روزه 2
بسم الله الرحمن الرحیم
روزه 2
هر سالکی ابتدا باعقلش متوجه میشود استعدادهای بسیار متعالی دارد که امکان حضور در عالم معنا را به او میدهد
و می فهمد که برای حضور در ان عالم باید تکلیف تن و جسم خود را معین کند
و نگذارد که تن او برای او تعیین تکلیف نماید
واین شروع فناست
زیرا که فنا جیزی نیست جز عزمی که انسان ، حکم خدا را ارام ارام بر نفس اماره اش ترجیح دهد
انسان در راستای حاکمیت حکم خدا ، ارام ارام روح خود را به تعادل نزدیک میکند و متوجه گوهری میشود که در جانش نهفته است وبرای نزدیکی به ان گوهر ، طلب شروع میشود
وطلب با تقید بیشتر به احکام الهی ، زبانه میکشد و بهتر احساس میکند که این تن مزاحم است وباید با روزه و گرسنگی مزاحمت انرا کم کند
زیرا در هنگام مبارزه با تن است که متوجه میشود باید گوهر اسمانی خود را بر بعد غیر قدسی خود ترجیح دهد
راز محرومیت انسان از حقایق و ارتباط با عالم معنا در توجه صرف و تام به تن است
و توجه به لقمه و بی توجهی به لقمان جان ، اورااز عالم عرش دور می کند
و برای رسیدن به عالم معنا باید همچون ابراهیم خلیل هر انچه را که افول میکند را توجه نکند ، انی لا احب الافلین
سالک نیمه های شب بلند میشود و به خود می گوید چرا مشغول دنیا شدی
خجالت نکشیدی که دنیا را مقصد خود گرفتی ؟
اخر چرا دنیایی شدی ! تو که مال اینجا نیستی !
وبا این تذکرات طلب شروع میشود
و شوق بسوی منزل اصلی زیاد میشود
سالک در این حال خود را با تن گوشتی خود روبرو میبیند که سنگینی میکند
وباید با جوع این تن را بتراشد واز این طریق شوق به جوع در او ایجاد میشود
جوع ان گرسنگی است که انسان خود را از سنگینی جسم که مانع پرواز روح میشود ، ازاد کند
اسیر بودن در امیال جسم ، عین فرو افتادن در گور تن است که جان با روزه داری در معرض صور اسرافیل قرار می گیرد واز گور خود اغاز میشود
در این حالت میل به جوع شروع میشود و گرایش به دنیا سرد می گردد
ودیگر به دنیا با چشم مالکیت و خریدار نگاه نمیکند وبلکه به چشم واسطه و وسیله نگاه میکند
نشانه ی تجلی عدم میل به دنیا و توجه به حق ، علاقه مندی به جوع و گرسنگی است تا انسان را از دنیا دوستی ازاد کند و امکان پرواز روح را به سوی عالم ملکوت فراهم سازد
جوع و گرسنگی شروع لازمی برای یک سالک است و کسی بجایی نرسید مگر اینکه خورش او جوع بود
روزه 2
هر سالکی ابتدا باعقلش متوجه میشود استعدادهای بسیار متعالی دارد که امکان حضور در عالم معنا را به او میدهد
و می فهمد که برای حضور در ان عالم باید تکلیف تن و جسم خود را معین کند
و نگذارد که تن او برای او تعیین تکلیف نماید
واین شروع فناست
زیرا که فنا جیزی نیست جز عزمی که انسان ، حکم خدا را ارام ارام بر نفس اماره اش ترجیح دهد
انسان در راستای حاکمیت حکم خدا ، ارام ارام روح خود را به تعادل نزدیک میکند و متوجه گوهری میشود که در جانش نهفته است وبرای نزدیکی به ان گوهر ، طلب شروع میشود
وطلب با تقید بیشتر به احکام الهی ، زبانه میکشد و بهتر احساس میکند که این تن مزاحم است وباید با روزه و گرسنگی مزاحمت انرا کم کند
زیرا در هنگام مبارزه با تن است که متوجه میشود باید گوهر اسمانی خود را بر بعد غیر قدسی خود ترجیح دهد
راز محرومیت انسان از حقایق و ارتباط با عالم معنا در توجه صرف و تام به تن است
و توجه به لقمه و بی توجهی به لقمان جان ، اورااز عالم عرش دور می کند
و برای رسیدن به عالم معنا باید همچون ابراهیم خلیل هر انچه را که افول میکند را توجه نکند ، انی لا احب الافلین
سالک نیمه های شب بلند میشود و به خود می گوید چرا مشغول دنیا شدی
خجالت نکشیدی که دنیا را مقصد خود گرفتی ؟
اخر چرا دنیایی شدی ! تو که مال اینجا نیستی !
وبا این تذکرات طلب شروع میشود
و شوق بسوی منزل اصلی زیاد میشود
سالک در این حال خود را با تن گوشتی خود روبرو میبیند که سنگینی میکند
وباید با جوع این تن را بتراشد واز این طریق شوق به جوع در او ایجاد میشود
جوع ان گرسنگی است که انسان خود را از سنگینی جسم که مانع پرواز روح میشود ، ازاد کند
اسیر بودن در امیال جسم ، عین فرو افتادن در گور تن است که جان با روزه داری در معرض صور اسرافیل قرار می گیرد واز گور خود اغاز میشود
در این حالت میل به جوع شروع میشود و گرایش به دنیا سرد می گردد
ودیگر به دنیا با چشم مالکیت و خریدار نگاه نمیکند وبلکه به چشم واسطه و وسیله نگاه میکند
نشانه ی تجلی عدم میل به دنیا و توجه به حق ، علاقه مندی به جوع و گرسنگی است تا انسان را از دنیا دوستی ازاد کند و امکان پرواز روح را به سوی عالم ملکوت فراهم سازد
جوع و گرسنگی شروع لازمی برای یک سالک است و کسی بجایی نرسید مگر اینکه خورش او جوع بود
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و چهارم خرداد ۱۳۹۵ ساعت 18:16 توسط ثنا
|