دل نوشته در رثای هفتمین اختر تابناک امامت و ولایت، امام موسی کاظم ع
دل نوشته در رثای هفتمین اختر تابناک امامت و ولایت، امام موسی کاظم(ع)
فدایت ای امام موسی الکاظم که صبر و حلمت حتی اشک دانه های زنجیر را هم درآورده بود به قربان تو عالم و آدم که یک سجده ی " یا رب یا رب یا رب یا رب یا رب .... " ات نگاهدارنده ممکنات و رزاق کائنات و زینت عالم ناسوت بود آن هم نه بر سر سجاده در حجره بلکه در سیاهچالهای کافران. ای ولی خدا .. ای خلیفه خدا .. ای حجت خدا .. که اولیای خدا سر بر ضریح ات که دیواره ی عرش الرحمن است می گذاشتند و اسرار مگو با شما نجوا می کردند و دادند و گرفتند و شنیدند و دیدند و بوئیدند و چشیدند و بردند و ......... یا عبد الصالح ! ای جگرگوشه ی حضرت زهرای شکسته پهلو که وقتی پیکر مطهرت را از زندان بیرون می بردند سرت به دیوارها گرفت و زخمی شد ...می گویند ساق پایت را شکسته اند ...می گویند در خاک فرو برده اندت ...می گویند غلامان سیاه رو بدن پاکت را برداشتنه اند و روی یک تخته پاره در حالی که هنوز غل و زنجیر بر دست و پا و گردنت بود بدون رعایت حرمت شما و حرمت مادرت فاطمه بیرون برده اند و روی پل بغداد رها کرده اند ...می گویند ...چه بگویم...اما همین یکی را بگذار بگویم ای موسی بن جعفر .. ای پدر امام رضا ... ای پدر حضرت معصومه بگذار همین را بگویم که ...می گویند وقتی می خواستند بدنت را از زندان بیرون ببرند روی عبایت رد پاهایی دیده شده است .......