صمیمیتی که میان زن وشوهرپیدامی شود ، هیچ وقت میان دومرد ودوزن ، هرقدرهم که دوست ونزدیک باشند ، پیدانخواهد شد .

ساختمان طبیعی زن ومرد (زن وشوهر) چنین اقتضا دارد که تدریجاً آن دویکی شوند .

 غربیان ساختمان طبیعی مرد را أکتیو وساختمان طبیعی زن را پاسیو گفته اند ، ولی تعبیرمودبانه ترآن است که سرشت مرد (طالب بودن ) وطبیعت زن ( مطلوب بودن ) است .

اگرآثارطالب بودن ازمرد گرفته شود ، اوتبدیل به زن نخواهد شد بلکه موجود سومی خواهد شد که زن به ندرت می تواند بااوخوبگیرد ویکی شود .

واگرلوازم مطلوبیت نیزاززن گرفته شود ، اوتبدیل به مرد نخواهدشدبلکه به موجود چهارمی تبدیل خواهد شد که به ندرت مرد بااوخوبگیرد ویکی شود .

 چند خاصیت روانی برمطلوب شدن زن می افزاید . اگراین خاصیت ها درزنی یافت شود ، محال است که شوهرش از اوجداگردد واگرنباشد ، زندگی مردبااوبسیاردشواربه نظرمی رسد ، هرچنددرزیبایی بی مانندباشد .

این خاصیت ها به قدری درمطلوب شدن زن ، موثروحساس می باشدکه صددرصدفقدان زیبایی را جبران می کند . بیچاره وبدبخت زنی است که ازآنهامحروم باشد .

1- شرم وحیا : خاصیتی روانی است ، اگرزنی حیا نداشته باشد مطلوب نخواهد بود

 2- مهربانی : خاصیت روانی دیگراست وزن بدون آن مطلوب نیست

 3- عفت : خاصیت دیگری است که زن رابالا می برد ومطلوب بودن اورا بیشترمی کند .

زنی که این سه خصلت را داشته باشد ، نزد زن ومرد عزیزومحترم خواهد بود .

 حیای زن :

مرد متجاوزرا سرجای خود می نشاند ووی را ازپلیدی به سوی پاکی راهنمایی می کند . بعضی مرد ها دوست دارند با زنهاهم صحبت شوند .حیای زن سدّ محکمی می شود ودفع کننده است ولوناراحت شود . بعضی زنها فکرمی کنند اگرباصحبت اوصحبت نکنند ودرمقابل شوخی اوشوخی نکنند واگرباخنده ی اونخندندواگربااظهارمحبت اواظهارمحبت نکنند به ذوق اومی زنند وناراحت می شود !! پس کی وکجا باید این حدودالهی رعایت شوند ؟!

حدود را باید رعایت کند ، اگراینگونه ادامه پیداکنند بعد چه می شود ؟ مگرتمام می شود ؟ خیرهمینطورادامه پیدامی کند .

اگرازهمان اول دفع کند وحیای اومانعش شود ممکن است ابتداناراحت شود ولی درنظرش آن زن بسیاربزرگ وباعزت وصاحب شأن ومقام خواهد بود .

مهربانی زن :

زن مهربان خواسته یاناخواسته مهرش دردل خانواده اش جامی گیرد ، هیچ گاه چنین زنی ازشوهر، ازپدروازفرزند بی مهری نمی بیند .همه را اسیرمهرخود می کند .

عفت زن :

عفت دروجود زن گوهردرخشنده ای است که به اوجلوه ی خاصی می دهد . زنی که فاقد عفت است اگردارای همه ی زیبایی ها وکمالات باشد ، شخصیت اوجلواه ای نخواهد داشت .

مگراینکه هم زن وهم مرد هر دو ازارزش افتاده باشند ونوع زندگیشان درمسیردیگری افتاده باشد .

عفت : قدرت برخورداری ومبارزه با گناه وجلوگیری ازآلوده شدن است وبالاترین فضیلت است .

عفت (خودداری ازگناه ) و تمایل به گناه دوصفتی هستند دروجود هرانسانی ( فألهمها فجورها وتقواها ) هرطرف هراندازه نیرومند گردد طرف دیگری ضعیف می شود .

امام علی (ع) می فرماید :

« طهروا انفسکم من دنس الشهوات تُدرکوارفیع الدرجات »

خودتان را ازکثیفی شهوات پاک کنید ، تادرجات رفیع را درک کنید .

اگرکسی شهوت خود را کنترل کند درهای آسمان به رویش بازمی شود.

ازپیامبراکرم(ص) نقل شده است که می فرماید :

« من عشق فکتم وعفّ غفرالله له وأدخله الجنّه »

کسی که عاشق شود وعفّت نشان دهد وعشق را پنهان دارد خداوند اورا می آمرزد وبه بهشت داخل می کند وهمچنین فرمود :

« من عشق فکتم وعفّ وصبر فمات مات شهیدا ودخل الجنّه »

کسی که عاشق شود وعفت نشان دهد وعشق را پنهان دارد وبمیرداجر شهید را دارد وداخل بهشت می شود

امام علی (ع) فرمود:

« ماالمجاهدالشهیدفی سبیل الله بأعظم اجراً ممن قدرفعفّ

لکادالعفیف أن یکون ملکاً من الملائکه »

مجاهد شهیددرراه خداپاداشش بیشترازکسی نیست که قدرت برگناه داشته ولی خودداری نموده . چنین انسان باعفتی نزدیک است فرشته ای ازفرشتگان باشد .

هریک ازاعضاء وجوارح انسان عفتی ویژه دارد .

عفت دست : خودداری ازدزدی ، قلدری وهرکارناپسندی که می تواند انجام دهد

عفت زبان : پرهیزازدروغ ، بدگویی ، غیبت ، تهمت و...

عفت شکم : پرهیزازاسراف درخوردن وعدم استفاده ازلقمه ی حرام وشبهه ناک

عفت چشم : خودداری ازنگاه به نامحرم ، مکروه وحتی بیهوده و...

ممکن است کسی عفت عضوی راداشته باشد وفاقد عفت عضوی دیگرباشد ، فرد شایسته کسی است که عفت تمام اعضاء را داشته باشد .

ازنظرروانشناسی ، چشم وگوش دریچه های روانند که خوبی ها وبدی ها ازراه آن دو وارد می شوند .وموقعیت چشم بسیارحساس تر است .

پیامبراکرم(ص) می فرماید :

« لکل عضومن ابنِ آدم حظّ من الزنا »

برای هرعضوی ازاعضاء آدمی بهره ای اززناست

فالعین زناه النظر – زنای چشم ها نگریستن به حرام است

واللسان زناه الکلام – وزنای زبان سخن گفتن به حرام است

والاذنان زناهما السمع- وزنای گوش ها شنیدن های حرام است

والیدان زناهما البطش – وزنای دست تعدی نمودن به حرام است

والرّجلان زناهما المشی – وزنای پاها رفتن درمسیر حرام است ........

فی الجهل قبل الموت موت لاهله واجسامهم قبل القبورقبور

وارواحهم فی وحشه من جسومهم ولیس لهم حتی النشور نشور