تزلزل متكلمین در مساله جبر و اختیار و سایر معارف از چیست؟
تزلزل متكلمین در مساله جبر و اختیار و سایر معارف از چیست؟
متن (و قال أیضاً: «كما أنَّ صورتك تُثنی علی روحك، كذا صورة العالم تسبح
بحمده و لكن لاتفقهوه تسبیحهم»). شرح: تثنی علی روحك یعنی صورت تو منعطف
به روح تو شده است یعنی صورت تو مرآت روح توست و درست در مقابل روح است
یعنی تثنیه است و اشعات روح كاملاً به صورت و جسم وارد میشود. صورت عالم
نیز كاملاً منعطف به طرف الله تبارك و تعالی است و عالم عین الله است و در
ثنای الله است و چون اول تسبیحكننده خود الله است این عالم نیز به تبعیت
از خود الله تسبیحكننده است و اینها خیلی مهم هستند. بسیاری بحث میشود
كه چطور میشود كه انسان مختار میشود در حالی كه همه چیز در علم ذاتی الله
هست؟ مشكل اینجاست كه شخص متكلم و كلامی میخواهد از این طرف به آن طرف
برود و مسأله را حل كند كه به جایی نمیرسد و جواب این است كه الله تبارك و
تعالی مختار است و چون این عالم نیز تجلی الله است پس این عالم نیز مختار
نیست و قرار نیست گفته شود چون من سمیع و علیم هستم پس الله نیز چنین است
بكه چون الله سمیع و علیم است ما هم هستیم. متن (و قال أیضاً: «العالم
صورة الحق، و هو روح العالم المدبر له، فهو الإنسان الكبیر»). شرح: و روح
عالم است كه عالم را تدبیر میكند و روح عالم همان انسان كبیر است و حضرت
امیر (ع) میفرماید: فكر نكن كه تو یك جسم صغیر هستی و در حقیقت عالم بزرگی
در تو خوابیده است و فی الحقیقه عالم كبیر تویی نه این عالم. در كتب
عرفانی، عرفا تنظیر كردهاند و انسان را عالم صغیر گفتهاند و هر جزئی از
عالم را تشبیه كردهاند به جزئی از بدن انسان با مقیاس كوچكتر، در حالی كه
اینها همه حرفند ولی كمی كه پیشرفت شد مشاهده میشود كه روح عالم من هستم
و لولا الحجة لساخة الأرض بأهلها هم یعنی همین، و من هستم كه عالم هستم و
(ربّنا ما خلقت هذا باطلا) عالم در احاطه من است فلذا احاط به است نه احاط
علی، و من مثل خمیربازی عالم را بازی میدهم و دست خود را میگیرم اشاره
میکنم ماه از وسط نصف میشود و یا نگاه به نیل میکنم و یک ضربه به نیل
میزنم و از وسط باز میشود و بسته میشود. اینها مطالبی هستند که اگر
خوانده نشوند و فهمیده نشود مشکل میشود و به قول بزرگواری كه میفرماید:
این همه که إشکال میبینی به قیامت و معراج میكنند، لااقل یکی دو بار قیامت
خود را ببین و معراج برو بعد بیا به معراج اشکال کن.