«غفلت دل در نماز»به بیان ابوحامد محمد غزّالی


ابو حامد محمد غزالى گوید: «غفلت دل در نماز از دو سبب بود: یكى از ظاهر بود و یكى از باطن .اول - آنچه ظاهر بود آن باشد كه جایى كند كه چیزى مى بیند یا مى شنود كه دل بدان مشغول مى باشد و دل تبع چشم و گوش بود. علاج وى آن بود كه نماز جایى كند كه هیچ آواز نشنود و اگر جایى تاریك بود بهتر باشد تا چشم بر هم نهد، و بیشتر عابدان عبادت را خانه ساخته باشند، تاریك ، كه در جاى فراخ دل پراكنده تر باشد.
دوم - سبب دوم از باطن بود و آن اندیشه و خاطر پراكنده بود و این دشوارتر است .
چون پیش از نماز ذكر حق تعالى بر دل غالب نبود، در نماز حاضر نیاید و اندیشه كه به دل راه یافت بدانكه در نماز دل خالى نشود، هر كه نماز خواهد با حضور دل ، باید كه بیرون نماز دل را علاج كرده باشد و خالى كرده باشد، و این بدان بود كه مشغله هاى دنیا از خود دور كرده باشد به قدر حاجت از دنیا قناعت كند و مقصود وى نیز از آن قدر فراغت عبادت بود. چون چنین نبود دل حاضر نبود. الاّ در بعضى از نماز، باید كه در نوافل مى افزاید و دل حاضر مى كند تا بقدر چهار ركعت دل حاضر شود كه نوافل جبران فرایض ‍ است.»   به نقل از: «ابو حامد محمد غزالى ، كیمیاى سعادت ،  ص 147.»