آجرک الله یا امام زمان
هیچ گاه آسمان صاف نشد و...
و همچنان ابریست و میگرید
اما هق هق بغضهایش مانند
فریادهای دلم بی صداست
بعد از آنکه چادرت خاکی گشت
دیگر چادری را پاک ندیدیم...
وقتی تو رفتی مولایم چه غریبانه میگریست
علی برای کدامین درد فریاد کند در چاه؟؟؟
برای گناهان مردم...
برای فرزندانش...
برای غربتش یا.....
یا درد و داغ همیشگی اش...
درد دوری تو....
میدانم غنچه داشتن یعنی چه؟
میدانم فدا شدن یعنی چه ؟؟
هرگز تا ابد نخواهم فهمید که آیا...
آیا آنها نمیدانستند تویی کوثر؟؟
تویی علت خلقت ؟؟
کاش کمی بیشتر میماندی...
با بودن تو نه کربلایی بود نه قتلگاهی...
اگر بودی دیگر این همه قرن انتظار ...
این همه دوری...
کاش هیچگاه نمیرفتی!!
بانوی دردهای علی
تو تاب دیدن گریه های مهدی را نداری
کمک کن تنهایش نگذاریم...
دعا کن یارش باشیم...
تنها با دعای تو خدا از خطاهایمان خواهد گذشت.....
بگذر از جرمهایم ای مادر هستی بخش زمین...