ويژگي‌هاي جنگ ناهمگون

(با تكيه بر صحنه نبرد آينده)   ( 1 )

مقدمه

جنگ به عنوان پديده‌اي اجتماعي، مفهومي ناشناخته است و براي آن تعريف و گزينه‌هاي مختلف و متنوعي ارائه شده است. هر انديشمند و صاحب‌نظري در علوم سياسي، نظامي، اجتماعي، جامعه شناسي و ... برپايه بينش و گرايش و از ديدگاه مطالعاتي خود، جنگ را به گونه‌اي تعريف و تبيين كرده است. عده‌اي جنگ‌ها را براساس حجم و مقدار آتش، برخي از نظر دامنه جغرافيايي، برخي از نظر نوع سلاح به كار رفته و در مهمترين رويكرد برخي به جنگ‌هاي ناهمگون اشاره كرده‌اند. رزم در برابر نيروي ناهمگون تهديد جديدي نبوده و از ديرباز در عمليات‌ها و جنگ‌ها وجود داشته است. اما آنچه كه بايد مورد توجه قرار داد، ويژگي‌ها و تاكتيك‌هاي جديد جنگ‌هاي ناهمگون و ويژگي‌هاي صحنه نبرد آينده باشد.
بنابراين شناخت تعاريف ناهمگوني و عدم همگوني در جنگ‌هاي آينده لازم است، چرا كه براي اتخاذ چنين شيوه‌اي بايد روش جنگ دشمن را تحليل و متناسب با آن راه‌كارهاي مناسب را طرح‌ريزي نمود. در حقيقت، ناهمگوني يعني تفكر، سازمان‌دهي و اقدامي متفاوت در مقايسه با دشمنان، به روشي كه مزيت ها و توانمندي‌هاي خود را به حداكثر رسانده و از نقاط ضعف دشمن بهره‌برداري و آزادي عمل بيشتري را كسب و در نهايت ابتكار عمل را به دست آورد. اتخاذ شيوه رزم در برابر نيروي ناهمگون در تفكر، طرح‌ريزي و اجرا كه برخاسته از توان بالاي دشمن و نامتوازن بودن نيروها از تمام جنبه‌هاي مورد بررسي مي‌باشد، باعث مي‌گردد كه ابتكار عمل از دشمن سلب و مؤلفه‌هاي قدرت او ناكارآمد شده  و با پذيرش ضريب بالايي از آسيب‌پذيري، شكست وي حتمي شود.
در سال 1995 (راهبرد نظامي ملي آمريكا) با تعريف تروريست، كاربرد يا تهديد به وسيله سلاح‌هاي كشتار جمعي و همچنين استفاده از جنگ اطلاعات را به منزله توجه به گرايش‌هاي ناهمگون مورد توجه قرار دا و در سال 1997 در گزارش چهار سالانه بررسي دفاعي ايالات متحده مفهوم تهديد ناهمگون مورد توجه جدي قرار گرفت. البته ذكر اين نكته حائز اهميت است كه اين چنين جنگي، يك جنگ نو و تازه نيست، بلكه در طي قرون متمادي، جنگ جويان همواره به دنبال راه و روشي براي خنثي كردن و اجتناب از اعمال قدرت ديگري در جنگ‌ها عليه همديگر با تكيه بر نقاط قوت خود عليه نقاط ضعف دشمن بوده‌اند و در هر گوشه و كنار دنيا از راهبرد ناهمگون همواره سود مي‌جستند. به همين منظور برخي قدمت مفهوم جنگ ناهمگون را برابر با قدمت خود مفهوم جنگ مي‌دانند به همين دليل ژنرال گرينج مسئول اجرايي معاون رئيس‌جمهوري وقت آمريكا در اواخر قرن 20 از جنگ ناهمگون با نام روش قديم و نگراني جديد در مقاله‌اي تحت عنوان همين نام ياد كرد.

تعاريف و مفاهيمي از جنگ ناهمگون
1-    جنگ ناهمگون يك دانش واژه نظامي است كه براي توصيف نوعي از جنگ استفاده مي‌شود كه طرف‌هاي درگير در آن از حيث فناوري و توانايي‌هاي نظامي در جنگ در يك سطح قرار ندارند، به همين سبب روش‌هاي مورد استفاده آنان در جنگ عليه يكديگر، متفاوت از هم است.
2-    ستاد مشترك ارتش آمريكا نيز تعريفي در خصوص مفهوم ناهمگون ارائه مي‌نمايد. از نظر آن ستاد، جنگ ناهمگون عبارتست از «به كارگيري رويكردهاي غيرقابل پيش‌بيني يا غيرمتعارف براي خنثي نمودن يا تضعيف قواي دشمن و در عين حال بهره‌برداري از نقاط آسيب‌پذير او، از طريق فناوري غيرقابل انتظار يا روش‌هاي مبتكرانه».
3-    جنگ ناهمگون جنگي است كه در آن طرفين درگير از لحاظ دسترسي به امكانات رزمي، با هم تناسبي نداشته و در يك سطح يكسان قرار ندارند لذا احتمال كاربرد يك طرفه نيروي نظامي از سوي قدرت برتر بر ضد ديگري وجود دارد.
4-    جنگ ناهمگون به حالتي اطلاق مي‌شود كه دو يا چند جبهه مخالف در برابر هم قرار گرفته باشند و يكي از طرفين قدرت نظامي كمتري نسبت به ديگري داشته باشد و براي پيروزي و نه پذيرفتن تسليم، از هر روشي خواه متعارف و يا غيرمتعارف در تضعيف و عقب نشاندن دشمن استفاده كند. جنگ ناهمگون مي‌تواند جنبه‌هاي گوناگوني را دربرگيرد. حمله شيميايي، هسته‌اي يا بيولوژيك، حمله اطلاعاتي، حمله تبليغاتي يا جنگ رواني و يا حتي اقتصادي.
5-      جنگ ناهمگون عبارت است از درگيري خارج از اصل و قاعده، يا يك شيوه غيرمستقيم و فريب‌آميز جهت تأثير گذاردن بر موازنه و برابري نيرو در مقابل دشمن و ضربه به دشمن از طريق شناسايي نقاط ضعف آن.
6-    درگيري خارج از قاعده در تمامي سطوح تاكتيكي، عملياتي و راهبردي كه طرف ضعيف‌تر سعي در حداكثر بهره‌برداري از نقاط ضعف دشمن و توانمندي‌هاي بديع خود در ابعاد فيزيكي و رواني جنگ همراه با يافتن راه‌هاي مبتكرانه جهت تغيير اراده دشمن را دارد؛(به عبارت ديگر، جنگ ناهمگون تلاش‌هايي است كه به منظور عليه يا آسيب رساندن به توانمندي با بهره‌برداري از نقاط ضعف دشمن انجام مي‌گيرد. جنگ ناهمگون از روش‌هايي است كه به طور عمده با روش عمليات مورد انتظار دشمن مغايرت دارد. رويكردهاي ناهمگون به طور كلي اثر شديد رواني است مانند ضربه (شوك) يا نوعي سردرگمي كه روي ابتكار، آزادي عمل يا ميل و اراده دشمن اثر مي‌گذارد. اتخاذ روش‌هاي ناهمگون نياز به برآورد آسيب‌پذيري‌هاي دشمن دارد. رويكرد ناهمگون اغلب از ابتكار عمل تاكتيكي غيرسنتي، تسليحات و يا فناوري‌ها بهره‌گيري مي‌نمايد كه مي‌تواند در تمام سطوح جنگ (تاكتيكي، عملياتي و راهبردي) و ديگر طيف‌هاي عمليات نظامي مورد استفاده قرار گيرند.
جنگ ناهمگون محدود به روش‌هاي جنگ كلاسيك نبوده و تمايز تاكتيك‌هاي به كار گرفته شده و نيز استفاده از روش‌هاي مبتكرانه و فريب موجب سردرگمي دشمن مي‌گردد به ويژه آنكه در اين جنگ‌ها تمايز ميان نيروهاي نظامي و غيرنظامي در آماج حمله وجود ندارد و آنجا كه دشمن داراي آسيب‌پذيري‌هاي جدي از ناحيه نيروهاي غيرنظامي است، اين امر مي‌تواند در تحميل اراده بر دشمن كارساز باشد.
مؤسسه مطالعات راهبردي آمريكا در سال 2001 يك تعريف كلي و كامل از راهبرد ناهمگون ارائه داده است كه در حوزه نظامي و امنيت ملي، عدم همگوني يا ناهمگوني يعني اقدام، سازمان‌دهي و تفكري متفاوت با دشمنان به روشي است كه برتري و توانمندي‌هاي خودي را به حداكثر رسانده، از نقاط ضعف دشمنان بهره‌برداري نموده و نيز ابتكار را در دست گرفته و يا اين كه آزادي عمل بيشتري را كسب نمايد و در نهايت ابتكار عمل را به دست آورد. راهبرد ناهمگون ممكن است راهبردي، سياسي، نظامي، عملياتي و تركيباتي از همه اين عوامل باشد. در جنگ ناهمگون هر سلاحي مي‌تواند در حكم يك سلاح مؤثر عمل كند؛ مردمي بودن جنگ ناهمگون امكان به ميدان آوردن همه امكاناترا فراهم مي‌كند و علاوه بر اين، همسان‌سازي و هم‌رنگي با مردم كار اطلاعات دشمن را سخت مي‌كند.در واقع، جنگ ناهمگون با صفت ناهمگون بودن آن، نوعي ناهمگوني ميان طرف‌هاي درگير در جنگ را نشان مي‌دهد.
بنابراين اتخاذ رويكرد ناهمگون گذشته از تمام مزاياي اجرايي آن، قابليت بازدارندگي بسيار كارآمدي نيز خواهد داشت چرا كه اين رويكرد ناهمگون باعث ايجاد دغدغه‌هايي مانند وحشت از تلفات انساني و اطلاعاتي، ضعف در مقابل استفاده ديگر كشورها از تركيب ناهمگوني‌ها، هراس از تلفات غيرنظامي، ضعف در مقابل از دست دادن توانايي‌ كسب اطلاعات، هراس از دستيابي كشورهاي مستقل به فناوري پيشرفته و عدم توانايي بازدارندگي در مقابل شيوه‌هاي نبرد ناهمگون براي دشمن شده و همانند يك مدافع، با استفاده از هوش برتر، قابليت تعريف مجددي براي هر سازوكار و ساختاري را دارا بوده و واكنش‌هاي او براي مهاجم مبسوق به سابقه نبوده و نامتعارف مي‌باشند بنابراين، دشمن را مجبور به استفاده از مديريت اقتضايي و لحظه‌اي نموده كه اين مسأله امكان خطا و در نتيجه ضريب آسيب‌پذيري او را به شدت افزايش خواهد داد.