ابوابی در «معرفة الله» جل شأنه
معرفت خدا با معرفت ماسوى تفاوت دارد. معرفت جزئیات خارجى و كلیات منتزع از آن جزئیات، یك نحوه معرفت است و معرفت‏الله، باب دیگرى است؛ معرفت جزئیات به صورى است كه در ذهن حاصل مى‏شود. ولى صورت حاصله، نسبت به معرفت بارى تعالى، اوهام است و معرفت بارى تعالى نیست. معرفت كلیات هم به توسط توجه نفوس به كلیات منتزع به وسیله عقل است، و خداى تعالى از این حرف‏ها منزه است. معرفت بارى تعالى، به بصیرت قلبى و انوار عقلى و افاضات الهى و شهود قلبى است. این طریق معرفت‏الله است.
شاید هر ماسوى‏الله، نسبت به حق تعالى عنوان حاجبیت داشته باشد. لكن حجاب‏هایى كه طریق به وجود بارى تعالى هستند، مثل خلفاى الهى، حجب نورى هستند.
تزكیه و تهذیب نسبت به علوم الهى و معارف حقه، همان طلب است. طلب در علوم متعارف، حركت از وطن به مراكز علمى و حضور در جلسات بحث و تعلیم است؛ ولكن طلب در معرفت‏الله، حركت روحانى است، كه همان تزكیه و تهذیب است. با تزكیه و تهذیب، معرفت‏الله و معرفت نبوت و ولایت و علوم الهى حاصل مى‏شود. انبیا براى علوم الهى نیازمند به حركت مكانى نیستند. علمى كه نور یقذفه الله فى قلب من یشاء است، حركت مكانى نمى‏خواهد.(حدیث عنوان بصری از قول حضرت امام صادق(ع) که فرمود: «العلم نور یقذفه اللّه فی قلب من یشاء» علم نوری است که خدا در قلب هر کس که بخواهد می افکند.بحارالانوار، ج 70، ص 140، روایت 5.)
همه معارف و عبادات معراجى، از بركات حركت الهى و تخلق به اخلاق الله و تزكیه و تهذیب است. طلب در اینها حركت روحانى است، نه حركت مكانى. باید با دورى از بدى‏ها خودسازى كنند و با خوبى‏ها خود را بیارایند، تا به انوار عقلى و ایمانى و قلبى نایل شوند. با آن انوار، معرفت‏الله و معرفت به رسالت و نبوت حاصل مى‏شود.