حکایاتی از طی الارض عارف بالله، آسید علی آقای قاضی (ره)
حکایاتی از طی الارض عارف 
بالله، آسید علی آقای قاضی (ره)
علامه طباطبایى و نیز آیت الله حـاج شـیـخ عـبـاس قـوچـانـى، وصـى مـرحـوم قـاضـى نـقـل فـرمـوده انـد كـه عـادت مـرحـوم قـاضـى ایـن بـود كـه در دو دهـه اول مـاهـهـاى مـبـارك رمـضـان، چـهـار سـاعـت پـس از شـب، دوسـتـان را در مـنـزل مـى پـذیـرفـتـنـد و مـجـلس درس اخـلاق ایـشـان تـا شـش سـاعـت پـس از شـب طـول مـى كـشـیـد، اما در دهه سوم درس را تعطیل مى فرمود و تا آخر ماه مبارك رمضان كسى ایـشـان را پـیـدا نـمـى كـرد. ایـشـان چـهـار هـمـسـر داشـتـنـد و در ایـن دهـه، در منزل هیچ یك از آنها نبودند و حتى در مسجد كوفه و سهله نیز كه بسیارى از شبها را در آن مـسـجـد بـیـتـوتـه مـى نـمـود مـشـاهـده نـمـى شـدنـد.
ایـن حـادثـه كـه هـر سال رخ مى داد و حوادثى دیگر، احتمال طى الارض داشتن آن مرحوم را تقویت مى كرد. حـكـایـت دیـگـرى كـه عـلامـه طـبـاطـبـایـى در ایـن مـورد نـقل فرموده اند، این احتمال را تقویت مى نماید. مرحوم آیت الله سید محمد حسین تهرانى از قول ایشان چنین نقل مى كنند: برادر ما، مرحوم آقا سید محمد حسن الهى قاضى یك روز به وسیله شاگردى كه داشت و او احضار ارواح مى نمود نه با آینه و نه با میز سه گوش، بلكه دستى به چشم خود مى كـشـیـد و فـوراً احضار مى كرد، از روح مرحوم حاجى میرزا على آقاى قاضى راجع به طى الارض سـؤ ال كـرده بـود. مـرحـوم قـاضـى جواب داده بودند كه طى الارض، شش آیه از اول سوره طه است. مرحوم آیت الله تهرانى مى افزایند: مـن از عـلامه طباطبایى پرسیدم: مراد از این آیات چیست؟ آیا مرحوم قاضى خواسته اند بـه طـور رمـز صـحـبـت كـنـنـد و مـثـلا بـگـویـنـد طى الارض با اتصاف به صفات الهیه حاصل مى شود؟ علامه طباطبایى فرمودند: نه؛ برادر ما مردى باهوش و چیزفهم بود و طورى مطلب را بـیـان مـى كرد مثل آنكه دستور العمل براى طى الارض را خودش از این آیات فهمیده است و ایـن آیـات بسیار عجیب است، به خصوص آیه الله لا اله الا هو له الاسماء الحسنى؛ خـداونـد هـیچ معبودى جز او نیست؛ تمام نامهاى نیكو تنها براى او است، چون این آیه تمام اسماء را در وجود مقدس حضرت مقدس حضرت حق جمع مى كند و مانند جامعیت این آیه در قرآن كریم نداریم .
و نیز علامه طباطبایى مى فرمودند: مـعـمـولا ایـشـان (مرحوم قاضى) در حال عادى یك ده، بیست روزى در دسترس بودند و مثلا رفـقا مى آمدند و مى رفـتند و مذاكراتى داشتند و صحبتهایى مى شد و آن وقت، یك دفـعة ایشان غیب مى شدند و یك چند روزى از چشم مردم دور بودند، نه در خانه و نه در مدرسه و نه در مسجد و نه در كوفه و نه در سهله، ابداً از ایشان خبرى نبود و عیالاتشان هم نمى دانستند كـجـا مـى رفـتـنـد چـه مـى كـردنـد. هـیـچ كـس خبر نداشت. رفقا در این روزها به هر جا كه احتمال مى دادند، مرحوم قاضى را مى جستند؛ ولى نمى یافـتند. بعد از چند روزى باز پیدا مى شد و درس و جلسه هاى خصوصى را در منزل و مدرسه دایر مى كردند.
 
علامه طباطبایى و نیز آیت الله حـاج شـیـخ عـبـاس قـوچـانـى، وصـى مـرحـوم قـاضـى نـقـل فـرمـوده انـد كـه عـادت مـرحـوم قـاضـى ایـن بـود كـه در دو دهـه اول مـاهـهـاى مـبـارك رمـضـان، چـهـار سـاعـت پـس از شـب، دوسـتـان را در مـنـزل مـى پـذیـرفـتـنـد و مـجـلس درس اخـلاق ایـشـان تـا شـش سـاعـت پـس از شـب طـول مـى كـشـیـد، اما در دهه سوم درس را تعطیل مى فرمود و تا آخر ماه مبارك رمضان كسى ایـشـان را پـیـدا نـمـى كـرد. ایـشـان چـهـار هـمـسـر داشـتـنـد و در ایـن دهـه، در منزل هیچ یك از آنها نبودند و حتى در مسجد كوفه و سهله نیز كه بسیارى از شبها را در آن مـسـجـد بـیـتـوتـه مـى نـمـود مـشـاهـده نـمـى شـدنـد.
ایـن حـادثـه كـه هـر سال رخ مى داد و حوادثى دیگر، احتمال طى الارض داشتن آن مرحوم را تقویت مى كرد. حـكـایـت دیـگـرى كـه عـلامـه طـبـاطـبـایـى در ایـن مـورد نـقل فرموده اند، این احتمال را تقویت مى نماید. مرحوم آیت الله سید محمد حسین تهرانى از قول ایشان چنین نقل مى كنند: برادر ما، مرحوم آقا سید محمد حسن الهى قاضى یك روز به وسیله شاگردى كه داشت و او احضار ارواح مى نمود نه با آینه و نه با میز سه گوش، بلكه دستى به چشم خود مى كـشـیـد و فـوراً احضار مى كرد، از روح مرحوم حاجى میرزا على آقاى قاضى راجع به طى الارض سـؤ ال كـرده بـود. مـرحـوم قـاضـى جواب داده بودند كه طى الارض، شش آیه از اول سوره طه است. مرحوم آیت الله تهرانى مى افزایند: مـن از عـلامه طباطبایى پرسیدم: مراد از این آیات چیست؟ آیا مرحوم قاضى خواسته اند بـه طـور رمـز صـحـبـت كـنـنـد و مـثـلا بـگـویـنـد طى الارض با اتصاف به صفات الهیه حاصل مى شود؟ علامه طباطبایى فرمودند: نه؛ برادر ما مردى باهوش و چیزفهم بود و طورى مطلب را بـیـان مـى كرد مثل آنكه دستور العمل براى طى الارض را خودش از این آیات فهمیده است و ایـن آیـات بسیار عجیب است، به خصوص آیه الله لا اله الا هو له الاسماء الحسنى؛ خـداونـد هـیچ معبودى جز او نیست؛ تمام نامهاى نیكو تنها براى او است، چون این آیه تمام اسماء را در وجود مقدس حضرت مقدس حضرت حق جمع مى كند و مانند جامعیت این آیه در قرآن كریم نداریم .
و نیز علامه طباطبایى مى فرمودند: مـعـمـولا ایـشـان (مرحوم قاضى) در حال عادى یك ده، بیست روزى در دسترس بودند و مثلا رفـقا مى آمدند و مى رفـتند و مذاكراتى داشتند و صحبتهایى مى شد و آن وقت، یك دفـعة ایشان غیب مى شدند و یك چند روزى از چشم مردم دور بودند، نه در خانه و نه در مدرسه و نه در مسجد و نه در كوفه و نه در سهله، ابداً از ایشان خبرى نبود و عیالاتشان هم نمى دانستند كـجـا مـى رفـتـنـد چـه مـى كـردنـد. هـیـچ كـس خبر نداشت. رفقا در این روزها به هر جا كه احتمال مى دادند، مرحوم قاضى را مى جستند؛ ولى نمى یافـتند. بعد از چند روزى باز پیدا مى شد و درس و جلسه هاى خصوصى را در منزل و مدرسه دایر مى كردند.
       + نوشته شده در شنبه نوزدهم بهمن ۱۳۹۲ ساعت 3:25 توسط ثنا 
        |