در باب گریه کردن
در باب گریه کردن

اگر دیدی كسی گریه نمیكند، معلوم است شقاوت دارد. آخر بعضی كسی را مسخره میكنند و میگویند تا حرفی میشود فوراً گریه میكند، مثل بچه ها، مثل زنها و. . . خوب مگر بد است آدم مثل زنها باشد؟ خوب است انسان مثل بچهها باشد و زود گریهاش بگیرد. اینكه میگویند گریه بد است. گریه در برابر دشمن بد است. اما در ترحم و امثالش خوب است كه انسان زود گریه كند.
امیرالمؤمنین كه در خیبر را با یك دست كند، كسی كه جرأتش در
جبهه همه را متحیر میساخت، مثل زن گریه میكرد. مثل كودك گریه میكرد. گریه شرف و
كمال است. اگر كسی گریه نمیكند، قساوت قلب دارد. پیامبر فرمود: یا علی! «مِنَ
الشَّقَاءِ جُمُودُ الْعَیْنِ» اگر كسی گریه نمیكند شقاوت دارد. شقاوت چطور پیدا
میشود؟ گناه كه زیاد شد، انسان شقاوت پیدامی كند. انسان دفعه اول كه گناه میكند،
ناراحت است. گاهی خواب از سرش میپرد. مرتب در فكر است كه من چه غلطی كردم. این چه
گناهی بود؟ چرا چنین شد؟ حیف بودم. خلیفه خدا بودم. حزب اللهی بودم. مسلمان بودم.
تو شیعه امیر المومنین(علیه السلام) بودی. بعد گناه طوری میشود كه اصلاً برایش
عادی میشود. خدای نكرده كار به جایی میرسد كه دیگر از گناه لذت هم میبرد و اینها
خطراتی است كه برای انسان پیش میآید.
اصل گریه مقدس است اما
ببینیم خدا در قرآن گریه را تعریف كرده یا نه! در سوره مریم قرآن از افرادی كه در
حال گریه سجده میكنند، تعریف میكند. «إِذا تُتْلى عَلَیْهِمْ آیاتُ الرَّحْمنِ
خَرُّوا سُجَّداً وَ بُكِیًّا»(مریم/58) در این آیه قرآن میگوید، افرادی آدمهای
خوبی هستند، تا آیات قرآن را میشنوند به سجده میافتند و اشك میریزند. در سوره
اسراء باز تعریف میكند و میگوید یك سری افرادی هستند كه «وَ یَخِرُّونَ
لِلْأَذْقانِ یَبْكُونَ وَ یَزیدُهُمْ خُشُوعاً»(اسراء/109) افرادی هستند که اهل
گریه هستند.
ما خلبانی داشتیم كه شهید شد. سلام و صلوات خدا بر او باد. یك
خلبان شهید كه در گردان خلبانان بود. ایشان دعای ندبه را نوار كرده بود و ضبط را
میگذاشت و به سجده میرفت و دعای كمیل را در حال سجده میخواند و بسیار گریه
میكرد. آدمهایی بودند كه روز شیر بودند و شب عارف و زاهد. به هر حال امام صادق
فرمود: بهترین حالات انسان، حالتی است كه در سجده گریه كند.
امام سجاد وقتی نزدیک ماه رمضان میشد از ماه شعبان شروع به
آماده كردن خود میكرد. آدم باید آماده شود. شما خلبانها را كه دیده اید، هواپیما
یك مرتبه نمیتواند بلند شود، بر عکس هلی كوپتر یك مرتبه بلند میشود. هواپیما باید
یك مقداری در این خیابانهای فرودگاه، در آن باند حركت كند تا آماده پرواز شود و ما
هم اگر بخواهیم ماه رمضان پرواز كنیم باید از ماه شعبان مقداری در باند فرودگاه
حركت كنیم. نماز هم همینطور است. نمازی هم كه یك مرتبه «الله اكبر» بگویی، منظورم
همین نمازی است كه ما میخوانیم. اگر خواستیم در نماز پرواز داشته باشیم، باید اول
كمی در باند حركت كنیم. اذان، اقامه، بعد كمی تأمل «یَا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاكَ
الْمُسِیءُ وَ قَدْ أَمَرْتَ الْمُحْسِنَ أَنْ یَتَجَاوَزَ عَنِ الْمُسِیءِ وَ
أَنْتَ الْمُحْسِنُ وَ أَنَا الْمُسِیءُ»(البلدالأمین، ص6)
خدایا یك مجرم و یك بی نهایت كوچك به تو رو میكند و در خانه بی
نهایت میآید. ذلیلی در خانه عزیزی میآید. ضعیفی در خانه قوی میآید. جاهلی در
خانه عالمی. كمی آمادگی و بعد باید گفت: «الله اكبر». بعد پرواز میكنیم. اینكه
نمازهای ما پرواز ندارد برای این است که یك مرتبه بلند میشویم و یك مرتبه هم سقوط
میكنیم. اگر خواستیم پروازكنیم، باید مقداری هم حركت كنیم. خلبان در باند فرودگاه
یك مرتبه خاموش نمیكند. همه مسافران پیاده میشوند ولی خود خلبان مینشیند. موتور
هواپیما بعد از نشستن هم باید مدتی روشن باشد. ما نباید بگوییم: «السَّلَامُ
عَلَیْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ» برخیزیم و برویم. كجا رفتی؟ بایست،
باید كمی موتور روشن باشد. تعقیبی، دعایی، ذكری، وردی و. . .
ماه
رجب و شعبان، ماه آمادگی است. چطور بچه مدرسه ایها اول برای مقدمه دبستان به آمادگی
میروند؟ ماه شعبان ماه آمادگی برای ماه رمضان است. اگر نباشد خانمها، خانه تكانی
كنند، انبارها، انبار گردانی كنند. بازاریها سرمایه گذاری كنند، اگر بناست آدم شب
عید نگاهی به زندگی خود بكند، به خودمان نگاهی بكنیم. امیرالمومنین فرمود: «مِنْ
كَرَمِ الْمَرْءِ بُكَاؤُهُ عَلَى مَا مَضَى مِنْ زَمَانِهِ»(كنزالفوائد، ج1،
ص93) مرد كریم و بزرگوار كسی است كه بنشیند و بر گذشته هایش گریه كند. سال تمام
شد. عید نوروز چه میكنیم؟ تخمه میشكنیم. این كه كاری ندارد. لباس نو میپوشیم؟
تازه مثل درختها میشویم كه شكوفه میدهند. لباس نو را درختها هم میپوشند. ما به
عنوان انسانیت باید كاری كنیم كه نه درختها میكنند و نه میشها و آن این است كه من
از سال پیش تا به حال چند كتاب مطالعه كرده ام؟ چند محروم را، دلشان را به دست
آورده ام؟ چه تصمیم خیری گرفته ام؟ آقا پشت بام ما كاهگل بود، شیروانی كردیم. همه
اینها درست اما خودت چه كردی؟ حاجی رفت مكه، سرش را تراشید و برگشت. پرسید خوب سرت
حاجی شد، خودت چطور؟ گیرم به مكه رفتی و سر را تراشیدی. كله تو حاجی شده است. خودت
چه؟ آقاشب عیدی درها را رنگ كردیم. خب در خانه شما رنگی شده است. خودت چه؟ اتاق را
سفید كردیم. قلبت چه؟ شب عید نمیخواهی، خانه تكانی كه میكنی، غبارروبی هم بكنی؟
كینه كسی را نداشته باشیم. تلفن بزنیم كه آقا شب عیداست، ماه شعبان است، در آستانه
ماه رمضان است، از همه مهمتر در آستانه تولد امام زمان علیه السلام هستیم. شمامی
دانید كه شب نیمه شعبان، شب قدر است و روایاتی داریم كه شب نیمة شعبان شب قدر است.
هم شب تولد امام زمان است و هم احتمال شب قدر دارد. بنا بر این از كسانی كه سال
پیش، شب نیمه شعبان بودند و امسال در بین ما نیستند، یادی بكنیم. خب لباس بچههای
شما نو است. پس بچههای همسایهها چه؟ بچههای محرومین چه؟
امیرالمومنین فرمود: كریم كسی است كه بنشیند و كمی به خود فكر
كند. نكند هر روز دستمال كاغذی یا پارچه دست گرفتیم و روی تلویزیون را پاك كردیم
اما ازسال پیش تا به حال خانه یك خانواده شهید سر نزدیم. دستی به سر تلویزیون
كشیدیم و دستی به سر یتیم نكشیدیم. یادمان نرود، در و دیوار عید میشود، درختها عید
میكنند، میشها عید میگیرند، چمنها سبز میشود، درختها سبز میشود، ما لباس نو
میپوشیم، تخمه میخوریم، دید و بازدید میرویم. اینها همه خوب هستند اما «مِنْ
كَرَمِ الْمَرْءِ» كرامت و بزرگواری به آن است که: «بُكَاؤُهُ عَلَى مَا مَضَى مِنْ
زَمَانِهِ»
چند نوع گریه داریم، گریه بر فرزند، گریه یتیم، گریه بر امام
حسین، گریه وقت قرآن خواندن، گریه فراغ، گریه شوق، گریه حیله، گریه بی فایده و. . .
اینها گریههای مختلف است.
اما گریه بر فرزند اشكال ندارد.
بعضی خیال میكنند اگر در داغ فرزند گریه كنند زشت است. گریه بر فرزند اشكال ندارد.
پیامبر اكرم بچهای به نام ابراهیم داشت كه از دنیا رفت و پیغمبر زار زار گریه
میكرد. گفتند: یا رسول الله! زشت است است شمای پیغمبر گریه میكنید. فرمود: نه!
«تَدْمَعُ الْعَیْنُ وَ یَحْزَنُ الْقَلْبُ وَ لَا أَقُولُ إِلَّا مَا یَرْضَى
رَبُّنَا»(تحفالعقول، ص37) دلم میسوزد، چشمم هم گریه میكند، اما چیزی كه خلاف
رضای خداست نمیگویم. این گریه اشكال ندارد. امام صادق فرمود: هیچ چشمی محبوبتر از
چشمی نیست كه در عزای حسین گریه كند و اگر قطره اشكی برای امام حسین رخته شد، «وَ
قَدْ وَصَلَ فَاطِمَةَ وَ أَسْعَدَهَا عَلَیْهِ وَ وَصَلَ رَسُولَ اللَّهِ ص وَ
أَدَّى حَقَّنَا»(كاملالزیارات، ص80) انسان با حضرت فاطمه بیعت كرده است، با رسول
خدا بیعت كرده است، حق ائمه را پیدا كرده است و چشمی كه در عزای حسین گریه كرده
است، در قیامت گریان نخواهد بود. در مورد گریه یتیم حدیث داریم قَالَ
الصَّادِقُ(ع): «إِذَا بَكَى الْیَتِیمُ اهْتَزَّ لَهُ
الْعَرْشُ»(منلایحضرهالفقیه، ج1، ص188) اگر یتیمی گریه كند، عرش خدا به لرزه در
میآید. یكی از برنامههای عید را این قرار دهید كه به خانههای یتیمان بروید و اگر
لباسهای بچههای یتیم خیلی جالب نیست، شما با بچهای كه لباس جالب پوشیده است به
خانه آنها نروید. حدیث داریم: خداوند قسم خورده است و فرموده: به عزت و جلال خودم
قسم، اگر یك یتیم كه گریه میكند را آرام كنید، من بهشت را برایتان واجب میكنم.
بیایید چنین معاملاتی بكنیم. دائم نگوئیم سكه چقدر و پیكان چقدر و. . . بیاییم و
بگوییم «الحمدلله» من امسال، عید به خانه 5 بچه یتیم رفتم. 5 یتیم را دعوت كردم.
گریه یتیم را آرام كردن به قدری عزیز است كه علی بن ابی طالب، امیرالمؤمنین(ع) به
بچهای رسید و خواست او را بخنداند، دید او غم زده است. حضرت امیر هر چه خواست چیزی
بگوید، دید او همین طور غم زده نشسته است. بازانوها و دستانش راه رفت و صدای بزغاله
در آورد تا یتیم خندید. كسی آمد و گفت: آقا زشت است. تو ولی مسلمین، رئیس حكومت
اسلامی، صدای بزغاله در میآوری؟ بد است. فرمود: علی بن ابی طالب صدای بزغاله در
بیاورد، مهم نیست اما مهم است یك یتیم بخندد. گریه بر فرزند اشكال ندارد. گریه بر
امام حسین بهترین كمال است و از گریه یتیم عرش خدا به لرزه در میآید.
دیگر چه نوع گریهای داریم؟ یكی از گریه ها، گریه كودك است.
حدیث داریم: «أَنَّ الْبُكَاءَ أَصْلَحُ لَهُ وَ أَجْمَلُ عَاقِبَةً»(توحیدالمفضل،
ص53) امام صادق(ع) فرمود: كوچكترها كه در قنداق گریه میكنند، بگذارید گریه كنند.
بخاطر اینكه بچه وقتی متولد میشود، دو نوع رطوبت در بدن دارد. یك رطوبت در بدنش
است و رطوبت دیگری در مغزش است. با گریه رطوبتهای مغزش بیرون میآید و با آبی كه
از دهانش بیرون میآید رطوبت بدن او بیرون میآید. امام صادق فرمود: اگر بچه نوزاد
گریه نكند، رطوبتهایی در مغزش میماند كه در بزرگی خل میشود. قَالَ رَسُولُ
اللَّهِ(ص): «لَا تَضْرِبُوا أَطْفَالَكُمْ عَلَى بُكَائِهِمْ»(عللالشرائع، ج1،
ص81) اگر بچه هایتان گریه میكنند، كمكشان نكنید. بنابراین، گریه كودك یك ارزش
است.
نوع دیگر، گریه وقت خواندن قرآن است. امام حسین(ع) وقتی آیات
عذاب را میخواند، گریه میكرد. امام حسین خیلی گریه میكرد. در مكه در بیابان عرفه
بقدری كرد كه آن كسی كه نگاه میكرد گفت: دیدم شنی كه زیر چانه مبارك امام حسین
استتر شده و پیامبر فرمود: «اتلوا القرآن وابكوا» قرآن را بخوانید، گریه هم بكنید.
با حال بخوانید. ماه رمضان نزدیك است. برادرها ده سال از انقلاب میگذرد. زشت است
شما قرآن را كه باز میكنید، نتوانید بخوانید. بیایید قبل از رسیدن ماه رمضان یك
برنامه ریزی كنید و مساجد به عوض سخنرانی، قرائت قرآن بگذارند. این چه مانعی دارد؟
انجمن اسلامیها قرائت قرآن بگذارند. ما خیال میكنیم دعای بیست و چهارم و شانزدهم
و اینها را باید بخوانیم. این دعاها را نخوانیم، طوری نیست. در پاكستان پانصد هزار
حافظ قرآن داشته باشیم و در ایران پانصد هزار نفر را نداشته باشیم كه بتوانند روی
قرآن را درست بخوانند، تا چه رسد به حفظ قرآن. بیاییم از زبیده، دختر 9 سالهای در
روستاهای سیستان و بلوچستان كه كل قرآن را حفظ كرده، یاد بگیریم.
یكی از حفاظ بصره خواب پیغمبر را دید. پیامبر در خواب به او
گفت: تو خوب قرآن میخوانی. «هذه القرائة، أین البكاء» پیغمبر فرمود: این قرائت
قرآن تو خوب است ولی قرآن كه میخوانی گریه نمیكنی! باید با حال قرآن بخوانید.
منتهی گریه کردن داد زدن نیست. پیامبر فرمود: اگر گریه كردی و دلت سوخت، «مَهْمَا
یَكُنْ مِنَ الْعَیْنِ وَ الْقَلْبِ فَمِنَ اللَّهِ وَ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ مَهْمَا
یَكُنْ مِنَ الْیَدِ و اللِّسَانِ فَمِنَ الشَّیْطَانِ»(مستدركالوسائل، ج2،
ص467) اگر آن سوز از چشم و دل بود، یعنی دلت سوخت و اشكت جاری شد، «فَمِنَ
اللَّهِ» او خدایی است «وَ مَهْمَا یَكُنْ مِنَ الْیَدِ و اللِّسَانِ» اما اگر زد
بر سرت و جیغ كشیدی، آن دیگر«فَمِنَ الشَّیْطَانِ» مناجات اصولاً از نجوا یعنی صحبت
آهسته است. آمدند نزد رسول اكرم و گفتند ما داد بزنیم یاآهسته گریه كنیم؟ فرمود:
«وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَةَ
الدَّاعِ»(بقره/186) وقتی دعا میكنید، آهسته دعا كنید. بعضی از اینها كه دعا
میكنند، آدم میفهمد او چه مشكلی دارد. در مسجد آدم دعا میكند. خدایا قرض مقروضین
را ادا كن. یك دفعه یك نفر میان جمعیت بلند میگوید: «الهی امین» همه میفهمند كه
او قرض دارد. تا میگویند خدایا مثلاً چه كن؟ او كه بلندتر آمین میگوید، مشکلش را
معرفی میكند. أیها الناس بدانید كه من این گرفتاری را دارم. نباید آمین و دعای ما
طوری باشد كه كسی بفهمد. اگر بحث گریه مطرح است، منظور گریه مخفی است.
گریه بی فایده چیست؟ روایت داریم افرادی در قیامت گریه میكنند.
در قیامت چند موقف داریم. یكی از گمركها و مواقف قیامت، «موقف البكاء» است. گریانند
ولی آنجا دیگر گریه فایده ندارد. درباره گریه فراغ هم در قرآن داریم. آدم گاهی در
فراغ یك نفر گریه میكند. حضرت یعقوب در فراغ یوسف گریه كرد. «وَ تَوَلَّى عَنْهُمْ
وَ قالَ یا أَسَفى عَلى یُوسُفَ وَ ابْیَضَّتْ عَیْناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ
كَظیمٌ»(یوسف/84) یعقوب به قدری گریه كرد كه نور چشمش را از دست داد. امام حسن گریه
میكرد. گفتند: چرا گریه میكنی؟ فرمود: یكی برای حوادث برزخ. یكی هم برای «فِرَاقِ
الْأَحِبَّةِ» فراغ دوستانم. رسول اكرم آمد بر سر قبر مادرش آمنه «فبكی» گریه كرد.
فاطمة زهرا بعد از آنكه دید، خط رهبری از امیرالمؤمنین، علی بن ابی طالب به کس دیگر
منتقل شد، خیلی منقلب شد، خیلی منقلب بود و گریه میكرد، یك روز گفت: من برای اذان
بلال دلتنگ شده ام، بلال هم دیگر اذان نگفته بود. هر كاری كردند كه اذان بگوید.
گفت: من به شرطی اذان میگویم كه پیش از نماز رسول خدا باشد. من برای نماز دیگران
اذان نمیگویم. گفتند: بگو «الله اكبر» گفت: در آن هم آدم باید خط سیاسی داشته
باشد. هر الله اكبری ارزش ندارد. بالاخره یك روز گفتند: بلال، تو مؤذن پیغمبر بودی.
فاطمة زهرا دلش میخواهد یك اذان بگویی. گفت: باشد. بخاطر فاطمه میگویم. رفت شروع
كرد به اذان گفتن. مثل سرودهایی هست كه دهة فجر به مناسبت سالگرد انقلاب میخوانند.
تا آن سرودها را آدم میشنود، یاد حال و هوای اول انقلاب میافتد، تا بلال اذان
گفت، فاطمة زهرا یاد زمان پدرش افتاد و وسط اذان غش كرد. آمدند و گفتند: بلال، بس
است. دیگر اذان نگو. گاهی انسان در فراغ گریه میكند. گریه بر فراغ طوری نیست.
نوع دیگری از گریه، گریه شوق است. به دستور مأمون الرشید
مأمورین حكومت عباسی امام رضا(ع) را از مدینه به مرو میآوردند. در نیشابور، مردم
نیشابور دور امام جمع شدند. حدیث داریم دهها هزار نفر مردم نیشابور، تا حضرت را
دیدند، گریه كردند. این گریه، گریه شوق است. یك روز رسول اكرم امیرالمؤمنین را
ندیده بود، اشاره به لباسش كرد. گفتند این لباس را چه كسی به تو داده است. گفت: كسی
كه دارای چنین كمالهاست آنقدر تعریف كرد و بعد شروع به گریه كردن كرد. گفتند چه
مشكلی داری؟ گفت: چند روزی است علی بن ابی طالب را ندیدم. رسول اكرم خیلی به علی بن
ابی طالب عشق میورزید. یك روز حضرت علی آمد و نشست. هوای مكه و مدینه داغ بود و
حضرت عرق كرده بود. پیشانی حضرت امیر عرق داشت. حضرت رسول دست گذاشت روی پیشانی
امیرالمؤمنین و عرقهایش را گرفت. بعد گفت: این عرق حضرت علی بن ابی طالب است و به
بدنش مالید، به لباسش مالید و گفت: تبرك است.
اما گریه حیله هم داریم. گاهی برای حیله گریه میكنند. مادرشوهر
گریه میكند كه پسر را علیه خانمش بشوراند. خانم گریه كند كه پسر را علیه مادرش
بشوراند. گریههای حقه بازی است. به نظر شما در قرآن گریه حیله هم داریم؟ بله. یك
آیه در این رابطه میخوانیم «وَ جاؤُ أَباهُمْ عِشاءً یَبْكُونَ»(یوسف/16) یعنی
آمدند و یوسف را به چاه انداختند. بعد گریه كردند كه یوسف را گرگ خورده است. این
گریه حیله است. جرم شناسان اداره آگاهی، گفتند ما گاهی برای اینکه قاتل را پیدا
كنیم میبینیم تشییع جنازه چه کسانی هستند؟ چون گاهی خود قاتل میآید و پشت جنازه
بر سرش میزند، ما میفهمیم كه او قاتل است. یكی از راههای جرم شناسی این است كه چه
كسی بیشتر از همه گریه میكند؟ میگوییم: او خودش است. البته نه همیشه. ولی گاهی هم
اینطوری است. حرف زدن خیلی مشكل است. خوب از مسأله گریه بگذریم و وارد خنده شویم.
«والسلام علیكم و رحمه الله و
بركاته»