فیلسوفان معاصر در روحانیت شیعه (5): مهدی حائری یزدی- ره
فیلسوفان معاصر در روحانیت شیعه (5): مهدی حائری یزدی- ره
مهدی حائری یزدی، فرزند آیت الله شیخ عبدالکریم حائری، مؤسس حوزه علمیه قم،
در سال 1302 هجری شمسی در قم به دنیا آمد. پس از اتمام تحصیلات مقدماتی در
علوم دینی، همراه با آموختن فقه و اصول، به یادگیری حکمت و فلسفه پرداخت.
یکی از استادان برجسته او در فقه آیت الله بروجردی بود. حائری، فلسفه
اسلامی را نزد میرزامهدی آشتیانی، آیت الله سیداحمد خوانساری، سیفالله
ایسی و بیش از همه امام خمینی آموخت. وی شرح منظومه سبزواری و اسفار
ملاصدرا را به مدت بیش از ده سال نزد امام خمینی تحصیل کرد و به گواهی
آثارش، استادی مسلم در فلسفه اسلامی شد. وی میگوید: حدود بیست سال با امام
رابطه علمی داشت و حل مشکلاتش در فهم متون عرفانی را گاه از طریق مکاتبه
از امام دریافت میکرد. (جستارهای فلسفی، ص 482) حائری پس از اتمام دروس
سنتی در حوزه، به آمریکا رفت و فلسفه غرب را در دانشگاههای جرج تون،
میشیگان و تورنتو تحصیل کرد و پایاننامه دکتری خود را تحت عنوان اصول
معرفتشناسی در فلسفه اسلامی: علم حضوری (M. Haeri Yazdi, The Principle of
Epistemology in Islamic Philosophy: knowledge by presence) نوشت. وی
سالیانی چند نیز در دانشگاههای مختلف آمریکا و کانادا تدریس کرد. در سال
1357 به ایران بازگشت و چندی در تهران به تدریس فلسفه اسلامی و تطبیقی
پرداخت. حائری در سال 1378 درگذشت. برخی از کتب فلسفی او عبارتاند از:
علم کلی، کاوشهای عقل نظری، کاوشهای عقل عملی، هرم هستی، آگاهی و گواهی،
متافیزیک، التعلیقات علی تحفة الحکیم و حکمت و حکومت. آثاری نیز پس از
درگذشتش منتشر گردید که حاصل درسهای او در تهران بود. از جمله این آثار
میتوان از فلسفه تحلیلی، سفر نفس، نظریه شناخت در فلسفه اسلامی و جستارهای
فلسفی یاد کرد. وی مباحثاتی نیز با علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی
در زمینههای مابعد الطبیعی، منطقی و فلسفه سیاسی اسلام در قالب مکاتبه
داشته است که در برخی نشریات منتشر گردیده است. برجستهترین ویژگی مباحث
فلسفی حائری، تطبیقی بودن آن است و مهمترین سهم او در فلسفه اسلامی معاصر،
طرح فلسفه تطبیقی به صورت تخصصی است. هرچند در بین برخی از فلاسفه معاصر
در ایران نیز به مواردی از فلسفه تطبیقی برمیخوریم، اما بسیاری از این
فیلسوفان دسترسی مستقیم به فلسفه غرب نداشتند. حائری از آن رو که علاوه بر
تخصص در فلسفه اسلامی و علم اصول، به زبان انگلیسی و فلسفه جدید غرب تسلط
داشت، نخستین فیلسوف اسلامی است که فلسفه تطبیقی به معنای آکادمیک آن را پی
نهاد، گو اینکه فرصت کافی برای بسط و توسعه آن نیافت. حائری به رغم تسلط
بر فلسفه غرب، سخت به فلسفه اسلامی به ویژه فلسفه ملاصدرا وفادار بود و از
آموزههای آن دفاع میکرد. از نظر وی فلسفه غرب، به ویژه فلسفه تحلیلی، در
روششناسی پیشرفتهتر از فلسفه اسلامی است، اما از جهت محتوا و حل برخی
معضلات مهم فلسفی، فلسفه اسلامی بسیار موفقتر عمل کرده است. (جستارهای
فلسفی، ص 395 ـ 396) یکی از مزایای فلسفه اسلامی از نظر حائری، عدم
دوگانگی در تاریخ آن است. فلسفه اسلامی یک راه یکنواخت را تا سرحد کمال
پیموده است؛ بر خلاف فلسفه غرب که دچار گسیختگی شده است و به فلسفه کلاسیک و
جدید تقسیم میشود و تشتت آرا و انحرافات فکری در آن بسیار است. (جستارهای
فلسفی، ص 38 ـ 39) حائری هرچند نوآوریهایی نیز دارد، بیشتر مفسر فلسفه
اسلامی است تا فیلسوفی نوآور. البته تفسیری که او ارائه میدهد، اجتهادی و
به زبان روز و با مقایسه با فلسفه غرب است. با این همه او روش سنتی فلسفه
اسلامی را بر بسیاری از روشهای دیگر ترجیح میدهد. دامنه فلسفهورزی حائری
گسترده است و علاوه بر مابعد الطبیعه، معرفتشناسی و نفس، حوزههایی همچون
فلسفه اخلاق، حقوق و فلسفه سیاسی را هم پوشش میدهد. یکی از ویژگیهای
مباحث فلسفی او این است که او بسیار پایبند به چهارچوب منطقی است. از این
رو حضور منطق و براهین منطقی و اصطلاحات منطقی در مباحث او چشمگیر است. او
هم از منطق ارسطویی ـ سینوی پیروی میکند و آن را متین و استوار میداند و
هم از منطق جدید بهره میگیرد. تأثیر تفکر منطقی ابن سینا بر وی از سویی، و
فلسفه تحلیلی معاصر از سوی دیگر، در شیوه تفکر او محسوس است. به دلیل تسلط
بر هر دو سنت فلسفی، هم به تحلیل مفاهیم و نظریهها و هم به صور منطقی
استدلال توجه جدی دارد. هرچند از او اثر مستقلی در علم منطق سراغ نداریم،
آثار او نشان میدهد که او یک منطقدان برجسته است و آثارش آمیخته به
اصطلاحات و ظرایف منطقی است. همین ویژگی موجب شده است که نقلیات و ذوقیات
به تقریر او از مباحث فلسفی راهی نداشته باشد. از نظر حائری راه عرفان از
راه فلسفه جدا است. معرفت عرفانی از سنخ علم حضوری است و فلسفه از سنخ علم
حصولی؛ با روشهای متفاوت. (همان، ص 193)