مراحل و منازل در سیر و سلوک(33): «شُکر»
مراحل و منازل در سیر و
سلوک(33): «شُکر»
«شُکر»؛ در فارسی با لفظ « شُکر کردن»، « شُکر گفتن»، « شُکر گزاردن» استعمال می
شود- در عُرف عُلما «شُکر» اظهار نعمتِ مُنعِم است به واسطه اعتراف دل و زبان-شکر را بدایتی و نهایتی است. بدایت او علم است به وجود نعمت و وجوب شُکر بر آن، و کیفیت آن صرف است در معارف شرعی، و کُفران آن امساک در صرف یا صرف در وجوه معاصی است.
بعضی گویند «شُکر» عبارت از ثنا بر نیکوکاری است بواسطه یادآوری نِعَم او.
حارث مُحاسبی «شُکر» زیادتی خدا است مر شاکر را، زیرا او توفیق دهد که بنده شُکر کند و شاکر باید توفیق شکر را هم از خدا بخواهد.
ابوسعید خَرّاز گوید: «شُکر» اعتراف بر وجود «مُنعم» است و اقرار به رُبوبیّت خدا به حکم: «وَ لَاِن شَکَرتُم لَاَزیدَنّکُم، سوره ابراهیم، آیه 7» در شرح منازل السّائرین است که: «الشُکرُ اسم المعرفه النعمه، لانّها السبیل الی معرفة المُنعِم»
همچنین است در تعریف «شُکر» دال بر: «توصیف شیئ به نیکی بر وجه تعظیم و بزرگداشت برای نعمتی، بوسیله زبان و ارکان»
عبدالرّزاق گوید: « شَکور، پیوسته خدای را سپاسگُزار است؛ سپاسگُزار نعمت را از جانب او می بیند و نعمت اگر چه ظاهراً به صورت بلا و شکنجه ظاهر می شود ولی وی در باطن، آن را نعمت می بیند. چنانکه امام علی(ع) فرماید: ستایش خدای راست که رحمتش برای اولیاء خود در عین عذاب و شکنجه، فراخ، و عذاب و بلایش برای دشمنانش در عین فراخی نعمت، سخت و شدید است، یعنی عذاب می دهد اعداء خود را در سعت رحمت خود برای شان از رزق منصب و اهل و مال و مُلک و بلد از نعمت های دنیوی به حُکم: «عسی ان تکرهو شیئً و هو خیراً لکم و عسی ان تُحبّو شیئً و هو شراً لکم و انتم لاتعلمون، چه بسا ناخوش دارید چیزی را و آن خوب است برای شما و چه بسا دوست دارید چیزی را و آن بد است برای شما. سوره بقره، آیه 215» ایشان آن را نقص ندانند و بعضی گویند: «معنای کلام امام علی(ع) این است: که اینکه خدا واسع الرّحمه است،عذاب می کند و با اینکه در عذاب کردن سخت گیر است، نسبت به بندگانش مهربان و رئوف است.»
محیّ الدین ابن عربی در این باره گوید: «صاحب مقام «شُکر» را عبدالشّکور یا عبدالشّاکر نامند، و آن وصف کلامی است که به خدای بزرگ نسبت داده شده است. خدای بزرگ گوید: یَعْمَلُونَ لَهُ مَا یَشَاء مِن مَّحَارِیبَ وَتَمَاثِیلَ وَجِفَانٍ کَالْجَوَابِ وَقُدُورٍ رَّاسِیَاتٍ اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُکْرًا وَقَلِیلٌ مِّنْ عِبَادِیَ الشَّکُورُ، یعنی آنها هرچه سلیمان می خواست برایش درست می کردند مانند: معبدها، تمثال ها، ظروف بزرگ غذا و حوض ها و دیگ های ثابت و به آنها گفتیم ای آل داوود، شکر بجا آورید، اما عدّه کمی از بندگان شکرگُزارند. سوره سبأ؛ آیه 13 » پس این آیه به کارهای مهم تولیدی که گروه جن به فرمان سلیمان انجام می دادند اشاره می فرماید.
در پایان، خداوند خطاب به دودمان کرد که شکرگزار باشید و از مواهب ما در مسیر اهداف خدا استفاده نمائید. اما عده کمی از بندگان من شکرگزار است. این نشان می دهد که مقام شاکران چقدر بالا است و باز معلوم می شود که شکر بیشتر از مقوله عمل است.
و قال الله تعالی: « واشکرو نعمة الله، آیه 114 سوره نحل» و فرق است میان شکورین و به حکم « والنا له الحدید، سوره سبأ، آیه 10، علاوه بر این فضیلت معنوی به او فضیلت دیگری داده شده و آن نرم کردن آهن با همه سختی اش در دست های داوود بود و حضرت نیز به بهترین نحو از این توانش استفاده فرموده است.
آهن اندر دست او بودی چو موم
خلاصه، خدای را آنگونه که بایستۀ ستایش است، سپاس گوید. بدین معنی نعمت را از او بیند. ابن ماجه، در حدیثی گوید: «خدای بزرگ به موسی(ع) وحی کرد، مرا به گونه ای که بایستۀ سپاس است، سپاس دار.»
شکور کسی است بدانگونه که در نفس کتاب الهی آمده کرامت تعیین شده را به جای آورد تا از دیگ بار گذاشته شده گرسنه هایی را در ظرف های بزرگ سیر کند و تا روز قیامت برای اطعامی که کرده است، به دنبال هیچ درود و سپاس و یادکرد، و هیچ نوع پاداشی نباشد. خدای بزرگ از بندگان زیادت طاعت را خواستار است. استیفای حق خود را از آنی می داند که نعمت از سوی وی می باشد.
در «شُکر» رازهایی است که عاقلان دریابند و بنده شکور آنگاه که شُکرگزاری کند به آن اسرار دست می یابد و به همین دلیل به زبان عرب «فرج» و گشایش را برای بنده اش شکر نامیده است.
منابع:
-حجاب هستی، ترجمه سعیدی، ص 239
-محیّ الدین ابن عربی، فتوحات مکیّه، ج. 2، ص. 242.
-تعریفات جُرجانی.
-فرهنگ تعریفات عرفانی سجادی.
«شُکر»؛ در فارسی با لفظ « شُکر کردن»، « شُکر گفتن»، « شُکر گزاردن» استعمال می
شود- در عُرف عُلما «شُکر» اظهار نعمتِ مُنعِم است به واسطه اعتراف دل و زبان-شکر را بدایتی و نهایتی است. بدایت او علم است به وجود نعمت و وجوب شُکر بر آن، و کیفیت آن صرف است در معارف شرعی، و کُفران آن امساک در صرف یا صرف در وجوه معاصی است.
بعضی گویند «شُکر» عبارت از ثنا بر نیکوکاری است بواسطه یادآوری نِعَم او.
حارث مُحاسبی «شُکر» زیادتی خدا است مر شاکر را، زیرا او توفیق دهد که بنده شُکر کند و شاکر باید توفیق شکر را هم از خدا بخواهد.
ابوسعید خَرّاز گوید: «شُکر» اعتراف بر وجود «مُنعم» است و اقرار به رُبوبیّت خدا به حکم: «وَ لَاِن شَکَرتُم لَاَزیدَنّکُم، سوره ابراهیم، آیه 7» در شرح منازل السّائرین است که: «الشُکرُ اسم المعرفه النعمه، لانّها السبیل الی معرفة المُنعِم»
همچنین است در تعریف «شُکر» دال بر: «توصیف شیئ به نیکی بر وجه تعظیم و بزرگداشت برای نعمتی، بوسیله زبان و ارکان»
عبدالرّزاق گوید: « شَکور، پیوسته خدای را سپاسگُزار است؛ سپاسگُزار نعمت را از جانب او می بیند و نعمت اگر چه ظاهراً به صورت بلا و شکنجه ظاهر می شود ولی وی در باطن، آن را نعمت می بیند. چنانکه امام علی(ع) فرماید: ستایش خدای راست که رحمتش برای اولیاء خود در عین عذاب و شکنجه، فراخ، و عذاب و بلایش برای دشمنانش در عین فراخی نعمت، سخت و شدید است، یعنی عذاب می دهد اعداء خود را در سعت رحمت خود برای شان از رزق منصب و اهل و مال و مُلک و بلد از نعمت های دنیوی به حُکم: «عسی ان تکرهو شیئً و هو خیراً لکم و عسی ان تُحبّو شیئً و هو شراً لکم و انتم لاتعلمون، چه بسا ناخوش دارید چیزی را و آن خوب است برای شما و چه بسا دوست دارید چیزی را و آن بد است برای شما. سوره بقره، آیه 215» ایشان آن را نقص ندانند و بعضی گویند: «معنای کلام امام علی(ع) این است: که اینکه خدا واسع الرّحمه است،عذاب می کند و با اینکه در عذاب کردن سخت گیر است، نسبت به بندگانش مهربان و رئوف است.»
محیّ الدین ابن عربی در این باره گوید: «صاحب مقام «شُکر» را عبدالشّکور یا عبدالشّاکر نامند، و آن وصف کلامی است که به خدای بزرگ نسبت داده شده است. خدای بزرگ گوید: یَعْمَلُونَ لَهُ مَا یَشَاء مِن مَّحَارِیبَ وَتَمَاثِیلَ وَجِفَانٍ کَالْجَوَابِ وَقُدُورٍ رَّاسِیَاتٍ اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُکْرًا وَقَلِیلٌ مِّنْ عِبَادِیَ الشَّکُورُ، یعنی آنها هرچه سلیمان می خواست برایش درست می کردند مانند: معبدها، تمثال ها، ظروف بزرگ غذا و حوض ها و دیگ های ثابت و به آنها گفتیم ای آل داوود، شکر بجا آورید، اما عدّه کمی از بندگان شکرگُزارند. سوره سبأ؛ آیه 13 » پس این آیه به کارهای مهم تولیدی که گروه جن به فرمان سلیمان انجام می دادند اشاره می فرماید.
در پایان، خداوند خطاب به دودمان کرد که شکرگزار باشید و از مواهب ما در مسیر اهداف خدا استفاده نمائید. اما عده کمی از بندگان من شکرگزار است. این نشان می دهد که مقام شاکران چقدر بالا است و باز معلوم می شود که شکر بیشتر از مقوله عمل است.
و قال الله تعالی: « واشکرو نعمة الله، آیه 114 سوره نحل» و فرق است میان شکورین و به حکم « والنا له الحدید، سوره سبأ، آیه 10، علاوه بر این فضیلت معنوی به او فضیلت دیگری داده شده و آن نرم کردن آهن با همه سختی اش در دست های داوود بود و حضرت نیز به بهترین نحو از این توانش استفاده فرموده است.
آهن اندر دست او بودی چو موم
خلاصه، خدای را آنگونه که بایستۀ ستایش است، سپاس گوید. بدین معنی نعمت را از او بیند. ابن ماجه، در حدیثی گوید: «خدای بزرگ به موسی(ع) وحی کرد، مرا به گونه ای که بایستۀ سپاس است، سپاس دار.»
شکور کسی است بدانگونه که در نفس کتاب الهی آمده کرامت تعیین شده را به جای آورد تا از دیگ بار گذاشته شده گرسنه هایی را در ظرف های بزرگ سیر کند و تا روز قیامت برای اطعامی که کرده است، به دنبال هیچ درود و سپاس و یادکرد، و هیچ نوع پاداشی نباشد. خدای بزرگ از بندگان زیادت طاعت را خواستار است. استیفای حق خود را از آنی می داند که نعمت از سوی وی می باشد.
در «شُکر» رازهایی است که عاقلان دریابند و بنده شکور آنگاه که شُکرگزاری کند به آن اسرار دست می یابد و به همین دلیل به زبان عرب «فرج» و گشایش را برای بنده اش شکر نامیده است.
منابع:
-حجاب هستی، ترجمه سعیدی، ص 239
-محیّ الدین ابن عربی، فتوحات مکیّه، ج. 2، ص. 242.
-تعریفات جُرجانی.
-فرهنگ تعریفات عرفانی سجادی.
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و هشتم اسفند ۱۳۹۲ ساعت 3:9 توسط ثنا
|