هوالمصور
تصویر اول :
خطبه حضرت ابوالفضل عباس علیه السلام بر بام کعبه
در روز هشتم ذیحجة الحرام سال ۶۰هجری قمری زمانی که حجاج بیت الله الحرام عازم سرزمین عرفات بودند٬ یزید(لعنة) نیروهایی که سلاح در زیر احرام داشتند فرستاده بود تا حضرت اباعبدالله حسین علیه السلام را در خانه خدا به قتل برسانند٬
در آن حال قمر بنی هاشم حضرت عباس علیه السلام با اجازه امام بر فراز کعبه رفت و خطاب به بنی امیه این خطبه را فرمود:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله الذی شرف هذا بیت بقدوم أبیه٬ من کان بالأمس بیتاً أصبح قبلة.
ستایش خداوندی که این خانه(کعبه) را به قدوم پدر او شرافت داد٬ جایی که دیروز برای او خانه بود امروز قبله گردیده است.
ا
یها الکفرة الفجرة... أتصدون طریق البیت لامام البررة؟
ای کافران فاجر... آیا راه بیت(کعبه) را بر امام نیکوکاران می بندید؟
من هو احق به من سائر البریة؟ من هو ادنی به؟
چه کسی سزاوارتر از او به این خانه است؟ چه کسی از او به این خانه نزدیک تر است؟
و لؤ لا حکم الله الجلیة و اسراره العلیة و اختباره البریة٬ لطار البیت الیه قبل ان یمشی لدیه٬
اگر حکمت خدا و اسرار بلندمرتبه اش آشکار نمی شد و برای امتحان مردم نبود، هر آینه قبل از آنکه او(حسین) به طواف بیاید خانه کعبه بسویش پرواز می کرد،
قد استلم الناس الحجر٬ و الحجر یستلم یدیه٬
به تحقیق مردم حجرالاسود را استلام می کنند، و حجرالاسود دست او( حسین) را استلام می کند،
اتنحوفون قوماً یلعب بالموت فی الطفولیة٬ فکیف کان فی الرجولیة؟
آیا قومی را می ترسانید که در کودکی مرگ را به بازی می گیرند٬ پس در بزرگی چگونه است؟
و لفدیت بالحامات لسید البریات دون الحیوانات.
و به جای حیوانات جان خویش و عزیزترین کسانم را در برابر آقایم فدا می کردم.
هیهات... فانظروا ثم انظروا ممن شارب الخمر و ممن صاحب الحوض و الکوثر؟
هیهات... به دقت بنگرید و ببینید چه کسی شراب خوار است و چه کسی صاحب حوض و کوثر است؟
و ممن فی بیته الغوانی السکران و ممن فی بیته الوحی و القرآن؟
و چه کسی در خانه اش آوازخوان های مست دارد و چه کسی در خانه اش وحی و قرآن است؟
و ممن فی بیته اللهوات و الدنسات و ممن فی بیته التطهیر و الآیات؟
و چه کسی در خانه اش هوسرانی و آلات لهولعب دارد و چه کسی در خانه اش پاکی و نشانه های الهی است؟
و انتم وقعتم فی الغلطة التی قد وقعت فیها القریش، لأنهم ارادوا قتل رسول الله صلی الله علیه و آله و انتم تریدون قتل ابن بنت نبیکم٬
و شما در گمراهی غلطی واقع شدید که قریش در آن قرار داشتند، آنها مراد شان کشتن رسول خدا صلی الله علیه و آله بود و شما اراده کشتن فرزند دختر پیامبرتان را دارید.
و لا یمکن لهم مادام امیرالمؤمنین علیه السلام حیاً٬ و کیف یمکن لکم قتل ابی عبدالله الحسین علیه السلام ما دمت حیاً سلیلاً؟
و تا زمانی که امیرالمؤمنین علیه السلام زنده بود (کشتن پیامبر) برایشان ممکن نبود٬ پس چگونه برای شما کشتن ابی عبدالله حسین علیه السلام ممکن شود در حالی که من زنده هستم؟
تعالوا اخبر کم بسبیله٬ بادروا قتلی٬ و اضربوا عنقی٬ لیحصل مرادکم.
بیایید تا شما را به راهش آگاه کنم٬ به کشتن من اقدام کنید٬ گردن مرا بزنید، تا مرادتان حاصل شود.
لا بلغ الله مدارکم و بدد اعمارکم و اولادکم٬ و لعن الله علیکم و علی اجدادکم.
خدا شما را به مقصودتان نرساند و عمرتان و اولادتان را کوتاه کند٬ و لعنت خدا بر شما(بنی امیه) و اجدادتان باد.
اینچنین بود که دلها به لرزه می افتد و خنجره های بزدلان غلاف مشود و همگان
دانستند تا عباس ع هست کسی را یارای کشتن حسین ع نخواهد بود ...
تصویر دوم :
صدای پای کاروان زمینگیرت میکند و زمین
مقهور این ثابت قدمی.
کاروان با احترام و منزلت مسیر را طی میکند و
بانوان و طفلان کاروان چه عزیزند و محترم .
این روزها صدای پای عباس قوت قلب کاروانیان
است و سخنان زینب مایه آرامش قلبی.
بوی محرم می آید و کربلا در دلمان شکل گرفته
و خیمه های عزا کم کم بر پا میشود.
چقدر تازه است این غم انگار هنوز اتفاق نیفتاده
و ما نیز با کاروان تا کربلا و عاشورا میرویم و آنگاه است
که قلب و روحت جریحه دار میشود .
آری آنگاه است که غم و اندوه تنهایی حسین ع تمام
وجودت را فرا میگیرد و ذکر یا لیتنا کنا معک را با
سوز و حسرت زمزمه میکنیم .
براستی شیعه را چه میشود این چه عشقی است
که اینچنین آتش بر خرمن دنیا میزند و تو را آماده
فدا شدن برای حسین ع میکند.
محرم در راه است و کاروان با جوانان بنی هاشمش
می آید و کسی دغدغه آب ندارد و حسین ع شاید
بتواند قد وبالای علی اکبرش را هر لحظه به تماشا
بنشیند و یادی از جد بزرگوارش حضرت محمد ص کند.
این روزها عباس ع شرمنده کودکان نیست و قوت
قلب کوچک این خردسالان است همه راحت و آرامند
چون عمو عباس در کاروان است .
گویی این کاروان حامل تمام خوبیها از بدو خلقت می باشد
که شیطان وسوسه ا جنایت بزرگ را در سر می پروراند
تصویر سوم :
شمر که لعنت خدا بر او باد می داند حسین با عباس یعنی شکست یزیدیان .
امان نامه ای می برد سوی عباس ع و برادرانش و چه می شنود ؟؟؟
حضرت عباس(ع) به همراه برادرانش عبدالله، جعفر و عثمان از او پرسیدند:
چی می خواهی؟ شمر گفت: شما خواهر زادگان من هستید. بدانید تا ساعاتی
دیگر شعله های جنگ برافروخته می شود و از یاران حسین بن علی کسی
زنده نمی ماند. من برای شما امان نامه ای از عمر بن سعد آوردم. شما از
این ساعت در امان ما هستید مشروط بر این که از یاری برادرتان حسین(ع)
دست برداشته و سپاهش را ترک کنید.
حضرت عباس که اسوه بی همتای غیرت، حمیت و وفاداری بود بر او بانگ زد
و فرمود: بریده باد دستان تو و لعنت خدا بر تو و امان نامه تو. ای دشمن خدا! ما
را فرمان می دهی که از یاری برادر و مولایمان حسین(ع) دست برداریم و سر
در طاعت ملعونان و ناپاکان در آوریم. آیا ما را امان می دهی ولی برای فرزند
رسول خدا(ص) امانی نیست؟
شمر از پاسخ دندان شکن فرزندان ام البنین(س) ناامید و خشمگین شد و با
سرافکندگی به خیمه گاه خویش برگشت.
شمر با خود زمزمه میکرد دیگر نمی توان حسین بن علی را کشت به
لشکریانش گفت این حسین شکست ناپذیر است چون عباس آنجاست ...
تصویر چهارم :
کودکان آب طلب میکنند ، امام قویترین فرد را برای کمک به ضعیف ترین
افراد خیمه هایش فرا میخواند کودکان گرداگرد عمو طلب آب میکنند
کسی شک ندارد که اندکی بعد سیراب خواهند شد چون عباس
غیر ممکن ها را ممکن می ساخت ، سکینه طفلان را وعده آب داد
رباب هم ....
وای عکس قمر در فرات شد و مهتاب یه مهمانی عشق آمد
خورشید آنروز شرمسار زمین و زمان شد ...
و آب تمنای لبانش را کرد اما یاد لب های خشکیده طفلان کاری
کرد که تا ابد تاریخ فرات در حسرت لبهای یار ماند ...
برق آسا از کنار فرات برخاست شوق ساقی سیراب نمودن طفلان
بود و از همه بالاتر رضایت مولایش حسین ع .
....نمیدونم چه بنویسم بخدا سخته سخت ....
ناجوانمردانه این قوم پلید ....
آخ بمیرم برای علمداری که دیگر دست نداشت و مشک را
بر دندان گرفت وای ....
عمودی آهنین بر فرق ماه شد و ماه ما از اسب بر زمین ...
و گفت :یا اخی یا حسین علیک منی السلام
مولا به بالینش آمد وفرمود :
فَوَقف علیه مُنحَنیا و جَلَس عِندَ
رأس یَبکی الآن اِنکسر ظهری و قَلَت حیلتی
....
شمر وقتی اینچنین می بیند به امرای لشکرش میگوید :
کار حسین تمومه تموم ...
و اینجا حسین ع میشود تنها ، غریب ....
آهای دنیا ما چرا زنده ایم ؟؟؟؟
ما چرا زند ه ایم و این غم را تحمل می کنیم .
ما چرا زندگی می کنیم در حالیکه لکه ننگ خیانت
به امام حسین ع دربرگ برگ دفتر تاریخ بشریت
تا ابد شرمسارمان میکند.
خیلی شرمنده ام شرمنده آن غلام سیاه که عطر مشک
بدن مطهرش وعده بهشتیان است و شرمنده حر و زهیر
که از دل غفلت با بصیرت خویش یاری کننده امام زمانشان
شدند و حبیب و مسلم که محاسن سپیدشان را با خون
سرخ خود در حمایت از ولی عصرشان خضاب کردند.
شرمنده ام شرمنده علی اصغر ع و جوانان بنی هاشم .
شرمنده علی اکبر ع و مشک های خالی اما پر از دریای
معرفت عباس ع شرمنده ذوالجناح و وفایش .
آری من شرمنده ام شرمنده ام.
شرمنده اسارت زینبم شرمنده بی تابی رقیه س و خواهران مکرمش
شرمنده تنهایی ام البنین و دلتنگی رباب و ......
آری به خدا شرمنده ام