کابالا (عرفان یهود)

مقدمه:

خنجر کينه و عداوت بر حنجره اديان نهادن زير نقاب معنويت‌گرايي!

آيا لازمه عارف زيستن و معنوي انديشيدن آن است که تَبر به دوش، به دنبال ريشه اديان گام برداريم؟!

بعضي از منوّرالفکران(!) تئوري معنويت فراديني را مطرح کرده‌اند، به اين معنا که مي‌توان دين را بوسيد و گوشه‌اي نهاد و معنوي هم بود! با اين استدلال که؛ معنويت و دينداري هيچ تلازمي با يکديگر ندارند!

از آن جا که فطرت انسان، الهي است و اين ادّعا قابل پذيرش فطرت و وجدان بيدار بشريّت نيست بعضي از جريان‌هاي معنويت‌گرا مانند کاباليسم مدّعي هستند که عرفان را فقط در منظومه‌هاي خاصّ ديني، يعني؛ مسيحيت و اسلام و يهوديت مي‌توان يافت.

حقيقت هم اين است که عرفان بايد ملازم با دين بوده، نه گسيخته از دين باشد و يا به نبرد با اديان به پا خيزد.

اما سخن کاباليست‌ها ( عارف‌نمايان يهودي) ادّعاي بيش نبوده و خطر آنها به مراتب بيش از خطر منورالفکران(!) است.

کاباليسم، نقاب معنويت‌گرايي و دينداري به صورت افکنده و دين‌ستيزي را در رأس استراتژي‌هاي مهم و ديرين خود قرار داده است.