دین خود را به هوس بر سر دنیا مفروش
دین خود را به هوس بر سر دنیا مفروش
بی خبر ! گنج طلا را به مطلّا مفروش
دامن آلوده مشو ٬ تا به " عزیزی " برسی
عصمت " یوسف " خود را به " زلیخا " مفروش
تو که داری لب نانی ٬ به در خواجه مرو
آبروی صدف خویش ٬ به دریا مفروش
ای که با درد گران ٬ منّت درمان نکشی
گوهر معجز خود را به مسیحا مفروش
گریه ها عِقد گهر میشود از دولت شب
قطره ی اشکِ سحر را به ثریّا مفروش
نفسی ٬ عمرِ شتابنده به فرمان تو نیست
فرصت طاعت امروز ٬ به فردا مفروش
زیرکان را به فریبی نتوان برد ز راه
به خریدار عمل ٬ این همه تقوا مفروش
تشنه ی عشق خدا شو نه خریدار بهشت
یار را در طلب سِدره و طوبا مفروش
به یکی وسوسه از راه مرو ٬ آدم باش
قصر فردوس خدا داده ٬ به حّوا مفروش
+ نوشته شده در دوشنبه دوم خرداد ۱۳۹۰ ساعت 0:33 توسط ثنا
|