به فرمایش آیت الله طهرانی(ره) و كمیلی، سیدهاشم حداد(ره) از فرط بالا بودن سوز و گداز و احراق درون، سینه ی سرخی داشتند این حالت به واسطه آتش عشق شعله ور درون و سرایت داغی به خارج قلب، برای بزرگان زیاد پیش می آید.تقریباً تا آخر عمر شبها خواب نداشتند، سر شب كمی استراحت كرده، سپس بیدار شده وضو گرفته،چهار ركعت نماز بجاآورده، آنگاه رو به قبله در حال توجه و تفكر تام «خلسه» مدتها می نشستند. سید هاشم و تلامذه او جز «توحید» عبارتی را لایق نمی دانستند. بر ذکر شریف «یونسیه» و « لاهوالاهو» با عدد خاص مداومت داشتند
پی نوشت :
دقت كنید جناب سید هاشم حداد بعد از طی مراحل بیشماری در سلوك در اواخر عمر به این اذكار مشغول بودند
پس كسی نباید بدون اذن استاد و از سر خود به ذكر مشغول شود.
شما فرض كن یكی مشغول ذكر شریف یا حلیم بشود
خب حلم چه زمانی معنی دارد؟زمانی كه مصیبتی باشد و شما آنرا تحمل كنی
خب طرف از خودش میگوید یا حلیم بعد میبینی كل خونواده رفت زیر مصیبتهای دردناك .چرا ؟چون این آقا از خودش ذكر حلیم را مداومت كرده بود.
یا دیگری میگوید یا محبوب در حالیكه اگر چه خودش هم ملتفت نباشد محبوب واقعی او دنیا هست و با گفتن یا محبوب دنیا به او رو میكند و رو آوردن دنیا به آدم یعنی سر آغاز غن و غصه و دردسر و گرفتاری های كمر شكن.
اما آنچه همه ی اینها را برطرف میكند همّ استاد و توجه استاد است و با اذن اوست كه حركت و سیر كمالی تحقق می یابد.
استاد سلوکی حال و شرایط شاگرد را درنظر گرفته و به فراخور حال وی دستورالعمل می دهد اما از اذکار و ختوم و سایر امور، تا از مؤنه های آنچنانی و مذکور پرهیز شود. ایضاً از مرحوم جاج رجبعلی خیاط(ره) منقول بوده که ذکر «لااله الاّ الله» قبض در امور مالی و دنیوی ممکن است داشته باشد و برای مبتدیان روان ترین ورد «صلوات» و «استغفار« است.
 
البته خود صلوات و استغفار هم اگر برای فتح سلوكی باشد نیاز به اذن استاد دارند و فی الواقع این استاد و نفس اوست كه سالك را جلو می برد و این شعر علامه طباطبایی چقدر لذیذ و خوشمزه است كه فرمودند:
""او كه میرفت مرا هم به دل دریا برد"""
یعنی استاد كه به جلو میرود شاگردان و مریدان را جلو میبرد و این ست كه در بین اساتید هست كه به شاگردان میگویند كه ایشان را دعا كنند.