آفات راه عرفان (قسمت دوم )

 از ديگر افات عرفان ناديده انگاشتن شاخص و ضابطه در اين طريق است . در هر علم و عملي براي تشخيص حق از باطل، ميزان و قسطاس وجود دارد که با رعايت کردن و در نظر گرفتن آن سره از ناسره تفکيک خواهد شد.
براي فلسفه و علوم بحثي و نظري، ميزاني است. براي ادبيات و رياضيات و علوم تجربي و... ميزاني وجود دارد.
براي عرفان نيز ملاک و معيار سنجش وجود دارد. مکاشفات و اختلاس‌هاي دروني و نوراني را نمي‌شود ملاک حقانيت و وصول دانست.
از جمله شاخص‌هايي که بايد مورد نظر قرار گيرد در سلوک صحيح عرفاني، از خودگسستن و به حق پيوستن است. سلوک عرفاني دوري از هوي و هوس است و نفس اماره را مهار کردن. سفر معنوي و روحاني، تلطيف سر مي‌خواهد. چند روزي به يک ذکر و مدتي ديگر به ذکري ديگر مشغول شدن که سلوک الي الله نيست. فنا نمي‌آورد. بلکه در واقع چونان گنجشکي است که از شاخه‌اي به شاخه ديگر جستن مي‌کند نه بمثابه عقابي که دل آسمان رامي‌شکافد و اوج مي‌گيرد.
بوعلي سينا در نمط فهم الاشارات و التنبيهات در اين رابطه مي‌گويد:
«ثم انه ليحتاج الي الرياضة والرياضة موجهة الي ثلاثة اغراض: الاول: تنحية ما دون الحق عن مستن الايثار والثاني: تطويع النفس الامارة للنفس المطمئنة لتنجذب قوي التخيل والوهم الي التوهمات المناسبة للامر القدسي منصرفة عن التوهمات المناسبة للامر السفلي. والثالث: تلطيف السر للتنبه... (فصل 8، نمط 9)».
رياضت يعني ورزش، سلوک الي الله ورزش مي‌خواهد و اين رياضت به سه غرض عمده توجه دارد. يکي دور شدن از هرچه که غيرحق است در سبک و سيره و روش انتخاب و گزينش و ديگري جهت بخشيدن به نفس اماره و مطيع و راغب کردن آن به نفس مطمئنه و قواي دروني را از توجهات سفلي به گرايشات علوي، سوق دادن است و سوم، لاي روبي باطن و تطهير و تلطيف جدول وجودي است.
اين امور به زهد حقيقي نيازمند است. دل برکندن از ماسوي الله مي‌خواهد، پشت کردن به خوديت‌ها و انانيت‌ها لازم دارد. بيرون ريختن محبت دنيا را مي‌طلبد. عبادت همراه با حضور قلب مي‌طلبد. فکر لطيف و عشق عفيف مي‌جويد. مگر مي‌شود به يک خلوت و يک ذکر تنها، کفايت کرد؟! مگر مي‌شود با خور و خواب و امثال آن به جايي رسيد؟! قلّت منام و قلّت کلام و قلّت طعام و ذکر مداوم مي‌خواهد، آن هم چه ذکري؟ ذکري که باطنش ذُکر باشد. بيداري شب و اشک و آه و سوز وگداز مي‌خواهد. قلع و قمع هر باطلي را از عرصه قلب مي‌طلبد.
ابن عربي -كه در عرفان اسلامي جايگاه رفيعي دارد- دراين باره ميگويد: بدان كه من در مكر الاهي و چگونگي در امان ماندن از اين مكر دقت كردم، چاره اي به نظرم نرسيد جز آنكه بايد دست به دامن شريعت زد؛ بنابراين اگر خداوند كسي را بخواهد به سوي خير و سعادت هدايت كند و از گرفتاريهاي مكر در امان بدارد، كاري ميكند كه او هيچگاه ميزان شريعت را از دست نگذارد... هيچ بنده اي نبايد از اين ميزان غفلت كند... هركه بخواهد از مكر حق ايمن بماند، بايد ميزان شريعت را از دست ندهد؛ ميزاني كه آن را از پيامبر به ارث برده و فرا گرفته است. پس هر چه از طرف خدا دريافت كند آن يافته ها را در اين ميزان بگذارد؛ اگر با ميزان شرع پذيرفته شد آن را داشته باشد و گرنه تركش كند. ابن عربي سفارش ميكند كه حتي بايد دريافت هاي غيبي و الهامات معنوي را نيز با ميزان شريعت سنجيد. او ميگويد: اهل اللّه در اين مورد اختلاف ندارند. بسياري از بزرگان حوزه كشف و شهود گرفتار آشفتگي شده، از نظر تشخيص حالات خود دچار پيچيدگيهاي مكر ميگردند و لذا بايد ميزان شريعت را از دست نگذارند. ابن عربي حتي پا را فراتر گذاشته مي گويد:”. حقيقت عين شريعت است وي تصريح مي كند: هر كه از شريعت فاصله بگيرد، اگر تا آسمان هم بالا رفته باشد به چيزي از حقيقت دست نخواهد يافت!... حقيقت عين شريعت است. شريعت مانند جسم و روح است كه جسمش احكام است و روحش حقيقت”.(مجله معرفت، شماره 35)
علامه طباطبايي دراين باره فرموده اند: اينكه از بعضي شنيده شده است كه ميگويند سالك پس از وصول به مقامات عاليه و وصول به فيوضات ربانيه، تكليف از او ساقط ميگردد، سخني است كذب و افترايي است بس عظيم؛ زيرا رسول اكرم (ص) با اين كه اشرف موجودات و اكمل خلايق بودند، با اين حال تا آخرين درجات حيات تابع و ملازم احكام الهيه بودند. بنابراين سقوط تكليف به اين معني دروغ و بهتان است. (مجله معرفت-شماره 4- جايگاه شريعت در قلمرو عرفان).