به خود آی یك لحظه ای دل خدا را

بكش دیو نفس و بیفكن هوا را

گر آزادی از دام شیطان حذر كن


وگر بنده‌ای بندگی كن خدا را

هیاهو رها كن هم‌آغوش او شو


دعا باش بگذار لفظ دعا را

بود به ز صد سال شب‌زنده‌داری


اگر دور از خود كنی یك خطا را

اگر مسلمی سر به تسلیم آور


اگر شیعه یار علی باش یارا!

ولی خدا، ركن دین، جان احمد


كه در دست دارد زمان قضا را

ركوع و زكات علی هر دو با هم


شرف داده‌اند آیه «إنّما»را

به غیر از وجود علی را نبینی


شناسی اگر نقطه تحت باء را

علی داد شمشیر خود را به قاتل


علی كرد مبهوت بذل و عطا را

جوانمرد را باید این چار خصلت


كه هر چار را شیر حق بود دارا

به مسكین تواضع، به سائل تبسم


به دشمن محبت، به قاتل مدارا

به روغن نیالود نان جبین را


ندیدند در سفره‌اش دو غذا را

سه شب كرد با جرعه‌ای آب، افطار


شرف داد با بذل نان «هل‌أتی» را

جهان است یك تربت پاك و در بر


گرفته چو جان جسم مولای ما را

چراغ چهل آسمان و عجب نیست


كه روشن كند یك‌شبه چل سرا را

علی! ای تمام عدالت كه آخر


شدی كشته عدل خود آشكارا

جهادت بها داد دین نبی را


غدیرت نگه داشت غار حرا را