نگاهی به مکائد شیطان دشمن آشکار و همیشگی بنی آدم
در روایتی آمده است: یکی از روزها که حضرت موسی (ع) در حال مناجات با حضرت حق بود، شیطان به شدت نزدیکی آن جناب به خدا حسد ورزید و تصمیم گرفت حضرت موسی (ع) را از مناجات باز دارد، اما حضرت موسی (ع) غرق در توجه و یاد خدا بود و اطرافش را ملائکه فرا گرفته بودند؛ از این رو شیطان چاره ای ندید جز آن که به فریب روی آورد. او زمین را شکافت و از زیر پای موسی (ع) آشکار شد. موسی (ع) تعجب کرد و گفت: «چرا این جا آمده ای؟ زود دور شو.» شیطان پاسخ داد: «آمده ام تا نگذارم مناجات کنی.» موسی جواب داد: «هرگز به مقصودت نخواهی رسید.» شیطان گفت: «ولی من به مقصودم رسیدم، زیرا تو هم اکنون به جای مناجات با خدا، با من سخن می گویی. همین قدر هم از سوی تو برای من کافی است.»
بله! شیطان این قدر طمع در مورد بنی آدم دارد که اگر بشود حتی یک آن، ما را به خود متوجه کند و از خدا غافل نماید.
در همین رابطه، آقای اسلامیه نقل می کردند: آقای فاطمی (رحمه الله) برایم تعریف کردند: «شبی بعد از نماز شب، حال عجیبی پیدا کردم و ارتباط خوبی با حضرت حق یافتم، در حال مناجات بودم که متوجه سر و صدایی شدم؛ تعدادی از شیاطین جن بودند که در اتاق مجاور سر و صدا می کردند تا مانع راز و نیاز من شوند. می شنیدم که هلهله می کنند، می خندند و می گویند: «او هم می خواهد آدم شود! ولی ما نمی گذاریم». سخن شان را که شنیدم، لعن شان کردم و بلند گفتم: «به کوری چشم دشمنان و شیاطین، آدم هم می شوم.» راز و نیازم را قطع نکردم و حال بهتری پیدا کردم.»


به نقل از : « محمد لک علی آبادی، دلشدگان، شرح حال و کرامات اولیای الهی»


« توجه داشته باشیم که در چنین مواقعی بهترین راه پسندیده، لعنت بر شیطان و تکرار ذکر «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم» است و باید مراقب بود که زبان را به فحش و ناسزا نگشاییم...........»