برخی اصطلاحات عرفانی در ادبیان سالکان و عارفان (قسمت سوم)
در قسمت های گذشته از این وادی، بخشی از استعارات و اصطلاحات کنایی مورد استفاده عرفا و اهل سلوک در نظم و نثر عرفانی سلوک الی الله توسط شاعران و عارفان را برشمردیم. در ادامه شمار دیگری از این عبارات را مورد توجه قرار خواهیم داد:

«چنبر زُلف»=دائره عالَم هستی
«چهره »=تجلیّات حق بر سالک
«حال »=آنچه بدون اختیار بر قلب عارف وارد می شود
«حبیب»= حضرت محبوب، حق تعالی، از القاب رسول الله(ص)
«حرق»= تجلیّاتی که منجر به فنا و نیستی شود
«حرم »=مقام بی خودی و بی رنگی
«حریف »=همراه و معاشر سلوک
«حشویه »=کسانی که عنای به واجبات شرعیه ندارند
«حضور »= مقام وحدت
«حظیره قدس »=حظیرة القدس: مقام قدس
«حق الیقین »=مقام فنای بنده در حق و بقای به او
«حق و حقیقت »= ذات و صفات خداوند
«حقیقت محمدیه »= تعین اول ذات احدیت، مظهر اسم جامع الله (احد در میم احمد گشت ظاهر)
«حکیم ازلی »= ذات حق
«حلقه زلف »=مرتبه تفصیل و تعیّن
«حیاء»=از احوال مقربان الهی
«حیات »=منور شدن به نور الهی
«حیرت »=شگفتی از جلوه عالم معنا
«خال»= وحدت ذات مطلق، ظلمت معصیت در میان انوار طاعت
«خال سیاه »=خال مشکین؛ خال هندو: عالم غیب(به لطف خال و خط از عارفان ربودی دل)
«خام »=کسی که در بدایت سلوک است
«خانقاه»=محل جمع و ذکر و انس صوفیان
«خانه خَمّار»= مقام بی رنگی و قطع تعلقّات
«خرابات »=مقام خراب شدن اوصاف بشری و فنای وجود جسمانی
«خراباتی »=انسان عارف کامل
«خَر عیسی »=نفس امّاره؛ نفس سرکش
«خرقه »=جامه صوفیان که از دست پیر بستانند
«خضر »=پیر کامل و مکمل
«خط سیاه» =عالم غیب الغیب
«خُلّت »=کثرت مودت حق در وجود سالک
«خَلعت »=لطف الهی به سالک
«خم ابرو »=دقایق صفات جمال؛ انتهای توحید صفاتی و ابتدای توحید ذاتی
«خَمّار »=پیر کامل؛ شیخ و اصل؛ حق تعالی
«خُم خانه »=دل عارف کامل
«خواطر »=القائات قلبی عرفا که صورت کلام و خطاب دارند
«خورشید عیان »=تجلّی ذات احدیّت
« خوف» =از منازل و مقامات طریقت
«درد بی درمان »=عشق الهی
«دُرد کش »=عارف کامل
«دیدار »=رؤیت حق به چشم دل؛ ملاقات مُرید و مراد به چشم سر یا سّر
«دیر مُغان »= مجلس عرفا و متصوفه
« ذوق»=چشیدن لذات تجلیّآت و مکاشفات
«رُخ »= تجلیّات محض، مظهر حُسن ذاتی و تجلیّات جمالی
«ردا »=ظهور صفات حق بر عبد
«رطل »=جام می عشق الهی
«رعد »=استماع صدای غیب در دل مُقَّرب
«روح القدس »=نفس رحمای
«روع »= روح انسانی به اعتبار خوف
«رهبت »=ترس زاهدان
«ریاضت »=تمرین و آماده ساختن روح برای اشراق روح معرفت


به نقل از: «عبدالرحیم گواهی، عذر تقصیر به پیشگاه عرفان و تصوف اسلامی، صص 79-80.»