور را با مرکز امپراتوری مرتبط می‌ساخت.

 نظام اطلاعاتی ـ امنیتی کشور زیرمجموعه گسترده‌تری از تشکیلات عظیمی ‌بود که زیرنظر وزیر اعظم، که لقب «هزار بد» داشت، اداره می‌شد. اعضای سازمان اطلاعاتی ـ امنیتی ساسانیان ترکیبی از افراد نظامی‌ و غیرنظامی ‌بود که به فراخور جایگاهی که داشتند وظایف محوله را انجام می‌دادند. این دستگاه اطلاعاتی، علاوه بر برقراری امنیت داخلی در شهرها و بخش‌های مختلف امپراتوری، اخبار و اطلاعات ریز و کلان حوزه خدمت خود را به مرکز امپراتوری و وزیر اعظم گزارش می‌دادند و طبق آموزش‌های ارائه شده از سوی تشکیلات مرکزی، فعالیت خود را تنظیم می‌کردند.

 در دوره پادشاهی خسرو انوشیروان، تشکیلات اطلاعاتی ـ امنیتی امپراتوری باز هم گسترش یافت و به تبع اصلاحات او «وحدت و تمرکزی که به وسیله دیوان و ارتش در قلمرو ساسانی به وجود آمد موجب استقرار امنیت بی‌سابقه‌ای شد!»

 

سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی مصر

 

پس از انقلا ب 1952 و روی کار آمدن جمال عبد الناصر ، نخستین پایه های سازمانهای اطلاعاتی کنونی مصر ریخته شد . او که یکی از افسران انقلابی محسوب می شد و اطلاعات کافی از ارتش و جامعه مصر داشت ، در صدد بر آمد تا «سازمان امنیت داخلی » ، مشتمل بر بخشهای اطلاعات و ضد اطلاعات درون ارتش و جامعه مصر را تاسیس کند.


با پیشنهاد ناصر و همفکران او ، شورای فرماندهی انقلاب ، چند تن از افسران ارتش مصر را به عنوان اعضای رده دوم این شورا برگزید اما تصمیم گرفته شد که نام آنها فاش نشود، این تصمیم به این خاطر گرفته شد ، که اگر افسران رده اول انقلاب در پیشبرد و حفظ انقلاب ناکام ماندند ، افسران رده دوم بتوانند از آن حمایت کنند. این نقطه آغاز یک کار اطلاعاتی بود و کم کم « سازمان اطلاعات مصر » تشکیل گردید و ریاست آن بر عهده    « زکری محی الدین » گذاشته شد.

سازمانهای امنیت داخلی

اداراه مشترک ارتش و پلیس :

نام اصلی این شبکه اطلاعاتی ،« اجهزه مشترکه بین الجیش و الشرطه » است. این شبکه ، زیر نظر دفتر ریاست جمهوری فعالیت می کند و هدف وجودی آن ، تبادل اطلاعات میان ارتش ( که وظیفه حراست از مرزها را به عهده دارد ) و پلیس ( که وظیفه تامین نظم و امنیت داخلی را بر عهده دارد) است.

شبکه امنیت عمومی :

نام اصلی این شبکه اطلاعاتی ،« الامن العام» است که به « المخابرات العامه» نیز مشهور است . این شبکه زیر نظر شخص رئیس جمهور فعالیت می کند و هدف وجودی آن ، نظارت بر کار سایر شبکه های اطلاعاتی است. رئیس شبکه امنیت عمومی ، از سوی رئیس جمهور و معمولا" از میان افراد رده بالای نظامی – غالبا" با درجه سرلشگری- برگزیده می شود . این فرد که «رئیس کل سازمان اطلاعات و امنیت مصر» است ، رئیس دفتر امنیتی کاخ ریاست جمهوری نیز به شمار می آید.او در حد یک وزیر اختیار دارد و در تمامی جلسات هیات دولت شرکت می کند . نام او تا چند سال پس از پایان دوران خدمتش در این مقام ، از دید عموم پنهان می ماند و تنها هیات وزیران و اشخاص رده بالای حکومتی از ماهیت وی اطلاع دارند.

در حال حاضر ، مسئول کل سرویسهای اطلاعاتی  ( از سال 1990 ) ، « سرکشگر عمر سلیمان» است.  البته گفته می شود که قبل از او ، « حبیب العادلی» این مسئولیت را داشته است. اما شواهد کافی در این باره در دست نیست.

 با توجه به سیاست حکومت مصر و به منظور بهره برداری از تجربیات گذشته و روابط نسل پیشین با نسل کنونی ، محافظت سطح بالایی از هدایت کننده تشکیلات اطلاعاتی این کشور به عمل می آید. مهمترین وظایف شبکه امنیت عمومی مصر عبارتند از :

-    کسب اطلاعات استراتژیک؛

-    ضد جاسوسی؛

-    حفاظت از نظام سیاسی حاکم؛

-    عملیات ویژه علیه مخالفان رژیم و کشورهای دشمن؛

 

شبکه امنیت داخلی :

نام اصلی این شبکه ، « مباحث امن الدوله» است. این شبکه تحت اختیار وزارت کشور است و ماموریت اصلی آن ، تامین امنیت داخلی است . از آنجا که در مصر، فعالیتهای اسلامگرایان یکی از عوامل مهم مخل نظم و امنیت عمومی به شمار می رود ، بخش عمده ای از فعالیتهای این شبکه صرف مبارزه با اسلامگرایان می شود. شبکه امنیت داخلی تا اندازه ای به امور ضد جاسوسی نیز   می پردازد.  این شبکه ، تقریبا4000 نفر نیرو دارد که در درون، هشت اداره « وطن عربی ، امور مذهبی ، صهیونیسم، امور کمونیسم، امور آفریقا، امور داخلی ، تجسس و حفاظت » فعالیت می کنند.

گذشته از این شبکه امنیت داخلی ، دارای ضابطانی در میان اقشار و طبقات مختلفی؛ چون مهندسان،خبرنگاران، روزنامه نگاران و بازاریان است که از آنها به عنوان منبع کسب خبر استفاده می کند.  این شبکه ، برای تامین نیازهای مالی و پوشش فعالیتهای خود، از تعدادی شرکت بازرگانی ، هتل و نظایر آن بهره می برد که ازآن  میان می توان به « شرکت صادرات و واردات نفر» و « شرکت هواپیمیایی مصر (مصر الطیران)» اشاره کرد.همچنین، این شبکه برای پوشش اخبار داخلی و تبلیغات مورد نیاز خود، از آژانسهای خبری « الشرق الاوسط » بهره گیری می کند. ضمن اینکه ، مجله               « یوم الیوسف » نیز در اختیار آنهاست.

شبکه امنیت داخلی اطلاعات مورد نیاز خود را به روشهای مختلفی ؛ از جمله زندان و شکنجه افراد مظنون ، استفاده از زنان روسپی و مواد مخدر به دست می آورد . مکانهای بازجویی از متهمان و زندانیان سیاسی ، در محله های « لاظوغلی» ، « جابربن حیان » و « بشر الخیمه » واقع است.  هم چنین در گذشته از زندان « قلعه صلاح الدین» ، که اکنون موزه پلیس است ، نیز برای بازجویی و شکنجه استفاده می شد. خالد اسلامبولی و دیگر همراهانش در همین محل، زندانی بودند و هم اکنون دو سلول محل نگهداری آنها  را با نصب مجسمه هایی از این افراد ، برای بازدید جهانگردان افتتاح کرده اند.

 

سازمان اطلاعات خارجی

شبکه دفتر ریاست جمهوری

وظیفه ظاهری این دفتر ، اداره دبیر خانه کاخ ریاست جمهوری است و افراد آن اعضای بسیار مورد اعتماد شخص رئیس جمهور هستند. بخشهای مختلف دفتر ریاست جمهوری ، مامور گرد آوری گزارشهای سرویسهای اطلاعاتی  و ابلاغ دستورهای رئیس جمهور به آنهاست . این بخشها عبارتند از :

الف  : مجموعه 75 ، که وظیفه هماهنگی میان سرویسهای امنیت داخلی ( مباحث امن الدوله ) و اطلاعات خارجی ( الامن العالم )را بر عهده دارد.

ب :  شورای امنیت ملی ، که شامل مسئولان و نمایندگان همه سرویسهای اطلاعاتی مصر است.

ج :  ادارات « الابحاث » یا اداره بررسی وزارت خارجه ، که تمام پرسنل اطلاعاتی و ماموران سیاسی سفارتخانه های مصر در کشورهای دیگر را زیر نظر دارد.

د : کنترل اداری یا « الرقابه الاداریه » ، که وظیفه کنترل پرسنل ، کشف عملیات براندازی ، پی بردن به عدم صداقت و وفاداری پرسنل درجه یک حکومت را بر عهده دارد.

 

ابزار و وسایل جاسوسی

 

ابزارها و روش‌هايي در دنياي جاسوسي وجود دارند که جزيي از زندگي روزمره انسان بوده و اينکه به عنوان ابزاري جاسوسي مورد استفاده قرار مي‌گيرند كه اين امر مورد بسيار عجيبي است. از طبيعت پيرامون گرفته تا "لوازم آرايشي" و پوشاک، همگي اين روزها مورد استفاده "سرويس‌هاي اطلاعاتي و جاسوسي" قرار مي‌گيرند.
شکار بالون جاسوسي آمريکا در ايران!+تصاوير و فيلم
تصاويري که در زير مشاهده مي‌كنيد، همگي جزئي از زندگي روزمره انسان‌ها بوده و هميشه در اطراف ما وجود دارند. اما همين وسايل شخصي و روزمره مي‌توانند به خدمت "سرويس‌هاي امنيتي" و "جاسوسي" در آيند، به‌طوري که حتي گاهي اوقات تبديل به سلاح شده و کشنده‌تر از هرگونه "اسلحه مدرن" ديگري عمی می کنند.

 
















 










در گذشته گزارش‌هاي گوناگوني در باب مسائل جاسوسي از قبيل "شبکه‌هاي اجتماعي"،"موتورهاي جستجو"، "زنان جاسوس صهيونيستي" و حتي "حيوانات جاسوس موساد" تهيه کرده است. اما ابزارها و روش‌هاي ديگري نيز در دنياي جاسوسي وجود دارند که جزيي از زندگي روزمره انسان بوده و اينکه به عنوان ابزاري جاسوسي مورد استفاده قرار گيرند بسيار عجيب است. از طبيعت پيرامون گرفته تا "لوازم آرايشي" و پوشاک، همگي اين روزها مورد استفاده سرويس‌هاي اطلاعاتي و جاسوسي قرار مي‌گيرند.










چندي پيش بود كه، "نيروهاي امنيتي سوريه" اعلام کردند "شي جاسوسي" عجيبي را در مناطق ساحلي اين کشور پيدا کرده‌اند که متعلق به "سرويس‌ جاسوسي رژيم صهيونيستي" است. بنا به گزارش تلويزيون رسمي سوريه "سانا"، اجسامي صخره‌ مانند و جعبه‌هاي پلاستيکي در مرز "بلندي‌هاي جولان" کار گذاشته شده بودند که براي عکاسي، ثبت و انتقال داده طراحي شده بودند.
 


کشف صخره‌هاي جاسوسي در ايران؟

 
خبرگزاري TheAustralian نيز در سال 2012 مدعي شد، در نزديکي يکي از "تاسيسات‌ هسته‌اي ايران"، نيروهاي امنيتي، "صخره‌هاي کاذبي" کشف کرده‌اند که حاوي "تجهيزات مخابراتي" و جاسوسي بوده است.
 
روزنامه یدیعوت آحارانوت هم در این خصوص به نقل از ساندی تایمز مدعی شد که یک ابزار نظارتی جاسوسی مخفی شده میان صخره‌‌ها پس از آنکه سربازان ایرانی قصد جابه‌جایی آن را داشتند، منفجر شد.ه است
 
این گزارش به نقل از منابع جاسوسی غرب مدعی است: سربازان ایرانی یک وسیله نظارتی جاسوسی را کشف کردند که در ظاهر یک سنگ بوده است.
 
ساندی تایمز به نقل از منابع غربی که به نامشان اشاره‌ای نکرد، نوشت که این سنگ قلابی وقتی منفجر شد که نیروهای امنیتی که ماه گذشته در حال گشت‌زنی در منطقه برای بررسی پایانه‌های ارتباطی و خطوط تلفن بودند سعی کردند آن را جابه‌جا کنند.
 
به نوشته این روزنامه انگلیسی، کار‌شناسان ایرانی صحنه انفجار را بررسی کردند و بقایای ابزاری را یافتند که قادر به رهگیری اطلاعات کامپیوتر‌ها در این تاسیسات هسته‌یی بود که در آن اورانیوم از طریق سانتریفیوژ‌ها غنی‌سازی می‌شود.
 
ساندی تایمز نوشت که بیم آن می‌رود یک منبع اطلاعاتی مهم غرب از دست رفته باشد.
 
در گزارش های ابتدایی تصور می‌شد که هدف از انفجار، قطع تامین برق تاسیسات فردو و صدمه زدن به سانتریفیوژ‌ها بوده است. با این حال بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی که یک روز پس از انفجار از فردو بازدید کردند، به هیچ صدمه‌ یا اختلالی در فعالیت‌های فردو در گزارش کاری خود اشاره‌ای نکردند.
 
ساندی تایمز نوشت که رهگیری اطلاعات کامپیوتر‌ها و خطوط تلفن این تاسیسات تحلیلگران غربی را قادر می‌کرد خروجی سانتریفیوژ‌ها را ارزیابی کنند.
 

 
 
بنابر ادعاي اين پايگاه اينترنتي، اين سايت در اين خصوص مدعي شد يک گروه گشتي "سپاه پاسداران جمهوري اسلامي ايران" در حال بررسي روابط تلفني و اطلاعاتي بودند که به يک "صخره کاذب" بر مي‌خورند، داخل اين صخره يک دوربين يا يک کامپيوتر يا هر دوي آن‌ها وجود داشته‌ است که وقتي ماموران آن را حرکت مي‌دهند منفجر مي‌شود.
 


به گزارش "ساندي‌تايمز"، دانشمندان ايران هنگامي که باقيمانده اين تجهيزات را آزمايش کرده‌اند دريافتند که اين تجهيزات قابليت دريافت ارتباطات الکترونيکي مناطق مجاور را داشته است.
 

در همین خصوص باشگاه خبرنگاران در تحقيقاتي پرده از برخي ديگر از ابزارهاي مدرن جاسوسي برداشته است. 
 
"اسباب‌بازي‌هاي جاسوس"
 
به گزارش "بي‌بي‌سي"، هزاران آمريکايي در حال توليد ماموران دو جانبه‌اي به نام "فربي" "Furby" هستند. "اسباب‌بازي فربي" که بعد از کريسمس سال 1988 معروف شد اکنون به دشمن "سازمان امنيت ملي آمريکا" تبديل شده است.
 


بنا به گزارش محرمانه اين سازمان، "تراشه‌ مخفي" کوچکي درون فربي وجود دارد که اسباب‌بازي را قادر مي‌سازد تا 200 کلمه صحبت کند. اين اسباب‌بازي مي‌تواد صحبت افراد درون اتاق را ضبط و تکرار کند، به همين دليل مقامات سازمان امنيتي آمريکا هشدار داده‌اند که نيروهاي امنيتي آمريکا، اسباب‌بازي‌ها را به خانه برده و از موضوعات محرمانه حرف مي‌زنند.
 


"سيا" از طريق تلويزيون جاسوسي مي‌کند
 
به گزارش بي‌بي‌سي؛ وقتي مردم فيلمي را از مرکز  "Netflix "، روي تلويزيون دانلود مي‌کنند بايد مراقب نيروهاي امنيتي و جاسوسي باشند، زيرا ممکن است، از آن طرف تلويزيون تماشا ديده شوند.
 
"ديويد پترائوس"، "رييس سابق سيا" اذعان کرده است، با استفاده از نرم‌افزارهاي اينترنتي متصل به هم که توسط اپليشکن‌هاي مرکزي کنترل مي‌شوند مي‌توان از طريق تلويزيون حريم خصوصي افراد را شکست.


به گزارش "ديلي‌ميل"، "سيا" ادعا مي‌کند که مي‌تواند از طريق اينترنت اين ابزارها را بخواند و شايد از طريق امواج راديويي بيرون خانه‌ها، امواج را دريافت کند.
 
بنا بر اين گزارش، هر چيزي از "کنترل‌ تلويزيون" گرفته تا "ساعت‌هاي راديويي" را مي‌توان از طريق اپليکيشن‌ها کنترل کرد. شرکت تراشه‌سازي ARM"" به تازگي تراشه‌هاي ارزان قيمتي را وارد بازار کرده است که در همه چيز از جمله يخچال و ديگر لوازم خانگي مورد استفاده قرار مي‌گيرند.
 

به گفته "رييس سابق سيا"، ابزارهاي متصل به وب، هنر جاسوسي را متحول خواهند کرد، و به جاسوس‌ها اجازه مي‌دهند تا به طور خودکار افراد را تحت نظر قرار دهند. کارشناسان عقيده دارند به زودي ابزارهاي الکترونيکي اينترنت‌بنيان به شما خواهند گفت که افراد هم‌اکنون کجا بوده و در حال انجام چه کاري هستند.
 
"درخت‌هاي جاسوس"
 
به گزارش Countermail، کشاورزان آمريکايي به کمک نيروي پليس اين کشور از ابزارهاي جاسوسي براي دستگيري دزدها و مراقبت از حيوانات خود استفاده مي‌کنند. کشاورزان دوربيين‌هاي مخفي ويژه‌اي را در تنه درختان و صخره‌هاي اطراف زمين‌هاي خود کار مي‌گذارند.



بنا بر اين گزارش، از آنجايي که به دنبال "بحران مالي آمريکا"، سرقت هم افزايش يافته است، دادگاه‌هاي اين کشور اجازه استفاده از دوربين‌هاي مخفي به کشاورزان را صادر کرده‌اند.
 


"بالون‌هاي جاسوسي"
 
"ارتش آمريکا" با استفاده از بالون در افغانستان جاسوسي مي‌کند. اين "بالون‌هاي سفيد جاسوسي" در بسياري از پايگاه‌هاي نظامي آمريکا در افغانستان وجود دارند. به گفته برخي از شهروندان افغاني، بالون‌هاي سفيد، دائما بالاي آسمان کابل و ديگر شهرهاي اين کشور ديده مي‌شوند. اين بالون‌ها که به دوربين‌هاي ديد در شب نيز مجهز هستند، نقش مهمي را در عمليات‌هاي نظامي آمريکا در منطقه ايفا مي‌کند.
 

وجود اين بالون‌ها شهروندان افغان را نگران کرده است، به‌طوري که به گفته محمودالله، ساکن ولايت کونار؛ افغاني‌ها که در شب‌هاي گرم تابستان به پشت بام پناه برده و مي‌خوابند همواره تحت نظر بوده و احساس امنيت ندارند.
 
آيا بالون‌هاي جاسوسی آمريکا در اختيار ايران هستند؟
 
"روزنامه گاردين" در سال 2010، در گزارشي ادعا کرد ممکن است بالون‌هاي جاسوسي آمريکا در آزمايشگاه‌هاي تهران پايين آمده باشند.
 

بنا بر اين گزارش، در سال 2006 "بالون آمريکايي "JLens، از يک پايگاه انگليسي در "بصره" "عراق" خارج شده و به نظر مي‌رسد با جريان هوا اين بالون به سمت ايران حرکت کرده باشد. گفتني است که اين بالون مي‌تواند به مدت 30 روز در آسمان بماند.
 
در همان سال، "ابوحسن" از مقامات مسئول عراق مدعي شد: طی 4 سال گذشته و از ابتدای اشغال عراق، هواپیماهای نظامی آمریکا به حریم هوایی مرزهای ایران در استان خوزستان و استان بصره بارها تجاوز و یا در کنار آن به پرواز درآمده اند. وی افزود: این تجاوزها شامل پروازهای هلی کوپتر و بالن‌های جاسوسی نیز می‌شود.
 
این مقام مسئول عراقی در ادامه ادعا کرد: در ماه گذشته نیروهای مسلح ایران دو فروند بالن جاسوسی ارتش آمریکا را در مناطق جنوبی استان خوزستان سرنگون کرده اند.
 
همچنين در سال 2007 برخي از رسانه‌هاي داخلي ايران عنوان کردند، یک فروند بالن جاسوسی ارتش ایالات متحده آمریکا امروز بر فراز خرمشهر سرنگون و در 25 کیلومتری جاده امام صادق(ع) سقوط کرد.
 
بنا بر این گزارش، این بالن مجهز به دستگاه های ناوبری، جاسوسی و شنود بوده است که ماموران ایرانی بلافاصله پس از سقوط و دسترسی به محتویات این بالن، آن را تحویل متخصصان نظامی جمهوری اسلامی ایران در خوزستان دادند.
 


به گزارش پايگاه انگليسي Wired، آمريکا تا سال 2014 قرار است افغانستان را ترک کند، اما نيروهاي آمريکايي سال‌ها در آن کشور جاسوسي خواهند کرد. سنسورهاي کوچکي که ارتش آمريکا طراحي کرده است، مي‌توانند هرگونه حرکتي را کنترل کرده و به مراکز امنيتي در آمريکا مخابره کنند. برخي از اين ابزارها که مانند صخره هستند در زمين کار گذارده مي‌شوند.
 
در اوايل سال 2011، ارتش آمريکا حدود 1500 سنسور زيرخاکي را در مناطق جنگي آمريکا کار گذاشت.
 
سايت عربي انگليسي زبان ROHAMA، نيز مدعي شده است رژيم سرکوب‌گر آل خليفه بالون‌هايي از رژيم صهيونيستي خريداري کرده است که از فعاليت‌هاي مردمي در بحرين جاسوسي مي‌کنند. گفته مي‌شود اسراييل از اين بالون‌ها در مرزهاي لبنان و مناطق اشغالي نيز استفاده مي‌کنند.
 
 
"خودکار" و "چراغ‌قوه" کشنده
 
سي‌ان‌ان در گزارشي اختصاصي به برنامه ترور يکي از مقامات کره جنوبي توسط يک مامور مخفي کره شمالي پرداخت. طبق اين گزارش، جاسوس کره شمالي سعي داشته با استفاده از ابزارهايي مانند خودکار و چراغ قوه شخص مورد نظر به قتل برساند.
 


دو خودکار از فرد مظنون در اين ماجرا کشف شده که يکي سمي بوده و ديگري شليک ميکرده است. به گفته کارشناس کره‌اي، خودکار سمي داراي سوزني بوده که به هيچ عنوان قابل شناسايي نيست و در صورت تماس وارد پوست شده و فرد را در چند دقيقه ميکشد. خودکار دوم داراي گلوله کوچکي بوده که پس از شليک وارد پوست شده و سپس زهر آن آزاد مي‌شود.
 



از مامور کره شمالي يک چراغ‌قوه نيز کشف شده است که قابليت شليک دارد. 
 


"رژ لب قاتل"
 
اين "رژ لب" در واقع يک اسلحه 4.5 ميلي‌متري است که گفته مي‌شود از مامور KGB( سازمان جاسوسي روسيه) در دهه 60 بدست آمده است. اين نوع سلاح‌هاي مخفي نمونه‌‌اي از اقدامات تروريستي هستند که هم‌اکنون نيز هم مورد استفاده قرار مي‌گيرند.
 



"کت دوربين‌دار"
 
اين دوربين کوچک مدل F-21 توسط KGB در دهه هفتاد مورد استفاده قرار مي‌گرفت. اين دوربين حرفه‌اي بسيار کوچک داخل دگمه کت قرار گرفته دکمه‌اي دارد که شخص از جيب خود فشار داده و دوربين به کار مي‌افتد.
 


"کفش فرستنده"
 
در بين سال‌هاي 60 تا 70 ميلادي، ديپلمات‌هاي غربي از خريد کت و شلوار پرهيز مي‌کردند، و ترجيح مي‌دادند کفش و لباس خود را سفارشي تهيه کنند. در روماني، سرويس اطلاعاتي اين کشور با همکاري اداره پست زير پاشنه کفش‌هاي ديپلمات‌هايي که لباس سفارش مي‌دادند يک فرستنده نصب و از آن‌ها جاسوسي مي‌کرد.
 
 

"پيکسل‌هاي جاسوسي"
 


بسياري از افراد اين روزها، طرح‌هاي پيکسلي روي لباس‌هاي خود نصب مي‌کنند، اما اين پيکسل‌ها قابليت‌هاي ديگري نيز دارند. نيروهاي امنيتي و جاسوسي دوربين‌هاي بسيار کوچکي با کيفيت بسيار مناسب HD‌ درون سوراخ پيکسل‌ها قرار داده و فيلمبرداري مي‌کنند.
 


 
 


پيچ و مهره‌ هم در دنياي جاسوسي مفيد هستند

 
اين پيچ و مهره‌ها که گفته مي‌شود توسط جاسوسان روسيه‌اي مورد استفاده قرار گرفته شده‌اند، داراي سر واژگون‌شکلي براي بهبود امنيت و يک حقله O شکل ضد آب و ضد نفوذ هوا هستند که مي‌توان اجسام ريز و کوچک با ارزش را داخل آن‌ها قرار داد.
 




آيا با زيپ هم مي‌توان جاسوسي کرد
 
اين ابزار براي ماموران ويژه و امنيتي در ماموريت‌هاي خاص مورد استفاده قرار مي‌گيرد، در اين نوع زيپ‌ها نوعي کليد کوچک وجود دارد که با آن مي‌توان قفل دست‌بند را باز کرد. کليد به داخل زيپ وصل بوده و در هنگام نياز به راحتي در مي‌آيد.
 

تيراندازي توسط تلفن همراه
 
اين سلاح که ساخته اروپاي شرقي است سيستم ساده‌اي دارد که طبق آن گلوله‌ها توسط چند فنر قدرتمند کوچک شليک مي‌شوند. در زير دکمه‌هاي تلفن يک مکانيزم سيم‌پيچي وجود دارد که زمان شليک فنرها به سمت عقب کشيده شده و گلوله‌ها از 4 خروجي شليک مي‌شوند.

 

 

جبر و اختیار – انسان و موبایل - طنز

با تشکر از وبلاگ پزوهندگان جوان

این متن تراوشات ذهنی و عقاید فعلی  بنده در سن 36 سالگی است که خالی از اشکال نیست پس ای خواننده گرامی مواظب باش با ریسمان  من ته چاه نروی چون نسبت به صحت بعضی عقاید خود تردید دارم لذا عواقب هر گونه برداشت از این متن متوجه خود شماست و بنده بر گردن نمی گیرم و خوشحال می شوم اگر در عقاید من اشکالی است با لطف خود راهنمائی بفرمائید. نکند دوستی ما با دین و پیامبر حکایت دوستی خاله خرسه باشد.

 

آیا تا بحال به گوشی موبایل خود فکر کرده اید

 

کل گوشی موبایل از خاک افریده شده است

و اگر آنرا در طبیعت رها کنیم به خاک باز میگردد

 

هر گوشی که آفریده میشود جسم است و کار نمی کند و باید نرم افزار سیستم عامل بر روی آن نصب شود اصطلاحا فلش شود یعنی روح در آن دمیده شود

 

و اگر خالق آن از یک سی دی هزاران گوشی را فلش کند از سی دی چیزی کم نمی شود همانگونه که از خدا چیزی کم نمیشود.

 

ویروس گوشی را خالق گوشی می نویسد همان گونه که شیطان را خدا آفرید

ویروس کش گوشی را هم خالق آن می نویسد همان گونه که خداوند شیطان را عذاب خواهد کرد

 

برای ویروس کشی گوشی باید بدانیم که ویروسی شده یعنی باید اول خود را بشناسیم و آن را پیش خالق ببریم تا ویروس کشی نماید یعنی خالق را بخوانیم تا  اجابت کند ما را

 

و اگر روزی گوشی ما سرخود شود و بخواهد خراب کاری کند چه کسی از خالق به نقاط ضعف او آگاه است و می تواند او را از پای در بیاورد

 

اگر گوشی موبایل من پورت مادن قرمز ندارد یعنی جبر

اگر گوشی من بلوتوث دارد یعنی جبر

اگر ما می توانیم بلوتوث آنرا روشن کنیم  و یا خاموش کنیم یعنی اختیار

 

اینکه که گوشی ما بتواند عکس بگیرد یا نگیرد یعنی جبر

اینکه ما با گوشی بخواهیم عکس بگیریم یا نگیریم یعنی اختیار

 

اینکه گوشی ما فیلم نمایش بدهد و یا ندهد یعنی جبر

اینکه ما با آن قرآن بخوانیم و یا فیلم مبتذل نگاه کنیم یعنی اختیار

 

انکه ما هر از چند گاهی از گوشی خود بک آپ میگیرم تا اطلاعاتش  در صورتیکه از دست رفت بتوانیم باز گردانیم  و زمان بک آپ را در اوقات بیکاری انجام می دهیم یعنی خواب که روح ما به پرواز در می آید و آنچه در روز بر ما گذشته را  ثبت مینماید پس اگر بخواهیم پروندمان سیاه نشود قبل از شب ( موقع بک آپ گیری)  آنچه که در حافظه داریم و زشت است را پاک کنیم

 

چگونه؟

 

با برگشت به تنظیمات کارخانه (اتوب الیه) یعنی

 

استغفرالله ربی و اتوب الیه

  

و اگر دستور توبه عمل نکرد چه؟

 

یعنی پورت های آسمان بسته است

حال چگونه پورت های آسمان را هک کنیم؟

 

 

از منوی start    ( بسم ا... الرحمن الرحیم)

در قسمت  RUN تایپ کنیم

 

ASALAM ALAL HOSAIN

VA ALA ALIEBNEL HOSAIN

VA ALA AVLADEL HOSAIN

VA ALA ASHABEL HOSAIN

 

آیا جواب سلام واجب نیست؟

 

پس

 

بدین طریق چهار پورت باز میشود که هر چه بگوییم بالاخره از یکی از این پورتها (توسل ) (یا همان VPN) بالا می رود.

 

حال دوباره به منوی بازگشت به تنظیمات کارخانه می رویم

 

استغفرالله ربی و اتوب الیه

 

 

با این دستور گوشی ما فلش میشود و بعد از خواب چون روح به پرواز در می آید یعنی ببخشید وقتی گوشی خاموش می شود و مموری را از روی ما در می آورند و می خواهند بک آپ بگیرند چیزی در آن یافت نمی شود

 

و برای اینکه نتوانند اطلاعات از دست رفته که همه اش خطا بوده و گناه ، بازیافت نمایند بهتر است اطلاعات جدیدی در آن کپی نماییم

 

و برای رد گم کنی یک حمد و 3 توحید در مموری کپی کنیم تا وقتی میخواهند بک آپ بگیرند ختم قرآنی را در مموری ببینند و چون ختم قرآن را که فرشته ملائک خودشان دارند پس بخود زحمت کپی کردن نداده و میزان ثوابش را ثبت میکنند ولی از این غافلند که ما چه خوانده ایم و چی درست و غلط خوانده ایم خلاصه بنفعمان تمام میشود تا شب بعد.

 

و وای بر اینکه حق الناس داشته باشیم

 

 چرا که هرچی ما دلیت کنیم یکی از آن سوی شبکه و بر روی یک مموری موبایل دیگر  اطلاعات ما را که به او ظلم کرده ایم ذخیره نموده است   و فرشته ملائک میفهمند که ما اطلاعاتمان را دلیت کرده ایم و  خلاصه ته توی قضیه را در می آوردند .

 

اگر توانستیم حق الناس را جبران کنیم که بهتر و گرنه اگر در حد و توانمان نبود چاره ای نیست کاری را بعنوان رد مظالم کرده و ثوابش را به شخص ثالث هدیه میکنیم تا خداوند  فرشته ای را وکیل کند اطلاعات خطاهای ما را از مموری شخص ثالث نیز پاک نماید.

 

و وای اگر کسی را گمراه کرده باشیم که هر خطا او کند به گوشی ما هم دایورت می شود. و چاره نداریم که او را پیدا کنیم و گوشیش را از دایورت خارج کنیم.

 

خلاصه در این گوشی منو های زیادی بر حسب جبر قرار گرفته و انتخاب هر کدام در اختیار ماست اگر دلمان خواست  می توانیم به  منوهای خوب سرک بکشیم و اگر فضولیمان گل کرد به منو های سکیوریتی رفته و اگر پر رو بازی در بیاوریم به پین کد و نهایتا پوک کد و سوختن سیم کارت و ... الفاتحه

 

که ای کاش میگفتند الخاتمه

چرا که الفاتحه یعنی شروع کاری جدید و آن نکیر و منکر و برزخ و  قیامت و بهشت و دوزخ است.

 

و من مهندس میدانم که گوشی را پس از مرگ اوراق و قطعاتش را پراکنده میکنند  و اگر بخواهند با بازیافت این قطعات و مواد دوباره گوشی را احیا میکنند و این بر خالق گوشی کار سختی نیست.

و حافظه اش را رستور میکنند و مثل بلبل حرف میزند و چغولی ما را میکند و خداوند اختیار بهشت و جهنم را به ما می دهد و ما چون خود می دانیم که چه غلطی کرده ایم سر بالا نیاورده و راه جهنم در پیش میگیریم

 

خوشا به حالمان اگر در این دنیا کمی از محمد و آل محمد حرف زده باشیم  آنوقت همینطور که سرمان پایین است و از روی پل صراط بترس و بلرز داریم عبور میکنیم  و شعله های آتش را زیر پای خود احساس میکنیم  به شخصی بر می خوریم

 

اول دلمان  خوش میشود که جهنم پر شده  و جایی برای ما نیست سر که بالا می آوریم شخصی را میبینیم که گویا آشناست

 

خدایا این کیست

جهنم که هنوز پر نشده

 

نکند پیامبر است

نه بابا پیامبر بر روی پل صراط بالای جهنم چه میکند

 

پیامبر که قرار است کنار حوض کوثر منتظر فاطمه باشد

 

ولی نه 

 

به دخترش گفته بود که اگر مرا کنار حوض کوثر ندیدی بالای پل صراطم

 

بابا جان روی پل صراط چه میکنی؟

امتم را شفاعت میکنم

 

به چه قیمت؟

 

به قیمت یک یا حسین

 

 

بابا جان مگر اون دنیا پارتی بازی هم هست؟

 

نه پدر جان قبلا با خدا معامله کردم .

 

کی معامله کردی ؟

 

در شب معراج

 

 به چه قیمت معامله کردی؟

 

به گرسنگی اهل بیتم

به کشته شدن اهل بیتم

 

چرا چنین بهائی پرداختی

 

چون بسیاری از امت من گنهکارند

 

آیا راه دیگری نبود

 

چرا جبرئیل در شب معراج فرمود اگر بخواهی میتوانی دعا کنی و تقدیر اولادت را عوض نمائی ولی روز قیامت نمی توانی شفاعت کنی و من گفتم راضی به رضای خدا هستم

 

حال آیا همه امت را شفاعت میکنی

 

آری اگر بصورت انسان محشور شوند و  نه حیوان و نماز را سبک نشمارند.

 

 

نگاهی به خود می اندازم خدا را شکر ظاهرا انسان محشور شدم

ولی وای نمازم را که بی توجه می خواندم و اعمالم که خراب است

 

طوری نیست چون با ایمان بودی و متقی و خداترس و به حق و صواب سخن میگفتی خدا اعمالت را به لطف خود اصلاح فرموده و از گناه تو در گذشته و چون شراب نخوردی آن چنان گناهانت را محو میکند که خودت هم فراموش میکنی و با پرروئی تمام و با سرفرازی  وارد بهشت می شوی و طلبکار هم خواهی بود.

 

چرا خدا چنین میکند

چون ارحم الراحیمنه

ای پیامبر چرا شما  اینقدر برای ما سختی میکشید

چون خداوند مرا رحمه للعالمین خلق کرده

 

وای پیامبر یک بدبختی سر خورد افتاد تو جهنم

 

نگران نباش من میرم جلوی درب جهنم  نمیگزارم وارد جهنم شود اگر فاطمه جان امد بگو کنار حوض کوثر منتظر من باشد.

 

و من همانگونه که در این دنیا بیمعرفت بازی درآوردم دوباره پیامبر را بحال خود رها کرده و شوت گاز به سوی بهشت می روم

 

می خواهم وارد بهشت شوم ملکی جلوی مرا میگیرد و میگوید

 

نمی شود.

 

بابا من که گناهی نکردم پاک پاکم

 

باشد باید منتظر بمانی تا پیامبرت بیاید

 

قرارمون این نبود

 

چرا قرار همین بود هر امتی پشت سر پیامبرش باید باشد

 

چند هزار سالی صبر میکنم تا پیامبر بیاید

 

اخ جون پیامبر اومد  و وارد بهشت شد

 

می خواهم بروم تو دوباره ملک جلوی مرا میگیرد

 

بابا پیامبر که اومد

 

پیامبر دارد شهدا کربلا را سیراب میکند

 

برم

 

نه

 

شهدا و صدیقین  اول باید بروند

 

برم

 

نه

 

پیامبر  دارد با کشته شدگان در راه زیارت امام حسین مصافحه میکند.

برم

 

نه

 

 

صبر کن اولویت با کسانی است که  بر تو برتری دارند

 

 

خلاصه بعد از چند صد هزار سال

 

برم

 

دیگه کسی نمانده ؟

 

نه بخدا فقط من ماندم

 

بیا برو تو گم شو با این همه گناه  پر رو بازی هم در میاره

 

تو بهشت همه تختها پر شده

 

آهای حوری پری تخت من کو؟

 

تو تخت نداری باید رو زمین بخوابی

 

خدا را شکر رو زمین جایی گیرمان آمد .

 

خدا را شکر  بهشت فاضلاب نداره وگرنه بجای نهر شیر و عسل و شراب فاضلابش نصیب ما می شد.

 

خدا را شکر نهرهای شیر و عسل و شراب تو بهشت فاسد نمی شن و گرنه ما این آخر خط همش میاس شیر ترش کرده و عسل مورچه زده و شراب الکلی سر درد کننده بخوریم

 

بازم طوری نیست

 

بهتر از جهنمه

 

بهتر از اوناییه که بیرون از بهشت تو اعراف الافند

 

بازم خدا را شکر این پاداش اون همه گند کاری نبود

 

یک ملک میاد میگه

 

خدا فرمود مگر من نگفته بودم کار های خوب را 10 برابر پاداش میدم

 ببخشید ای ملک اونائی که به خدا نزدیکند مگر چکار کردند؟

 

السابقون السابقون اولئک المقربون

 

اونائی که وضعشون بهتر از منه چکار کردن

 

اونا در کار خیر از  تو پیشی گرفتن

 

راستی از من راجع به اصول و فروع دین سوال نکردند

 

تو پرونده ات نوشتن دائما بر پیامبر صلوات میفرستادی خوب یعنی اصول و فروع دیگه

 

بابا صلوات چکارش به اصول و فروع

 

مگر نمی گفتی خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست و ظهور امام زمان را نزدیک کن

 

وقتی میگفتی خدایا یعنی خدا را قبول داری دیگه

وقتی میگفتی  محمد یعنی نبوت را قبول داری

وقتی میگفتی آل محمد یعنی امامت را قبول داری

وقتی میگفتی درود فرست اونم در زمانی که اونها بر روی دنیا نبودند یعنی معاد را قبول داری

وقتی هم برای ظهور دعا میکردی یعنی امام زمانت را شناختی

وقتی تقاضای تعجیل میکردی یعنی از بی عدالتی رنج می بردی  می دونستی که امام فقط عادل است و عدل رو هم قبول داشتی

 

دیگه نیازی به سوال نبود

 

جدول تشکیلاتی القاعده

 

 

سقوط آخرين پايگاه القاعده در كوههای تورابورای افغانستان (اواخر دسامبر ٢٠٠١) سازمان القاعده‌ی اسامه بن لادن، وارد مرحله جديدی شد كه عمده‌ترين ويژگی آن ، محافظه‌كاری و فعاليت كاملا مخفيانه و زير زمينی است. شرايطی كه در واقع تابع روند روزافزون جنگ جهانی عليه تروريسم پس از ١١ سپتامبر است. 
تاكنون بسياری از رهبران بلند پايه القاعده ترور يا بازداشت شده‌اند و اموال آنان مسدود گرديده است و اين سازمان نتوانسته است ، آسيب‌های وارده بر خود در نيمه اول سال ٢٠٠٢ را ترميم كند‌؛ با اين حال در برنامه ريزی سلسله عمليات تروريستی در ده كشور و سه قاره جهان، موفق بوده است. اين موفقيت به شكل ايجاد پنج موج پياپی بمبگذاری به شيوه‌ای بوده است كه معمولا در القاعده سراغ داريم. حملاتی پياپی با هدف قرار دادن جمعيتی انبوه و همزمان در چند كشور جهان. 
موج اول حملات تروريستی القاعده پس از حوادث ١١ سپتامبر (٢٠٠١) در سه كشور يمن ، كنيا و اندونزی صورت گرفت (اكتبر و نوامبر ٢٠٠٢) و موج دوم نيز در دو كشور عربستان و مراكش به وقوع پيوست، موج سوم در عراق و مالزی (اگوست ٢٠٠٣) و موج چهارم در عراق و عربستان (نوامبر ٢٠٠٣) به راه افتاد. پنجمين موج نيز تركيه ، اسپانيا ، ايران و باز هم عراق (٢٠٠٣) را در برگرفت. ترديدی وجود ندارد كه تمامی عمليات‌های فوق توسط القاعده صورت گرفته است زيرا نگاهی گذرا به سلسله عمليات‌هايی كه از زمان انفجار‌های نايروبی و دارالسلام (اگوست ١٩٩٨) تا حملات ١١ سپتامبر (٢٠٠١) روی داده است نشان می‌دهد كه ويژگی عمده عمليات‌های القاعده، در همزمانی انفجارها و انتخاب مكان‌های مملو از جمعيت است. نمود عينی اين شيوه در سلسله عمليات‌های اين سازمان از نايروبی تا مادريد قابل رديابی است. بنابراين بايد به اين واقعيت اذعان داشت كه؛ اقدامات امنيتی ، تاثير چندانی در كاهش قدرت مانور اين سازمان نداشته است و سقوط تورابورا در افغانستان و مجبور بودن رهبران اين سازمان برای مخفی ماندن از انظار عمومی، مانع از انجام عمليات‌های گسترده در سراسر جهان نگرديده است. 
اثبات ارتباط ميان القاعده با عمليات‌های فوق الذكر ، نشانگر آن است كه ساختار تشكيلاتی ، شكل كلاسيك هرم قدرت و شيوه مديريت شبكه در اين سازمان ، موفق به سازگاری با محيط و شرايط امنيتی پس از ١١ سپتامبر شده است. 
اكنون؛ اين سوال مطرح می‌شود كه، ماهيت القاعده در سال‌های پس از ١١ سپتامبر دچار چه تحولاتی شده است؟ به عبارت ديگر؛ كشورها و سازمان‌های ضد تروريستی جهان اسلام و غرب در مواجهه با سازمانی كه اكنون در قالب يك «شركت تروريستی چندمليتی» منشعب از القاعده و سازگار با شرايط امنيتی جديد درآمده است، چه خواهند كرد؟ كارشناسان مبارزه با تروريسم با مقايسه تحولات ريشه‌ای كه القاعده از زمان سقوط پايگاه تورابورا در افغانستان، تاكنون - در سطح سازمانی - با آن روبرو شده‌اند و نيز با ارزيابی فعاليت‌های پيشين اين سازمان - كه از سودان شروع و در افغانستان تداوم يافت- به اين نتيجه رسيده‌اند كه؛ القاعده طی دوره اول فعاليت خود در سير صعودی از دسته‌ای محلی به سازمانی جهانی با شبكه پيچيده عنكبوتی و بين قاره‌ای توفيق يافته است. دوره دوم فعاليت القاعده –كه از حملات ١١ سپتامبر تاكنون را در بر می‌گيرد – دوره‌ای است كه طی آن سازمان اسامه بن لادن تبديل به سازمانی فرامنطقه‌ای شد. سازمانی كه برای برنامه ريزی و اجرای عمليات بر وحدت و تمركز فرماندهی تاكيد داشت. در چنين ساختاری اين احتمال وجود داشت كه با هدف قرار دادن راس هرم ، كل تشكيلات فروريزد اما تحولات جديد امنيتی باعث شد كه اين سازمان جهانی ، ساختاری جديد ، منعطف و پيچيده پيدا كند. ساختاری كه در آن چندين شعبه مستقل و چند مليتی از راس سازمان منشعب گرديده و با وجود هم آوايی با اهداف كلی سازمان ، ساختاری خود اتكا و مستقل در طراحی و اجرای عمليات‌های تروريستی داشته باشد. ساختاری كه با مفهوم سنتی كار تشكيلاتی -كه معمولا هرمی شكل است - كاملا متفاوت باشد.

سازمان تروريستی چند مليتی 
دوران جنينی القاعده در سودان طی شد. درآن زمان اسامه بن لادن و همپيمانانش از سازمان «الجهاد» مصر با مجاهدان مشهور به «افغان‌های عرب»، القاعده را در قالب سازمانی بزرگ‌تر و پيچيده‌تر به نام «جبهه جهانی عليه يهوديان و صليبی‌ها» سازماندهی می‌كردند. فعاليت سازمان جديد تا زمان اعلام موجوديت خود در سال ١٩٩٤ نمود چندانی نداشت. نقطه عطف تاريخ اين سازمان ، زمانی بود كه جنگجويان عرب اين سازمان - كه اينك القاعده نام گرفته بود - به افغانستان مهاجرت كردند و قبايل پشتون اين كشور ، ميزبان اين سازمان گرديدند. قبايل پشتون بعدها در قالب حكومت طالبان، قدرت را در افغانستان بدست گرفتند و نظام بنيادگرا و مستبد آنها از سپتامبر ١٩٩٦ بر كشور افغانستان استيلا يافت. القاعده با حمايت همه جانبه طالبان كه به مدت پنج سال - از سپتامبر ١٩٩٦ تا دسامبر ٢٠٠١ - به طول انجاميد ، در توسعه تشكيلاتی خود و نيز ساماندهی «جهاد بين‌المللی» توفيق يافت و توانست پايگاههای متعددی را در سرتاسر افغانستان داير كند. اين پايگاه‌ها شامل ٤٨ مركز آموزشی و ٣٠ هزار داوطلب بود كه ١٨ هزار تن از آنها عضو رسمی القاعده بودند و به شكل مستمر در پايگاه‌ها حضور داشتند. مابقی اين نيروها نيز پس از طی دوران آموزشی در پايگاه‌های القاعده به سازمان‌های جهادی محلی می‌پيوستند، ضمن آنكه رابطه خود را با القاعده حفظ كرده بودند. در واقع اين افراد بازوهای لجستيك القاعده در انجام عمليات‌های تروريستی بين المللی محسوب می‌شوند. 
طی تحقيقاتی كه توسط «المجله» در مورد عمليات‌های القاعده – و يا آن دسته از عمليات‌هايی كه به اين سازمان نسبت داده می‌شود - صورت گرفته است ، مشخص شد كه از نيمه دوم دهه نود تا ١١سپتامبر ٢٠٠١ دامنه اين عمليات‌ها ٢٤ كشور را در بر گرفته است. عمليات‌هايی كه القاعده زير نظر «واحد عمليات‌های برون مرزی» به رهبری «ابو زبيده» و «خالد شيخ محمد» و با حمايت ٤٠ گروه جهادی محلی كه پيشتر در افغانستان آموزش ديده بودند، صورت داده است. اين مساله نشان می‌دهد كه القاعده در تشكيل نيروی تروريستی بين‌المللی كه در پنج قاره جهان منتشر شوند و قادر به انجام عمليات‌هايی شبيه عمليات‌های تروريستی دهه شصت و هفتاد باشند ، توفيق چشمگيری يافته است. همچنانكه برخی گروه‌های تروريستی دهه‌های شصت و هفتاد از حمايت كشورهای اردوگاه شرق سابق و پايگاه‌های نظامی آن برخوردار بودند، افغانستان دوران طالبان نيز به مثابه پايگاه اصلی القاعده عمل می‌كرد. نقطه‌ای كه به عنوان پايگاه مركزی القاعده بر برنامه‌ها و عمليات‌های شبكه‌های زنجيره‌ای اين سازمان در سراسر جهان نظارت می‌كرد. با سقوط طالبان، تداوم فرماندهی شبكه‌های زنجيره‌ای القاعده در سراسر جهان به شكل سامانه «تمركزگرا» و «وحدت فرماندهی» امكانپذير نبود و رهبران اين سازمان مجبور شده بودند كه از ديد عموم پنهان بمانند ضمن آنكه بسياری از آنان در حملات جنگنده‌های آمريكايی از بين رفته و يا به اسارت درآمده بودند. دركل، فشار امنيتی فراوانی بر اين سازمان و زير مجموعه‌های آن وارد آمده بود.

چالش سرنوشت ساز 
با سقوط طالبان، سازمان القاعده در جهت سازگاری با شرايط جديد با دو چالش سرنوشت ساز مواجه گرديد. چالش اول پراكندگی جنگجويان القاعده بود. جنگجويانی كه پيشتر در محيط امن افغانستان گردهم آمده بودند و اكنون ضروری بود كه سران القاعده آنان را از گزند نيروهای امنيتی كه در تعقيب آنان بودند، مصون بدارند و با تجديد سازماندهی ، آنان را برای انجام عمليات به كشورهای مختلف جهان اعزام كنند. القاعده در مواجه با اين چالش جديد تا حدود زيادی موفق بوده است زيرا، بدنبال حملات و فشارهايی كه ايالات متحده پس از تهاجم ١١ سپتامبر عليه القاعده صورت داد، سه هزار تن از ١٨ هزار جنگجويی كه در پايگاه‌های القاعده (افغانستان) مستقر بودند، در بمباران‌های جنگنده‌های اين كشور ، كشته شدند و ١٢٠٠تن از آنان نيز به اسارت نيروهای آمريكايی درآمده‌اند. نيمی از اين تعداد نيز به زندان‌های گوانتانامو انتقال يافته‌اند و نيم ديگر در مراكزی كه هنوز آمريكايی‌ها مكان آنها را افشا نكرده‌اند، نگهداری می‌شوند. ١٤ هزار جنگجوی باقی مانده نيز موفق به فرار شده و در مكان‌های امنی استقرار يافته‌اند. بنابراين می‌توان گفت ، عليرغم خسارت‌های فراوان القاعده در حفظ نيروهای خود و مواجه با چالش اولی كه از آن سخن به ميان آمد ، موفق بوده است. 
از جمله نيروهايی كه القاعده همچنان آنرا حفظ كرده «گردان ٥٥» است كه متشكل از ورزيده‌ترين جنگجويان القاعده است. اين نيروها كه دوره‌های فشرده رزمی را پشت سر گذاشته‌اند، مسووليت حفاظت از اسامه بن لادن و دستياران وی را بر عهده دارند. نيروهای «گردان٥٥»، اكنون در قلمرو قبايل پشتون در مرز پاكستان استقرار يافته‌اند. فرماندهی اين گردان بر عهده فردی مصری‌تبار به نام «مدحت مرسی» است كه به «ابو خباب» مشهور است. باقيمانده القاعده نيز به دلايل امنيتی و برای حفظ ارتباط با شاكله اصلی اين سازمان ؛ بر اساس مليت خود، در سراسر جهان منتشر شده‌اند كمااينكه «مولوی جواد ابراهيم باراشا» در مصاحبه‌ای كه همكارمان ؛ «محمود خليل» با او داشت ، توضيح داد كه چگونه وی به جنگجويان القاعده برای گريختن از چنگ سازمان‌های اطلاعاتی آمريكا ياری رسانده است و زمينه را برای بازگشت مخفيانه آنان به كشورشان و حفظ ارتباط با القاعده فراهم كرده است. 
چالش دومی كه القاعده ؛ در راستای سازگاری با شرايط جديد پس از ١١ سپتامبربا آن مواجه بود ؛ تعيين رهبران جديد و بيعت كردن با آنان بود. اين امر بايد به گونه‌ای صورت می‌گرفت كه مشكل امنيتی برای اين رهبران و هوادارانش ايجاد نشود و شرايطی بوجود آيد كه رهبران جديد؛ پس از فروپاشی قدرت سازمان، در «بهشت افغانستان» بارديگر رابطه عملياتی خود با جنگجويان القاعده را - كه در سرتاسر جهان پراكنده شده‌اند - از سر گيرند. اين امر در دو مرحله صورت گرفت. مرحله اول كه از زمان سقوط تورابورا تا پايان تابستان ٢٠٠٢ به طول انجاميد و طی آن تلاش شد به جای افراد كشته يا به اسارت گرفته شده‌ای كه قبل از ١١ سپتامبر در هرم قدرت سازمان ، منصب مهمی داشتند، فرماندهان جديدی منصوب گردند. 
القاعده در مرحله دوم كه از اواخر تابستان ٢٠٠٢ شروع می‌شود ، با تشكيل ٥ حوزه مستقل كه هركدام دارای ساختار رهبری و عملياتی مستقل و منابع مالی محلی هستند ، به كار خود ادامه می‌دهد. اين حوزه‌های مستقل ديگر نيازی به تبعيت از مركز ندارد و بر خلاف گذشته كه برای انجام عمليات‌ها و تامين مالی به طور مستمر با حوزه مادر و رهبری مركزی در ارتباط بودند، عمل می‌كنند. در خلال مرحله اول ، تعيين رهبران جديد القاعده در چارچوب ساختار هرمی اين سازمان به شكل ذيل صورت گرفت: 
- در پی حمله هوايی آمريكا به مخفيگاه «محمد عاطف ابوحفص مصری» در حومه كابل كه به مرگ وی منجر شد (دسامبر ٢٠٠١) «سيف العدل» - هموطن وی - به سمت فرماندهی شاخه نظامی القاعده منصوب شد. 
- درپی بمباران مقر «نصر فهمی نصر» (محمد صلاح)، «رمزی بن الشيبه» به سمت مسوول واحد تامين منابع مالی شاخه‌های برون مرزی القاعده منصوب گرديد. 
- پس از دستگيری «ابو زبيده»؛ مسوول اجرای عمليات‌های برون مرزی القاعده، در لاهور پاكستان (٢٠٠٢) «خالد شيخ محمد» جايگزين وی گرديد. 
- رمزی بن الشيبه ، مسوول شاخه جنگ‌های دريايی به جای «خالد توفيق العطاش» ، فرمانده عمليات نظامی عليه ناو آمريكايی «كول» در بندر عدن كه در آوريل گذشته بدست نيروهای آمريكايی به قتل رسيد. رمزی بن الشيبه مسووليت جديد را با حفظ سمت مسوول تامين منابع مالی عمليات‌های برون مرزی عهده دار شد. بن الشيبه در ١١ سپتامبر ٢٠٠٢ طی عمليات مشترك نيروهای امنيتی پاكستان و آمريكا در كراچی دستگير شد. پس از دستگيری بن الشيبه دقيقا مشخص نشد كه اين دو سمت حساس را چه كسی عهده دار شده است. تا مدت‌ها كارشناسان معتقد بودند كه دليل مخفی نگه داشتن هويت وی ، شرايط سخت امنيتی و اهميت بالای سمت‌های مزبور در اجرای عمليات‌های نظامی عليه اهداف تجاری ، نظامی و نفتی در درياهاست. تا اينكه شش ماه پس از بازداشت رمزی بن الشيبه ، «خالد شيخ محمد» (٢٨ فوريه ٢٠٠٣) به اسارت نيروهای آمريكايی در آمد و در جريان بازجويی‌های نيروهای امنيتی آمريكا از ساختار جديد تشكيلاتی القاعده پرده بر داشت، بدين ترتيب آشكار شد كه القاعده در پی تجديد ساختار پنج حوزه جهادی مستقل توفيق يافته است، ساختاری جديد كه به نيروهای مرتبط با اين سازمان اجازه داده است كه بدون نياز به فرماندهی هرمی شكل سابق در ضمن ارتباط با فرماندهی مركزی ، مستقل از آن عمل كرده و تا حدودی از تعقيب و گريز امنيتی رهايی يابد. وقتی خالد شيخ محمد به اسارت درآمد ، القاعده چندان دچار مشكل نشد زيرا بلافاصله شاخه جديد و مستقلی به شكل خودكار جايگزين شبكه‌ای گرديد كه توسط او رهبری می‌شد. اكنون القاعده در سراسر جهان دارای پنج حوزه عملياتی مستقل است. در اين ساختار جديد فقط رهبران اصلی اين پنج حوزه ، آنهم به شكل مشورتی با يكديگر در ارتباطند بدون آنكه هر حوزه نياز به حوزه ديگرداشته باشد. اين پنج تن عبارتند از: 
- اسامه بن لادن، موسس و رهبر سازمان 
- ايمن الظواهری نفر دوم سازمان 
- مصطفی احمد الحساوی مشهور به «شيخ سعيد»، مسوول امور مالی و در عين حال ناشناس‌ترين عضو القاعده زيرا اطلاعات سرويس‌های امنيتی در مورد او بسيار كم است. 
- ابو محمد المصری، وی شخصيتی مرموز و پيچيده و مسوول امور تبليغاتی القاعده است. المصری اين كار را در پايگاه «خوست شمالی» انجام می‌داد ولی پس از سقوط طالبان به همراه اسامه بن لادن و ايمن الظواهری ، زندگی مخفيانه‌ای در پيش گرفت. كارشناسان اطلاعاتی معتقدند كه نوارهای ويديويی بن لادن توسط او ضبط و منتشر می‌شود. 
- مدحت مرسی، مشهور به «ابو خباب» ، مسوول پيشين واحد «تحقيقات و ساخت سلاح‌های شيميايی». او اكنون فرمانده «گردان ٥٥» است. اين گردان مسووليت حفاظت از اسامه بن لادن را بر عهده دارد. 
نكته مهم در مورد عملكرد اين رهبران پنجگانه اين است كه آنها وظايف فرماندهی خويش را به شكل روزانه و مستقيم انجام نمی‌دهند، بلكه عملكردی همچون شركت‌های چند مليتی دارند بدين معنا كه؛ با تعيين اهداف كلی استراتژيك ، طراحی و اجرا را بر عهده زير مجموعه‌های خود می‌گذارند تا آنها با صلاحديد خود و مدنظر داشتن ضرورت‌ها و اولويت‌هايی كه در هر مرحله صلاح می‌دانند عمل كنند.

حوزه‌های پنجگانه 
تا آنجايی كه از اسناد و مدارك بدست می‌آيد ، فرماندهان هر حوزه اختيارات كاملی دارند و ضمن ارتباط مشورتی با رهبران اصلی با شبكه‌های مستقل محلی نيز مرتبط‌اند. توزيع جغرافيايی اين حوزه‌ها‌ی پنجگانه به شكل ذيل است: 

١. حوزه هندو پاكستان: 
شامل پاكستان ، هند و افغانستان. فرماندهی اين حوزه بر عهده «امين الحق» مشهور به «مجاهد خالص» است كه بر فعاليت‌های چهار شبكه جهادی محلی نظارت دارد. اين شبكه‌ها عبارتند از: 
- «سپاه محمد» به فرماندهی «مولوی مسعود ازهر». 
- «جنبش مبارزين كشميری» به فرماندهی «سيد صلاح الدين». 
- «جماعت اسلامی كشمير» به فرماندهی «عبدالرشيد الترابی». 

٢. حوزه منطقه آسيای مركزی: 
شامل ازبكستان، چچن، گرجستان و جنوب چين، فرماندهی اين حوزه بر عهده «طاهر يولداشيف» است كه بر چهار شبكه محلی ذيل نظارت دارد: 
- «جنبش اسلامی ازبكستان»، كه خود يولداشيف موسس آن است. 
- «سازمان مجاهدين عرب چچن»، موسس اين سازمان «امير خطاب» بود كه پس از كشته شدن وی ، «ابوالوليد عبدالعزيز الغامدی» فرماندهی سازمان را بر عهده گرفت. 
- «شبكه التوحيد والجهاد» در منطقه «بنكيسی» گرجستان به فرماندهی «ابوالعطيه». 
- «جنبش اسلامی اويغورها» كه در استان زين جيانگ چين استقرار يافته و «اوجيماندی عباس» فرماندهی آن را بر عهده دارد. 

٣. حوزه جنوب شرق آسيا: 
شامل اندونزی، مالزی و فيليپين. قبلا «رضوان عصام الدين» مشهور به «حنبلی» از سوی القاعده به سمت فرماندهی اين حوزه انتخاب شده بود كه پس از دستگيری وی در تايلند(اگوست ٢٠٠٢) نزديكترين فرد وی؛ سرهنگ «سوميرو» مشهور به «ذوالقرنين» زمام امور را به دست گرفت. وی هم اكنون بر پنج گروه محلی ذيل نظارت دارد: 
- «جماعت اسلامی اندونزی». موسس اين گروه؛ «ابوبكر بابشير» است كه به دليل كهولت سن در سال ١٩٩٤ رهبری را به حنبلی واگذار كرد. پس از بازداشت حنبلی نيز فردی به نام «ذوالمتين» كه به «نابغه» مشهور و از نزديكان وی است، رهبری اين گروه را بر عهده گرفت. «نابغه» همان كسی است كه در اكتبر ٢٠٠٢، عمليات بمب‌گذاری «بالی» را برنامه ريزی و هدايت كرد. 
- گروه «سرباز جهادی» اندونزی به رهبری «جعفر ابوطالب». 
- «جماعت اسلامی مالزی» به رهبری «يزيد صفعت». 
- «جنبش ابو سياف» فيليپين به رهبری «عبدالرزاق جنجلانی» مشهور به «ابو صبايا». 
- «جبهه اسلامی آزاديبخش مورو» به رهبری «اوستافا زاريف گولابی». 

٤. حوزه خاورميانه و خليج فارس: 
شامل عربستان، يمن، كويت، عراق ، اردن، تركيه ولبنان. در ابتدا «عبدالرحيم الناشری» از سوی القاعده به سمت فرماندهی اين حوزه منصوب شد اما پس از دستگيری وی - در امارات - توسط CIA (سپتامبر ٢٠٠٢)، «سالم طالب سنان الحارثی» مشهور به «ابوعلی» رهبری حوزه را بر عهده گرفت. ابوعلی در نوامبر ٢٠٠٣ با موشك هواپيماهای بی‌سرنشين آمريكايی موسوم به «پريداتور» در يمن به قتل رسيد و «محمد حمدی الاهدل» جايگزين وی گرديد. هنوز مشخص نيست كه آيا «الاهدل» در در گيری با حكومت يمن در استان «ابين» كشته يا مخفی شده است. با اين حال برخی كارشناسان معتقدند كه فردی مراكشی به نام «عبدالكريم المجاطی» جايگزين وی گرديده بوده است. المجاطی جزو افراد تحت تعقيب نيروهای امنيتی عربستان بود و بنا بر برخی اطلاعات بدست آمده ، وی در انفجارهای تركيه دست داشته است و عضو اصلی شبكه «ساماندهی داوطلبان اروپايی جهاد در عراق» بوده است. وی همچنين بر حوزه غرب عربی و مديترانه نظارت دارد و يا انفجارهای دارالبيضا (مه ٢٠٠٢)و مادريد (مارس ٢٠٠٤) مرتبط بوده است. المجاطی در پی تعقيب و گريز با نيروهای امنيتی عربستان به همراه ١٤ تن از همرزمانش (آوريل ٢٠٠٥)به قتل رسيد. هنوز مشخص نيست كه چه كسی جانشين وی شده است. 
حوزه‌ای كه المجاطی فرماندهی آن را بر عهده داشت؛ با داشتن ٣ گردان رزمی و زير شاخه‌های آن ، يكی از بزرگترين واحدهای عملياتی است و دامنه آن كل منطقه خليج فارس به ويژه عربستان ، يمن و كويت را در بر می‌گيرد. اين حوزه بر پنج شبكه محلی ذيل نظارت دارد: 
- «انصار القاعده در جزيره العرب»، اين عنوانی است كه هسته‌های سعودی القاعده بر خود گذاشته‌اند. رهبر اين گروه «يوسف العييری» بود كه در ژوييه ٢٠٠٢ به قتل رسيد. «عبدالعزيز عيسی المقرن» مشهور به «ابوهاجر» - جايگزين وی - نيز كمی پس از وی كشته شد. پس از ابوهاجر، «سعود بن حمود العتيبی» رهبر انصار القاعده شد. اين سازمان در حمله انتحاری به ناو آمريكايی «كول» و نفتكش فرانسوی «لمبورگ» در سواحل يمن (اكتبر ٢٠٠٠ و ٢٠٠٢) دست داشته است. سعود العتيبی در عمليات اخير نيروهای امنيتی عربستان به قتل رسيد. 
- سازمان «سلفيون كويت» به رهبری «خالدبن عيسی السلطان». 
- «ارتش عدن. ابين» به رهبری «طارق الفضلی». 
- «انصار القاعده» در يمن به رهبری «محمد ابو غيث». 
شعبه دوم اين حوزه صرفا بر عراق متمركز شده است و دارای سه سازمان جهادی همپيمان با القاعده است. 
كه عبارتند از: 
- «جماعت توحيد و جهاد» به رهبری «ابومصعب الزرقاوی». 
- «جنبش انصار الاسلام» به رهبری «ملا كريكار». 
- «ارتش انصارالسنه در عراق» به رهبری «ابوعبدا…حسن بن محمود». 
در واپسين روزهای دسامبر ٢٠٠٤ اسامه بن لادن در نواری ويديويی اعلام كرد كه ابو مصعب الزرقاوی ـ اردنی‌تبار ـ را به سمت فرماندهی كل تمامی سازمان‌های جهادی عراق موسوم به «جهاد در سرزمين رافدين» منصوب كرده است. 
شعبه سوم اين حوزه نيز شامل اردن ، لبنان و تركيه است و سه گروه ذيل را در بر می‌گيرد: 
- «جنبش سلفيه اردنی» به رهبری «ابومحمد المقدسی »كه پدر معنوی الزرقاوی است و هم اكنون در زندان« السويقه»اردن به سر می‌برد. 
- «عصبه الانصار» لبنان به رهبری «عبدالكريم السعدی» مشهور به «ابو محجن». 
- «جبهه اسلامی سواران شرق بزرگ» در تركيه به رهبری «حبيب آقداش». 

٥. حوزه غرب عربی و مديترانه: 
شامل١١دولت اروپايی و شمال آفريقا (آلمان، فرانسه، بريتانيا، هلند، بلژيك ، ايتاليا، اسپانيا، الجزاير ، تونس ، مراكش وليبی). در ابتدا عبدالكريم المجاطی ، مغز متفكر انفجار‌های دارالبيضا رهبری اين حوزه و نظارت بر گروهای زير زمينی تركيه و مادريد را بر عهده داشت. اما اكنون مشخص نيست كه پس از انتقال وی به حوزه خليج فارس و خاورميانه، حوزه غرب عربی و مديترانه به شخص ديگری واگذار شده و يا اينكه المجاطی مسووليت جديد را با حفظ سمت قبلی عهده دار گرديده است؟ احتمال اخير زمانی قوت می‌گيرد كه رابطه مستحكم اين دو حوزه با يكديگر و افزايش شبكه‌های اعزام داوطلبين جهاد از اروپا به عراق را مد نظر داشته باشيم. 
تنها مدركی كه باعث می‌شود فرض انتصاب رهبری جديد برای اين حوزه قوت بگيرد ، نوار ويديويی القاعده در مورد انفجارهای مادريد است، زيرا در اين نوار با رهبر ناشناس جديدی كه به عنوان رهبر القاعده در اروپا و با نام «ابودجانه افغانی» معرفی گرديد تجديد بيعت شد. البته بيشتر كارشناسان در صحت اين خبر ترديد جدی دارند. 
در اين حوزه ١١ گروه جهادی وجود دارند كه با يكديگر رابطه بسيار نزديكی دارند و در تمام كشورهای فوق الذكر شعبه فعال دارند. اين گروه‌ها عبارتند از: 
- «جماعت سلفيه دعوت و قتال الجزاير» به رهبری «ابو مصعب عبدالودود»، وی سومين فردی است كه پس از «حسن حطاب» موسس گروه و جانشينش «نبيل صحراوی» مشهور به «ابو ابراهيم مصطفی» (در اگوست گذشته ترور شد) از سوی القاعده به سمت فرماندهی گروه منصوب شد. 
- «جناح سلفيه الجهاديه» مراكش ، رهبر معنوی اين گروه «محمد الفيزازی» است كه پس از انفجار‌های دار البيضا به ٢٠ سال زندان محكوم شد. 
- «سازمان صراط المستقيم» مراكش به رهبری «ميلودی زكريا». 
- «جماعت هجرت و تكفير» مراكش به رهبری «داوود مخملی». 
- «جماعت اسلامی جنگجويان» مراكش كه توسط عبد الكريم المجاطی تاسيس شد. اخيرا سازمان مبارزه با تروريسم مراكش ، «محمد الكربوزی» - پناهنده ناراضی مراكش در لندن - را به عنوان رهبر جديد اين سازمان معرفی كرد اما وی به شدت اين اتهام را رد كرده است. 
- «جماعت اسلامی جنگجويان ليبی». اين گروه توسط «محمد بن فاضل» تاسيس شد و اكنون رهبری آن به «عبدا… الصادق» سپرده شده است. 
- «جماعت اسلامی جنگجويان تونس» به رهبری «طارق معروفی» شعبه‌های خود در بلژيك و ايتاليا نظارت دارد. معروفی اكنون در بروكسل زندانی است. 
- «سازمان سنت و الجماعه تونس »به رهبری «نزار طرابلسی» كه او نيز در بروكسل زندانی است. اين سازمان بر شعبه‌های بلژيك و هلند نظارت دارد. 
- «جبهه اسلامی تونس» به «رهبری علی بن طاهر» كه اكنون در تونس زندانی است. 
- «سازمان انصار شريعت »در لندن به رهبری «ابو حمزه مصری». 
- سازمان «المهاجرون» به رهبری «عمر بكری محمد». 

آشنایی با گروهک پزاک

 

http://www.aftabnews.ir/images/docs/000087/n00087297-b.jpg


تاریخچه و نحوه شكل گیری گروهك پ‍‍ژاك :


 در اوایل دهه 70 میلادی،دانشجویان كرد و باشاخه جوانان انقلابی احزاب در تركیه به نام انجمن تحصیل كردگان دموكرات وطن پرست انكارا به رهبری عبداله اوجالان فارغ التحصیل دانشكده علوم سیاسی اعلام موجودیت كرده و به صورت مخفی فعالیت خود را آغاز نمودند.این تشكل دانشجویی دارای افكار ماكسیستی بود.

این گروه در سال 1974 نام خود را به "apoucas" یعنی پیروان اپو تغییر داد.گروه مذكور در سال 1975 فعالیت سیاسی خود را در كردستان تركیه آغار نمودند. و در سال 1977 منشوری را تحت عنوان مسیرانقلاب كردستان منتشر كرده ودر سال 1978 پس از تقویت ایدوئولوژی و تشكیلات خود و نفوذ بیشتردر بین قشر تحصیل كرده به طور رسمی به جذب كارگران كردستان (p.k.k) تغییر نام داد.


این حزب پس از 2 سال فعالیت سیاسی و به علت داشتن تفكرات ناسیونالیستی و تجزیه طلبی و به دنبال كودتای سال 1980 (1359شمسی) در تركیه غیر قانونی اعلام شده و فعالیت آن ممنوع شد.
به دنبال این موضوع حزب مركز فعالیت خود را به ناچار از تركیه خارج و به لبنان و سوریه انتقال داد.در مدت چند سال اقامت در لبنان و سوریه پس جذب نیرو و ایجاد سازمان نظامی به علت اختلاف دیدگاه ها وشعارهای جدایی طلبانه ،مشی جنگ مسلحانه را برگزیده ودر سال 1984 م رسما وارد مبارزه مسلحانه با دولت تركیه شد و شرق و جنوب تركیه را محل تاخت و تاز خود قرار داد.

عبداله اوجالان عضو موسس و دبیر كل حذب تا سال 1999 م مستقیما فرماندهی گروه را بر عهده داشت تا اینكه در اسفند 1377(1999م)توسط سازمان اطلاعاتی تركیه (میت)با كمك موساد در یكی از كشورهای افریقایی دستگیرو به تركیه انتقال داده شد و به زندان محكوم گردید.

در نیمه دوم سال 2003(1382)با برگزاری كنگره دوم ،k.D.k به كنگره خلق كردستان(كهك) تغیر انم داد.این حزب همزمان با اعلام موجودیت در راستای كاهش از مشكلات داخلی و همچنین رسیدن به هدف اصلی و نهانی خود كه تشكیل كردستان بزرگ می باشد،اقدام به تاسس حزب هایی به ظاهر مستقل برای هریك از كرستان ها نمود و شاخه ایرانی آن را با نام حزب حیات ازاد كردستان(پژاك) اعلام موجودیت كرد.

مخفف نام این گروه در ادبیات كردی پژاك برگرفته از اولین حرف هر كلمه (پارتی ژیانی ئازادی كوردستان)می باشد.پژاك مرزهای جغرافیایی بین مناطق كرد نشین عراق ، جنوب غرب كردستان،مناطق كردنشین تركیه به عنوان شمال كردستان و مناطق كردنشین سوریه به عنوان غرب كردستان نام برد.

ویژگی های تشكیلاتی پژاك موجب گردیده است كه به علت آموزش ها و انظباط تشكیلاتی حاكم بر آن ،نسبت به سایر گروه های كرد فعال در ایران از ریزش كمتری برخوردار باشد.

حوزه مورد نظر پژاك در ایران علاوه بر استان ها و مناطق مرزنشین و كردنشین غرب كشور ، بخش وسیعی از استان های قزوین ،زنجان،همدان؛كرمانشاه،و خراسان را در بر گرفته است و به همین دلیل است كه پژاك تمامی اطلاعیه ها و بیانیه های خود را به 2 زبان كردی و فارسی منتشر می كند.

پرچم پ.ك.ك و پژاك 

http://www.rasekhoon.net/userfiles/Article/1390/08/03/7830.JPG

اهداف پ.پ.ك به صورت كلان:

1. دامن زدن به اختلافات قومی و مذهبی
2. مخالفت با نظام جمهوری اسلامی
3. نفوذ و عضو گیری
4. دین گریزی و آلودگی اخلاقی
5. اخاذی و ایجاد مزاحمت برای مرز نشینان
6. افزایش قاچاق
7. متوسل شدن و ارتباط با بیگانگان
8. تلاش برای حاكمیت نظام كنفدرالیسم و دموكراتیك
اهداف اصلی پ‍ژاك(بر اساس اساسنامه) :
كنگره اول پژاك پس از 8 روز فعالیت به كار خود پایان داد و در این كنگره موارد زیر به عنوان برنامه و اهداف اصلی به تصویب رسید:
1. تلاش برای گذر از نظام دین سالار
2. از میان برداشتن حاكمت دین از رژیم ایران
3. تاسیس جمهوری فدرال دموكراتیك ایران
4. تشكیل سیستم فدرالی در ایران
5. تغییر قانون اساسی ایران
6. اتحاد با نیروهای دموكراسی خواه
7. اتحاد میان خلق كرد
8. پیشبرد مبارزات آزادی زن بر مبنای ایدوئولوژی رهایی زن
9. تلاش برای تامین حقوق و آزادی های كلیه اقشار بخش های كرد نشین
10. چاره یابی مسئله كرد در چهار چوب اتحاد دموكراتیك آزاد خلق ها
11. از میان برداشتن تاثیرات نظام فئودالی و پیش برد زندگی آزاد و دموكراتیك در شرق كردستان
12. تلاش برای برقراری ارتباط آزادانه میان خلق كرد ایران و همكاری با جنبش های آزادی خواه منطقه برای رسیدن به فدراسیون استراژتیك خاورمیانه

جنایات گروهك پژاك:

1. به شهادت رساندن بسیجی صلح الدین چوپان اهل روستای اشناك شهرستان سلملس(سال 85)

2. شهادت سروان حاج علیرضا طالعی ،ابراهیمی و شكری و همرزمانشان در سال 86
3. ضرب و شتم فردی به نام علی شكری اهل روستای داراب شهرستان سلماس سال86
4. شهادت جمعی از پرسنل تی 2ل31 مكانیزه عاشورا سال 87
5. به شهادت رساندن بسیجیان خسرو پرورده-جهان مامدی و ظلمات مامدی در سال 88
6. به شهادت رساندن بسیجی محمد طالبی
7. شهادت جمعی از پرسنل هنگ مرزی سال 89
8. گروگان گیری افراد بسیجی و ضرب و شتم انان جهت عدم همكاری با سپاه و بسیج در طول سالیان متمادی
9. و...


شگرد های گروهك پژاك :

1. مطرح نمودن گروه به عنوان مدافع حقوق كرد.

2. تشكیل و سازماندهی هسته های مخفی از قشر جوانان و دانشجویان.
3. راه اندازی و فعال كردن كمیته زنان كه یكی از كمیته های فعال پژاك می باشد.
4. طرح شعار فریبنده كردستان بزرگ با هدف جذب جوانان و نخبگان منطقه.
5. انجلام عملیات نظامی به خصوص برابر نیروهای ناجا به جهت كسب وجهه مردمی
6. و....

همسویی با صهیونیسم:

در تفكر این حذب نوعی قرابت و همسانی بین تفكر صهیونیسم و كردگرایی مبتنی بر برگزیده بودن این دو نسل و اینده ساز بودن ،رسالت تاریخی،و قرابت در سرنوشت مشترك هر دو وجود دارد.

به همین دلیل معتقدند كه باید پیوند مشتركی بین حكومت شمال عراق و اسرائیل ایجاد شود.
و در یك مقابسه بین نظام های موجود در خاور میانه اعتقاد دارند كه رژیم صهیونیستی دارای دموكراسی استحكام یافته ای است كه باعث قوت این رژیم می باشد. و اگر كشور های منطقه در نتیجه اصلاحات جدی و دموكراتیزاسیون در راستای حل مشكلات خود با اسرائیل گام بر ندارد ،به وضعیت عراق دچار خواهند شد.
مهمترین دیدگاه های" پ.ك.ك " پیرامون صهیونیسم:
1. قرابت و نزدیكی خاص بین برگزیدگان فرزندان اسرائیل و كرد وجود دارد.
2. كرد ،ن‍ژاد برگزیده و همراه صهیونیسم فرزندان بنی اسرائیل می باشد.
3. ان ها معتقد هستند كه تا كنون هر انچه كه ماموریت صهیونیسم بوده باید به كرد واگذار شود.
4. تفكر"پ.ك.ك"نشانه های روشنی از تاثیر پذیری از تئورسین های یهودی داردو تفكر پژاك كه حصول فلسفه فكری مبتنی بر بینش صهیونیزم است.
5. پژاك معتقد است كه باید پیوند مشترك بین حكومت شمال عراق و اسرائیل ایجاد شود.
6. و...

نقشه امریكا برای كردستان بزرگ
 

دین از نظر اوجالان:

در این بخش به ذكر چند مورد از نظرات اوجالان (موسس پ.ك.ك)در مورد دین می پردازیم:
1. بدون شك دین هم یك پدیده دنتیوی است اما جنبه سحر امیز اصطلاحات و قدمت ان ایجاب می كند كه بیشتر جنبه تقدس داشته باشد.
2. محصول اساسی ادیان تك خدایی خاورمیانه ،دولت فئودالی قرون وسطی است.
3. ایه ها و سنت هایی كه حضرت محمد(صلی الله علیه و اله و سلم)در معنای"به خدا شرك نورزید،در كار خدا دخالت نكنید،خدا از همه ما حساب خواهد خواست اما به كسی حساب نمی دهد."بر زبان رانده،اگاهانه یا نا آگاهانه،موجب گشودن راه به سوی ریاست دولت های سلطنتی ،پادشاهی ،و امارتی قرون وسطی شده است.قران از این منظریك بیانیه (مانیفست) دولت است.
4. سومین مانیفست بزرگ در تاریخ "قرآن" است . این اثر كه از نزدیك نظرات و مشاهدات حضرت محمد(صلی الله علیه و اله و سلم) در رابطه با جامعه ،فامیل و عشایر ان روز عرب از یكی ار كتاب های تورات(عهد عتیق)و تفسیر انجیل سرچشمه می گیرد به نوعی در حكم اعلامیه مشروطه خواهی برای جامعه فئودالی قرون وسطی است.
5. دین نیز به ابزاری برای بدنام كردن تبدیل شده است.قبل از هرچیز حوا به عنوان اولین زن گنه كار محسوب شده است كه با فریب دادن ادم باعث اخراج او از بهشت شد.
6. اگر خاورمیانه توسط اسلام به مقاومت به پردازد غیر از سمبلیم بودن كاری از پیش نخواهد برد.اسلام حداكثر تولید و بهره وری خود رادر قرن 8-12 ارائه كرده است.پس مانده های ان پوسته ای بیش نیست.انقدر خارج از زمان قرار دارد كه نمیتواند اصلاح گردد و مقاومت 30سال اخیر ان ساختگی است.

زن و خانواده از نظر اوجالان :

در این قسمت نیز به برخی از دیدگاه های اوجالان در مورد زن و خانواده می پردازیم:

1. ادیان تك خدایی این امر(حبس زن در قفس خانه و خانواده )را به عنوان فرمان خداوندی به حساب می اوردند.
2. مهریه ارزش او را تعین می كند و بهای زن با قیمت "پول" سنجیده می شود.
3. سهم موسی در سنت حضرت ابراهیم این است كه زن را به طور حتمی زیر سلطه خود قرار داده است.
4. در نظر حضرت داوود و سلیمان زن تنها وسیله عیش و خوش گذرانی یك طرفه است و بس.
5. در پادشاهی عبرانی در قبل و بعد از دوره سال های 1000 ق.م شاهد حضور فرهنگ گسترده حرمسرا در زمان داوود و سلیمان هستیم.
6. در بین چندین هزار پیامبر حتی پیامبر زن نیز وجود ندارد.
7. روابط میان ابراهیم با سارا و هاجر بیانگر تایید و تصویب برتری مرد نسبت به زن از طرف دین است.پدر سالاری كاملا مستقل شده است.ازدواج با چندین زن روا دانسته می شود.
8. با این كه برای هر كاری دستمزدی در نظر گرفته می شوداما حاملگی،بزرگ كردن بچه،و همه نوع كارهای خانه بدون دست مزد است،برای عمل جنسی مرد بودن هم دستمزدی ندارد.در بسیاری از خانه های خصوصی حتی به میزان مزدی كه در فاحشه خانه ها به زن می دهند ارزشی برای زن قائل نمی شوند.
9. زن در میان 2 فرهنگ "porn"و فرهنگ چادر سیاه،حیران مانده و دچار حیرت عجیبی شده است.


نتیجه گیری و ارزیابی :

با توجه به اینكه احزابی مثل پژاك از بسترهایی چون فقر اجتماعی ،فرهنگی و اقتصادی جامعه استفاده می كنند،لذا لازم است كه نظام حكومتی به تامین عدالت اجتماعی در همه ابعاد ان در سراسر كشور به خصوص مناطق محروم اهتمام ویژه اشته باشد.

اطلاع رسانی واقعی و موثر از مجموعه خدمات فراوان نظام و طومار بلند كارهای عمرانی و اقتصادی انجام شده در مناطق محروم ازدیگر كارهایی است كه دولت باید انجام دهد.
ایجاد و تقویت ارتباط با نخبگان و به خصوص قشر روحانی و علمای دینی كردها و انجام روشنگری درباره ماهیت كمونیستی و ضد اخلاقی وضد دینی پژاك و نیز تبیین دیدگاه واقعی اسلام درباره زن بسیار ضروری است.
افشای نیمه پنهان این گروهك و برملاكردن ارتباطات مختلف با امریكا ،رژیم صهیونیستی و زمانی صدام حسین و حزب بعث در كشتار مردم كرد ایران و عراق كه باید در سطح وسیعی صورت بگیرد.
"پ.ك.ك "و خلف نامشروع ان" پژاك" برخلاف باور های دینی مردم كرد ،هیچ اعتقادی به مبانی دینی و مذهبی نداشته و كاملا معتقد به اصول فكری ماركسیسم هستند و البته چهره ضد دینی خود را از اطلاع مردم دور نگه داشته اند.به نظر می رسد كه بانیان فكری این جریان از یك حماقت فكری و سیاسی عمیق رنج می برند كه موج خروشان اسلامك خواهی و روند رو به رشد اسلام گرایی را در سطح جهان نمی بینند.
گروهك پژاك كه یكی از ابزار های امریكابرای به وجود اوردن و نشان دادن گسست قومیتی در ایران می باشد،اینده ای در كردستان ایران ندارد.اگرچه به علت حضور امریكا و اسرائیل در منطقه و در چتر حمایتی ان ،چند صباحی با دست زدن به اقدامات تروریستی اعلام حضور كرده اند.و به علت وابستگی به غرب و بیگانگان همانند سایر احزاب كردی چپ گرای وابسته به شرق و غرب با هوشمندی رهبران سیاسی و امنیتی كشور و مردم مسلمان و انقلابی كرد در مناطق كردنشین ره به جایی نخواهد برد و شكست خواهند خورد،چنان كه زمزمه های شكست به وضوح دیده می شود.
ای بار خدایا به حق هستی
شش چیز به ما عطا فرستی
ایمان و امان و تندرستی
علم و عمل وفراخه دستی



منابع و مآخذ:
1. هفته نامه صبح صادق،دوشنبه 29 مهر87،شماره 372
2. مجله علمی_ترویجی معرفت،سال15(خرداد85) مقاله از خاورمیانه بزرگ تا خاورمیانه اسلامی
3. ماهنامه سراج ،سال 6(فروردین 87)مقاله پان كردیسم پیشینه تاریخی
4. نشریه فرهنگی اجتماعی بسیج خواهران سلماس(طوبی)،شماره 1(اذرماه 89)مقاله پژاك

واسیلی زایتسف تک تیر انداز افسانه ای روسی

 

واسیلی زایتسف یک تک تیر انداز ممتاز روسی در جنگ جهانی دوم بود .
واسیلی در یک دوره چند ماهه از اکتبر 1942 تا ژانویه 1943 تا زمانیکه بوسیله گلوله های شرانپل آلمانی زخمی شد و ارتش ششم ژنرال پائولوس تسلیم شد توانست 242 آلمانی را (که ثابت شد)شکار کند .
اولین کتاب شرح حال وی در یک چاپ محدود در سال 1956 در ولادی وستوک چاپ شد. این کتاب به صورت خرده یادداشت های یک تک تیر انداز چاپ شد. سرلوحه اصلی آن چنین بود : برای ما در آنسوی ولگا جایی نیست و اشاره به پایداری و عدم عقب نشینی در استالینگراد بود.متعاقب آن آخرین نسخه زبان روسی یادداشتهای یک تک تیر انداز در 1971 در مسکو چاپ و منتشر شد. در همان سال ترجمه زبان انگلیسی آن بر اساس نسخه اصلی چاپ شد که ضمیمه آن گزارش های کوتاه از واسیلی از نبرد 1942 بود.
این کتاب شامل 10 صفحه عکس اتحاد جماهیر شوروی از شهر استالینگراد و چندین عکس از واسیلی با تفنگ تک تیر انداز شخصی اش و همچنین نقشه رنگی و توپوگرافی شهر استالینگراد در 1941 بود.در تابستان گذشته 1941 که ارتش آلمان وارد استالینگراد شد ارتش سرخ گیج و دستپاچه شد و روحیه خود را باخت. استاوکا ستاد فرماندهی ارشد ارتش شوروی هنوز برای محاصره ارتش پائولوس هیچ نقشه و طرحی نداشت.
آنها هیچ استراتژی جنگی نداشتند. آلمانی ها شهر را در تصرف داشتند و روسها تنها پیروزهای آنها را تکذیب می کردند . اما سرانجام از تمام نقاط امپراتوری روسیه شوروی دسته هایی به سوی استالینگراد روان شدند.
بسیاری از سربازان روسی جهت مقابله با پانزرها و پیروز شدن بر نیروی هوایی قدرتمند لوخت واخه بی میل بودند. اما دیگران با ناسیونالیسم روسی و تبلیغات حزب کمونیست دارای انگیزه شدند و با آروزی گرفتن انتقام در برابر آلمانی ها ایستادند و داوطلبانه ندای میهن را پاسخ گفته به خط مقدم جبهه استالینگرد شتافتند.
واسیلی زایستف نمی توانست افسر جزء دفتر دار در ولادی وستوک بود و 5 سال ملوان بود. زایستف تحمل کند و آرام در آنسوی کشور بنشیند و خونریزی در کشورش را شاهد باشد . بنابراین با 20 ملوان داوطلب جنگ در استالینگراد شد. افسر ارشد او تفکر زایستف را درباره جنگ اصولی نم دانست.
به محض رسیدن او به استالینگراد در آغاز برتری ممتاز او زمین گستده جبهه در کنار رود ولگا بود که امنیت او را تامیین می کرد اما او در ادامه به وظایف دفتری اش نیز می پرداخت. زایستف جهت انتقال و تعیین شدن در در یک واحد جنگی درگیر بوروکراسی ارتشی شد که او در شلیک به اهداف دور با تجربه و عالی است اما کسی به این فکر نیافتاد که او را به واحد تک تیر اندازان منقل کند.
زایستف تا وقتی که در گرماگرم نبرد بود هیچ وقت تفنگ دوربین دار ندیده بود. کتاب زایستف این نکته را توضیح می دهد که در آغاز نبرد تشکیلات روسی بی نظم بود و روسها در استالینگراد تنها چند تک تیر انداز ماهر ماهر داشتند. یک روز در اکتبر 1942 که زایتسف در پناهگاهش به یک مسلسل چی آلمانی از فاصله چند صد یاردی با تفنگ معمولی خود شلیک کرد.افسر فرمانده شاهد حادثه گواهی او را تغییر داد این کار باعث شد که او یک دستور جدید دریافت کند و یک تفنگ تک تیر انداز با دوربین برای زایتسف بفرستد و نام او را پر آوازه کند .
زایتسف پس از آن تاکتیکهای و شکارهایش را توسعه داد.بزودی او ماموریت جدیدی دریافت کرد که به او امر شد بود یک آموزشگاه تک تیر اندازی در استالینگراد تاسیس نماید. تفسیر او از کارش این است:معلم من در واقع اولین دانش آموز مدرسه ام بود. تنها معلم من اقرار و جبران اشتباهاتم بوده است. بعدها زایتسف در کتاب خود به یک نفر رجوع کرد و تنها یک نفر که خود او بود. زیرا تک تیر اندازان دیگر استالینگراد(تا آنزمان)جملگی فارغ التحصیل مدارس تک تیر اندازی مسکو بوده اند.
همه افراد ارتش دوم تک تیر اندازان که زایتسف در استالینگراد تاسیس کرده بود از لشکر 284 ام تفنگداران و ملوانان ولادی وستوک بودند که تازه استخدام شده بودند. به عبارت دیگر هر تک تیر انداز در استالینگراد بوسیله زایتسف آموزش دیده و آماده نبرد بودند.
زایستف و تفنگ تک تیر اندازش در استراتژی پیروزی روسها نقش به سزایی داشتند. با هدف قرار دادن افسران آلمانی دیده بانهای توپخانه و مسلسل چی ها بوسیله تک تیر اندازان ارتش سرخ قادر بود ارتش ششم آلمان را بحال راکد نگهدارد. به قول واسیلی زایتسف افسران لشکرهای آلمانی در استالینگراد گردن زده شده بودند و آرمانیها در واکنش به ابتکار عمل ارتش سرخ ناتوان بودند .
 

بهترین تک تیر اندازان تاریخ

 

 

- بیلی سینگ از انگلستان با 150 شلیک موفق در جریان جنگ جهانی اول

- فرانسیس مگابو ازکانادابا387 شلیک موفق در جریان جنگ جهانی اول

- فینیش لانس ملقب به مرگ سفیداز فرانسه با542 شلیک موفق در جریان جنگ زمستانی میان روسیه و فرانسه

- واسیلی زایتسف ازشوروی با225 شلیک موفق در جریان جنگ جهانی دوم در استالینگراد (شخصیت اصلی فیلم دشمن پشت دروازه)

- لیودمیلا پاوالیچنکو ازشوروی با309 شلیک موفق در جریان جنگ دوم در استالینگراد و بهترین تک تیرانداز زن در تاریخ

- زانگ تا ئو فانگ از چین با 214 شلیک موفق با اسلحه ی بدون دوربین در مدت 32 روز

 

علت فاش شدن اسرار

 

1 ـ پرحرفى نـخـسـتـيـن شكافى كه اسرار از آن به بيرون درز مى كند، پرحرفى است ؛ زيرا پرگو، بر خـود و زبـانـش مـسـلّط نـيـسـت . پـيـوسته دوست مى دارد حرف بزند و از هر درى سخنى بگويد. شـخـصـى كه به چنين عادت زشتى خو كرده ، چنانچه رازى و اطلاعاتى به او سپرده شود، زود افـشـا مـى شـود. زيرا او كه به عارضه پرحرفى دچار شده ، در هر محفلى كه شركت كند، مى خواهد حرف بزند تا آنجا كه خزانه حرفهاى عادى او تهى شود و چون نمى تواند سكوت كند بـه پـراكـنـدن اطـلاعـات مـحـرمـانه ، مى پردازد و اسرار از لابلاى حرفهاى او به بيرون مى ريزد.
امير مؤ منان (ع ) فرمود:
((وَ مَنْ كَثُرَ كَلامُهُ كَثُرَ خَطَؤُهُ))
كسى كه زياد حرف بزند، خطايش بسيار است .
از ايـن رو در روايـات اسـلامـى فـراوان به حفظ زبان و رعايت سكوت تاءكيد شده است كه به برخى از آنها اشاره مى كنيم .
امام صادق (ع )فرمود:
((اِنَّ هـذَا اللِّسـان مـِفـْتاحُ كُلِّ خَيْرٍ وَ شَرٍّ فَيَنْبَعى لِلْمُؤْمِنِ اَنْ يَخْتِمَ عَلى لِسانِه كَما يَخْتِمُ عَلى ذَهَبِه وَ فِضَّتِهِ))

هـمـانـا زبـان ، كـليـد هـر خير و شرّى است . پس براى مؤ من سزاوار است كه بر زبان خود مهر زند، همان گونه كه بر طلا و نقره خويش مهر مى زند.
امير مؤ منان (ع )فرمود:
((لِسانُ الْعاقِلِ وَراءَ قَلْبِهِ وَ قَلْبُ الاَْحْمَقِ وَراءَ لِسانِهِ))
زبان انسان خردمند پشت قلبش (عقلش ) است ، اما قلب انسان احمق در پشت زبانش قرار دارد.
انسان عاقل و خردمند ابتدا فكر مى كند و زمينه را مى سنجد و سنجيده سخن مى گويد. بر خلاف آدم احمق كه ناسنجيده و بدون فكر، سخن مى گويد؛ به همين خاطر، زود اسرار را لو مى دهد.
همچنين گفته شده است :
((لِسانُكَ سَنانُكَ اِن صِنْتَهُ صانَكَ))
زبان تو سنان و نيزه توست ، اگر حفظش كردى ، حفظت مى كند.
دربـاره سكوت نيز امام صادق (ع )به مؤ من طاق سفارش فراوان كرد كه ذكر آن گذشت ، زيرا حكمت در سكوت خوابيده است ، و به صندوقچه اسرار سربسته مى ماند.
بـنـابراين ، براى حفظ اسرار بايد با دقّت و سنجيده و گزيده سخن بگوييم و از پرحرفى بپرهيزيم .
پيامبر اكرم (ص )فرمود:
((مَنْ اَراد السَّلامَه فَلْيَحْفَظُ ماجَرى بِهِ لِسانُهُ وَ لْيَغْرِسْ مَا انْطَوى عَلَيْهِ جَنَانُهُ))
هـر كـس سـلامـت خـواهـد، مـراقـب گـفـتـار خـويـش بـاشـد و آنـچـه بـر دل دارد، بر زبان نياورد.
گفتن هر سخنى در هر جا          نبود شيوه مردان خدا
هر سخن جا و مقامى دارد          مرد حق حفظ كلامى دارد
هر كه ز اسرار، دلش آگاه است    دشمن اندر پى او در راه است
هر كه از دشمن خود غافل شد    كار او بى بر و بى حاصل شد
حاصل كار دهد باد فنا                 گفتن هر خبرى در هرجا
پيامبر(ص )فرمود:
((لا يَعْرِفُ الْعَبْدُ حَقيقَه الاْيمانِ حَتّى يَخْزِنَ مِنْ لِسانِهِ))
بنده به حقيقت ايمان شناخت پيدا نمى كند، مگر آنكه زبان خويش را حفظ كند.
2 ـ غضب خـشـم چـون شـراب ، عـقـل و انـديـشـه را مـخـتـل مـى كـنـد. انـسـان خـشـمـگـيـن ،بـدون راهـنـمـايـى عقل و انديشه عمل مى كند و زمام كارهايش را به دست احساسات و غرايز مى سپرد. در اين صورت انـديـشه و عقل ، قدرت هدايت انسان را از دست مى دهند. آنگاه اين غرايز شعله ور و لجام گسيخته اسـت كـه انـسـان را بـه عـمل وا مى دارد. به همين جهت در روايات از خشم و تندى به جنون تعبير شده است .
امير مؤ منان (ع )مى فرمايد:
((اَلْحِدَّه ضَرْبٌ مِنَ الْجُنُونِ))
تندى قسمى از ديوانگى است .
همچنين فرمود:
از خشم بپرهيزيد كه آغازش ديوانگى و پايانش پشيمانى است .
انسان غضبناك و خشمگين ، اعمال غير طبيعى انجام مى دهد و در اين ميان حرفهايى را ناخواسته مى زند و اسرارى كه بايد محفوظ بماند، افشا مى شود.
و نيز گفته شده است :
((لِلسِّرِّ نافِذَتانِ: اَلسُّكْرُ وَ الْغَضَبُ))
راز و سرّ دو دريچه براى فاش شدن دارد: يكى مستى و ديگرى خشم .
3 ـ جدل
در بحث و جدل ، طرفين مى كوشند رقيب خود را مغلوب كنند و وقتى كار دشوار مى شود، چون هيچ كـدام نـمـى خـواهـد از صـحـنـه بـا شـكست خارج شود، بناچار تظاهر مى كند كه بيشتر از طرف مقابل ، معلومات و اطلاعات دارد تا بر او فخر فروشى كرده ، شوكتش را در هم شكند. از اين رو بـه افـشـاى بـرخـى از اطـلاعـات و اسـرارى كـه او نـمـى دانـد، مـى پـردازد و بـا ايـن عـمـل تـصـور مـى كـنـد بـر خـصـم خـود پـيـروز گـشـتـه اسـت . رفـتـه رفـتـه بـحـث و جدل انسان را در موقعيتى قرار مى دهد كه ممكن است همه اسرار خويش را فاش سازد.
امـام صادق (ع )در سفارش به محمد بن نعمان اين بيمارى را يادآور شد و بشدت پيروانش را از اين عمل برحذر داشت تا اسرار آل محمد(ص )فاش نشود.
((يَاابْنَ النُّعمانِ... وَ اِيّاكَ وَ الْجِدالِ فَاِنَّهُ يُوبِقُكَ))
اى فرزند نعمان !... از جدال بپرهيز كه تو را به هلاكت انداخته و در تنگناها قرار مى دهد.
4 ـ اطمينان به ديگران اسرارگاهى بر اثر اطمينان به ديگران ، بعضى از اطلاعات طبقه بندى لو مى رود.
امام على (ع )فرمود:
((ما كُنْتَ كاتِمَهُ عَدوُّكَ مِنْ سِرٍّ فَلا تُطْلِعَنَّ بِهِ صَديقكَ))
اسرارى كه از دشمنان خود پنهان مى دارى ، از دوستان خود نيز مخفى بدار.
5 ـ طمع ديگران در دانستن بى شك ، دشمن در پى كسب اخبار و اطلاعات است و طمع او بى جا نيست ، زيرا او دشمن ماست و ما هم دشمن او. همچنان كه ما مى كوشيم اسرار او را بفهميم ، او نيز مى كوشد اسرار ما را كشف كند.
در ايـن مـيـان عـده اى هـسـتـنـد كـه در پى كسب اخبار و اطلاعاتى هستند كه به هيچ عنوان به آنان مـربـوط نـمـى شـود و تـوقـعـشـان در ايـن مـورد خـلاف انـتـظـار و خـلاف حـكـمـت و عقل است . متاءسفانه اين گونه افراد حلقه واسطه اى براى دشمنى مى شوند و اصرار زياد هم نـسـبـت بـه كـسـب اطـلاعـات و اخـبـار دارنـد تـا در مـجـالس و محافل نقل كنند و به قول خودشان محافل را با اخبار جديد گرم نمايند.
هـمـان گـونـه كـه تـوقـع آنـان براى كسب اطلاعات نظامى ، انتظارى بى جاست ، دادن اطلاعات نـظـامـى بـه آنـان نـيـز، خـلاف شـرع اسـت . بـنـابـرايـن در مـجـالس و مـحـافـل بـايـسـتـى مـواظـب ايـن گونه انسانهاى حرّاف و بى درد و بى مسؤ وليت باشيم و به اصرار آنان ، اخبار را در اختيارشان نگذاريم .
امير مؤ منان على (ع )فرمود:
((كُنْ بِاَسْرارِكَ بَخيلاً وَ لا تَذَعْ سِرّاً اَوْ دَعَتْهُ فَاِنَّ الْاِذاعَه خي انَه ))
نسبت به اسرارت بخيل باش . (از اخبار و اطلاعات سرّى خويش هر كسى را آگاه نساز) و هرگز راز و سـرّى كـه پـيـش تو به امانت گذاشته اند، فاش مساز؛ زيرا فاش كردن اسرار، خيانت و گناه است .
همچنين فرمود:
((لَيْسَ كُلُّ مَكْتُومٍ يَسُوغُ اِظْهارُهُ لَكَ وَ لا كُلُّ مَعْلُومٍ يَجُوزُ اَنْ تُعَلِّمَهُ غَيْرُكَ))
روا نـيـسـت هـر رازى بـراى تـو بـازگو شود، چنانچه مجاز نيستى هر رازى را كه مى دانى به ديگران بگويى .
پيامبر اكرم (ص )فرمود:
((اِتَّقـُوا عـَلى ديـنـِكُم وَاحْجِبُوهُ بِالتَّقيه فَاِنَّهُ لا ايمانَ لِمَنْ لا تَقِيَّه لَهُ اِنّما اَنْتُم فىِالنّاسِ كـَالنَّحـْلِ فـِى الطَّيـْرَ وَ لَوْ اءنّ الطَّيـْرَ يـَعـْلمُ مـا فـى اجـْوافـِ النَّحـْل مـا بـَقـَى شَىْءٌ مِنْها اِلاّ اَكَلْتُه وَ لَوْ اَنَّ النّاسَ عَلِمُوا ما فى اَجْوافِكُمْ اَنَّكُمْ تُحِبُّونا اَهْلَ الْبَيْتِ لَاَكلُوكُمْ بِاَلْسِنَتِهِمْ وَ لَنَحَلوُكُمْ فِى السِّرِّ وَ الْعَلانِيَه ...))
بـه خـاطـر حـفـظ دينتان تقيه كنيد و آن را با تقيّه و رازدارى زير پرده نگهداريد، زيرا هر كس تـقـيـّه نـدارد ايـمـان نـدارد. هـمـانـا شـمـا در مـيـان مـردم مـانـنـد زنـبـور عـسـل در مـيـان پـرنـدگـانـيـد. اگـر پـرنـدگـان بـدانـنـد كـه زنـبـوران عـسـل حـامـل چـه چـيـزى هـسـتـنـد، هـمـه آنـهـا را خـواهـنـد خـورد و اگـر مـردم بـدانـنـد آنـچـه در دل شـمـاسـت كـه مـا اهـل بـيت را دوست داريد، شما را با زبانشان خواهند خورد و در نهان و آشكار ناسزا خواهند گفت .
6 ـ موارد ديگر
كـوتـاهـى و عـدم دورانـديـشـى ؛ گـاهـى انـسـان بـر اثـر سهل انگارى و عدم احتياط، اسرار را لو مى دهد.
امام على (ع )فرمود:
((ثَمَرَه التَّفْريطِ النَّدامَه وَ ثَمَره الْحَزْمِ السَّلامَه ))
ثمره كوتاهى در امور پشيمانى و ثمره دورانديشى و احتياط، سلامتى است .
گاهى ميل به خودنمايى كه ناشى از ضعف شخصيتى افراد است ، باعث افشاى اسرار مى شود.
همچنين ساده انديشى و ارتباطات غلط مى توانند زمينه افشاى اسرار را فراهم سازند.
عـدم آمـوزش ؛ آشنايى با تكنيكهاى جاسوسى و شيوه هاى دشمنى به ما كمك مى كند كه عمليات عـنـاصـر اطـلاعـاتـى دشمن را كشف و از دامهايى كه براى ما گسترده اند، عليه خودشان استفاده كنيم . از اين رو بايد به آموزشها اهميّت دهيم و در تداوم آنها بكوشيم ، زيرا اولاً آموخته ها پس از مدتى فراموش مى شود، ثانياً دشمن در كشف اطلاعات ، پيوسته تكنيكهاى جديدى را به كار مى گيرد كه لازم است نيروهاى خودى از آنها آگاه شوند.
غفلت ؛ گاهى فرد به اهميّت خبرى كه در اختيار دارد، واقف نيست و آن را همه جا مطرح مى سازد.
بـى قـيـدى و بـى تـعـهـّدى ؛ گـاهـى افراد پايبند و متعهد به مقررات نيستند و على رغم دانستن اهميّت خبر، به افشاى آن مى پردازند.
تسليم جوّ شايعه شدن ؛ گاهى دشمنان براى كسب اطلاعات و خبر، مطلبى را به عنوان شايعه طـرح مـى كـنـنـد و افـراد ساده ، بجاى آنكه عدم صحت خبر را ثابت كنند، اطلاعات خود را لو مى دهند.
دسـتـيـابـى به اطلاعات بيشتر؛ ممكن است شخصى مطالب محرمانه اى را بطور حضورى يا به وسـيـله تـلفـن مـطـرح كـنـد تـا بـتـوانـد بـا ايـن عـمـل ، اطـلاعـات بـيـشـتـرى را از طـرف مـقابل به دست آورد. از اين رو، بايد موازين حفاظتى را در اين گونه مباحثه ها و مكالمه ها رعايت كرد.
مـحـافـل دوسـتـانـه ؛ مـطـرح سـاخـتـن اطـلاعـات سـرّى در محافل دوستانه ، دهن به دهن به دست دشمن مى رسد.
دشـمنى ؛ برخى از افراد به دليل خصومتهاى شخصى موجب افشاى اطلاعاتى مى شوند. از اين رو ، مـسـائل امـنـيـتـى و حـفـاظـتـى را نـبـايـد قـربـانـى و دسـتـخـوش دشـمـنـيـهـا و مسائل شخصى كرد.
استعفا و بركنارى افراد؛ نيز نبايد موجب افشاى اطلاعات و اخبار محرمانه شود.

آشنایی با سازمان F.B.I( اف بی آی )

 

آشنایی با سازمان F.B.I( اف بی آی )

مقدمه :

اداره ي فدرال رسيدگي يا FBI که مخفف عبارت ( Federal Bareau of investigation) قدرتمندترين نهاد دولتي در ايالات متحده آمريکاست . بعضي ها آن را بزرگترين نهاد اجراي قانون در جهان مي دانند . در 100 سال تاريخ آن ، اين نهاد در قلب چندين رسوايي قرار داشته است که بعضي از آنها موفقيت آميز بوده است و بعضي نيز جدل انگيز، در دوران تروريسم ، FBI ، پيچيده تر و قدرتمندتر از هميشه است .
در اين مقاله ما خواهيم فهميد که FBI چه مي کند ، چگونه شروع کرد و شما چگونه مي توانيد عضو آن شويد . ما نگاهي به برخي از ابزارها و تکنيک هاي مورد استفاده ي FBIخواهيم انداخت و در مورد Edgar Hoover مردي که اداره اي قدرتمند براي حل بسياري از جنايات را پايه ريزي کرد ، چيزهايي خواهيم فهميد .
FBI بازوي بازرسي و تحقيق کننده ي وزارت دادگستري آمريکاست و ماموريت ويژه ي آن پيوسته ادامه دارد . در حال حاضر ماموريت اصلي FBI متوقف کردن تروريسم ، خرابکاري ، جرم هاي برنامه ريزي شده ، جرم هاي اينترنتي ، نقض حقوق بشر است (FBI با ايجاد آزار و اذيت بر عليه مسلمانان پس از 11 سپتامبر نشان داد که هدف واقعي اش از مبارزه با نقض حقوق بشر چيست ؟ ) ، به علاوه FBI وظيفه ي رسيدگي به جنايات بزرگ مثل سرقت هاي بزرگ و قتل ها را نيز بر عهده دارد . آنها همچنين به ياري ديگر نهادهاي اجرايي (وقتي که نياز باشد) ، مي پردازند .
جناياتي که به طور اختصاصي در قلمرو FBI قرار مي گيرد ، شامل : جنايت هايي است که در بين ايالت هاي مختلف اتفاق بيافتد ، تجاوز از مواد قانوني فدرال کنترل شده باشد و ديگر قوانين فدرال نقض شود . ( احتمالاً مي دانيد که هر ايالت براي خود حکومت مستقل و در برخي موارد قوانين مستقل دارد )
ماموريت رسمي FBI حمايت از قانون از طريق : رسيدگي جرم هاي تخطي از قوانين جزائي فدرال ، محافظت از ايالات متحده از جاسوسي خارجيان و فعاليت هاي تروريستي ، تامين رهبري و کمک به اجراي قانون به نهادهاي فدرال ، ايالتي ، محلي و بين المللي و انجام تمام اين مسئوليت ها از طريق پاسخ به جامعه و پايبندي به قانون اساسي ايالات متحده است.
براي اينکه يک سري افسانه ها در مورد FBI بر طرف شود ، در اينجا چند چيز که FBI انجام نمي دهد ، آورده ام .
1 ـ FBI يک نيروي پليس ملي نيست : نهادهاي محلي و ايالتي اجراي قانون تابع FBI نيستند . به طور ساده FBI قلمرو قدرت متفاوتي دارد که از آن براي برخورد با جرم هاي متفاوت استفاده مي کند .
2 ـ FBI پرونده هاي نهادهاي محلي را به عهده نمي گيرد اگر يک جرم تا حدودي در حوزه ي کاري FBI قرار گيرد ، يا آنقدر آن جرم جدي باشد که دخالت FBI را نياز داشته باشد ، FBI يک گروه کاري را موظف مي کند که در کنار پليس محلي و ايالتي کار کند.
3 ـ FBI پرونده ها را پيگيري نمي کند . FBI اطلاعات تحقيقي لازم را برا وکلاي ايالات متحده فراهم مي کند تا آنها از آن اطلاعات براي پيگيري پرونده استفاده کنند .
ماموران FBI مي توانند سلاح گرم حمل کنند ، و استفاده ي آنها از اين سلاح ها هم دقيقاً از همان قوانين محدود کننده ديگر نهادهاي اجراي قانون در ايالات متحده پيروي مي کند ( مثل پليس محلي ) . قدرت کشندگي اين سلاح ها فقط وقتي قابل استفاده است که براي جلوگيري از مرگ يا آسيب به ماموران و ديگران نياز باشد . ماموران نمي توانند به استراق سمع از مظنونان بپردازند ( با استفاده از ابزارهاي الکترونيکي به مکالمه هاي تلفني گوش دهند ) مگر اينکه از دادگاه مجوز داشته باشند . براي گرفتن مجوز از دادگاه ، آنها بايد با دلايل باور کردني ثابت کنند که مظنون در حال فعاليت در يک اقدام غير قانوني است و استراق سمع به ماموران براي به دست آوردن اطلاعات قاطع کمک مي کند . يک قاضي فدرال هم بايد بهره برداري را تصويب کند . استراق سمع بدون دستور قاضي جرم است .

کلمه F.B.I از کجا گرفته شده است ؟

به طور فني از عبارت Federal Bareau of investigation مخفف شده است که البته مخفف شعار FBI نيز هست : Fedelity , Bravery , integrity به ترتيب وفاداري ، شجاعت ، راستی.

ساختار F.B.I :

FBI قسمتي از وزارت دادگستري آمريکاست که توسط دادستان FBI تحت نظر دادستان کل فعاليت مي کند که ماموراني براي اجراي قوانين فدرال در دسترس قرار دهد . ( قسمت هاي 533 ، 534 ، سند 28 از مجموعه قوانين آمريکا ) . اما دادستان کل خودش قدرت مستقيم بر FBI اعمال نمي کند ، که البته اين کار از وظايف بازرسي کل است . تا سال 2002 ، بازرس کل مي توانست از FBI تحقيق و تفحص بکند اما فقط با اجازه ي دادستان کل ، اما به دنبال چندين رسوايي در سال 2001 ، ( از جمله آشکار شدن اين مورد که مامور FBI Roberts Hansson اسرار ايالت متحده را براي 15 سال به شوروي مي فروخته است ) کنگره به بازرس کل قدرت بيشتري داد .

 عکس شماره ي 1

مديرRobers.Mueller

عکس شماره ي2

ساختمان J.Edgar hoover از ساختمان هاي FBI در ساختمان J.Edgar hoover


رئيس جمهور مدير FBI را براي 10 سال ( يک دوره ) تعيين مي کند . مدير فعلي Roberts .Mueller است . چندين معاونت در پايين تر از مقام او قرار دارد و يک مدير اجرايي هر يک از 11 قسمت FBI را سرپرستي مي کند . اين بخشها به طور کلي منطبق بر جرائمي است که FBI به آن رسيدگي مي کند . مثلاً يک بخش ضد تروريسم وجود دارد ، يک بخش فناوري اطلاعات و ...

FBIدر واشنگتن مقر اصلي خود را قرار داده است که اين ساختمان در سال 1974 باز شد . اين ساختمان انبار مانند ، مدير ، بيشتر سرپرستان ادارات و آزمايشگاه معروف جنايي FBI را در خود جاي داده است . ادارات ميداني ( محلي ) FBI در بيشتر شهرهاي بزرگ قرار دارند که جمعاً 56 اداره مي شوند . يک مامور ويژه وظيفه سرپرستي اداره ي محلي را بر عهده دارد . در ادارات محلي بزرگ لس آنجلس و نيويورک استثنائاً يکي از معاونين مدير کل FBI رياست را بر عهده دارند . به علاوه ، FBI 400 نمايندگي ديگر در شهرهاي کوچک يا جاهايي که نياز به حضور FBI هست دارد .

سازمان F.B.I
توضيح نمودار سازماني F.B.I :
نمودار بالا را از سمت چپ به ترتيب خانه ها توضيح مي دهيم :

ستون اول از سمت چپ :
1 ـ مدير و قائم مقام مدير
2 ـ ادارات محلي
3 ـ نهادهاي ارتباط خارجي
ستون دوم از سمت چپ ( خاکستري رنگ ) :
1 ـ معاونت اجرايي رسيدگي جرائم
2 ـ معاونت اجرايي ضد تروريسم / ضد جاسوسي
3 ـ معاونت اجرايي سرويس هاي اجراي قانون
4 ـ معاونت اجرايي اداره ي امور
ستون سوم از سمت چپ ( آبي و صورتي رنگ ) :
1 ـ الف ) بخش جرايم اينترنتي
1 ـ ب ) : بخش رسيدگي به جرايم
2 ـ الف ) : بخش ضد تروريسم
2 ـ ب ) : بخش ضد جاسوسي
3 ـ الف ) : بخش آموزش
3 ـ ب ) : بخش سرويس هاي بزهکاري دادگستري ( آبي رنگ )
3 ـ ج ) : بخش آزمايشگاه
4 ـ الف ) : بخش خدمات اداري
4 ـ ب ) : بخش منابع اطلاعاتي ( مربع آبي رنگ )
4 ـ ج ) : بخش امنيت ( مربع آبي رنگ )
4 ـ د ) : بخش مالي
تا 31 مارس سال 2006 ، FBI 30 هزار نفر را استخدام کرده بود که 12515 نفر مامور و 17485 نفر هم پرسنل پشتيباني ، تکنسين هاي آزمايشگاه و مديران بوده اند . در گذشته FBI به عنوان يک مکان غير دوستانه براي زنان و اقليت ها به حساب مي آمد . در سال 1972 ، FBI مامور زن مجرد نداشت و تنها درصد کوچکي از آنها جز اقليت ها بودند . امروز بيش از 13 هزار نفر از کارکنان FBIزنان هستند و 7691 نفر از کارکنان آن از اقليت هستند و 1000 نفر معلول هم در آن مشغول به کارند .
تامين مالي FBI بر عهده ي وزارت دادگستري است و از محل بودجه ي سراسري فدرال تامين مي شود . در سال 2003 ، بودجه ي کل FBI ، 4 ميليارد و 298 ميليون دلار بود . در قسمت بعدي به بررسي تاريخ FBI مي پردازيم .

تاريخ F.B.I :

وزارت دادگستري هميشه قدرت رسيدگي به جرائم فدرال را داشته است . اما اين بدان معني نيست که هميشه وسايل انجام چنين کاري را در اختيار داشته است در قرن نوزدهم ادارات دولتي معمولاً از شرکت هاي کارآگاه هاي خصوصي براي حل کردن جرايم استفاده مي کردند . مثل ( Pinkertons ) .در سال 1908 فروش غير قانوني زمين در غرب ايالات متحده ، رئيس جمهور تئودور روز دولت را عصباني کرد . بنابراين به وزير دادگستري دستور ايجاد اداره اي کوچک از کارآگاهان براي رسيدگي به اين جرائم را داد در سال 1909 آنها نامي رسمي داشتند : اداره ي بازرسي
در ابتدا جرائم کوچکي در حيطه ي قلمرو قدرت اين اداره قرار داشت . کلاهبرداري در املاک ، کلاهبرداري از بانک هاي ملي ، جرايم ضد تشکيل اتحاديه هاي بزرگ صنايع و مجرم هايي که در بين ايالتهاي مختلف سفر مي کردند در حيطه هاي قلمرو اجرايي اين اداره قرار مي گرفتند . در دهه ي بعدي ، قوانين جديد آزادي عمل دولت فدرال براي رسيدگي به جرائم ملي را گسترش داد و تعداد ماموران اين اداره هم به خوبي افزايش يافت . در طي جنگ جهاني اول ماموران بر روي متوقف کردن عمليات هاي جاسوسي و خرابکاري و برخورد با مرداني که از خدمت اجباري خودداري مي کردند متمرکز شد . در سال 1920 متجاوز از 300 مامور و 300 پرسنل پشتيباني رهبري ادارات محلي ( را که در حال افزايش بودند ) بر عهده داشتند .
در اوايل سال 1920 ، ماموران غير حرفه اي که به طرز ضعيفي آموزش ديده بودند و فاقد صلاحيت براي شغل هايشان بودند اين سازمان را آزار مي دادند . سياست مداران نفوذ زيادي داشتند و ماموران مي توانستند به راحتي براي چشم پوشي از جرايم تطميع شوند . بعضي مواقع ماموران اطلاعات متهم کننده ي جمع آوري مي کردند تا مخالفان سياسي را بي اعتبار کنند . همه ي اينها در سال 1924 تغيير کرد از زماني که دادستان کل آن زمان، معاون اجرايي J.Edgar Hoover را ترجيح داد و مدير کرد . او در آن زمان 29 ساله بود . Hoover فوراً شروع کرد که روشها و سوابق ماموران را مرور کند . او شخصاً فايل هر مامور را بررسي کرد و از اينکه تعداد زيادي فقط به علت مساعدت روابط سياسي بر سر کار بودند ، تعجب کرد . او در چند ماه ، بيشتر از 100 نفر از آنان را اخراج کرد . سپس او استانداردهاي استخدام ماموران جديد را ارتقاء داد که با توجه به آن ، تحصيلات دامنشگاهي و سابقه ي اجراي قانون الزامي بود .
او قوانين و آيين نامه هاي هدايت ماموران و رويه هاي رسيدگي به جرائم و وظايف را ايجاد کرد تا مطمئن شود که فعاليت هاي اداره ، در تمام ميهن ، يکسان شود . او گفته است : ما فقط بايد دلواپس يک هدف باشيم ، ريشه کن کردن جرم .
Hoover همچنين عهده دار بسياري از تغييرات در حوزه ي رسيدگي به جرائم شد . او آزمايشگاه جرائم FBI را ايجاد کرد ( در سال 1932 ) و يک آکادمي آموزشي در سال 1935 را به راه انداخت که در همان سال اداره به اداره ي فدرال بازرسي ( يا رسيدگي ) تبديل شد . اين آکادمي ماموران FBI را به خوبي پليس هاي ايالتي و محلي آموزش مي داد . ديگر ابتکار Hoover ايجاد ليست 10 نفر اولویت دار تحت تعقيب بود ( Ten most wanted ) اين ليست که در سال 1950 ايجاد شد ، عکس و اطلاعات 10 فراری تحت تعقيب FBI را اعلام مي کرد که در اماکن عمومي مثل ادارات پست بر ديوار آويخته مي شد ، نشان مي داد . تا سال 2002 ، 458 نفر در اين ليست نشان داده شده اند که 429 نفر از آنان دستگير شدند . امروزه اين ليست به صورت آنلاين در دسترس است .
در خلال جنگ جهاني دوم و درطي جنگ سرد FBI به قبول وظايف جديد تحت رهبري Hoover ادامه داد . اداره از آلمانها و ژاپني هاي جاسوس در طي جنگ بازجويي مي کرد و پس از جنگ ، ريشه ي کمونيست ها را کند . اولويت هاي FBI بار ديگر با بيداري حاصل از حملات يازده سپتامبر تغيير کرد و حالا ، عمليات ضد تروريستي اولويت اول FBI است . اداره ، تروريستهاي شناخته شده را تحت پيگرد قرار مي دهد و با ديگر نهادها مثل سيا ( CIA ) و سازمان هاي اطلاعاتي و اجراي قوانين ديگر کشورها براي جمع آوري اطلاعات همکاري مي کند . بر خلاف بسياري از نهادهاي دولتي ، FBI در اداره ي امنيت ملي جا داده نشد . اين اداره ، به کار خود در زير چتر وزارت دادگستري همچنان ادامه مي دهد .

J.Edgar Hoover :

 دير سابق Hoover ، FBI در طي دوران تصدي خود بر FBI قدرت سياسي زيادي را گردآوري مي کرد . بيشتر اين قدرت با استفاده از FBI براي ترساندن و جمع آوري اطلاعات متهم کننده بر عليه مخالفانش به دست آمد . در جريان افشاگري فساد FBI ، نويسنده Diarmaid Jeffreys نوشت " شايع شده بود که Hoover اطلاعاتي با جزئيات کامل در زمينه هاي فساد اخلاقي ، سياسي و مالي برخي از مشهورترين و معروف ترين افراد کشور داشت و با اين اطلاعات براي راه خودش به سمت قدرت و نفوذ ، باج گيري مي کرد " . عمليات Cointelpro ، عملياتي از سوي Hoover بود که عملياتي جدال انگيز و بيشتر غير قانوني بود . اين عمليات گروه هاي راديکال مخالف جنگ ويتنام ، گروه هاي حمايت کننده از حقوق غير نظاميان و در کنار آنها گروه هاي ديگري که به براندازي دولت کمک مي کردند را هدف قرار داد .
 عضي مواقع ، Hoover تحريک مي شد که مخالفان دولت را ريشه کن کند و اين کار يک حالت جنون و سوءظن شديد بود . در مصاحبه با يک مجله در 1966 ، Hoover علناً اظهار داشت که امريکايي ها با " يک روش جديد از توطئه تهديد مي شوند . توطئه اي به شدت زيرکانه و گمراه کننده و از اين رو به سختي قابل فهم و کشف است . يک توطئه که با حالت ها و گرايش هاي مشکوک منعکس مي شود به وسيله ي اصول آزادي شخصي لجام گيسخته ، به وسيله ي عدم تقيد به لباس و سخنان ، حتي به وسيله ي سخنان وقیح . که از اين طريق گفته شده بيش از عضويت در سازمان هاي خاص استفاده مي کند " .
 م در زندگي و هم پس از مرگ ، شايعات مداومي Hoover را يک همجنس باز پنهان کار و فردي که لباس زنان را مي پوشد ، مي خواندند که مدارک اين کار در دست مافيا بود . اما ، مدارک محکمي براي اثبات اين ادعاها و شايعات هرگز پيدا نشد.

 عکس شماره ي 4
 oover در سال 1961
در قسمت بعدي به برخي روش ها و ابزارهاي FBI مي پردازيم .

بخش هاي F.B.I و ابزارهاي آن :

از آنجا که ماموريت هاي FBI همچنان ادامه دارد و قلمرو گسترده اي دارد ، بخش هاي مختلف زيادي را براي پردازش اطلاعات و رويارويي با حوادث ايجاد کرده است . چند تا از آنها ، اين بخش ها هستند :
بخش خدمات اطلاعات جرائم دادگستري ( CJIS) ، بخش آزمايشگاه يا آزمايشگاه جرم ، واحد تحليل رفتاري و تيم نجات گروگان . اجازه بدهيد به هر يک از اين بخش ها نگاه دقيق تري بيندازيم .
بخش خدمات اطلاعات جرائم دادگستري ( CJIS ) ، بزرگترين بخش FBI است . اين قابل قبول است چون يکي از مهمترين کارهاي FBI جمع آوري ، تحليل و مقايسه ي اطلاعات صحنه هاي جرم است . CJIS چندين برنامه را در بر مي گيرد ، که شامل مجتمع تشخيص اتوماتيک اثر انگشت ( IAFIS ) مي شود . IAFIS اثر انگشت 47 ميليون نفر را در خود دارد که اين بزرگترين پايگاه داده در نوع خود در جهان است . CJIS همچنين مرکز اطلاعات جرائم کشور NCIC را نيز در بردارد .
NCIC اطلاعات جرائمي که در ايالات متحده رخ داده است را در خود ذخيره مي کند . صرف نظر از اينکه که کدام سازمان مسئول رسيدگي به اين جرائم بوده است . نهادهاي اجراي قانون در سطح کشوري ، ايالتي و محلي مي توانند به اطلاعات NCIC , IAFIS دسترسي يابند . با اين کار به آنها کمک مي شود که جنايتکاراني را که از جايي به جايي ديگر مي روند با تشخيص الگوها و شباهت ها بين جرائم ، بشناسند .
نهادهاي اجراي قانون همچنين مي توانند از خدمات بخش آزمايشگاه بهره مند شوند . به عنوان يکي از بزرگترين آزمايشگاه هاي قانون در جهان ، آزمايشگاه جرائم FBI بيشتر از يک ميليون آزمايش دادگاهي انجام داده است و پيشگام تکنيک هاي نوين تحليل هاي قانوني ( دادگاهي ) است . ( محض اطلاعات خوانندگان بگويم ، آزمايشگاه هاي پيشرفته پليس ايران ، يکي از پيشرفته ترين آزمايشگاه ها در جهان به شمار مي رود به طوري که با امکانات وسيع و البته عجيب و غريب اين آزمايشگاه پليس 90درصد از پرونده هاي قتل را حل مي کند ) . آزمايشگاه FBI رسيدگي به همه نوع مدرک فيزيکي را انجام مي دهد ، از جمله DNA ، خون ، مو ، الياف ، اثر انگشت هاي پنهان ، اسناد ، دست خط و سلاح هاي گرم نهادهاي اجراي قانون همچنين مي توانند از قسمت مرکز آموزش و تحقيقات علوم تشخيصي دادگاهي ( FSRTC ) آزمايشگاه در آکادمي FBI بهره مند شوند .
آزمايش گران آزمايشگاه مدارک حرفه اي براي پرونده هاي جرائم تهيه مي کنند که با مدارک قانوني همراه مي شوند .
FBI در در تحليل تحقيقات جنايي يک پيشتاز بوده است . که اين کار توسط کارکنان واحد تحليل رفتاري صورت گرفته است . با توجه به وب سايت بخش هاي FBI ، تحليل تحقيقات جنايي ، فرايندي است که در آن جرائم از منظر رفتاري و بازرسي بررسي مي شود . افراد آموزش ديده که در اين واحد کار مي کنند و به خلاصه برداري از اسناد مشغول هستند ، به مدارک و شرايط محيطي يک جرم و سلسله جرائم نگاه مي کنند و يک خلاصه تهيه مي کنند . اين خلاصه جنبه هاي مختلف شخصيت مظنونان را نشان مي دهد . جنسيت ، سن ، سطح تحصيلات ، نوع شغل ها ، و ديگر عناصري که مي توانند بازرسي ها را کمتر کنند و به ماموران کمک کنند تا مدارک را اولويت بندي کنند . خلاصه برداري جغرافيايي به خوبي کمک مي کند . در اين تکنيک ، کارکنان ، اطلاعات مکان هاي وقوع جرم را به يک کامپيوتر مي دهند . اين کامپيوتر " يک منطقه مورد علاقه " ايجاد مي کند که بازرسان بر آن تمرکز کنند .
کارکنان اين واحد براي آموزش کامل به يک سال نياز دارند و يک سابقه ي تحصيل روانشناسي در آکادمي ها يا علوم اجتماعي مفيد خواهد بود .
همچنين FBI يکي از بزرگترين تيم هاي نجات گروگان در دنيا را در اختيار دارد . تيم نجات گروگان ، قسمتي از شاخه ي پشتيباني تاکتيکي از گروه واکنش به حوادث بحراني است . در ابتدا HRT ( تيم نجات گروگان ) يک واحد نجات تاکتيکي بود که همانند نيروي ويژه ( SWAT ) تجهيز شده بود . وظيفه ي آنها پايان دادن به يک گروگان گيري با استفاده از قدرت بود . واحد مذاکرات گروگان گيري جدا بود و وظيفه داشت قبل از اينکه تيم نجات گروگان ( HRT ) وارد شود ، قضيه را با آرامش به پايان رساند . يک رابطه ي خصمانه بين دو واحد ايجاد شد که در واقعه ي جدال انگيز Ruby Ridge به اوج رسيد . در سال 1992 مارشال هاي آمريکا با يک خانواده ي به شدت مسلح در آيداهو ( يکي از ايالات آمريکا ) مشکل داشتند . FBI وارد عمل شد و تيم HRT بدون توجه به نصيحت هاي مذاکره کنندگان کارآزموده عمل کرد و به تک تيراندازان دستور شليک به خانواده را داد . آن هم قبل از آنکه مذاکره کنندگان هيچ شانسي براي پايان دادن قضايا با آرامش و بدون خشونت داشته باشند . تيراندازان مادر خانواده را کشتند . در واکنش به اين حادثه و حوادث ممشابه ، FBI گروه واکنش به حوادث بحراني را تشکيل داد که واحدهاي مذاکره در زمان بحران و تيم HRT را تحت يک فرماندهي واحد ، و در يک گروه ترکيب کرد .
در پي حوادث 11 سپتامبر 2001 ، مدير FBI ، ريچارد مولر ( که عکس آن را در بالا ديديد ) تغييرات موثرتر و سازماني براي پشتيباني از تغيير هدف FBI انجام داد . اين هدف جديد اين بود " پيشگيري از حملات تروريستي ، جلوگيري از جاسوسي خارجيان بر عليه آمريکا(FBI در مورد جاسوسان اسرائيلي که گهگاه در رسانه ها ، رسوا مي شوند ، ظاهراً نمي تواند کاري بکند ، جالب اينکه عليرغم آشکار شدن جاسوسي هاي اسرائيل ، آمريکا هيچ تجديد نظري در روابط خود با اين متحد عجيب و غريب خود نمي کند و رسم وفاداري را عليرغم بي وفايي اسرائيل ، به طور کامل به جا مي آورد ) و کشف جرائم اينترنت ـ پايه و ديگر جرائم با تکنولوژي بالا " سازمان همچنين در حال کار بر روي ارتقاء فني براي مطابقت با اين تغييرات و حمايت قوي تر از نهادهاي فدرال ، ايالتي و محلي مي باشد .

عضويت در F.B.I :

برای این منظورباید مدرکی دانشگاهی چهار ساله داشته باشید ,  تبعیت امریکایی داشته باشید , و بین 23 تا 39 سال سن باشی . همچنین باید سابقه ی قضایی پاکی داشته باشید بدون محکومیت برای جرائم جدی . فقط 10 درصد درخواست ها پذیرفته میشود . در پی حملات 11 سپتامبر , تعداد درخاست به طرز چشمگیری افزایش یافت . به محض پذیرفته شدن , ماموران در آکادمی FBI آموزش می بینید . این آکادمی در پایگاه نیروی تفنگداران دریایی امریکا در Quantico قرار دارد.

آکادمی 160 هکتاری در سال 1972 باز شد . علاوه بر خوابگاها این آکادمی شامل آزمایشگاه تحقیقات و اموزش های دادگاهی , میدان های تمرین تیر اندازی , یک پارکینگ , پیست تمرین تعقیب و گریز , ورزشگاه و کتابخانه می شود . علاوه بر همه این آکادمی یک شهر ساختگی برای آموزش دارد که به Hogans Alley معروف است . آکادمی برای تورهای عمومی مجوز ورود نمیدهد.

جاسوسی مدرن

 

جاسوسی از همان ابتدای تاریخ ثبت شده بشر، بخشی از امور سیاسی و نظامی بوده اما سیستم مدرن جاسوسی در جریان جنگ جهانی دوم (۱۹۳۹-۱۹۴۵) و دوره پس از آن معروف به جنگ سرد (۱۹۴۵-۱۹۹۱) شکل گرفت. در جریان جنگ جهانی دوم، جاسوسی توسط کشورهایی که مستقیما با یکدیگر در حال نبرد بودند یعنی بریتانیا، فرانسه، روسیه و ایالات متحده آمریکا از یک طرف و آلمان ژاپن و ایتالیا از طرف دیگر به کار گرفته می شد. در دوره جنگ سرد، جاسوسی توسط دو ابر قدرت یعنی ایالات متحده امریکا واتحاد شوروی استفاده می شد.

 

  • مقدمه

جاسوسی اصولا به منظور شناسایی دشمن انجام می شود  و اخبارمربوط به دشمن که به وسیله جاسوسان حرفه ای جمع آوری می شود،به اطلاعات سری مرسوم است. به بیان دیگر جمع آوری اطلاعات پنهانی با استفاده از ترفند و فریب را جاسوسی گویند. جاسوسی قدیمی ترین شیوه جمع آوری اطلاعات سری است. جاسوسی از همان ابتدای تاریخ ثبت شده بشر، بخشی از امور سیاسی و نظامی بوده اما سیستم مدرن جاسوسی در جریان جنگ جهانی دوم (۱۹۳۹-۱۹۴۵) و دوره پس از آن معروف به جنگ سرد (۱۹۴۵-۱۹۹۱) شکل گرفت. در جریان جنگ جهانی دوم، جاسوسی توسط کشورهایی که مستقیما با یکدیگر در حال نبرد بودند یعنی بریتانیا، فرانسه، روسیه و ایالات متحده آمریکا از یک طرف و آلمان ژاپن و ایتالیا از طرف دیگر به کار گرفته می شد. در دوره جنگ سرد، جاسوسی توسط دو ابر قدرت یعنی ایالات متحده امریکا واتحاد شوروی استفاده می شد.

این دو ابر قدرت هرگز وارد جنگ فیزیکی و عینی یا جنگ (گرم) با یکدیگر نشدند، بلکه قریب به نیم قرن، آنها به جنگ روانی با یکدیگر ادامه دادند و در این میان جاسوسان هر دو طرف مشغول فعالیت بودند و این دو ابر قدرت پیوسته یکدیگر را به جاسوسی مدرن برای دست اندازی بر جهان متهم می کردند.

یکی ازنتایج این جنگ (گرم) و (سرد) که بیش از شصت سال به طول انجامید، پیدایش یک سیستم مدرن و کاملا پیشرفته جاسوسی، شامل سازمان های سری در سراسر جهان است. بریتانیا، فرانسه، اسرائیل،روسیه از جمله کشورهایی هستند که دارای گسترده ترین جامعه ها وتشکیلات اطلاعاتی می باشند، اما ایالات متحده آمریکا فعلا دارای بزرگ ترین و گسترده ترین سازمان و تشکیلات اطلاعاتی و جاسوسی است.

  • ابزارهای جامعه اطلاعاتی

جامعه اطلاعاتی ایالات متحده آمریکا از ۱۳ سازمان جاسوسی جداگانه فدرال تشکیل شده که معروف ترین آنها عبارتند از : مرکزتحقیقات فدرال (اف. بی.آی.)، سازمان امنیت ملی ( ان. اس. آ.) وسازمان اطلاعات مرکزی (سیا).

- ستاد اف. بی. آی. در واشنگتن. دی. سی. قرار دارد و مسئول شناسایی و مقابله با فعالیت های جاسوسی خارجی در داخل ایالات متحده آمریکا است.اهمیت این سازمان به حدی بالاست که عوامل اف.بی. آی. توانستند در نهایت جاسوس بودن استانیسلاو گوسف را کشف و او را دستگیر کنند. در ژانویه سال ۲۰۰۱، اف. بی. آی. حدود ۱۱۴۰۰عامل ویژه و ۱۶۰۰۰ پرسنل پشتیبانی استخدام کرد. بودجه این سازمان برای سال مالی ۲۰۰۱، مبلغ ۵۷/۳ میلیارد دلار بود.

- سازمان امنیت ملی که مقر اصلی آن در فورت مید واقع در مریلنداست، خود را سازمان رمز شناسی کشور می داند و فعالیت های کاملا ویژه و تخصصی هماهنگ سازی و جهت دهی برای حفاظت از سیستم های اطلاعاتی آمریکا را انجام می دهد و اخبار اطلاعات خارجی را تهیه وتولید       می کند. به عبارت دیگر، سازمان امنیت ملی دارای دو ماموریت اصلی است. اول اینکه ترتیبی دهد که اطلاعات سری آمریکا همچنان پنهان بماند، دوم اینکه اطلاعات خارجی سری را که به وسیله دستگاه های الکترو مغناطیسی مثل تلفن و رایانه ارسال می شود، جمع آوری کند و چون بیشتر اطلاعات خارجی به صورت رمز گذاری شده مخابره می شود، لذا سازمان امنیت ملی، مسئولیت رمز گشایی ( کدشکنی) از این اطلاعات و نیز رمز گذاری        ( کد سازی) اطلاعات سری آمریکا را هم به عهده دارد.

سازمان امنیت ملی، سری ترین سازمان درجامعه اطلاعاتی آمریکاست و به حدی سری است که خودی هامی گویند باید حروف رمزی به معنی ” چنین سازمانی وجود ندارد” یا “هرگز هیچ چیزی نگو) ابداع شود. تعداد کارکنان سازمان امنیت ملی یک راز ملی است، اما کارشناسان امنیتی تخمین می زنند که این سازمان حدود ۱۰۰ هزار نفر پرسنل در سطح جهان در استخدام دارد. بودجه سازمان امنیت ملی کاملا محرمانه نگهداری می شود.

- سیا، سازمان سری مسئول انجام عملیات جاسوسی در خارج ازمرزهای آمریکاست. کارشناسان امنیتی تخمین می زنند که سازمان سیاحدود۲۰ هزار نفر در سطح جهان پرسنل دارد و بودجه عملیات آن حدود۳۰ میلیارد دلار در سال است.

افسران اطلاعاتی : فعالیت جاسوسی سیا مثل یک فعالیت تجاری اما باسیاست ها و مقررات خاص شرکت خود انجام می شود. افسران اطلاعاتی سیا که به افسران هادی هم موسوم اند، مدیران مسئول عملیات جاسوسی روزمره در کشور متخاصم محسوب می شوند. وظیفه اصلی آنها جذب، آموزش و کنترل عوامل مخفی است که بخش اعظم جاسوسی عملی را انجام می دهند. تمام افسران اطلاعاتی سیا بایدشهروندان آمریکایی باشند و اکثر آنها مرد و دارای تجربه نظامی هستند.آنها حداقل یک سال دوره آموزشی را در مراکز آموزشی سیا که به (مزرعه) موسوم هستند و جایگاه اصلی آنها در کمپ پیری در ویلیامزبورگ ویرجینیا قرار دارد، طی کردند.

این افسران جدید اطلاعاتی پس ازفارغ التحصیل شدن، به ایستگاه های خود بر می گردند. تعدادی از آنهادر ایالات متحده آمریکا مستقر می شوند و به جذب عوامل سری که دراستخدام سفارتخانه ها یا کنسولگری های خارجی در شهرهای آمریکاهستند، می پردازند، اما اکثر افسران اطلاعاتی سیا در کشورهای متخاصم در آن سوی مرزهای آمریکا مستقر هستند. جاسوسی در هرجایی که انجام شود، عملی غیر قانونی است. افسران اطلاعاتی سیا درهر جایی که در بیرون از مرزها مستقر باشند، در واقع مشغول انجام عملیات غیر قانونی هستند. در واقع آن ها پنهانی و با پوشش عمل کنند.به همین دلیل است که اکثر افسران با یک پوشش یا هویت رسمی به عنوان کارمند دولت آمریکا عمل می نمایند که به این وسیله، دلیل قانونی برای زندگی و کار در کشور متخاصم دارند. اکثر پوشش های رسمی، سمت هایی در سفارت یا کنسولگری آمریکا است. این پوشش رسمی همچنین مصونیت دیپلماتیک برای این افسران به وجود می آوردکه چنانچه در حین فعالیت جاسوسی کشف و شناسایی شوند، از مجازات مصون خواهند بود.

داشتن مصونیت دیپلماتیک سبب می شود که افسری که به اتهام جاسوسی دستگیر شده، زندانی نشود. در عوض، این افسر به عنوان عنصر نا مطلوب به کشور متبوع عودت داده می شود.عنصر نا مطلوب به این معنا ست که دیگر در کشور میزبان، جایی برای اووجود نخواهد داشت. ایالات متحده آمریکا همین کار را در مورد افسران اطلاعاتی کشورهای دیگر که در داخل مرزهای آمریکا به جاسوسی پردازند، انجام می دهد. بعضی افسران اطلاعاتی با یک پوشش غیر رسمی فعالیت می کنند. این افسران خطر دایمی دستگیر ومجازات شدن را در پیش دارند، زیرا یک پوشش دایمی، مصونیت دیپلماتیک برای آنها ایجاد نمی کند.اکثر افسران دارای پوشش غیررسمی به عنوان تاجر خصوصی اهل آمریکا فعالیت می کنند که این امراحتمال روبرو شدن آنها با عوامل اطلاعاتی را در جامعه تجاری کشورمتخاصم به شدت افزایش می دهد. مسئولیت اصلی یک افسراطلاعاتی، یافتن عوامل بالقوه و جذب و استخدام آنها به عنوان جاسوس است.

جذب یک عامل اطلاعاتی، کاری وقت گیر است و به شکیبایی و مهارت های شخصی فوق العاده ای احتیاج دارد. چنین کاری به مهارت های شکار گری هم احتیاج دارد. بعد از آشنا شدن با یک عامل اطلاعاتی بالقوه، افسر مورد نظر باید برای دوست شدن با چنین شخصی به سختی تلاش کند و سعی کند آنچه را این شخص دوست دارد و دوست ندارد، ضعف ها و نقاط قوت و مشکلات و نیازهای او را بادقت کشف و شناسایی کند. این افسر همچنین باید اعتماد این شخص را به خود جلب کند و در حال انجام این کارها باید پیوسته یک بازی موش و گربه انجام دهد و بداند که دقیقا چه موقع و چگونه مقاصد وافعی خود را به این شکار بفهماند و در عین حال او را بیمناک و مشکوک نکند.تمام این کارها هفته ها، ماه ها و حتی سالها وقت احتیاج دارد. خلاصه این که افسر در نهایت باید پنهان کاری را کنار بگذارد و علنا به این عامل اطلاعاتی پیشنهاد کند که از وفاداری خود به سازمان اطلاعاتی متبوع صرفنظر کرده، به جاسوسی برای ایالات متحده آمریکا بپردازد.

عوامل سری : عوامل سری سیا رسما توسط سیا استخدام نمی شوند،بلکه سیا پول به آنها می پردازد تا اسراری درباره ارتش، اقتصاد و دولت متبوع خود جمع آوری و این اسرار را به افسران سیا که آنها را جذب کرده اند، گزارش کنند. چون عوامل سری در واقع خودی هستند یعنی شهروندان کشور میزبان هستند لذا از موقعیت بسیار خوبی برای جمع آوری اطلاعات سری نسبت به افسران اطلاعاتی برخوردارند.آنها درعین حال در یک موقعیت خطرناک هم قرار دارند.

عوامل سری باید بدون داشتن مصونیت دیپلماتیک فعالیت کنند و با جاسوسی برای دشمن، به کشور خود خیانت کنند. آنها که به خیانتکار و مزدور معروف هستند، چنانچه کشف و شناسایی شوند، با نهایت خشونت با آنهابرخورد می شود و بعضی از آنها اعدام می شوند. بیشتر عوامل سری،کارکنان عالی رتبه دولت کشور متخاصم هستند. بعضی از آنها افسران اطلاعاتی کشورمتخاصم هستند.آنها طبق وظیفه خود دلیل موجه دارندبا مقامات دولت خود و دیگر منابع بالقوه اطلاعاتی، ملاقات و معاشرت داشته باشند.

بعضی دیگر از عوامل سری، کارکنان دون پایه دولتی مثل راننده، منشی، دربان و دیده بان و شبگرد هستند این جاسوسان دون پایه، این مزیت را دارند که نسبتا نادیدنی و غیر قابل شناسایی هستند واحتمال شناسایی آنها به اتهام جاسوسی نسبت به همتاهای بلند پایه خود به اتهام جاسوسی کمتر است. مساله استفاده از فشار هم درجاسوسی مطرح است. افسران اطلاعاتی سعی دارند عواملی را جذب کنند که مایل به فروختن اخبار سری به آنها باشند. جاسوس هایی که خودشان مایل به این کار باشند، وفادارتر از جاسوسانی هستند که با زورجذب می شوند. اما گاهی افسران به استفاده از اعمال فشار هم متوسل می شوند تا خلاصه جاسوس بالقوه را در تنگنا قرار داده و مایل به همکاری کنند. این فرآیند هنگامی شروع می شود که یک افسراطلاعاتی، نقطه ضعفی در یک عامل جاسوسی بالقوه پیدا می کند.

پات واتسون، رییس سابق اطلاعات اف. بی. آی. می گفت “وقتی که یک روسی به ایالات متحده آمریکا می آید، ما بلافاصله سعی می کنیم او رابرای جذب و خریداری مورد بررسی قرار دهیم. از او هر چیزی بدست آیدکه نشان دهد که او مشکلی دارد، ما سعی می کنیم از آن استفاده کنیم.”انواع مشکلاتی که برای این دسته از افراد به وجود می آورند شامل سکس یا پول است که این عاملان بالقوه را در برابر حق السکوت آسیب پذیر می کند. بعضی از آنها برای عکس برداری سری در لحظه دریافت پول از یک افسر اطلاعاتی یا همراه با یک فاحشه تدارک دیده شده اند.آنگاه عکس ها به خود این افراد نشان داده می شوند و به آنها گفته شود اگرهمکاری نکنند، این عکس ها به کارفرمایان و خانواده های آنها نشان داده خواهند شد.

اطلاعات فنی : تصاویر جمع آوری شده توسط ماهواره جاسوسی برفرازرودونگ نمونه ای از اطلاعات فنی به شمار می رود که عبارت ازاطلاعات جمع آوری شده با استفاده از آخرین فن آوری به جای عوامل انسانی است. اهمیت اطلاعات فنی در جریان سال های جنگ سرد به شدت افزایش یافت. اتحاد شوروی نهایت تلاش را به کار می برد تا تمام اخبار و اطلاعات مربوط به خود را از حریف اصلی یعنی ایالات متحده آمریکا مخفی نگه دارد.

منابع آشکار سنتی اخبار و اطلاعات مثل روزنامه ها و رادیو و تلویزیون به شدت از سوی دولت کنترل می شود وهرگونه تحرکات معدود آمریکاییانی که اجازه می یافتند از اتحاد شوروی دیدن کنند، با دقت زیر نظر گرفته می شد. آمریکا هم ناچار بود برای دزدیدن اسرار شوروی، راه درازی را طی کند. سیا شبکه گسترده ای ازافسران اطلاعاتی و عاملان سری موسوم به هیومینت تشکیل داده بود وسیا، سازمان امنیت ملی و دیگر اعضای جامعه اطلاعاتی آمریکاپیوسته دست اندر کار وسایل فنی پیشرفته ای به نام اطلاعات فنی برای جمع آوری اطلاعات از فواصل دورتر بودند.

اجزای اطلاعات فنی شامل ماهواره های جاسوسی، هواپیماهای جاسوسی با سر نشین و بی سرنشین و ایستگاه های شنود مستقر در خشکی و دریا است. استفاده ازوسایل فنی برای جمع آوری اطلاعات تصویری، به اطلاعات تصویری موسوم است از جمله شناسایی هوایی عبارت از جمع آوری اطلاعات تصویری از هواپیمای جنگی است. بعضی موارد شناسایی هوایی درواقع در جریان جنگ داخلی آمریکا انجام گرفت.

در سال ۱۸۶۲، ارتش متحد ژنرال مک للان از بالن های پر از هوای داغ برای انجام جاسوسی بر فراز مواضع ارتش کنفدرال در جریان سلسله نبردهای معروف به محاصره ریچموند استفاده می کرد. این کار، یک فعالیت بسیار سخت بااستفاده از دوربین های بزرگ وسنگین بود که در سبدهای بالن برای گرفتن عکس از مواضع دشمن نصب می شد. کیفیت این عکس هابسیار پایین بود.سلک از موفق ترین هواپیماهای جاسوسی یو- ۲ بود.بال های عظیم این هواپیما که ۱۰۳ فوت (۹/۳۰ متر)طول داشت وسلکی فوق العاده آنها که فقط ۴۰۰۰۰ پوند( ۱۸۰۰۰ کیلو گرم) وزن داشتند، به آنها امکان می داد تا در ارتفاع بیش از ۷۰۰۰۰ پایی (۲۱۲/۲۱ متری) پرواز کنند.

در همان زمان که یو۲- برای انجام ماموریت های شناسایی هوایی در اواخر دهه ۱۹۵۰ در حال پرواز بود،ماهواره های جاسوسی مجهز به دوربین برای شناسایی فضایی ابداع شد. انجام این کار، به عهده اداره شناسایی ملی (ان.آر. ا.) از سازمان های متعلق به وزارت دفاع آمریکاست. ان. آر. ا. مسوول تحقیق، توسعه،تولید و عملیات روزمره ماهواره های جاسوسی است.

سفینه های هوانورد: در فاصله نزدیک تر به زمین، نوع جدیدی ازهواپیمای جاسوسی برای جمع آوری اطلاعات تصویری مورد استفاده قرار می گیرد. سفینه های هوانورد بی سر نشین (یو.آ. وی.) که به زنبور هم موسوم اند، هواپیماهای بدون خلبانی هستند که توسط تکنیسین های مستقر بر روی زمین با استفاده ازدستگاهای کنترل از راه دور هدایت می شوند. بعضی از سفینه های هوانورد بی سرنشین می توانند هر بار تامدت ۲۴ ساعت بدون حرکت بر فراز اهداف مورد نظر بمانند و در همان حال جریان پیوسته ای از تصاویر الکترونیکی – چشمی را از طریق تقویت ماهواره ای به زمین ارسال کنند.

سفینه های هوانورد بی سرنشین دارای دو برتری مشخص بر ماهواره های جاسوسی و هواپیماهای جاسوسی سرنشین دار هستند: تهیه آنها نسبتا ارزان و هرکدام حدود ۱۰میلیون دلار است و هیچ خطری هم در بر ندارد.دو سفینه هوانورد بی سرنشین که در حال حاضر مورد استفاده هستند، دارک استار و پریداتورنام دارند. سفینه های هوانورد بی سرنشین دیگری هم اکنون در دست ساخت و آزمایش است. یکی از آنها که عقاب جهان پیما (گلوبال هاوک)نام دارد، برای پرواز در ارتفاعات بیشتر از ۶۰۰۰۰ پا (۲۸۸/۱۸ متر)طراحی شده است و می تواند به مدت بیش از ۲۴ ساعت در هر زمان، برفراز هدف مورد نظر توقف نماید.

ریز سفینه ها: تعدادی سفینه هوانورد بی سرنشین نیز هم اکنون در دست ساخت است. چنانچه این سفینه های هوانورد بی سرنشین بتوانند طبق طراحی خود عمل کنند، می توانند تجهیزات اطلاعات تصویری در یک سطح جدید و شگفت انگیز حمل کنند. یکی از این ریز سفینه های هوانورد بی سرنشین، روبوفلای است که توسط یک تیم تحقیقاتی دردانشگاه برکلی کالیفرنیا در دست ساخت است. یک سازمان دولتی به نام داریا ( سازمان پروژه های تحقیقاتی پیشرفته دفاعی) ۵/۲ میلیون دلاربودجه به این پروژه تحقیق اختصاص داده و پیش بینی کرده است که تاسال ۲۰۰۴ آن را تکمیل و راه اندازی کند.

طبق طرح ها، روبوفلای بایددارای جثه و وزن یک مگس باشد، اما بر خلاف مگس، دارای دو جفت بال و تنها یک چشم و یک شاخه حس گر برای ضبط تصاویرالکترونیکی – چشمی است. بدن آن از فولاد ضد زنگ به نازکی کاغذ وبال های آن از ماده ای شبیه به پلاستیک به نام مالاریا ساخته خواهدشد. این دستگاه به جای موتور یا باطری، به وسیله دستگاه بسیارکوچکی به نام پیزو الکترونیک که از خورشید نیرو می گیرد، حرکت خواهدکرد. این دستگاه دو جفت بال روبوفلای را ۱۸۰ بار در هر ثانیه به ارتعاش در می آورد. چنانچه روبوفلای بتواند ساخته و راه اندازی شود، انسان ها یاد می گیرند که پرواز حشرات را به طور مصنوعی شبیه سازی و تقلیدکنند. این روش که از اهداف اصلی ابداع روبوفلای است، از بیومتریک،یکی از رشته های علوم حاصل شده که در آن دانشمندان روی مهندسی کارکردهای طبیعت، کار و تحقیق می کنند، آنها کار را با بررسی خودمگس زنده و ترکیب ساختمان بدن و حرکات آن آغازکنند و تمام اجزای بدن پیشه را تا سلول های ذره بینی تشکیل دهنده آن مورد بررسی دقیق قرار می دهند. آنها امیدوارند در نتیجه این تحقیقات پی ببرند که مگس چگونه پرواز می کند تا بتوانند پرواز این حشره را با استفاده ازقطعات مصنوعی عملا شبیه سازی کنند.

اطلاعات مخابراتی : اطلاعات مخابراتی طبق تعریف سازمان امنیت ملی،عبارت از ارتباطات خارجی توسط کسی غیر از گیرنده مورد نظر. سازمان امنیت ملی مسوول تفسیر و تحلیل اطلاعات مخابراتی برای شناسایی هر گونه تهدیدهای بالقوه برای امنیت ملی آمریکاست.اطلاعات مخابراتی هم مانند اطلاعات تصویری تماما به ماهواره های وابسته است. همان ماهواره های جاسوسی که تصاویر را تولید می کند، انتقال بی سیم داده های تلفنی و رایانه ای را رهگیری کرده، آنها را به ایستگاه های زمینی برای تحلیل بر روی زمین مخابره می کنند.

به عنوان مثال،دلالان مواد مخدر در کلمبیا و ایالات متحده آمریکا، یک معامله موادمخدر به وسیله موبایل انجام می دهند که در همین حال ممکن است طرح های آنها شنود شده و برای عوامل جاسوسی مخابراتی ایالات متحده آمریکا فرستاده شود، سپس آنها از این اطلاعات سری رهگیری مواد مخدر هنگامی که از کلمبیا وارد آمریکا می شود، استفاده می کنند.این شنودها به وسیله انتشار میکروویو امکان پذیر می شود. مکالمات تلفن موبایل شامل سیگنال های رادیویی است که به وسیله ایستگاه های میکروویو تقویت و ارسال شوند.

این سیگنال های رادیویی در امتداد خط مستقیم حرکت می کنند. اگر زمین مسطح بود. این امواج می توانستند مستقیما به هر نقطه از زمین ارسال شوند، اما به دلیل کروی بودن زمین، سیگنال های رادیویی باید از ایستگاهی به ایستگاه دیگر در روی سطح کروی زمین ارسال شوند. مکالمات تلفنی راه دورممکن است به ده ها ایستگاه از این نوع برای انتقال مکالمات از یک قاره به شخصی که در قاره دیگر است، احتیاج داشته باشند. هر ایستگاه فقط بخش کوچکی از این سیگنال را که به آن می رسد، دریافت می کندو آن را به ایستگاه بعدی ارسال می کند. بقیه سیگنال یعنی بخش استفاده نشده آن در آسمان پخش می شود و به فضا می رود و در آنجاماهواره ها می توانند این میکروویو را رهگیری کنند و آن را به اطلاعات سری تبدیل کنند.

دستگاه ایکلون(اشلون) : ایکلون یک نام رمزی برای یک شبکه تجسسی جهانی است که توسط سازمان امنیت ملی و شرکای اطلاعاتی آن دربریتانیا، استرالیا، کانادا و زلاندنو اجرا می شود. هدف ایکلون، فراهم کردن دسترسی به تمام ارتباطات الکترونیکی جهان برای کشورهای شریک است. ایکلون به یک جارو برقی بزرگ تشبیه شده است که بی وقفه کوچک ترین مورد اخبار الکترونیکی جهان را می بلعد. ایکلون ابر رایانه ها را در حداقل هفت سایت در نقاط مختلف جهان به هم وصل می کند .

اطلاعات ارسالی از ماهواره های جاسوسی را دریافت، تحلیل و دسته بندی می کنند. ماهواره ها این اطلاعات را از طریق میکروویو پخش شده در فضا جمع آوری می کنند. به علاوه، هواپیماهای نظامی ویژه که به دستگاه های جمع آوری ارتباطات الکترونیکی مجهز هستند، پیوسته درهوا پرواز  می کنند و تمام سایت های زمینی جهان طوری طراحی شده اند که همین کار را انجام دهند. طبق گزارش ها ایکلون می تواند در هرنیم ساعت یک میلیون مورد ارتباط را در سراسر جهان رهگیری و شنودکند.

گفته می شود ایکلون قادر است هر پیام واحد پست الکترونیکی ومکالمه تلفنی در جهان را شنود کند. حجم مکالمات تلفنی ماهواره ای تنها در خاورمیانه به میلیون ها مورد می رسد. جان گانون معاون سازمان سیا می گوید انقلاب در فن آوری اطلاعات، دسترسی ما را به منابع افزایش داده و توانایی ما را در ارایه سریع اطلاعات بالا برده است، اما درعین حال کار ما را سخت تر کرده است، زیرا ما دائما به وسیله اطلاعات دارای کیفیت، ارزش و عمق بسیار متفاوت، بمباران می شویم.

  • فرآیند اطلاعاتی و جاسوسی

بعد از آنکه اطلاعات جمع آوری شد، کارشناسان اخبار رسیده راتحلیل و ارزشیابی می کنند و به نتیجه گیری هایی می رسند و این نتیجه گیری ها را به صورت یک محصول اطلاعاتی تکمیل شده به مصرف کنندگان عرضه می کنند.در جامعه اطلاعاتی، مصرف کننده به سیاست گذاران کلیدی اطلاق می شود. اینها شامل رییس جمهور و اعضای کلیدی کنگره که مسئولیت اداره دولت را به عهده دارند و نیز فرماندهان ارشد کلیدی نظامی هستند.

تحلیل اطلاعات تصویری : تحلیل گران، گزارش های خود را با تمام مطالب جمع آوری شده از تصاویر ماهواره ای، دست نوشته مکالمات تلفنی رهگیری شده، پیام های پست الکترونیکی، گزارش های دولت های خارجی، گزارش های روزنامه ها و منابع دیگر، با هم ترکیب کنند اما قبل از اینکه تحلیل گران اطلاعاتی بتوانند از مطالب خام و اولیه استفاده کنند، بعضی از این مطالب باید تبدیل شود.

اولین کاربرد شناخته شده رمزها برای انتقال اطلاعات سری به وسیله ساکنان اسپارت در قرن پنجم پیش از میلاد در جنگ شان علیه یونانی های دیگر انجام گرفت.مردم اسپارت، نوار باریکی از چرم را دور یک چوب بلند دارای قطرمشخص می پیچیدند، سپس پیام رمزی را امتداد طول این چوب نوشتند. بعد نوار را باز می کردند و آن را برای حمل، لوله می کردند.گیرنده پیام، نوار را باز می کرد و دوباره آن را دور چوب دیگری که دقیقادارای همان قطر چوب مبدا بود، می پیچاند. دراین موقع بود که حروف وشماره های موجود در پیام مرتب می شدند و معنی پیدا می کردند. این رمز به اسکایتیل اسپارتی ها معروف شد اما رمز نگاری کلید خصوصی،علم ارسال و دریافت پیام های سری را متحول کرد.

با استفاده از رمزنگاری کلید خصوصی، فقط گیرنده به نرم افزار رمز گشایی و کلید رمزگشایی سری که رمز پیام فرستنده را می گشاید، دسترسی دارد و معنای این سخن آن است که اگر رایانه و نرم افزار مناسب در اختیار داشته باشد،می تواند یک رمز واقعا نا گشودنی درست کند. رمز نگاری کلید خصوصی،علاوه بر دشوار کردن کار متخصصان کشف رمز و سازمان های انتظامی،کار تحلیل گران اطلاعاتی را مشکل تر کرده است. هرچه پیام های سری تر بیشتر مخفی بماند، تحلیل گران، اطلاعات کمتری برای تحلیل دراختیار خواهند داشت.

ذهن یک تحلیل گر اطلاعاتی مدرن، شبیه به ذهن یک دانشمند عمل می کند. هر دوی آنها از رویه علمی استفاده کرده و فرضیات و نظریاتی را بر پایه بررسی مدون شواهد ارائه می دهند.همچنان هر دو می کوشند دید بازی داشته باشند و همواره درجه ای ازتردید را نسبت به نتیجه گیری های خود حفظ کنند، آنها را آزمایش کرده و در صورت لزوم آنها را تغییر دهند. تحلیل گران اطلاعاتی طوری آموزش می بینند که نتیجه گیری های خود را قاطعانه اعلام کنند و درهمان حال تردیدهای خود را هم با همان قاطعیت بیان کنند. آنها بایددر مورد نتیجه گیری های خود صداقت داشته باشند، به این معنی که نباید دچار خود خواهی شوند. خود خواهی که دست کم گرفتن دیگران است. به سوی داوری و خودفریبی منجرشود.

اطلاعات منبع آشکار: اطلاعات جمع آوری شده توسط جاسوس ها(اطلاعات انسانی) و وسایل فنی سری مثل ماهواره ها و میکروفون های جاسوسی (اطلاعات فنی) حدود ۲۰ درصد اطلاعات جمع آوری شده برای گزارش های اطلاعاتی را تشکیل می دهند. ۸۰ درصد باقیمانده، ازاطلاعات منبع آشکار اطلاعاتی که در دسترس همگان قرار دارد،تشکیل می شود.منابع آشکار شامل اخبار جمع آوری شده توسط رسانه ها مثل گزارش های روزنامه ها و اخبار رادیو و تلویزیون و مقالات فنی منتشر شده در نشریات و بر روی اینترنت است. این اطلاعات شامل منابع مرجع عمومی مثل نقشه، دفترچه تلفن و برنامه های آموزشی واطلاعات دولتی مثل داده های سرشماری، پیش بینی های کشاورزی وسوابق محموله های راه آهن می گردد.

اطلاعات منابع آشکار در پیگیری تحولات متغیر سیاسی در جهان بسیار سودمند است. در دولت یک کشور حریف، چه اتفاقاتی در حال وقوع است. وضعیت سلامت رهبر آن کشور چگونه است ؟ سطح مخالفت با این رهبر در آن کشور تا چه حد است ؟ آیا طرح های دیگری برای یک جنگ داخلی وجود دارد؟ آیاطرح هایی برای سرنگونی نظامی آن دولت وجود دارد؟ آیا امکان به قتل رساندن رییس جمهوری آن وجود دارد؟ سازمان های اطلاعاتی با زیرنظر گرفتن لحظه به لحظه و دقیق منابع آشکار می توانند به پرسش هایی از این قبیل پاسخ دهند.منابع اطلاعات آشکار، منابع سری نیست و با دقت هم از آنها محافظت نمی شود. با این حال، این منابع می توانند اطلاعات ارزشمندی را برای کسی مانند والتر لوی که می داند چطور از آنها استفاده کند، به دست دهد.

گزارش های اطلاعاتی : بعضی از گزارش های اطلاعاتی،خلاصه کوتاهی ازرویدادهای جاری جهان را در ارتباط با امنیت ملی آمریکا ارایه      می دهند،بدون اینکه به شرح کامل یک رویداد خاص بپردازند. بعضی دیگرمفصل بوده،یک حادثه واحد را بطور عمیق مورد بررسی قرارمی دهند.بعضی گزارش های اطلاعاتی به رویدادهای حساس ناگهانی مثل یک حمله تروریستی می پردازند که ممکن است نیازمند اقدام فوری ازجانب تصمیم گیران باشد.

بعضی دیگر از این گزارش ها برای در جریان قرار دادن تصمیم گیران نسبت به شرایط مستمر ومعمول جهانی که برامنیت ملی تاثیر می گزارند مثل وضعیت عرضه نفت جهان طراحی شده اند اما تمام اطلاعات بر اساس معیارهای مشخصی نوشته می شوند که درجزوه آموزشی سیا برای تحلیل گران اطلاعاتی بیان شده است.دراینجا تعدادی از این ملاک ها را فهرست وار آورده، سپس راجع به آنهاتوضیحات مختصری ارایه دهیم.

- در گزارش های اطلاعاتی باید شناخت ودیدگاه ارایه شود، نه فقطمطالب و اخبار خام.

- فقط بخش کوچکی از اطلاعات خام جمع آوری شده عملا در یک گزارش اطلاعاتی درج می شود.

- نباید فقط به ظاهر امور توجه شود. اطلاعات در یک گزارش اطلاعاتی باید با دقت تمام وارسی شود.

- یک گزارش اطلاعاتی حاوی چند نکته کلیدی است که هریک ازآنها، از مطالب کوچک تر متعددی به دست آمده است.

- در یک گزارش اطلاعاتی به این واقعیت توجه می شود که ما درجهانی زندگی می کنیم که درآن،امورهمیشه آن طورکه به نظر می رسند،نیست.

- گزارش های اطلاعاتی از مطالب خامی که ارایه می شود، فراتررود وبه استنباط و داوری می رسد. گزارش های اطلاعاتی، تحولات ورویدادهای آینده را پیش بینی می کند.

- یک گزارش اطلاعاتی، یک شرح حال کامل نیست، بلکه تلاشی برای رسیدن به حقیقت اموری است که هرگز نمی توان آنها را به طورکامل دانست یا فهمید.

- بهترین گزارش اطلاعاتی می تواند ارزیابی دقیقی از وضعیت ظاهری اموردر لحظه مورد نظر با توجه به ناکامل بودن اطلاعات وتغییرشرایط موجود در آینده، به دست دهد.

گسترش روز افزون فن آوری اطلاعاتی ماهواره های جاسوسی،اطلاعات بسیار بیشتر از آنچه که بتوان تحلیل کرد، در اختیار تحلیل گران اطلاعاتی قرار داده است.مصرف کنندگان اطلاعات نیز با چنین معمایی روبه رو هستند. تنها در سال ۱۹۹۴ یعنی فقط ظرف یک سال سازمان سیا حدود ۳۵۰۰۰ گزارش اطلاعاتی منتشر کرد.

جزوه گزارش نویسان اطلاعاتی سیا با اشاره به مصرف کننده اطلاعات مدرن، اورا(یک خواننده پر مشغله توصیف می کند که در واقع عجله دارد تا ازخواندن باز ایستد). به این دلیل، مصرف کنندگان اطلاعات اکنون گزارش های کوتاه و مختصر را بر تحلیل های بلند ومفصل ترجیح می دهند. بارز ترین نمونه این گزارش های مختصر، یک گزارش فوق سری از سوی سیا موسوم به گزارش مختصر روزانه رییس جمهوری (پی.دی.بی.)است.هرروز صبح، رییس جمهوری و ۱۲ نفر از مشاوران نزدیک او این گزارش را دریافت می کنند.

پی.دی.بی. آنچه را که در محافل داخلی قدرت در کشورهای مهم جهان اتفاق می افتد، گزارش می دهد. این گزارش همیشه به صورت مکتوب است اما بعضی از روسای جمهوری به شکل های دیگر هم آن رادریافت کرده اند.رونالد ریگان پی.دی.بی. را روی نوار ویدیویی تماشا می کرد.بعضی دیگر ازروسای جمهوری،این گزارش برایشان توسط یک افسراطلاعاتی خوانده می شد. گزارش های مختصر شفاهی به رییس جمهوری فرصت      می دهد تا مستقیما به محتویات پی.دی.بی. پاسخ دهد و باز خورد فوری از سوی افسر مزبور دریافت کند.تحلیل گرانی که اطلاعات جاری و به روز شده مثل پی.دی.بی. ارایه می دهند، به (بوچر) (قصاب) موسوم اند. آنها باید کار خود را سریع انجام دهند تا تازه بماند. آنها وقت اضافی ندارند. تحلیل گرانی که گزارش های اطلاعاتی بلند مدت ارایه می دهند (بیکر) (نانوا) نام دارند.آنهاتوانند وقت بیشتری صرف کنند و کار خود را با دقت بیشتری انجام داده، آن را پخته و پالوده کنند تا نتایج مستدل تری از آن به دست آید.

نانواها مسوول تهیه گزارش های اطلاعاتی بلند مدت موسوم به برآوردهای اطلاعاتی ملی (ان.آی.ای.) هستند. این گزارش ها به جهت گیری های یک موضوع یا تحول مهم طی چند سال گذشته و پیش بینی جهت گیری های آن در آینده توجه دارد. این گزارش ها عموما بر یک کشور خارجی، یا یک رهبر سیاسی یا مشکل جهانی مثل مقابله باگسترش سلاح های هسته ای تاکید می ورزد.تهیه برآورد اطلاعات ملی می تواند از چند ماه تا یک سال و یا بیشتروقت ببرد. گفته می شود این برآوردها نمایان گر دیدگاه کل جامعه اطلاعاتی است. برآورد اطلاعات ملی بهترین محصولاتی تلقی شوند که اطلاعات می تواند ارایه دهد. به یک نمونه در این مورد توجه کنید:

در ۷ دسامبر سال ۱۹۴۱، نیروهای نظامی در ژاپن به ناوگان آمریکا دراقیانوس آرام که در بندر پرل هاربور در جزیره اواهو درهاوایی و اطراف آن مستقر بود، حمله کردند. آمریکا در آن تاریخ هنوز رسما به جنگ نپیوسته بود و این حمله نیروهای آمریکایی را کاملا غافلگیر کرد. ایالات متحده آمریکا تلفات سنگینی را متحمل شد، و بخش اعظم ناوگان پاسیفیک منهدم گردید.

در نتیجه حمله غافلگیرانه به پرل هاربور، ایلات متحده آمریکا با تمام قوا علیه آلمان و ژاپن وارد جنگ شد. ژوزف جی، روچفورت، کاپیتان نیروی دریایی مسوول بخش اطلاعات در پرل هاربور بود. او می گفت که دلیل اصلی عدم آمادگی نیروهای آمریکا، ناتوانی آنها در گشودن رمزژاپنی ها بود. ارتش ژاپن، استفاده از یک رمز جدید را درست ۶ روز قبل از این حادثه آغاز کرده بود و رمز شناسان آمریکایی هنوز نتوانسته بودنداین رمز را بشکنند. اگر اطلاعات سری آمریکا قادر می شد پیام های ژاپنی ها را طی این ۶ روز رهگیری کند، در آن صورت نیروهای آمریکایی ممکن بود پیشاپیش در مورد حمله به پرل هاربور مطلع شوند.این موفقیت اطلاعاتی برای ژاپن در حقیقت به معنی یک شکست برای ایالات متحده آمریکا بود.

نتیجه : شکست ها و موفقیت ها

علی رغم پیشرفت های اعجاز انگیز در عرصه جاسوسی، ولی هنوزجوامع اطلاعاتی به شدت آسیب پذیرند.به چند نمونه در این باره توجه کنید:در طول سال های جنگ سرد، فقط دو کشور یعنی ایالات متحده آمریکا و اتحاد شوروی دارای سلاح های هسته ای بودند، اما در آغاز قرن بیست و یکم، تعداد کشورهای دارای سلاح هسته ای احتمالا به ۱۰کشور بالغ می شود. یک گزارش در ۱۹۹۹ به گنگره آمریکا تصریح کرده که تکثیر سلاح های هسته ای و گسترش آنها یک تهدید جدی برای آمریکا، نیروهای نظامی آن کشور و برای منافع حیاتی آن در خارج است.این گزارش خواستار یک راهبرد جدید جاسوسی شده که هدف آن نه فقط پیشگیری، بلکه مباررزه با تمام جنبه های تکثیر سلاح های هسته ای باشد.

یک شکست دیگر: در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، تروریست ها،هواپیماهای کشوری را ربوده و به مرکز تجارت جهانی در نیویورک وساختمان پنتاگون در واشنگتن. دی.سی. کوبیدند و هزاران نفر را به قتل رساندند. تروریست ها با سکونت در شهرهای ایالات متحده آمریکا،ماه ها تدارک این حملات را دیده بودند، اما اطلاعات آمریکا هیچ گونه خبری در مورد روش کار، برنامه زمان بندی یا محل حملات ارائه نداد. بااین وصف نمی توان منکر موفقیت های دستگاه های اطلاعاتی شد.

به عنوان مثال : خارجی ها می توانستند به بازدید این دستگاه ها بیایند و آنهارا تماشا کنند. مالکان این دستگاه ها فکرمی کردند که این دستگاه ها به حدی پیچیده هستند که هیچ کس نمی تواند فقط با نگاه کردن به آنها ازسازو کارشان سر در بیاورد. آنها خبر از حافظه بسیار عجیب لوول نداشتند. لوول بعد از بازدید از یک دستگاه پارچه بافی اسکاتلندی،اطلاعات کافی آن را در مغز خود اندوخته کرد و سپس به یک جای خلوتی دور از آن محل رفت و آنچه را در ذهن خود حفظ کرده بود، روی کاغذرسم کرد، به طوری که این نقاشی، یک دستگاه پارچه بافی را به طورکامل نشان می داد. لوول به بوستون بازگشت و با همکاری یک مکانیک توانست یکی از این طرح ها را عملی کند و به زودی دستگاه هایی از این نوع در آمریکا راه اندازی کرد که روزانه بالغ بر سی مایل (۴۸ کیلو متر)پارچه تولید می کردند.

معرفی سازمان ساواک

 

 ساواک: به معنی سازمان اطلاعات وامنیت کشور

 

رؤسای ساواک

آمريكايي ها كه از جنبش های ملي به ویژه از جنبش هاي دوران حکومت مصدق و ملي شدن صنعت نفت تجربه هاي تلخی داشتند , براي تامین و نگهداری منافع اقتصادی كارتل های نفتی خود , سرویس مخفی آمريكا (سیا) را جلو انداختند تا با دار و دسته ي شاه و سایر خانواده هاي ثروتمند ايراني وارد گفتگو و عمل گردند .

بدین ترتیب , ساواک در سال 1335 توسط اعضای سیا پی ريزي شد و با تقدیم لایحه ي تاسیس آن به مجلس در سال 1336 رسما فعّالیت خود را آغاز كرد . بلافاصله پس از تاسیس رسمی ساواک , قدرت دیگری وارد گود شد كه به خاطر منافع کاملا ملموس خود به توسعه ي ساواک كمك مي كرد. این قدرت , سازمان جاسوسی اسرائیل بود كه به خاطر يك هدف درازمدت ماموران ساواک را آموزش مي داد.

با وجود این , ساواک در پس روابط به ظاهر موزون خود با سازمان هاي پدرخوانده ي خارجي , بارها دست خوش بحران داخلی شد. این بحران ها پس از انتصاب نخستین رئیس ساواک يعني ژنرال تیمور بختیار كه توسط اپوزسیون ایران با آدولف آيشمن جنایتکار نازی مقايسه مي شد , آغاز گردید. او این لقب را قبل از هر چیزی در جریان خیزش انقلابی آذربایجان در سال های 1325 ـ1323 كسب كرد و این زمانی بود كه بختیار با درجه ي سرگردی , نیروهای دولتی را در کشتار هولناک قیام كنندگان در پشت خطوط هدایت مي كرد.

بختیار پس از بازگشت به تهران , درجه ي سرهنگی گرفت و كمي بعد به درجه ي ژنرالی ارتقا یافت . او به عنوان فرمانده ي تیپ تانک منطقه ي غرب ایران نقش مهمی در کودتای نظامی سیا كه در اثر آن شاه دوباره به قدرت رسید , ایفا كرد. با این سوابق كافي بود كه او را به مقام فرمانداری نظامی تهران منصوب کنند.

در این زمان بختیار دو واحد تخصصی اطلاعاتی را کنترل مي كرد كه عبارت بودند از :

رکن 2 ارتش كه مسئولیت اصلی آن براندازی مخالفان در ارتش ایران بود و آگاهی كه براي مقابله با احزاب مخالف , اتحادیه هاي کارگران مخالف و انتشارات مخالف به كار   مي رفت .

بختيار از اين قدرت خود به طور نامحدودی استفاده كرد. در دوره مسئولیت وی ده ها هزار نفر از مخالفان سياسي در سیاهچال ها و اسارتگاه ها به بند كشيده شدند.تعداد زيادي اعدام گردیدند و عده اي بیشتر از اعدام شدگان ناپديد شدند.

پا چنین تدابیری بختیار خود را براي ریاست ساواک آماده و شایسته نشان داد. با افزایش قدرت بختیار , در سال های بعد بین او و شاه اختلافاتي بروز كرد كه منجر به درگیری هاي خونيني در تهران و سایر شهرهای ايران شد.

بختیار اصلاحات ارضی شاه را بهانه قرار داد و به تحريك ثروتمندان علیه شاه برخاست. اما شاه كه قدرت بیشتری از رئیس ساواک داشت او را به اروپا تبعید كرد. او در تبعید هم دست از مبارزه علیه رژيم بر نداشت و سرانجام به دست يك انگلیسی كه توسط ساواک اجير شده بود به قتل رسید.

افزون بر ساواك , دو سازمان امنیتی دیگر ـ بازرسی شاهنشاهی و ركن 2 ارتش ـ نیز وجود داشت . اداره سازمان بازرسی را كه در سال 1337 تاسیس شده بود را فرودست , دوست دوران كودكي شاه برعهده داشت . مهم ترین كار ویژه آن , نظارت بر ساواک , جلوگیری از دسیسه های نظامی و ارایه گزارشهایی درباره فعالیت های مالي خانواده های ثروتمند بود. رکن 2 ارتش ، در سال 1342 و به تقلید از اداره دوم فرانسه تاسيس شد . این سازمان به عنوان بخشي از تشكيلات نیروهای مسلح نه تنها اطلاعات سري نظامی را گردآوری مي كرد , بلکه دو سازمان ساواک و بازرسی شاهنشاهی را نیز از نزديك زير نظر داشت . رئیس بعدی ساواک ژنرال پاكروان بود. او كسي بود كه به وسیله آمريكايي ها در زمینه جنگ هاي رواني آموزش دیده بود. وی شیوه كار ساواک را بر همين اساس قرار داد. در دوره پاكروان اعمال فشارهای روانی جایگزین بخش نسبتا مهمی از شکنجه هاي جسمی شد ؛ مانند جعل اظهارات شاهدان , تحريك و دسیسه علیه زندانی ها , تهديد و ارعاب خانواده هاي مخالفان رژيم و ديگر شیوه های جدید. اين شيوه كار به اختلاف عقیده در سلسله مراتب ساواک انجامید , به ویژه فردی چون ژنرال نصيري دوست نزديك شاه و از بازیگران اصلی کودتای 28 مرداد 1332 با این روش مخالف بود. مناسبات دوستانه شاه و نصيري سبب شد تا شاه با پذیرش پیشنهادهای وی , او را به ریاست ساواک منصوب كند. از همين زمان است كه نصيري به عنوان منفورترين مرد ایران , ساواک را به تدریج به يك سازمان جهنمی تبدیل كرد.او مردی فاسد , قسی القلب و مبتلا به ساديسم بود. حساب هاي بانكي گوناگون او در داخل و خارج كشور ظرف چند سال به میلیون ها دلار رسید. بیشتر ماموران ساواک , افسران ارتش و يا افرادی بودند كه سوابق فساد و جنایت داشتند. اين افراد به خاطر وابستگی شاه به ساواک آزادانه هر قانونی را زیرپا مي گذاشتند. گاهی حتي اعضا مجبور مي شدند تصمیم هاي سياسي خود را به علت تضاد با ملاحظات امنیتی ساواک , ملغي كنند. اما قدرت ساواک کاملا نامحدود نبود. مبارزه علیه بختیار , نخستین رئیس ساواک , به شاه این درس را داده بود تا وي در تحكيم موقعیت خود بکوشد. چنان كه اشاره شد , سازمان بازرسی شاهنشاهی و سازمان بازرسی شخصي او , يعني دفتر ویژه , علاوه بر تمام اداره ها و دستگاه ها , ساواک را نيز كنترل مي كرد.

تشكيلات ساواک

سازمان اطلاعات و امنیت كشور « ساواک » از ده اداره کل تشكيل یافته بود :

1 ـ اداره كل يكم : در راس اين اداره رئیس ساواک قرار داشت و شامل بخش هاي كارگزيني , ارتباط و مخابرات , عمليات سري , بخش تشریفات , مشاوران و بازرسان و دبیرخانه بود.

2 ـ اداره كل دوم : كار این شعبه كسب اطلاعات در خارج از کشور بود و با ستاد ارتش همكاري داشت .

3 ـ اداره كل سوم : این شعبه به کمیته شهرت داشته و مسئوليت حفظ امنيت داخلي كشور را به عهده داشت . كميته مركب از نمايندگان ارتش , شهرباني و ژاندارمري بود كه وظایف آن به شرح زير بوده است :

الف ـ دايره گشت : ماموران دايره گشت ماموريت داشتند به هر محلي كه مشكوك شدند بدون اجازه دادستان وارد شوند و مظنونان را دستگير نمايند. افراد دايره گشت هر وقت كسي را دستگير مي كردند , در طول انتقال به زندان در همان اتومبيل گشت شكنجه كرده و اظهار مي داشتند كه افراد بازداشتي درحين دستگيري زخمي شده اند.

ب ـ دایره شکنجه : ماموران این دایره از متخصصان شکنجه بودند و در زندان هاي ساواک افراد دستگیر را شکنجه مي کردند. این ماموران خود به دو دسته تقسيم مي شدند : گروه اول متخصصان شكنجه هاي روحي بودند كه با پخش نوارهای مختلف از تیراندازی , خنده , گریه و التماس یا خواهش , ریختن آب سرد , پخش صدای ماشین و آژیر در زندان به شکنجه افراد مي پرداختند و گروه دوم متخصصان شكنجه هاي جسمي و فيزيكي بودند كه با انواع شکنجه هاي جسمی و بدنی زندانی را وادار به اعتراف مي كردند.

بخش بازجويي : يك زندانی , پس از شکنجه هاي مقدماتی , به بخش بازجويي برده مي شد . گاه از يك زندانی توسط چند بازجو به مدت 24 ساعت بازجويي

مي شد. گاه زندانی را قبل از شروع بازجويي تنها مي گذاشتند تا نوعی حالت تشویش و نگرانی به او دست بدهد. این قسمت مستقیما زیر نظر پرویز ثابتی , چهره معروفی كه به مقام امنیتی معروف شده بود  اداره مي شد

4 . اداره كل چهارم : مسئولین این اداره کنترل ماموران ساواک و جاسوسی در ميان آن ها بود.

5 . اداره كل پنجم : امور فنی و تكنيكي ساواک از قبیل تهیه عکس براي کارمندان ساواک جهت كارهاي اداری و افراد دستگیر شده و زندانی و نيز افرادی كه زیر شکنجه کشته   مي شدند , وظیفه این اداره بود.

6 . اداره كل ششم : قسمت امور مالي و حقوقی ساواک بود و پرداخت حقوق افراد ساواک و مخارج سازمان را به عهده داشت . پرسنل رسمی ساواک حقوق خود را از بانک مركزي دریافت مي كردند و پاداش و مزایای آن ها به صورت نقدی در محل سازمان پرداخت مي شد. هم چنین , يك بودجه محرمانه به میزان نامحدود نیز در اختیار این شعبه قرار داشت كه براي تشویق به افراد ساواک و ماموران وابسته به آن پرداخت مي گرديد.

7 . اداره كل هفتم : مسئول جمع آوري اطلاعات داخلی و خارجی از كادر پرسنلی ساواک و افراد مشكوك و مخالف رژیم و تجزیه و تحلیل آنها بود .

8 . اداره كل هشتم : مسئولیت کنترل اتباع بیگانه و سفارتخانه هاي خارجی و در واقع مسئولیت ضد جاسوسی کشور را برعهده داشت . افراد شاغل در این شعبه گاه براي تعقیب و دستگیری جاسوسان به خارج از کشور مي رفتند.

9 . اداره كل نهم : کليه سوابق پرسنل ساواک و نیز سوابق مخالفان و زندانیان در این شعبه نگهداری و به شدت از آن محافظت مي شد.

10 . اداره كل دهم : امور مربوط به بهداری و بیمارستان ساواک تحت کنترل این اداره بود. براي افراد ساواک يك درمانگاه و بیمارستان مجهز وجود داشت كه محل آن در سلطنت آباد بود . البته بیمارستان 501 ارتش نیز در اختیار ساواک بود و افراد ساواک كه در عملیات شهري زخمی مي شدند براي معالجه به این بیمارستان انتقال مي یافتند.

در راس این ده اداره كه بدنه اصلی ساواک را تشكيل مي دادند , ژنرال نصيري قرار داشت و در این ميان قدرت اصلي در قبضه پرويز ثابتي بود. هر اداره كل يك مدیرکل داشت و هر مدیرکل دو معاون و نیز يك مقام مسئول داشت كه معاونان شامل معاون عملياتي و معاون تخصصی مي شد. هر اداره كل داراي 8 الي 12 اداره بود كه زير نظر معاونان انجام وظيفه مي كرد و نيزهر اداره داراي چند بخش و هر بخش داراي چند دايره بود.

هسته اصلی نیروی انسانی این ده اداره كل كه بدان ها اشاره شد در سلطنت آباد واقع در باغ مهران بود. افراد شاغل در این سازمان از وجود يكديگر بي اطلاع بوده و جز در موارد معدودی يكديگر را نمي شناختند.

حتی افراد شاغل در يك اداره كل که وظایف مشتركي داشتند , در بسیاری از موارد دیگر پرسنل را به خوبي نمي شناختند و ارتباط آن ها توسط مکاتبه و با اسم مستعار انجام     مي شد و نیز در هر اداره كل کارکنان آن دارای کارت هاي شناسايي مجزا با رنگ هاي متفاوت بودند. علت انتخاب رنگ در کارت هاي شناسايي به این منظور بود كه افراد آن با يكديگر در تماس نباشند. بدین صورت كه كساني كه کارت سبز رنگ اداره كل يكم راداشتند نمي توانستند به ساختمان اداره كل دوم وارد شوند و كساني كه کارت سفيد اداره كل دوم را داشتند به ادارات كل ديگر راه نمي يافتند و از ورود آن ها جلوگيري مي شد و در صورتي كه كسي كار شخصی يا اداري داشت فقط با مکاتبه و نام مستعار کارش را انجام مي داد.

اهداف تشكيل ساواك

ساواک به مثابه بخشي از كل مجموعه دستگاه اداری ـ نظامی ایران براي اهداف زیر به وجود آمده بود :

الف ) تامين امنيت رژيم استبدادي و سركوب توده هاي مردم

از اهداف سازمان امنیت تامین منافع امپریالیسم , سرمایه داران , زمین داران و بوروكرات ها بود و چون منافع اینان با منافع توده هاي مردم در تضاد کامل بود , از این رو سرکوب توده هاي مردم از عمده ترین وظایف سازمان امنیت بود.

اين سركوب نه تنها از طریق کشتار , شکنجه , زندان , تبعید , احضار و غدغن كردن اجتماعات انجام مي گرفت , بلکه از راه هايي چون خبرچيني , پرونده سازي , دخالت در زندگی شخصی افراد , توطئه چيني , فاشيزه كردن محيط كار و زندگي , نظامی كردن همه شئون , ایجاد سازمان هاي فاشيستي ونيمه نظامي مانند :

« سازمان نگهبانان انقلاب » و « سازمان دفاع ملي » , « تربيت » , « گروه هاي ضدپارتيزاني » , ايجاد گروه هايي مانند « گروه جانباز »

ايجاد محافل اوباش از قبيل باشگاه هاي ورزشي مانند تاج و غيره , توسعه گانگستريسم سنديكايي (از نوع آمريكا) و سپردن سرنوشت کارگران به این اوباش مزدور ارتش و دربار , نظامي كردن دانشگاه , تبدیل مدارس به محیط اختناق و فشار و… صورت مي گرفت و توسعه مي يافت .

ب ) اشاعه فرهنگ نو استعماري و سركوب فرهنگ مذهبي و ملي مردم

پخش و اشاعه ي فرهنگ نو استعماری گاه به طور مستقیم از طریق سازمان هاي جاسوسی صورت مي گرفت , مانند انجمن هاي دوستی ایران و آمريكا , ایران و انگلیس , سپاهیان صلح , میسيون هاي مذهبي , کلوپ هاي مختلف , کنفرانس هاي علمی كه بودجه آن از طریق بنیادهای خصوصی و گاه از طریق ساواک تامین مي شد.

این سازمان با در دست داشتن رادیو , تلویزیون , اداره هنرهای زیبا , سازمان هدایت جوانان , کاخ جوانان , بنگاه هاي تعاونی روستایی , سازمان هاي دولتی دانشجويی به پخش فرهنگ نو استعماری مي پرداخت .

ج ) كمك به تامين امنيت امپرياليسم در مناطق توفان زا به ويژه در خاورميانه

سازمان امنیت از يك سو از طریق پیمان سنتو با کمیته هاي ضد جاسوسی و تخریب سازمان هاي جاسوسی بيگانه در رابطه و مامور اجراي اهداف آن ها بود و از سوي ديگر مستقيما با سیا و اینتلیجنت سرویسس ارتباط داشت . با توسعه شبکه هاي سازمان امنیت در سال هاي بعد , همكاري با كميته هاي جاسوسي و تخريب پيمان هاي نظامي سنتو , ناتو و سيتو گسترش پيدا كرد. همكاري ساواك با سازمان هاي جاسوسي بيگانه هم براي توطئه , خرابكاري , پرونده سازي , تربيت گروه هاي ضدپارتيزاني , اجراي نقشه كودتا , كمك به سازمان هاي ارتجاعي و فاشيستي , حزب سازي وسنديكاسازي بود. همكاري ساواك با پليس در كشورهاي خارجي و روابط باسازمان هاي جاسوسي آن ها به منظور پرونده سازي براي دانشجويان مبارزخارج از كشور و توطئه عليه آنان و سازمان هاي آن ها بود.

معروف ترين شكنجه گران ساواك:

1. رضا عطارپور معروف به دكتر حسين زاده

2. محمدحسين ناصري معروف به عضدي

3. مصطفي هراد معروف به مصطفوي

4. احمد بيگدلي معروف به احمدي

5. بهمن نادري پور معروف به تهراني

6. هوشنگ ازغندي معروف به منوچهري

7. محمدعلي شعباني معروف به حسيني

8. فريدون توانگري معروف به آرش

9. جهانگير تارخ معروف به جهانگيري

10. محمد نويد معروف به نبوي

11. هوشنگ فهافي معروف به هونگ

12. پرويز فرنژاد معروف به دكترجوان

13. بهمن معروف به شاهين

14. كاوياني

15. ايرج جهانگيري

16. عطاشهري مقدم

17.ناصر خداياري

18. كامبيز اروم

19. كريم باستان نيا

20. يهودا عاقل

21. فريدون شادافزا

22. منوچهروظيفه خواه

23. سرهنگ زيبايي

24. صميم

25. آريايي

26. كمالي

27.رضوان

28. رامين

و غیره...

این شکنجه گران هیچکدام دکتر نبوده بلکه در بي رحمی و شقاوت مفتخر به دریافت لقب «دکتر» شده بودند و برخی چون شعباني (حسيني ) و عطارپور (حسين زاده ) از این نظر يك چهره بین المللي و از کارگزاران این اداره بودند.

شكنجه های رواني متداول در زندان هاي ساواك :

1 . صحنه هاي اعدام ساختگی : در این گونه موارد متهم را با چشمان بسته به محل اعدام مي بردند; جوخه مرگ هم کاملا آماده مي شد; سپس يك نفر با بيان جرم زندانی , حکم اعدام وی را قرائت مي كرد و در حالي كه چشمان متهم بسته بود يكي از شکنجه گران كه مهارت خاصی داشت با دهان خود صدايي را درمي آورد كه انگار تيري شليك شده زنداني به خیال این كه به طرف او شليك شده بیهوش مي شد. این اقدام يك تفریح براي شکنجه گران و يك عذاب سخت براي زندانیان بود. گاه براي اين كه شخص را وادار به اعتراف و همكاري کنند , پس از این كه کاملا او را براي اعدام آماده مي كردند در حالي كه يك نفر مشغول قرائت حکم اعدام بود , ناگاه يك نفر دوان دوان مي آمد و مي گفت , نخیر , نباید ایشان اعدام شود , من با او صحبت مي كنم , حتما اعتراف خواهد كرد. بعد براي اين كه صحنه کاملا طبيعي جلوه نمايد , يكي ديگر از شکنجه گران با حالت اعتراض فریاد مي زد : اين چه مسخره بازي است  چرا اول دستور مي دهيد و بعد آن را لغو مي كنيد  و امثال اين حرکات.

2 . گاهی برخی افراد را تا مدت مديدي در توالت زندانی مي كردند كه این عمل غير از اينكه خوردن و خوابیدن او را مشکل مي كرد , از نظر روانی نيز قابل تحمل نبود.

3 . در كنار سلول زندانی , نوارهايي پخش مي كردند كه از آن صداهای مختلفی مانند خنده , گریه , ریزش آب , فریادهای دلخراش زندانی تحت شکنجه , صدای آژیر ماشین و… به گوش مي رسید. زندانی با شنیدن این صداها در يك وضعیت مشوش و غیرقابل تحمل قرار مي گرفت .

4 . بيداری دادن به زندانی به مدت طولانی كه در يك مورد تا 16 شبانه روز نیز ادامه داشته است .

5 . قرار دادن زندانی سياسي در ميان زندانیان جاني و تبهکار .

6 . ناسزاهاي ركيك .

7 . تراشیدن ریش روحانیون با تیغ خشک و درآوردن لباس روحانیت آن ها كه گذشته از عذاب جسمی از نظر روحی نیز بسیار ناراحت کننده بود.

8 . ریختن اجباری مشروبات الکلی در دهان افراد مذهبي .

9 . جلوگیری از خواندن نماز و روزه گرفتن مبارزان مسلمان .

10 . بیدار كردن ناگهانی زندانی در نیمه شب .

11 . وادار کردن زندانی به فحاشی نسبت به دوستان زندانی خود .

12 . سعی در وادار كردن زندانی به كتك زدن دوستان زندانی خود .

همه اين ها فقط نمونه هايي از شکنجه هاي جسمی و روانی بود كه توسط

شکنجه گران متخصص صورت مي گرفت .

شکنجه هاي جسمی متداول در زندان های ساواک :

1. زدن زندانی در ساعت ها و روزهای متوالی با مشت و لگد .

2. زدن با کابل به کف پاها كه از بدترین و موثرترین انواع شکنجه بود .

3. سوزاندن نقاط مختلف بدن با سیگار و فندک .

4. کشاندن زندانی بر روي اجاق برقی و سوزاندن بدن وی .

5 . قرار دادن قسمت هايي از بدن زندانی در روغن زیتون جوشیده به نحوی كه آن قسمت از بدن وي کاملا مي سوخت . معروف است كه آیت الله غفاری به این ترتیب شکنجه شده است .

6 .خواباندن زندانی بر روي ميزي كه به تدریج داغ مي شد .

7 . شوك الكتريكي و اتصال برق به اعضای حساس بدن , كه بر اثر آن , زندانی دچار تشنج غیرقابل تحمل و طاقت فرسايي مي شد.

8 . بستن متهم به تخت مخصوص و وارد کردن ضربات بي وقفه با کابل به پاهای وي تا آن جا كه باعث تورم شدید پاها شده و خون مردگی شدید در آن ایجاد مي شد و سپس وادار کردن فرد شکنجه شده به راه رفتن تا تورم آن بخوابد و باز دوباره زدن شلاق به پاي زندانی و چركي شدن پاي زندانی و زدن شلاق روي پانسمان .

9 . كشيدن ناخن ها .

10. آویزان کردن زندانی به سقف و وارد كردن ضربات کابل و مشت به بدن وی و چرخاندن او.

11 . شکستن دست و انگشتان زندانی .

12 . قطع انگشتان دست به وسیله گيوتين .

13 . كندن گوشت بدن .

14 . دستبند قپاني ؛ يك دست را از بالای شانه و دست دیگر را از پشت به هم رسانده و با دستبند قپانی مي بستند و مدت ها به همين حالت نگه مي داشتند که تحمل آن براي زندانی بسيار دردناک بود.

15 . سوزاندن بدن متهم و بعد از آن گذاشتن پارچه خیس روي بدن او . در اين هنگام روي بدنش اتو مي کشیدند. اين عمل باعث مي شد تا بدن زندانی تاول بزند. سپس شکنجه گر این تاول ها را مي تركاند و دوباره عمل اتو کشیدن را تکرار مي كرد.

16 . اغلب آن قدر زندانی را مورد ضرب و شتم قرار مي دادند كه وی خون استفراغ مي كرد و ادرار او خونی مي شد. استفراغ خون و ادرار خونی در اکثر موارد فوق اتفاق مي افتاد.

17 . شکنجه آپولو ؛ آپولو يك صندلی مخصوص بود كه زندانی را روي آن مي نشاندند و سر او را داخل كلاهي مانند کلاه فضانوردان قرار مي دادند ودست هاي او را پرس کرده و پاها را صاف مي بستند و با کابل به زیر پا مي زدند يا ناخن را مي کشیدند. این صندلی حدود يك متر از زمین فاصله داشت خاصیت این آلت شکنجه چینن بود كه فریادهای شخص بیرون نمي آمد و در داخل کلاه آپولو انعکاس مي يافت و خود موجب شکنجه مضاعف زندانی مي شد.

اهميّت حفاظت اسرار و اطلاعات

 

اهميّت حفاظت اسرار و اطلاعات
از مـهـمـتـريـن عـوامـلى كـه مـا را در نـبرد با دشمنان اسلام ، با تلفاتى اندك به پيروزى مى رسـانـد و اسـتـكـبار جهانى را در رسيدن به اهداف شومش ناكام مى گذارد، رعايت هرچه تمامتر، حفاظت اخبار و اطلاعات است .
سهل انگارى در حفظ اسرار جنگ يا افشاى اسرار، موجب شكست است و تلفات جبران ناپذيرى در پـى دارد. از ايـن رو عـقل سليم و شرع مقدس اسلام به ماحكم مى كند كه اسرار نظامى را هر چند بـه نـظـر مـا كـوچـك و بـى اهـمـيـّت و بـى ارزش بـاشد، افشا نكنيم و در اختيار افراد غير مسئول نگذاريم ، بلكه در حفظ آنها بكوشيم ، زيرا دشمن در پى كسب اطلاعات است . تا با شناخت از نقاط ضعف و قوّت ، ضربه اى اساسى بر ما وارد كند و خود را فاتح ميدان نبرد سازد. پس چرا عاقل كند كارى كه باز آرد پشيمانى ؟
در روايـات اسـلامـى اهميّت فوق العاده اى به حفظ و كتمان اسرار داده شده و سفارشات مؤ كّدى در اين زمينه بيان گرديده است كه به برخى از آنها اشاره مى كنيم :
1 ـ اسرار به مثابه خون در رگهااسرار نظامى به منزله خون در رگهاى بدن است و جريان طبيعى آن باعث ادامه حيات و زندگى است . اگر به جاى جريان يافتن در رگها، به بيرون ريخته شود، بلافاصله منجرّ به مرگ مى شود.
امام صادق (ع )فرمود:
((سِرُّكَ مِنْ دَمِكَ فَلا يَجْرِيَنَّ مِنْ غَيْرِ اَوْداجِكَ))
راز و اسرار تو به منزله خون توست ، پس سعى كن كه جز در شاهرگهايت به جريان نيفتد.
2 ـ دژ نفوذ ناپذير
حـفـاظـت اطـلاعات به دژى استوار مى ماند كه انديشه قوى و طرح پيروز را در ميان خود دارد. از ايـن رو خـود اطـلاعـات بـايـستى در جاى امن و غير قابل نفوذ قرار گيرد تا از خطر افشا مصون بماند.
امام صادق (ع )فرمود:
وَالرَّاْىُ بِتَحْصينِ الاَْسْرارِ))
راءى و انديشه درست آن است كه اسرار در پوشش حفاظتى محكمى قرار گيرد.
اگر اطلاعات لو برود و يا افشا شود، پيروزى نيز از دست رفته است .
امـام صـادق (ع )يـك خـطـبه و گفتار طولانى درباره حفظ اسرار خطاب به محمدبن نعمان معروف بـه ((مـؤ مـن طـاق ))دارد. ابـو جـعـفـر مـحـمـد بـن نـعـمـان احـول از بـرازنـده تـريـن اصحاب امام صادق (ع )و در شمار اصحاب سرّ آن جناب است . در اين گفتار امام (ص )ضمن گله از دوستان خام و كم ظرفيت خود، اهميّت تقيّه و حفظ اسرار و اطلاعات را بـيـان مـى كـنـد. تـقـيـّه يـا راز نـگـهـدارى ، از اصـول مـسـلم جـنـگ و از عـوامـل مهمّ پيروزى به شمار مى رود. به دليل اهميّت حفاظت اطلاعات و اسرار جنگ ، و وجود نكته هـاى بـسـيـار ظريف و با ارزش در اين سفارش امام (ع )، سعى مى كنيم بخش اعظم آن را با تيتر بندى و توضيحى مختصر ذكر كنيم .
3 ـ نكوهش افشاگرى خـداونـد در قـرآن كـريـم كـسـانى را كه اخبار و اطلاعات را افشا مى كنند و راز دار نيستند، سخت نكوهش كرده است ابو جعفر مى گويد: امام صادق (ع )به من فرمود:
((اِنَّ اللّهَ عـزَّوجـَل عـَيَّر اَقـْوامـاً فـِى الْقُرآن بِالاِذاعَه ، فَقُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِداكَ، اَيْنَ قالَ؟ قالَ قـَوْلُهْ: ((وَ اِذا جـاءَهـُمْ اَمـْرٌ مـِنَ الاَْمـْنِ اَوِ الْخَوْفِ اَذاعُوا بِهِ وَ لَوْ رَدُّوه اِلَى الرَّسُولِ وَ اِلى اُولىِ الاَْمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَذّين يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ))
خداوند عزوجل در قرآن گروههايى را به جرم افشاى اسرار و اطلاعات سرزنش كرده است .گفتم : قربانت ، كجا؟ فرمودند: در اين آيه : و هنگامى كه خبرى از پيروزى يا شكست در جنگ به آنها بـرسـد، (بـدون تحقيق ) آن را شايع و افشا مى كنند. در حالى كه اگر آن (خبر) را به پيامبر (ص ) و پـيـشـوايـان (و فـرمـانـدهـان كه قدرت تشخيص كافى دارند) ارجاع دهند، از ريشه هاى مسائل آگاه خواهند شد.
افشاگر، شمشير بر امام كشيده است
امام صادق (ع ) فرمود:
((اَلْمُذيعُ عَلَيْنا سِرُّنا كَالشّاهِرِ بِسَيْفِهِ عَلَيْنا، رَحِمَ الّلهُ عَبْدا سَمِعَ بِمَكْنُونِ عِلْمِنا فَدَفَنَهُ تَحْتَ قَدَمَيْهِ))
كـسى كه اسرار ما را فاش سازد، چون كسى است كه شمشير به روى ما كشيده است . خدا بر آن بنده رحمت آرد كه چون علم نهانى (و سرّى ) مارا بشنود آن را زير قدمهاى خود دفن كند.
اشرار امّت
شـرورتـرين افراد امّت اسلامى كسانى اند كه زبانشان را حفظ نمى كنند و آنچه از اسرار مى دانند براى ديگران بازگو مى كنند.
امام صادق (ع ) فرمود:
((وَ اللّه اِنـّى لَاءَعـْلَمُ بـِشـَرارِكـُمْ مـِنَ الْبَيْطارِ بِالدَّوابِ، شِرارِكُمُ الَّذينَ لايَقْرَؤُُونَ الْقُرْآنَ اِلاّ هَجْرا وَ لايَاءْتُوُن الصَّلا ه اِلّ ا دَبْرا وَ لايَحْفَظوُن اَلْسِنَتِهِمْ
بـه خـدا سـوگـنـد، مـن بـدكـاران شـمـا را مـى شـناسم بهتر از بيطار كه چهار پا را بشناسد. بدكرداران شما آنهايند كه قرآن نخوانند جز نا هنجار، نماز نگزارند جز آخر وقت ، و زبان خود نگه ندارند.
4 ـ راز، سپر مؤ من
اسرار، سپر مؤ من هستند و او را از خطرات و شبيخون دشمن و غافلگير شدن حفظ مى كند.
امام صادق (ع ) فرمود:
((يَا بْنَ النُّعْمانِ اِنّى لاَُحَدِّثُ الرَّجُلَ مِنْكُمْ بِحَديثٍ فَيَتَحَدَّثَ بِهِ عَنّى فَاُسْتُحَلَّ بِذلِكَ لَعْنَتَهُ وَ الْبَراءَه مِنْهُ فَاِنَّ اَبى كانَ يَقُولُ: وَاَىُّ شَىْءٍ اَقَرُّ لِلْعَيْنِ مِنَ التَّقِيَه . اِنَّ التَّقيَه جُنَّه الْمُؤْمِنْ وَ لَوْ لاَ التَّقيِه ما عُبِدَ اللّهُ))
اى پسر نعمان ! من گاه به يكى از شما سخنى (محرمانه ) مى گويم . او افشا مى كند و مستوجب لعـنـت و بـيـزارى مـن مى شود، پدرم فرمود: چه چيز چون تقيّه (و راز نگهدارى ) مايه روشنايى چشم است ؟ تقيّه و حفظ اسرار، سپر مؤ من است ، اگر تقيّه نبود (قدرتها و دشمنان ، اساس دين را در هم ريخته بودند و) خدا پرستى از ميان رفته بود.
5 ـ افشاى راز، گناهى سنگين تر از قتل
افـشـاى اسـرار، گـنـاهـى فـراتـر از كـشـتـن و قـتـل نـفـس اسـت ، زيـرا قـاتـل در نـهـايت مى تواند يك نفر از فرماندهان و يا تعدادى از افراد را بكشد. امّا چون اسرار محفوظ است ، بقيه افراد حركت را ادامه داده و عمليات را به پايان مى برند، در حالى كه اگر كسى اسرار عمليات و اطلاعات مربوط به سازمان و يا شيوه كار و طرح عمليات را افشا كند و دشـمـن از آن آگـاه گـردد، مـوجـب شـكست همه افراد مى شود و در حقيقت با همدستى دشمن دست به قـتـل و غـارت گـسـتـرده اى زده اسـت . (زيـرا اگـر اطلاعات او نبود، دشمن قدرت چنين تهاجمى را نداشت .)
امام صادق (ع ) فرمود:
((يَا بْنَ النُّعْمانِ! اِنَّ الْمُذيعَ لَيْسَ كَقاتِلِنا بِسَيْفِهِ بَلْ هُوَ اَعْظَمُ وِزْراً بَلْ هُوَ اَعْظَمُ وِزْراً، بَلْ هُوَ اَعْظَمُ وِزْراً))
اى پـسـر نـعـمـان ! افـشـاگـر راز مـا هـمـچـون كـسـى نـيـسـت كـه بـا شـمـشـيـرش مـا را بـه قتل برساند، بلكه گناهش بيشتر است ، گناهش بيشتر است ، گناهش بيشتر است .
يا بْنَ النُّعْمانِ! اِنَّهُ مَنْ رَوى عَلَيْنا حَديثاً، فَهُوَ مِمَّنْ قَتَلْنا عَمْداً وَ لَمْ يَقْتَلْنا خَطاءا))
پسر نعمان ! هر كه حديثى به زيان ما نقل كند، ما را بعمد كشته است ، نه بخطا.
6 ـ سكوت رمز بندگى امام صادق (ع ) فرمود:
((اِنَّ مـَنْ كـانَ قـَبـْلَكـُمْ كـانـُوا يـَتعَلَّمُونَ الصَّمْتَ وَ اَنْتُم تَتَعَلَّمُونَ الْكَلامَ كانَ اَحَدُهُمْ اِذا اءَرادَ التَّعبُّدَ يَتَعلَّمُ الصَّمْتَ قَبْلَ ذلِك بِعَشْرِ سِنين فَاِنْ كانَ يُحْسِنَهُ وَ يَصْبَرَ عَلَيْهِ تَعَبَّدَ وَ اِلاّ قال : ما اءَنَا لِما اَروُم بِاَهلٍ اِنَّما يَنْجُو مَنْ اَطالَ الصَّمْتَ عَنِ الْفَحْشاءِ))
پـيـشـيـنـيـان خـاموشى را فرا مى گرفتند، چنان كه شما سخن را. آنگاه كه كسى مى خواست به عبادت پردازد، نخست ده سال تمرين سكوت مى كرد، اگر از عهده بر مى آمد و مى توانست صبر كند، عبادت پيشه مى كرد و گرنه مى گفت : من شايسته اين مقصد نيستم ، آن كس نجات يابد كه مدّتها از گفتار نابجا دم فرو بندد.
امير مؤ منان (ع )خطاب به امام حسن (ع )مى فرمايد:
((وَ تـَلافـيـكَ مـا فـَرَطَ مـِنْ صـَمـْتـِكَ اَيـْسَرُ مِنْ اِدْراكِكَ مافاتَ مِنْ مَنْطِقِكَ وَ حِفْظِ ما فِى الْوِعاءِ بِشَدِّالْوِكاءِ ... وَالْمَرْءُ اَحْفَظُ لِسِرِّهِ وَ رُبَّ ساعٍ في ما يَضُرُّهُ مَنْ اَكْثَرَ اَهْجَرَ))
و تدارك و به دست آوردن چيزى كه به واسطه سكوت و صمت از دست رفته ، آسان تر است از دريـافـتـنى كه با سخن گفتن از دست رفته است . (زيرا سخن در اختيار تو است . تا زمانى كه نـگـفـتـه بـاشـى ، و چـون گـفـتى تو در اختيار آنى ، پس خاموشى بهتر از پرگويى است . و نـگـاهـدارى چـيـزى كـه در ظرف است به استوارى بند آن است (اگر بند مشك سست باشد آب مى ريـزد و از بـيـن مـى رود، همچنين اگر بند زبان شخص محكم نباشد، سخن بيجا از آن بيرون مى آيـد و رازى بـر مـلا مى شود) ... و مرد راز خود را بهتر نگه مى دارد (چون كوشش براى پنهان داشـتـنـش از ديـگـرى بـيشتر است .) و بسا كوشش كننده در چيزى است كه او را زيان مى رساند، پرگو هرزه گو مى شود.
7 ـ محافل دوستانه
بيشتر اوقات اخبار و اسرار در محافل دوستانه مطرح شده ولو مى رود. امام صادق (ع ) فرمود:
((وَ لا تـَطَّلِعْ صـَديـقـَكَ مِنْ سِرِّكَ اِلاّ عَلى ما لَوِ اطَّلَعَ عَلَيْهِ عَدُوُّكَ لَمْ يَضُرُّكَ، فَاِنَّ الصّديقَ قَدْ يَكُونُ عَدُوُّكَ يَوْماً))
پـسـر نـعمان ! تنها اسرارى را با دوست خود در ميان گذار كه اگر دشمن هم اطلاع يابد زيانت نرساند كه ممكن است دوست نيز روزى دشمن شود.
شاعر مى گويد:
زنهار مكن تكيه كلّى بر يار
راز دل خود ز دوست پنهان مى دار
روزى شود كه دوست دشمن گردد
برگردد و دشمنى كند آخر كار
بطانه (محرم اسرار)
مـؤ مـن بـايـد هوشيار و زيرك باشد و هر كسى را محرم اسرار خويش نگيرد. بخصوص دشمنان اسـلام كـه كـيـنـه اى ديـريـنـه از مـسـلمانان در دل دارند. قرآن كريم مؤ منان را هشدار مى دهد مى فرمايد:
((يـا اَيُّهـَا الَّذيـنَ آمـنـوا لا تـَتَّخـِذُوا بـِطانَه مِنْ دُونِكُمْ لا يَاءْلُونَكُمْ خَبالاً وَدُّوا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبـَغـْضـاءُ مـِنْ اَفـْواهـِهـِمْ وَ مـا تـُخـْفـى صـُدوُرهـُمْ اَكـْبـَر قـَدْبـَيـَنـّا لَكـُمُ الْآيـاتِ اِنْ كـُنـْتُمْ تَعْقِلُونَ))
اى كسانى كه ايمان آورده ايد! محرم اسرارى از غير خود، انتخاب نكنيد! آنها از هر گونه شرّ و فـسـادى دربـاره شـما، كوتاهى نمى كنند. آنها دوست دارند شما در رنج و زحمت باشيد. (نشانه هـاى ) دشـمـنـى از دهـان (و كـلام ) شـان آشكار شده ؛ و آنچه در دلهايشان پنهان مى دارند، از آن مـهـمـتـر اسـت . ما آيات (و راههاى پيشگيرى از شرّ آنها) را براى شما بيان كرديم اگر انديشه كنيد!
8 ـ عذاب دنيوى و اخروى بـرخـى افـراد سـست ايمان كه به افشاى اسرار دست مى زنند، بايد بدانند كه عذاب الهى در دنيا و آخرت در تعقيب آنان است .
امام صادق (ع ) فرمود:
((يـَابـْنَ النُّعـمـانِ ... وَ مـَنِ اسـْتَفْتَحَ نَهارَهُ بِاِذاعَه سِرِّنا سَلَّطَ اللّهُ عَلَيْهِ حَرَّ الْحَديدِ وَ ضيقَ (عَلَيْهِ الَْمحابِسِ).))
اى فـرزنـد نـعـمـان ! كـسـى كـه روزش را بـا افشاى اسرار ما آغاز كند، خدا بر او آهن و تنگى زنـدانـهـا را مـسـلّط خـواهـد كـرد. (يـعـنـى در دنـيـا بـه جـزاى عمل ننگين خود خواهد رسيد، و عذاب آخرت هم پابرجاست .)
9 ـ شكست
امام صادق (ع )به مؤ من طاق فرمود:
((فـَوَاللّهِ لَقـَدْ قـَرُبَ هـذَا الْاءَمـْرِ ثـَلاثَ مـَرّاتٍ فـَاءَذَعـْتُموُهُ، فَاَخَرَّهُ اللّهُ وَ اللّهُ مالَكُمْ سِرٌّ اِلاّ وَ عَدّوكُمْ اَعْلَمُ بِهِ مِنْكُمْ))
بـه خـدا سـوگـنـد سـه بـار ايـن امـر (حـكـومت عدل ) نزديك شده و بر اثر افشاگرى شما به تاءخير افتاده است . به خدا شما هيچ سرّى نداريد، جز اينكه دشمنانتان از آن آگاه ترند.

تجهیزات دید در شب AN/PVS 5

 

 

 

 AN / PVS-5 يك سيستم ديد در شب باتري دار است كه به سربازان اين امكان را مي دهد كه كارهاي مختلفي را در شرايط كم نور انجام دهند . سهولت در خواندن را ممكن مي سازد و مي توان كارهاي دستي را به آساني انجام داده يا در مدت زمان و محدود رو ، از آن مراقبت كرد . قطعه مادون قرمز روي دگمه كنترل اشعه مادون قرمز را كنترل مي كند كه مي توان براي مشخص شدن صفر يا دادن علائم از آنها استفاده كرد .

ويژگي ها :

وزن : 9 / 1 پوند

برد اندازه آدم : نور ستاره 150 متر ، نور ماه 165 متر

برد اندازه خودرو : نور ستاره 300 متر ، نور ماه 330 متر

بزرگنمايي : صفر و FOV 40 درجه .

محدوديــت ها :

باران ، مه ، كولاك ، برف يا دود ، كيفيت عمل دوربين را كاهش مي دهد . هنگام نگاه كردن به سايه ها و ساير مناطق تاريك كمتر مؤثر و مفيد است . همچنين براي كار كردن در سطوح نورهايي كه يك تصوير رگه رگه يا دانه دانه ايجاد خواهند كرد . ( نور ستاره ، نور ماه و …. ) به مقداري نور شبانه نياز دارد . قطعه مخصوص صورت پلاستيك جامد از هر گونه ديد پيرامــوني زماني كه با بنــد سر پوشيده شده باشد ، جلوگيري مي كند . AN / PVS-5 در گروه هاي تفنگ  دار شركت كننده در عمليات يافت نمي شود .

ملاحظات 

AN / PVS-5 به اندازه ي PVS-7 مؤثر نيست و در اكثر يگانهاي پياده QUS-7 جايگزين آن شده است ، مزيت بزرگ اين عينكها آن است كه امكان ديده باني با برد وسيع را مي دهد .

PAS-5A
                Night Vision Goggles Battery Compartment

 

PVS-5 CR123 Battery Adapter fits in
                case

PAS-5A
                Night Vision Goggles Left Side

 


Timely silence dresses you in the garment of dignity and saves you from having to apologize

بیشتر از این منتظرش نگذاریم

 

کمی در زنگ تفریح هایمان به جای تفریح به خودمان فکر کنیم

این روزها شیطان فریاد میزند : آدم پیدا کنید سجده میکنم....

قحطی آدم آمده آن هم از نوع خوبش....

چقدر خوب است به جای اینکه بنشینیمو بگوییم دوستدار امام زمانیم

کاری برایش انجام دهیم هرچند کوچک

چرا همیشه کودکانمان هزاران شعر را حفظ میکنند اما در حفظ دعای فرج یک پایشان لنگ است...؟

چرا همیشه مردمانمان بازیگران را خوب میشناسند ولی وقتی حرف امام زمان میشود هیچ شناختی از او ندارند...؟

کمی به خودمان فکر کنیم و جامعه ای که پیش روی ماست

شاید پشت در قلبمان مهمان عزیزی منتظر باشد بیشتر از این منتظرش نگذاریم

 

با تشکر از منتظر و کامنت خوبش

قمپز در کردن

 

 

قمپوز توپی بود کوهستانی و سرپر به نام قمپوز کوهی که دولت امپراطوری عثمانی در جنگهای با ایران مورد استفاده قرار می داد .

این توپ اثر تخریبی نداشت زیرا گلوله در آن به کار نمی رفت بلکه مقدار زیادی باروت در آن می ریختند و پارچه های کهنه و مستعمل را با سنبه در آن به فشار جای می دادند و می کوبیدند تا کاملا سفت و محکم شود . سپس این توپها را در مناطق کوهستانی که موجب انعکاس و تقویت صدا می شد به طرف دشمن آتش می کردند . صدایی آنچنان مهیب و هولناک داشت که تمام کوهستان را به لرزه در می آورد و تا مدتی صحنه جنگ را تحت الشعاع قرار می داد ولی کاری صورت نمی داد زیرا گلوله نداشت .
در جنگهای اولیه بین ایران و عثمانی صدای عجیب و مهیب آن در روحیه سربازان ایرانیان اثر می گذاشت و از پیشروی آنان تا حدود موثری جلوگیری می کرد ولی بعدها که ایرانیان به ماهیت و توخالی بودن آن پی بردند هرگاه صدای گوشخراشش را می شنیدند به یکدیگر می گفتند :" نترسید قمپوز درمی کنند." یعنی تو خالی است وگلوله ندارد .
... کلمه قمپوز مانند بسیاری از کلمات تحریف و تصحیف شده رفته رفته به صورت قمپز تغییر شکل داده ضرب المثل شده است.

به گفته علامه دهخدا به معنی :" دعاوی دروغین کردن ، بالیدن نابجا و فخر و مباهات بی مورد کردن " است.

10 فرمـان بـراي سـال اول ازدواج

 

 
وقتي درباره تلخي ها و شيريني هاي ازدواج با افراد متاهل صحبت مي کنيد، همگي معتقدند اولين سال زندگي مشترک، سخت تر از بقيه آن است. حتي بعضي متاهل ها وقتي به يک مجرد مي رسند فورا شروع به نصيحت مي کنند: «تا ازدواج نکردي فکر مي کني چه خبره» يا «مرغ همسايه غازه». ولي اين حرف ها واقعا چقدر روي شما تاثير دارد؟ مثلا ممکن است باعث شود از ازدواج کردن منصرف شويد؟! اکثر مواقع اين طور نيست. يعني بيشتر افراد به خاطر شنيدن چنين چيزهايي تمايل به ازدواج را از دست نمي دهند. اما همه دوست دارند روش هايي را ياد بگيرند تا ورود به دنياي تاهل از همان اول خوب و موفقيت آميز باشد. اين روش ها درست مثل زيربناي يک ساختمان هستند. وقتي از همان ابتدا براي زندگي مشترک خود زحمت بکشيد و مسووليت پذير باشيد، مطمئنا بناي اصلي زندگي شما هم بهتر خواهد شد. کارشناسان خانواده اين روش ها را در 10 فرمان طبقه بندي مي کنند:

1 - قبل از هر چيز عاشق خودتان باشيد:تعجب نکنيد! تا وقتي که هر يک از شما براي خودش ارزش قايل نشود، نمي تواند براي ديگري مفيد باشد. به خودتان اهميت بدهيد. سعي کنيد هميشه طوري زندگي کنيد که کمترين فشار و استرس را متحمل شويد. شاد بودن شما فاکتوري است که باعث احساس رضايت و شادي در همسرتان هم خواهد شد.


2 - آسان گير و شوخ طبع باشيد: با شروع زندگي مشترک، بايد کم کم بياموزيد که بهتر است به مشکلات خنديد. اگر براي حل مسايل خود راه هاي منطقي را که بلد بوديد به کار برديد ولي باز هم مشکل حل نشد، خيلي سخت نگيريد. مطمئن باشيد خوش اخلاقي شما و گذر زمان 2 عاملي هستند که دست به دست هم مي دهند و هر ناممکني را ممکن مي کنند.


3 - نوبتي عصباني بشويد: تصور کنيد همسرتان پس از يک روز کاري سخت به شما مي رسد و شروع مي کند به شکايت کردن از در و ديوار و غر زدن و نق زدن. بهتر است اجازه بدهيد خودش را خالي کند، البته تا جايي که رفتارش شما را آزار ندهد. بعد از تمام شدن حرف هاي همسرتان، شما هم فرصت داريد مشکلاتي را که در طول روز برايتان پيش آمده براي او تعريف کنيد. به اين شکل هر دوي شما هم مي شنويد و هم شنيده مي شويد. مي توانيد بعد از برگشتن اوضاع به حالت عادي بيشتر و مفصل تر در مورد مسايل با هم بحث کنيد.


4 - با هم حرف بزنيد: شما و همسرتان هر دو انسان هاي بالغي هستيد. پس نيازها و خواسته هايتان را خيلي روشن و منطقي با هم در ميان بگذاريد. هر دوي شما بايد بدانيد که همسرتان کجا و چه وقت به شما نياز دارد. علاوه بر آن خط قرمزهاي يکديگر را هم بايد بشناسيد يعني وقتي در حل مساله اي نيازي به دخالت شما نيست، به زور خود را وارد ماجرا نکنيد.


5 - پيش هرکسي که مي رسيد، درددل نکنيد: تا حد ممکن مشکلات زندگي مشترک خود را بيرون از خانه نبريد. سعي کنيد همه مسايل را خودتان دو نفري حل کنيد. نهايتا اگر به نتيجه نرسيديد، فقط از کارشناسان و مشاوران خانواده کمک بگيريد. مثلا فرض کنيد همسر شما خيلي شلخته است. اگر اين مساله را پيش دوستان و نزديکان خود بازگو کنيد، احتمالا هرکس نظر خودش را براي بهبود اوضاع مي گويد ولي هيچ يک از نظراتي که اطرافيان مي دهند علمي و کارشناسانه نيست. بنابراين به احتمال خيلي زياد مشکل به هيچ وجه حل نخواهد شد. تنها اتفاقي که مي افتد اين است که اعتبار و شخصيت همسر شما و به تبع آن آبروي شما به خطر مي افتد.


6 - نقاط قوت و ضعف يکديگر را بشناسيد و سپس تقسيم کار کنيد: بيشتر آدم ها دوست ندارند قبول کنند که برخي ديگر مي توانند کار خاصي را بهتر از آنها انجام دهند ولي پس از ازدواج بايد وجود بعضي استعدادها ي خاص را در همسر خود قبول کنيد. درست همان طور که او هم وظيفه دارد توانايي هاي ويژه شما را بشناسد. مثلا ممکن است يکي از شما دو نفر استعداد بهتري در برنامه ريزي مالي داشته باشد. خوب بهتر است تنظيم خرج خانه به اين فرد سپرده شود. البته مواظب باشيد اين تقسيم وظايف تبديل به ديکتاتوري نشود. يعني مشورت هر دوي شما در چنين اموري لازم است اما بهتر است برنامه ريزي کلي را کسي که توانايي بيشتري دارد انجام بدهد.


7 - محبت و عشق خود را ابراز کنيد: اهميت ابراز عشق به همسر را شايد بارها در مقالات روان شناسي مختلف شنيده يا خوانده باشيد اما واقعا چند نفر را مي شناسيد که هميشه و هر روز اين کار را انجام  دهند؟ خود را عادت بدهيد که حتما اين توصيه را عملي کنيد چون واقعا ساده و موثر است. اگر در خانه هستيد و همسرتان از بيرون برمي گردد، به پيشواز او برويد. هر روز يکديگر را در آغوش بگيريد و ببوسيد. از گفتن جمله دوستت دارم هرگز خسته نشويد. اين جمله هيچ وقت تکراري نمي شود و هميشه اثرگذار است.


8 - به هر بهانه اي از همسر خود تعريف کنيد: وقتي همسرتان لباس خود را عوض مي کند به او بگوييد چقدر دوست داشتني شده. يا مثلا بگوييد فلان رنگ چقدر به او مي آيد. چقدر خوب آشپزي مي کند، چقدر خوب صحبت مي کند يا چقدر زيبا مي خندد...


9 - لازم نيست هميشه کارهاي مشترکي انجام دهيد: شما و همسرتان هر دو به زمان هايي براي تنها بودن نياز داريد. در اين اوقات هريک از شما مي تواند به سرگرمي مورد علاقه خودش برسد. مثلا وقتي شما کتاب مي خوانيد همسرتان تلويزيون ببيند. يا وقتي شما در اينترنت وب گردي مي کنيد او آشپزي يا باغباني يا هر کار ديگري که دوست دارد انجام دهد.


10 - تاريخ هاي مهم رابطه تان را جشن بگيريد: از هر مناسبتي براي جشن گرفتن استفاده کنيد. تاريخ اولين آشنايي، اولين قرار، خواستگاري، ازدواج يا هر چيز ديگري. اين جشن مي تواند خيلي ساده، رمانتيک و به اصطلاح دونفره باشد. مثلا شام مخصوصي درست کنيد و روي ميز شمع بگذاريد. همين کار به نظر ساده موجب تداوم عشق شما خواهد شد.


چه موقع به روانپزشک مراحعه کنیم ؟

 

 
چرا خیلی وقت ها به سهولت بدنمان را به تیغ جراحان می سپاریم اما برای سپردن بخش کوچکی از ذهن و روحمان به روان شناسان و روان پزشکان مقاومت می کنیم؟ چرا حتی زمانی که به هر دلیل، اندکی عقب نشینی می کنیم و رو در روی روان شناس، روان پزشک یا مشاور می نشینیم، تلاش می کنیم واقعیت را طور دیگری نشان دهیم؟

به گزارش سلامت نیوز به نقل از خراسان ؛ بعضی از ما وقتی در اتاق روان شناس یا روان پزشک می رویم و رو به روی او می نشینیم از اول در مقابل او جبهه می گیریم؛ به راستی چرا ما تا این حد از تاریکی های درون خودمان هراس داریم؟ برای دریافت چرایی آن به عوامل متعددی می توان اندیشید. دکتر علیرضا اکرمی نژاد روان پزشک و مشاوره خانواده درباره این سوال ها به خراسان چنین می گوید: یکی از دلایل این است که قبل از پیدایش دانش روان شناسی به مفهوم علمی و دانشگاهی آن در طول تاریخ برخی از افراد برای درمان بیماران روانی به جادوگران و جن گیران روی می آوردند. این عامل در ناخودآگاه و در هزارتوی ذهن بشر تاثیر خود را گذاشته است. در آن زمان یکی از تبعات بیماری روانی یا حتی عصبی طرد از جامعه بود؛ امری که انسان همواره از آن گریزان است.


یکی دیگر از دلایل مراجعه نکردن مردم به روان شناس باورهای عجیبی است که وجود دارد. باورهایی نظیر این که روان شناس یا روان پزشک با نگاه کردن به فرد می تواند تمام رازها و مشکلات او را بخواند و...


وی می افزاید: از دیگر دلایل مراجعه نکردن به متخصصان بهداشت روان، فقر فرهنگی و اقتصادی است، به طوری که جامعه ما هنوز به یک تفکر علمی در این باره نرسیده است.اگر بخواهیم با تفکر علمی پیش برویم، باید رویکرد علت و معلولی را دنبال کنیم، در هر حال مردم ما هنوز به این رویکرد عادت نکرده اند.


دکتر اکرمی نژاد با اشاره به این که در زمان قدیم خانواده ها هسته ای نبودند و ۳ تا ۴ نسل کنار هم زندگی می کردند می افزاید: به این ترتیب، کوچک ترها بسیاری از اطلاعات و مهارت های زندگی شان را از بزرگ ترها دریافت می کردند، اما حالا شکل خانواده ها تغییر یافته است که از طرفی با فروپاشی خانواده های بزرگ، عملاً ساز و کارهای قبلی از بین رفته است.هر نسلی تجربه خاص خود را دارد، تجربه هایی که خیلی از موارد تعمیم پذیر به دیگران نیست. در حال حاضر با توسعه فناوری های نوین اطلاعاتی و افزایش دامنه آگاهی های نسل جدید، جوانان تجربه قدیمی ترها را کمتر قبول می کنند. این جاست که تعارض به وجود می آید. از آن طرف نیز نه برای مراجعه به روان شناس و روان پزشک زمینه سازی لازم انجام شده است و نه جوانان تن به شیوه های سنتی می دهند.


علت بیماری های اعصاب و روان


وی با اشاره به این که یکی از علت های بروز بیماری های اعصاب و روان تغییر(کاهش یا افزایش) ناقل های عصبی در مغز است، می افزاید:ناقل های عصبی مواد شیمیایی طبیعی مغز است که نقش مهمی در تنظیم خلق و خو و روحیات و تنظیم حالات اضطرابی و تنظیم جریان و محتوای تفکر دارد.


کاهش یا افزایش این ناقل های عصبی اختلالات روانی در فرد ایجاد می کند؛ به عنوان مثال کاهش ناقل های عصبی مانند دوپامین(Dopamin) یا سروتونین موجب ایجاد حالات افسردگی، اضطراب، کاهش اعتماد به نفس و کاهش انگیزه در شخص می شود و ترکیبات دارویی مانند فلوکستین یا سیتالوپرام با افزایش تدریجی میزان سروتونین باعث تنظیم خلق و خو وکاهش افسردگی در بیمار می شود. ناگفته نماند که اثر این داروها تدریجی ظاهر می شود.نکته مهم این است که تا دوره درمان کامل نشده است بیمار نباید داروهایش را قطع کند.


علت های مراجعه به روان پزشکان

این روان پزشک گروه های مراجعه کننده را به ۴ دسته تقسیم می کند که عبارت است از:

۱
- گروه اول کسانی هستند که مشکل را می بینند، مانند فرد مضطربی که هر اتفاقی او را نگران می کند و او واکنش های شدید نشان می دهد یا این که درباره وقایع معمول زندگی خود دچار دل نگرانی می شود و این دل نگرانی به ناراحتی خود و بستگانش می انجامد. یا افراد مبتلا به وسواس که قادر به کنترل افکار مزاحم خود در زمینه های مختلف نیستند و به دلیل وقت زیادی که صرف شست وشو یا کنترل کردن می کنند، باعث ناراحتی نزدیکان می شوند.

۲
- گروه دوم افرادی هستند که در روابط بین فردی دچار مشکل و نارضایتی می شوند، این افراد بیش از آن که به مشکل خود توجه کنند، در سازگاری با رفتارهای دیگران که مطابق میلشان نباشد، دچار تنش و نارضایتی می شوند و علت مراجعه خود را نیاز به افزایش تحمل برای سازگاری با محیط و افراد می دانند؛ اما نگرش و رفتارهای غیرانطباقی خود را قبول ندارند.

۳
- گروه سوم افرادی هستند که اصولاً علایم و مشکلات خود را قبول ندارند و باوری هم به مراجعه به روان پزشک ندارند. این افراد بیشتر در گروه اختلالات شخصیت شدید یا بیماران روان پریش قرار می گیرند. بین مراجعان روان پزشکی سرپایی کمتراز ۱۰ درصد را این گروه تشکیل می دهند؛ این افراد به اصرار اطرافیان و گاه با حکم پزشکی قانونی و به اجبار مراجعه می کنند.

۴
- گروه چهارم، افرادی هستند که برای گرفتن تصمیم خاصی یا مدیریت مسائل معمولی زندگی خود به مشاور مراجعه می کنند. از طرفی زندگی پیچیده امروزی و امکانات و انتخاب هایی که افراد دارند و از طرف دیگر میل به بهتر شدن و کمال طلبی زمینه ای می شود تا افراد برای انتخاب برتر به فردی مراجعه کنند که در این زمینه تخصص دارد. مشاوره در زمینه چگونگی رفتار با فرزند نوجوان، مشاوره های ازدواج و... دلایلی است که مردم به روان پزشک و یا روان شناس مراجعه می کنند.

تاثیر اختلالات روانی بر روابط فرد

اختلالات روانی ممکن است تاثیر مخربی هم بر خود بیمار و هم بر خانواده بگذارد. تصور کنید بیماری دچار بدبینی شدید شده است و هر روز به بهانه ای از همسرش ایراد می گیرد و به وی معترض می شود که به عنوان مثال کجا بودی؟ با که بودی؟ چه کار کردی؟ هر روز تلفن همراه همسرش را بررسی می کند و دائم دنبال مچ گرفتن بدون دلیل از همسرش است؛ فضای چنین خانواده ای همیشه پرتنش است و حتی بچه ها در این خانواده ها آسیب های جدی می بینند. از طرفی این فرد که بدبینی شدید بیمارگونه دارد یا به اصطلاح دچار حالت «پارانوئید» شده است، هیچ گونه بینشی نسبت به بیماری خود ندارد از این رو خود برای درمان اقدام نمی کند و اگر از بیمار خواسته شود برای درمان مراجعه کند، ناراحت و پرخاشگر می شود.

در این موارد بهتر است خانواده خودشان گزارشی از وضعیت بیمار به روان پزشک بدهند و روان پزشک راهنمایی های لازم را بکند. در این مواقع بهتر است بیمار تحت درمان دارویی قرار گیرد.ممکن است بپرسید که چگونه با مصرف دارو بدبینی بیمار کنترل می شود؟ جالب است بدانید این داروها با کنترل فعالیت دوپامین مغزی باعث کاهش شدید علایم روان پریشی در بیمار می شود.اگر بیماری شدید باشد و بیمار برای درمان سرپایی همکاری نکند، بهتر است در بیمارستان بستری شود.


ممکن است بیمار علایم خفیف تری داشته باشد به عنوان مثال دچار علایم اضطرابی باشد و از حضور یافتن در جمع هراس داشته باشد. در این زمینه با رفتار درمانی و در صورت نیاز دارو درمانی، می توان برای درمان بیمار اقدام کرد. ترس های مختلف مانند ترس از ارتفاع، ترس از خون، ترس از فضاهای بسته، اختلال وسواس و در نتیجه اقدام به شست وشوهایی مکرر و وسواس کنترل کردن، طوری که بیمار قبل از خوابیدن بارها و بارها گاز و یا در اتاق را بررسی کند، از جمله اختلالاتی است که با رفتار درمانی و در صورت لزوم دارو درمانی می توان آن را درمان کرد. اغلب بیماران وسواسی نسبت به بیماری خودشان بینش دارند و خودشان داوطلب درمان می شوند. در این زمینه به خانواده ها تاکید می شود که تاحد امکان باید محیط خانواده کم استرس باشد. بعضی خانواده ها معتقد هستند که اگر بیمار اراده کند می تواند بر بیماری خود غلبه کند و همه این ها تلقینی است و با تلقین می توان همه بیماری ها را درمان کرد! این سخن درستی نیست زیرا ریشه بیماری وسواس اضطراب و ناتوانی در کنترل علایم آن است و بیماری خود خواسته ای نیست و خود بیمار هم رنج زیادی می کشد.


وی می افزاید:در بیمارانی که دچار اختلالات اضطرابی از جمله بیماری وسواس هستند نیز به دنبال کاهش سروتونین مغزی علایم شروع می شود. از این رو روان پزشک داروهایی مانند فلوکستین، سیتالوپرام و سرترالین و... تجویز می کند تا فعالیت سروتونین مغزی افزایش یابد و به دنبال آن علایم بیماری کاهش پیدا کند. البته زمینه های اجتماعی و محیط پراسترس ممکن است تشدیدکننده علایم باشد و زمینه های ژنتیکی هم نقش زیادی در شروع علایم دارد.


به عنوان مثال اگر پدر یا مادر مبتلا به وسواس شدید باشند احتمال بروز این اختلال در کودکان این خانواده زیاد است.از علل دیگر مراجعه به روان پزشک، اختلالات سوء مصرف مواد است، با توجه به این که مصرف مواد آثار مخربی بر سیستم اعصاب و روان افراد می گذارد، کار درمان اعتیاد مربوط به روان پزشکان است.در مجموع علل مراجعه به روان پزشکان بسیار وسیع است. این موارد از یک اختلال ساده مانند اضطراب ضعیف و تا مواردی مانند روان پریشی را شامل می شود.

پارکینسون

 

 
مقایسه روشهای درمانی بیماری پارکینسون در طب جدید و طب سنتی و بررسی دو بیمار
تعریف و مشخصات بیماری:
پارکینسونیسم بیماری است که در تمام نژادها رخ می دهد ، شیوع آن با افزایش سن بیشتر می شود و هر دو جنس تقریبا به یک میزان مبتلا می شوند. علائم این بیماری شامل 4 علامت اصلی است:
1-لرزه 2- هیپوکنیزی 3- رژیدیته 4- اختلال راه رفتن و قامت
جز موارد نادری که اتیولوژی ارثی دارد یا به دنبال مصرف داروها یا بعضی سموم می باشد در بقیه موارد علت این بیماری ایدیوپاتیک است.
پاتولوژی
از بین رفتن سلولهای پیگمانته در ماده سیاه و دیگر مراکز ساقه مغز، از بین رفتن سلولهای گلوبوس پالیروس و پوتان در هسته های قاعده ای، ساقه مغز و نخاع و گانگلیون های سمپاتیک.
از نظر نوروشیمیایی مهم ترین عامل شناخته شده کاهش دوپامین در سیستم ترشح کننده دوپامین نگیرواستریاتال می باشد.
یافته های بالینی:
الف: لرزه: معمولا لرزه پارکینسونیسم 4-6 هرتز و مشخصا در حالت استراحت بارز تر است و با فشارهای عاطفی تشدید شده، غالبا در حین فعالیت ارادی کاهش می یابد.
ب: رژیدیته: با افزایش توان عضلات سبب مقاومت در برابر حرکات غیر فعال می شود.
ج: هیپو کنیزی : ناتوان کننده ترین تظاهر بیماری هیپوکنیزی است که در آن حرکات ارادی آهسته شده و حرکات خودکار مانند نوسان دستها به هنگام راه رفتن کاهش می یابد. همچنین صورت بیمار نسبتا بدون حرکت است.
د: اختلال راه رفتن و قامت: بلند شدن از تخت یا مبل مختل می گردد و بیمار به هنگام ایستادن قامتی خمیده دارد. شروع راه رفتن نیز مشکل است.
داروهای مورد استفاده در طب جدید برای پارکینسون همراه با ذکر عوارض جانبی آنها به طور فهرست وار:
1-آنتی کولینوژک ها:                        
عوارض: خشکی دهان – یبوست، احتباس ادرار- اختلال تطابق
2- آما ئتادین:
عوارض: بی قراری، کننوزیون، عدم پاسخ در بسیاری از بیماران- پاسخ کوتاه مدت
3-    لوودوپا:
عوارض: تهوع – استفراغ- افت فشار خون- حرکات غیر طبیعی، بی قراری نوسانات در پاسخ به درمان و عود ناتوان کننده پس از چند سال مصرف
4-آگونیست های دوپامین:
عوارض: مشابه عوارض لوودوپا بعلاوه اثرات روانی مثل هزیان و توهم
5-سلژنین:
این دارو در بعضی مطالعات تا حدی پیشرفت بیماری را کنترل می کند، مطالعات کافی در دست نیست.
بررسی متون طب سنتی در رابطه با پارکینسون:
در طب سنتی معادل لغتی این بیماری رعشه می باشد، صاحب خلاصه الحکمه در تعریف رعشه می نویسد: « رعشه علتی است که هرگاه مردم خواهد که حرکتی کند حرکتی دیگر نه به اختیار او با حرکت اختیاری آمیخته می شود، و حرکت اختیاری ناقص آید. و اگر خواهد که عضوی را فرو آراماند ، حرکتی نه به اختیار با سکون اختیاری بیامیزد و رعشه تولید کند»
علت این بیماری از دیدگاه طب سنتی، سستی و ضعت در اثر رطوبت های بلغض و سوء مزاج سرد است و لذا دستوراتی که برای این افراد لازم است، استفاده از داروهای دافع بلغم و ضد رطوبت می باشد . در دستورات قدیمی داروئی از ایارج فیقرا ، ایارج لوغاذیا، تریاق فاروق و معجون بلادر استفاده می کردند.
بررسی بیمار مورد اول
1- بیمار آقایی حدود 68 سال که از حدود 3 سال قبل علائم پارکینسون در ایشان بروز کرده و در مراحل اولیه با تشخیص متخصص مغز واعصاب تحت درمان با داروهای سلجیلین و آرتان قرار داشت. در مرحله اول مراجعه به مطب در معاینات عمومی حال ایشان خوب بوده و در معاینات مزاجی، مزاج ایشان علائم بلغمی دیده می شود. در نوبت اول با دستورات داروئی گرم و خشک، شامل حذف همه غذاهای سرد و مرطوب و استفاده از ادویه های گرم تا یک ماه بعد مرخص شد. در نوبت دوم مراجعه با توجه به درخواست زیاد مریض یک نوبت حجامت عام انجام شد که طبیعت خون ایشان نیز علائم بلغوریت مزاج را تایید داشت. لذا با تاکید بیشتر بر دستورات غذایی قبلی مرخص شده و حدود شش ماه بعد مجدد مراجعه کرده، علائم بیماری مختصری پیشرفت کرده بود این بار پزشک معالج مغز و اعصاب پس از حدود 5/3 سال مصرف سلجیلین و آرتان ، دز داروها را کمی افزایش داده بود. در این مراجعه دستور به مصرف دم کرده اسطوخدوس روزی یک بار همراه با کمی گل گاو زبان داده شده این بار بیمار یک ماه بعد مراجعه کرد، علائم لرزش و هیپوکنیزی بیمار بهتر شده بود. در این مراجعه توصیه شد که یک بار در روز از دم کرده سنبل الطیب نیز استفاده نماید . مراجعه بعدی دو ماه بعد انجام شد. در این مدت بیمار تقریبا روز در میان از اسطوخدوس، گل گاو زبان و سنبل الطیب استفاده می کرده زمانی که مراجعه کرد ، بسیار راضی از نتیجه درمان بود وی همچنین نزد دکتر مغز و اعصاب رفته بود و ایشان داروهای سلجیلین و آرتان را کاهش دز داده بود. در پیگیریهای بعدی ایشان کماکان از داروها استفاده می کرد و بعد از گذشت حدود 6 سال از بیماری پارکینسون در وی، نه تنها علائم بیماری پیشرفتی نکرده بود، بلکه پس از شروع کردن اسطو خدوس،  گل گاو زبان و سنبل الطیب ، به مراتب بهتر شده بود .
مورد دوم
خانمی 70 ساله با شروع پارکینسون از حدود 10 سال که قبل تحت درمان با داروهای آرتان و لوودوپا بود و اخیرا دچار عوارض ناتوان کننده حرکتی و دیس کنزی شده بود برای ایشان نیز دستورات مشابه تکرار شد. این مورد با توجه به اینکه معرفی شده توسط یکی از پرستاران کلینیک بود خیلی زود، یعنی دو روز پس از مصرف دارو از بهبودی مشهود در رابطه با علائم بیماری به خصوص دیس کنزی و رژیدیته شدید خبر داده بود.
خلاصه و نتیجه گیری
در متون قدیم اسطو خدوس اختصاص به بیماری های ؟؟؟(مغز)دارد و لذا مصرف ان به خصوص همراه با سنبل الطیب که جزو ترکیبات اصلی داروهای ضد رعشه می باشد، نقش بسیار خوبی در کنترل بیماری پارکینسون (رعشه) می تواند داشته باشد و علاوه بر این هیچ گاه عوارض مخرب داروهای جدید را ندارد. همچنین توصیه هایی برای استفاده از داروهای بلغم زدا و مصرف ادویه های گرم و خشک در این بیماران مفید می باشد . از طرفی گل گاو زبان داروئی برای تقویت حواس، نشاط‌آور و آرام بخش می باشد و مصرف کم آن برای پارکینسون حداقل بعد از ایجاد فرح و آرامش می تواند داروی کمکی خوبی باشد. لازم به ذکر است که در صورت دسترسی کامل به همه ترکیبات گیاهی موجود در دستورات داروهای مخصوص رعشه، مطمئنا درمان کامل تر و بهتری حاصل خواهد شد و نتایج آن بسیار ارزشمند می باشد و چه بسا بتوان این بیماران را فقط با داروهای گیاهی کنترل و درمان نمود.
امیدوارم این تحقیق گامی کوچک و نخستین مرحله برای بررسی کاملتر و تحقیقات بعدی در این زمینه باشد.


وسواس کندن مو

 

وسواس کندن مو
وسواس کندن مو (تریکوتیلومانیا Trichotillomania)

تعریف : وسواس کندن مو (Hair Pulling) جزو اختلالات کنترل تکانه دسته‌بندی می‌شود و عبارت است از کندن مکرر موها که می‌تواند منجر به از دست دادن مقدار قابل توجهی از مو شود. به طور معمول فرد پیش از کندن مو تنش و اجباری را برای انجام این کار در خود احساس می‌کند، متعاقب آن مبادرت به این عمل می‌نماید و سپس حالتی از رضایت و آرامش موقت را تجربه می‌کند. پس از مدت کوتاهی این چرخه بار دیگر آغاز می‌شود و بدین ترتیب شخص مکرراً موهای خود را می‌کند. در بسیاری از موارد قبل از کندن، فرد دسته‌ای از موهای خود را دور انگشت می‌پیچد (Hair Twirling).
همه‌گیری شناسی :
تریکوتیلومانیا در زنان شایع‌تر از مردان است. همچنین قسمت عمده‌ی کودکانی که موهای خود را دور انگشتانشان می‌پیچند و یا آن را می‌کَنند، دختر بچه‌ها هستند. میزان شیوع این اختلال را کمتر از یک درصد می‌دانند ولی چنانچه کندن مو بدون احساس تنش و اجبار قبل از کندن و نیز بدون احساس رضایت و آرامش پس از کندن را نیز جزو موارد این بیماری به حساب آوریم، شیوع بسیار بالاتری خواهیم داشت.
تظاهرات بالینی :
موی تمام قسمت‌های بدن ممکن است توسط فرد کنده شود ولی بیشترین مناطق درگیر به ترتیب شیوع عبارتند از موی سر، ابرو، مژه و صورت. معمولاً سایر اختلالات پوستی وجود ندارند و پوست سر بجز در مناطق کنده شده سالم است.
در موارد نسبتاً شدید، این بیماری می‌تواند نشانه‌ای از اضطراب، افسردگی و یا وسواس فکری-عملی باشد. در چنین حالاتی، درمان همزمان اختلالات مذکور ضروری است. اغلب کسانی که با این مشکل دست به گریبانند، متوجه شده‌اند که رفتار کندن مو در شرایط استرس، ناراحتی و اضطراب تشدید می‌شود.
روند و پیش‌آگهی بیماری :
بطور معمول این اختلال پیش از 17 سالگی آغاز می‌شود. در مواردی که سن آغاز علایم قبل از 6 سالگی باشد - در صورت اقدام تخصصی مناسب - پاسخ به درمان بهتر و موفقیت‌تر خواهد بود. در این مرحله استفاده از درمان‌هایی نظیر هیپنوتیزم-درمانی (هیپنوتراپی)، رفتاردرمانی و درمان‌های حمایتی نتایج بسیار خوبی خواهند داشت. در صورتی که سن آغاز علایم بعد از 13 سالگی باشد، احتمال مزمن شدن بیماری بیشتر و نیازمند درمان طولانی‌تری می‌باشد.
عادت پیچیدن مو به دور انگشت اغلب در دوران کودکی ایجاد می‌شود. اگرچه در برخی موارد این عادت پس از مدتی از بین می‌رود ولی ممکن است زمینه‌ساز ابتلا به وسواس کندن مو باشد. بنابراین با مشاهده‌ی آن باید اقدامات درمانی لازم را آغاز نمود تا از تثبیت بیماری و تبدیل آن به تریکوتیلومانیا پیش‌گیری شود.
درمان :
از آنجایی که اضطراب همواره به عنوان عامل ایجاد و تشدید بیماری مطرح می‌باشد، ایجاد محیطی امن و به دور از تنش در تخفیف علایم بیماری بسیار مؤثر است. لازم است کسانی که با بیمار در ارتباطند، از سرزنش یا توبیخ وی بپرهیزند و با روش‌های حمایتی که توسط درمانگر به آنها آموزش داده می‌شود، فرد را در راستای بهبودی یاری نمایند. درمان‌های دارویی متداول عبارتند از داروهای ضد اضطراب، ضد افسردگی‌ها و داروهای آنتی‌سایکوتیک. در مطالعات مختلف، نشان داده شده که استفاده از داروهای ضد افسردگی حتی در غیاب افسردگی بالینی واضح، مؤثر می‌باشند.

درمان‌های غیردارویی موفق تریکوتیلومانیا عبارتند از هیپنوتراپی و درمان‌های رفتاری (مانند بیوفیدبک، پایش و کنترل خود، حساس‌سازی، معکوس سازی رفتار عادتی و درمان‌های بیزار کننده). بر اساس تحقیقات مختلف به عمل آمده، تلقینات هیپنوتیزمی بر اصلاح واکنش‌های پوستی تأثیر بسیار مناسبی دارند لذا هیپنوتراپی برای تمامی اختلالات پوستی که تحت تأثیر عوامل روانشناختی ایجاد یا تشدید شده‌اند (مانند وسواس کندن مو، خارش مزمن و حتی واکنش‌های حساسیتی)، درمان بسیار مفید و مؤثری می‌ باشد .


 

تست افسردگی

 

سوالات زیر با جواب های 1- اصلا 2-کمی 3-تا اندازه ای 4-خیلی زیاد پاسخ دهید.
سوالات آزمون:
1-اندوه: آیا در هفته گذشته اندوهگین بوده اید؟
2-دلسردی: آیا آینده خود را نومید کننده تصور کرده اید؟
3-عزت نفس کم: آیا خود را شکست خورده و بی ارزش پنداشته اید؟
4-احساس حقارت: شخصیت خود را در مقایسه با دیگران حقیر ارزیابی کرده اید؟
5-احساس گناه: آیا خود را گناه کار و مستحق سرزنش دانسته اید؟
6-فقدان قاطعیت: در تصمیم گیری ها با دشواری رو به رو بوده اید؟
7-احساس رنجش: در بیشتر روزهای هفته احساس رنجیدگی داشته اید؟
8-بی علاقگی به زندگی: علاقه خود به شغل،سرگرمی ها یا خانواده و دوستان را از دست داده بودید؟
9-کاهش انگیزه: برای انجام کارهایتان ناچار بودید به خود فشار بیاورید؟
10-تصور ذهنی بد: خود را پیر و خسته احساس می کردید؟
11-تغییر اشتها: اشتهای خود را از دست داده بودید و یا بیش از اندازه غذا می خورید؟
12-تغییر خواب: از کم خوابی رنج می برید و یا خوابیدن در شب برایتان دشوار بوده یا بیش از اندازه می خوابیدید؟
13-کاهش توجه به جنس مخالف: علاقه و توجه به جنس مخالف خود را از دست داده اید؟
14-خیال باطل: بیش از اندازه نگران سلامتی خود می بوده اید؟
15-میل به خودکشی: به این نتیجه رسیده اید که زندگی بی ارزش است و احتمال دارد بخواهید خود را خلاص کنید؟

اصلا: صفر امتیاز
کمی: 1 امتیاز
تا اندازه ای: 2 امتیاز
خیلی زیاد: 3 امتیاز

تحلیل امتیازات:
چنانچه امتیاز شما بین صفر تا 4 است از نظر روحی کاملا سالم هستید و هیچ گونه نشانه افسردگی در شما وجود ندارد.
اگر امتیاز شما بین 5 تا10 است در مرز افسردگی قرار دارید اما هنوز ابتلای شما به افسردگی محرز نیست.
در صورتی که امتیاز شما بین 11 تا 20 است. گرفتار افسردگی جزئی شده اید.
اگر امتیاز شما بین 21 تا 30 است نشانه افسردگی متوسط است.
اگر امتیاز شما بین 31 تا 45 است به افسردگی شدید مبتلا شده اید.


 

سرگذشت قوم لوط در قرآن

 

 

فَلَمَّا جاءَ أَمْرُنا جَعَلْنا عالِيَها سافِلَها وَ أَمْطَرْنا عَلَيْها حِجارَةً مِنْ سِجِّيلٍ مَنْضُودٍ82مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّکَ وَ ما هِيَ مِنَ الظَّالِمينَ بِبَعيدٍ

82) پس همین که امر ما آمد سرزمین شان را زیر و رو نموده بلندیهایش را پست ، و پستی هایش را بلند کردیم و بارانی از کلوخ بر آن سرزمین باریدیم ، کلوخ هایی چون دانه های تسبیح ردیف شده .     

   
83) کلوخ هایی که در علم پروردگارت نشان دار بودند و این عذاب از هیچ قومی ستمگر به دور نیست
 


تقواى عملى از ديدگاه پيشواى متقيان على (عليه السلام)

 

1 - گفتار: گفتارشان راست و سنجيده است.
2 - لباس: در لباس، معتدل و ميانه رو هستند.
3 - مشى: در روش زندگى و در راه رفتن فروتن و متواضع‏اند.
4 - تقواى چشم: چشمان خويش را از آنچه خداوند بر آنها حرام نموده پوشيده‏اند.
5 - تقواى گوش: گوشهاى خود را وقف شنيدن دانش سودمند ساخته‏اند.
6 - ثبات نفس: در بلا و آسايش حالشان يكسان است.
7 - اشتياق به لقاء الله: اگر روز مرگشان معين نبود، از شوق ثواب و خوف عقاب، روح آنان حتى براى لحظه‏اى هم در كالبدشان قرار نمى‏يافت.
8 - توجه به عظمت خالق: بزرگى و هيبت الهى، دل آنان را فرا گرفته است.
9 - كوچك ديدن مخلوق: خالق در دل آنان بزرگ و غير خالق در ديدگانشان كوچك است.
10 - مشاهده بهشت: آنان چون كسى هستند كه بهشت الهى را ديده و در آن متنعم است.
11 - مشاهده جهنم: و نيز مانند كسى است كه آتش جهنم را مشاهده كرده و در آن معذّب است.
12 - غم دل: قلبهايشان اندوهگين است (غمهاى آنان در دلشان است)
13 - بى آزارى: ديگران از شرشان در امانند.
14 - تناسب جسم: اندامشان نحيف و لاغر است.
15 - كوچكى حاجات: حاجاتشان كوچك و اندك است.
16 - عفت نفس: روح و نفسشان پاك و عفيف است.
17 - صبر: با صبر و استقامت در اين چند روزه دنيا، به راحتى و آسايش ابدى دست يافتند. آنها در شدايد و گرفتارى‏ها بردبار و صبورند.
18 - عدم دلبستگى به دنيا: در برابر جلوه‏گريها و فريبهاى دنيا مقاومت كرده و بدان پشت نمودند و به اسارت آن در نيامدند.
19 - شب زنده دارى: در شب همواره بر پا ايستاده‏اند.
20 - قرائت و ترتيل قرآن: قرآن را با شمردگى و تدبير قرائت مى‏كنند.
21 - درمان با قرآن: جان خويش را با قرآن محزون ساخته و درمان دردهاى خود را از آن مى‏گيرند.
22 - تحقق قرآن در خويش: هرگاه به آيه رحمت و تشويق برسند با طمع و اشتياق تمام بدان روى آورند و آنرا نصب العين خود سازند و هرگاه به آيه عذاب و خوف رسند گوش خويش را براى شنيدن آن باز مى‏كنند، و صداى ناله و به هم خوردن زبانه‏هاى آتش مهيب و هولناك جهنم در گوششان طنين انداز است.
23 - در خواست نجات: با ركوع و سجود و به خاك افتادن در دل شب، از خداوند درخواست رهايى از عذاب و آتش مى‏نمايند.
24 - حلم: در روز بردبارانى دانا و نيكوكارانى پرهيزكارند. عملشان با حلم توأم است.
25 - علم: با آگاهى و علم و معرفت عمل مى‏كنند. در كسب دانش حريصند.
26 - تأثير عجيب خوف خدا: ترس و خوف از خدا آنها را همچون چوبه تيرى لاغر ساخته چنانكه ديگران آنان را بيمار و بى‏خبران ايشان را ديوانه مى‏پندارند، در حالى كه بيمار نبوده، بلكه انديشه‏اى بس بزرگ آنان را بدين وضع در آورده است.
27 - اعمال: اعمال زياد خود را به چيزى نشمرده و از اعمال قليل خويش راضى نيستند، اعمال نيك را انجام مى‏دهند اما باز هم ترسانند.
28 - خود كوچك بينى: همواره خود را (در پيشگاه خداوند) متهم و مقصر مى‏بينند.
29 - در برابر مدح ديگران: در برابر مدح و ستايش ديگران به هراس افتاده و در مقام مناجات عرضه مى‏دارند: من از ديگران نسبت به خودم آگاهترم، و پروردگارم به من از خودم آگاهتر است. خدايا مرا به آنچه به من نسبت مى‏دهند مؤاخذه مفرما و از آنچه درباره من تصور مى‏كنند برترم قرار داده و گناهانى را كه نمى‏دانند بيامرز.
30 - دين: در دين خدا نيرومندند. دين خود را محفوظ نگاه مى‏دارند.
31 - اخلاق: نرم خوى و دورانديشند.
32 - ايمان: با ايمانى مملو از يقين‏اند.
33 - ميانه روى: در حال غنى، ميانه رو هستند.
34 - عبادت: در عبادت خاشعند. قلبشان با خشوع است.
35 - آراستگى: در عين تهيدستى آراسته‏اند.
36 - صبر: در سختى صبورند.
37 - كسب: طالب (كسب و روزى) حلال‏اند.
38 - طمع: از آز و طمع بدورند.
39 - نشاط: در طريق هدايت با نشاط و چالاكند.
40 - كارهاى شايسته: حتى از كارهاى شايسته خود بيمناكند (مبادا پذيرفته نشود).
41 - ياد خدا: شبشان به سپاسگزارى و روزشان به ياد خدا مى‏گذرد.
42 - خواب و بيدارى: با خوف مى‏خوابند و شادمان برمى‏خيزند. ترسشان از غفلت و سرورشان به خاطر فضل و رحمت الهى است كه به آن عطا شده است.
43 - مهار و تأديب نفس: هرگاه نفس او در انجام وظايفى كه خوش ندارد سركشى كند، او هم از آنچه دوست دارد محرومش مى‏سازد.
44 - تعالى روح و علو همت: روشنى چشمش در چيزى است كه زوال در آن راه ندارد (خدا و آخرت)
45 - زهد: بى‏علاقگى و زهدش در چيزى است كه باقى نمى‏ماند (دنيا و غير خدا)
46 - صدق گفتار و كردار: علم و حلم را به هم آميخته و گفتار را با كردار هماهنگ ساخته است.
47 - آرزو: آرزوهايش كوتاه و نزديك است.
48 - لغزش: لغزشش كم است.
49 - خشوع: جانش خاشع و ترسان است.
50 - قناعت: نفسش قانع است.
51 - خوراك: خوراكش اندك است.
52 - آسانى امور: امورش آسان (و بدون زحمت و اذيت) است.
53 - نگاهبان دين: نگاهبان دين خويش است.
54 - در برابر خشم و شهوت: شهوتش مرده (و آن را سركوب كرده). و خشمش را فرو خورده است.
55 - محل اميد: همگان به خيرش اميدوارند.
56 - ياد خدا: اگر در ميان غافلان باشد از ذاكران (خدا) محسوب شده، و اگر در ميان ذاكران باشد از غافلان به حساب نمى‏آيد.
57 - عفو: كسى را كه به او ظلم كرده (و پشيمان شده) مى‏بخشد.
58 - عطا: به آنكس كه او را محروم ساخته عطا مى‏كند.
59 - پيوستن: به آنكس كه پيوندش را قطع نموده مى‏پيوندند.
60 - خوش زبانى و عفت كلام: گفتارش نرم است. از گفته‏هاى زشت و ناسزا بركنار است. مردم را به نامهاى زشت نمى‏خوانند.
61 - تنزه از بدى: زشتى و بدى از او آشكار نمى‏گردد. نيكيهايش هويدا و عيان است.
62 - شكر نعمت: در موقع نعمت و آسايش سپاسگزار است.
63 - دورى از ظلم: نسبت به كسى كه دشمنى دارد، ظلم روا نمى‏دارد. به خاطر دوستى با كسى مرتكب گناه نمى‏شود.
64 - اعتراف به حق: قبل از اينكه شاهد و گواهى بر ضدش اقامه شود، خود به حق اعتراف مى‏كند.
65 - امانت: آنچه را به او سپرده‏اند ضايع نمى‏سازد.
66 - اهميت موعظه: آنچه را به او تذكر داده‏اند به فراموشى نمى‏سپارد.
67 - دورى از القاب زشت: ديگران را با القاب زشت نام نمى‏برد.
68 - رعايت به حقوق همسايگان: به همسايگان زيان نمى‏رسانند.
69 - شماتت نمى‏كند: مصيبت زده را شماتت نمى‏كنند.
70 - دورى از باطل: در محيط و امر باطل وارد نمى‏شود.
71 - همگامى با حق: هيچگاه از دايره حق فراتر نمى‏روند.
72 - سكوت: اگر سكوت كند، سكوتش او را مغموم نمى‏سازد.
73 - سختى براى آسايش ديگران: خود را در سختى قرار مى‏دهد، اما ديگران از جانب او در آسايش‏اند.
74 - خنديدن: اگر بخندد صدايش به قهقهه بلند نمى‏گردد.
75 - شكيبايى: هرگاه بر او ستم شود شكيبايى مى‏كند تا خداوند انتقام او را بگيرد.
76 - سختى براى آخرت: خويش را براى آخرت به زحمت مى‏اندازد و ديگران را در راحتى قرار مى‏دهد.
77 - حفظ مرز دوستى: دورى كردنش از ديگران از روى كبر نيست و اگر كناره‏گيرى كند براى پاك ماندن است. نزديكيش به كسى به خاطر مكر و خدعه نيست. و در معاشرت با نرمى و مهربانى رفتار مى‏كند.

نحن فداک یا سیدنا و مولانا خامنه ای

 


 

دعایم کنید تا که باران شوم
که شاید منم لایق جان شوم
دعایم کنید خسته ام از خودم
که شاید شهید ره جان شوم
دعایم کنید تا که شاید منم
فدایی راه جانان شوم
نحن فداک یا سیدنا و مولانا خامنه ای

عکس امام خامنه ای،عکس رهبر

ای بد بخت درس عبرت بگیر

 

بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحیمِ

 برای برخی دوره امدادهای الهی محدود به هزاران سال پیش است و در عصر مدرن قرار نیست که دیگر چنین اتفاقاتی بیفتد؛ این دسته از افراد چه بدانند و چه ندانند ادامه دهنده راه نیچه ای هستند که عصر مدرن را دوره مرگ خدا دانست چرا که در این عصر دیگر ارتباط زمین و آسمان قطع می شود و هر  اتفاقی فقط با معادلات مادی محاسبه می شوند. در همین دوران، انقلابی به رهبری امام خمینی رحمه الله علیه در ایران به پیروزی رسید که تمام معادلات مادی حسگرایان لذت جوی غربی و شرقی را بهم ریخت و مجددا به تمام جهانیان یادآور شده که هنوز خداوند است که حاکم جهانیان است.

 

پنجم اردیبهشت در تاریخ کشورمان، روزی است که ملت مسلمان ایران آشکارا تحقق وعده های حق الهی را مشاهده کردند و تفسیر سوره فیل در عصر مدرن را همراه جهانیان به نظاره نشستند تا همگان بدانند سنتهای الهی را تغییری نیست (1) و اگر امتی در راه او مقاومت کنند، بی شک از امدادهای غیبی اش بهره مند خواهند شد(2).

امریکایی ها تمام محاسبات مادی را به منظور نفوذ به عمق خاک ایران انجام دادند، منطقه مورد هجوم را به منظور ایجاد فضای واقعی تمرین برای نیروها، ساختند و نیروهای ویژه خود را در صحرا آموزش دادند. نیروهای نفوذی در ارتش ایران را یافتند و با استفاده از ماهواره های هواشناسی و ابرکامپیوترهایشان پیش بینی دقیق آب و هوا را انجام دادند. حال همه چیز آماده بود تا ابرقدرت جهان مادی، برنامه بی نقص خود را به مرحله اجرا درآورد.
 
 

پدافند ایران خاموش شد، نیروی هوایی بپاخواست و تا دل کویر ایران توانست نفوذ کند، همه چیز طبق برنامه پیش می رفت و جز خائنان وطن فروش نامسلمان کسی از حضور امریکایی ها در قلب وطن خبرندارد. هنوز شش ماهی از سخنرانی انقلابی حضرت امام رحمه الله علیه و جمله معروف ایشان نمی گذرد (3) که امریکایی ها براحتی توانسته اند تا نزدیکی پایتخت ایران نفوذ کنند و تا موفقیت فاصله چندانی ندارند... لیکن امریکایی ها حساب همه چیز را کرده بودند الا آنچه آن را خرافات می نامیدند.

ام القرای اسلام و کعبه ای که اگر ویران شود، ذکر خدا از زمین برچیده خواهد شد، در آنروز ایران بود و این بود که باد نقش ابابیل را برعهده گرفت و ریزه های شن، حجاره(4) شدند و خداوند امدادی فروفرستاد که تمام محاسبات مادیون عالم را به هم ریخت و این برای خداوند سخت نبود. ملتی که برای خدا بپا خواست در سالهای پایانی قرن بیستم هم خدا را در کنارش دید و دست غیب الهی پشتیبان خود یافت و شن ها مأمور خدا بودند تا بینی فرعون زمان را به خاک بمالند.

اما این اولین امداد الهی در حق ملت مسلمان ایران نبود و آخرین آنها هم نخواهد بود، اما یکی از بارزترینشان بود و ملتی که به چشم خود امداد غیبی الهی را دید، نه از تحریم مادیون می هراسد و نه از نغمه های ناامیدکننده مزدوران، به تنگ می آید و در انتخابات به ندایی متمایل می شود که نه به سوی تسلیم و سازش می خواند و نه راهکارهای مادی غرب را به عنوان راه حل ارائه می کند چرا که می داند اگر وصل به قدرت لایزال الهی باشد، ابرقدرتی است که تمام قدرتهای پوشالی مادی در مقابلش هیچند.
 

مروری بر سخنان حضرت امام رحمه الله علیه در مور این اتفاق به عنوان حسن ختام خالی از لطف نخواهد بود :"اين جز اين بود كه يك دست غيبى در كار است؟! نبايد بيدار بشوند آنهايى كه توجه به معنويات ندارند و به اين غيب ايمان نياورده‏اند؟ نبايد بيدار بشوند؟ كى اين هليكوپترهاى آقاى كارتر را كه مى‏خواستند به ايران بيايند ساقط كرد؟ ما ساقط كرديم؟ شنها ساقط كردند، شنها مأمور خدا بودند، باد مأمور خداست، قوم عاد را باد از بين برد. اين باد مأمور خداست، اين شنها همه مأمورند. تجربه بكنند باز.
لكن ما نبايد مغرور بشويم. من به ملت ايران عرض مى‏كنم كه مغرور نشويد. تمام قدرت، قدرت خداست و بايد اتكال به او بكنيد، و خودتان را فانى بكنيد در آن قدرت بزرگ. مادامى كه ملت ايران همان قدرت اول را كه قدرت معنوى بود و با اللَّه اكبر پيش برد، مادامى كه اين حفظ بشود شما بيمه هستيد؛ بيمه الهى هستيد. خدا نكند كه دستهايى كه الآن در كار هست و مى‏خواهند شما را مأيوس بكنند، اينها در اين شيطنتشان پيروز بشوند، و شما را از آن حالى كه در اول انقلاب داشتيد منحرف كنند، كه آن روز، روزى است كه خداى تبارك و تعالى عنايتش را خداى نخواسته از شما بر مى‏دارد و شما به همان حالها مى‏افتيد. حفظ كنيد؛ حفظ كنيد آن حالى كه در اول نهضت داشتيد. شما نهضت براى شكم نكرديد، شما نهضت براى اتاق و حياط نكرديد، شما نهضت نكرديد براى اينكه يك مقامى پيدا بكنيد. شما آرزوى شهادت نمى‏كنيد به اينكه برسيد به يك مثلًا فرشى و يك نوايى. اين حال را كه حالى است الهى حفظ كنيد، و مادامى كه اين حفظ بشود شما پيروز هستيد. و من وعده پيروزى به شما مى‏دهم. و خداى تبارك و تعالى، وعده پيروزى داده است به شما: انْ تَنْصُرُوا اللَّه يَنْصُرْكُمْ. (5) اقدامتان را ثابت نگه داريد و مشتهاى گره كرده را كه مشتهاى الهى است حفظ كنيد، و از هيچ ابرقدرتى نترسيد، و از هيچ تبليغاتى، داخلى و خارجى، هيچ خوفى نداشته باشيد. ما راه خودمان را مى‏رويم و آن راه خداست (6)." 
 

(1) اشاره به آیه 62 سوره مبارکه احزاب
 
(2) اشاره به آیه 30 سوره مبارکه انفال
 
(3) اشاره به جمله معروف "امریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند" که در 16 آبان 58 ایراد شد.
 
(4) سنگ، اشاره به آیه 3 سروه مبارکه فیل :"ترمیهم بحجارة من سجیل"
 
(5) آیه 7 از سوره مبارکه محمد (ص)
 
(6) صحيفه امام، ج‏12، ص: 381


 

 

عملیات تاخیری
عملیات تاخیری به منزله کند کردن پیشروی دشمن و وارد نمودن ضربه و تلفات به پیکره او بدون درگیر شدن قطعی است.در عملیات تاخیری هدف معطل شدن دشمن و گرفتن زمان می باشد. یکی از مهمترین اصول اساسی رزم تهاجم گسترده و حملات غافلگیرانه بوده که نیروهای مهاجم را به اهداف خود می رساند. با اجرای عملیات تاخیری مناسب می توان از غافلگیر شدن خودی جلوگیری کرد و طی زمان گرفته شده از دشمن نیروهای رزمی خودی را برای عملیات سازماندهی و آماده مقابله با دشمن کرد سپس با ایجاد سد دفاعی مناسب اجرای عملیات پدافند نمود و دشمن را در همان مرحله اول تهاجم سرکوب و منهدم کرد.

در عملیات تاخیری هدف کند کردن تهاجم دشمن جهت جلوگیری از غافلگیر شدن نیروهای خودی بوده که این کار با گرفتن بیشترین تلفات و خسارت ممکن به دشمن عملی می شود. البته این نکته را در نظر گرفت که عملیات تاخیری در زمانی صورت می گیرد که نیروهای خودی از لحاظ نفرات و تجهیزات بسیار کوچکتر از دشمن هستند و توان انهدام کامل دشمن را ندارند پس نیروهای عمل کننده از درگیر شدن قطعی به منظور انهدام کامل دشمن پرهیز کنند در غیر اینصورت به دشمن این اجازه داده می شود که کلیه نیروهای مدافع را با اجرای تاکتیک های گوناگون از میان بردارد و عملیات تاخیری به صورت مطلوب صورت نگیرد.
در طول تاریخ بارها فرماندهان ارشد نظامی توانستند با بهره گیری از تاکتیک عملیات تاخیری قویترین دشمنان خود را به زانو درآورده و شکست دهند. برای مثال می توان به نمونه زیر در جنگ جهانی دوم اشاره کرد. همه کارشناسان نظامی بر این باورند یکی از اشتباهات هیتلر که در شکست نهایی او تاثیر زیادی داشت حمله به روسیه است اصول دکترین نظامی آلمان بر پایه حملات سریع و برق آسا طرح ریزی شده بود اما روسها با اجرای عملیات تاخیری و مقاومت توانستند با از بین بردن نفرات و تجهیزات آلمان طولانی نمودن مدت جنگ و خستگی نیروهای مهاجم آلمانی آنها را شکست دهند.
یک طراح زیرک و زبده برای طراحی عملیات تاخیری و زدن ضربه کاری به دشمن قطعا احتیاج به اطلاعات زیر دارد و بدون داشتن اطلاعات لازم اجرای عملیات موفق امکان پذیر نیست به دست آوردن اطلاعات از طریق گشتی شناسایی جاسوس اسرای جنگی افراد بومی و ... امکان پذیر است.
در موردمسائل زیر باید اطلاعات کافی و لازم را جمع آوری کرد.

الف) برآورد دشمن :
جمع آوری اطلاعات و اخبار در زمینه های زیر برای اجرای عملیات حیاتی می باشد تعداد نفرات نوع تجهیزات وضعیت نیروهای پشتیبانی (شامل هوابرد هلی برد زرهی توپخانه سلاحهای نامتعارف ) مسیر حرکت و هدف نهایی و شناسایی نقاط ضعف و قوت دشمن

ب) برآورد خودی :
شامل شناسایی استعداد و توان عملیاتی نیروهای خودی جهت چینش آنها در مواضع تاخیر و طراحی عملیات است برای اینکار باید سازماندهی چینش صحیح توجیه افراد و فرماندهی مقتدر را در نظر گرفت.

ج) وضعیت زمین :
شناخت کامل مسیرها برای مستقر شدن درگیری و عقب نشینی مواضع حساس و استراتژیک مکان دقیق درگیر شدن با دشمن نوع پوشش منطقه میزان روشنایی و ... همچنین وضعیت جوی در نظر گرفته شود.

عملیات تاخیری را می توان بصورت عملیات منظم (کلاسیک) و عملیات نامنظم (چریکی) اجرا کرد.
دردر جنگ منظم و کلاسیک عملیات تاخیری به این شکل انجام می شود که قبل از هر چیز نیروها به سه رده با وظایف زیر تقسیم شوند و اجرای عملیات کنند :
1- رده تامین : این نیروها در مواضع استراتژیک یا لبه جلویی منطقه نبرد مستقر می شوند و برقراری تامین را بر عهده می گیرند.

2- رده پدافند مقدم : رده فوق مهمترین وظیفه را در عملیات تاخیری به عهده دارد بیشترین نیروها در این رده متمرکز می شود تا جلوی پیشروی سریع دشمن را بگیرند. نفرات شرکت کننده در این رده باید در موضع خود مستقر شود و اصول استتار اختفا و پوشش را رعایت نمایند پس از دستور فرماندهی با دشمن درگیر شده و تا دستور عقب نشینی درگیری را ادامه دهند بعد از دستور عقب نشینی با رعایت کامل اصول تاکتیکی از راه های پوشیده و مخفی عقب نشینی کنند.

3- رده احتیاط : این رده حجم کمتری از لحاظ نفرات نسبت به سایر رده ها دارد کار اصلی رده احتیاط ایجاد پوشش آتش لازم برای رده پدافند مقدم هنگام درگیری و عقب نشینی می باشد.

در جنگهای نامنظم و چریکی نیز عملیات تاخیری عمدتا به شیوه های زیر اجرا می شود :
1- کمین : غافلگیری دشمن از ارکان اصلی اینگونه عملیات ها است در کمین با از بین بردن نفرات تجهیزات و روحیه دشمن از پیشروی سریع او ممانعت بعمل می آید.

2- تخریب و انفجار : در بسیاری از مواقع که دشمن قصد عبور از منطقه را دارد می توان با شناسایی مسیر عبور دشمنو یا قطع یا مسدود نمودن مسیر با استفاده از مواد منفجره حرکت او را متوقف و به تاخیر انداخت انفجار در پلها تونل ها خطوط راه آهن و ... از این جمله اقدامات است.

3- میدان موانع : به دو دسته موانع طبیعی و مصنوعی تقسیم می شوند دشمن راه عبور خود را از بین موانع طبیعی انتخاب می کندباید در بین راه دشمن را با موانع متعدد مصنوعی مواجه کرد دشمن هنگام برخورد با موانع کلافه شده و زمان زیادی را برای عبور از آن سپری خواهد کرد از مهمترین موانع می توان به میادین مین سیم خاردار کانال پدافندی و ... اشاره نمود گاهی اوقات باید یکی از روشها یا ترکیبی از آنها را بکار گرفت حتی با استفاده از تاکتیک های ابداعی نیز اقدامات موثری در جلوگیری از پیشروی سریع دشمن می توان اجرا کرد برای مثال با هدایت آب رودخانهبه طرف مسیر حرکت زرهی دشمن زمین را برای او غیر قابل عبور می کند.

در اجرای عملیات تاخیری حین درگیر شدن با دشمن بایستی به نکات زیر توجه داشت :
1- موضع مناسب : باید در نقطه ای واقع شده باشد که از آن بتوان دشمن را به راحتی دید و او را زیر نظر گرفت و نسبت به آن برتری آتش داشت.

2- رعایت اصول استتار اختفاء پوشش : داشتن استتار و اختفا تاثیربسزاییدر غافلگیر شدن دشمن دارد و در صورتیکه این دو اصل رعایت نگردد دشمن سریع حالت پدافندی به خود گرفته و قبل از اینکه به موقعیت مورد نظر برسد درگیری آغاز می شود. پوشش مناسب می تواند جانپناه مناسبی در مقابل آتش دشمن باشد.

3- ایجاد سد آتش : بایستی نیروهای شرکت کننده در عملیات تاخیری به شکلی روی دشمن ایجاد سد آتش کنند که آرایش دشمن بهم ریخته و قبل از اینکه حالت پدافندی به خود بگیرد با اینکار نباید اجازه داد که دشمن پاسخ آتش بدهد دقت تیراندازی از ارکان اصلی ایجاد سد آتش بوده و حجم آتش زیاد به تنهایی کار ساز نمی باشد.

4- برپایی میدان موانع : موانع می تواند به تنهایی حرکت دشمن را موقتا متوقف و یا آهسته کند از موانع می توان استفاده تاکتیکی کرد. برای مثال دشمن را در نقطه دلخواه نگه داشت و سپس روی آن آتش کرد و از ورود دشمن به مناطق استراتژیک و ... جلوگیری نمود البته در نظر داشته باشید که موانع به تنهایی قادر نیست دشمن را به صورت دائم متوقف کند بلکه وقفه ای در حرکت او ایجاد می کند.

نکات زیر را بایستی در اجرای عملیات تاخیری در نظر گرفت :
1- نقاط ضعف دشمن را شناسایی و از آن طریق به دشمن ضربه زد.
2- نیروهای تامین را حتما در نظر گرفت بدون داشتن تامین افراد خودی ممکن است محاصره و به اسارت درآیند.
3- از درگیری قطعی با دشمن اجتناب کرد این کار باعث تلف شدن افراد خودی می شود.
4- در صورت امکان و آمادگی افراد خودی به دشمن شبیخون زده و او را در شب مورد تهاجم قرار دهد.
5- نیروها را در مواضع بصورت پراکنده چید. این کار علاوه بر چند برابر نشان دادن خودی باعث می شود در صورت اصابت گلوله های سنگین حداقل تلفات به خودی وارد شود

طبس شما را بس!...

 

 

طبس : ۱۳۸۹

طبس : ۱۳۹۰

طبس شما را بس !...

از شما انبوه دشمنان ، سوره ی فیل و داستان پرندگان را

                                                                             آیا خوانده است هیچکس ؟

و باز از شما کسی به یاد دارد آیا

                             سالیانی پیش تر، بر پدران گردنکشتان ، چه رفت در طبس ؟

برای شما ، از آن ماجرا ، چه مانده بر جا

                                 جز خاطراتی زخمی ، آرزوهایی سوخته ، با چند عکس ؟!...

و اینک سال ها ، از پس آن ماجرا ، در حالی که روزگار ما

                                                           باز حکایتی نو، سر داده است از طبس

                                    وقت است به هوش آیید

                                                     و دست بر دارید از خواب و خیال و هوس

                                    که نبرد با ایران

                                                         این گرد دلیر، وین شیر رها شده از قفس

                                                     این توفنده موج از خلیج فارس تا مرز ارس

                                                                  نیست کار هر روبه و خار و خس

                                     وز جنگ با ایمان

                                                                   اگر در خانه ی عقلتان هست کس

                                                                                          طبس شما را بس !...

قهرمان تک تیر اندازان زن دنیا و پنجمین تک تیرانداز برتر تاریخ

 

در حمله ارتش آلمان نازی به روسیه ، زنان بسیاری در واحدهای نظامی ارتش سرخ خدمت می کردند ، خلبانان زن ، تانکیست های زن و از همه مهمتر ، موفق ترین تک تیر اندازان ارتش سرخ را زنان تشکیل می دادند . در میان این تک تیر اندازان زن ، موفق ترین تک تیر انداز زن طول تاریخ ، سرهنگ " لودمیلا پاولیچنکو"  Lyudmila Pavlichenko  قرار داشت

ماهرترین تک تیر انداز جهان یک اوکراینی بود ، لودمیلا پاولیچنکو ، در تاریخ 12 جولای 1917 در روستای کوچک " بلیا تسکرکوف " ( کلیسای سفید به زبان اوکراینی ) به دنیا آمد ، لودمیلا یکی از شاگردان خودسر و شلوغ مدرسه به شمار می رفت ، همزمان که او سیکل خود را دریافت می کرد به همراه والدین خود به شهر " کیف " پایتخت اوکراین مهاجرت کرد ، زیرا پدر او یک شغل کوچک در کارخانه مهمات سازی کیف بدست آورده بود ، پاولیچینکو نیز توانست به عنوان یک کارگر تراشکار در کارخانه مذکور مشغول به کار شود ، لودمیلا در این زمان به یک کلوپ تیراندازی ملحق شد و پس از مدتی به یک تیر انداز ماهر مبدل گشت .در 22 ژوئن 1941 ، حمله بزرگ ارتش آلمان به روسیه شروع شد در این زمان لودمیلای 24 ساله در دانشگاه کیف مشغول تحصیل رشته تاریخ بود ، او به همراه دیگر همکلاسان خود با اشتیاق فراوان درخواست ملحق شدن به ارتش سرخ را کردند . افسر پذیرش زمانی که لودمیلا را در لباس آراسته و ناخنهای بلند دید که درخواست تفنگ برای جنگیدن با سربازان نخبه " ورماخت " را می کرد برای دقایقی به شدت خندیده و از او با استهزا پرسید که آیا چیزی در مورد تفنگ می داند ، در پاسخ لودمیا ، گواهینامه کلوپ تیر اندازی را به افسر پذیرش ارائه نمود ، افسر پذیرش از او خواست که به عنوان یک پرستار در ارتش خدمت کند ولی او بشدت اعتراض کرد و سرانجام با اصرار فراوان به عنوان یک تک تیرانداز به لشکر 25 ام پیاده پیوست ، در آگوست 1941 ، لشکر 25 پیاده در حال دفاع کردن از منطقه " بلیایوکا بود که لودمیلا توانست اولین موفقیت خود را بدست آورده و در یک روز دو سرباز آلمانی را از پای در آورد.
سربازان تک تیر انداز روسی در آن زمان مجهز به تفنگ قدرتمند موسین –ناگانت با برد موثر 600 یارد و مجهز به دوربین بودند .

لودمیلا در مدت دو ونیم ماهی که در بندر ادسا می جنگید ، میزان رکورد خود را به 187 سرباز کشته شده آلمانی افزایش داد ، زمانی که واحدهای ارتش آلمان در حال تسخیر بندر استراتژیک " سواستوپل " بودند واحد لودمیلا در کنار تفنگداران نیروی دریایی ارتش سرخ دست به مقاومت شدیدی زدند و در ژوئن 1942 ، به اثر انفجار یک خمپاره بشدت مجروح شد ، در این هنگام رکورد او 309 سرباز کشته شده آلمانی بود . به دستور فرماندهان ارشد نیروی دریایی ، لودمیلا مجروح به سرعت توسط یک زیر دریایی از بندر در شرف سقوط سواستوپل خارج گردیده و به مکان امنی منتقل گردید .

بعد از بهبودی ، او به درجه سرهنگی ارتقا پیدا کرده و سپس به همراه یک هیت سیاسی در 1943 به آمریکا مسافرت نمود ، در آمریکا فرانکلین روزولت در کاخ سفید به استقبال او آمد و به او خوشامد گفت . لود میلا به دعوت الینور روزولت ، همسر وقت رئیس جمهور آمریکا به ایراد سخنرانی در سرتاسر آمریکا پرداخت .با دستور مقامات ارشد ارتش سرخ برای حفظ جان لود میلا از شرکت او در جنگ جلوگیری شد ، در عوض لودمیلا به آموزش تک تیراندازان پرداخته و ده ها تک تیرانداز ماهر تا پایان جنگ توسط او آموزش دیدند . لودمیلا جزء معدود زنانی بود که مدال قهرمان اتحاد جماهیر شوروی ( یکی از معتبرترین مدالهای نظامی جهان ) به او به خاطر شجاعتهایش در جنگ با  آلمان نازی در سال 1943 میلادی اعطا شد .
بعد از پایان جنگ ، قهرمان تک تیرانداز ارتش سرخ به ادامه تحصیلات خود در دانشگاه کیف پرداخت و همچنین از سال 1945 تا سال 1953 در مرکز فرماندهی و ستاد اصلی نیروی دریایی به عنوان پژوهشگر همکاری کرد .
لودمیلا یکی از اعضای فعال کمیته قربانیان جنگ جهانی دوم به شمار می رفت ، وی سرانجام در تاریخ 10 اکتبر 1974 در سن 58 سالگی ، به عنوان معروفترین تک تیر انداز زن دنیا با رکورد 309 سرباز کشته شده دشمن ، در گذشت ، پس از مرگ وی ، جسد سرهنگ لودمیلا پاولیچنکو در گورستان نوودویچی مسکو در کنار مشاهیر معروف روسیه به خاک سپرده شد.


ده خاطره از شهید حسین علم الهدی

ده خاطره از شهید حسین علم الهدی

1)چهارده ساله بود كه شنید یک سیرک مصری آمده اهواز. مسئول سیرک آدم فاسدی بود. فقط برای خنداندن اهوازی ها نیامده بود. حسین همراه چند تا از دوستانش، چادر سیرک را آتش زدند و فرار كردند.

دو سال بعد، مسیر دسته های سینه زنی عاشورا، میدانی بود که مجسمه شاه در آن نصب شده بود. حسین دلش نمی خواست دور شاه بگردد. مسیر را عوض کرد و بعد از آن، همه هیئت ها پشت سر هم مسیر حرکت خود را تغییر دادند. پلیس عصبانی شده بود و دنبال عامل می گشت. با همکاری ساواک، سرنخ ها رسید به حسین. در مدرسه دستگیرش کردند. برای بازجویی، می خواستند خانه حسین را هم بگردند. ریختند توی خانه. حسین فریاد زد: «ما روی این فرش ها نماز می خوانیم، کفش هایتان را دربیاورید.» مأمور ساواک خشکش زده بود.

2) حسین را انداختند توی بند نوجوانان بزهکار. صبوری به خرج داد. چند روز بعد صدای نماز جماعت و تلاوت قرآن از بند، بلند بود. مأموران حسین را گرفتند زیر مشت و لگد. می گفتند تو به اینها چه کار داشتی؟! از آن به بعد شکنجه حسین، کار هر روز مأموران شده بود. یکبار هم نشد که زیر شکنجه، اطلاعات را لو بدهد. نوجوان شانزده ساله را می نشاندند روی صندلی الکتریکی و یا این‌که از سقف آویزانش می کردند.

3)رشته مورد علاقه اش «تاریخ» بود. سال 1356 در دانشگاه فردوسی مشهد قبول شد. هر روز نماز صبحش را در حرم می خواند. توی مسجد کرامت مشهد جلسات تفسیر قرآن آیت الله خامنه ای را پیدا کرده بود. بچه های دانشجو را به این جلسات می‌برد.

4)هل مطالعه و تحقیق بود. با اشتیاق می خواند. گاهی با اساتید به شدت بحث می کرد، مخصوصاً اساتیدی که برداشت صحیحی از تاریخ اسلام نداشتند. می گفتند: «اگر حسین در کلاس باشد، ما به کلاس نمی آییم.» اهل تحلیل بود. در دوره ای که گروه های مختلف سیاسی در حال جذب جوانان بودند، با رهنمودهای آیت الله خامنه ای و شهید هاشمی نژاد، ذره ای از مسیر صحیح انقلاب دور نشد.

5) قبل از پیروزی انقلاب یک بار به اهواز آمد. از این‌که روی دیوارها شعاری نوشته نشده بود، بسیار ناراحت شد. شبانه با یکی از دوستانش رفتند و اولین شعاری که نوشت این بود: «تنها ره سعادت، ایمان، جهاد، شهادت.» اهل آرامش نبود. گروه «موحدین» را تشکیل داده بود و مرتب برای انقلاب فعالیت می کرد. تکبیر می گفت. بعد از تبعید امام از عراق به مقصد نامعلوم، شبانه برای نشان دادن خشم ملت ایران، کنسولگری عراق را در خرمشهر به آتش کشید. برنامه چریکی بعدی اش زمینه سازی برای اعتصاب شرکت نفت بود.

6)بنی‏ صدر دستور داده بود كه باید نیروهای مستقر در هویزه عقب‏نشینی كنند و به سوسنگرد بیایند. حسین می‏گفت: هویزه در دل دشمن است و ما از اینجا می‏توانیم به عراق ضربه بزنیم. شخصاً با بنی‏صدر هم صحبت كرده بود. وقتی كه دید راه به جایی نمی‏برد، نامه‏ای به آیت‏الله خامنه‏ای نوشت و گفت كه تعداد اسلحه‏های ما از تعداد نیروها هم كمتر است، ولی می‏مانیم!

7)چهارم دی 1359 بیست تا سی نفر از جوانان با دست خالی، اما با دل استوار از ایمان و توكل، مقابل دشمن تا دندان مسلح ایستادگی كردند. هیچ كس زنده نماند!

8)عراقی‏ها با تانك از روی اجساد مطهر شهدای هویزه گذشتند، طوری كه هیچ اثری از شهدا نماند. بعدها جنازه‏ها به سختی شناسایی شدند. حسین را از قرآنی كه در كنارش بود شناختند. قرآنی با امضای امام خمینی(ره) و آیت‏ الله خامنه‏ ای.

9)مادر حسین نیز شیرزنی بود. بعد از تبعید امام در سال 1342، تلگرافی برای شاه فرستاد: «اگر مسلمانی چرا مرجع تقلید ما را تبعید كرده‏ای و اگر مسلمان نیستی، بگو ما تكلیف خودمان را بدانیم.» زینب‏وار در تمام سختی‏ها ایستادگی كرده بود. در سال 67 به رحمت ایزدی رفت و بنا به وصیتش در كنار حسین، در هویزه آرام گرفت.

10)اتاق كوچكى از ساختمان نهضت سوادآموزى اهواز در اختیار سید حسین بود، ایشان و چند نفر از دوستانش از جمله من، به آنجا رفت و آمد داشتم. یكى از شب‏ها، من و حسین در این اتاق مشغول مطالعه بودیم.

نیمه‏ هاى شب بود كه نهج البلاغه می‏خواند. من نگاه كردم به ایشان، دیدم چهره ‏اش برافروخته شده و دارد اشك می‏ریزد. من با زیر چشم، شماره صفحه نهج البلاغه را نگاه كردم و به ذهن سپردم پس از مدتى، سید حسین نهج البلاغه را بست و براى استراحت به بیرون رفت. من صفحه نهج البلاغه را باز كردم، دیدم همان خطبه‏اى است كه حضرت على (ع) در فراق یاران باوفایش ناله می‏كند و مب‏فرماید :أین َ عمار؟ أین َ ذوالشهادتین؟ كجاست عمار؟ كجاست...

 

 

 

 

 

آيات وارده در شأن امام علىـ عليه السلام ـ در منابع اهل سنت.

 

 

*بخش اول: آيات وارده در شأن امام علىـ عليه السلام ـ در منابع اهل سنت.

آيات فراوانى را علماى اهل سنت در شأن امام علىـ عليه السلام ـ تفسير كرده اند و در تأييد آن رواياتى را از پيغمبر اكرمـ صلى الله عليه وآله وسلم ـآورده اند به طورى كه بعضى از علماى اهل تسنن مانند ابن حجر، خطيب بغدادى، سيوطى، گنجى شافعى، ابن عساكر، شيخ سليمان قندوزى حنفى و... از ابن عباس روايت كرده اند كه گفت: (نَزَلَتْ فِى عَلىٍّ ثَلاثُ مِائَةِ آية)(1) در شأن علىـ عليه السلام ـ سيصد آيه نازل شده است.

و گروه ديگرى از علماء عامّه از يزيد بن رمّان چنين روايت كرده اند: (عَنْ يَزِيد بْنِ رُمّان قَالَ: مَا نَزَلَ فِى أَحَد مِنَ القرآنِ مَا نَزَلَ فِى عَلِىِّ بْنِ اَبِى طالِب)(2) گفت: «تعداد آياتى كه در شأن علىـ عليه السلام ـ نازل شده در مورد هيچ كس نازل نشده است.»

نمونه هايى از آيات وارده در شأن امام علىـ عليه السلام ـ

1) جريان خوابيدن امام علىـ عليه السلام ـ در بستر پيامبر و نزول آيه در فضيلت امام

قال الله تبارك و تعالى: (وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يَشرى نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاةِ اللّه)( بقره: 207(.

قال ابو العباس أحمد بن عثمان بن أبى على، أَنَّ رسولَ اللّهَـ عليه السلام ـ لَمَّا أرادَ الْهِجْرَةَ خلّف عَلى بْن أَبى طالب

بِمَكَة لِقَضاءِ دُيُونِهِ وَردّ الوَدَائع الّتى كَانَتْ عِنْدَهُ وَ أَمَرَهُ لَيْلَةً خَرَجَ اِلَى الغِارِ وَ قَدْ أَحَاطَ المُشْرِكوُنَ بِالْدّارِ اَنْ يَنامَ عَلى فِراشِهِ فَفَعَلَ ذلِك فأوحى اللّه اِلى جبرئيلَ وَ ميكائِيلَ اِنّى آخَيتُ بَيْنَكُما وَ جَعَلْتُ عُمرَ اَحَدِكُما أَطْوَلَ مِنْ عُمرِ الآخَر فَأَيُّكُما يُؤَثِّر صاحِبَهُ بِالحَياة؟ فَاختارا كِلاهُما اَلحَياةَ فَأَوحَى اللّهُ عزّوجلّ اِلَيهِما اَفَلا كُنتُما مِثلَ علىّ بن ابيطالبـ عليه السلام ـ آخَيتُ بِينَهُ وَ بِينَ مُحَمَّدـ صلى الله عليه وآله وسلم ـفَبَاتَ عَلى فِراشِهِ يَفديَهُ بِنَفْسِهِ وَ يُؤثِرَهُ بِالحَياةِ. اَهْبَطا ـ جبرئيل و ميكائيل ـ الى الارض فَأحْفَظاهُ مِنْ عَدُوِّهِ فَنزَلا فَكانَ جَبرئيلُ عِندَ رأسِ على و ميكائيلُ عِندَ رِجْلَيْهِ وَ جَبْرَئيلُ يُنادى بَخ بَخ مِنْ مِثْلِكَ يا ابن أبى طالب يُباهى اللّه عزّوجلّ بِهِ الملائكة فَأَنْزَلَ اللّه عزّوجلّ عَلى رَسولِهِ وَ هُوَ مُتَوَجَّهٌ اِلَى المَدينَةِ، فى شأن على (وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرى نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرَضَاة اللّه)(3)

ابو عباس احمد بن عثمان بن ابى على مى گويد: هنگامى كه پيامبرـ صلى الله عليه وآله وسلم ـمى خواستند به (مدينه) هجرت كنند علىـ عليه السلام ـ را جهت رسيدگى به كارهاى خويش و اداى امانات و پرداخت ديون مأمور نمود و شبى كه مشركين خانه پيامبر ـ صلى الله عليه وآله وسلم ـ را محاصره كرده بودند تا ايشان را به قتل برسانند، پيامبر اسلامـ صلى الله عليه وآله وسلم ـ (به امر خدا) خانه خويش را به سوى غار ترك كردند و علىـ عليه )ازجان و دل) آن شب را در بستر پيامبر خوابيدند و جان خويش را فداى پيامبر نمودند. در اين حال خداوند به جبرئيل و ميكائيل فرمود: من بين شما پيمان برادرى بستم و عمر يكى از شما را طولانى تر از ديگرى قراردادم، اكنون كداميك از شما عمر طولانى را انتخاب مى كنيد؟ هر دو عمر طولانى را انتخاب كردند و خداوند فرمود: آيا نمى خواهيد از على بن ابيطالب سرمشق بگيريد كه چگونه حيات پيامبر را بر حيات خويش ترجيح داد و در بستر رسول خدا به جاى او خوابيد و براى فداكارى و ايثار آماده شد؟ به سوى على رويد و او را مراقبت و محافظت نماييد. آنگاه جبرئيل و ميكائيل فرود آمده در حالى كه جبرئيل در نزد سر آن حضرت و ميكائيل در نزد پاى ايشان بود، به آن حضرت تبريك گفتند و اظهار داشتند كه: مبارك بادبر تو اى پسر ابوطالب، خداوند به وجود تو در برابر ملائكه مباهات مى كند. سپس اين آيه شريفه نازل شد: (وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرى نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرَضَاة اللّه).

2) امام علىـ عليه السلام ـ اسرار قرآن كريم

 (قُلْ كَفى بِاللّهِ شَهيداً بَيْنى وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ)( - رعد: 43.)

طبق نقل عده اى از علماء اهل سنت، آيه شريفه فوق درباره امام علىـ عليه السلام ـ نازل شده است. (عَنْ عَبْدِ اللّهِ بنِ سَلامِ رضى اللّه عنه فى قولِهِ تَعالى «وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ» قَالَ: سأَلْتُ رَسُولَ اللّهـ صلى الله عليه وآله وسلم ـ قَالَ: اِنَّمَا ذَلِكَ عَلىُّ بْن اَبى طالِب)از عبدالله بن سلام نقل شده كه: از رسول خداـ صلى الله عليه وآله وسلم ـ درباره آيه شريفه (وَ مَنْ عنده علم الكتاب)

«كسى كه نزد اوست علم و (اسرار) كتاب (قرآن) سؤال شد، حضرت فرمود: اين آيه منحصراً درباره حضرت على بن ابيطالب است(4  )

3) امام علىـ عليه السلام ـ و انفاق آشكار و پنهان

(عن ابن عباس فى قوله تعالى (الذين يُنْفِقونَ أَمْوالَهُمْ بِالَّيْلِ وَ النَّهارِ سِرَّاً وَ علانيّة فَلَهُمْ اَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوفٌ عَلَيْهِم وَ لا هُمْ يَحْزَنُونْ)( بقره: 274.)(قال نَزَلَتْ فِى عَلِىِّ بْنِ أَبِى طالِب كانَ عنده اَرْبَعَة دراهم فَأَنْفَقَ بِالَّيْلِ واحداً و فِى السرّ واحِداً و فى العلانية واحداً.)(5) «ابن عباس مى گويد: اين كلام خدا «كسانى كه مال خود را در شب و روز، پنهان و آشكارا، انفاق مى كنند مزدشان نزد پروردگارشان است و نه ترسى بر آنهاست و نه غمگين مى شوند» در شأن على بن ابى طالبـ عليه السلام ـ نازل شده است كه نزد على بن ابى طالبـ عليه السلام ـ چهار درهم بود، آن حضرت يك درهم را شب و درهم ديگر را در پنهانى و يك درهم ديگر را آشكارا انفاق نمود.

و خداوند به جهت اهميت اين عمل، آيه فوق را بر پيامبر اكرمـ صلى الله عليه وآله وسلم ـنازل كردند كه از اين طريق شخصيت معنوى و برجسته امام علىـ عليه السلام ـ را به همگان معرفى نمايد.

4) امام علىـ عليه السلام ـ و انفاق انگشتر به سائل در حال ركوع

(عَنْ ضُرَيسْ عَنْ عَلىّـ عليه السلام ـ قَالَ: (نَزَلَتْ هذِهِ الآيَةُ عَلَى رَسوُلِ اللّهِـ صلى الله عليه وآله وسلم ـ: (اِنَّما وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَ رَسوُلُهُ وَ الَّذِينَ آمَنوُا اَلَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ رَاكِعُونَ)( مائده: 55.) فَخَرَجَ رَسوُلُ اللَّهُـ صلى الله عليه وآله وسلم ـ فَدَخَلَ الْمَسْجِدَ وَ النَّاسُ يُصَلُّونَ بَيْنَ راكِع وَ قَائِم وَ اذا سَائِلٌ فَقَالَ: يَا سَائِلُ هَلْ أَعْطَاكَ أَحَدٌ شَيْئَاً؟ فَقالَ: لا إِلاَّ هَاذَاكَ        

به خدا قسم علىـ عليه السلام ـ زبان پيامبر است

الرَّاكِعُ (لِعَلىـ عليه السلام ـ ) أَعْطَانِى خَاتَمَةً.(6)

ضريس از علىـ عليه السلام ـ نقل مى كند: اين آيه (اِنَّما وَلِيُّكُمُ اللّه...) بر پيامبر نازل شد، پس از آن در حالى كه مردم مشغول نماز بودند پيامبر وارد مسجد شد و ديد يك نفر سائل ايستاده است، حضرت رو به سائل كرد و فرمود: اى سائل آيا كسى چيزى به تو داده است؟ عرض كرد: نه يا رسول اللّه، جز آن ركوع كننده (به علىـ عليه السلام ـ اشاره كرد) كه انگشتر خود را به من داد، غير از او كسى چيزى به من نداده است.

5) به خدا قسم علىـ عليه السلام ـ زبان پيامبر است

(عن انس (فى قوله تعالى): «افمن كان على بيّنة من ربه» قالَ هُوَ رَسُولُ اللّهِ، «و يتلوه شاهد منه» قالَ هو علىُّ بن ابى طالب، كانَ وَ اللّهِ لِسانَ رَسُولِ اللّهـ صلى الله عليه وآله وسلم ـ)(7)

«از أنس بن مالك در تفسير اين آيه شريفه روايت شده است كه گفت: مراد از «أفمن كان على بينة من ربه» پيامبر اكرمـ عليه السلام ـ است و منظور از «و يتلوه شاهد منه» على بن ابى طالبـ عليه السلام ـ مى باشد. به خدا سوگند كه على زبان پيامبر بوده است.

6) در روز قيامت خداوند از ولايت علىـ عليه السلام ـ سؤال خواهد كرد

طبق نقل مفسرين خاصّه و عامّه، آيه شريفه زير درباره ولايت علىـ عليه السلام ـ بوده و در روز قيامت از ولايت آن حضرت سؤال خواهد شد:

(وَقِفُوهُمْ اِنَّهُمْ مَسئولُونَ)( - صافات: 24. )

«در روز قيامت خداوند به ملائك فرمان مى دهد كه آنها يعنى مردمان كفر پيشه و گمراه را متوقف سازيد كه در كارشان سخت مسؤول هستند و بايد مورد بازپرسى قرار بگيرند.

و روايات متعددى جهت تأييد اين مطلب از طريق عامه نقل شده است كه ذيلا به نمونه هايى از آن اشاره مى شود:

الف) (عن ابى سعيد الخدرى، عن النبىـ صلى الله عليه وآله وسلم ـ فى قوله «وقفوهم انّهم مسئولون» قال: عن ولاية علىّ بن ابى طالب).

از ابى سعيد خدرى روايت شده است كه پيغمبر اكرمـ صلى الله عليه وآله وسلم ـ در تفسير اين آيه شريفه «وقفوهم انهم مسئولون» مى فرمود: از ولايت على بن ابى طالب، سؤال مى شود.

ب) (وَ عَنْ أَبى اِسْحاقِ فى قولِهِ تَعالى: «وقفوهم انّهم مسئولون» قال: يَعنى مِنْ وِلايَةِ علىِّ بن ابى طالبـ عليه السلام ـ ، اِنَّهُ لا يَجُوزُ اَحَدٌ الصّراطَ اِلاّ وَ بِيَدِهِ بَراةٌ بِولايةِ عَلى بنِ ابى طالب)

از ابو اسحاق روايت كرد كه او در مورد تفسير اين آيه شريفه «وقفوهم انهم مسئولون» گفت: يعنى از ولايت على بن ابى طالبـ عليه السلام ـ (پرسيده مى شود). به درستى كه كسى حق عبور از صراط را ندارد مگر آن كه در دستش برات ولايت على بن ابى طالبـ عليه السلام ـ باشد.

ج) (عن ابن عبّاس فى قوله عزّوجلّ: «وقفوهم انّهم مسئولون» قال: عَنْ وِلايةِ عَلىِّ بنِ ابى طالب)(8)

7) در روز قيامت از نعمت ولايت سؤال خواهد شد

(ثُمَّ لَتسأَلُنَّ يَوْمَئِذ عَنِ النَّعيم)(2)

(عَنْ جَعْفَر بن محمدـ صلى الله عليه وآله وسلم ـ فى قَولِهِ عَزَّوَجَلَ «ثُمَّ لتسألنَ يَوْمَئِذ عن النَّعيم» قَالَ: عَنْ وِلايَةِ عَلىِّ بنِ أبِى طالِبـ عليه السلام ـ ).(9)

از امام جعفر بن محمدـ عليه السلام ـ روايت شده كه در مورد آيه «ثم لتسألن يومئذ عن النعيم» فرمود: مراد از نعمتى كه در قيامت از آن سؤال مى شود، ولايت على بن أبى طالبـ عليه السلام ـ است.

8ـ جريان انتصاب امام علىـ عليه السلام ـ بر ولايت

(يا اَيُهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَيكَ مِنْ رَبِّكَ وَاِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ، وَاللهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ، اِنَّ الله لا يَهدِى الْقَوْمَ الْكافِرينَ.( مائده/67.)

اى پيامبر، آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است را كاملا (به مردم) ابلاغ كن و اگر چنين نكنى رسالت او را انجام نداده اى، و خداوند تو را از (خطرات) مردم نگاه مى دارد و خداوند جمعيت كافران را هدايت نمى كند.

 (عن ابن عباس فى قوله تعالى: يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك...) قال: نزلت فى علىـ عليه السلام ـ ، أمر رسول اللهـ صلى الله عليه وآله وسلم ـ اَنْ َيبْلُغَ فيه، فأَخَذَ رَسول اللهِـ صلى الله عليه وآله وسلم ـ بيدِ علىٌـ عليه السلام ـ فقال: من كنت مولاهُ فعلىٌ مولاه اللّهُمَّ وال من والاه و عاد من عاداه)(10)

از ابن عباس در مورد اين آيه شريفه «يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك...» روايت شد كه گفت، در مورد علىـ عليه السلام ـ نازل شد. (خداوند در اين آيه) به پيامبرش فرمان داد كه در مورد على ـ عليه السلام ـ تبليغ نمايد. (ولايت) علىـ عليه السلام ـ را ابلاغ كند. پس پيامبر اكرم ـ صلى الله عليه وآله وسلم ـدست على ـ عليه السلام ـ را گرفت و فرمود: هر كس كه من آقا و مولايش هستم، پس على آقا و مولاى اوست، خداوندا; دوست بدار هر كس او را دوست بدارد و دشمن بدار هر كسى با او دشمنى مى كند. 9ـ ولايت امام علىـ عليه السلام ـ كمال دين و اتمام نعمت

(اَلْيَوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتى وَ رَضيتُ لَكُمُ الاِسْلامَ ديناً)( مائده/4.).

امروز دين شما را به حد كمال رسانيدم و بر شما نعمت خود را تكميل نمودم، و اسلام را به عنوان آيين (جاودان) براى شما پذيرفتم.

ابو سعيد خدرى مى گويد: وقتى اين آيه بر پيامبر اكرمـ صلى الله عليه وآله وسلم ـنازل شد، حضرتـ صلى الله عليه وآله وسلم ـفرمودند:

(اللهُ اكبرُ عَلى اِكْمالِ الدّينِ وَاِتْمامِ النِّعْمَةِ وَرِضَا الرَّبِ بِرِسالَتى وَ وِلايَةِ علىِّ بنِ ابى طالب مِنْ بَعْدى.)

«الله اكبر بر تكميل شدن دين و اتمام نعمت پروردگار و خشنودى خداوند از رسالت من و ولايت على بعد از من.»(11)

على با قرآن و قرآن با على است

*بخش دوّم: روايات وارده در شأن امام علىـ عليه السلام ـ در منابع اهل سنت

على با قرآن و قرآن با على است

1) ـ (عن ابى ذر عن ام سلمه عن النبىـ صلى الله عليه وآله وسلم ـ: علىُّ مع القرآن و القرآن مع علىّ لَنْ يَفْتَرِقا حَتّى يَرِدا عَلىَّ الحَوْض)(12)

از امّ سلمه روايت شد كه گفت: از پيامبر اكرمـ صلى الله عليه وآله وسلم ـ شنيدم كه مى فرمود: على با قرآن است و قرآن با على است، از هم جدا نمى شوند تا نزد حوض كوثر بر من وارد مى شوند.

حق با على و على با حق آميخته است و ابداً از هم جدا نمى شوند

2) ـ (عَنْ اَبى ثابِت مَوْلى أَبِى ذَرٍّ، قالَ: دَخَلْتُ عَلى أُمّ سَلَمَةَ فَرَأَيْتُها تَبْكى وَ تَذْكُرُ عَلِيَاً وَ قالَتْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللّهـ صلى الله عليه وآله وسلم ـيَقُولُ: عَلِىٌّ مَعَ الحَقِّ وَ الحَقُّ مَعَ عَلِىٍّ، وَ لَنْ يَفْتَرِقا حَتَّى يَرِدا عَلَىَّ الْحَوْضِ يَوْمَ الْقِيامَةِ)(13)

ابو ثابت غلام ابوذر(رحمه الله) گفت: بر امّ سلمه وارد شدم و او را گريان ديدم در حالى كه اميرالمؤمنين علىـ عليه السلام ـ را ياد مى كرد و مى گفت: از رسول اكرمـ صلى الله عليه وآله وسلم ـشنيدم مى فرمود: على با حق است و حقّ با علىـ عليه السلام ـ است و هرگز از يكديگر جدا نمى شوند، تا در روز قيامت در كنار حوض كوثر بر من وارد شوند.

پيامبر شهر علم و على باب آن

3) ـ (عَن اِبْنِ عَبَّاس، قالَ، قالَ رَسُولُ اللّهـ صلى الله عليه وآله وسلم ـ اَنَا مَدينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلىٌّ بابُها، فَمَنْ اَرادَ الْعِلْمَ فَلْيَأْتِ بابَ الْمَدينَةِ)(14)

ابن عباس مى گويد: پيامبر اكرمـ صلى الله عليه وآله وسلم ـ فرمود: منم شهر علم و على درِ آن شهر، پس هر كس علم مى خواهد از درِ شهرِ (علم) وارد شود.

دوستان علىـ عليه السلام ـ مؤمن و دشمنان او منافق هستند

4) ـ (عَنْ زَر بْنِ جَيْش، قالَ سَمِعْتُ عَلِياً يَقُولُ: وَ الَّذى فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَىء النَّسَمَةَ، اِنَّهُ لَعَهِدَ النَّبِىُّ اِلىَّ اَنْ لا يُحِبُّكَ اِلاّ مُؤمِنُ وَ لا يُبْغِضُكَ اِلاّ مُنافِقٌ)(15)

زرّ بن جيش گفت از علىـ عليه السلام ـ شنيدم كه مى فرمود: قسم به خدايى كه دانه را بشكافت و مخلوقات را به وجود آورد پيمانى است كه پيغمبر اكرمـ صلى الله عليه وآله وسلم ـ با من كرده است كه: (اى على) تنها شخص مؤمن دوستدار تو است و كسى با تو دشمنى نمى كند مگر شخص منافق.

علىـ عليه السلام ـ و شيعيان او رستگارند

5) ـ (عَن علىـ عليه السلام ـ قالَ، قالَ رَسُولُ اللّهِـ صلى الله عليه وآله وسلم ـ يا عَلِىُّ اِذا كانَ يَوْمُ الْقِيامَةِ يَخْرُجُ قَوْمٌ مِنْ قُبُورِهِمْ، لِباسُهُمُ النُّورُ عَلى نَجائِبَ مِنْ نُور، أزِمَّتُها يَواقِيتُ حُمْر، تَزُفُّهُم الْمَلائِكَةُ اِلى الَْمحشَرِ، فَقالَ عَلِىٌّ: تَبارَكَ اللّهُ ما أَكْرَمَ قَوْماً عَلَى اللّهِ. قَالَ رَسُولُ اللّهِـ صلى الله عليه وآله وسلم ـ: يا عَلِىُّ هُمْ اَهْلُ وِلايَتِكَ وَ شيعَتُكَ وَ مُحِبُّوكَ، يُحِبّونَكَ بِحُبّى، وَ يُحِبُّونى بِحُبِّ اللّهِ، هُمُ الْفائِزُونَ يَوْمَ الْقِيامَةِ)(16)

از اميرالمؤمنين علىـ عليه السلام ـ روايت شده كه فرمود، پيامبر اكرمـ صلى الله عليه وآله وسلم ـفرمودند:

يا على روز قيامت گروهى از قبرهاى خود بيرون مى شوند كه لباسشان نور است و بر ناقه هايى از نور سوار مى باشند كه لجامهاى آن ناقه ها از ياقوت سرخ است و فرشتگان، آنان را به سوى محشر حركت مى دهند، پس علىـ عليه السلام ـ گفت: تبارك اللّه، اين قوم چقدر در پيشگاه خداوند گرامى هستند! رسول خداـ صلى الله عليه وآله وسلم ـ فرمود: يا علىـ عليه السلام ـ آنان شيعيان و دوستداران تو مى باشند، كه تو را به دوستى من دوست دارند و مرا به دوستى خداوند دوست مى دارند، آنان در روز قيامت كامياب و رستگارند.

پيامبرـ صلى الله عليه وآله وسلم ـ و علىـ عليه السلام ـ حجت خداوند بر بندگانش

6) ـ (عَنْ أَنَس، قالَ، قالَ النَّبِىُّـ صلى الله عليه وآله وسلم ـ أَنَا وَ علىٌّ حُجَّةُ اللّهِ عَلى عِبادِهِ)(17)

انس گويد رسول اكرمـ صلى الله عليه وآله وسلم ـ فرمود: من و على حجّت خداوند بر بندگانش هستيم.

هر كس بر علىـ عليه السلام ـ آزار رساند پيامبرـ صلى الله عليه وآله وسلم ـ را آزرده است

7) ـ (عَنْ عَمْرِو بْنِ شاس اَنَّهُ سَمعَ النِّبِىَّـ صلى الله عليه وآله وسلم ـ يَقُولُ: مَنْ اَذى عَلِيّاً فَقَدْ اَذانى)(18)

از عمرو ابن شاس روايت است كه از پيامبر اكرمـ صلى الله عليه وآله وسلم ـ شنيد كه مى فرمود: هر كس على را بيازارد در حقيقت مرا آزرده است.

دوست داشتن علىـ عليه السلام ـ (در انديشه و عمل) سبب بخشش گناهان

8) ـ (عَنْ اِبْنِ عَبّاس قالَ، قالَ رَسُولُ اللّهِـ صلى الله عليه وآله وسلم ـ: حُبُّ عَلِىّ اَبى طالِب يَأْكُلُ السَّيِّئاتِ كَما تَأْكُلُ النّارُ الْحَطَب)(19)

ابن عباس گفت كه پيامبر اكرمـ صلى الله عليه وآله وسلم ـ فرمود: دوست داشتن على بن ابى طالب، سيّئات و گناهان را مى خورد (و نابود مى كند) همان گونه كه آتش هيزم را مى خورد (و از بين مى برد).

اطاعت از علىـ عليه السلام ـ اطاعت از پيامبر است

9) ـ (عن ابى ذر (رضى اللّه عنه) قال قال: رَسولُ اللّهِـ صلى الله عليه وآله وسلم ـمَنْ اَطَاعَنى فَقَدْ اَطاعَ اللّه و من عصانى فَقَدْ عَصىَ اللّهَ وَ مَنْ اَطاعَ عَليّاً فَقَدْ اَطاعَنى وَ مَنْ عَصى عَلِياً فَقَدْ عَصَانى)(20)

ابوذر مى گويد: پيامبر اكرمـ صلى الله عليه وآله وسلم ـفرمود: هر كس از من اطاعت كند از خدا اطاعت كرده است و هر كس از من دورى كند از خدا دورى كرده است و هر كس از على اطاعت كند، از من اطاعت كرده است و هر كس از على اطاعت نكند، از من اطاعت نكرده است.

علىـ عليه السلام ـ رهبر تمام مؤمنين است

10) ـ (عن عمرو بن ميمون عن ابن عباس انّ رسول اللّهـ صلى الله عليه وآله وسلم ـ قال لِعَلىٍّـ عليه السلام ـ : «اَنْتَ وَلِىُّ  

كُلِّ مُؤْمِن بَعْدى»)(21)

عمرو بن ميمون از ابن عباس نقل مى كند كه رسول خداـ صلى الله عليه وآله وسلم ـبه علىـ عليه السلام ـ فرمود: يا على تو بعد از من ولى و رهبر تمام مؤمنين هستى».  

علىـ عليه السلام ـ آقاى دو جهان است و دوستى او دوستى خدا است

11) ـ (عن ابن عباس أنّ رسول اللّهـ صلى الله عليه وآله وسلم ـ نَظَرَ اِلَى عَلىٍّ فَقَالَ: «اَنْتَ سيّدٌ فِى الدُّنيا وَ الْاَخِرَة، مَنْ أَحَبَّكَ فَقَدْ احَبّنى و حَبيبُكَ حَبيبَ اللّهِ، وَ مَنْ أبْغَضَكَ فَقَدْ أبْغضنى و بَغيضُكَ بَغيضُ اللّه، وَ وَيلٌ لِمَنْ أبغضك من بعدى)(22)

ابن عباس مى گويد: رسول خداـ صلى الله عليه وآله وسلم ـ به علىـ عليه السلام ـ نگاه كرد و فرمود: (يا) على تو آقاى دنيا و آخرت هستى، هر كس تو را دوست دارد به حق مرا دوست داشته است. دوستى تو دوستى خداست، و هر كس تو را دشمن بدارد با من دشمنى كرده است، دشمنى با تو دشمنى با خداست. واى بر كسانى كه بعد از من تو را دشمن بدارند.

اين ها نمونه هايى از روايات وارده در منابع اهل سنت، درباره فضائل اميرمؤمنان حضرت علىـ عليه السلام ـ است.

منابع :

-1 خطيب بغدادى در ترجمه اسماعيل بن محمد بن عبدالرحمن در شماره 3275 از تاريخ بغداد، ج 6، ص 221.

ـ شيخ سليمان قندوزى حنفى، ينابيع الموده، باب 42، ص 148 (...اكثر من ثلاث مائة آيه.

ـ حافظ بن عساكر در حديث 941 از ترجمه اميرالمؤمنين از تاريخ دمشق، ج 2، ص 431، ط 2.

ـ گنجى شافعى در باب 62 از كتاب كفاية الطالب، ص 231.

ـ سيوطى، تاريخ الخلفاء، ص 172.

ـ ابن حجر صواعق المحرقه، ص 76.

2- ابن عساكر در حديث 940 از ترجمه اميرالمؤمنينـ عليه السلام ـ از تاريخ دمشق، ج 2، ص 430، ط 2.

ـ ابن حجر در كتاب صواعق، ص 76.

ـ سيوطى در تاريخ الخلفاء، ص 171 (عن ابن عباس)

ـ حافظ الحسكانى در حديث 50 در اول فصل 5 از مقدمه كتاب شواهد التنزيل، ج 1، ص 39، ط 1. و در حديث 55، ص 41 از همين كتاب.

ـ گنجى شافعى، در باب 62 از كفاية الطالب، ص 253. .

3-الف) أسد الغابة فى معرفة الصحابة، لابن الأثير (بيروت، دار احياء التراث العربى، باب العين) المجلد الرابع، ص 25.

ب) ترجمة الامام على بن أبى طالبـ عليه السلام ـ من تاريخ مدينة دمشق، لابى القاسم على بن الحسين بن هبة الله الشافعى المعروف بابن عساكر بتحقيق الشيخ محمد باقر المحمودى (بيروت، مؤسسة المحمودى، للطباعة و النشر، الطبعة الثانية، 1399 هـ 1978) ج 1، ح 187ـ190

ج) مستدرك على الصحيحين، ابى عبدالله الحاكم النيابورى. و بذيله حافظ الذهبى، (بيروت، دار المعرفه) ج 3.

د) التفسير الكبير، ج 5 ص 204. ج 3، ص 132.

4-تفسير ثعلبى. ـ شيخ سليمان قندوزى حنفى، ينابيع المودة، باب مناقب السبعون، ص 284، حديث 60. ـ سيوطى الاتقان، ج 1، ص 13 و تفسير درّ المنثور در ذيل آيه شريفه. 

5- التفسير الكبير، ج 7، ص 89. در ذيل آيه شريفه. ـ اسد الغابة فى معرفة الصحابة (با مشخصات سابق) ج 4، ص 25. ـ ابراهيم بن محمد الجوينى الخراسانى، فرائد السمطين، حققه و علّقه الشيخ محمد باقر المحمودى (مؤسسة المحمودى، الطباعة بيروت، الطبعة الاولى، 1398 هـ ق) ج 1، ص 356، ح 282. 

6-- ابوالفداء الحافظ ابن كثير الدمشقى، البداية و النهاية (مكتبة المعارف ـ بيروت) الجزء السابع، ص 358. ـ فرائد السمطين، (با مشخصات سابق) ج 1، ص 195، ح 153. ـ فخر الدين راضى، تفسير الكبير (دار الكتب العلميه، طهران ـ ايران) ج 12، ص 26 ذيل آيه شريفه، عبارتى با مختصر تفاوت. ـ شيخ سليمان قندوزى، ينابيع المودة، ص 251.

7-- تفسير ثعلبى، ج 2، ص 239 ذيل آيه شريفه. حافظ بن عساكر، ترجمة الامام على بن ابى طالبـ عليه السلام ـ ، ج 2، ص 420، ح 928. گنجى شافعى، كفاية الطالب، ص 235، باب 62. شيخ سليمان قندوزى حنفى، ينابيع المودة، ص 115، باب 26. ابن مغازلى شافعى، مناقب، ص 270، ح 318.

8-1- منابع هر سه حديث فوق به عبارت ذيل است: ـ محمد الجوينى الخراسانى، فرائد المسطين، مع تعليق الشيخ محمد باقر المحمودى (بيروت مؤسسة المحمودى، الطبعة الاولى، 1398 هـ ق) ج 1، ص 78، ح 46ـ47. ـ ذهبى، ميزان الاعتدال، ج 3، ص 118، شماره 5802. ـ گنجى شافعى، كفاية الطالب، ص 247، باب 62. ـ شيخ سليمان قندوزى حنفى، ينابيع المودة، ص 133، باب 37. ـ هيثمى، صواعق المحرقه، ص 89.

9-حافظ ابى نعيم اصبهانى، ما نزل من القرآن فى علىـ عليه السلام ـ ، ذيل آيه شريفه. ـ حافظ الحسكانى، شواهد التنزيل، ج 2، ص 368.

10-سيوطى، تفسير الدرالمنثور، ج 2، ص 327، ذيل آيه شريفه.    ـ فخر رازى، تفسيرالكبير، ج 3، ص 636، ذيل آيه شريفه.    ـ ترجمة الامام على ابن ابيطالبـ عليه السلام ـ ، (با مشخصات سابق)، ج 2، ص 86، حديث 589.    ـ شيخ سليمان قندوزى حنفى، ينابيع الموده، ص 140، باب 39.    ـ شهاب الدين آلوسى شافعى، روح المعانى، ج 6، ص 172، ذيل آيه شريفه.    ـ قاضى شوكانى، فتح القدير، ج 3، ص 57.    ـ و دهها كتاب ديگر كه نقل آنها از حوصله اين مختصر خارج است.

11-فرائد السمطين، (با مشخصات سابق)، ج 1، ص 74.    ـ ابن كثير در تفسير خود، ج 2، ص 491، ذيل آيه شريفه.    ـ البدايه و النهايه، (با مشخصات سابق)، جلد 7، ص 347.    ـ گنجى شافعى، كفاية الطالب، ص 60، باب 62.    ـ سيوطى، تفسير الدرالمنثور، ج 2، ص 284، ذيل آيه شريفه.    ـ ابن مغازلى شافعى، المناقب، ص 19، حديث 24.    ـ و دهها كتاب ديگر كه نقل آنها از حوصله اين مختصر خارج است.

12- أبى عبداللّه الحاكم النيسابورى، المستدرك على الصحيحين. بذيله التلخيص للحافظ الذّهبى (دار المعرفة، بيروت ـ لبنان) ج 3، ص 124. حاكم بعد از نقل اين حديث مى گويد: هذا حديث صحيح الاسناد و در ذيل مستدرك حافظ ذهبى نيز بعد از نقل حديث فوق مى گويد: اين حديث صحيحى است. ـ شيخ سليمان قندوزى حنفى، ينابيع المودة، باب 20، ص 103. ـ سيوطى، تاريخ الخلفاء، ص 173 (باب فضائل علىـ عليه السلام ـ ). ـ متقى هندى، كنزالعمال، ج 11، ص 603 (مؤسسة الرساله بيروت، چاپ پنجم).

13- ترجمه الامام على بن ابيطالبـ عليه السلام ـ (با مشخصات سابق) ج 3، ص 119، ح 1162. ـ حاكم، المستدرك، (با مشخصات سابق) ج 3، ص 124، ح 61، فرائد المسطين، (با مشخصات سابق) ج 1، ص 439. ـ شيخ سليمان قندوزى حنفى، ينابيع المودة، باب 20، ص 104. ـ هيثمى، مجمع الزوائد، ج 9، ص 135.

14- اسد الغابة فى معرفة الصحابه (با مشخصات سابق) ج 4، ص 22. ـ فرائد المسطين، (با مشخصات سابق) ج 1، ص 98، ح 67. ـ البداية و النهاية (با مشخصات سابق) ج 7، ص 359. ـ المستدرك على الصحيحين (با مشخصات سابق) ج 3، ص 126. ـ ترجمة الامام على بن ابى طالب (با مشخصات سابق) ج 2، ص 464، ح 984.

15- الحافظ أبى عبدالله محمد بن يزيد القزوينى ابن ماجه، سنن، تحقيق: محمد فؤاد عبدالباقى (بيروت، دار احياء التراث، 1395 هـ ق 1975 م. فرائد السمطين (با مشخصات سابق) ج 1، ص 130، ح 93ـ95. ـ البداية و النهاية (با مشخصات سابق) ج 7، ص 355. ـ ترجمه الامام على بن ابى طالبـ عليه السلام ـ (با مشخصات سابق) ج 2، ص 190، ح 6740.

16- ترجمة الامام على بن ابى طالب (با مشخصات سابق) ج 2، ص 346 و 846. ـ گنجى شافعى، كفاية الطالب، باب 86، ص 313. ـ هيثمى، مجمع الزوائد، ج 10، ص 21 و ج 9، ص 173. ـ بلاذرى، حديث 215، شرح حال اميرالمؤمنين از انساب الأشراف، ج 2، ص 182، ط 1.

17ترجمة الامام على بن ابى طالبـ عليه السلام ـ (با مشخصات سابق) ج 2، ص 272، ح 793 تا 796. ـ خطيب، شرح حال محمد بن اشعث، تاريخ بغداد، ج 2، ص 88. ـ ابن مغازلى، مناقب، حديث 67 و 234، ص 45 و 197، ط 1. ـ ذهبى، ميزان الاعتدال، ج، ص 128، شماره 8590. ـ شيخ سليمان قندوزى حنفى، ينابيع المودة، باب مناقب السبعون، ص 284، حديث 57.

18- ترجمه الامام على بن ابى طالبـ عليه السلام ـ من تاريخ مدينة دمشق (با مشخصات سابق) ج 1، ص 388، ح 459. ـ المستدرك الصحيحين (با مشخصات سابق) ج 3، ص 122. حاكم بعد از نقل اين حديث مى گويد: هذا حديث صحيح الاسناد. ـ شيخ سليمان قندوزى حنفى، ينابيع المودة، باب مناقب السبعون، ص 275، حديث 9. ـ احمد بن حنبل در عنوان «حديث عمرو بن شاس الاسلمى» از المسند، ج 3، ص 483، ط 1.

19- ابن عساكر، شرح حال امام علىـ عليه السلام ـ ، تاريخ دمشق، ج 2، ص 103، حديث 607 (شرح محمودى). ـ خطيب، شرح حال احمد بن شبوية بن معين موصلى، تاريخ بغداد، ج 4، ص 194، شماره 1885. ـ متقى هندى، كنزالعمان، ج 15، ص 218، شماره 1261. ـ شيخ سليمان قندوزى حنفى، ينابيع المودة، باب مناقب السبعون، ص 279، حديث 33. در باب 56، ص 211 و نيز در ص 252.

20- المستدرك الصحيحين (با مشخصات سابق) ج 3، ص 121. حاكم بعد از نقل حديث فوق مى گويد: هذا حديث صحيح الاسناد.

21-- ابوالفراء الحافظ ابن كثير الدَّمشقى، البداية و النهاية (بيروت ـ لبنان، مكتبة المعارف) ج 7، ص 346.

22- البداية و النهاية (با مشخصات سابق) ج 7، ص 356.

 

چشمش ببرد دلها ، دلها ببرد چشمش

 

چشمش ببرد دلها ، دلها ببرد چشمش


باور نکند خلق آن ، خلق آن نکند باور


حیران شده و عاجز ، عاجز شده و حیران


بنگر ز رخش چون بت ، چون بت ز رخش بنگر


عاشق شده ام بر وی ، بر وی شده ام عاشق

 
...یک سر دل من اوبرد، برد او دل من یک سر

نالم ز رخش دایم ، دایم ز رخش نالم

داور ندهد دادم ، دادم ندهد داور


گریان من و او خندان ، خندان من و او گریان

لاغر من و او فربه ، فربه من و او لاغر

منت به سرم برنه ، برنه به سرم منت

ساغر به کفم بر نه ، برنه به کفم ساغر

ژاله همه شب بارد ، بارد همه شب ژاله

دلبر صنمی شیرین ، شیرین صنمی دلبر

آذر به دلم برزد،برزد به دلم آذر

امامِ صبح آزادی،

 

امامِ صبح آزادی،

قسم بر عشق،

که تو فریادِ این قرنی،

و فریادت،

تمامِ قرن ها را بعد از این،

با بوسه هایت می نوردد ...

امامِ عاشقان ای مردِ آزادی،

تو یک غوغای جاویدی،

خداوندِ شعور و عزّتِ نفسی،

تو بر ضدِّ تمام یاغیان،

فرمانروای فلبِ انسانهای بیداری...

زِ نادان کی هراسم ،

باز می گویم:

« تویی آدم،

تویی خاتم،

تویی آن آفریده صبحِ آزادی،

اناالحق بر تو می زیبد،

و تا خود چرخ می چرخد،

بزن بانگِ اناالحق را...»

 

قسم بر عشق،

که تو فریادِ این قرنی،

و فریادت،

تمامِ قرن ها را بعد از این،

با بوسه هایت می نوردد ...

امامِ عاشقان ای مردِ آزادی،

تو یک غوغای جاویدی،

خداوندِ شعور و عزّتِ نفسی،

تو بر ضدِّ تمام یاغیان،

فرمانروای فلبِ انسانهای بیداری...

زِ نادان کی هراسم ،

باز می گویم:

« تویی آدم،

تویی خاتم،

تویی آن آفریده صبحِ آزادی،

اناالحق بر تو می زیبد،

و تا خود چرخ می چرخد،

بزن بانگِ اناالحق را...»

چه چیز برای من در نظر گرفته ای؟

 

به خدا گفتم : «چه چیز برای من در نظر گرفته ای؟»
خدا گفت: «آنچه تو بخواهی»
گفتم: « مثلا من تمام دنیا را می خواهم، می شود؟»
خدا خندید و گفت:« همه ی دنیا را برای تو خلق کرده ام»
گفتم : «خودت را..»
گفت: « تصاحب من کار سختی ست »
گفتم: « چرا؟ »
فرمود: « من از آنِ آن بنده ای هستم که در دنیا چیزی جز من ندارد»

بندگی

 

به خدا گفتم : «چقدر بخشنده ای؟»

خدا گفت: «بسبار ...»

گفتم : «پس آن آتش جهنم تو از چیست؟»

خدا گفت : «سعی کن با خودت هیزمی نیاوری»

گفتم : «چگونه ؟»

فرمود : «بندگی کن»

یادی از مرگ...

 

 
 

امروز کمی سکوت کنیم و فکر کنیم...

 

تا کی به هم تیکه و طعنه بزنیم؟

 

تا کی دل بشکنیم؟

 

تا کی حرام بخوریم؟

 

تا کی بدویم برای این دنیا؟

 

تا کی ظلم؟

 

تا کی بدی؟

 

تا کی افکار بد راجع به دیگران؟

 

تا کی حق گردنمون باشه؟

 

تا کی حسادت؟

 

تا کی قضاوت؟

 

تا کی قساوت؟

 

تا کی بد رفتاری؟

 

تا کی حلالیت نخواستن؟

 

تا کی برتری جویی؟

 

زمانش نرسیده بر گردیم؟

 

هنوز سیاهی

 

بدی

 

و...

 

بسه بسه

 

به خدا ما هم میمیریم...

 

 

رنج

 

""رنج بخشی از زندگی است و آموزنده است...

 

 اگر رنج نصیبمان نشود :

 

بهترین درسهای زندگی را نمی آموزیم.""

 

قدر بودن ها

 

 

كاش بودنها را قدر بدانیم

به خـــــدا قسم

نبودنها

همین نزدیكیهاست . . . !

 

 

 

چه کسی میگوید که گرانی شده است ؟؟؟

 

چه کسی میگوید که گرانی شده است ؟؟؟

دوره ی ارزانیست...!

دل ربودن ارزان...!

دل شکستن ارزان...!

دشمنی ها ارزان...!

چه شرافت ارزان...!

تن عریان ارزان...!

آبرو قیمت یک تکه نان...!

و دروغ از همه چیز ارزان تر...!

قیمت عشق چقدر کم شده است...!

کمتر از اب روان!

و چه تخفیف بزرگی خورده ست قیمت هر انسان...!!!