اندر باب مکاشفات و کرامات و چله نشینی ها
.........و باز هم اندر باب
مکاشفات و کرامات و چله نشینی ها
در مورد انجام دستورالعمل ها و گفتن ذکرها و چله نشینی نیت فرد بسیار مهم است. اگر هدف از چله نشینی و انجام دادن توصیه ها این باشد که کرامتی حاصل شود و بتوان کار متفاوت و ویژه ای انجام داد و به هدفی غیر الهی رو آورد، این فکر و اقدام بسیار خطرناک است، زیرا به قول مرحوم حاج اسماعیل دولابی (رحمه الله) کشف و کراماتی که در مسیر رسیدن به حق روی می دهد، نقل و نبات راه هستند. آیت الله انصاری همدانی (رحمه الله) در مورد مکاشفات به گونه ای برخورد می کردند که شاگردان ایشان حتی جرات بیان مکاشفه ای را که برای شان روی داده بود نداشتند، چرا که ایشان معتقد بودند گاه حتی مکاشفه ها غیررحمانی و شیطانی است.
یکی از اساتید اخلاق در مورد توجه به حیله ها و اقدامات شیطان می فرمودند:
یکی از عالمان در حال نوشتن کتابی درباره وسوسه ها و حیله های شیطان، به قصد ترساندن و هوشیار گرداندن مردم در برابر شیطان بود. در همان زمان، عالم دیگری شیطان را در عالم رؤیا و یا مکاشفه می بیند و به او می گوید: «ای ملعون! فلان عالم در حال نوشتن کتابی در مورد توست و به زودی تو را در بین مردم معرفی و رسوا می کند.»
شیطان لبخند تمسخر آمیزی زده می گوید: «این کتاب را به دستور و وسوسه خود من می نویسد. من وسوسه اش کردم که تو عالم بزرگی هستی، ضد من کتاب بنویس و علم خودت را آشکار کن. او خودش نمی فهمد، اما حقیقت مطلب به رخ کشیدن و نمایش دادن علمش است.» که باید حقیقتاً عرض کنیم: «اللهم اعوذبک من همزات الشیاطین».
در جلسه ای که محضر یکی از شاگردان مرحوم آیت الله انصاری (رحمه الله) بودیم، ایشان می فرمودند: «عده ای در پی آنند که چیزی بشوند؛ در حالی که باید در پی آن باشیم که چیزی نشویم؛ باید از همین هستی خود نیز چشم بپوشیم تا به خدا برسیم.»
نقل می کردند: وقتی که از آقای انصاری همدانی (رحمه الله) می پرسیدند: چرا هر کاری می کنیم به جایی نمی رسیم؟! پاسخ می دادند: «معمول این است که به جایی نرسیم، اگر کسی به جایی برسد، خلاف قاعده و قانون است.»
عالم ربانی حاج آقا شوشتری ماجرایی را در این رابطه این چنین بیان می کردند: «زمانی فردی با من تماس گرفت و ذکر و توصیه ای خواست. من دستورالعمل اول را به او دادم، آن گاه گفت: اگر به این دستور عمل کنم، به چه مقامی می رسم، چه نتیجه ای می گیرم و چه اتفاقی برایم می افتد؟ دانستم که او تنها در پی آن است که با انجام ذکر و دستورالعمل غرور و منیتش را تقویت کند و آن را نردبانی برای رسیدن به اهداف مادی اش قرار دهد؛ از این رو به او گفتم: عجله نکنید! ان شاءالله بعدها نتیجه را به شما خواهم گفت و ادامه اذکار را به او ندادم.»
همچنین یکی از اساتید معظم ماجرای دیگری را در این رابطه بیان می کردند و می فرمودند: «یکی از افراد اهل معنی، روایت مشهوری را از پیامبر اکرم (ص) که اگر چهل روز عمل خالص کنید،
چشمه های حکمت از درونتان جاری می شود را خوانده بود و چهل روز به طور کامل به آن روایت عمل کرد، اما پس از چهل روز اتفاقی برایش نیفتاد و آن گونه که فکر می کرد، به حکمتی دست نیافت. تعجب کرد، سند روایت را بررسی کرد و دید روایت، سند محکمی دارد؛ از این رو نزد بزرگی رفت و دلیل عدم دستیابی به معرفت مورد نظرش را جویا شد. به او پاسخ دادند: «شما چهل روز به آن دستورات عمل کردید، اما نه برای خدا بلکه برای رسین به حکمت. هدف شما پدید آمدن چشمه حکمت در قلب تان بود آن هم برای خودتان. نه برای تقویت خدابینی و خداپرستی در وجودتان. از آن جا که تنها نیت فرد مهم است و نیت شما نیز غیرالهی بود به نتیجه مورد نظرتان دست نیافتید.»
از این مطالب بر می آید که حتی در مراقبه ها و چله نشینی ها باید مراقب نیت مان باشیم؛ قصدمان را الهی کنیم و برای رسیدن به او از خود و هستی مان گذشته، در راهش فنا شویم.
در مورد انجام دستورالعمل ها و گفتن ذکرها و چله نشینی نیت فرد بسیار مهم است. اگر هدف از چله نشینی و انجام دادن توصیه ها این باشد که کرامتی حاصل شود و بتوان کار متفاوت و ویژه ای انجام داد و به هدفی غیر الهی رو آورد، این فکر و اقدام بسیار خطرناک است، زیرا به قول مرحوم حاج اسماعیل دولابی (رحمه الله) کشف و کراماتی که در مسیر رسیدن به حق روی می دهد، نقل و نبات راه هستند. آیت الله انصاری همدانی (رحمه الله) در مورد مکاشفات به گونه ای برخورد می کردند که شاگردان ایشان حتی جرات بیان مکاشفه ای را که برای شان روی داده بود نداشتند، چرا که ایشان معتقد بودند گاه حتی مکاشفه ها غیررحمانی و شیطانی است.
یکی از اساتید اخلاق در مورد توجه به حیله ها و اقدامات شیطان می فرمودند:
یکی از عالمان در حال نوشتن کتابی درباره وسوسه ها و حیله های شیطان، به قصد ترساندن و هوشیار گرداندن مردم در برابر شیطان بود. در همان زمان، عالم دیگری شیطان را در عالم رؤیا و یا مکاشفه می بیند و به او می گوید: «ای ملعون! فلان عالم در حال نوشتن کتابی در مورد توست و به زودی تو را در بین مردم معرفی و رسوا می کند.»
شیطان لبخند تمسخر آمیزی زده می گوید: «این کتاب را به دستور و وسوسه خود من می نویسد. من وسوسه اش کردم که تو عالم بزرگی هستی، ضد من کتاب بنویس و علم خودت را آشکار کن. او خودش نمی فهمد، اما حقیقت مطلب به رخ کشیدن و نمایش دادن علمش است.» که باید حقیقتاً عرض کنیم: «اللهم اعوذبک من همزات الشیاطین».
در جلسه ای که محضر یکی از شاگردان مرحوم آیت الله انصاری (رحمه الله) بودیم، ایشان می فرمودند: «عده ای در پی آنند که چیزی بشوند؛ در حالی که باید در پی آن باشیم که چیزی نشویم؛ باید از همین هستی خود نیز چشم بپوشیم تا به خدا برسیم.»
نقل می کردند: وقتی که از آقای انصاری همدانی (رحمه الله) می پرسیدند: چرا هر کاری می کنیم به جایی نمی رسیم؟! پاسخ می دادند: «معمول این است که به جایی نرسیم، اگر کسی به جایی برسد، خلاف قاعده و قانون است.»
عالم ربانی حاج آقا شوشتری ماجرایی را در این رابطه این چنین بیان می کردند: «زمانی فردی با من تماس گرفت و ذکر و توصیه ای خواست. من دستورالعمل اول را به او دادم، آن گاه گفت: اگر به این دستور عمل کنم، به چه مقامی می رسم، چه نتیجه ای می گیرم و چه اتفاقی برایم می افتد؟ دانستم که او تنها در پی آن است که با انجام ذکر و دستورالعمل غرور و منیتش را تقویت کند و آن را نردبانی برای رسیدن به اهداف مادی اش قرار دهد؛ از این رو به او گفتم: عجله نکنید! ان شاءالله بعدها نتیجه را به شما خواهم گفت و ادامه اذکار را به او ندادم.»
همچنین یکی از اساتید معظم ماجرای دیگری را در این رابطه بیان می کردند و می فرمودند: «یکی از افراد اهل معنی، روایت مشهوری را از پیامبر اکرم (ص) که اگر چهل روز عمل خالص کنید،
چشمه های حکمت از درونتان جاری می شود را خوانده بود و چهل روز به طور کامل به آن روایت عمل کرد، اما پس از چهل روز اتفاقی برایش نیفتاد و آن گونه که فکر می کرد، به حکمتی دست نیافت. تعجب کرد، سند روایت را بررسی کرد و دید روایت، سند محکمی دارد؛ از این رو نزد بزرگی رفت و دلیل عدم دستیابی به معرفت مورد نظرش را جویا شد. به او پاسخ دادند: «شما چهل روز به آن دستورات عمل کردید، اما نه برای خدا بلکه برای رسین به حکمت. هدف شما پدید آمدن چشمه حکمت در قلب تان بود آن هم برای خودتان. نه برای تقویت خدابینی و خداپرستی در وجودتان. از آن جا که تنها نیت فرد مهم است و نیت شما نیز غیرالهی بود به نتیجه مورد نظرتان دست نیافتید.»
از این مطالب بر می آید که حتی در مراقبه ها و چله نشینی ها باید مراقب نیت مان باشیم؛ قصدمان را الهی کنیم و برای رسیدن به او از خود و هستی مان گذشته، در راهش فنا شویم.
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و چهارم دی ۱۳۹۲ ساعت 21:39 توسط ثنا
|