حرفم به نام حضرت مولا (ع)شروع شد

همراه نام حضرت زهرا شروع شد

این نام فاطمه و علی یک نشانه است

خلق تمام عالم از اینها شروع شد

زهرا چو ریخت آب ، علی هم زده گلش

اینگونه خلق آدم و حوا شروع شد

حیدر میان معرکه بر سوی دشمنان

سر بند فاطمه زد و غوغا شروع شد

مولا کرم نما سرمان را قبول کن

عشق حسینت از سر ماها شروع شد

حیدر و فاطمه پدر و مادر منند

انها دلیل خلقت بال و پر منند

باز آمدی و صفحه دفتر گرفته ای

مصرع به مصرع از دل من پر گرفته ای

مدیون یک نگاه توأم شاه لافتی

ذکر علی از این دل پرپر گرفته ای

کتمان نمی شود کرمت حیدر نبرد

حتی تو دست از در خیبر گرفته ای

با ضربه ای که بر سر مرحب زدی علی

جائی میان قلب پیمبر گرفته ای

مرحب برای قلعه خیبر بزرگ بود

اما تو جان از پشه کمتر گرفته ای

ای تکسوار غزوه خیبر علی علی

نامت شکسته صد صف لشکر علی علی

وصفت فراتر است از این حرف های من

از این همه سخن و از این هوی و های من

نامت مرا به خاک جنونم کشانده است

آخر ببین چگونه شده ماجرای من

تقصیر توست گر بشوم کافرت علی

ترسیدم و نگفتم:«هستی خدای من»

این سر به روی این تنم آقا اضافی است

این سر فدای تیغ شما مقتدای من

دشمن همین که نام یدالله را شنید

فریاد زد که میزند او دست و پای من

این دشمنان ببین چه به صف ایستاده اند

از ترس لافتای نجف ایستاده اند

من دور از این دیار زمینگیر می شوم

هر لحظه بیشتر به تو پاگیر می شوم

هر حرکت زمین و زمان با اشاره ات

من هم طلسم حرکت تقدیر می شوم

کور است هرکه منصبتان را ندیده است

بر چشم دشمنان شما تیر می شوم

گویم به عالم این یل خیبر شکن علی ست

تکرار می شوم و فراگیر می شوم

یا والی الولی خدا شیر کردگار

با ذکر حیدر است چنین شیر می شوم

مائیم اهل عشق و جنون یا علی مدد

مائیم اهل لطمه و خون یا علی مدد

اذن شهادت شهدا را تو میدهی

راه رسیدن به خدا را تو میدهی

بابا برای زخم دل بچه های خود

مرهم بهانه است شفا را تو میدهی

آقا تری تو از همه کس می شناسمت

انگشتری دست گدا را تو میدهی

ما خوب می شویم آقا به خدا بگو

اذن فرج به مهدی(عج) مارا تو میدهی؟

من یک مزاحمم به در خانه ات ولی

گفتند اذن کرببلا را تو میدهی

بابای شیعیان جهان شاه عالمین

بابای مهربان حسن،زینب و 

الهم عجل لولیک الفرج