فیلسوفان معاصر در روحانیت شیعه (11): آیت الله عبدالله جوادی آملی
فیلسوفان معاصر در روحانیت شیعه (11): آیت الله عبدالله جوادی آملی
آیت الله عبدالله جوادی آملی(دامت برکاته) در 1312 شمسی در آمل متولد شد.
پس از اتمام دوره ابتدایی مدارس دولتی، دروس مقدماتی و سطوح علوم اسلامی را
تا سال 1329 در مدرسه علوم دینی آمل آموزش دید. سپس عازم تهران شد و در
مدرسه مروی سکونت گزید. در تهران نزد استادان برجسته آن زمان، سطوح عالی
علوم دینی (فقه، اصول، فلسفه و عرفان) را فراگرفت. برخی از استادان او در
علوم عقلی عبارتاند از: آیت الله ابوالحسن شعرانی، محییالدین الهی
قمشهای، محمدتقی آملی و محمدحسین فاضل تونی. در سال 1334 شمسی به قم
مهاجرت کرد و در مدرسه حجتیه اقامت گزید و از دروس فقه و اصول استادان آن
زمان، همچون آیت الله محقق داماد، آیت الله بروجردی، آیت الله میرزاهاشم
آملی و امام خمینی استفاده کرد. وی همچنین مدتی طولانی از محضر علامه
طباطبایی در زمینههای فلسفه، عرفان و تفسیر بهره برد. ایشان تحت تأثیر
امام خمینی، پیش از انقلاب و پس از انقلاب در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی و
تبلیغی مشارکت فعال داشته است. گفتنی است که آیت الله جوادی آملی، حامل
نامه تاریخی امام خمینی به گورباچف، آخرین رهبر شوروی کمونیستی بود. تدریس
متون فلسفی از بدایة الحکمه علامه طباطبایی تا کتاب الشفاء ابن سینا و
اسفار اربعه ملاصدرا، و متون عرفانی از تمهید القواعد ابن ترکه تا فصوص
الحکم ابن عربی، از دیگر فعالیتهای او بوده است. آثار منتشر شده آیت الله
جوادی در فلسفه و عرفان اسلامی بسیار است. رحیق مختوم عنوان شرح او بر
اسفار ملاصدرا است و تحریر تمهید القواعد، شرحی است بر تمهید القواعد که
بازنویسی درسهای ایشان است. آیت الله جوادی، همچون و به پیروی از استادش،
علامه طباطبایی نسبت به تفسیر قرآن کریم اهتمام ویژهای دارد و بزرگترین
حلقه درس تفسیر قرآن در حوزه علمیه از آن او است. در این درس، استاد جوادی
از همه اندوختههای علمی خود، از حدیث و فقه و علوم قرآن گرفته تا ادب و
کلام و عرفان و فلسفه، بهره میگیرد تا مخاطب را به فهم کلام الهی نزدیک
سازد. درسهای تفسیر استاد جوادی با عنوان تفسیر تسنیم در حال انتشار است.
تاکنون بیست و یک جلد از تفسیر تسنیم و هفده جلد تفسیر موضوعی ایشان بر
قرآن کریم انتشار یافته است. او نیز همچون دیگر حکیمانِ حکمت متعالیه، به
هماهنگی فلسفه، قرآن و عرفان، یا عقل و نقل و کشف پایبند است و خود مدرس
حکمت، محقق عرفان و مفسر قرآن است و رسوخ و تضلعش در هر سه رشته، مورد
اتفاق خاص و عام. تقریر نیرومند و همدلانه او با ابن عربی و ملاصدرا، محفل
درس او را جاذبهای ویژه داده است.
توغل در مباحث حکمت متعالیه و عرفان نظری و تفسیر قرآن، این حکیم متأله را
از توجه به پرسشها و مسائل دنیای جدید بیگانه نساخته است؛ بلکه ایشان با
استفاده از آن مبانی درباره برخی مسائل نو نیز به اندیشهورزی و پاسخگویی
پرداخته است. مباحثی چون دیدگاه اسلام درباره محیط زیست، مسئله زن، اخلاق
حکومتی و نسبت عقل و وحی و علم و دین در این مقوله میگنجند.
اهتمام استاد جوادی به فلسفه و عرفان و تفسیر و کوشش در جمع بین برهان و
عرفان قرآن، مبنایی معرفتشناختی و مابعد الطبیعی دارد. اساسا حکمت متعالیه
صدرایی چیزی جز جمع بین این سه نوع معرفت نیست. از نظر حکیم متأله، هر یک
از این سه نوع معرفت راه متقن و معتبر برای وصول به حقیقت است؛ اما کمال
معرفت در جمع بین آنها است. البته این بدین معنا نیست که این سه نوع معرفت
از ارزش یکسانی برخوردارند، بلکه معرفت ناب و مصون از خطا را تنها باید از
وحی طلب کرد و تفکر فلسفی و ریاضت عرفانی ـ گرچه فی الجمله ما را به حقیقت
میرسانند ـ در افراد غیرمعصوم مصون از خطا نیستند. از این رو برهان و
عرفان در نهایت باید به قرآن و عترت عرضه شود. حکمت متعالیه صرف دانستن
مجموع معارف مختلف نیست. چنین نیست که شخصی با دانستن فلسفه و کلام و عرفان
و دیگر معارف متکثر به حکمت متعالیه برسد؛ بلکه حکمت متعالیه معرفت واحد و
بسیطی است که معارف دیگر را به نحو عالیتری دربر دارد؛ آنچنانکه مطلق در
عین وحدت، کثرات مقید را دربر دارد. (رحیق مختوم: شرح حکمت متعالیه، ج1،
قسمت 1، ص 20) از نظر ایشان نه تنها حکمت و اندیشه متعالی از جمع بین این
سه منبع حاصل میشود، بلکه وجود و شخصیت شخص حکیم نیز در پرتو این سه منبع
نور شکل میگیرد. روش کسب این حکمت نیز به این طریق است که شخص با استفاده
از تفکر نظری برهانی و ریاضت مشروع عرفانی و عرضه آنها به وحی قرآنی ـ و
تفسیر آن در کلام معصوم ـ و زیست وحیانی، به معرفت ناب و تحول جوهری وجودی
که جامع علم و عمل است، میرسد و بدینسان به حکمت متعالیه نایل میشود.
(همان، پیشگفتار شارح، فصل اول و دوم) یکی از آثار این نوع حکمت، این است
که دستاورد آن، هم برای فیلسوف منطقی، هم برای عارف اهل کشف و هم برای عالم
متعهد به نقل وحیانی، پذیرفتنی و حجت است. (همان، ص 19)