عجب و خود پسندی :

 سالك إلى الله هرچه بيشتر سير ميكند خداوند كمالات عاريتى بيشترى درو نفس او قرار داده و بهره ‏اش از علم و قدرت حقّ متعال افزون میگردد.

🔹‌در اين حال اگر لحظه‏ اى به غفلت دچار شده و به خود نظر كند و آنچه خداوند در او به  وديعت نهاده از خود ببيند، مبتلا به عُجب و خودپسندى شده و از مرتبه عبوديّت خارج شده و به شرك خفىّ دچار میشود و هرچه درجه ‏اش بالاتر باشد، چون كمالات عاريتی اش بيشتر است، درجه شركش نيز شديدتر می‏گردد.

🔶 هرگاه ديده شود كه سالكى در مقام عمل  يا  گفتار كمالات را به خود نسبت ميدهد، اين امر نشان از توقّف يا سقوط او و ابتلاء به عُجب است و معلوم میشود كه اين سالك از مسير خارج شده و ديگر حائز شرائط رفاقت سلوكى كه هم‏ جهتى در راه لقاء و فناء است نمی ‏باشد.
                     〰〰〰〰

يكى از رفقاى سلوكى مرحوم علامه طهرانی كه بسيارزحمت‏ كشيده بود و حالاتى خوش و كراماتى داشت يكبار كه به مشهد مشرّف شده بود خدمت مرحوم علامه طهرانی رسيد و ايشان نيز براى بازديد او تشريف بردند.

🔶 در آن مجلس ايشان مفصّل از كرامات و شفاى افراد كه به وسيله او انجام شده بود تعريف نمود كه فلان مريض را اينطور شفا دادم و براى مرضاى ديگر چنين و چنان كردم؛ از منزل كه بيرون آمديم حضرت علامه فرمودند:
ايشان فقط میگفت من چنين كردم، من چنان كردم؛ آقا! اين نسبتها را انسان بايد به خدا بدهد، مرض را خدا شفا میدهد، ما كه هستيم كه كارى انجام دهيم؟!

🔷👈 شما اگر حمد خواندى و بيمار شفا يافت، به قدرت و عنايت خدا بوده است، ما چكاره ‏ايم؟
لا حول و لا قوّة إلاّ بالله؛ هر حول و قوّه‏ اى، هر حركت و قدرتى، بالله است؛ از او و به قدرت اوست.
همين امر سبب شد كه اين آخرين ديدار ايشان و اين رفيق قديمى باشد و پس از آن دیگر ملاقاتى ننمودند.

🔷🔷🔷مرحوم علاّمه والد معظّم مكرّر ميفرمودند: انسان نبايد در مراحل و مراتب راه خدا متوقّف شود و به مادون توحيد قانع گردد.
 اهل توحيد هر كارى میكنند  به خدا نسبت میدهند، اوست كه اين كار را می‏كند.
اهل توحيد اين نسبت را از ميان برداشته‏ اند، هيچگاه نمیگويند:
ما چنين كرديم، ما چنان كرديم؛ من و مائى در كار نيست.

🔷🔷🔷می‏فرمودند: سالك إلى الله در همان قدمهاى اوّل بايد منيّت را بريزد و نابود كند!
 
🍂گر رنج پيشت آيد و گر راحت اى حكيم
 نسبت مكن به غير كه اينها خدا كند
 
🍂 تا كم نشوى و كمتر از كم نشوى
 در حلقه عاشقان تو محرم نشوى

آیت الله حاج سیدمحمدصادق حسینی طهرانی
کتاب  نورمجردجلددوم صفحه۲۶۶