پرهيز از غرور کاذب و توهّمات شيطاني در سلوک (قسمت اول)

تذکّر اين نکته نيز لازم است که اهل سیر و سلوک، باید مراقب باشند به واسطۀ اعمال نیک و عبادات، یا به جهت توفیقاتی که نصیب آنان می‌شود، مغرور نشوند. چنین غروری انسان را فاسق می‌کند. امام صادق«سلام الله علیه» مي‌فرمايند دو نفر وارد مسجد شدند يكي فاسق و يكي صدّيق. امّا وقتي از مسجد بيرون آمدند آن شخص فاسق، متّقي و صدّيق شده بود و آن شخص متّقي و صدّيق، فاسق. امام صادق«سلام الله علیه» در مورد علّت این امر مي‌فرمايند: وقتي آن فاسق وارد مسجد شد، شرمنده از گناه بود و از گناهش در خود مي‌پيچيد. همان حالت قصور و تقصير، همان حالت خجالت زدگي، او را صدّيق كرد. امّا آن متّقي و صدّيق به اعمالش مي‌باليد؛ و اين غرور كاذب و شيطاني او را فاسق کرد.

برخي اوقات، سالک دچار توهّم و تخيّل شيطاني مي‌شود. يکي از دسيسه‌هاي شيطان براي اهل معرفت اين است که تخيّلاتي در ذهن جويندۀ حقيقت پديد مي‌آورد و از آن تخيّلات در جهت القائات شيطاني استفاده مي‌نمايد؛ مثلاً جواني که مشتاق سير و سلوک است، پس از نمازشب يا عباداتي که دارد، تصوّر مي‌کند نوري ديده است. شيطان که در کمين اوست همان تصوّر را به تخيّل و توهّم تبديل مي‌کند و او را به پردازش آن تخيّل ترغيب مي‌نمايد و به تدريج آن جوان را به جائي مي‌رساند که مرتّباً مشغول پرداختن به امور غير واقعي شده و همواره در صدد مشاهدۀ نور غيبي يا الهامات رحماني خواهد بود. و همین خیال پردازی ها او را به ورطۀ غرور در می‌افکند. خداوند متعال در چند آیه به صراحت فرموده است که چنین انسانی را دوست ندارد.

«إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ مَنْ كانَ مُخْتالاً فَخُوراً

 مختال از مادۀ خيال به معناي متکبّر است و به کسي می گویند که با يک سلسله تخيّلات، خود را بزرگ مي‌پندارد. اگر به اسب خيل گفته مي‌شود به خاطر آن است که هنگام راه رفتن، شبيه متکبّران گام بر مي‌دارد. فخور نیز از مادۀ فخر به معناي کسي است که فخر فروشي مي‌کند. بنابراين تفاوت ميان اين دو واژه اين است که يکي اشاره به تخيُّلات کبر آلود ذهني دارد «مختال» و ديگري اشاره به اعمال تکبّرآميز خارجي «فخور». و اين نشان مي‌دهد که فخر فروشي و اعمال تکبّرآميز خارجي، نتيجه و محصول وهم و گمان‌هاي بيهوده و تخيّلات کبرآلود ذهني است و در حقيقت نماد بيروني و عملي خيال پردازي‌هاي متکبّرانه و پندارهاي باطل برتري جويانه، يک سلسله رفتارهاي زشت و تکبّرآميز است. چنین تخیّلاتی بر سایر اعضای بدن نیز تأثیر می‌گذارد و چه بسا پس از مدّتی منجر به‌ جنون انسان می‌شود.

بنابراین اجتناب از چنين توهّمات و تخيّلات شيطاني بسيار لازم است و تنها راه رهائي از تلبيس ابلیس نیز، بي اعتنائي به توهّماتي است که براي سالک پديد مي‌آيد.

توجّه به تصوّرات ذهني که منجر به تخيّل و توهّم مي‌شود، سبب‌ ساز گمراهي سالک خواهد شد و بي اعتنائي به آن تصوّرات و تلقين به خيالي بودن برخي مشاهدات، موجب رهائي اهل سير و سلوک از دامي مي‌شود که شيطان براي آنان گسترده است.

این تخیّلات و غرور ناشی از آن، سالک را از مسیر تقرّب دور می‌سازد. خداوند متعال در حدیث قدسی که پيامبر اکرم«صلی الله علیه و آله و سلم» آن را نقل فرموده‌اند، می‌فرماید: بندۀ مغرور من خیال زده می‌شود و گمان می‌کند که در حال نزدیک شدن به من است.

«فَيَتَبَاعَدُ مِنِّي عِنْدَ ذَلِكَ وَ هُوَ يَظُنُّ أَنَّهُ يَتَقَرَّبُ إِلَيَّ»

خداوند عزّ و جل از سر لطف و مهربانی خود و برای پیشگیری از سقوط بندگان در اثر ابتلا به کبر و خودپسندی، گاهی توفیق برخی عبادات مستحب را از آنان سلب می‌کند تا به خود آیند. در بخشی از آن حدیث قدسی می‌فرماید:

«گاه باشد که يکي از بندگان مؤمن من در عبادت من مي‌کوشد و از بستر خود بر‌مي‌خيزد و بالين خويش را رها مي‌کند و شب‌ها به‌ عبادت من مي‌پردازد و در راه بندگي من خود را به رنج مي‌افکند، اما من از روي لطف و محبّت به او و براي حفظ او يکی دو شب چرت را بر او مسلط مي‌کنم و او مي‌خوابد و صبح برمي‌خيزد و نماز صبحش را مي‌گزارد، در حالي‌که از نفس خويش در خشم و غضب است و آن‌را سرزنش‌ مي‌نمايد. اگر من اين بنده را رها سازم تا همچنان به عبادت من ادامه دهد، دچار خودپسندي مي‌شود و اين خودپسندي موجب مي‌گردد تا به کارهايش مغرور گردد و از همين جا آنچه مايۀ هلاکت اوست به وي در مي‌رسد؛ زيرا به عمل خويش مغرور مي‌گردد‌ و چندان از خودراضي مي‌شود و گمان مي‌برد از همۀ عبادت پيشگان برتر است و در عبادتش مرز تقصير را پشت سر گذاشته است. در اين هنگام از من دور مي‌گردد، در حالي که خيال مي‌کند به من نزديک مي‌شود.» 


شیخ علی مظاهری
رساله سیر و سلوک