هنگامه ای غریب
و زمین نه جا ی ماندن که گذرگاه است...
گُذاری از نَفس تا رضوان حق!
•
یاران شتاب کنید...
بنگرید حیرت عقل و عشق را...
به نظاره بنشینید حیرت عقل و جرأت عشق را...
راحلان طریق عشق می دانند که ماندن نیز در رفتن است.
•
قافله عشق در سفر تاریخ است...
نومید مشو که تو را نیز عــــــ ا شــــــ و ر ا ئیست و کـــــ ر ب لـــــ ا ئی....
تشنه ی خون تو...
پای اراده بُگشا...
از دلبستگی هایت هجرت کن؛
به کهف الحصین لازمان و لامکان ولایت ملحق شو.
•
قافله در راه است؛
می گویند که گناهکاران را نمی پذیرند؛
آری!!!
اما پشیمانان را ...
پ.ن:
بار الها!
واماندگان هجرت سرخ خورشید را به افق خونین عاشورائیان برسان و به شهادت در پای رکاب مقتدایشان عافیت بخش.
...تا خدا هست، می توان شهید شد
شهادت نصیبتون ...
+ نوشته شده در پنجشنبه چهاردهم دی ۱۳۹۱ ساعت 22:7 توسط ثنا
|