عرفان،انسان،عبودیت و بندگی از منظر قران  (قسمت دوم )

عبودیت گرایی

در عرفان قرآنی، «عبودیت» اصالت دارد و سالک هرگز به دنبال کشف و کرامات و خوارق عادات نمی رود؛ چه اینکه امتیازطلبی و برتری جویی او با انانیت تورّم می یابد و زیر لآیه های عرفان پنهان است. چنین عرفانی «حجاب اکبر» است که انسان بیدارِ قرآنی به سوی آن نمی رود و خویش را در ورطة ضلالت و زُلّت و ذَلّت آن قرار نمی دهد. «وجه الله»، «رضوان الله»، «لقاءالله»، جهت های اصلی عرفان قرآنی است که آن هم از رهگذر «عبدالله شدن» میسّر خواهد بود که به، صبغةالله می رسد و با رنگ و رایحه الهی به سیر و سلوک ادامه می دهد و با عبدشدن دلش را نورانی می سازد و به شهود جمال و جلال الهی می نشیند و خود به تدریج مَظْهر اسمای مِهْر و قهر الهی می گردد. به تعبیر علامة جعفری: «اساسی ترین شرط وصول به مقصد اعلا در سیر و سلوک عرفانی، این است که در هیچ لحظه ای از لحظات این حرکت بزرگ - که به طور یقینی عالی ترین و پرمعناترین حرکت انسانی در عالم هستی است احساس هیچ گونه امتیاز و وصول و برتری ننماید. آفت مُهْلِک حرکت عرفانی همین است و بس»7، که عرفان وسیله است، نه هدف، و بندگی خدا و رسیدن به مقام عبودیت گوهر عرفان و روح حاکم بر سیرالی الله و گفتمان مسلّط بر سلوک تا شهود است. به تعبیر بسیار عمیق ابن سینا: «ومن وَجَد العرفان کاَنَّه لایجِدْهُ بَلْ یجد المعروف بِهِ فقد خاضَ لُجَّة الوصول؛8 عرفان برای عرفان، حجاب و توجه به مَن و خود است؛ امّا اگر در عرفان معروف را ببیند و عرفان و عارف به تدریج رخت بربندند، در دریای وصول غوطه ور و در بحر وصال و وحدت مستغرق می گردد»، و سالک با عبادت کردن خالصانه، به مقام و منزلت «عبد» شدن و سپس موقعیت «عبودیت» که کمال جامع و جامع کمال است، می رسد که عبادت ها گام هایی به سوی تکامل و نیل به مقام «عبد» و عبودیت خواهند بود و عبادت ها هر چه با پشتوانه معرفتِ به خدا باشند، لذّت های روحانی بندگی و شکوه عبودیت بیشتر و شدیدتر خواهد گشت؛ چه اینکه عبودیت در برابر حقّ تعالی میوه هایی دارد به شرح زیر:

الف) علم لدنّی و معرفت افاضی: «فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبَادنَا آتَینَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِندنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدنَّا عِلْماً»9.

ب) سیر و عروج به سوی عوالم برتر هستی: «سُبْحَانَ الَّذی أَسْرَی بِعَبْدهِ لَیلاً مِنَ الْمَسْجِد الْحَرَامِ إِلَی الْمَسْجِد الْأَقْصَی الَّذی بَارَکنَا حَوْلَهُ»10.

ج) داخل شدن به بهشت خاص خدا: «فَادخُلِی فِی عِبَادی وَادخُلِی جَنَّتِی»11.

د) رهایی از وساوس شیطانی و تیرهای سهمگین و مرگبار ابلیسی: «إِلَّا عِبَادک مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ»12.

ه‍ ) استحقاق مدح الهی پیدا کردن در اثر عبودیت: «إِنَّا وَجَدنَاهُ صَابِراً نِعْمَ الْعَبْد إِنَّهُ أَوَّابٌ»