حقیقت پرستش
-
خدا را شاید نتوان پرستید ولی میشود او را یاد کرد و در یاد او بود ... البته که یاد او از محبت بیکران اوست نسبت به بنده اش
حقیقت پرستش که فرموده : ایاک نعبد و ایاک نستعین
خب در حقیقت پرستش باید توجه کرد که هر چه غیر او مورد توجه قرار گیرد و در دل ورود یابد شرک است و حتی اگر او هم باشد و نفس هم باشد ٬ باز هم قرار دادن شریک است که خود شرکی بالاتر است ...
باید توجه داشت که خدا را شاید نتوان پرستید ولی میتوان در یاد او بود و یادش نمود ٬ پرستش حقیقی تنها از آن اولیا و انبیا بوده و هست و هر که در این وادی قرار گیرد که جزء صالحین باشد ... نه اینکه تصور شود که خداوند برای عده ای خاص هست نه اشتباه تصور نفرما ٬ بلکه حقیقت پرستش یعنی هیچ نباشد غیر او و توجهی به غیر او نباشد در قلب و دل ٬ روح هماره در حریم او باشد و تنها به سوی او حرکت یابد ...
ما در مرحله یاد هستیم و تذکر و تا مرحله پرستش راهی بس طولانی داریم که گاه عمر هم کفاف ندهد و گاه ره صد ساله یک شب طی شود ... راه پرستش خداوند در شناخت او و اندیشیدن در اوست و یافتنش به قلب و تجلی اش به دل ...
علت گرفتاری آدمی دوری از خداست و پرستش غیر او ٬ چرا که خود فرمود هر که غیر مرا بخواند او را به غیر خود وا میگذارم ...
عریز دل ٬ خدا را یاد کن که یاد او تو را رهایی بخشد و از بند تعلقات نفس برهاند تا علاقه ای یابی و آن علاقه که گفتم همین است ... نماز را برای یاد او بپا دار و به او اعتماد و توکل داشته باش ...